کتاب
همراه زائرین عتبات عالیات
آشنائی
با اماکن زیارتی-سیاحتی سرزمین عراق
بغداد
– کاظمین – نجف – کربلا – سامرا
تهیّه
وتنظیم توسّط حجّة الاسلام حاج سیدمحمّد باقری پور
درمؤسّسه
فرهنگی هدایت
www.hedayt.tv
كتاب همراه با زائرین عتبات عالیات
راهنمای اماکن زیارتی – سیاحتی
واقع در کشور اسلامی عراق
به ترتیب مسیر حرکت زائرین گرامی
بغداد وکاظمین ع
نجف اشرف وكوفه
کربلای معلی
سیدمحمد وسامراء
بابل – حله – بصره
گرد آوری و تالیف توسط حجّة الاسلام حاج سید
محمد باقری پور فرزند جانباز شهید سیدرضا باقری پور
تاریخ 10/5/1384
نوبت چاپ : اول (سال1388)
نا م كتاب : همراه با زائرین عتبات عالیات
تعدادصفحات : 180 صفحه
گردآورنده ومؤلف : سیدمحمد با قری پور
چاپ : چاپخانه مروجان 2221166-0581
قطع : رقعی
صحافی : مروجان 2225744-0581
مركزپخش:مؤسسه فرهنگی هدی رایانه
ناشر : مروجان
تلفن مركز پخش : 7641259(0511)
شمارگان2000
تا یپ وتنظیم صفحات : توسط مؤلف
شماره شابك : 7-4-92386-964-978
حق تجد ید چا پ : مخصوص مؤلف است
تما س بامؤلف : 09155819230
پست الكترونیك : hodarayaneh@gmail.com
این كتاب
قبلًا درسال 1388 چاپ وانتشاریافته وچاپ اول آن به اتمام رسیده است واینك
با تغییرات واضافات واصلاحات آماده چاپ دوم است
مقدّمه چاپ اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العا لمین و صلّی الله عـلی
محمّد و آله الطّاهرین
اینک که نگارنده این سطور با دیدن فیلمهای
متعدد از عتبات عالیات و ملاحظه کتابهای گوناگون دست به خامه قلم برده
و سفر معنوی همراه با زائرین عتبات عالیات را آغاز کرده و
راهنمائی برای خود و سایر زائرین آن دیار می
نویسد و به این بیت مترنم است امر علی الدّیار دیار
لیلی – اقبّل ذاالجدار و ذاالجدارا – و ما حبّ الدّیا ر شغفن
قلبی – و لکن حبّ من سکن الدّیارا و نغمه چاووش هر که دارد هوس کرببلا
بسم الله – هر که دارد سر همراهی ما بسم الله از دور بگوش می رسد که
انشاء الله هر لحظه نزدیک و نزدیکتر می شود و گذرنامه زائرین
قبل از هر کس توسط خود آقا ابا عبدالله علیه السلام امضاء می شود و این
کمترین ذاکر ابا عبدالله علیه السلام هم خدمتگزار زائرین آن
بزرگوار خواهم بود و خاک پای زائرین را طوطیای دیدگان
خواهم کرد انشاء الله .
پس از سالیان دراز مسدود بودن راه عتبات عالیات
و آرزوی سفر آن دیار و خواندن مدام این ابیات : من گدایم
گدای حسینم – عاشق کربلای حسینم – نور صدق و صفا دارد این
دل – مهر آل عبا دارد این دل -عقده کربلا دارد این دل – از جوانی
به پیری رسیدم – عاقبت کربلا را ندیدم – بار الها مکن
ناامیدم. اکنون این عقده گشوده شده و این آرزوی چندین
ساله بر آورده شده و به مصداق عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد با حمله آمریکائیان
به عراق و رو در رو شدن بعثیان و آمریکائیان و مشمول اللهم اشغل
الظالمین بالظالمین شدن آنان هر چند خرابیهای جبران ناپذیر
بر ملت مظلوم عراق وارد شد و لیکن چند نتیجه داشت. 1- از جولان افتادن
اسب سرکش سردار قادسیه و افتادن صدام در صددام تنیده توسط خودش 2- روی
کار آمدن دولت مردمی با ریاست جمهوری جلال طالبانی و نخست
وزیری ابراهیم الجعفری 3- محاکمه صدام در همین
روزها و به چا لش کشیده شدن حکومت چند ساله او 4- برآورده شدن آرزوی دیرینه
شیعیان و رفتن گروههای کثیری به زیارت عتبات
عالیات و اینک قرارداد مجدد جهت اعزام زائرین انشاء الله 5/5/84
.
مدتی این مثنوی تا خیرشد تا ا ینكه
موضوع تنظیم كتا ب را با دوست عزیزحاج محمّدمروّجا ن مدیر محترم
چا پخا نه مروجا ن درمیا ن گذاشتم كه حضرت ایشا ن ضمن استقبا ل بند ه
را تشویق نمودند كه آنرا جهت چا پ آما ده كنم لـذ ا تصمیم به تا یپ
وبا زخوانی وتنظیم عنا وین وموضوعا ت وصفحه بـنـدی
واعـراب گذاری زیارات گرفـتم وبازخـوانی مجـدّدوتصحـیح
مجـدّ د نمودم وآنراعلاوه بر تنظیم روی صفحا ت وِب جهـت اسـتـفـا د ه
كا ربران محترم رایا نه آما ده چا پ نمودم كه انشا ء الله دردسترس زا ئرین
محـترم عـتبا ت عا لـیا ت قـرارگیردتا استفا ده لازم راببرند. 30/5/87
تهیه وتنظیم توسط حجّة الاسلام حاج سیدمحمدباقری
پور
درمؤسسه فرهنگی هدایت
www.hedayat.tv
پایگاه اینترنتی هُدانت
www.hodanet.net
مقدمه چاپ دوم
اكنون كه بیاری خداوند متعال چاپ اول كتاب
همراه بازائرین عتبات عالیات به اتمام رسیده است واینجانب
مؤلّف كتاب نیز حد اقل پنج بار به عتبات عالیات مشرف شده وهربار
قسمتهائی از اما كن ومشاهد مشرّفه را ازنزدیك مشاهده و تحقیق و بررسی
لازم را بعمل آوردم و زیاراتی که در تابلو بعضی از مشاهد مشرّفه
بود یادداشت نمودم و ایضًا تغییراتی كه در بعضی
ازقسمتها واما كن بوجودآمده است را مشاهده كردم وكتابهائی نیز دراین
مدت تالیف شده است كه ازمطالب جدید آنها استفاده كرده و به مطالب كتاب
افزودم اینك كتاب با اصلاحات
واضافاتی آماده چاپ دوّم شده است و ازخدای متعال طلب یاری
برای چاپ دوّم رادارم ومن اللّه التّوفیق وعلیه التّكلان
تذكرنافع
آمارهای ذكرشده وآدرسهای داده شده وتعیین
مسافتها واحیانًا چگونگی اماكن دركتاب مربوط به سالهای قبل
ازتالیف كتاب (سال1384) میباشد كه بعدازآن تاریخ تا به امروزتغییرات
زیادی بوجودآمده است
وبدیهی است كه آمارها وبناها وخیابانها
ونقشه جغرافیائی درهركشوری مدام درحال تغییر وتحول
است
باتشكرازامعان نظرخواننده گرامی
سلام برامامان مدفون درعتبات عالیات
برای داخل ماشین موقع رفتن به طرف كاظمین
یا نجف سروده شده درسفرسال 89
سلامِ ما به موسی كاظم سلامِ ما به تقی باد - هزارلعنتِ
یزدان به دشمنانِ شقی باد
سلامِ ما به علی و حسین و حضرتِ زینب - سلامِ
ما به ابا الفضل به صبح و ظهرو دلِ شب
سلامِ ما به اكبرو اصغر سلامِ ما به شهیدان - سلامِ
ما به سكینه، رقیه، خیلِ اسیران
سلامِ ما به زینب وكلثوم،سلام به حضرتِ سجّاد-سلامِ
مابه صاحبِ عصروامامْ مهدی ماباد
سلام باد به هادی سلام به عسكری ازما - سلام
باد به مهدی كه اوست دلبری ازما
سلامِ ما به امامِ غریبِ مركزِ بغداد - چه سالها كه
به زندان اسیرِ فتنه و بیداد
سلامِ ما به امامی كه شد شهید به زندان - جنازه
اش را گرفتند بدوش چار غلامان
سه روز جسمِ شریفش نهاده بر پُلِ بغداد - غریب
همچو حسین آن شهیدِ قومِ زنا زاد
سلامِ ما به امامی كه داشت دشمنِ خانه - مدام دخترِ مامون
همی گرفت بهانه
سلامِ ما به امامی كه بود ماهِ مدینه - سه روز
مانده به بغداد به پشتِ بام زكینه
چنانكه جد غریبش حسین زادهِ زهرا - سه روز بی
كفن و دفن بدشت و دامنِ صحرا
سلامِ ما به علی آن ولی حجّتِ یزدان - سلامِ
ما به علی آن كه بود تالی قرآن
همو كه مسجدِ كوفه بیادِ او كند افغان - همو كه منبر
و محراب ز هجرِ او شده نالان
سلامِ مابه حسین آن كه شدزشهر ووَطن دور-بدشتِ كرببلا
شد غریب وبی كس و مهجور
سلامِ ما به حسین و ندای غربتِ او باد - كه جد
و مادرو بابم فدای تربتِ او باد
سلامِ ما به لبانی كه بود تشنهِ آبی - سلامِ ما
به شهیدی كه داشت قلبِ كبابی
سلامِ ما به ابا الفضل به دستهای بریده - به
فرقِ مُنشقِ عبّاس به قد سروِ خمیده
سلامِ ما به علی باد علی اكبرو اصغر - سلامِ ما
به شهیدان شهیدِ نیزه و خنجر
سلامِ ما و ملایك برآن امامِ شهیدان - سلامِ
باقری و هم سلامِ جملهِ یاران
كشوراسلامی عراق
عراق : کرانه و کناره آب .
ایراک : یعنی جای پرنخل .
سورستان .
راقدین .
بین النهرین : نهرین = دجله وفرات . دجله
یعنی یاقوت و فرات یعنی آب شیرین .
نام عراق قبلاً بین النهرین بوده بعد ازجنگ
جهانی اول درسال 1914نام عراق برگزیده شد .
نهرین : دجله و فرات است كه از کوه های آرارات
سرچشمه می گیرند وبا گذشتن از تركیه و سوریه وارد خاك
عراق میشوند
رود دجله با 1900 کیلومتر از كوههای آناتولی
ازدامنه های جنوبی رشته کوه توروس در مشرق ترکیه اززیردریاچه
وان سرچشمه گرفته و پس از عبور ازخاك ترکیه وارد خاک عراق میشود ازحاشیه
شهرهای موصل، شرواط، تكریت، سامرا، بغداد، نعمانیه، كوت، علی
غربی و عماره عراق میگذرد.
رود فرات باحدود 2900 کیلومتر ازسرزمین
قفقاز(ارمنستان)نزدیك رودارس سرچشمه گرفته و از سوریه گذر کرده وارد
خاک عراق میشود و از شهرهای القائم، عنه، حدیثه، هیت، رمادی،
مسیب، كربلا،كوفه ونجف،سماوه، الخضر،ناصریه میگذرد.
اروندرود یا شط العرب ازپیوستن دورودبزرگ دجله
وفرات به هم درجنوب عراق درشهرالقرنه 375 كیلومتری جنوب بغداد و 78 كیلومتر
مانده به بصره تشكیل می شود و پس ازگذشتن ازبصره رودكارون نیز به
آن میپوندد و سپس به خلیج فارس می ریزد . درازای شط
العرب یا اروندرود از القرنه تا ریزشگاه آن در خلیج فارس 190 کیلومتر
است.
بنادر مهم عراق : بندرهای بصره و ام القصر درشبه جزیره
فاو مهمترین بنادر عراق هستند
دین و مذهب مردم عراق : 53% شیعه و 35% سنّی
وبقیه ارمنی و ...
شهرهای شیعه نشین عراق : كربلا، نجف،
حلّه، دیوانیه، سماوه، ناصریه، بصره، العماره وكوت .
شهرهای شیعه نشین وسنّی نشین
: بغداد و بعقوبه .
شهرهای سنّی نشین : الرّمادی، تكریت،
كركوك، موصل، سلیمانیه، اربیل و دهوك .
وسعت عراق : 435 ، 398 کیلومتر مربع ( پنجاه و دومین
کشور جهان ) .
جمعیت عراق : حدود 22 میلیون نفر .
وضعیت طبیعی : 1- کوهستانی در شمال
و دارای آب و هوای سرد 2- بیابانی در غرب و جنوب که به
بادیة الشام معروف است و دارای تابستانی گرم و زمستانی
معتدل است. 3- جلگه ای در شرق و جنوب شرقی و نواحی مرکزی
اطراف دجله و فرات .
رودهای عراق : 1- دجله 2- فرات بعلاوه رودهای
فصلی.
حاکمان عراق
حاکمان عراق از زمان دولت عثمانی تاسقوط صدام حسین1-
ملک فیصل اول پسر ملک حسین شریف مکه و برادر ملک عبدالله پادشاه
وقت اردن 2- ملک غازی پسر ملک فیصل 3- ملک فیصل دوم پسر ملک غازی
4- عبدالکریم قاسم 1985 با كودتا روی كارآمد 5- عبدالسلام عارف 1963 با كودتا روی
كارآمد 6- احمد حسن البکر 1968 باكودتا روی
كارآمد 7- صدام حسین که در ایام نوشتن این کتاب محاکمه وی
بخاطر جنایاتش شروع شده است 1974 با
استعفای احمد حسن البكر روی كار آمد وسال 2004 دستگیر شد وسال
2006 اعدام شد
تاریخ عراق از آغاز تا قیام مردم عراق علیه
استعمارانگلستان :
دوهزارسال پیش ازمیلاد سومریان، اكدیها،
آشوریها، آموریها ولدانیها حكومتهائی را دربین
النهرین تشكیل دادند . پایتخت حمورابی شهربابل بود . نخستین
قانون مدون جهان قانون حمورابی است .
پانصدسال پیش ازمیلاد كورش مركزوشمال بین
النهرین را به قامروایران ملحق كرد.
ازپانصدسال پیش ازمیلاد به اینطرف هخامنشیان،
سلوكیان، اشكانیان وساسانیان برعراق حكومت كردند .
دردوره ساسانیان تیسفون دربین النهرین
پایتخت شاهنشاهی ایران بود وایوان مدائن ازآثارآن دوره
است
سال هفده هجری قمری فاتحان مسلمان حكومت ساسانی
را ازبین بردند وعراق جزء قلمرواسلامی شد .
سال سی وپنج هجری قمری كوفه مركزحكومت
اسلامی شد .
سال چهل هجری قمری امیرالمؤمنین علی
علیه السّلام درمسجدكوفه بشهادت رسید .
ازسال 41 تا 132 هـ ق سرزمین عراق تحت حكومت سفیانی
ومروانی بود .
سال 61 هـ ق امام حسین ویارانش دركربلا شهیدشدند
.
سال 64 هـ ق قیام توّابین پدید آمد .
سال 66 هـ ق قیام مختار شكل گرفت .
سال 122 هـ ق قیام زیدبن علی بن الحسین
علیه السلام شكل گرفت .
سال 132 هـ ق حكومت عبّاسیان شروع شد .
سال 145 هـ ق منصوردوانیقی پایتخت را به
بغداد انتقال داد .
سال 344 هـ ق حكومت آل بویه شروع شد وتا 447 ادامه
داشت .
سال 656 هـ ق حكومت عباسیان با یورش هلاكوخان
مغول ازبین رفت .
سال 985 هـ ق پس ازمرگ شاه طهماسب یكم عراق بدست
عثمانیها افتاد .
سال 1298 هـ ق (1910 م) پس ازفروپاشی عثمانی
عراق به تصرف استعمارانگلستان درآمد .
سال 1308 هـ ق (1920 م) مردم عراق به رهبری سیدمهدی
حیدری، میرزامحمدتقی شیرازی و شیخ مهدی
خالصی علیه استعمارانگلستان قیام كردند .
پیشینه تاریخى عراق
عراق داراى پیشینه تاریخى بسیار
كهن بوده و یكى از قدیمى ترین تمدنهاى بشرى را در خود پرورانده
و جاى داده است; از این رو، در جاى جاى عراق آثار تارخى و باستانى متعلّق به
دوره هاى گوناگون; از هزاران سال پیش از تولد حضرت مسیح (علیه
السلام) تا پس از ظهور اسلام را مى توان دید،
سیر تاریخىِ حكومتها و خاندانهاى حاكم بر عراق
بدین شرح است:
1 ـ سومریان (4500 ق.م ـ 2300 ق.م)
در این دوره، ملّت سومر در بخش جنوبى عراق و در دو
سمت رودخانه هاى دجله و فرات سكونت داشته اند
سومریان بر اثر حملات جنگجویان اكدى از میان
رفتند.
2 ـ اَكدیان (4500 ق.م ـ 2300 ق.م)
همزمان با حكومت سومریان در جنوب عراق
3 ـ ایلامیان (عیلامیان)
اینان مردمانى بودند كه در منطقه كوهستانى شمال
خوزستان زندگى مى كردند و پایتختشان شهر شوش بود.
4 ـ بابلیان (2200 ق.م)
یكى از قبایل سامى به نام «عموریان» كه
همواره در كناره هاى دریاى مدیترانه سكونت داشتند،
5 ـ آشوریها (1300 ق.م ـ 606 ق.م)
یكى از قبایل سامى آشوریان هستند كه در
سال 3000 ق.م به شمال عراق هجرت كردند.
6 ـ كلدانیها (606 ق.م ـ 539 ق.م)
یكى از قبایل سامى به نام «كلدو» كه در جنوب
عراق به دامدارى مشغول بود.
7 ـ مادها و پارسها (539 ـ 331 ق.م)
دو قوم ماد و پارس همراه قوم پارت از نژاد آریایى
بوده و جمعاً اقوام ایرانى را تشكیل مى دادند. مادها در غرب و پارسها
در جنوب ایران سكونت داشتند. ابتدا مادها دولتى تشكیل دادند و سپس به
رهبرى كورش دولت هخامنشى را بنیادگذارى كردند.
8 ـ یونانیها (331 ـ 247 ق.م)
اسكندر كبیر پس از به قدرت رسیدن در یونان،
به جنگ با ایرانیها شتافت و نخست آسیاى صغیر را اشغال كرد
و سپس در سال 331 ق.م موفق شد و سرتاسر عراق را تحت سیطره خود در آورد.
پس از مرگ اسكندر «سلوكى» به حكمرانى عراق رسید و
دولت سلوكیان را در عراق ایجاد كرد كه تا سال 247 ق.م دوام یافت.
9 ـ پارتیان (247 ق.م ـ 226 م)
اینان یكى از اقوام آریایى ساكن در
خراسان كنونى بودند كه بتدریج متصرفات خود را توسعه دادند و عاقبت سلوكیان
را از ایران و عراق راندند و خود جایگزین آنان شدند و شهر تیسفون
را پایتخت خویش قرار دادند.
10 ـ ساسانیان (226 م ـ 652 م)
این امپراتورى چهار قرن عراق را در تصرف خود داشت و
پایتخت آن شهر تیسفون بود، تا این كه عاقبت در سال 16 هجرى ارتش
اسلام لشكریان ایرانى را شكست داد و دین مُبین اسلام وارد
عراق و ایران گردید.
عراق در دوره اسلامى
ارتش اسلام در سال 14 یا 15 هـ . به فرماندهى سعد بن
ابى وقّاص به عراق حمله كرد و عاقبت طى چند سال جنگ، در سال16 هجرى، ارتش ساسانى
را شكست داد و عراق را به تصرف درآورد. از این تاریخ، عراق جزئى از
متصرّفات اسلامى گردید كه خلیفه از مدینه بر آن حكم مى راند. امیرالمؤمنین
على بن ابى طالب(علیه السلام) براى نخستین بار در سال 36 هـ . شهر
نوبنیاد كوفه را پایتخت خود قرار داد و از آنجا بر سرتاسر جهان اسلام
حكم مى راند.
امویان (41 هـ . ـ 132 هـ .)
پس از شهادت امیرمؤمنان(علیه السلام) در سال 40
هـ . قـ . و انتقال خلافت به امویان، عراق كه مركز آن دمشق بود، بخشى از
امپراتورى امویان گردید و سیطره آنان بر عراق تا سال 132 هـ .
ادامه یافت.
عباسیان (132 ـ 656 هـ .)
پس از سقوط امویان، ابوالعباس سَفّاح نخستین خلیفه
عباسى در سال 132 هـ . قـ . در شهر هاشمیه (نزدیك كوفه) اعلان خلافت
عباسى نمود. 37 خلیفه عباسى، 524 سال از عراق بر جهان اسلام حكومت راندند، و
سرانجام آخرین خلیفه عباسى، مستعصم بالله در سال 656 هـ . قـ .
هلاكوخان مغول شكست خورد و از بین رفت.
ایلخانیان (656 ـ 738 هـ .)
پس از مرگ هلاكوخان، عراق از سوى جانشینان او كه «ایلخانیان»
نامیده مى شدند، به مدت 80 سال اداره شد. برخى از ایلخانان مسلمان
بودند و عاقبت، سلسله آنان توسط شیخ حسن جلائرى منقرض گردید.
جلائریان (738 ـ 813 هـ .)
این خاندان مدت 75 سال بر عراق حكومت راندند.
آق قویونلو و قراقویونلو (813 ـ 914 هـ .)
این دو ایل ترك تبار، مدت یك قرن در عراق
حكومت كردند.
صفویان (914 ـ 941 هـ .)
شاه اسماعیل صفوى درسال 914 هـ . قـ . بغداد را فتح
كرد. و پس از او فرزندش شاه تهماسب تا سال 941 هـ . قـ . عراق را جزو متصرّفات خود
داشت. در این سال عراق از سوى سلطان سلیمان قانونى، پادشاه عثمانى،
مسخّر گردید. البته در دوران سلطنت شاه عباس صفوى (در سال 1033) عراق بار دیگر
به تصرف صفویان درآمد و تا سال 1049 ادامه یافت. در این سال
سلطان مراد چهارم، خلیفه عثمانى، بغداد را فتح كرد و عراق را به تصرف خود
درآورد.
عثمانیان (1049 ـ 1335 هـ . قـ .)
عراق عملا از سال 941 هـ . بجز در سالهاى 1032 تا 1049 هـ .
قـ . و در دوره سلطنت نادرشاه افشار در سال 1146 هـ . قـ . كه مدت كوتاهى عراق را
تسخیر نمود، همواره جزئى از ولایات حكومت عثمانى بود و توسط والیان
منصوب از سوى دربار عثمانى اداره مى شد. سیطره آنان بر عراق تا جنگ جهانى
اوّل ادامه یافت.
انگلیسیها (1917 م ـ 1924 م)
ارتش عثمانى پس از شكست سخت خود از ارتش انگلستان، به سوى
تركیه عقب نشینى كرد و در روز 11 آوریل 1917 میلادى لشكریان
فاتح به سركردگى «ژنرال مود» وارد بغداد شدند و بدینگونه عراق جزو متصرفات
بریتانیا قرار گرفت.
دولت ملّى عراق
در سال 1920 میلادى ملّت عراق به رهبرى عالمان و
مراجع دینى در عتبات، قیام و انقلاب گسترده اى را بر علیه ارتش
اشغالگر انگلستان آغاز كرد كه 6 ماه ادامه داشت و به تضعیف نفوذ انگلیسى
ها در عراق انجامید و آنان را وادار به قبول خواست مردم در تشكیل دولت
ملى عراق كرد.
این جنبش در تاریخ عراق به نام «ثورة العشرین»
شهرت دارد.
در پى این قیام، دولت انگلستان فیصل سومین
فرزند شریف حسین امیر مكه را به عنوان پادشاه عراق برگزید
و مراسم تاجگذارى او در روز عید غدیر سال 1921م. در بغداد انجام پذیرفت.
رژیم سلطنتى عراق تا سال 1958م. بر عراق حكومت راند.
دولت جمهورى عراق ازعبدالکریم قاسم تاصدّام
در سال 1958م. سرهنگ عبدالكریم قاسم اقدام به كودتاى
نظامى كرد و رژیم سلطنتى را سرنگون نمود و آنگاه رژیم جمهورى را در
عراق برقرار ساخت.
روز 23 تیرماه سال 1337، کودتایی
خونین با فرماندهی «عبدالکریم قاسم»، ژنرال 44 ساله و چپ
گرای ارتش عراق، انجام شد. در پی این کودتا، «فیصل دوم»
را دستگیر کردند و با وضع فجیعی به قتل رساندند. به این
ترتیب، نظامیان متمایل به شوروی، حکومت عراق را در دست
گرفتند. «عبدالکریم قاسم»، به عنوان اولین نخست وزیر
جمهوری عراق، از پیمان سنتو خارج شد و با شوروی
قراردادهای امنیتی و تسلیحاتی امضا کرد. اتخاذ
این رویکرد برای انگلیس و آمریکا، که به
تازگی در خاورمیانه جا پای خود را محکم کرده بود، قابل تحمل
نبود. همین مسئله باعث گرم شدن روابط حزب بعث عراق با سرویس های
جاسوسی آمریکا شد. بر اساس نقشه سیا، بعثی ها
تیمی شش نفره برای ترور «عبدالکریم قاسم» آماده کردند که
یکی از اعضای آن «صدام تکریتی» بود. او دوسال
پیش از پیوستن به تیم ترور، به عضویت حزب بعث درآمده بود.
روز 14 مهرماه سال 1338، تیم شش نفره ترور به
خودروی حامل «عبدالکریم قاسم» حمله کرد. «صدام» راننده را به قتل
رساند، اما از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و «عبدالکریم
قاسم» به دلیل چابکی و هوشیاری از مهلکه، جان سالم به در
برد. با شکست ترور، حزب بعث موضعی انفعالی در پیش گرفت و رهبران
آن مخفی شدند. «صدام» که مجروح شده بود، به مصر گریخت. با این
حال، سه سال بعد، تعدادی از افسران ارتش عراق، به فرماندهی دو برادر
به نام های «عبدالسلام عارف» و «عبدالرحمن عارف»، کودتایی
موفقیت آمیز را با همکاری حزب بعث، علیه «عبدالکریم
قاسم» سازماندهی کردند. «صدام» که ظاهراً طی مدت حضورش در خارج از
عراق، دوره های اطلاعاتی و امنیتی را گذرانده بود،
مخفیانه به عراق بازگشت و ریاست شبکه مخفی حزب بعث، معروف به
«جهاز الخاص» را برعهده گرفت. این بار کودتاچیان توانستند دولت
«عبدالکریم قاسم» را ساقط کنند و او را به قتل برسانند. در پی
اجرای موفقیت آمیز کودتا، «عبدالسلام عارف» رئیس جمهور
عراق شد. او خیلی زود دریافت که حزب بعث درصدد عبور از
نظامیان مجری کودتا و به دست گرفتن قدرت در کشور است. به همین
دلیل، کمتر از 9 ماه پس از انجام کودتا، در آبان ماه سال 1342، به دستور «عبدالسلام
عارف»، وابستگان حزب بعث از دستگاه های اجرایی و ارتش عراق
تصفیه شدند. «صدام» نیز بازداشت شد و مدتی را در زندان گذراند؛
اما این رویکرد تغییری در اهداف بعثی ها
ایجاد نکرد.
سه سال بعد، «عبدالسلام عارف»، در یک سانحه
هوایی، اطراف بصره، کشته شد. باور همگانی این بود که حزب
بعث مقدمات این واقعه را فراهم کرده است. بلافاصله پس از قتل «عبدالسلام
عارف»، برادر کوچک ترش«عبدالرحمن عارف» به ریاست جمهوری عراق
رسید. با این حال، دوران حکومت او هم به دو سال نرسید.
بعثی ها که سودای قدرت در سر می پروراندند، کودتایی
را علیه «عبدالرحمن عارف» طراحی کردند. مجریان کودتا، دو افسر
بلندپایه ارتش عراق، «سرهنگ عبدالرزاق نایف»، رئیس ضداطلاعات
ارتش و «ژنرال ابراهیم الداوود» رئیس گارد ریاست جمهوری
عراق، بودند. در پی کودتا «عبدالرحمن عارف» از کشور اخراج، «احمد حسن
البکر»، از حزب بعث، رئیس جمهور و «عبدالرزاق نایف» نخست وزیر
عراق شد؛ اما بعثی ها تمام قدرت را می خواستند. به همین
دلیل 16 روز پس از کودتا علیه «عبدالرحمن عارف»، کودتای
دیگری را ترتیب دادند. این بار «نایف» نیز از
دور خارج شد. «احمد حسن البکر» به ریاست جمهوری رسید و صدام،
طراح اصلی کودتاهای قبلی، معاون رئیس جمهور عراق شد.
بعثی ها پس از به دست گرفتن قدرت در عراق،
بسیاری از مخالفان خود را به قتل رساندند. «احمد حسن البکر»، اهل شهر
«تکریت» و از اقوام «صدام» بود. به همین دلیل دست او را در امور
کشور بازگذاشت. با وجود این، صدام نسبت به آینده خود چندان مطمئن
نبود. «احمد حسن البکر» در سال 1358 در پی بهبود روابط با سوریه
برآمد. طبق معاهده ای که میان او و حافظ اسد به امضا رسید، قرار
بود عراق و سوریه دو کشور متحد باشند و «اسد» ریاست این
اتحادیه را برعهده بگیرد. «صدام» که نگران بود با اجرای
این معاهده موقعیت خود را از دست بدهد، چند روز بعد، روز
۱۶ ژوئیه سال ۱۹۷۹ در
کودتایی آرام و بی سر و صدا، «احمد حسن البکر» را از کار برکنار
کرد و خود به ریاست جمهوری عراق رسید و رهبر بلامنازع كشور شد.
«پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- جواد نوائیان
رودسری31/ 6/ 94»
اولین اقدام صدام در مقام رئیس جمهور اقدامی
استثنایی بود. او همه اعضای ارشد حزب بعث را در اتاقی جمع
كرد و ورقه ای را به دست یكی از آنها داد: «این اسامی
را بخوان، اینها كسانی هستند كه به من وفادار نبوده اند.» هر كسی
كه اسمش خوانده می شد را به بیرون از اتاق می بردند، بعد از اینكه
لیست تمام شد، كسانی كه در اتاق بودند، صدای چندین تیر
را شنیدند. صدام گفت: «شما باید خوشحال باشید كه در این
اتاق مانده اید و هنوز زنده اید. شما از نیروهای وفادار
من هستید.» حاضران از شدت خوشحالی نمی دانستند چه كنند. كف می
زدند و با اسلحه های كمری شان شلیك هوایی می
كردند. این صحنه كامل ترین چهره صدام بعد از سال
۱۹۷۹ است، او دو سال بعد به ایران حمله كرد.
۸ سال با ایران جنگید و نزدیك یك میلیون
نفر را به كشتن داد. دو سال بعد از خلاص شدن از جنگ ایران، به سراغ كویت
رفت. او اصرار داشت عراق را بزرگ تر كند. صدام به سرعت كویت را تصرف كرد و
خودش هم به كویت رفت. اما این بار دیگر غرب پشتیبانش
نبود. ارتش های غربی با حمایت سازمان ملل و به فرماندهی
آمریكا به خلیج فارس ریختند و در عرض چند روز صدام را از كویت
بیرون كردند. او در حال خروج از كویت، چاه های نفت كویت
را آتش زد. از این لحظه دوران افول صدام شروع شد. سازمان ملل
۱۲سال عراق را تحریم كرد و سرانجام در سال
۲۰۰۳میلادی«1381 شمسی»، رژیم
صدام سرنگون شد. سرانجام صدام در تاریخ یکشنبه ۱۴ آبان
۱۳۸۵ (۵ نوامبر ۲۰۰۶) به
اعدام با طناب دار محکوم شد. و در
تاریخ ۹ دی ۱۳۸۵ (۳۰
دسامبر ۲۰۰۶) به دار آویخته شد. ایاد
علاوی که پس از سرنگونی حکومت صدام حسین در سال
۲۰۰۳ از سوی نیروهای ... در
۲۸ ژوئن به سمت نخست وزیر و اولین رئیس دولت عراق
پس از صدام حسین برگزیده شد و ... و تا
هنگام پیروزی ائتلاف عراق یکپارچه در انتخابات پارلمانی
و معرفی ابراهیم جعفری به عنوان نخست وزیر جدید عراق
این سمت را بر عهده داشت.
حدیث: قالَ عليه السلام : اَيُّهَا
النّاسُ، إِيّاكُمْ وُحُبَّ الدُّنْيا، فَإِنَّها رَاسُ كُلِّ خَطيئَةٍ، وَبابُ
كُلِّ بَليَّةٍ، وَداعى كُلِّ رَزِيَّةٍ. اى گروه مردم ، نسبت به محبّت و علاقه به
دنيا مواظب باشيد، چون كه علاقه و محبّت به دنيا اساس هر خطا و انحرافى است ، و
دروازه هر بلا و گرفتارى است ، و نزديك كننده هر فتنه و آشوب ؛ و نيز آورنده هر
مصيبت و مشكلى است .
شهربغداد
زائرین عتبات عالیات پس از طی مسیرهای
طولانی و تحمل رنج سفر وارد سرزمین عراق که می شوند ابتدا وارد
شهر بغداد می شوند .
بغداد در ادبیات به شهر هزار و یکشب معروف است
و در تاریخ اسلام به دار الخلافه و مدینة السّلام شهرت دارد و فاصله
بغداد تا تهران 900 کیلومتر است .
وجه تسمیه بغداد : مردی بنام داد در این
منطقه باغ بزرگی داشت از این رو آنجا را باغ داد که خلاصه آن بغداد
است نامیده اند . وایضًا گفته شده بغ مخفف باغ و داد مخفف دادار است
كه میشود باغ خدا .
بنای بغداد : در سال 136 هـ . ق توسط منصور دوانیقی
دومین خلیفه عباسی بنا شده و تا سال 656 هـ ق مرکز حکومت عباسیان
بود و با حمله مغول سقوط کرد رود دجله از شهر بغداد می گذرد و شهر به دو بخش
کرخ و رصافه تقسیم شده است از طرف غرب به شرق پلی بر روی دجله
ساخته شده پهنای شهر در هر جانب دجله 5 فرسخ می باشد . آبادترین
جای بغداد منطقه کرخ است که توانگران و تجار در آن زندگی می
کنند و در آنجا نهری است بنام عیسی که به دجله می ریزد
.
محله های بغداد: الرّصافه - الكرّاده - الاعظمیه - كرخ -
الکاظمیّه – المنصور - الحرّیه - الرّشید – حیّ الجمیله – الشّورجه
– البیّاع – الثّوره و ... می باشد .
خیابانها یا شوارع بغداد: الرّشید – ابی
نواس – قناة الجیش – فلسطین- الجمهوریّة الخلفا – خالدین ولید – الکفاح
و...
مطاعم یاسالنهای غذاخوری بغداد: مطعم
الجادریه یا سالن غذاخوری جادریه - مطعم الزیتون یاسالن
غذاخوری زیتون - برج صدام كه در مرکز شهر واقع شده ساختمان تمام شیشه
ای است که از داخل آن تمام شهر دیده می شود .
میادین یا ساحات بغداد: التّحریر-
الحرّیّة – الجندی المجهول – الرّصافی – عنتربن شدّاد میادین
بغداد هستند . میدان کهرمان : مجسمه کهرمان و چهل دزد بغداد = زنی که
چهل حرامی را در چهل خم جای داد و بر سر آنها روغن داغ ریخت و
همه را محکوم به مرگ کرد .
حدیث:
عن الصّادق علیهالسلام : وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ
مَكارِمِ الاَخْلاقِ: «قال علیه السّلام» اَ لْعَفْوُ عَمَّنْ ظَـلَمَكَ وَ
صِلَةُ مَنْ قَطَعَكَ وَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلى
نَفْسِكَ؛(معانى الأخبار، ص 191، ح 1. ) درباره مكارم اخلاق سؤال شد، فرمودند:
گذشت از كسى كه به تو ظلم كرده، رابطه با كسى كه با تو قطع رابطه كرده، عطا به آن
كس كه از تو دریغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد.
محلّه کاظمین علیهماالسّلام
کاظمین از توابع استان بغداد است که 7 یا 8 کیلومتر
با بغداد فاصله دارد (البته درحال حاضر ساختمانها وتاسیسات شهری وصل
به بغداد است) و در شمال غربی بغداد ودجله درمحله الكاظمیه واقع است و
با اتوبوس تقریباً بیست دقیقه طول می کشد و امروزه بر اثر
توسعه شهر بغداد جزئی از شهر شده است .
در زمان ساسانیان نام کاظمین تسوج بوده است .
محل حرم کاظمین علیهماالسّلام قبلاً بنام شونیز
بوده است بعد از آنکه بدستور حضرت امیر المؤمنین عـلی عـلـیه
السّلام شهـداء نهروان را آنجا دفـن کردند مقـبرة الشّهداء نا میده شد و بعد
از فـوت پسر منصور عبّا سی وی را در آنجا دفن کرد و دستور داد از این
به بعد هر کس از خاندان عبا سی و علوی بمیرد او را در این
زمین دفن نمایند نام آنجا را مقابر قریش گذاشت و حضرت موسی
بن جعفر علیه السّلام آن زمین را برای دفن خود خریداری
نمود و در سال 183 هجری که آن حضرت به شهادت رسید در آن مکان دفن شد و
در سال 220 هجری نیز امام جواد علیه السّلام به شهادت رسید
او را نیز در جوار آن حضرت دفن نمودند و معروف به کاظمین شد .
حدیث:
عَنِ الباقِر عَلیهِ السَّلام : كانَ أمیرُ
المؤمنینَ علیه السلام یقولُ : إنّ لِأهلِ التَّقوى عَلاماتٍ یعرَفونَ
بِها : صِدقُ الحَدیثِ ، وأداءُ الأمانَةِ ، والوَفاءُ بالعَهدِ وقِلَّةُ المُؤاتاةِ لِلنِّساءِ ، وبَذلُ
المَعروفِ ، وحُسنُ الخُلقِ ، وسَعَةُ الحِلمِ ، واتِّباعُ العِلمِ فیما یقَرِّبُ
إلَى اللَّهِعزّ و جل . (منتخب میزان
الحكمه ومیزان الحكمه ج10ص618به بعد) امام باقر علیه السلام فرموده
است: أمیر المؤمنین علیه السلام مىفرمود : تقوا پیشگان
نشانههایى دارند كه با آنها شناخته مىشوند : راستگویى ، امانتدارى ،
وفاى به عهد ... كم آمیختن با زنان ، احسان كردن بیدریغ ، خوش
خویى ، بردبارى زیاد و پیروى از علمى كه به خداوند عزّ و جل نزدیك
مىكند .
عَن عَلی عَلَیهِ السَّلام : إنَّمَا النّاسُ
ثَلاثٌ : زاهِدٌ ، وراغِبٌ ، وصابِرٌ . فَأَمَّا الزّاهِدُ فَلا یفرَحُ
بِالدُّنیا إذا أتَتهُ ، ولا یحزَنُ عَلَیها إذا فاتَتهُ ،
وأمَّا الصّابِرُ فَیتَمَنّاها بِقَلبِهِ ، فَإِن أدرَكَ مِنها شَیئا
صَرَفَ عَنها نَفسَهُ لِعِلمِهِ بِسوءِ العاقِبَةِ ، وأمَّا الرّاغِبُ فَلا یبالی
مِن حِلٍّ أصابَها أم مِن حَرامٍ. «ازكتاب دنیا و آخرت ج2» مردم ، سه
دستهاند : دنیاگریز و دنیاخواه و شكیبا . دنیاگریز
، هر گاه دنیا به او برسد ، شاد نمىشود ، و هر گاه از دستش برود برایش
غم نمىخورد . شكیبا ، دنیا را قلبا آرزو مىكند؛ اما چون به چیزى
از آن برسد ، جانش از آن روى برمىگرداند ؛ زیرا از فرجام بد آن آگاه است .
و دنیا خواه اهمّیتى نمىدهد كه از طریق حلال به دنیا رسد
یا از حرام .
قبورعلماء وبزرگان دین دركاظمین (ع) وبغداد
علماء و بزرگان دین که پس از شهادت آن امامین
همامین در جوار آن دو بزرگوار آرمیده اند:
1- ابواحمدحسین بن محمّدالاعرج ابن موسی ابی
السّبحه ابن ابراهیم المرتضی ابن موسی الكاظم علیه السّلام
والد سیّدین مرتضی ورضی متوفی 400هـ (دربغداد رحلت
فرمود و درمنزل خوددفن شد بعداو را نقل كردند به كربلا) * 2- سید رضی
و سید مرتضی ( علم الهدی ) سمت چپ باب القبله به فاصله 40 متر
از ضلع جنوبی حرم مطهر در بازار استرآبادی وسمت راست باب فاطمه اولی
متوفی 406 و دومی متوفی 436 مدفون در دو مسجد نزدیک به هم
(این دو دركاظمین رحلت فرمودند و هریك درمنزل خود دفن شدند
بعدجنازه آنان را مثل والدشان نقل كردند به كربلا) * 3- شیخ ابوالقاسم جعفر
بن محمد بن قولویه قمی متوفی 389 و مدفون پائین پای مبارک * 4-
ابوعبداللّه محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به شیخ مفید متولّد شهر دجیل
عراق متوفّی 413 و مدفون پائین پای مبارک کنار استادش ابن قولویه
* 5- مرحوم ملّا زین العابدین سلماسی که از ملازمین و
خواصّ علّامه بحرالعلوم رحمه الله بوده است دیوار روبروی شیخ مفید
* 6- علّامه سلطان الحکماء و المتکلّمین محمّد بن محمّد بن الحسن مشهور به
خواجه نصیر الدّین طوسی متولّد طوس متوفّی 672 و مدفون در
رواق غربی بالای سر مطهّر * 7- شیخ احمد بن محمّد بن یوسف
بحرانی متوفّی 1102 و مدفون در جوار کاظمین فعلاً از قبر او اثری
نیست * 8- ابوعبدالله حسین بن احمد بن حجّاج متوفّی 391 مدفون
در پائین پای مبارک * 9- سید عبداللّه بن محمّد رضا الحسینی
الکاظمینی متوفی 1242 مدفون در حجره ای میان رواق
مطهّر کاظمین ع از باب القبله بدست راست * 10- سید محسن الکاظمینی
متوفّی 1240 مدفون در کوچه نزدیک صحن مطهّر در طرف شمالی صحن *
11- شیخ اسداللّه بن حاجی اسماعیل الکاظمینی متوفّی
1220 و مدفن نامعلوم * 12- شیخ جواد بن سعداللّه بن حاجی اسماعیل
الکاظمینی متوفّی 1220 و مدفن نامعلوم * 13- سید اسماعیل
صدر ابن صدر الدّین الموسوی العاملی متوفّی 1338 و مدفون
در رواق سمت پائین پای مبارک * 14- سید حیدر بن سید
ابراهیم الحسینی البغدادی الکاظمینی جدّ
سادات کاظمین معروف به آل سیّد متوفّی 1265 مدفون پائین
پای مبارک نزدیک قبر شیخ مفید * 15- ابویوسف یعقوب
بن ابراهیم قاضی القضاة بغداد مدفون در زاویه صحن مطهّر * 16-
نصراللّه بن اثیر الدّین محمّد خدری متوفّی 837 مدفون در
جوار امامین همامین * 17- فرهاد میرزا معتمدالدّوله ابن عبّاس میرزا
ولیعهد فتحعلی شاه مدفون در اولین حجره باب المراد سمت راست كسی
كه وارد حرم مطهر میشود * 18- آیة الله سید جعفر حسینی
میلانی پدر مرحوم آیة اللّه میلانی مدفون در رواق
شمالی پشت سر مبارک * 19- ابویوسف بن یعقوب از نوادگان جابر بن
عبداللّه انصاری مدفون داخل صحن مطهّر * 20- سید احمد و سید
ابراهیم از نوادگان موسی بن جعفر ع ابتدای رواق ابویوسف
بن یعقوب انصاری * 21- نوّاب اربعه : الف عثمان بن سعید الاسدی
السّمان (شیخ عثمان بن سعید عمروی) از اولاد عمّار یاسر
نایب امام علی النّقی (ع) و امام حسن عسکری (ع) و مولای
ما حجّت بن الحسن عج متوفّی 257 و مدفون در مدینة السّلام در طرف
رصافه در نزدیکی رود دجله در قسمت غربی بازار میدان پشت
اداره پست در قبله مسجد الدرب واقع د ر خیابانی که قصر ا م حبیب
دختر رشید نیز در آن قرار داشته . ب – ابوجعفر محمّد بن عثمان بن سعید
الاسدی معروف به خلّانی یا شیخ الخلّانی متوفّی
304 یا 305 و مدفون در طرف رصافه در محله خلّانی در سر راه مزار سلمان
و امروزه معروف به باب الشّیخ است و آرامگاه او کتابخانه فعّالی دارد
به نام کتابخانه عمومی شیخ خلّانی ج – ابوالقاسم حسین بن
روح نوبختی متوفّی 326 مدفون در منطقه رصافه در بازار تجاری
شورجه در سمت راست کسی که وا رد با زا ر عطارها می شو د و قبلاً به
محلّه نو بختیّه معروف بو د ه ا ست. د - ابوالحسن علی بن محمّد سمری
متوفّی 329 مدفون در سمت رصافه نزدیک مستنصریه سمت چپ رودخانه
دجله در خیابان معروف به شارع الخلنجی در باب محول کنار رود ابی
عتاب در مسجد معروف به مسجد القبلانیه واقع در سوق الهرج * 22- ابوجعفر محمّد
بن یعقوب بن اسحق الکلینی الرّازی متوفی 329 مدفون
دربغدادشرقی درباب الجسر یا باب الکوفه کنار پل بغداد در جوار قبر دیگری
که متعلق به کراجکی یا کیدری است * 23- سلمان فارسی
متوفّی 35 مدفون درسی کیلومتری شرق بغداد نزدیک رود
دجله و طاق کسرای باستانی بر سر راه (اصل سلمان از ناحیه جی
اصفهان بوده است) * 24- حذیفة بن الیمان متوفّی 36 مدفون در نزدیکی
قبر سلمان * 25- جابربن عبداللّه انصاری مدفون کنار قبر حذیفة بن الیمان
* 26- قنبر غلام علی(ع)مدفون در بغداد در بازاری به نام او * 27- شیخ
عبدالقادر جیلانی مدفون در نزدیک شهر کاظمین * 28- منصور
حلّاج مدفون در نزدیک شهر کاظمین * 29- ابوحنیفه مدفون بین
بغداد و کاظمین * 30- بشر حافی * 31- ابن ابی الحدید *
32- بهلول پسر عموی هارون * 33- سهروردی * 34- ابراهیم بن مالک
اشتر * 34 – ابونواس شاعرمعروف * 35 – معروف كرخی * 36 – ابومحفوظ كرخی
* 37 – احمدبن حنبل * 38 – محمّدبن جریر طبری مورّخ ومفسّر * 39 – ابن دریدبصری * 40 - راغب اصفهانی * 41 - ابن جوزی * و...
مرقدعبیداللّه بن محمّدبن عمرالاطرف بن امیرالمؤمنین علیه
السّلام درمنطقه اعظمیه بغداد «مشهدالنّذور» . مرقد حسن بن علی بن
حمزه علوی نقیب الطالبیین درعهدخلافت الناصرلدین
اللّه عباسی، و طاهربن زین العابدین، و حذیفة بن الیمان،
و جابربن عبدالله انصاری، و سلمان
فارسی درمنطقه سلمان پاك درجنوب بغداد . سیدادریس ازنوادگان
امام موسی كاظم علیه السلام درسال 914 هـ ق ازطرف شاه اسماعیل
صفوی به سمت نقیب النقبائی منصوب شده بود دربغداد منطقه كراده
شرقیه.
زیارت قبور علماء
از كتاب مزار مرحوم شیخ مفید(رحمه الله) نقل
شده است كه در هنگام زیارت قبور علماء (رضوان الله تعالى علیهم) بگو:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یـا بَحْرَ الْعُلُومِ وَكَنْزَهـا، وَمُحْیىَ الرُّسُومِ
وَمُرَوِّجَهـا، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یـا حـافِظَ الدّینِ،
وَعَوْنَ الْمُؤْمِنینَ، وَمُرَوِّجَ شَریعَةِ سَیدِ الْمُرْسَلینَ
وَآلِهِ الأَئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ، عَلَیهِ وَعَلَیهِمْ
اَفْضَلُ صَلاةِ الْمُصَلّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیهَا الشَّیخُ
الْعـالِمُ الْعـامِلُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یـا عَضُدَ الاْسْلامِ
وَفَقیهَ أَهْلِ الْبَیتِ، عَلَیهِمْ أَفْضَلُ الصَّلاةِ
وَالسَّلامِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیهَا الْعـارِفُ الْمُؤَیدُ
وَالْعـابِدُ الْمُسَدَّدُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الاْمینُ عَلَى الدّینِ
وَالدُّنْیـا، وَأَنَّكَ قَدْ بـالَغْتَ فى إِحْیـاءِ الدّینِ،
وَاجْتَهَدْتَ فى حِفْظِ شَریعَةِ أَشْرَفِ الأَوَّلینَ وَالاْخِرینَ،
عَلَیهِ وَآلِهِ صَلَواتُ الْمُصَلّینَ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ الاْبْرارِ،
وَرَوَیتَ عَنْهُمُ الاْخْبـارَ، وَعَمِلْتَ بِمـا رَوَیتَ،
وَأَشْهَدُ أَنَّكَ أَظْهَرْتَ الْحَقَّ، وَأَبْطَلْتَ الْبـاطِلَ، وَسَهَّلْتَ
السَّبیلَ، وَاَوْضَحْتَ الطَّریقَ، وَنَصَرْتَ الْمُؤْمِنینَ،
فَجَزاكَ اللهُ عَنِ الاْیمَانِ وَاَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزاءِ التّابِعینَ،
وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبیینَ وَالْوَصیینَ، وَالشُهَدَاءِ
وَالصّالِحینَ، وَحَسُنَ اُوْلئِكَ رَفیقاً، اَللّهُمَّ امْلاَ
قَبْرَهُ نُوراً وَرَوْحاً وَرَیحـاناً، وَاَسْكِنْهُ فى بُحْبُوحَةِ
جَنَّةِ النَّعیمِ، بِرَحْمَتِكَ یـا اَرْحَمَ الرّاحِمْینَ.
حدیث:
عَن عَلی عَلَیهِ السَّلام : یا جابِرُ،
قِوامُ الدّینِ وَ الدُّنیا بأربعة: عالم مُستَعمِل عِلمَهُ، وَ
جاهِلٍ لایَستَنکِفُ أن یَتَعَلّمَ، وَ جَوادٍ لایَبخَل
بمعروفِهِ، وَ فقیرٍ لایَبیعُ آخرتَهُ بدنیاهُ، فاذا
ضَیَّعَ العالِم علمَهُ استَنکفَ الجاهلُ أن یَتعلّمَ، و اذا بَخِلَ
الغَنىّ بِمعروفِهِ باعَ الفقیرُ آخرتَهُ بدنیاه . «نهج البلاغه، حکمت
372، مجمع الامثال، ج 2، ص 454» اى جابر، پایدارى دین و دنیا
برچهار پایه استوار است: دانشمندى که علم خود را به کار بندد، نادانى که از
آموختن سرباز نزند، بخشنده اى که از دادن مال خود بخل نورزد و تهیدستى که
آخرتش را به دنیا نفروشد. پس هرگاه دانشمند علم خود را ضایع کند (و
بدان عمل نکرد)، جاهل از آموختن خوددارى نماید و هرگاه توانگر از
بخشیدن مال، دریغ کرد و فقیر هم آخرت خود را به دنیا
بفروشد.(قوام جهان به هم خواهد خورد).
پیامبر اعظم صلَّى لله عَلیه وَ آلِه :
ساعَةٌ مِن عالِمٍ یتَّكِىُعَلى فِراشِهِ ینظُرُ فى عَمَلِهِ، خَیرٌ
مِن عِبادَةِ العابِدِ سَبعینَ عاماً. (3942/8؛ روضةالواعظین: 16) یك
ساعت تكیه زدن عالم بر بستر خویش و نگریستن در كار و عملش، بهتر
از هفتاد سال عبادت عابد است.
مسجد بُراثا
مسجد بُراثا بین راه کاظمین و بغداد واقع شده
است و محله ای بوده دراطراف بغداد در قبله کرخ وجنوبی باب محول .
مسجد راراضی باللّه به سبب جمع شدن شیعیان
در آن خراب کرد وامیر الامراء بغداد بجکم ماکانی به اعاده بناء آن حکم
کرد .
فضائل مسجد بُراثا :
1- مقرر نمودن حق تعالی که در آن زمین فرو نیاید
رئیسی با لشکرش جز پیغمبر یا وصی او 2- خانه حضرت
مریم (س) است. 3- زمین حضرت عیسی (ع) ا ست. 4- چشمه د ر آ
نجا برا ی مریم س ظاهر شد ه ا ست . 5- ( ا ثرآن چشمه از بین
رفته بوده ) حضرت امیر(ع) آن چشمه را به اعجاز خود ظاهر نموده 6- بودن سنگ
سفید متبرک که حضرت مریم(س)حضرت عیسی(ع)را برآن گذاشته 7-
حضرت امیر(ع) آن سنگ را به اعجاز خود بیرون آورده و به سمت قبله نصب
کرده که در آن جهت نماز بخوانند. 8- حضرت امیر(ع) و حضرت مجتبی و سید
الشهداء(ع) درآنجا نمازگذارده اند 9- حضرت امیر(ع) د رآ نجا چها رروزبجهت
شرا فت آ ن مکا ن و مقد س بود ن آ ن توقف کرد ه . 10- پیغمبرا ن(ع) بخصوص
حضرت خلیل ا لرّحما ن د رآ نجا نما ز گذارد ه اند . 11- قبر پیغمبری
در آنجا است که احتمالاً حضرت یوشع باشد 12- برگشتن آفتاب برای حضرت
امیر(ع) در آنجا .
وجه تسمیه مسجد بُراثا :
چون ابوشعیب بُراثی عابد اول کسی است که
در آنجا ساکن شد و در کوخی که از نی ساخته بود عبادت خدا می کرد
بعدمسجدی ساخته شد نام آن را مسجد بُراثا گذاشتند .
حدیث:
عن النّبی صلى الله علیه وآله : اَوصانى
رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانیةِ وَ اَن
اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى و اَن یكونَ
صَمْتى فِكْرا وَ نَظَرى عِبَرا. پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود:
اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم
كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر و نگاهم براى
عبرت باشد . «كنزالفوائد، ص 184»
امام على علیهِ السّلام : اَلعاقِلُ مَن یزهَدُ
فیما یرغَبُ فیهِ الجاهِلُ . «ازكتاب دنیا و آخرت ج2» خردمند
به آنچه نادان رغبت دارد ، بىرغبت است .
طاق کسری درمدائن
مدائن در فاصله سی کیلومتری شرق بغداد
واقع شده که طاق کسری یا ایوان مدائن از آثار تاریخی
دوره ساسانیان است و نام مدائن قبلاً تیسفون بوده است طاق کسری
در نزدیکی دجله عبارت است از بارگاهی كه سقف آن طاقی است
و به شکل بیضی زده شده این طاق قسمتی از کاخ سفید
است که انوشیروان در 550 میلادی بنا کرده بود و بارگاه
(اَپادَنَ) یا جایگاه تخت سلطنتی را می پوشانده درست
معلوم نیست که وسعت آن چه بوده ولی قالی زربفت و مرصعی که
به بهارستان کسری معروف و موافق قرائن در وسط آن گسترده بوده بطوری که
نوشته اند یکصد ذراع طول و هفتاد ذراع عرض داشته و بعضی هم نوشته اند
سیصد ذراع طول و شصت ذراع عرض داشته که حاشیه آن به زمرد و متن آن به
جواهرات رنگارنگ قیمتی مرصع بوده و به تصرف مسلمین در آمده این
طالار بزرگ دارای شاه نشینهای متعددی بوده و از بالا
بواسطه 115 روزنه روشن می شده ستونهای شاه نشینها و طاقها و دیوارهای
درونی طالار با لوحه های سیمین و زرین منبت کاری
شده بود تخت سلطنت را در ته آن پشت پرده قرار داده بودند زینت فوق العاده
طالار از قالیهای قیمتی و غیره و درخشندگی
فلزات کریمه و روشنائی که از بالا بدرون بارگاه می افتاده اثر
غریبی در اشخاصی که در دفعه اولی وارد آن می شدند می
نموده بطوری که در موقع بار عام وقتی که خرمباش پرده را می کشیده
و انوشیروان از انتهای بارگاه روی تخت سلطنتی نمودار می
شده حضار بی اختیارزانو می زدند . دیوارها را با تیرهای
چوبی به هم مهار کرده بودند که به نظر می آید ایرانیها
این سبک را از روسها اقتباس کرده اند .
سعد و لشکر مسلمین در سال 16 هجری بعزم تسخیر
مدائن حرکت کرد .... سعد بعد از تسخیر وه اردشیر (سلوکیه) در
دجله جا ئی را که عمیق نبود گمانه کرده با قشون خود از رود مزبور گذشت
وقتی که اعراب وارد تیسفـون شـدند ازعـظمت ثروت وتجمّلات این
شهـرغرق حیرت و بهت گردیدند. بنای طا ق کسری در زما ن شا
پور ذوالاکتا ف صورت گرفته است . روایت شده از عمار ساباطی که امیرالمؤمنین
ع به مداین آمد و نزول فرمود در ایوان کسری وبا اوبوددلف بن بحیر
پس نماز کرد در آنجا بعد از آن برخواست و به دلف فرمود برخیز با من بیا
و در خدمت آن حضرت بود جماعتی از اهل ساباط پس گردش کرد در منازل کسری
به دلف می فرمود از برای کسری در این مکان چنین و
چنان بوده و دلف می گفت بخدا قسم چنین است که می فرمائی
پس با آن جماعت در تمام آن مواضع گردش کرد و دلف می گفت ای سیّد
و مولای من چنان شما به اینجاها مطلعید که گویا شما این
چیزها را در این جاها نهاده اید. در هنگام مرور آن حضرت بر مداین
و مشاهده آثار کسری و خرابی یکی از آن اشخاصی که در
خدمت آن حضرت بود از روی عبرت این شعر را خواند: جرت الرّیاح علی
رسوم دیارهم – فکانّهم کانوا علی میعاد. حضرت فرمود چرا نخواندی
این فرمایش الهی را : کم ترکوا من جنّات و عیون و زروع و
مقام کریم و نعمة کانوا فیها فاکهین کذالک واورثناها قوما آخرین
فما بکت علیهم السّماء و الارض و ما کانوا منظرین. پس از آن فرمود: انّ
هؤلاء کانوا وارثین فاصبحوا موروثین لم یشکروا النّعمة فسلبوا
دنیاهم بالمعصیة ایّاکم و کفر النّعم لا تحلّ بکم النّقم. آیات
25 تا 29 سوره دخان است که خداوند متعال می فرماید : چه بسیار
کسانی در دنیا باغ و بستانها و چشمه های آب و کشت و زرعها و
مقام و منزلهای عالی را رها کردند و رفتند و از همه چشم پوشیدند
و آن ناز و نعمتها را برای کسان دیگری به ارث گذاشتند و بر مرگ
آنها آسمان و زمین گریه نکرد و با رفتن آنها هیچ چیزی
از جای خود تکان نخورد و آن لحظه ای که مرگ آنان فرا رسید و
مهلت آنها تمام شد هیچ مهلتی به آنان داده نشد .
در ادامه مولا علی(ع) فرمود : اینان که در این
کاخ با این ناز و نعمت زندگی می کرند وارث پیشینیان
از خودشان بودند و امروز رفته وبرای دیگران به ارث گذاشته اند تا وقتی
که در آن ناز و نعمت بودند شکر خدا بجای نیاوردند و نعمت الهی
را صرف معصیت کردند در نتیجه آن ناز و نعمت از آنان گرفته شد پس شما
هم از کفران نعمت پرهیز کنید تا گرفتار نقمت ( بلا و عذاب ) نشوید
.
و چه نیکو سروده است حکیم خاقانی : هنگام
عبور از مداین و دیدن طاق کسری
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان -
ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان
یک ره ز ره دجله منزل به مدائن کن - وز دیده
دوم دجله بر خاک مدائن ران
خود دجله چنان گرید صد دجلهٔ خون
گویی - کز گرمی خونابش آتش چکد از مژگان
بینی که لب دجله کف چون به دهان آرد - گوئی
ز تف آهش لب آبله زد چندان
از آتش حسرت بین بریان جگر دجله - خود آب
شنیدستی کاتش کندش بریان
بر دجله گری نونو وز دیده زکاتش ده - گرچه لب
دریا هست از دجله زکات استان
گر دجله درآموزد باد لب و سوز دل - نیمی شود
افسرده، نیمی شود آتشدان
تا سلسلهٔ ایوان بگسست مدائن را - در سلسله شد
دجله، چون سلسله شد پیچان
گه گه به زبان اشک آواز ده ایوان را - تا بو که به
گوش دل پاسخ شنوی ز ایوان
دندانهٔ هر قصری پندی دهدت نو نو - پند
سر دندانه بشنو ز بن دندان
گوید که توازخاکی،ما خاک توایم اکنون - گامی
دوسه برمانه واشکی دوسه هم بفشان
از نوحهٔ جغد الحق مائیم به درد سر - از
دیده گلابی کن، درد سر ما بنشان
آری چه عجب داری کاندر چمن گیتی - جغد
است پی بلبل، نوحه است پی الحان
ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما - بر قصر
ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
گوئی که نگون کرده است ایوان فلک وش را - حکم
فلک گردان یا حکم فلک گردان
بر دیدهٔ من خندی کاینجا ز چه
میگرید - گریند بر آن دیده کاینجا نشود گریان
نی زال مدائن کم از پیرزن کوفه - نه
حجرهٔ تنگِ این کمتر ز تنور آن
دانی چه مدائن را با کوفه برابر نه - از سینه
تنوری کن وز دیده طلب طوفان
این است همان ایوان کز نقش رخ مردم - خاک در او
بودی دیوار نگارستان
این است همان درگه کورا ز شهان بودی - دیلم
ملک بابل، هندو شه ترکستان
این است همان صفّه کز هیبت او بردی - بر
شیر فلک حمله، شیر تن شادروان
پندار همان عهد است از دیدهٔ فکرت بین - در
سلسلهٔ یِ درگه، در کوکبهٔ یِ میدان
از اسب پیاده شو، بر نُطع زمین رُخ نه - زیر
پی پیلش بین شه مات شده نعمان
نی نی که چو نعمان بین پیل افکن
شاهان را - پیلان شب و روزش گشته به پی دوران
ای بس پشه پیل افکن کافکند به شه
پیلی - شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان
مست است زمین زیرا خورده است بجای
می - در کاس سر هرمز خون دل نوشروان
بس پند که بود آنگه بر تاج سرش پیدا - صد پند نوست
اکنون در مغز سرش پنهان
کسری و ترنج زر، پرویز و به زرین - بر
باد شده یکسر، با خاک شده یکسان
پرویز به هر بزمی زرین تره گستردی
- کردی ز بساط زر زرین تره را بستان
پرویز کنون گم شد، زان گمشده کمتر گو - زرّین
تره کو برخوان؟ روکم ترکوا برخوان
گفتی که کجار رفتند آن تاجوران اینک - ز
ایشان شکم خاک است آبستن جاویدان
بس دیر همی زاید آبستن خاک آری - دشوار
بود زادن، نطفه ستدن آسان
خون دل شیرین است آن می که دهد رُزبن-ز
آب و گل پرویز است آن خم که نهد دهقان
چندین تن جبّاران کاین خاک فروخورده است-این
گرسنه چشم آخرهم سیرنشد زایشان
از خون دلِ طفلان سرخاب رخ آمیزد - این زال
سپید ابرو وین مام سیه پستان
خاقانی ازین درگه دریوزهٔ یِ
عبرت کن - تا از در تو زین پس دریوزه کند خاقان
امروز گر از سلطان رندی طلبد توشه - فردا زِ در
رندی توشه طلبد سلطان
گر زاده رهِ مکه تحفه است به هر شهری - تو زادِ مدائن
بر سبحه ز گل سلمان
این بحرِ بصیرت بین بی شربت ازو
مگذر - کز شط چنین بحری لب تشنه شدن نتوان
اخوان که ز راه آیند آرند ره آوردی - این
قطعه ره آورد است از بهر دل اخوان
بنگر که در این قطعه چه سِحر همی راند - مهتوکِ
مسیحا دل، دیوانهِٔ عاقل جان
مصلّای امیرمؤمنان علیه السّلام در ایوان
مدائن : حضرت امیر علیه السِلام به هنگام دیدار از ایوان
مدائن در آنجا دو رکعت نماز گزارده است که آن محل را مصلّای حضرت می
گویند و مستحب است در آن محل دو رکعت نماز خوانده شود.
قبر حذیفة بن یمان و ا لی مدائن : حذیفه
از اصحاب رسول خدا(ص) وامیرمؤمنان(ع) بود و پیش از انتصاب سلمان به
ولایت مدائن و نیز پس از رحلت ایشان والی مدائن بود و در
سال 36 در مدائن در گذشت .
مسجد امام حسن عسگری علیه السّلام در مدائن :
در کنار مرقد جناب سلمان مسجد جامع مدائن قرار دارد و این مسجد منسوب است به
امام حسن عسکری علیه السّلام .
مزارسلمان فارسی والی مدائن : سلمان در سال 36
هـ ق به ولایت مدائن منصوب و در همان شهرازدنیا رفت «شرح در ادامه بعد
خواهد آمد» .
سلمان کیست؟
جناب سلمان(ره) درسنه 36 درمدائن وفات کردوحضرت امیرالمؤمنین
علیه السّلام در همان شب از مدینه به طیّ الارض بر سر جنازه او
حاضر شده او را غسل داد و کفن کرد و نماز بر او خواند و بخاک سپرده شد هنگامی
که امیرالمؤمنین علیه السّلام بر سر جنازه سلمان وارد شد رداء
از صورت اوبرداشت سلمان بصورت آن جناب تبسّمی کرد حضرت فرمود مرحباً یا
ابا عبداللّه اذا لقیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فقـل
له ما مرّعلی اخیک من قومک . خوشا بحال تو ای ابا عبدالله که به
ملاقات رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله میروی هنگامی
که رسول خدا صلی اللّه علی و آله را ملاقات کردی به ایشان
بگو که چه مصیبتها از قومت بر برادرت علی (ع) رفته است و ایضا
هنگامی که حضرت به نماز بر سلمان ایستاد حضرت جعفر طیار و حضرت
خضر نیز در نماز بر او حاضر شدند در حالتی که با هر کدام از آن دو نفر
هفتاد صف از ملائکه بود که در هر صفی هزار هزار فرشته بود.
سلمان فارسی از عنفوان صبا و دوران طفولیت در
طلب دین حق ساعی بود و نزد علماء ادیان از یهود و نصاری
و غیر هم تردد می نمود و در شدائدی که از این ممر باو می
رسید صبر می ورزید تا آنکه در سلوک این طریق بزیاده
از ده خواجه او را فروختند و آخرالامر نوبت به خواجه کاینات علیه و
آله افضل الصّلوات رسید و او را از قوم یهود به مبلغی خرید
و محبت و اخلاص و مودت و اختصاص او نسبت به آستان نبوی بجائی رسید
که از زبان مبارک آن سرور به مضمون عنایت مشحون سلمان منّا اهل البیت
سرافراز گردید .
روزی عمر در میان جماعتی از صحابه رو
بجانب سلمان کرد و گفت ای سلمان اصل و نسب تو چیست ؟ سلمان در جواب
گفت : انا سلمان بن عبداللّه کنت ضا لّا فهدانی اللّه بمحمّد صلّی اللّه
علیه و آله و کنت عائلاً فاغنانی اللّه بمحمّد صلّی اللّه علیه
و آله و کنت مملوکا فاعتقنی اللّه تعالی بمحمّد صلّی اللّه علیه
و آله فهذا حَسَبی و نَسَبی یا عُمر .
فضائل سلمان را کمتر کسی از صحابه دارا است و از جمله
فضائل او اینست که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود :
سلمان بحر لا ینزف و کنزلا ینفد سلمان منّا اهل البیت یمنح
الحکمه و یؤتی البرهان . وحضرت صادق علیه السّلام فرمود : ادرک
سلمان العلم الاوّل و العلم الأخر و هو بحر لا ینزح و هو منّا اهل البیت.
علم اول و آخر را درک کرده است و دریائی است که هر چه از او برداشته
شود تمام نشود و او از ما اهل بیت است .
حکایت : وقتی ابوذر بر سلمان وارد شد در حالتی
که دیگی روی آتش گذاشته بود ساعتی با هم نشستند و حدیث
می کردند ناگاه دیگ از روی سه پایه غلطید و سرنگون
شد و ابدا آنچه در دیگ بود قطره ای نریخت سلمان آنرا برداشت و
بجای خود گذاشت، باز زمانی
نگذشت که دوباره سرنگون شد و چیزی از آن نریخت دیگر باره
سلمان آن را برداشت و بجای خود گذاشت ابوذر وحشت زده از نزد سلمان بیرون
شد و بحالت تفکّر بود که جناب امیرالمؤمنین علیه السّلام را
ملاقات نمود و حکایت را برای آن حضرت گفت آن جناب فرمود ای
ابوذر اگر خبر دهد تو را سلمان به آنچه می داند هر آینه خواهی
گفت رحم اللّه قاتل سلمان ای ابوذر سلمان باب اللّه است در زمین هر که
معرفت بحال او داشته باشد مؤمن است و هر که انکار او کند کافر است و سلمان از ما
اهل بیت است و ایضا وقتی مقداد بر سلمان وارد شددید دیگی
سربار گذاشته بدون آتش می جوشد به سلمان گفت ای ابو عبداللّه دیگ
بدون آتش می جوشد سلمان دو دانه سنگ برداشت و در زیر دیگ گذاشت
سنگها شعله کشیدند مانند هیزم دیگ جوشش زیادتر شد سلمان
فرمود جوش دیگ را تسکین کن مقداد گفت چیزی نیست که
در دیگ بزنم سلمان دست مبارک خود را مانند کفچه داخل در دیگ کرد و دیگ
را بر هم زد .
سلمان فرزند یک زمیندار ایرانی
اهل جی نزدیک اصفهان بود، هرچند دربارهٔ زادگاه وی اختلاف
نظر است و در این باره از شهرهایی چون اصفهان، دشت ارژن استان
فارس و رامهرمز خوزستان به عنوان زادگاه سلمان فارسی یاد شدهاست.
برخی از محققان او را از خاندانی مزدکی میدانند، و
برخی معتقدند از طبقه برگزیدگان جامعه مانوی بودهاست. سلمان در
آغاز در ایران با باورهای میترایی آشنا بود و سپس
باورهای زرتشتی و سپس باورهای مانوی و بدینگونه با
حکمت و خرد ایران باستان آشنا بود. به غرب رفت و با باورهای
مسیحی آشنا شد و سالها در آنجا در خدمت کلیسا بود و در کنار
آنجا با عقاید یهودی بیشتر آشنا شد. در یثرب محمّد«ص»را
دید و با عقاید او آشنا شد. در سفینة البحار آمدهاست
هنگامی که محمد به مدینه هجرت کرد با دعوت محمّد«ص»با دین اسلام
آشنا شد و مسلمان شد و محمّد«ص»با مولای او قراردادی بست که سلمان کار
کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. پیامبر و مسلمانان
مدینه به او کمک کردند که بهای خود را (به مبلغ چهل نهال خرما و چهل
وقیه -هر وقیه معادل چهل درهم)- به یهودی بپردازد و آزاد
شود.
حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السّلام) درکاظمین
امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام در
صبح روز یکشنبه هفتم صفر سال 128 هـ ق در روستای ابواء سه میلی
مدینه (هر میل 1609 متر است) بدنیا آمد و در روز جمعه ششم رجب یا
25 رجب در سن 55 سالگی که 35 سال آن دوران امامت آن بزرگوار بود بدستور
هارون الرشید و توسط سندی بن شاهک در زندان بوسیله نه عدد خرمای
زهر آلوده مسموم و در سال 183 هجری قمری به شهادت رسید پدر ایشان
امام صادق(ع) ومادرش حمیده بربریه بود. مهدی عباسی حضرت
راازمدینه به بغداد منتقل کرده و حبس نمود بعد از مدتی آزاد و به مدینه
فرستادند. هادی عباسی هم امام(ع) را به زندان انداخت امیرالمؤمنین
علیه السّلام را در خواب دید که به او فرمود : فهل عستیم ان تولّیتم
ان تفسدوا فی الارض و تقطّعوا ارحامکم. آرزو می کردید که اگر به
حکومت رسیدید در زمین فساد کنید و قطع رحم نمائید.
چون بیدار شد مراد آن حضرت را دانست و امر کرد حضرت را از حبس رها کردند.
بعد از چندی بازخواست حضرت را حبس کند که اجل او را مهلت نداد و هلاک شد.
هارون الرّشید هم با سعایت علی بن اسماعیل بن جعفر
برادرزاده آن بزرگوار وتوطئه یحیی بن خالد برمکی آن حضرت
را از مدینه به بصره منتقل و حبس نمود بعد از مدتی از بصره به بغداد
منتقل و در بغداد حبس نمود و ظاهراً در بغداد هم دو مرتبه حبس شد . این روایت
راعلی ابن ابراهیم از پدرش نقل نموده که گفت شنیدم از بعضی
اصحاب که می گفت وقتی رشید موسی بن جعفر(ع) را محبوس ساخت
می ترسید از جانب او که او ر ابکشد چون شب در آمد وضو تازه کرد و روی
به قبله نمود و چهار رکعت نماز کرد پس این دعا بر زبان راند. یا سیّدی
نجّنی من حبس هارون الرّشید و خلّصنی من یده یا
مخلّص الشّجرمن بین رمل و طین و ماء و یا مخلّص الّلبن من بین
فرث و دم و یا مخلّص الولد من بین مشیمة و رحم و یا مخلّص
النّا ر من بین الحدید و الحجر و یا مخلّص الرّوح من بین
الأحشاء و الأمعاء خلّصنی من یدی هرون . چون موسی علیه
السلام این دعا کرد مردی سیاه در خواب هارون آمد شمشیری
برهنه در دست داشت و بر سر او ایستاده و می گفت یا هارون رها کن
موسی بن جعفر ع را وگرنه گردنت را با این شمشیر می زنم
هارون ترسید و حاجب را صدا زد گفت برو زندان و موسی را رها کن حاجب بیرون
آمد و در زندان را کوبید زندانبان گفت کیست گفت خلیفه موسی
را می خواند زندانبان گفت یا موسی خلیفه ترا می
خواند آن حضرت برخاست هراسان و گفت مرا میان شب جز برای شر نخواند پس
گریان و غمگین نزد هارون آمد و سلام کرد، هارون جواب گفت و گفت بخدا
قسم می دهم ترا که هیچ در ا ین شب دعا ئی کردی؟ گفت
آری! گفت چه بود؟ و حضرت شرح واقعه را گفت، هارون گفت خدای عزوجل دعای
ترا اجابت نمود، پس آن جناب را سه خلعت داد و اسب خود را مرکوب او ساخت و اکرامش
نمود و ندیم خود گردانید پس گفت آن کلمات را که خواندی به من تعلیم کن پس او را بحاجب سپرد تا
بخانه رساند و موسی علیه السّلام نزد او شریف و کریم شد و
هر پنجشنبه نزد او می آمد تا بار دوم او را حبس نمود و رها نکرد تا به سندی
بن شاهک سپرد آن ملعون او را به زهر شهید کرد .
درایّامی که آن حضرت در حبس بود بسا می
شد که هارون بر بام خانه می رفت و نظر می کرد در آن حجره ای که
آن جناب را در آنجا حبس کرده بودند جامه میدید که بر زمین
افتاده است و کسی را نمی دید روزی به ربیع گفت این
جامه چیست که می بینم در این خانه؟ ربیع گفت این
جامه نیست بلکه موسی بن جعفر است که هر روز بعد از طلوع آفتاب به سجده
می رود تا وقت زوال در سجده می باشد، هارون گفت همانا این مرد
از رهبانان و عباد بنی هاشم است، ربیع گفت هر گاه میدانی
که او چنین است چرا او را در این زندان تنگ جا داده ای؟ هارون
گفت هیهات غیر از این علاجی نیست یعنی
برای دولت من در کار است که او چنین باشد . [شیردرزنجیرو
روبه درشكار}
یکی از افرادی که در حومه بغداد مدفون
است بشر حافی است که بر دست حضرت موسی بن جعفر علیه السلام توبه
کرد، و سبب توبه او آن شد که روزی آن حضرت گذشت از در خانه او در بغداد شنید
صدای ساز و آواز غناها و نی و رقص که از آن خانه بیرون می
آمد پس بیرون آمد از آن خانه کنیزکی و در دستش خاکروبه بود آن
خاکروبه را ریخت بر در خانه، حضرت به او فرمود ای کنیزک صاحب این
خانه آزاد است یا بنده است؟ گفت آزاد است، فرمود راست گفتی اگر بنده
بود از مولای خود می ترسید، کنیزک چون برگشت آقای
او «بشر» بر سر سفره شراب بود، پرسید چه باعث شد ترا که دیر آمدی؟
کنیزک حکایت را برای بشر نقل کرد، بشر با پای برهنه بیرون
دوید و خدمت آن حضرت رسید و عذر خواست و گریه کرد و اظهار
شرمندگی نمود و از کار خود توبه کرد بر دست شریف آن حضرت. و بشر را سه
خواهر بوده که بر طریقه او سلوک می کردند .
متعبّده شدن کنیزها رون به برکت آن حضرت : روزی
هارون فرستاد به نزد حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام کنیزی
عاقله و صاحب جمال را که آ ن جناب را خدمت کند در زندان و ظاهراً نظرش در این
کار آن بود که شاید حضرت بسوی او میل نماید و قدر او در
نظر مردم کم شود یا آنکه برای تضییع آن جناب بهانه بدست
آورد و خادمی فرستاد که تفحص از حال او نماید خادم دید آن کنیز
را که پیوسته در سجده است و می گوید قدّوس قدّوس سبحانک سبحانک
سبحانک، پس بردند او را نزد هارون دیدند از خوف خدا می لرزد و چشم به
آسمان دوخته و مشغول گشت به نماز.
در ایام شهادت آن حضرت هارون بشام رفت و یحیی
بن خالد سندی ابن شاهک را امر کرد به قتل آن حضرت ... پس جنازه نازنینش
را در محضر مردم آوردند که تماشا کنند که اثر جراحتی در او نیست و
محضری تمام کردند که آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته است و سه روز آن
حضرت را در میان راه مردم نهادند که هر که از آنجا بگذرد آن حضرت را ملاحظه
کند و شهادت خود را در آن محضر بنویسد. و آن بازاری که نعش شریف
در آن گذاشته بودند نامیده شد به سوق الرّیاحین و در آن موضع شریف
بنائی ساختند و دری بر آن قرار دادند که مردم پا بر آن موضع نگذارند
بلکه تبرک بجویند به آن و زیارت کنند آن محل را. و صاحب تاریخ
ما زندان گفته من مکرّر به آن موضع مشرّف گشته ام و آن محل را بوسیده ام. و
ایضا جنازه شریف را آوردند و گذاشتند بر جسر بغداد و ندا کردند که این
موسی بن جعفر است وفات کرده نگاه کنید به او مردم می آمدند و
نظر به صورت مبارکش می نمودند می دیدند وفات کرده است پس در این
حال که سندی و مردمان در روی جسد اجتماع کرده بودند اسب سندی رم
کرد و او را در آب افکند پس سندی همانند فرعون غرق شد در آب و خداوند تعالی
متفرّق کرد جماعت یحیی بن خالد را .
سلیمان بن ابی جعفر عموی هارون قصری
داشت در کنار شط چون صدای غوغای مردم را شنید از قصر بزیر
آمد و غلامان خود را امر کرد که آن جنبشیان را دور کردند و خود عمامه از سر
انداخت و گریبان چاک زد و پای برهنه در جنازه یِ آن حضرت روانه
شد و حکم کرد که در پیش جنازه یِ آن حضرت ندا کنند که هر که خواهد نظر
کند به طیّب پسر طیّب بیاید
نظر کند بسوی جنازه یِ موسی بن جعفر علیه السّلام پس جمیع
مردم بغداد جمع شدند و صدای شیون و فغان از زمین به آسمان می
رسید و نعش آن حضرت را مشایعت کردند به مقابر قریش آوردند .
روایت کرده یکی از خادمان حضرت امام موسی
علیه السّلام که چون حضرت موسی(ع) را از مدینه بجانب عراق بردند
آن جناب حضرت امام رضا علیه السّلام را امر کرد که هر شب مادامی که من
زنده ام و خبر وفاتم بتو نرسیده باید که بر در خانه بخوانی راوی
(خادم حضرت) گوید که هر شب رختخواب آن حضرت را در دهلیز خانه می
گشودیم چون بعد از عشاء می شد میآمد و در دهلیز خانه بسر
می برد تا صبح چون صبح می شد بخانه تشریف میبرد و چهار
سال به این حال بسر برد تا یک شبی فراش آن حضرت را گستردیم
آن جناب نیامد به این سبب خاطر زاکیه اهل و عیال مستوحش
شد و ما هم از نیامدن آن حضرت ترسان و وحشتناک شدیم تا صبح چون صبح
طالع گردید آن خورشید رفعت و جلالت در خانه تشریف برد و رفت نزد
امّ احمد که بانوی خانه بود و فرمود بیاور آن ودیعتی که
پدر بزرگوارم بتو سپرده تسلیم من نما، امّ احمد چون این سخن استماع
نمود آغاز نوحه و زاری کرد و از سینه پر درد آه سرد بر آورد که وای
آن مونس دل دردمندان و انیس جان مستمندان این دار فانی را وداع
گفته، پس آن جناب وی را تسلی داده از زاری و بی قراری
منع نمود و فرمود که این راز را افشا مکن تا خبر شهادت آن حضرت به والی
مدینه رسد، پس امّ احمد ودائعی که نزد او بود به آن حضرت سپرد و گفت
روزی که آن گل بستان نبوّت و امامت
وداع می فرمود این امانتها را به من سپرد و فرمود که کسی
را به این امر مطّلع نساز، هر گاه که من فوت شدم هر یک از فرزندان من
نزد تو آمد و از تو مطالبه آنها نمود باو تسلیم کن و بدان که در آ ن وقت من
دنیا را وداع کرده ام.
بنای حرم و بارگاه موسی بن جعفر(ع) اوّل توسط
سلیمان عموی هارون بوده است پس از آن دیالمه بنای مفصّلی
نهادند سپس زمان صفویّه تجدید بنا شدوشاه اسماعیل دو گنبد بردو
روضه منوّره نهاد.
محقق بهبهانی رحمه اللّه در تعلیقه بر رجال کبیر
در احوال علی بن مسیّب همدانی فرموده که در بعضی کتب
معتمده است که او را با حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام گرفتند و در
بغداد او را در همان مجلس موسی بن جعفر علیه السّلام حبس کردند و چون
طول کشید مدت حبس او و شوق سختی پیدا کرد بملاقات با عیال
خویش حضرت فرمود غسل کن چون غسل کرد حضرت فرمود چشم را بر هم گذار پس فرمود
بگشا چشمان خود را چون گشود خود را نزد قبر امام حسین علیه السّلام دید
پس نماز گزاردند نزد آنحضرت و زیارت نمودند پس فرمود دیدگان را بر هم
نه بعد فرمود بگشا چون گشود خود را نزد قبر پیغمبر صلّی اللّه علیه
و آله دید در مدینه فرمود این قبر پیغمبر است پس برو نزد
عیال خود تجدید عهد کن و مراجعت کن بنزد من رفت و برگشت دوباره فرمود
چشم بهم گذار پس فرمود بازکن چون چشم گشود خود را با آن حضرت در با لای کوه
قاف دید و در آنجا چهل نفر از اولیاء اللّه دید که تمام اقتدا
کردند با امام موسی علیه السّلام و بعد از آن فرمود چشم بهم نه و بگشا
چون گشود خود را با آن حضرت در زندان دید .
مفضل بن عمر
میگوید: امام جعفر صادق علیه السّلام امام پس از خود را
موسی بن جعفر علیه السّلام معرفی کرده بود ولی پس از
شهادتش، پسر او بهنام عبداللّه افطح که پس از اسماعیل - که در زمان خود
امام صادق از دنیا رفت ــ بزرگترین پسر امام بود، ادعای امامت
نمود و گروهی را به دور خود جمع کرد. موسی بن جعفر علیه السّلام
دستور داد هیزم فراوانی در میان خانه جمع کردند، سپس اصحاب بزرگ
و برادرش عبداللّه را احضار فرمود. پس از آنکه همه حاضر شدند به دستور امام،
هیزمها را به آتش کشیدند؛ و هیچکس نمیدانست نقشه حضرت
چیست. وقتی شعلههای آتش گسترده شد، امام علیه السّلام از
جا برخاست، داخل آتش شد و میان شعله های آتش نشست و شروع کرد به صحبت
کردن. یک ساعت به همین منوال گذشت. آنگاه از جا برخاست و از
میان شعله های آتش بیرون آمد و در میان اصحاب نشست. سپس
رو به برادرش عبداللّه کرد و فرمود:«اگر چنین گمان میکنی که تو
امام بعد از پدر هستی، در میان آتش بنشین و با مردم سخن بگو»
عبدالله از زور خجالت و غضب، رنگبهرنگ شد و از منزل امام بیرون رفت. «بحار
الانوار، ج 48، ص 67، ح 89 از خزائج»
حدیث:
قالَ الاِمام موسى بن جعفرالكاظم صلوات اللّه علیه :
وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فى اَرْبَعٍ : اَوَّلُها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ،
وَالثّانِیةُ اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ ، وَالثّالِثَةُ اَنْ تَعْرِفَ
ما اَرادَ مِنْكَ ، وَالراّبِعَةُ اَنْ تَعْرِفَ ما یخْرِجُكَ عَنْ دینِكَ.«كافى
: ج 1، ص 50، ح 11، اءعیان الشیعة : ج 2، ص 9، نزهة النّاظر: ص 121، ح
1»
حضرت امام جواد (علیه السّلام) درکاظمین
امام نهم محمّد تقی جواد الائمّه علیه السّلام
در شب جمعه دهم رجب سال 195 هـ ق در مدینه منوّره بدنیا آمد و در سن
هفت سالگی یا نه سالگی بود که پدرش امام رضا علیه السّلام
در طوس به شهادت رسید. آن حضرت به مقام عظمای امامت رسید و حضرت
رضا علیه السّلام به این امر تصریح فرموده اند : هذا ابوجعفر قد
اجلسه مجلسی و صیّرته فی مکا نی. این ابوجعفر است
که من او را به جای خودمی نشانم و در مکان خود قرار می دهم. کا
فی با اسنا د خود از خیراتی روایت می کند که گفت من
در خراسان نزد ابوالحسن علیه السّلام بودم و فردی به ایشان گفت
مولای من اگر مرگ شما فرا رسید به چه کسی روی آوریم؟
گفت بسوی پسرم ابو جعفر، گویند ابوجعفر را کم سن و سال شمرد ابوالحسن
علیه السّلام پاسخ داد خداوند تبارک و تعا لی عیسی بن مریم
علیه السّلام را فرستاد و پیامبر و صاحب شریعت خود قرار داد در
حالی که سن او کمتر از سن کنونی ابوجعفر علیه السّلام بود . پس
از شهادت حضرت رضا علیه السّلام مامون به جهات متعدّده تصمیم گرفت
دخترش امّ الفضل را به ازدواج امام جواد علیه السّلام در آورد، عبّاسیان
که می ترسیدند مامون امام جواد علیه السّلام را مانند امام رضا
علیه السّلام ولیعهد خود قرار دهد کمی سن آن حضرت را بهانه
کردند و او را از این کار منع کردند، و لیکن مامون که علی رغم
کمی سن آن حضرت به برتری ایشان بر تمام فاضلان در علم و معرفت
آگاه بود گفت اگر برتری او را قبول ندارید او را امتحان کنید،
لذا مجلسی ترتیب دادند و یحیی بن اکثم قاضی
القضاة بغداد و علمای زمان را هم دعوت کردند که با آن حضرت مناظره نمایند
و امام جواد علیه السّلام نه تنها پاسخ همه سئوالات آنها را داد که سئوالاتی
از آنها کرد و در جواب عاجز شدند و برتری ایشان بر تمامی علما و
دانشمندان علی رغم کمی سن بر همه آشکار شد و در همان مجلس امّ الفضل
را به عقد ایشان در آوردند، و پانزده سال حضرت با امّ الفضل در مدینه
زندگی کردند ولی از آنجائی که امّ الفضل عقیم بود حضرت با
کنیز مغربیّه بنام سمّانه ازدواج کرد که امام هادی علیه
السّلام از ایشان متولّد شد، و مامون در 17 رجب سال 318 هـ ق از دنیا
رفت و برادرش معتصم بجای او نشست و امام جواد علیه السّلام را از مدینه
به بغداد فرا خواند و آن حضرت 28 محرم سال 220 هـ ق با همسرش امّ الفضل به بغداد
آمد و توطئه قتل آن حضرت توسط امّ الفضل و همدستی برادرش جعفر و عمویش
معتصم طرّاحی گردید و سمّی را که در انگور تزریق کرده
بودند توسط امّ الفضل به خوراک امام جواد علیه السّلام دادند و آن حضرت را
در 25 سا لگی شهید کردند و جنازه شریف آن جناب را بعد از غسل و
کفن و علی الظّاهر نماز خواندن واثق باللّه بر بدن آن بزرگوار و در واقع
فرزند بزرگوارش امام علی النّقی (ع) در مقا بر قریش پشت سر جد
بزرگوارش امام موسی علیه السّلام دفن نمودند .
هنگامی که امّ الفضل انگور رازقی زهر آلوده را
به نزد آن امام مظلوم آورد چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مبارکش ظاهر
شد، امّ الفضل از کرده خود پشیمان شد و گریه و زاری می
کرد، حضرت فرمود الحال که مرا کشتی گریه می کنی بخدا
سوگند که به بلائی مبتلا خواهی شد که مرهم پذیر نباشد، پس از
شهادت امام جواد علیه السّلام معتصم امّ الفضل را بحرم خود طلبید و در
همان زودی ناسوری (زخم چرکین) در فرج او به هم رسید که هر
چند اطبّاء معالجه کردند مفید نیفتاد تا آنکه از حرم معتصم بیرون
آمد و آنچه داشت از مال دنیا صرف مداوای آن مرض کرد و چنان پریشان
شد که از مردم سئوال می کرد و با بدترین احوال هلاک شد و جعفر برادر
او نیز در حال مستی بچاه افتاد و مرده او را از چاه بیرون
آوردند.
بصائر الدرجات روایت کرده از مردی که همیشه
با حضرت امام محمّد تقی علیه السّلام بود گفت در آن وقتی که
حضرت در بغداد بود روزی خدمت حضرت امام علی النّقی علیه
السّلام در مدینه نشسته بودیم و آن حضرت لوحی در پیش داشت
و می خواند ناگاه تغییر در حال آن حضرت ظاهر شد پس برخاست و
داخل خانه شد ناگاه صدای شیون شنیدیم که از خانه آن حضرت
بلند شد بعد از ساعتی حضرت بیرون آمد از سبب آن احوال پرسیدیم
فرمود که در این ساعت پدر بزرگوارم وفات فرمود .
پدر آن بزرگوار امام هشتم علی بن موسی الرّضا
علیه السّلام و مادر آن بزرگوار امّ ولدی بود که او را سبیکه می
گفتند و حضرت امام رضا علیه السّلام او را خیزران نامید و آن
معظّمه از اهل نوبه و از اهل بیت ماریه قبطیّه مادرحضرت ابراهیم
پسر حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله بود و حضرت رسول صلّی اللّه
علیه و آله به آن مخدّ ره اشاره کرده است بابی ابن خیرة الاماء
النّوبیه الطّیبه .
حکایت تزویج امّ الفضل به امام جوادعلیه
السّلام: چون ماءمون را بعد از شهادت حضرت امام رضا علیه السلام مردم بر
زبان داشتند و او را هـدف طعن و ملامت مى ساختند مى خواست كه به ظاهر خود را از آن
جرم و خطا بیرون آورد چون از سفر خراسان به بغداد آمد نامه اى به خدمت امام
محمّد تقى علیه السّلام نوشت به اعزاز و اكرام تمام آن جناب را طلبید.
چون آن حضرت به بغداد تشریف آورد پیش از آنكه ماءمون آن جناب را
ملاقات كند روزى به قصد شكار سوار شد در اثناء راه به جمعى از كودكان رسید
كه در میان راه ایستاده بودند و حضرت جواد علیه السّلام نیز
در آنجا ایستاده بـود، چون كودكان كوكبه ماءمون را مشاهده كردند پراكنده
شدند مگر آن حضرت كـه از جاى خود حركت نفرمود و با نهایت تمكین و وقار
در مكان خود قرار داشت تا آنكه مـاءمـون بـه نزدیك آن حضرت رسید و از
مشاهده انوار امامت و جلالت و ملاحظه آثر متانت و مهابت آن حضرت ، متعجب گردیده
و عنان كشید و پرسید كه اى كودك ! چرا مانند كودكان دیگر از سر
راه دور نشدى و از جاى خود حركت ننمودى؟ حضرت فرمود كه اى خلیفه! راه تنگ نبود
كـه بـر تـو گـشاده گردانم و جرمى و خطایى نداشتم كه از تو بگریزم و
گمان ندارم كه بى جرم ، تو كسى را در معرض عقوبت درآورى . از استماع این
سخنان تعجّب ماءمون زیاد گردید و از مشاهده حسن و جمال او دل از دست
داد، پس پرسید كه اى كودك ! چه نام دارى؟ فرمود: محمّد نام دارم ، گـفت : پسر
كیستى؟ فرمود: پسر على بن موسى الرّضا علیه السّلام . ماءمون چون نسب
شریفش را شنید تعجبش زایل گردید و از استماع نام آن امام
مظلوم كه او را شهید كرده بود منفعل گردید و صلوات و رحمت بر آن حضرت
فرستاد و روانه شد. چـون به صحرا رسید نظرش بر درّاجى افتاد (بازى) از پى او
رها كرد آن (بـاز) مدتى ناپیدا شد چون از هوا برگشت ماهى كوچكى در منقار
داشت كه هنوز بقیه حـیـاتـى در آن بـود، ماءمون از مشاهده آن حال در
شگفت شد و آن ماهى را در كف گرفت و معاودت نمود چون به همان موضع رسید كه در
هنگام رفتن حضرت جواد علیه السّلام را ملاقات كرده بود باز دید كه
كودكان پراكنده شدند و حضرت از جاى خود حركت نفرمود. مـاءمون گفت : اى محمّد! این
چیست كه در دست دارم؟ حضرت به الهام ملك علّام فرمود كه حق تعالى دریایى
چند خلق كرده است كه ابر از آن دریاها بلند مى شود و ماهیان ریزه
با ابر بـالا مـى رونـد و بـازهـاى پادشاهان آن را شكار مى كنند و پادشاهان آن را
در كف مى گیرند و سلاله نبوّت را به آن امتحان مى نمایند. ماءمون از
مشاهده این معجزه تعجبش افزون شد و گفت : حقّا كه تویى فرزند امام رضا
علیه السلام و از فرزند آن بزرگوار این عجایب و اسرار بعید
نیست ، پس آن حضرت را طلبید و اعزاز و اكرام بسیار نـمـود و
اراده كـرد كـه امّ الفضل دختر خود را به آن حضرت تزویج نماید. از
استماع این قضیه بنى عباس به فغان آمدند و نزد ماءمون جمعیت
كردند و گفتند خلعت خلافت كه اكنون بر قامت بنى عباس درست آمد0 و این شرف و
كرامت در ایشان قرار گرفته چرا مى خواهى كه از میان ایشان به در
برى و بر اولاد على بن ابى طالب قرار دهى با آن عداوت قدیم كه در میان
سلسله ما و ایشان بوده است و آنچه در حق امام رضا «علیه السّلام»كردى
خاطرهاى ما همیشه از آن نگران بود تا آنكه مهم او كفایت شد. ماءمون
گفت : سبب آن عداوت پـدران شما بودند اگر ایشان خلافت ایشان را غصب
نمى كردند عداوتى در میان ما و ایشان نبود و ایشان سـزاواترند
به امامت و خلافت از ما. ایشان گفتند: این كودكى است خـردسال و هنوز
اكتساب علم و كمال ننموده است اگر صبر كنى كه او كامل شود بعد از آن به او مزاوجت
نمایى انسب خواهد بود. ماءمون گفت : شما ایشان را نمى شناسید،
علم ایشان از جانب حق تعالى است و موقوف بـر كسب و تحصیل نیست و
صغیر و كبیر ایشان از دیگران افضلند و اگر خواهید
شما را معلوم شود علماى زمان را جمع كنید و با او مباحثه نمایید.
ایشان یحیى بن اكثم را كه اعلم علماى ایشان بود و در آن
وقت قاضى بغداد بود اختیار كردند و ماءمون مجلسى عظیم ترتیب داد
و یحیى بن اكثم و سایر علما و اشراف را جمع كردند پس ماءمون امر
كرد كه صدر مجلس را براى آن حضرت فرش كردند و دو متكا براى آن حضرت نهادند. پـس
حـضرت جواد علیه السّلام تـشریـف آورد در حـالى كـه هفت سـال و چند
ماه از سن شریفش گذشته بود و در موضع خود بین المِسورتین نشست و
یحیى بـن اكـثـم مقابل آن حضرت نشست و مردم هم هر كدام در مرتبه خود
نشستند و جاى مامون را پهلوى حضرت جواد علیه السّلام قرار دادند. پس یحیى
خواست به جهت امتحان آن حضرت مـساله سؤ ال كند اوّل رو كرد به ماءمون و گفت : یا
امیرالمؤمنین! رخصت مى دهى از ابوجعفر مساءله سؤ ال كنم؟ ماءمون گفت:
از خود آن جناب دستور بطلب، یحیى از آن حضرت اذن طلبید، حـضرت
فرمود: ماءذونى ، بپرس اگرخواهى . یحیى گفت : فدایت شوم چه مى
فرمایى در حق كسى كـه محرم بـود و قتل صید كـرد؟ حضرت فرمود: در حِل
كشت او را یا در حرم، عالم بود یـا جاهل ، از روى عمد كشت یا از
خطا، آزاد بود یا بنده ، صغیر بود یا كبیر، این ازصغار
صید بود یا از كبار آن ، این محرم اصرار دارد یا پشیمان
شده، در شب بود صید آن یا درروز، احرام عمره او است یا احرام حج
او؟ یـحـیى از شنیدن این فروع در تحیر ماند و هوش
از سرش به دررفت و عجز از صورتش ظاهرشد و زبانش در تلجلج افتاد. این وقت بر
حضّار مجلس امر واضح شد، پس ماءمون حمد كرد خدا را و گفت : آیا دانستید
الآن آنچه را كـه منكر بودید؟ پس روكرد به آن حضرت وگفت : آیا خِطبه
مىكنى؟ فرمود: بلى ، عرض كرد: پس خُطبه تزویج دخترم ام الفضل را از براى خود
بخوان چه آنكه من شما را بـراى دامـادى خود پسندیدم اگرچه گروهى از این
وصلت كراهت دارند و دماغشان به خاك مالیده خواهد شد، پس حضرت شروع كرد به
خواندن خطبه نكاح و فرمود: اَلْحـَمـْدُللّهِ اِقـْرارًا بِنِعْمَتِه وَ لا اِله
اِلاّ اللّهُ اِخْلاصًا لِوَحْدانِیتِهِ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحمَّدٍ سَیدِ
بَرِیتِهِ وَ اْلاَصـْفِیآء مِنْ عِتـْرَتِهِ. اَمّا بَعـْدُ: فَقَدْ
كـانَ مـِن فـَضـْل اللّهِ عَلَى اْلاَنامِ اَن اَغْناهُمْ بِالْحلالِ عَنِ
الْحَرامِ فَقالَ سُبْحانهُ: وَاَنْكِحُوا اْلاَیامى مِنـْكُمُ وَ الصّالِحینَ
مِنْ عِبادِكُمْ وَاِمائِكُمْ اِنْ یكُونُوا فُقَرآءَ یغْنِهِمُ
اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ. پـس حـضـرت بـا مـاءمـون صـیـغـه
نـكـاح را خـوانـد و امّ الفضل را تزویج كرد و صداق آن را پانصد درهم جیاد
موازى مهر جدّه اش حضرت فاطمه سـلام اللّه عـلیـهـا قـرار داد...
حرز معروف به حرز جواد علیه السّلام :
در ضمن حکایتی نقل شده که حضرت جواد علیه
السّلام به مامون گفت نزد من دعائی است متحصّن ساز نفس خود را به آن و حرز
کن خود را به آن از بدیها و بلاها و مکروهات همچون که خدا مرا دیشب از
شرّ تو نگاهداشت و اگر لشکرهای روم و ترک را ملاقات کنی و تمامی
بر تو جمع شوند با جمیع اهل زمین از ایشان بتو بدی نرسد
... جهت آن از نقره پاک لوله ساز «آنچه
خواهم گفت بر آن نقره نویس و چون خواهی بر باز و بندی وضوی
کامل بگیر و چهار رکعت نماز بخوان در هر رکعت حمد یک مرتبه و آیة
الکرسی و شهدالله و والشّمس و ضحیها وواللّیل و توحید هر
کدام را هفت مرتبه و چون از نماز فارغ شدی بر بازوی راست خود بند تا
در محل سختیها و تنگیها بحول و قوة خدا سالم مانی از هر چه ترسی
و حذر کنی و می بایست که در وقت بستن حرز به بازو قمر در عقرب
نباشد و حرز شروع می شود با بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه ربّ
العالمین ...
از کلیم بن عمران روایت است که گفت خدمت امام
رضا علیه السّلام عرض کردم دعا کن حقتعالی ترا فرزندی کرامت
فرماید حضرت فرمود که حق تعالی به من یک پسر کرامت خواهد کرد و
او وارث امامت من خواهد بود چون حضرت امام محمد تقی علیه السّلام
متولد شد حضرت فرمود که حق تعالی به من فرزندی عطا کرده است که شبیه
است به موسی بن عمران علیه السّلام که دریاها را می شکافت
و نظیر عیسی بن مریم علیه السّلام است که حق تعالی
مقدس گردانیده بود مادر او را و طاهر و مطهّر آفریده شده بود پس حضرت
فرمود که این فرزند من بجور و ستم کشته خواهد شد و بر او خواهند گریست
اهل آسمانها و حقتعالی غضب خواهد کرد بر دشمن او و کشنده او و ستم کننده بر
او و بعد از قتل او از زندگانی بهره نخواهد برد و بزودی بعذاب الهی
و اصل خواهد گردید، و در شب ولادت او آن حضرت تا بصبح در گهواره با او سخن می
گفت و اسرار الهی را بگوش الهام نیوش او می رسانید .
علی بن ابراهیم از پدرش نقل کرده است که گفت
رخصت خواستند گروهی از اهل نواحی از ورود بر حضرت جواد علیه
السّلام آن جناب اذن داد پس داخل شدند و سئوال کردند از آن حضرت در یک مجلس
از سی هزار مسئله حضرت جواب داد همه را و در آنوقت آن حضرت ده سال داشت .
یحیی بن اكثم گفت روزی داخل مسجد پیغمبر
صلّی اللّه علیه و آله شدم طواف می کردم بقبر مبارک رسیدم
محمّد بن علی الرضا علیه السّلام را که طواف می کرد بقبر مبارک
دیدم پس مناظره کردم با آن حضرت در مسائلی که نزد من بود یعنی
آنها را خوب می دانستم پس جواب آنها را فرمود، آنگاه گفتم به آن حضرت که
واللّه من می خواهم یک مسئله از شما بپرسم و خجالت می کشم؟ آن
حضرت فرمود من خبر می دهم ترا به آن پیش از آنکه از من بپرسی
آنرا و آن اینست که می خواهی بپرسی از من از امام، گفتم
بلی همین است سئوال من بخدا سوگند، فرمود منم امام، گفتم علامتی
می خواهم، در دست آنحضرت عصائی بود بنطق آمد و گفت همانا مولای
من امام این زمان است و اوست حجّة .
نما ز اوّل ماه : حضرت جواد علیه السّلام فرمود هر کس
در روز اوّل هر ماه دو رکعت نماز بخواند و پس از آن صدقه ای بفقیر دهد
در بیمه سلامتی داخل و تندرستی یک ماه را از ایزد
متعال خریداری کرده، و این نماز را به دو طریق می
توان خواند: 1- در رکعت اوّل حمد و سی قل هواللّه احد و دررکعت دوم حمد وسی
انّا انزلناه. 2- رکعت اوّل حمد و یک
قل هو اللّه و رکعت دوّم حمد و یک انّا انزلناه.
زیارت مشترك حضرت موسی بن جعفروامام جواد(ع)
زیارت مشترك میان دو امام همام علیهما
السّلام دوقسم است :
قسم اوّل آنكه آن
را براى هر كدام على حدّه باید خواند چنانكه شیخ جلیل جعفر بن
محمد قولویه قمى در كامل الزّیاره از حضرت امام على النّقى علیه
السّلام روایت كرده كه در زیارت هر یك از آن دو امام چنین
بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نُورَ
اللَّهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَنْ بَدَا
لِلَّهِ فِى شَأْنِهِ أَتَیتُكَ زَائِرًا عَارِفًا بِحَقِّكَ مُعَادِیًا
لِأَعْدَائِكَ مُوَالِیًا لِأَوْلِیائِكَ فَاشْفَعْ لِى عِنْدَ
رَبِّكَ یا مَوْلاىَ(یاموسی بن جعفرعلیه السّلام)(یامحمدبن
علی علیه السّلام)
قسم دوّم زیارتى است كه به خواندن آن هر دو امام علیهما
السّلام زیارت شوند و آن چنان است كه شیخ مفید و شهید و
محمد بن المشهدى ذكر كردهاند كه در زیارت آن دو بزرگوار همین كه ایستادى
نزد ضریح طاهر مىگویى :
اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا یا وَلِیّىَ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا یا حُجَّتَىِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا
یا نُورَىِ اللَّهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ أَشْهَدُ أَنَّكُمَا قَدْ
بَلَّغْتُمَا عَنِ اللَّهِ مَا حَمَّلَكُمَا وَ حَفِظْتُمَا مَا اسْتُودِعْتُمَا
وَ حَلَّلْتُمَا حَلالَ اللَّهِ وَ حَرَّمْتُمَا حَرَامَ اللَّهِ وَ أَقَمْتُمَا
حُدُودَ اللَّهِ وَ تَلَوْتُمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ صَبَرْتُمَا عَلَى الْأَذَى
فِى جَنْبِ اللَّهِ مُحْتَسِبَینِ حَتَّى أَتَاكُمَا الْیقِینُ
أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَعْدَائِكُمَا وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِوِلایتِكُمَا
أَتَیتُكُمَا زَائِرًا عَارِفًا بِحَقِّكُمَا مُوَالِیًا لِأَوْلِیائِكُمَا
مُعَادِیًا لِأَعْدَائِكُمَا مُسْتَبْصِرًا بِالْهُدَى الَّذِى أَنْتُمَا
عَلَیهِ عَارِفًا بِضَلالَةِ مَنْ خَالَفَكُمَا فَاشْفَعَا لِى عِنْدَ
رَبِّكُمَا فَإِنَّ لَكُمَا عِنْدَ اللَّهِ جَاهًا عَظِیمًا وَ مَقَامًا
مَحْمُودًا .
پس ببوس تربت شریف آنجاراوبگذارروى راست رابر آن پس
برو به جانب سر مقدس و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا یا حُجَّتَىِ اللَّهِ
فِى أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ عَبْدُكُمَا وَ وَلِیكُمَا زَائِرُكُمَا
مُتَقَرِّبًا إِلَى اللَّهِ بِزِیارَتِكُمَا اَللَّهُمَّ اجْعَلْ لِى
لِسَانَ صِدْقٍ فِى أَوْلِیائِكَ الْمُصْطَفَینَ وَ حَبِّبْ إِلَىَّ
مَشَاهِدَهُمْ وَ اجْعَلْنِى مَعَهُمْ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ یا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
پس نماز زیارت كن از براى هر امامى دو ركعت و بخوان
خدا را به آنچه مىخواهى.
حدیث: قالَ علی عليه السّلام :
يا كُمَيْلُ، قُلِ الْحَقَّ عَلى كُلِّ حالٍ، وَوادِدِ الْمُتَّقينَ، وَاهْجُرِ
الفاسِقينَ، وَجانِبِ المُنافِقينَ، وَلاتُصاحِبِ الخائِنينَ. در هر حالتى حقّ را
بگو و مدافع آن باش ، دوستى و معاشرت با پرهيزگاران را ادامه ده ، و از فاسقين و
معصيت كاران كناره گيرى كن ، و از منافقان دورى و فرار كن ، و با خيانتكاران
همراهى و هم نشينى منما.
زیارت حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام
در روایات زیارت موسی بن جعفر علیه
السّلام مثل زیارت حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله وزیارت
امیرالمؤمنین علیه السّلام و زیارت امام حسین علیه
السّلام شمرده شده است و پاداش زیارت کننده بهشت است و توسّل به آن حضرت وسیله
آسان شدن دشواریها است .
پس چنانكه سیّد بن طاوس در مزار نقل نموده آن است كه:
چون خواستى آن حضرت را زیارت كنى سزاوار است كه غسل كنى پس روانه شوى به زیارت
با تأنّى و وقار همین كه به در حرم رسیدى بایست و بگو :
اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ لا إِلَهَ إِلا
اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هِدَایتِهِ لِدِینِهِ
وَالتَّوْفِیقِ لِمَا دَعَا إِلَیهِ مِنْ سَبِیلِهِ اَللَّهُمَّ
إِنَّكَ أَكْرَمُ مَقْصُودٍ وَ أَكْرَمُ مَأْتِىٍّ وَ قَدْ أَتَیتُكَ
مُتَقَرِّبًا إِلَیكَ بِابْنِ بِنْتِ نَبِیكَ صَلَوَاتُكَ عَلَیهِ
وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أَبْنَائِهِ الطَّیبِینَ اَللَّهُمَّ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تُخَیبْ سَعْیى وَ لا
تَقْطَعْ رَجَائِى وَ اجْعَلْنِى عِنْدَكَ وَجِیهًا فِى الدُّنْیا وَ
الآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ .
پس داخل شو و مقدم دار پاى راست خود را و بگو :
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ
وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ
اغْفِرْ لِى وَ لِوَالِدَىَّ وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ
الْمُؤْمِنَاتِ .
پس همین كه رسیدى به در قبّه شریفه بایست
و اذن طلب كن و بگو :
أَ أَدْخُلُ یا رَسُولَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا
نَبِىَّ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ أَدْخُلُ یا أَبَا مُحَمَّدٍ
الْحَسَنَ أَ أَدْخُلُ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَینَ أَ
أَدْخُلُ یا أَبَا مُحَمَّدٍ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَینِ أَ أَدْخُلُ یا
أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ أَ أَدْخُلُ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَأَدْخُلُ یا مَوْلاىَ یا أَبَا الْحَسَنِ
مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَ أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ یا أَبَا جَعْفَرٍ أَ
أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىِّ .
پس داخل شو و چهار مرتبه بگو : اَللَّهُ أَكْبَرُ پس بایست
مقابل قبر و قبله را پشت كتف خود قرار بده پس بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ وَابْنَ
وَلِیهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَابْنَ
حُجَّتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَفِىَّ اللَّهِ وَابْنَ صَفِیهِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَمِینَ اللَّهِ وَابْنَ أَمِینِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نُورَ اللَّهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا إِمَامَ الْهُدَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
عَلَمَ الدِّینِ وَالتُّقَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خَازِنَ
عِلْمِ النَّبِیینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خَازِنَ عِلْمِ
الْمُرْسَلِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نَائِبَ الْأَوْصِیاءِ
السَّابِقِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَعْدِنَ الْوَحْىِ
الْمُبِینِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَاحِبَ الْعِلْمِ الْیقِینِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عَیبَةَ عِلْمِ الْمُرْسَلِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الصَّالِحُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا
الْإِمامُ الزَّاهِدُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْإِمَامُ
الْعَابِدُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْإِمَامُ السَّیِّدُ
الرَّشِیدُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِیدُ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنَ وَصِیِّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ
اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ مَا
حَمَّلَكَ وَ حَفِظْتَ مَا اسْتَوْدَعَكَ وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ وَ حَرَّمْتَ
حَرَامَ اللَّهِ وَ أَقَمْتَ أَحْكَامَ اللَّهِ وَ تَلَوْتَ كِتَابَ اللَّهِ وَ صَبَرْتَ
عَلَى الْأَذَى فِى جَنْبِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ
حَتَّى أَتَاكَ الْیقِینُ وَ أَشْهَدُ
أَنَّكَ مَضَیتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَیهِ آبَاؤُكَ الطَّاهِرُونَ وَ أَجْدَادُكَ
الطَّیِّبُونَ الْأَوْصِیاءُ الْهَادُونَ الْأَئِمَّةُ الْمَهْدِیّونَ
لَمْ تُؤْثِرْ عَمًى عَلَى هُدًى وَ لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلَى بَاطِلٍ وَ أَشْهَدُ
أَنَّكَ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
وَ أَنَّكَ أَدَّیتَ الْأَمَانَةَ وَ اجْتَنَبْتَ الْخِیانَةَ وَ أَقَمْتَ
الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ
عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصًا مُجْتَهِدًا مُحْتَسِبًا حَتَّى
أَتَاكَ الْیقِینُ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَ أَهْلِهِ
أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَشْرَفَ الْجَزَاءِ أَتَیتُكَ یَاابْنَ
رَسُولِ اللَّهِ زَائِرًا عَارِفًا بِحَقِّكَ مُقِرًّا بِفَضْلِكَ مُحْتَمِلًا
لِعِلْمِكَ مُحْتَجِبًا بِذِمَّتِكَ عَائِذًا بِقَبْرِكَ لائِذًا بِضَرِیحِكَ
مُسْتَشْفِعًا بِكَ إِلَى اللَّهِ مُوَالِیًا لِأَوْلِیائِكَ مُعَادِیًا
لِأَعْدَائِكَ مُسْتَبْصِرًا بِشَأْنِكَ وَ بِالْهُدَى الَّذِى أَنْتَ عَلَیهِ
عَالِمًا بِضَلالَةِ مَنْ خَالَفَكَ وَ بِالْعَمَى الَّذِى هُمْ عَلَیهِ
بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى وَ نَفْسِى وَ أَهْلِى
وَ مَالِى وَ وُلْدِى یاابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَتَیتُكَ مُتَقَرِّبا
بِزِیارَتِكَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ مُسْتَشْفِعا بِكَ إِلَیهِ
فَاشْفَعْ لِى عِنْدَ رَبِّكَ لِیغْفِرَ لِى ذُنُوبِى وَ یعْفُوَ عَنْ
جُرْمِى وَ یتَجَاوَزَ عَنْ سَیئَاتِى وَ یمْحُوَ عَنِّى خَطِیئَاتِى
وَ یدْخِلَنِى الْجَنَّةَ وَ یتَفَضَّلَ عَلَىَّ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ
وَ یغْفِرَ لِى وَ لِآبَائِى وَ لِإِخْوَانِى وَ أَخَوَاتِى وَ لِجَمِیعِ
الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِى مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا
بِفَضْلِهِ وَ جُودِهِ وَ مَنِّهِ .
پس بینداز خود را بر قبر و ببوس آن را و بگذار دو طرف
روى خود را بر آن و دعا كن به آنچه مىخواهى پس برگرد به جانب سر و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ یا
مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّكَ
الْإِمَامُ الْهَادِى وَ الْوَلِىُّ الْمُرْشِدُ وَ أَنَّكَ مَعْدِنُ التَّنْزِیلِ
وَ صَاحِبُ التَّأْوِیلِ وَ حَامِلُ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ
الْعَالِمُ الْعَادِلُ وَ الصَّادِقُ الْعَامِلُ یا مَوْلاىَ أَنَا أَبْرَأُ
إِلَى اللَّهِ مِنْ أَعْدَائِكَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِمُوَالاتِكَ
فَصَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَجْدَادِكَ وَ أَبْنَائِكَ
وَ شِیعَتِكَ وَ مُحِبِّیكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
صلوات بر موسی بن جعفرعلیه السلام
که محتوی ا
ست بر شمه ای ا ز فضا یل و منا قب و عبا د ا ت و مصا ئب آ ن حضرت :
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ
وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِىِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْیارِ
وَ عَیبَةِ الْأَنْوَارِ وَ وَارِثِ السَّكِینَةِ وَ الْوَقَارِ وَ
الْحِكَمِ وَ الْآثَارِ اَلَّذِى كَانَ یحْیى اللَّیلَ
بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الاسْتِغْفَارِ حَلِیفِ
السَّجْدَةِ الطَّوِیلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِیرَةِ وَ
الْمُنَاجَاةِ الْكَثِیرَةِ وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ وَ مَقَرِّ
النُّهَى وَ الْعَدْلِ وَ الْخَیرِ وَ الْفَضْلِ وَ النَّدَى وَ الْبَذْلِ
وَ مَأْلَفِ الْبَلْوَى وَ الصَّبْرِ وَ الْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ وَ
الْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ وَ الْمُعَذَّبِ فِى قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ
الْمَطَامِیرِ ذِى السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیودِ وَ
الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَیهَا
بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِیهِ
الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَیدَةِ النِّسَاءِ بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ وَ وِلاءٍ
مَسْلُوبٍ وَ أَمْرٍ مَغْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوبٍ اَللَّهُمَّ
وَ كَمَا صَبَرَ عَلَى غَلِیظِ الْمِحَنِ وَ تَجَرَّعَ غُصَصَ الْكُرَبِ وَ
اسْتَسْلَمَ لِرِضَاكَ وَ أَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ وَ مَحَضَ الْخُشُوعَ وَ
اسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ وَ عَادَى الْبِدْعَةَ وَ أَهْلَهَا وَ لَمْ یلْحَقْهُ
فِى شَىْءٍ مِنْ أَوَامِرِكَ وَ نَوَاهِیكَ لَوْمَةُ لائِمٍ صَلِّ عَلَیهِ
صَلاةً نَامِیةً مُنِیفَةً زَاكِیةً تُوجِبُ لَهُ بِهَا
شَفَاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ قُرُونٍ مِنْ بَرَایاكَ وَ بَلِّغْهُ
عَنَّا تَحِیَّةً وَ سَلامًا وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِى مُوَالاتِهِ فَضْلًا
وَ إِحْسَانًا وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَانًا إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِیمِ
وَ التَّجَاوُزِ الْعَظِیمِ بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
.
ترجمه: خدایا درود فرست بر محمّد و اهل بیتش، و
درود فرست بر موسى بن جعفر، جانشین نیكوكاران، و پیشواى خوبان و
خزانه انوار، و وارث آرامش و متانت و حكمت ها و آثار، آن كه همواره شب را با بیداری
تا سحر، با به هم پیوستن استغفار زنده میداشت، هم پیمان سجده
هاى طولانى، و اشك هاى سرشار و رازونیاز بسیار، و ناله هاى به هم پیوسته،
و قرارگاه خرد و عدالت و خوبى و كرم و بذل، و خوگرفته به بلا و صبر، پایمال
شده به ستم، و دفن شده به بی عدالتى و معذّب در عمق زندان ها و تاریكی
هاى زیرزمین ها، با ساق كوبیده، به حلقه هاى زنجیرها، و
جنازه ای كه با خوارى و سبك انگاشتن بر آن جار زده شده، وارد شونده بر جدّش
مصطفى و پدرش مرتضى و مادرش سرور بانوان، با ارثى غصب شده، و حكومتى ربوده، و
فرمانى مغلوب، و خونى خواسته، و زهرى نوشانده، خدایا همچنان كه او بر سختى
محنت ها صبر كرد، جام اندوه گرفتاری ها را نوشید، و در برابر خشنودى
ات تسلیم شد، و طاعت را برایت خالص نمود، و خشوع را بیآلایش
كرد، و فروتنى را شعار خود ساخت، و با بدعت و اهلش دشمنى نمود، و ملامت ملامتگرى
در چیزى از اوامر و نواهى تو در او اثر نكرد، بر او درود فرست درودى بالنده
عالى، پاك، كه با آن درود بارى او واجب گردانى شفاعت امت هایى ازآفریدگانت،
و گروه هایى از مخلوقت، و از جانب ما به او تحیت و سلام برسان، و از
نزد خود در موالاتش به ما فضل و احسان و آمرزش و رضوان عنایت كن، كه تو
داراى فضل فراگیر و گذشت فراوان هستى، به مهربانی ات اى مهربان ترین
مهربانان.
شیخ طوسى علیه الرحمه در تهذیب ذكر نموده فرموده كه چون خواهى
وداع كنى امام موسى علیه السّلام را بایست نزد قبر و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ یا أَبَا
الْحَسَنِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ
عَلَیكَ السَّلامَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ بِمَا جِئْتَ بِهِ
وَ دَلَلْتَ عَلَیهِ اَللَّهُمَّ اكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ . پس سؤال كن از خدا كه این
آخر زیارت تو نباشد و دیگر توفیق برگشتن بیابى و قبر را
ببوس و روىهاى خود را بر قبر گذار .
زیارت امام جواد علیه السّلام
چون زیارت كردى حضرت امام موسى كاظم علیه
السلام را مىایستى نزد قبر حضرت جواد علیه السلام و مىبوسى آن را و
مىگویى :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا جَعْفَرٍ
مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ الْبَرَّ التَّقِىَّ الْإِمَامَ الْوَفِىَّ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ أَیهَا الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نَجِىَّ اللَّهِ السَّلامُ
عَلَیكَ یا سَفِیرَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
سِرَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ضِیاءَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا سَنَاءَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
كَلِمَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رَحْمَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ أَیُّهَا النُّورُ السَّاطِعُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا
الْبَدْرُ الطَّالِعُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الطَّیِّبُ
مِنَ الطَّیِّبِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا
الطَّاهِرُ مِنَ الْمُطَهَّرِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا
الآیَةُ الْعُظْمَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْحُجَّةُ
الْكُبْرَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلاتِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ أَیُّهَا الْعَلِىُّ عَنْ نَقْصِ الْأَوْصَافِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ أَیُّهَا الرَّضِىُّ عِنْدَ الْأَشْرَافِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا عَمُودَ الدِّینِ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَلِىُّ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ
فِى أَرْضِهِ وَ أَنَّكَ جَنْبُ اللَّهِ وَ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ
مُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عِلْمِ الْأَنْبِیاءِ وَ رُكْنُ الْإِیمَانِ
وَ تَرْجُمَانُ الْقُرْآنِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَكَ عَلَى الْحَقِّ وَ
الْهُدَى وَ أَنَّ مَنْ أَنْكَرَكَ وَ نَصَبَ لَكَ الْعَدَاوَةَ عَلَى الضَّلالَةِ
وَ الرَّدَى أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیكَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْیا
وَ الآخِرَةِ وَ السَّلامُ عَلَیكَ مَا بَقِیتُ وَ بَقِىَ اللَّیلُ
وَ النَّهَارُ .
صلوات برامام جواد علیه السّلام
و بگو در صلوات بر آن حضرت :
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ
وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ الزَّكِىِّ التَّقِىِّ وَ الْبَرِّ الْوَفِىِّ
وَ الْمُهَذَّبِ النَّقِىِّ هَادِى الْأُمَّةِ وَ وَارِثِ الْأَئِمَّةِ وَ خَازِنِ
الرَّحْمَةِ وَ ینْبُوعِ الْحِكْمَةِ وَ قَائِدِ الْبَرَكَةِ وَ عَدِیلِ
الْقُرْآنِ فِى الطَّاعَةِ وَ وَاحِدِ الْأَوْصِیاءِ فِى الْإِخْلاصِ وَ
الْعِبَادَةِ وَ حُجَّتِكَ الْعُلْیا وَ مَثَلِكَ الْأَعْلَى وَ كَلِمَتِكَ
الْحُسْنَى اَلدَّاعِى إِلَیكَ وَ
الدَّالِّ عَلَیكَ اَلَّذِى نَصَبْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِكَ وَ مُتَرْجِمًا
لِكِتَابِكَ وَ صَادِعًا بِأَمْرِكَ وَ نَاصِرًا لِدِینِكَ وَ حُجَّةً عَلَى
خَلْقِكَ وَ نُورًا تَخْرُقُ بِهِ الظُّلَمَ وَ قُدْوَةً تُدْرَكُ بِهَا الْهِدَایةُ
وَ شَفِیعًا تُنَالُ بِهِ الْجَنَّةُ اَللَّهُمَّ وَ كَمَا أَخَذَ فِى
خُشُوعِهِ لَكَ حَظَّهُ وَ اسْتَوْفَى مِنْ خَشْیتِكَ نَصِیبَهُ
فَصَلِّ عَلَیهِ أَضْعَافَ مَا صَلَّیتَ عَلَى وَلِىًّ ارْتَضَیتَ
طَاعَتَهُ وَ قَبِلْتَ خِدْمَتَهُ وَ بَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیةً وَ سَلامًا
وَ آتِنَا فِى مُوَالاتِهِ مِنْ لَدُنْكَ فَضْلًا وَ إِحْسَانًا وَ مَغْفِرَةً وَ
رِضْوَانًا إِنَّكَ ذُو الْمَنِّ الْقَدِیمِ وَ الصَّفْحِ الْجَمِیلِ
.
پس نماز زیارت بجا آور چنانكه قبلًا گذشت
ودر وداع حضرت امام محمد تقى علیه السّلام فرموده
مىگویى :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ یا ابْنَ
رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ
أَقْرَأُ عَلَیكَ السَّلامَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِمَا
جِئْتَ بِهِ وَ دَلَلْتَ عَلَیهِ اَللَّهُمَّ اكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ
.
پس سؤال كن از خدا كه این آخر زیارت تو نباشد و
دیگر توفیق برگشتن بیابى و قبر را ببوس و روىهاى خود را بر قبر
گذار.
نماز زیارت امام موسی کاظم و امام جواد علیهماالسلام
نماز زیارت حضرت امام موسی كاظم علیه السَلام
دو رکعت است که در آن سوره یس و الرّحمن یا هر چه آسان باشد از قرآن
خوانده می شود و پس از دو رکعت نماز دعا کن به آنچه می خواهی .
نماز زیارت امام موسی کاظم علیه السلام
بهتر است بالای سر امام محمّد تقی علیه السّلام باشد که در ضمن
دو رکعت نماز زیارت امام جواد علیه السّلام هم همانجا خوانده شود و
نماز مکن در نزد سر امام موسی کاظم علیه السّلام که آن مقابل قبور قریش
است و جایز نیست آنها را قبله خود گردانیدن. (در نظم فعلی
حرم کاظمیین علیهما السّلام که در قسمت سرمطهّر محل
اختصاصی بانوان است آقایان در قسمت پشت سر و پائین پای
امام جواد علیه السّلام نماز میگذارند) پس مقابر قریش در قسمت
ورودی بانوان به حرم مطهّر ازجانب قبله واقع شده است.
مدفن حضرت ابراهیم مرتضی و فرزندش موسی
ابوالسّبحه در مقابر قریش
حضرت ابراهیم مرتضی ابن موسی بن
جعفرعلیه السّلام سیدی جلیل، عالم و فاضل بود، از پدرانش
حدیث نقل می كرد، در زمان قیام «ابو السّرایا» به یمن
رفت و مدّتی امیر یمن گردید، و مردم را به امامت برادرش
علی بن موسی الرّضا علیه السلام دعوت می كرد، این
خبر به مأمون رسید. ولی با شفاعت بعضی، مأمون متعرضش نگردید.
وی [با كشته شدن ابو السّرایا] به بغداد بازگشت و در آن جا ماند تا
وفات نمود و قبرش در مقابر قریش نزد پدر بزرگوارش در مدفنی جداگانه
معروف است.
موسی ابوسُبحه نیزدر بغداد از دنیا رفت و
قبرش در مقابر قریش در جوار پدر و جدّش قرار دارد.
ابراهیم از پدرانش حدیث سلسلة الذهب را نقل
می کند. او یکی از ناقلان این حدیث است،
فرزندش موسی ابو السّبحه گوید: «پدرم
ابراهیم به من خبر داد که حدیث کرد مرا پدرم موسی کاظم، فرمود:
حدیث کرد مرا پدرم امام صادق جعفر بن محمد فرمود: حدیث کرد مراپدرم
ابو محمد باقر، فرمود: حدیث کرد مرا پدرم زین العابدین، فرمود:
حدیث کردمرا پدرم امام شهید کربلا، فرمود: حدیث کرد مرا پدرم
امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب فرمود: حدیث کرد مرا
رسول خدا فرمود: حدیث کرد مرا جبرییل از خدای متعال که
خداوند فرمود: «لا اله الّا اللّه حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل
حصنی امن من عذابی»; لااله الّااللّه حصار من است کسی که آن را
بگوید در حصارمن داخل شده و کسی که در حصار من داخل شد از عذاب من در
امان است.
اشعارمدح
ومرثیه امام موسی بن جعفرعلیه السّلام
هنگا
می كه کتا بت به این قسمت که رسید سرود ه شد 10/5/84
ای
زائرین ای زائرین این کاظمین است - ا ینجا
بپا بز م عز ا و شور و شین است
ا ین
مد فن پا ک ا ما م هفتمین
ا ست - آ نکو ملا ئک ا ز برا یش د
لغمین است
ا ند
ر کنا رش مد فن پاک جوا د ا ست - آ نکو شهید را ه د ین و عد ل و داد
است
هر
د و
شهید ز هر کین د شمنا
نه - آ ن یک به زند ا ن د یگری در کنج خانه
آن یک
بدست سندی بن شا هک د و ن - ا ین یک بد ست همسر ا م الفضل ملعون
اندر
عزاشان نوحه گر جن و ملک شد - هم عرش وفرش
وهـم سما وهم سمک شد
ز
وّ ا
ر ا ینجا
جمله ی کرّ و بیا نند
- در رفت و آ مد روز و شب درهر زمانند
بین
این حرم را طور موسای کلیم است - مو سی و جمله ا نبیا ا ینجا مقیم ا ست
د ر ا
ین حرم با ب ا لحوا ئج جا گرفته - جو د و سخا وت این مکا ن ماوی
گرفته
ا ی
با قری د ست تو و د ا ما ن آ نها - با قی همه
جسمند و آ نا
نند جا نها
شعرسروده
باقری پور
از
ظلم هرون ستمگر - مسموم شد موسی بن جعفر
آخر
شهید راه خدا شد - آسوده از آن جورو جفا شد
امام
هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج سبط پیمبر
ده
سال اندر كنج زندان - دید از عدو ظلم فراوان
بُد
دست و پایش در كند و زنجیر - در كنج زندان با آه شبگیر
امام
هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج سبط پیمبر
گاهی
زنندش تازیانه - بر كتف و بر بازو
وشانه
میگفت
یا رب ای حیّ سبحان - بنما خلاصم از كنج زندان
امام
هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج سبط پیمبر
جسمش
به روی تخته پاره - مردم كنند او را نظاره
در
شهر بغداد او را غلامان - بردند و لیكن همچون غریبان
امام
هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج سبط پیمبر
سه
روز وشب در جنب معبر – جنازه یِ موسی بن جعفر
بنهاده
ظالم بر روی خاكش - همچون حسین و اصحاب پاكش
امام
هفتم موسی بن جعفر - باب الحوائج سبط پیمبر
شعرازمرحوم
سبزواری در اسرار
شورش
عشق تو درهیچ سری نیست که نیست - منظـر روی تو زیب
نظـری نیست که نیست
نیست یک
مرغ د لی کَش نفکند ی
به قفس - تیر بـیـد ا د
تو تا پَرّ پری نیست که نیست
نه
هـمین ا ز غم تو سینهِ ما صد
چا ک ا ست - داغ تو لاله صفت بر جگری نیست که نیست
موسی
ای نیست که د عـو ی اَنا الحق
شنود - ورنه این زمزمه اندر شجـری نیست که نیست
چشم
ما د
ید ه یِ خفّا ش بو
د و ر نه
تر ا - پرتو حسن بد یو ا ر و د ری نیست که نیست
گوش ا سر ا ر شـنو نیست و گرنه ا سر ا ر - بَرش از عا لم معنی خـبـری
نیست که نیست
شعرمرحوم
کافی می خواند
رضاجان
میمیرم درغل و زنجیرم - با با
بیا ا ز گرد نم زنجیر برد ا ر
ا ی
نو ر چشما نم د ر کنج زندانم - شد کنده و زنجیر با من همدم و یار
ا ز
هجر د خترم خون شده جگرم - جان تووآن خواهرت معصومه زار
شعرازمرحوم
جوهری
هفت
سال آن بی کس خونین جگر - بود ا ز بید ا د ها رون د ر بد ر
گاه
جا در بصره گه بغداد د ا شت - از غریبی نا له و فریا د د ا شت
همد م
ا و نا
له شبگیر بو د - محرم را ز ش غل و زنجیر بود
گا ه
ا ند ر سجد ه گاهی در نماز - داشت با محبوب خود راز و نیاز
کا ی
خد ا آ گا هی ا ز حال دلم - هم تو می
بینی مکا ن و منزلم
تا بکی د ر کنج
ز ند ا ن بلا - ا ز جفا با
شم ا سیر و مبتلا
جا نم
ا ز ا ین زند گانی سیر شد - با ر ا لها رو ز و صلم د یر
شد
شعر از
خوشدل در گلزار شهدا
هرکجا
مرغ اسیری است زخود شاد کنید - تا نمرد ه ا ست ز کنج قفـس آزاد
کنید
مرد ا
گر کنج قفس طا یر بشکسته پری - یا د ا ز مرد نِ ز ند ا نی
بغـد ا د کنید
چون به
زندان به ملاقاتی محبوس روید - از عز یز د ل زهـرا و علی یا
د کنید
چا ر
حمّا ل ا گر نعش غر یبی ببرند - خا طر مـو سیِ جعـفـر هـمه امداد
کنید
کند و
زنجیر گشا ئید ز پا یش د مِ مرگ - زین ستمکاریِ ها
رون همه فریاد کنید
تا دم
مرگ منا جا ت و دعا کا رش بود - گو ش بر ز مـزمـه آ ن شـه عبا د کنید
پسرش
نیست که تا گریه کند بر پدرش - پس شما گریه بر
آ ن کشتهِ بیداد کنید
نگذ ا
رید که معصو مه خبر د ا ر شود - رحـم بر حا
ل د خـتـر نا شا د کنید
شعراز؟
با با
رضا به گوشه زندان خوش آمدی - بر د ید نِ پـد ر تو پسـر جا ن خوش آمدی
زند ا
ن کجا مد ینه کجا و تو د ر کجا - مهـما نِ من به گـوشه زند ا ن خوش آمدی
زنجیرو
بند کین سرو سا ما ن من بود - ا مشب مرا برا ین سروسامان خـوش آمدی
با با
تو ضا من غربا ئی و من غریب - ا ی ما هِ من به شـا م غـریبا
ن خوش آمدی
بر لب
رسیده جانم و از دیده رفته نور - نورم به چشم و بر لبم ای جان
خوش آمدی
شعرازحسان
السّلام
ای وارث خیر الانام - بر تو ای نور خداوندی سلام
السّلام
ای حجت روی زمین - کعبه ی جان را ، ستون هفتمین
جانشین
حضرت خیرالبشر - تاج شاهنشاهیِ عصمت به سر
باب
رحمت ، نور قرآن مبین - موسیِ کاظم امام هفتمین
در
گهت باب الحوائج عام را - قبله گاهی هر دل ناکام را
این
غل و زنجیرها از بهر چیست - مَحبسِ تاریک جای چون تو
نیست
سوختم
از ناله ی شب گیر تو - دل اسیرِ غم کُند زنجیر تو
یوسف
آل نبی در چاه شد - قعرِ زندان جلوه گر ماه شد
آنچنان
زندان او تاریک بود - کز سیاهی روزها شب می شود
گر چه
زندان چو ن شب دیجور بود - در حقیقت عالمی از نور بود
عاقبت
پایان محنت ها رسید - پنجه ی خورشید ظلمتها درید
شد
رها از هر دو زندان بلا - یعنی از دنیا و حبس اشقیا
در
ازای این فداکاری شها - گشته ای «باب الحوائج»خلق را
شعرازسازگار
زندانی
ای که غیر خدا درنظر نداشت - عمری شکنجه دید وکس ازاو خبر
نداشت
هر
روز روزه بود و لی موقع غروب - جز تا زیا نه آ ب و غـذ ا ئی د
گر نداشت
ا ی
فا طمه بجانِ تو سو گند روزگا ر - زند ا نی ا ز عـزیز تو مظـلـو متر
نداشت
ممنوع
بو د کس به ملا قا ت ا و رود - یا آ ن شهـیــد گشته بزند ا ن پسر
نداشت
جان
داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود - ز نجیر ر ا ز پیکــر مجـروح بر نداشت
جسمش
به تخته پاره و بر دوش چارتن – آن رو ز روزگا ر مسلما ن مگر نداشت
شمعی
خموش سوخت بد ا ما ن تیرگی - آ نقد ر گریه کرد که اشکی
دگر نداشت
شعرازشیدانیشابوری
یا
رب ببین ا ز جا ن و د ل تسلیم تقدیرم - در کند و زنجیرم
از
زهرِ ها ر و ن دغا محزون و د لگیرم - در کند و زنجیرم
ا ی
نو ر چشما نم با با رضا جا نم - ای نور چشمانم بابا رضا جانم
سوی
مد ینه ای صبا بـنـما گذ ر ا مشب - با چشم تر امشب
با
نورچشما نم بگو ا ز غصّه می میرم - در کند و زنجیرم
ا ی
نور چشما نم با با رضا جا نم - ای نور چشمانم بابا رضا جانم
د ر
کنج زند ا ن بلا جـا نـم به لب آ مد - روزم
چو شب آمد
آتش
زند بر جا ن و دل ا ین آه شبگیرم - در کند و زنجیرم
ا ی
نور چشما نم با با رضا جا نم - ای نور چشمانم بابا رضا جانم
کی
می شود با با رضا روی ترا ببینم - از غصّه غمگینم
دشمن
کند ا زهرطرف آزار و تحقیرم - در کند و زنجیرم
ا ی
نور چشما نم با با رضا جا نم - ای نور چشمانم بابا رضاجانم
شعراز؟
صدای
نـاله ای که از کنج زندان - بـگوشم می رسد با چشم گریان
گمانم
باشد این صوتِ مُکدّر - بوداز حضرت موسی بن جعفر
الهی
از دل زارم گواهی - ندارم جز تو من دیگر پناهی
دیگر
معصومه جان بابت نبینی – به مرگم در مدینه می
نشینی
رضا
بابا بیا اندر برِ من – به دامن گیر این ساعت سر من
بیا
زنجیرم از گردن تو بردار - روم سـوی وطن با چشم خونبار
شعراز؟
امام
کاظم ای لطف یگانه - پناه بی کسان این زمانه
بحقّ
مادرت زهرای اطهر - توجّه کن به این بیچاره مضطر
گره
از کار ما بگشا در این روز - که تا پیدا شود کار پریروز
شعراز؟
اى بر
همه خلق مقتدا ادرکنى - اى روح و روان مرتضى ادرکنى
اى
موسى کاظم اى امام محبوس - اى یوسف آل مصطفى ادرکنى
بُشر
پشیمان تو ام یا کاظم - دست به دامان تو ام یا کاظم
ای
پسر فاطمه دستم بگیر - یک نظر افکن همه هستم بگیر
اشعار
مدح ومرثیه امام جوادعلیه السّلام
سروده
های باقری پورازکتاب مجموعه اشعارباقری
پیشوای
اهل ایمان مرکزِ تقوا جواد - مقتدای اهل ایقان کعبه دلها جواد
با
شکوه مرتضی و فرّ و جاهِ مصطفی
- قرّة العین نبی نور دلِ زهرا جواد
ای
كویِ تو قبله ی مراد یا امامِ تقی - ای دادرس ما روز
معاد یا امامِ تقی
گشته
لقبت زفرطِ جود و احسان و عطا - مشهور و ملقّب به جواد یا امامِ تقی
تو
روضه یِ رضوان رضائی ای امامِ جواد - سرحلقه ی خوبان خدائی
ای امامِ جواد
درجود
و كرم چو تو ندیده چشمِ دردنیا - نادیده كریمی چو شما
ئی ای امامِ جواد
جز
کوی تقی پناه دیگری برما نیست - نومید
کسی ز فیض این درگا نیست
اوهست
جواد و در جهان اسلام - مولودِ سخی چنین در این دنیا
نیست
سروده
باقری پور شهادت امام جواد سال89
یاجوادویاجوادویاجواد
یاجوادای
جودوبخشش خویِ تو - شدسخاوت خصلتِ نیكویِ تو
حاتم
طائی كه شدضرب المثل - جودِاویك قطره است ازجوی تو
یاجوادویاجوادویاجواد
مظهرجودی
ازآن رو نام تو - شدجواد و پرزبخشش جام تو
معدن
جود و سخا و رحمتی - باسخاوت شد سَپَری ایّام تو
یاجوادویاجوادویاجواد
چون
خدا داده تورا نامِ جواد - زان سبب تو گشته ای باب المراد
جمله ی
درماندگانِ مبـتـلا - رو بدرگاهِ تـو آرند ای جواد
یاجوادویاجوادویاجواد
ازهمه
خلق خدا تو برتری - بعد بابت برهمه تو رهبری
تویكی
ازجانشینان رسول - برهمه سرهای عالم سروری
یاجوادویاجوادویاجواد
جمله
مردم ریزه خوارِخوانِ تو - شدملائك بنده یِ فرمان تو
خادمِ
درگاهِ تو روح الامین - بهرخدمت بردر و ایوان تو
یاجوادویاجوادویاجواد
از پیِ
اِ بقا ءِ د ینِ كردگار - د ر جوانی ای شه والا تبار
گشته
ای مسمومِ زهرِمعتصم - زارونالان ازجفای روزگار
یاجوادویاجوادویاجواد
همسرتودشمنِ
جانِ توشد - غافل ازپاكی و ایمانِ توشد
كرده
ات مسموم با زهرجفا - غافل از نفرینِ پنهان توشد
یاجوادویاجوادویاجواد
تشنه
لب جان داده ای تو ازجفا - جرعه ای آبت نداد آن بی وفا
چون
كنیزان خواستند آبت دهند - گشت مانع آن پلیدِ بی حیا
یاجوادویاجوادویاجواد
همچنان
جدّت حسین از ظلم وكین - جسمِ پاكت ماند برروی زمین
چون
سه روزوشب توماندی پشت بام - انس وجن گشته برایت دل غمین
یاجوادویاجوادویاجواد
حضرت
هادی عزادارِپدر - درعزایِ باب گشته خون جگر
شهربغداد
و سیه پوشِ عزا - شیعیان ریزند خاكِ غم به سر
یاجوادویاجوادویاجواد
شیعیان
ازغم عزاداری كنید - اشك غم ازدیده ها جاری كنید
ای
جوانان بهر مو لا تا ن جواد - باقری ر ا د ر عز ا یاری كنید
یاجوادویاجوادویاجواد
شعری
ازباقری پور
در
حجره یِ در بسته تنها - جان می سپارد سبطِ زهرا
صورت
به دیوارِ غریبی می گذارد - در حجره یِ در بسته
تنها جان سپارد
از
زهرِ کین خون شد دلش - شد همسرِ او قاتلش
مولا
تقی جان - مولا تقی جان
درحجره
یِ دربسته تنها - وا غربتا فرزندِ زهرا
ابن
الرّضا مولایِ ما رفته زدنیا - راحت شده از غصّه ورنج و ستمها
از
زهرِ کین خون شد دلش - شد همسرِ او قاتلش
مولا
تقی جان - مولا تقی جان
درحجره
یِ دربسته تنها - واغربتا فرزندِ زهرا
افتاد
از آه و نفس جان میسپارد - سر را به دیوارِ غریبی
میگذارد
از
زهرِ کین خون شد دلش - شد همسرِ او قاتلش
مولا
تقی جان - مولا تقی جان
درحجره
یِ دربسته تنها - مینالدازغم سبطِ زهرا
بیرونِ
حجره جعده با خیلِ کنیزان - شادی کنان و دف زنان از ظلم و
طغیان
از
زهرِ کین خون شد دلش - شد همسرِ او قاتلش
مولا
تقی جان - مولا تقی جان
درحجره
یِ دربسته تنها - مینالد ازظلم وستمها
جان میسپارد
تشنه چون جدّ غریبش - از همسرِ نادان شده محنت نصیبش
از
زهرِ کین خون شد دلش - شد همسرِ او قاتلش
مولا
تقی جان - مولا تقی جان
درحجره
یِ دربسته تنها - گشته شهیدازظلم اعدا
جسمش
به پشتِ بام و زیرآسمان است - بالِ کبوترها برایش سایبان است
از
زهرِ کین خون شد دلش - شد همسرِ او قاتلش
مولا
تقی جان - مولا تقی جان
درحجره
یِ دربسته تنها - گشته شهیدازظلم اعدا
سه
روزوشب جسمِ شریفِ او رها شد - ای باقری این ظلم برابن
الرّضاشد
از
زهرِ کین خون شد دلش - شد همسرِ او قاتلش
مولا
تقی جان - مولا تقی جان
شعر
از ذاکر
ا ی
آ نکه بر تمام خلایق تو رهبری - بر ممکنا ت سیّد و سالار و سروری
ا ی
ناخد ا ی قلزم هستی که ذات تو - بر ذات ما سوای خدا کرده مصدری
قومی
د هند نسبت رویت به آ فتا ب - گویند
فرقه ا ی که تو ما ه منوری
هر کس
بقد رفهم کند فهم مد عا - دروصف طلعت توچه خوش گفت جوهری
شا ه
نهم ا ما م نهم
حجّت نهم - نو ر نهم ز نو ر خد ا و ند اکبری
آمد
تو را جواد لقب زانکه جو د تو - از یاد برد حاتم و آ ن جو د جعفری
ذاکرازاین
مد یحه بسی فخر می کند - بر حا فظ و سنائی و سعدی و
انوری
قسمتی
از اشعار محمد علی شهاب
یا
جوا د ا ی سا قی جو د و کرم - ا ی نگا هت چشمه
نو ر حرم
یا
جوا د ا ی قبله یِ لطف و صفا - معدنی ا ز رحمت و مهر و وفا
یا
جواد ای روح و ریحا ن رضا - زینت و نور د و چشما ن رضا
یا
جوا د ا ی کو ثر حق جا م تو - ا ی
سخا وت و ا مد ا ر نا م تو
یا
جو ا د ا ی ر مز هستیِ همه - سا
قی صهبا یِ
مستی همه
ا ی
بلند ا ی وجو د ت وجه رب - نا
م ز یبا و قشنگت ذکر لب
آ رزوی د ید
نت د ا ر د د لم - هجر و د وری تو آ زا رد د لم
هر د
لی با شد مقیم د یر تو - روزه د ا ر د تا ا بد ا ز غیر
تو
عا لم هستی
فد ا ی جا ن تو - جا ن ما
با شد بلا گرد ا ن تو
کی
رسم درکوی توا ی نورعین - تا نما یم
حج تو د ر کا ظمین
شعر
از محمد علی شهاب
ای
زا د ه یِ سلطان عشق ا ی پور زهرا - ا ی مظهر جو د
خـد ا و نور زهرا
محبوب
ختم ا لمرسلین و مرتضا ئی - درمدح تو بس با شد این ابن الرضائی
ا ی
نور چشما ن رضا آ را م جا نم - نا م تو با
شـد تا ا بد ورد زبا نم
همچون
پد ر زهر جفا گشته نصیبت - جا ن میدهی
لب تشنه چون جدغریبت
چون
آن شهید بی کفن درزیر خورشید - ماندی سه روز و بر
تن پا ک تو تابید
ا ی
و ا رث کر ببلا و د ا غ یا را ن - شد پیکرت سوزان
چو جسم گلعذاران
شعر
از شیدا نیشابوری
من
شهـیــد ره عد ل و د ا د م - حامی د ین و با ب ا لمرا د م
گشته
مسمو م كیـن ا زعـنا د م - من جوادم من جوادم من جوادم
زهـر
کیـن زد بجـا نم شـرا ره - د شـمـنــم می نمـا ید نظـا ره
گو شه
حجر ه ا ز پا ا فتا د م - من جوادم من
جوادم من جوادم
آخر ا
ز ا ین جها ن پا کشید م - خیری ا ز همسر خود ند ید
م
جا ن
بکف د رره حق نها د م - من جوادم من جوادم من جوادم
میــروم
با د ل زا ر و خســته - نزد زهــرا ی
پهــلو شکسته
کی
رود ا ین سـتمها زیا د م - من
جوادم من جوادم من جوادم
شعر
از مؤید
ا ی پسر حجّت هشتم
جو ا د - قبله گه حا جت
مر د م جوا د
گوهر
د ریا ی و لا یت تو ئی
– چشمه یِ فیا ض
عنا یت تو ئی
ا ز
همه یِ خلق خد ا بر
تر ی - بعد ر ضا بر همگا
ن رهبری
ریزه
خورخوان تو ا هل زمین - بند ه یِ
فرما ن تو ر وح ا لا مین
بحر
کرم معد ن جو د و سخا - شا هد جو د و
کرمت هل ا تی
ای
نهمین حجّت حیّ و د و د - ر و
ح د عا کا ن سخا بحر جود
مظهر
جود ی تو و نا م جوا د - ا ز کرم خویش خد ا بر تو د ا د
پیر
خر د د
ر همه کا ئنا ت - ماند ومانده ست
به وصف تومات
شعر
از ناشناس؟
سوخت
ا ز زهرهلاهل جگرم ما د رجا ن - تیر ه
شد روز به پیش نظرم مادر جان
من د
را ین حجره دربسته بخود می پیچم - کس ند ا ند که چه آمد به سرم
مادر جان
نکشد
گر که مرا ا زهرجفا خوا هد کشت – خنده یِ
همسر بید ا
د گر م مادر جان
من جو ا د م که بیا د تو سخن می گویم
- چو ن ترا ا ز همه مشتا ق ترم مادرجان
همچو
شمعی ا ثر ز هر جفا
آ بم کرد - سوخت پروانه صفت بال
وپرم مادرجان
همسرم
پشت د ر خا نه به دست ا فشانی - من به یا د تو و مسما ر د ر م مادر
جان
چون
تودرفصل جوانی زجهان سیرشدم - که زده داغ تو بر جان شررم مادر جان
به
لب خشک من غمزد ه آ بی برسا ن - کز عطش سوخته پا تا
به سرم مادر جان
شعر
از مؤید : یاجوادالأئمه ادركنی
خون
شد ا ز غم د ل خد اجویم - د رد بسیا ر و نیست د ا رویم
می
فشا نم سر شک ومی گویم - یا جـــــوا د ا لأ ئـمه ا د رکنی
سینه
ا ی پر شرا ر د ا رم من - د ل و جا
نی فکا ر د ا رم من
از
جها ن با تو کا ر د ا رم من - یا جــــوا د ا لأ ئــمه ا د رکنی
خسته و د ل
شکسته و زا رم - گره ا فتا د ه ا ست د ر کا رم
جز بکو یت کجا
پنا ه آ رم - یا جــــوا د ا لأ ئـمه ا د رکنی
ا ی
که ر و ح عبا د تی ما را - عذ ر خو
ا ه
قیا متی ما را
جا ن ز هر
ا عنا یتی ما را - یا
جــــوا د ا لأ ئـمه ا د ركنی
تشنه
ا م تشنه بر من آ ب بد ه - گنهـم ر
ا ببر ثو ا ب بد ه
به
گد ا ی د رت جوا ب بد ه - یا
جــــو ا د ا لأ ئمه ا د ركنی
عزت
عا لمین می
خوا هیم - سفـر كا ظمین میخوا
هیم
طوف
قبر حسین می خوا هیم - یا جــــوا د ا لأ ئمه ا د ركنی
همسر
ت کرد نا مرا د تو را - کر د مسمـو م ا ز عـنا د ترا
ای
که خوانده پدر جواد تو را - یا
جــــوا د ا لأ ئمه ا د رکنی
نجف اشرف
نجف اشرف در 170 کیلومتری بغداد و 80 کیلومتری
کربلا و11كیلومتری كوفه قرار دارد و مرکز استان نجف است نجف اشرف در
اقلیم خوش آب و هوا قرار گرفته است نه مانند حجاز در شدت حرارت است و نه
مانند قسمت های شمالی سرد است و در عصر ساسانیان و عباسیان
به حسن هوا و لطافت معروف بود. نجف در ظهر کوفه بین نهر سدیر و غدیر
واقع است .
اسامی نجف :
برای نجف اسامی چندی ذکر شده است از آن
جمله طور – ظهر جودی – دار السّلام – غری – مشهد که از همه مشهورتر
نجف اشرف است و در وجه تسمیه آن روایتی از امام صادق علیه
السلام نقل شده که فرمود در نجف کوه بزرگی بود و آن جائی است که پسر
نوح گفت سآوی الی جبل یعصمنی من الماء که به بزرگی
آن در تمام روی زمین کوهی نبوده آنگاه خطاب شد به کوه َاَ یعتصم بک منّی
(آیا تو پناهگاه کسی هستی که از من فرار می کند) فتقطّع قِطعًا
الی بلاد الشّام و صار رملا دقیقا و صار بعد ذالک بحرا عظیما و
کان یُسمّی ذلک البحر نی ثم جفّ بعد ذلک و قیل نی
جف (پس قطعه قطعه شد و بصورت شن و ماسه در آمد و به طرف بلاد شام سرازیر شد
و بعد از آن بجای کوه دریای بزرگی بوجود آمد که نی
نامیده شد. سپس آن دریا خشک شد و نی جف نامیده شده) سپس
بر اثر کثرت استعمال نجف گفته شد.
نجف از پنج محله تشکیل میشود که عبارتند از:
۱ – العمارة ، ۲ – الحویش ، ۳ – البراق ، ۴ –
المشراق، ۵ - الغازیة.
هوای نجف در تابستان گرم و خشک است و اهالی آن
بهسردابهای زیرزمینی پناه میبرند تا از گرما در
امان باشند. چنانچه بادهای گرم بوزد حرارت به ۴۶ درجه میرسد.
درزمستان نیز سرمای گزنده و سوزناکی دارد و سرمای شهر
بدان اندازه است که آب یخ میبندد. در عهد ساسانی در اطراف نجف
دریاچه ای وجودداشته که پس از ظهور اسلام خشک گردیده، بعدها
دوبارهدریاچه ای پدید آمده، که تا حدود یک قرن
پیش نیز وجودداشته ولی دولت عثمانی آن را خشکانیده
است.
مولا امیرالمؤمنین علی علیه السّلام
د ر 21 رمضان سال چهلم هجری در کوفه به شهادت رسید و شبانه جنازه آن
امام مظلوم را از کوفه به نجف بردند و در همین مکا ن مقدّ س دفن کردند
وقبرآن حضرت مخفی بود تا زمان هارون الرّشید آشكارشد «شرح آن پس ا
زچند صفحه د یگرخوا هد آ مد» .
فضیلت نجف اشرف
حضرت ابراهیم علیه السّلام شرافت آنجا را می
دانست و لذا آنجا را مسکن قرار داد و خرید آنجا را از صاحبان آن تا آنچه در
آن محشور می شوند در ملک ابراهیم خلیل باشد و فرمود اینجا
مورد توجه اهل بیت مقدس است و از اینجا هفتاد هزار شهید داخل
بهشت می شوند بی حساب .
حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرستاد
در پی عقبة بن علقمه معروف به ابی الجنوب و فرمود زمینهای
بین خورنق (قصر نعمان بن اعور در شش میلی نجف که اکنون تل ویرانی
است) تا حیره را به طرف کوفه از دهاقین به چهل هزار درهم خریداری
کن عرض کرد یا امیرالمؤمنین این زمینها به این
قیمت نمی ارزد و محصولی ندارد، فرمود شنیدم از پیغمبر
صلّی اللّه علیه و آله فرمود: کوفان کوفان سیرد اوّلهامع آخرها یحشر
من ظهرها سبعون الفًا ید خلون الجنّة بغیر حساب. از ظهر کوفه هفتاد هزار نفر در قیامت
محشور خواهند شد که بی حساب داخل بهشت می شوند و من میل دارم که
در ملک من باشد. و در روایات است که هیچ مؤمنی در شرق و غرب
عالم نخواهد مرد مگر آنکه گفته شود روح او بوادی السّلام ملحق گردد. و وادی
السّلام در ظهر کوفه است .
از خصایص خاک نجف اینست که عذاب قبر و سئوال
منکرین در آنجا نیست. و غری قطعه ای از طور سینا
است. و آنجا کوهی بود که خدا با موسی صحبت فرمود. و آنجا محلی
بود که به عیسی نفخه قدسی دمیده شد. و آنجا مسکن انبیاء
و رسولان خدا بود. و بقعه ای از جنّت عدن است. و حضرت مهدی عج زمانی
که ظهور کند انشاء اللّه تعالی محل حکومت خود را در کوفه قرار می دهد.
یکروز در نزد قبر امیرالمؤمنین ع بودن مطابق است با عبادت هشتصد
سال. یک شب خوابیدن نزد قبر امیرالمؤمنین ع معادل است با
عبادت هفتصد سال. نماز در نزد قبر امیرالمؤمنین ع معادل است با دویست
هزار نماز.
امیرالمؤمنین علیه السّلام فرموده است :
اوّل مكانی كه درآن خدارا عبادت كردند پشت كوفه(نجف) است زیرادرآنجا
ملائكه بفرمان خدا وند آدم را سجده كردند.
امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند:
اگرپرده ازروی شما بردارند ارواح مؤمنین را می بینید
كه دراین صحرا(صحرای نجف)دسته دسته نشسته اند وبه زیارت یكدیگر
رفته باهم سخن میگویند. روح هرمؤمنی دراینجا. وروح هركافری
دربرهوت است.
و وارد شده است:
«نجف قطعه ای است از کوهی که حق تعالی با حضرت
موسی(علیه السّلام) بر آن سخن گفت، و حضرت
عیسی(علیه السّلام)را بر این موضع تقدیس کرد و بزرگ
گردانید، و حضرت ابراهیم(علیه السّلام) را در این مکان
خلیل خود گردانید، و حضرت محمّد(صلّی اللّه علیه وآله) را
در این محل حبیب خود گردانید، و آن را مسکن پیغمبران
ساخت».
قبورعلماء وبزرگان دین وسلاطین درنجف اشرف
علماء و سلا طین و بزرگا ن مد فون درحرم حضرت علی
علیه ا لسّلا م و درنجف اشرف : 1-
عضد الدّوله بن رکن الدوله دیلمی (فنا خسرو عضدالدّولة البویهی)
که عمارت حضرت امیر علیه السّلام را تجدید بنا نمود متوفّی
372 مدفون در روضه مبارکه * 2- شاه عباس
صفوی متوفّی 1308 در فرح آباد مازندران ومدفون در رواق مطهر حضرت درب
حرم به سمت پائین پای مبارک * 3- محمد شاه قاجار مدفون در حجره میان
رواق بالا سر * 4- احمد بن محمّد مشهور به
مقدّس اردبیلی متوفّی 993 مدفون در ایوان طلای صحن
مطهّر سمت چپ کسی که داخل رواق مطهِّر می شود كنارمناره جنوبیه *
5- سید مهدی علّامه بحرا
لعلوم متوفّی 1212 مدفون در مسجد طوسی كنار شیخ طوسی * 6-
شیخ ملا محمد مهدی نراقی ، ملا احمد نراقی فرزند شیخ
ملا محمد مهدی و استاد شیخ مرتضی انصاری، مولاعلی
نقی كمره ای فراهانی ، سید شرف الدین اعرجی ،
شیخ احمدجزائری ، سیدمرتضی اعرجی ، میرزاعلی
رضا اردكانی شیرازی ، سیدعبد الباقی خاتون آبادی
، سلیمان بن داود حلی ، میرمحمد باقرهزارجریبی ، سیدعلی
داماد ، شیخ علی فرطوسی مدفون در پشت سر مبارک درایوان
العلماء * 7- سید صدرالدین
موسوی مدفون مقابل مقبره شیخ مرتضی انصاری حجره 11(باب
القبله) * 8- شیخ حسین نجف
مدفون در حجره مقابل مقبره شیخ مرتضی انصاری حجره 11 (باب
القبله) * 9- محمّد بن ابی جعفر قا
سم بن
حسین بن بقیّة ا لحسینی الحلی متو فّی
776 مد فو ن د ر نجف * 10- شیخ محمّد حسن صاحب جواهر متوفّی
1266 مد فون در مسجدجواهری محلّه العماره * 11- سید محمّد مهدی قزوینی
متوفّی 1300 مدفون در محلّه العماره در جوار شیخ محمّد حسن صاحب جواهر
* 12- سید محمّد باقر قزوینی
خواهر زاده سیّد بحرالعلوم متوفی 1246 مدفون در نجف * 13- سید میرزا محمّد حسن شیرازی
متوفّی 1213 مدفون در حجره 43 مقبره مجدّد شیرازی جنب باب طوسی
* 14- سید صدر الدّین محمّد
متوفّی 1262 مدفون در حجره طرف بالا سر مبا رک * 15- سید ا سماعیل بن حیدرصد ر
فرزند سید صدرالدّین مدفون در حجره 48 جنب مسجدعمران بن شاهین *
16- میرزا مسیح مجتهد تهرانی
، شیخ احمدطرفی ، شیخ حسن خاقانی ، شیخ محمد خاقانی
، شیخ محمد علی اصفهانی ، شیخ محمد آل زایردهام ، سیدمحمدصادق
صدر مدفون در حجره 3 * 17- سید عمید
الدّین عبدالمطلب خواهر زاده علّامه حلی مدفون در نجف * 18- مقداد بن عبداللّه حلّی الاسدی
متوفّی 791 مدفون بر سر راه زوّار حرم مطهّر و مجاور نجف * 19- محقّق ثانی و شهید ثالث علی
بن عبدالعال الکرکی شهید بر اثر سم متوفّی940 مدفون در نجف * 20- سید محمّد باقر داماد متوفّی
1041 مدفون در زیر گنبد رواق مطهّر وقتی که از ایوان طلا وارد
رواق می شوند * 21- شیخ ابراهیم
بن سلیمان قطیفی مدفون مجاور حرم مطهّر * 22- حسین بن میرزا رفیعا ملقّب
به سلطان العلما مدفون در نجف * 23- رضی
الدّین محمّد بن حسن استرآبادی مدفون در نجف * 24- رضی الدّین
ابوالحسن علی بن جمال الدّین احمد بن یحیی حلّی
متوفّی 757 مدفون در نجف * 25- نجیب
الدّین محمّد بن جعفر بن محمّد بن نما الحلّی متوفّی 654 مدفون
در نجف * 26- حاج شیخ جعفر شوشتری
مدفون در صحن مطهّر بطرف بالا سر در حجره 54 جزء توسعه حرم * 27- حاج میرزا
حسن آشتیا نی مدفون در حجره حاج شیخ جعفر شوشتری * 28- سید ا سماعیل بهبها نی
تهرا نی پدر مرحوم سید عبد ا للّه بهبها نی شهید متوفّی
1295 مدفون در نجف * 29- آخوند ملا محمّد
کاظم خرا سا نی متوفّی 1329 ، سیدحسن بجنوردی ، شیخ
حبیب اللّه رشتی مد فون د ر مقبره جنوبی واقع در حجره 26 دالان
باب الذّهب (باب ساعات یا باب امام رضاعلیه السّلام) * 30- سید
محمد کاظم یزدی متوفّی 1337 ، سیدمحمودیزدی ،
سیدمحمّدیزدی ، سیدحسین طباطبائی یزدی
مدفون در حجره 47 صحن مطهّر جلومسجدعمران بن شاهین * 31- حاج شیخ محمّد علی نجف متوفّی
1322 مدفون در نجف * 32- شیخ حسن
ممقانی متوفی 1323 مدفون در حرم مطهّر * 33- حاج سید حسن کوه کمری متوفّی
1339 مدفون در نجف * 34- آخوند ملا علی
نهاوندی متوفّی 1322مدفون درنجف * 35 و36- آقا شیخ موسی پد ر و شیخ
جعفر کاشف الغطا فرزند هر دو کنار هم مدفون در محلّه العماره * 37 - شیخ مرتضی انصاری مدفون
درحجره 11 (باب قبله) * 38- علّامه حلّی
حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی متوفی 726 مدفون در حجره میان ایوان طلای
صحن مطهّر حضرت امیر(ع) درسمت راست کسی که داخل رواق مقدّس می
شود * 39- حاج میرزا حبیب رشتی متوفّی 1312 مدفون در
مقبره ملّامحمد کاظم خراسانی حجره 26 (درباب ساعات) * 40- صافی صفایمانی مدفون در
كناردریای نجف که به صفّة الصّفا مشهور است * 41- ابوجعفر محمّد بن
حسن بن علی طوسی متوفّی 460 مدفون در نجف (درمسجدطوسی كه
ازباب طوسی راه دارد) * 42- شهید
آقا مصطفی خمینی مدفون در سمت راست درب ورودی به حرم
مطهركنارمناره شمالی * 43- آیة
اللّه العظمی سید ابوالقاسم خوئی ، سیدعلی خوئی
، شهید سید عبد المجید خوئی ، شهید سید محمّدتقی
خوئی ، شهید سید نصراللّه موسوی مستنبط مدفون در مقابل
کفشداری شماره 4 داخل حجره 31 * 44-
سید ابوالحسن اصفهانی مدفون درحجره 26 جنب باب بازار بزرگ * 45 و46- حاج شیخ عبّاس قمّی وعلّامه
نوری همدانی مدفون در حجره 15 طرف باب قبله * 47- آیة اللّه حکیم و تعداد زیادی
از علما و مدرّسین مدفون در کنار باب الفتوح(خارج ازباب قبله اوّل بازار) * 48- سید محمّد سعید حبوبی ، سیدعبدالهادی
حبوبی ، شیخ محمد باقر قاموسی حجره 10 * 49- علامه شـیـخ مـحـمـد شـربـیـانـى
، فـرزنـد فـضـل عـلى شر بیانی مدفون در مدخل النّساء من جهة الشمال *
50- شیخ محمّد حسن آ شتیا نی و شیخ عبدالحسین قرملی
حجره 54 درطرح توسعه حرم * 51- سید
محمو د شا هرود ی حجره54 درطرح توسعه حرم * 52- حاج آ قا حسین قمی حجره 22 * 53- شیخ الشریعه اصفهانی
درحجره 22 * 54- سید عبدالحسین شرف الدّین
حجره 48 مسجدعمران بن شاهین * 55- آقا ضیاء الدّین عراقی
حجره یك طرف باب الفرج * 56- شیخ محمد حسین غروی اصفهانی
حجره سیدمصطفی خمینی * 57- محمدحسین نائینی حجره
21 * 58 - شیخ
محمّد طه نجف در حجره 11 * 59 - حاج محمد حسین امین الضّرب
تاجر معروف زمان قاجار * 60 - شیخ
محمد حسین اصفهانی مشهوربه كمپانی حجره جنب ماذنه شمالی *
61 – شیخ محمّدجواد بلاغی ، سیدمحمود
حلو، شیخ محمّد سماوی حجره 7 * 62 – سید عبد الهادی خرسان ، سید
حسن خرسان ، سیدعبد الرّسول خرسان حجره 9 * 62 –سیدعبد الصّمد شوشتری ، سیدحسن
موسوی خلخالی ، سیدمحمّد موسوی خلخالی ، سیدعلی
موسوی خلخالی ، سیدعلی شُبّر ، سید محمّد نعیم
الدین شُبّر ، سید عباس شُبّر، سید عیسی آل كمال
الدّین ، شیخ علی كرباسی ، سید آغا خلخالی
حجره 13 * 63 - شیخ محمّد جواد مغنیه ، سید
محمد رضا قزوینی ، شیخ حسن حولاوی ، شیخ مشكورحولاوی
، شیخ هادی اسدی ، شیخ محمد كاظم شمشاد ، شیخ عبّاس
ناصری ، سید هادی صائغ حجره 17 * 64 – سید محمّد اشكوری ، سیدحسن
اشكوری ، شیخ علی لاهیجانی بهمدانی ، شیخ
موسی لاهیجانی سید جعفرمرعشی ، سید جواد
اشكوری حجره 17 * 65 – سید
جعفرجزائری ، سید عبد الحمید حبوبی ، سیدعلی
موسوی نوری ، سیدعبد الكریم حمامی ، سیدعبدالسّلام
موسوی جزائری ، سیداحمدجزائری حجره 19 * 66 – میرزا محمّد حسین نائینی
، شیخ علی نائینی ، شیخ حسین حلّی ، شیخ
علی صغیر، شیخ محمّد علی جمالی حجره 21 * 67 - شیخ
فضل اللّه شیخ الشّریعه ، سیدحسین قمی ، سید
محمد باقرقمی ، میرزا باقرزنجانی ، سیدعلی اكبرخوئی
حجره 22 * 68 – سید ابوالحسن اصفهانی
، شهید سید حسن اصفهانی ، سیدحسین اصفهانی ،
سید حسین باد كوبه ای حجره 26 * 69 – شهید سید عبد اللّه بهبهانی
، سید محمّد بهبهانی غریفی ، سیدعزیز اللّه
دركه ای حجره 29 * 70 – سید عبد الحسین شرف الدّین ، شیخ
عبدالله سبیتی ، میرزا محمودشیرازی ، حجره 48 جنب
مسجدعمران بن شاهین * و ایضا
علما و مراجع دیگری که درصفحه 526 كتاب راهنمای مصوّر عراق
ذكرشده است و دركتاب مشا هیر المدفونین فی الصحن العلوی
الشریف تالیف كاظم عبّود الفتلاوی مدفونین 572 نفرذكرشده
است *
زیارت قبور علماء
از كتاب مزار مرحوم شیخ مفید(رحمه الله) نقل
شده است كه در هنگام زیارت قبور علماء (رضوان الله تعالى علیهم) بگو:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یـا بَحْرَ الْعُلُومِ وَكَنْزَهـا، وَمُحْیىَ الرُّسُومِ
وَمُرَوِّجَهـا، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یـا حـافِظَ الدّینِ،
وَعَوْنَ الْمُؤْمِنینَ، وَمُرَوِّجَ شَریعَةِ سَیِّدِ
الْمُرْسَلینَ وَآلِهِ الأَئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ، عَلَیهِ
وَعَلَیهِمْ اَفْضَلُ صَلاةِ الْمُصَلّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ
اَیُّهَا الشَّیخُ الْعـالِمُ الْعـامِلُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یـا
عَضُدَ الاْسْلامِ وَفَقیهَ أَهْلِ الْبَیتِ، عَلَیهِمْ
أَفْضَلُ الصَّلاةِ وَالسَّلامِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا
الْعـارِفُ الْمُؤَیَّدُ وَالْعـابِدُ الْمُسَدَّدُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الاْمینُ
عَلَى الدّینِ وَالدُّنْیـا، وَأَنَّكَ قَدْ بـالَغْتَ فى إِحْیـاءِ
الدّینِ، وَاجْتَهَدْتَ فى حِفْظِ شَریعَةِ أَشْرَفِ الأَوَّلینَ
وَالاْخِرینَ، عَلَیهِ وَآلِهِ صَلَواتُ الْمُصَلّینَ،
وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ الاْبْرارِ، وَرَوَیتَ عَنْهُمُ الاْخْبـارَ،
وَعَمِلْتَ بِمـا رَوَیتَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ أَظْهَرْتَ الْحَقَّ،
وَأَبْطَلْتَ الْبـاطِلَ، وَسَهَّلْتَ السَّبیلَ، وَاَوْضَحْتَ الطَّریقَ،
وَنَصَرْتَ الْمُؤْمِنینَ، فَجَزاكَ اللّهُ عَنِ الاْیمَانِ
وَاَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزاءِ التّابِعینَ، وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبیینَ
وَالْوَصیّینَ، وَالشُهَدَاءِ وَالصّالِحینَ، وَحَسُنَ
اُوْلئِكَ رَفیقاً، اَللّهُمَّ امْلاَ قَبْرَهُ نُورًا وَرَوْحًا وَرَیحـانًا،
وَاَسْكِنْهُ فى بُحْبُوحَةِ جَنَّةِ النَّعیمِ، بِرَحْمَتِكَ یـا
اَرْحَمَ الرّاحِمْینَ.
حدیث:
عن علیّ (علیه السّلام): اَلْعِلْمُ اَفْضَلُ
مِنَ الْمالِ بِسَبْعَة : اَلْاَوَّلُ: اَنَّ الْعِلْمَ میراثُ الْاَنْبِیاءِ
وَ الْمالُ میراثُ الْفَراعِنَةِ؛
اَلثَّانی: اَلْعِلْمُ لاینْقُصُ بِالنَّفَقَةِ وَ الْمالُ ینْقُصُ
بِها؛ اَلثَّالِثُ: یحْتاجُ الْمالُ اِلَی الْحافِظِ وَ اَمَّا
الْعِلْمُ یحْفَظُ صاحِبَهُ؛ و الرَّابِعُ: اَلْعِلُمْ یدْخُلُ فِی
الْكَفَنِ وَ الْمالُ لایدْخُلُ؛ وَ الْخامِسُ: اَلْمالُ یحْصُلُ
لِلْمُؤْمِنِ وَ الْكافِرِ وَ الْعِلْمُ لایحْصُلُ اِلّا لِلْمُؤْمِنِ؛ وَ
السَّادِسُ: جَمیعُ النَّاسِ یحْتاجُونَ اِلَی الْعِلْمِ فی
اُمُورِ دینِهِمْ وَ لایحْتاجُونَ اِلی صاحِبِ الْمالِ؛ وَ السَّابِعُ:
اَلْعِلْمُ یقَوّی صاحِبُهُ عَلَی الْمُرُورِ عَلَی
الصِّراطِ وَ الْمالُ یمْنَعُهُ . «مواعظ العددیه، صفحه 197» علم
برتر از مال است به هفت دلیل: اول:
علم میراث انبیاء است و مال میراث فرعونها؛ دوم: علم با آموزش به دیگران کم
نمیشود در حالی که مال با پرداخت به دیگران کم
میشود؛ سوم: مال نیاز به
کسی دارد که آن را حفظ کند در حالی که علم صاحبش را حفظ
میکند؛ چهارم: علم با صاحبش وارد
کفن میشود در حالی که مال داخل کفن نمیشود؛ پنجم: مال برای مومن و کافر به دست
میآید در حالی که علم فقط برای مومنین به دست
میآید؛ ششم: همه مردم در امور
دینشان به علم احتیاج دارند در حالی که به صاحب مال
احتیاج ندارند؛ هفتم: علم صاحبش را
برای عبور از صراط قوی میکند در حالی که مال مانع صاحبش
برای ردشدن از صراط است.
اما كن نجف اشرف
نجف اشرف شش منطقه دارد :
1- منطقه حُویش
سمت راست شارع الرّسول ازباب قبله حرم مطهّر .
2- منطقه بُراق سمت
چپ شارع الرّسول ازباب قبله حرم مطهّر .
3- منطقه مشراق سمت
راست شارع طوسی ازباب طوسی حرم مطهّر .
4- منطقه العماره
سمت چپ شارع طوسی ازباب طوسی حرم مطهّر .
5- منطقه جُدیده
كه از انتهای شارع الرّسول راه دارد .
6- منطقه وادی
السّلام كه ازانتهای شارع طوسی راه دارد .
در نجف اشرف مساجد زیادی است ولیکن چند
مسجد است که هریك دارای خصوصیت خاصی است:
1- مسجد صفّة الصّفا که شخصی بنام اثیب (صافی
صفایمانی) را فرزندش بنا بر وصیّت او از یمن آورد و با
اشاره مولا امیرالمؤمنین ع آنجا دفن کرد و اکنون نزدیك حرم حضرت
(كناردریای نجف) به صفة الصّفا معروف است ازباب سلطانی حرم مطهّر
راه دارد.
گفته مى شود امیر مؤمنان (علیه السلام) در آن
مسجد نمازگزارده و در گوشه اى از آن مدفن یكى از یاران حضرت (اُثیب
یمانی) قرار دارد.
2- مسجد راس الحسین ع بالای سر مبارک حضرت که
هنگام بر گرداندن سر مطهّر از شام به طرف کربلا اوّل به این مکان آوردند
3- مسجد حنّانه که در قدیم بنائی بوده گویا
شبیه به میل و آنرا علم نیز می نامیدند و هنگام
عبور جنازه حضرت امام علی علیه السّلام به علت تعظیم و احترام
کج و منحنی شده است و اینک در آن جایگاه مسجدی ساخته شده
که در شرق نجف به فاصله سه هزار ذرع است و حنّانه نامیده شده به لحاظ آنکه
هنگام عبورجنازه امام علی علیه السّلام و ایضًا هنگامی كه
حاملان سرهای شهیدان در این محل سر امام حسین علیه
السّلام و شهیدان اهل بیت و اصحاب بزرگوار آن حضرت را در ثویّه
گذاشتند و در این هنگام صدای نوحه و زاری از زمین برخاست
و دیگران شنیدند .
4- مسجدعمران بن شاهین درشمال صحن مطهر كه اكنون جزء
حرم شده است و در ورودی باب طوسی قرار دارد و مقبره مرحوم سید
محمّد كاظم یزدی وعلامه سیدمحمّد كاظم مقدّس و شیخ محمد
باقر قمی درآن قرار دارد.
5- مسجدالخضراء كنار حجره 31 كه آیة اللّه خوئی
مدفون است و این مسجد محل تدریس آیة اللّه خوئی بوده است
.
6- مسجدشیخ انصاری درمحلّه حُویش نزدیك
منزل حضرت امام خمینی ره كه محل تدریس ایشان و ایضًا
محل تدریس سیدمحمّدكاظم یزدی بوده است.
7- مسجدجواهری در محلّه العماره محل دفن صاحب جواهر
است .
8- مسجدهندی و آرامگاه و كتابخانه آیة اللّه سیدمحسن
حكیم ره سمت راست شارع الرّسول برای كسی كه ازباب القبله حرم
مطهّرخارج میشود .
9- مسجد شیخ طوسی یا «جامع الشّیخ
الطّوسى» درابتدای شارع طوسی از باب طوسی در شمال حرم مطهّر و
به فاصله كوتاهى از آن قرار دارد این مسجد قبلًا منزل شیخ طوسی
بوده است كه بعدازرحلت درآنجا دفن شده وبعد تبدیل به مسجدشده است . در گوشه
اى از این مسجد آرامگاه علّامه آیة الله سید محمّد مهدى بحر
العلوم قرار گرفته كه از مشاهیرعلماى امامیّه و متوفّاى 1212 هـ .
است.
صحن حضرت فاطمه علیها السّلام از غرب حرم مطهّر
تامقام امام زین العابدین علیه السّلام بزرگترین صحن است که
جدیدا ساخته شده است.
اماكن دیگرنجف عبارتند از :
محمّد بن ابراهیم نوه امام حسن مجتبی علیه
السّلام نزدیک قـبرحضرت علی ع توسّط ابوالسّرایا دفـن گردیده
است .
رقیه دخترحسن بن علی بن ابیطالب همسر عبیداللّه
بن عبّاس بن علی در نزدیکی قبر حضرت علی(ع)دفـن گردید
ه است .
درنجف بنا م محلّه براق ضریحی است منسوب به
حضرت رقیّه .
نقل است که قبر موسی کلیم و ها رون برادرش علیهما
السّلام در نجف است .
حضرت آدم ابوالبشر و حضرت نوح نیزدرحرم مطهّر مدفونند
.
وادی السّلام مدفن بسیاری ازمؤمنان و
بندگان صالح خداوند . ازباب شیخ طوسی حدود دویست مترفاصله باحرم
مطهّرراه دارد.
حضرت هود وحضرت صالح دروادی السّلام مدفونند .
مقام امام مهدی عج و مقام امام صادق علیه السّلام
ومقام امام زین العابدین علیه السّلام نیز در بخش شمالی
وادی السّلام و در بین قبور مؤمنین است .
شهید رئیس علی دلواری از دلیرمردان
تنگستان بوشهر که در نبرد با انگلیسی ها به شهادت رسید محل دفنش
نزدیك مقام صاحب الزّمان عج است.
استادالعارفین سیّدعلی قاضی دروادی
السّلام ازشارع طوسی که وارد وادی السّلام شوی سمت چپ.
مقام زین العابدین علیه السّلام كناردریای
نجف ازباب سلطانی حرم امام علی علیه السّلام راه دارد
صافی صفا كنارمقام امام زین العابدین علیه
السّلام است .
بیت آیة الله سیستانی حفظه اللّه
در سمت چپ شارع الرّسول برای كسی كه از باب القبله خارج میشود
دربهای حرم مطهّرامیرالمؤمنین علیه
السّلام :
باب شیخ طوسی درشمال صحن مطهّر كه به شارع طوسی
ره ووادی السّلام راه دارد . - باب
مسلم بن عقیل وباب امام رضاعلیه السّلام كه باب السّاعة وباب الذّهب
هم گفته میشود درشرق صحن مطهر روبروی ایوان طلا كه به سوق الكبیر
راه دارد . - باب قبله درجنوب صحن مطهّر
روبروی ناودان طلا كه به شارع الرّسول وبازار حُویش راه دارد . - باب الفرج درغرب صحن مطهّر كه به صحن حضرت
فاطمه علیهاالسّلام راه دارد و سمت راست آن شارع امام زین العابدین
است كه به مقام امام زین العابدین منتهی میشود و سمت چپ
آن شارع الصّفا است كه به مقام صافی صفا منتهی میشود .
حدیث:
عَن رَسُولِ اللّه صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه :
ثَلاثَةٌ لایزیدُ اللّه
بِهِنَّ إِلاّ خَیرا: اَلتَّواضُعُ لایزیدُ اللّه بِهِ إِلاَّ ارتِفاعا وَذُلُّ النَّفسِ لایزیدُ
اللّه بِهِ إِلاّ عِزّا وَالتَّعَفُّفُ لایزیدُ
اللّه بِهِ إِلاّغِنَىً. سه چیز است
كه خداوند به سبب آنها جز بر خیر و خوبى نمى افزاید: تواضع كه خداوند
به سبب آن جز بلند مرتبگى نمى افزاید، شكسته نفسى كه خداوند به سبب آن جز
عزّت نمى افزاید و مناعت طبع كه خداوند به سبب آن جز بى نیازى نمى
افزاید. «بحارالأنوار، ج75، ص124، ح22»
قالَ المُجتَبی (ع): هِلاکُ النّاسِ فی ثَلاثٍ:
اَلکِبرِ وَ الحِرصِ وَالحَسَدِ، فَالکِبرُ هِلاکُ الدینِ وَ بِهِ لُعِنَ
اِبلیسُ، وَ الحِرصُ عَدُوُّ النًّفسُ وَ بِهِ اُخرِجَ آدَمَ مِنَ الجَنّةِ
وَ الحَسَدُ رائدُ السُّوءِ وُ مِنه قَتَلَ قابیلُ هابیلَ. امام
مجتبی (ع) فرمودند: هلاکت و نابودی انسان در سه چیز است: کبر و
حرص و حسد، پس کبر باعث هلاکت و از بین رفتن دین است و بواسطه تکبر
ابلیس مورد لعنت خداوند واقع شد، و حرص دشمن انسان است و بواسطه همین
آدم از بهشت بیرون رانده شد، و حسد پیشوا و جلودار بدی است و
بخاطر حسد قابیل برادرش هابیل را کشت. «کشف الغمه ج 1 ص 571 و البحار
78/111»
عَن رَسُولِ اللّه (ص) : لا یَکمِلُ ایمانُ العَبدِ
بِاللّهِ حَتّی یَکُونُ فیهِ خَمسُ خِصالٍ: اَلتَّوَکّلُ عَلَی
اللّهِ، وَ التّسلیمُ لِاَمرِاللّهِ، وَالتّفویضُ اِلَی اللّهِ،
وَالرّضا بِقَضاءِ اللّهِ، وَالصّبرُ عَلی بَلاءِ اللّهِ . «سفینة
البحار جلد1ص388» ایمان بنده به خداوند کامل نشود تا اینکه در او پنج
خصلت باشد: توکّل نمودن بر خدا، و تسلیم شدن به فرمان خدا،
وواگذاری(امور خود) به خدا، و راضی و خشنود بودن به قضاء الهی،
و شکیبائی بر گرفتاری وبلا که از جانب خدا می رسد .
وادی السّلام بقعه ا ی ا ز جنة عدن
وادی السّلام بزرگترین قبرستان جهان اسلام
باعرض چهاركیلومتر وطول شش كیلومتراست
در «كافی» با سند خود روایت می كند از
أحمد بن عُمَر مرفوعاً از حضرت صادق علیه السّلام:
قَالَ: قُلْتُ لَهُ : إنَّ أَخِی بِبَغْدَادَ، وَ
أَخَافُ أَنْ یمُوتَ بِهَا. فَقَالَ: مَا تُبَالِ بحَیثُمَا مَاتَ ؛
أَمَا إنَّهُ لَا یبْقَی مُؤْمِنٌ فِی شَرْقِ الارْضِ وَ
غَرْبِهَا إلَّا حَشَرَ اللَهُ رُوحَهُ إلَی وَادِی السَّلَامِ .
قُلْتُ لَهُ: وَ أَینَ وَادِی السَّلَامِ؟ قَالَ: ظَهْرَ الْكُوفَةِ،
أَمَا إنِّی كَأَنِّی بِهِمْ حَلَقٌ حَلَقٌ قُعُودٌ یتَحَدَّثُونَ
. «میگوید: خدمت آن حضرت عرضكردم: برادر من در بغداد است، و نگرانم كه
درهمانجا بمیرد . فرمود: باك نداشته باش، هر جا كه خواهد بمیرد ؛ چون
هیچ مؤمن در شرق زمین و یا در غرب زمین باقی نمی
ماند مگر آنكه خداوند روح او را در وادی السّلام با ارواح مؤمنین دیگر
قرار میدهد . عرضكردم: وادی السّلام كجاست؟ فرمود : در پشت كوفه، و
آگاه باش مثل اینكه من منظره اجتماع ارواح را میبینم كه حلقه
حلقه نشسته اند و با یكدیگر گفتگو دارند.»
حبّه عرنی گفت شبی در خدمت حضرت امیرالمؤمنین
علیه السّلام به صحرای نجف که آن را وادی السّلام می گویند
رفتم حضرت در آنجا ایستادند چنانکه گویا با اجتماعی سخن می
گوید منهم ایستادم آنقدر که مانده شدم پس نشستم آن قدر که دلگیر
شدم پس برخاستم و ایستادم آنقدر که به تنگ آمدم پس برخاستم و ردای خود
را جمع کردم و گفتم یا امیرالمؤمنین می ترسم که از بسیاری
ایستادن آزار بکشی اندک استراحتی بفرما فرمود که با مؤمنان صحبت
می دارم بایشان انس می گیرم گفتم یا امیرالمؤمنین
ایشان بعد از مرگ چنین هستند که با ایشان گفتگو توان کرد حضرت
فرمود بلی و اگر برای تو ظاهر شوند خواهی دید ایشان
را که حلقه حلقه نشسته اند با یکدیگر سخن می گویند گفتم
بدنهای ایشان در اینجا حاضر است یا روح ایشان فرمود
که روحهای ایشان و هیچ مؤمنی نیست که بمیرد
در بقعه از بقعه های زمین مگر اینکه بروحش می گویند
ملحق شو به وادی السّلام و این بقعه ای است از جنّة عدن .
شخصی خدمت حضرت صادق علیه السّلام عرض کرد
برادر من در بغداد است و می ترسم در آنجا بمیرد حضرت فرمود چه باک داری
هر جا که خواهد بمیرد بدرستی که هیچ مؤمنی در مشرق و مغرب
زمین نمی میرد مگر اینکه خدا روح او را بوادی
السّلام می رساند راوی گفت وادی السّلام کجاست فرمود که پشت
کوفه گویا می بینم ایشا ن راکه در آن صحراحلقه حلقه نشسته
اند و با یکدیگر صحبت می دارند .
دروادی السّلام مرقد حضرت هود وصالح علیهما السّلام
ومرقد عارف بزرگوار آیة اللّه حاج سیدمیرزاعلی قاضی
و مقام صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ومقام امام صادق
علیه السّلام ومقام امام زین العابدین علیه السّلام
مكانهائی است كه مؤمنین برای زیارت میروند .
وایضًا شهید رئیس علی دلواری
از دلیرمردان تنگستان بوشهر که در نبرد با انگلیسی ها به شهادت
رسید محل دفنش نزدیك مقام صاحب الزمان عج است.
این قبرستان یكى از مقدس ترین گورستانهاى
مسلمانان و شیعیان است و در روایات آمده : «هر مؤمنى در شرق یا
غرب جهان دیده از جهان بر گیرد به روح او ندا مى رسد كه به وادى
السلام ملحق شو» و بدین منظور فرشته اى است به نام «مَلَك نقّاله» كه ارواح
مؤمنان را از سرتاسر جهان به این گورستان
مى آورد.
مرحوم محدّث قمّی صاحب تألیفات نافعه
مانند «سفینة البحار» و «الكُنی و الالقاب» و غیرها كه در
ورع و تقوی و صدق ایشان بین قاطبۀ اهل علم، ایرادی
نبوده است؛ افراد موثّقی از خود او بدون واسطۀ نقل كردند كه او
میگفت: روزی در وادی السّلام نجف أشرف برای زیارت
اهل قبور و ارواح مؤمنین رفته بودم. در این میان از ناحیۀ
دور نسبت بجائی كه من بودم ناگهان صدای شتری كه میخواهند
او را داغ كنند بلند شد، و صیحه میكشید و ناله میكرد؛
بطوریكه گوئی تمام زمین وادیالسّلام از صدای
نعرۀ او متزلزل و مرتعش بود. من با سرعت برای استخلاص آن شتر
بدان سمت رفتم. چون نزدیك شدم دیدم شتر نیست، بلكه
جنازه ای را برای دفن آورده اند و این نعره از این
جنازه بلند است؛ و آن افرادیكه متصدّی دفن او بودند أبداً
اطّلاعی نداشته و با كمال خونسردی و آرامش مشغول كار خود بودند.
مسلّماً این جنازه از مرد متعدّی و ظالمی بوده است كه در
اوّلین وهله از ارتحال به چنین عقوبتی دچار شده است، یعنی
قبل از دفن و عذاب قبر، از دیدن صور برزخیه، وحشتناك گردیده
و فریاد برآورده است.
مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی میفرمود:
یك روز هوا گرم بود، رفتم به وادی السّلام نجف أشرف برای
فاتحۀ اهل قبور و ارواح مؤمنین. چون هوا بسیار گرم بود، رفتم
در زیر طاقی كه بر سر دیوار روی قبری زده
بودند نشستم. عمامه را برداشته و عبا را كنار زدم كه قدری استراحت
نموده و برگردم. در اینحال دیدم جماعتی از مردگان با
لباسهای پاره و مندرس و وضعی بسیار كثیف به سوی
من آمدند و از من طلب شفاعت میكردند؛ كه وضع ما بَد است، تو از خدا
بخواه ما را عفو كند. من به ایشان پرخاش كردم و گفتم: هرچه در دنیا
به شما گفتند گوش نكردید و حالا كه كار از كار گذشته طلب عفو میكنید
؟ بروید ای متكبّران! ایشان میفرمودند: این
مردگان شیوخی بودند از عرب كه در دنیا متكبرّانه زندگی
مینمودند، و قبورشان در اطراف همان قبری بود كه من بر روی
آن نشسته بودم.
زیارت اهل قبور
عبدالله بن سنان روایت میكند كه: به حضرتصادق
علیه السّلام عرض كردم: سلام كردن بر اهل قبور چگونه است؟ فرمود: آری،
میگوئی :
اَلسَّلَامُ عَلَی أَهْلِ الدِّیارِ مِنَ
الْمُؤ مِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ، أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَ نَحْنُ
إنْ شآءَ اللَهُ بِكُمْ لَاحِقُونَ.
از حضرت امیرالمؤمین(ع) در زیارت اهل
قبور روایت شده است که فرمودند: به هنگام ورود به قبرستان بگویید:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، اَلسَّلامُ عَلی
اَهْلِ لا إِلهَ إلاَّ اللّهُ، مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ، یا
أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ، کَیفَ
وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ، مِنْ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ، یا لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ، بِحَقِّ لا
إِلهَ إِلاّ اللّهُ، اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ، وَاحْشُرْنا فی
زُمْرَهِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، وَلِی
وَلِی اللّه.
آن جناب فرمودند: شنیدم از رسول خدا(ص) که فرمود هرکه
این دعا را بخواند حق تعالی ثواب پنجاه سال عبادت به او عطا فرماید
و گناهان پنجاه سال او را و پدر و مادرش را بیامرزد.
از حضرت رسول اکرم (ص) مروی است که هر که در قبرستان
بگوید:
لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ
المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر.
روشن فرماید خدا کل آن قبور را و بیامرزد گوینده
ی این کلمه را و بنویسد برای او هزار هزار حسنه و بیامرزد
از او هزار هزار گناه و بلند کند برای او در بهشت هزار هزار درجه.
حضرت صادق(ص) مردگان را زیارت کنید که ایشان
خبر میشوند و به شما انس میگیرند و چون به نزدیک به قبر
بروید بگوید:
اَلَّلهُمَّ جافِ الاْرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ، وَ صاعِدْ
اِلَیکَ اَرْواحَهُمْ، وَ لَقَّهِمْ مِنْکَ رِضْوانًا وَ اَسکِنْ اِلَیهِمْ
مِنْ رَحْمَتِکَ ما تَصِلُ بِهِ وَحْدَتُهُمْ وَ تُوْنِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ،
اِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیءٍ قَدیر.
از حضرت رسول اکرم (ص): هر که بر قبرستان بگذرد یازده
مرتبه سوره (قُل هُوَ اللهُ اَحَد) بخواند و ثوابش را به مردگان آن قبرستان ببخشد
به عدد آن مردگان اجر او ثواب یابد.
حدیث: قالَ رَسولُ الله صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ
وَ آله : یا اَباذَر اِغتَنِم خَمسًا قَبلَ خَمسٍ شَبابَك قَبلَ هِرَمِكَ وَ
صِحَّتَكَ قَبلَ سُقمِكَ وَ غِناكَ قَبلَ فَقرِكَ وَ فِراغَكَ قَبلَ شُغلِكَ ، وَ
حَیاتَكَ قَبلَ مَوتِكَ . «میزان الحكمه ، ج 7، ص 149» پیامبر
اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: اباذر، پنج چیز را قبل از پنج چیز
غنیمت شمار، جوانى را پیش از پیرى ، و تندرستى را پیش از
بیمارى ، توانگرى را قبل از فقر، فراغت را قبل از گرفتارى ، و زندگى را قبل
از مرگ غنیمت بدان .
زیارت هود وصالح علیهما السّلام دروادی
السّلام
درزیارت هودوصالح علیهماالسلام این زیارت
را كه روی تابلو داخل حرم نوشته شده است بخوان:
اَلسَّلامُ عَلی اَوْلِیاءِ اللّهِ وَ اَصْفِیائِهِ
اَلسَّلامُ عَلی اُمَناءِاللّهِ وَ اَحِبّائِهِ اَلسَّلامُ عَلی
اَنْصارِاللّهِ وَ خُلَفائِهِ اَلسَّلامُ عَلی مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلی مَساكِنِ ذِكْرِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلی مُظْهِرِی
اَمْرِاللّهِ وَ نَهْیهِ اَلسَّلامُ عَلَی الدُّعاةِ اِلَی اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَی الْمُسْتَقِرّینَ فی مَرْضاتِ اللّهِ
اَلسَّلامُ عَلَی الْمُخْلِصینَ فی طاعَةِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَی الْاَدِلّاءِ عَلَی
اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَی الَّذینَ مَنْ والاهُمْ فَقَدْ والَی
اللّهَ وَ مَنْ عاداهُمْ فَقَدْعادَ اللّهَ وَ مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْعَرَفَ اللّهَ
وَ مَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللّهَ وَ مَنْ اِعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدْ
اِعْتَصَمَ بِاللّهِ وَ مَنْ تَخَلّی مِنهِمْ فَقَدْ تَخَلّی مِنَ اللّهِ
عَزَّوَجَلَّ وَ اُشْهِدُاللّهَ اَنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمِتُمْ وَ حَرْبٌ
لِمَنْ حارَبْتُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ عَلانِیتِكُمْ وَ مُفَوِّضٌ فِی
ذالِكَ كُلِّهِ اِلَیكُمْ لَعَنَ اللّهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ
الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ وَ اُبْرِأُ اِلَی اللّهِ مِنْهُمْ وَ صَلَّی
اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ .
زیارت مقام صاحب الزّمان «عج» دروادی السّلام
درمقام صاحب الزمان وادی السلام این زیارت
را میخوانیم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِیدِ وَ الْعَالِمِ
الَّذِى عِلْمُهُ لا یبِیدُ، اَلسَّلامُ عَلَى مُحْیى
الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْكَافِرِینَ، اَلسَّلامُ عَلَى
مَهْدِىِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ، اَلسَّلامُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ
صَاحِبِ الشَّرَفِ، اَلسَّلامُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ كَلِمَةِ
الْمَحْمُودِ، اَلسَّلامُ عَلَى مُعِزِّ الْأَوْلِیاءِ وَ مُذِلِّ
الْأَعْدَاءِ، اَلسَّلامُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِیاءِ وَ خَاتِمِ الْأَوْصِیاءِ،
اَلسَّلامُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ، اَلسَّلامُ
عَلَى السَّیفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ، اَلسَّلامُ عَلَى
شَمْسِ الظَّلامِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ، اَلسَّلامُ عَلَى رَبِیعِ
الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیامِ، اَلسَّلامُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ
وَ فَلاقِ الْهَامِ، اَلسَّلامُ عَلَى الدِّینِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ
الْمَسْطُورِ، اَلسَّلامُ عَلَى بَقِیَّةِ اللَّهِ فِى بِلادِهِ وَ حُجَّتِهِ
عَلَى عِبَادِهِ، اَلْمُنْتَهِى إِلَیهِ مَوَارِیثُ الْأَنْبِیاءِ،
وَ لَدَیهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الْأَصْفِیاءِ، اَلْمُؤْتَمَنِ عَلَى
السِّرِّ، وَ الْوَلِىِّ لِلْأَمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِىِّ الَّذِى
وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ
وَ یَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ وَ یَمْلَأَ
بِهِ الْأَرْضَ قِسْطًا وَ عَدْلًا وَ یُمَكِّنَ لَهُ وَ یُنْجِزَ
بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنِینَ، أَشْهَدُ یا مَوْلاىَ أَنَّكَ وَ
الْأَئِمَّةَ مِنْ آبَائِكَ أَئِمَّتِى وَ مَوَالِىَّ فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا
وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهَادُ، أَسْأَلُكَ یا مَوْلاىَ أَنْ
تَسْأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِى صَلاحِ شَأْنِى وَ قَضَاءِ حَوَائِجِى
وَ غُفْرَانِ ذُنُوبِى وَ الْأَخْذِ بِیدِى فِى دِینِى وَ دُنْیاىَ
وَ آخِرَتِى، لِى وَ لِإِخْوَانِى وَ أَخَوَاتِىَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ كَافَّةً إِنَّهُ غَفُورٌ
رَحِیمٌ .
پس بجا آور نماز زیارت را كه دوازده ركعت است، بعد از
هر دو ركعت سلام ده و تسبیح زهرا علیها السّلام بگو و هدیه كن
بسوى آن حضرت و چون از نماز زیارت فارغ شدى بگو :
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى حُجَّتِكَ فِى أَرْضِكَ وَ خَلِیفَتِكَ
فِى بِلادِكَ الدَّاعِى إِلَى سَبِیلِكَ وَ الْقَائِمِ (بِقِسْطِكَ وَ
الْفَائِزِ بِأَمْرِكَ وَلِىِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْكَافِرِینَ
وَ مُجَلِّى الظُّلْمَةِ وَ مُنِیرِ الْحَقِ) وَ الصَّادِعِ بِالْحِكْمَةِ
وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الصِّدْقِ وَ كَلِمَتِكَ وَ عَیبَتِكَ وَ
عَینِكَ فِى أَرْضِكَ الْمُتَرَقِّبِ الْخَائِفِ الْوَلِىِّ النَّاصِحِ سَفِینَةِ
النَّجَاةِ وَ عَلَمِ الْهُدَى وَ نُورِ أَبْصَارِ الْوَرَى وَ خَیرِ مَنْ
تَقَمَّصَ وَ ارْتَدَى وَ الْوِتْرِ الْمَوْتُورِ وَ مُفَرِّجِ الْكَرْبِ وَ مُزِیلِ
الْهَمِّ وَ كَاشِفِ الْبَلْوَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ عَلَى
آبَائِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ وَ الْقَادَةِ الْمَیامِینِ
مَا طَلَعَتْ كَوَاكِبُ الْأَسْحَارِ وَ أَوْرَقَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَینَعَتِ
الْأَثْمَارُ وَ اخْتَلَفَ اللَّیلُ وَ النَّهَارُ وَ غَرَّدَتِ الْأَطْیارُ
اَللَّهُمَّ انْفَعْنَا بِحُبِّهِ وَ احْشُرْنَا فِى زُمْرَتِهِ وَ تَحْتَ
لِوَائِهِ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ .
زیارت مقام امام صادق علیه السّلام دروادی
السّلام
مقام امام صادق دروادی السّلام كنار مقام صاحب الزّمان
عج است این زیارت را كه درتابلوی محل هست و اززیارت روزسه
شنبه اقتباس شده میخوانیم:
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خازِنَ عِلْمِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُتَرجِمَ وَحْىِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا اِمامَ الْهُدَى، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عَلَمَ التُّقَى،
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، أَ نَا عَارِفٌ
بِحَقِّكَ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكَ، مُعَادٍ لِأَعْدَائِكَ، مُوَالٍ لِأَوْلِیائِكَ،
بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیكَ، اَللَّهُمَّ إِنِّى
أَتَوَالَى آخِرَهُمْ كَمَا تَوَالَیتُ أَوَّلَهُمْ، وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ
وَلِیجَةٍ دُونَهُمْ، وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللّاتِ وَ
الْعُزَّى، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیكَ یا مَوَلایَ وَ رَحْمَةُ
اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَادِقًا مُصَدِّقَا
فِى الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ، یا مَولایَ هَذَا یوْمُكَ وَ هُوَ یوْمُ
الثُّلاثَاءِ، وَ أَنَا فِیهِ ضَیفٌ لَكَ وَ مُسْتَجِیرٌ بِكَ،
فَأَضِفْنِى وَ أَجِرْنِى بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ آلِ بَیتِكَ
الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ .
ومناسب است این نمازخوانده شود
نماز حضرت صادق علیه السّلام دو ركعت است در هر ركعت
حمد یك مرتبه و آیه شَهِدَ اللَّهُ صد مرتبه.
ومناسب است این دعا خوانده شود:
دعاى آن حضرت یا صَانِعَ كُلِّ مَصْنُوعٍ یا
جَابِرَ كُلِّ كَسِیرٍ وَ یا حَاضِرَ كُلِّ مَلَإٍ وَ یا
شَاهِدَ كُلِّ نَجْوَى وَ یا عَالِمَ كُلِّ خَفِیَّةٍ وَ یا
شَاهِدا غَیرَ غَائِبٍ وَ یا غَالِبًا غَیرَ مَغْلُوبٍ وَ یا
قَرِیبًا غَیرَ بَعِیدٍ وَ یا مُونِسَ كُلِّ وَحِیدٍ
وَ یا حَىُّ مُحْیىَ الْمَوْتَى وَ مُمِیتَ الْأَحْیاءِ
اَلْقَائِمَ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ یا حَیًّا حِینَ
لا حَىَّ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
ومناسب است این صلوات خوانده شود
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ، اَلدَّاعِى إِلَیكَ بِالْحَقّ اَلنُّورِ
الْمُبِینِ، اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ كَلامِكَ وَ وَحْیكَ
وَ خَازِنَ عِلْمِكَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِكَ وَ وَلِىَّ أَمْرِكَ وَ
مُسْتَحْفَظَ [مُسْتَحْفِظَ] دِینِكَ، فَصَلِّ عَلَیهِ أَفْضَلَ مَا
صَلَّیتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِكَ وَ حُجَجِكَ إِنَّكَ حَمِیدٌ
مَجِیدٌ.
علامه مامقانی در شمار آداب زیارت نجف اشرف، از
زیارت پیامبران عظیم الشأن مدفون در نجف: حضرت آدم، حضرت نوح،
حضرت هود و حضرت صالح سخن گفته، سپس می فرماید: شایسته است در
نجف اشرف زیارت سرِ مقدس امام حسین در مسجد حنّانه، زیرا بر
اساس روایتی ساعتها سرِ مقدّس امام حسین علیه السّلام در
آنجا بر زمین نهاده شده بود. و محل منبر حضرت قائم علیه السلام . امّا
در مورد جایگاه منبر حضرت قائم علیه السلام می فرماید: «تا
کنون محل منبر حضرت قائم علیه السّلام (عج) به صورت مشخص معلوم نیست».
ولی به عنوان یک احتمال می فرماید: «من احتمال می
دهم ـ بدون دلیل استوار ـ که محلّ منبر قائم(عج) همان مقام مشهور به مقام
حضرت مهدی علیهالسلام در وادی السّلام باشد».( مرآة الکمال، ج 3) ومی فرماید: «محل منبر قائم
علیه السلام محلّی است در خارج نجف، که گنبدی با کاشی سبز
دارد و به عنوان: مقام مهدی علیه السّلام شناخته می شود که پدر
بزرگم سیّد بحرالعلوم آن را تعمیر کرد، سپس در سال 1310 ه سیّد محمّدخان پادشاه سند آن را
تعمیر و مرمّت نمود. و کراماتی به آنجا نسبت داده می شود». «زیارت
آنها می روند».( تحفة العالم،
ج 1) نگارنده«مامقانی»گوید: احتمال انطباق محل منبر حضرت قائم(عج) با
مقام حضرت مهدی علیه السلام در وادی السّلام، احتمال
بسیار معقولی است و یکی از شواهد این احتمال وجود
«مقام امام صادق علیه السّلام » در کنار این مقام است .
توضیح این که: شهرت این مکان مقدّس به
عنوان «مقام امام صادق علیه السّلام » طبعا به جهت نزول امام صادق
علیه السّلام در این مکان و به جای آوردن دو رکعت نماز در
این مکان می باشد، چنانکه در احادیث منقول از: ابان بن تغلب،
ابوالفرج سندی، فرات بن احنف و مبارک خبّاز به آن تصریح شده است. در
همه احادیث یاد شده، امام صادق علیه السّلام آنجا را به عنوان
«محل منبر قائم»(عج) معرفی فرموده است. روی این بیان
احتمال انطباق مقام حضرت با محل محراب آن حضرت کاملاً احتمال به جایی
می باشد.
تا جایی که ما اطّلاع داریم،
نخستین کسی که این احتمال را ابراز کرده، علامه بزرگوار
آیة اللّه حاج شیخ عبداللّه مامقانی، متوفای 1351 ه .
(صاحب تنقیح المقال) در کتاب ارزشمند «مرآة الکمال» می باشد(مرآة
الکمال، ج 3) سپس علّامه آل بحرالعلوم مرحوم سید جعفر آن را به صورت ارسال
مسلّم بیان کرده است.( تحفة العالم،
ج 1)
مرقداستادالعارفین سیدمیرزاعلی قاضی
دروادی السّلام
سید علی
قاضی طباطبایی معروف به علامه قاضی (متولد 9 اردیبهشت
1245 در تبریز - درگذشته 16 بهمن 1325). پدراو، آیت الله سید حسین
قاضی از شاگردان میرزا محمّدحسن شیرازی بود. علّامه قاضی
از شخصیت های کم نظیر معاصر عرفان و شیعه است . او همچنین
استاد علّامه طباطبایی و آیت اللّه بهجت بوده است .
اساتید عرفان علّامه قاضی شیخ محمّد بهاری
و سید احمد کربلایی بوده اند. این دو از شاگردان مبرّز
ملا حسینقلی همدانی بوده اند. سلسله اساتید ملا حسینقلی
همدانی به سید علی شوشتری و سپس به شخصی گمنام به
نام ملاقلی جولا میرسد .
سرانجام، سید علی قاضی در 16 بهمن 1325
خورشیدی (14 ربیع الاول 1366 قمری) در سن 83 سالگی
وفات نمود، و در قبرستان وادی السّلام نجف، نزد پدر خود، به خاک سپرده شد .
زیارت قبور علماء برمرقداستادالعارفین
سیدمیرزاعلی قاضی دروادی السّلام
میخوانیم
از كتاب مزار مرحوم شیخ مفید(رحمه اللّه) نقل
شده است كه در هنگام زیارت قبور علماء (رضوان الله تعالى علیهم) بگو:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یـا بَحْرَ الْعُلُومِ وَكَنْزَهـا، وَمُحْیىَ الرُّسُومِ
وَمُرَوِّجَهـا، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یـا حـافِظَ الدّینِ،
وَعَوْنَ الْمُؤْمِنینَ، وَمُرَوِّجَ شَریعَةِ سَیدِ الْمُرْسَلینَ
وَآلِهِ الأَئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ، عَلَیهِ وَعَلَیهِمْ
اَفْضَلُ صَلاةِ الْمُصَلّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا
الشَّیخُ الْعـالِمُ الْعـامِلُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یـا عَضُدَ
الاْسْلامِ وَفَقیهَ أَهْلِ الْبَیتِ، عَلَیهِمْ أَفْضَلُ
الصَّلاةِ وَالسَّلامِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا الْعـارِفُ
الْمُؤَیدُ وَالْعـابِدُ الْمُسَدَّدُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الاْمینُ
عَلَى الدّینِ وَالدُّنْیـا، وَأَنَّكَ قَدْ بـالَغْتَ فى إِحْیـاءِ
الدّینِ، وَاجْتَهَدْتَ فى حِفْظِ شَریعَةِ أَشْرَفِ الأَوَّلینَ
وَالاْخِرینَ، عَلَیهِ وَآلِهِ صَلَواتُ الْمُصَلّینَ،
وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ الاْبْرارِ، وَرَوَیتَ عَنْهُمُ الاْخْبـارَ،
وَعَمِلْتَ بِمـا رَوَیتَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ أَظْهَرْتَ الْحَقَّ،
وَأَبْطَلْتَ الْبـاطِلَ، وَسَهَّلْتَ السَّبیلَ، وَاَوْضَحْتَ الطَّریقَ،
وَنَصَرْتَ الْمُؤْمِنینَ، فَجَزاكَ اللّهُ عَنِ الاْیمَانِ
وَاَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزاءِ التّابِعینَ، وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبیینَ
وَالْوَصیینَ، وَالشُهَدَاءِ وَالصّالِحینَ، وَحَسُنَ اُوْلئِكَ
رَفیقاً، اَللّهُمَّ امْلاَ قَبْرَهُ نُورًا وَرَوْحًا وَرَیحـانًا،
وَاَسْكِنْهُ فى بُحْبُوحَةِ جَنَّةِ النَّعیمِ، بِرَحْمَتِكَ یـا
اَرْحَمَ الرّاحِمْینَ .
حدیث: امام صادق علیهالسلام :
لَیسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ ،إنَّما هُوَ نورٌ یَقَعُ فی
قَلبِ مَن یُریدُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالى أن یَهدِیَهُ ،
فإن أرَدتَ العِلمَ فَاطلُب أوَّلاً فی نَفسِکَ حَقیقَةَ
العُبودِیَّةِ ، وَاطلُبِ العِلمَ بِاستِعمالِهِ ، وَاستَفهِمِ اللّه
یُفهِمْکَ ؛ دانش به آموختن نیست ، بلکه نورى است که در دل هر کس
که خداوند تبارک و تعالى بخواهد هدایتش کند ، مىافتد . بنابراین ،
اگر خواهان دانش هستى ، نخست حقیقت عبودیت را در جان خودت جویا
شو و دانش را از طریق به کار بستن آن بجوى و از خداوند فهم و دانایى
بخواه تا تو را فهم و دانایى دهد . «بحار الأنوار : ۱ /
۲۲۵ / ۱۷ منتخب میزان الحکمة :
۴۰۴»
زیارت قبور مؤمنان
1ـ زائر رو به قبله قرار مى گیرد و دست روى قبر مى
گذارد چنان که از دو روایت عبدالرحمن بن ابى عبدالله و محمّد بن احمد بن یحیى
به دست مى آید.
2ـ هفت مرتبه سوره انا انزلناه بخواند چنان که در روایت
«اشعرى» گذشت. در بعضى از روایات اشاره به سوره حمد نیز شده است و
مناسب است در صورتى که توفیق رفیق او گردد از سوره هاى دیگر
قرآن براى شادى روح آن میت مانند «یس»، «مُلک» و «واقعه» استفاده کند.
از حضرت امام محمد باقر (ع) هر که سوره (انا انزلناه) را
نزد قبر مومنی بخواند هفت مرتبه حق تعالی ملکی را بفرستد که
عبادت الهی کند نزد بر او و ثواب عبادت آن ملک را برای میت بنویسند
و چون از قبرش محشور شود به هر ترسی از ترسهای قیامت که برسد حق
تعالی به سبب آن ملک آن هول و ترس را از او دفع کند تا داخل بهشت شود.
حدیث:
پیامبر صلىالله علیهوآله قبر را نخستین
منزل آخرت معرّفى مىكند : القَبرُ أوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَةِ ؛ فَإِن ینجُ
مِنهُ فَما بَعدَهُ أیسَرُ مِنهُ ، وإن لَم ینجُ مِنهُ فَما بَعدَهُ
أشَدُّ مِنهُ . «دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث ج2» گور ، نخستین
منزلگاه آخرت است . اگر (انسان) از آن به سلامت برَهَد ، منزلگاه هاى پس از آن ،
آسانتر از آن است و اگر به سلامت نرَهَد ، منزلگاههاى پس از آن ، سختتر از آن
خواهد بود .
رسول اللّه صلىالله علیهوآله : وَاللّه مَا
الدُّنیا فِی الآخِرَةِ إلاّ مِثلُما یجعَلُ أحَدُكُم إصبَعَهُ
هذِهِ فِی الیمِّ ، فَلینظُر بِمَ تَرجِعُ! . «دنیا و
آخرت از نگاه قرآن و حدیث ج2» پیامبر خدا صلىالله علیه و آله
: به خدا سوگند كه دنیا در مقایسه با آخرت ، جز مانند این كه
فردى از شما این انگشتش را در دریا فرو ببرد ، نیست . پس ،
بنگرد كه انگشتش با چه (مقدار آب) باز مىگردد (دنیا در برابر آخرت ، به
اندازه این نم است در برابر دریا) .
امیر مؤمنان علیه السّلام : كُلُّ شَىءٍ مِنَ
الدُّنیا سَماعُهُ أعظَمُ مِن عِیانِهِ ، وكُلُّ شَىءٍ مِنَ
الآخِرَةِ عِیانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ . «دنیا و آخرت از نگاه قرآن
و حدیث ج2» هر چیز دنیا ، شنیدنش بزرگتر از دیدن
آن است ، و هر چیز آخرت ، دیدنش بزرگتر از شنیدن آن است
الإمام علی علیه السّلام : سُمِّیتِ
الآخِرَةُ آخِرَةً ؛ لِاَنَّ فیهَا الجَزاءَ وَالثَّوابَ. «دنیا و
آخرت از نگاه قرآن و حدیث ج2» امام على علیه السلام : آخرت را به این
دلیلْ آخرت نامیدهاند كه سزا و پاداش در آن جاست.
الإمام علی علیه السّلام : المَوتُ أوَّلُ
عَدلِ الآخِرَةِ . «دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث ج2» امام على علیه
السظّلام : مرگ ، نخستین مرحله عدالت [و داورىِ] آخرت است.
حضرت امام علی بن ابی طا لب (علیه
السّلام) در نجف اشرف
اسداللّه الغالب امیرالمؤمنین علی بن ابی
طالب علیه السّلام در سیزدهم رجب سال سی بعد از عام الفیل
و ولادت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و ده سال قبل از
بعثت پیغمبر در کعبه متولّد شد و تنها فرزندی ا ست که در چنین
محلی پاک بدنیا آمده است.
هنگامی که فاطمه بنت اسد را درد زایمان فرا می
گیرد به خانه خدا پناهنده می شود در برابر کعبه می ایستد
و نظر بجانب آسمان افکنده می گوید پروردگارا من ایمان آورده ام
بتو و به هر پیغمبر و رسولی که فرستاده ای و به هر کتابی
که نازل گردانیده ای و تصدیق کرده ام به گفته های جدّم
ابراهیم خلیل که خانه کعبه بنا کرده اوست پس مسئلت می کنم از تو
بحق این خانه و بحق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و بحق این
فرزندی که در شکم من است و با من سخن می گوید و به سخن گفتن خود
مونس من گردیده است و یقین دارم که او یکی از آیات
جلال و عظمت تو است که آسان کنی بر من ولادت مرا، و چون از این دعا
فارغ شد دیوار خانه شکافته شد (محل شکاف كنارمستجارقبل از رکن یمانی
است ازسمت حجراسماعیل) و آن مخدّره از آن رخنه داخل خانه شد سپس دیوار
باذن خدا بهم آمد و آن مخدّره سه روز در اندرون کعبه ماند و اهل مکّه در کوچه و
بازار این قضیّه را نقل می کردند تا روز چهارم همان موضع از دیوار
کعبه شکافته شد و آن مخدّره بیرون آمد در حالی که فرزند خود را در دست
داشت و می گفت ای گروه مردم به درستی که حقتعالی برگزید
مرا از میان خلق خود و فضیلت داد مرا بر زنان برگزیده که پیش
از من بودند زیرا که حقتعالی برگزید آسیه دختر مزاحم را و
او عبادت کرد حق تعالی را پنهان در موضعی که عبادت خدا در آنجا سزاوار
نبود مگر در حال ضرورت یعنی خانه فرعون و برگزید مریم
دختر عمران را و ولادت حضرت عیسی علیه السّلام را بر او آسان
گردانید و در بیابان درخت خشک را جنبانید رطب تازه از برای
او فرو ریخت و حق تعالی مرا بر آن هر دو زیادتی داد و
همچنین بر جمیع زنان عالمیان که پیش از من گذشته اند، زیرا
که من فرزندی آورده ام در میان خانه برگزیده او و سه روز در آن
خانه محترم ماندم و از میوه ها و طعامهای بهشت تناول کردم و چون
خواستم که بیرون آیم در هنگامی که فرزند برگزیده من بر روی
دست من بود هاتفی از غیب مرا ندا کرد که ای فاطمه این
فرزند بزرگوار را علی نام کن بدرستی که منم خداوند علی اعلی
و او را آفریده ام از قدرت و عزّت و جلال خود و بهره کامل از عدالت خویش
باو بخشیده ام و نام او را از نام مقدّس خود اشتقاق نموده ام و او را با
آداب خجسته خود تادیب نموده ام و امور خود را باو تفویض کرده ام و او
را بر علوم پنهان خود مطّلع کرده ام و در خانه محترم من متولّد شده است و او اوّل
کسی است که اذان خواهد گفت بر روی خانه من و بتها را خواهد شکست و
آنها را از بالای کعبه بزیر خواهد انداخت و مرا بعظمت و مجد و بزرگواری
و یگانگی یاد خواهد کرد و اوست امام و پیشوا بعد از حبیب
من و برگزیده از جمیع خلق من محمّد(ص) که رسول من است و او وصی
او خواهد بود خوشا حال کسی که او را دوست دارد و یاری کند او را
ووای بر حال کسی که فرمان او نبرد و یاری او نکند و انکار
حق او نماید .
نشو و نمای علی علیه السّلام و تربیت
او در دامان پر مهر و عطوفت محمّد صلّی اللّه علیه و آله بود علی
علیه السّلام از بدو تولد تا شش سالگی از مهر و محبت پسر عمویش
محمّد صلّی اللّه علیه وآله برخورداربود و لیکن از شش سالگی
به بعد که فرزندان ابی طالب را بخاطرعیا لوا ری و تهی دستی بین عموها و
برادران ابی طالب تقسیم کردند، عبّاس جعفر را، و حمزه طا لب را برد ند
خا نه خود. محمّد صلّی اللّه علیه و آله هم علی را برد خانه خود
و عملاً تحت سرپرستی و تربیت خود قرار داد تا جائی که وقتی
حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله در سن چهل سالگی مبعوث به
رسالت گردید علی علیه السّلام ده ساله بود و اولین مردی
بود که پیامبری آن حضرت را تصدیق کرد و به او ایمان آورد
و بعد از بعثت نیز مدام در کنارپیامبرصلّی اللّه علیه و
آله بود و شاهد نزول آیات قرآن بر آنحضرت بود چنانکه خود امام علی علیه
السّلام در ضمن خطبه قاصعه می فرماید : شما قدر و منزلت مرا ازرسول
خدا صلّی اللّه علیه وآله به سبب خویشاوندی نزدیک
ومقام بلندواحترام مخصوص می دانید زمان کودکی مرادرکنارخود
پرورش داد و به سینه اش می چسبا نید ودربسترش در آغوش می
داشت و تنش را به من می مالید و بوی خویش را به من می
بویانید و خوراکی جویده در دهان من می نهاد و من پی
او می رفتم مانند رفتن بچه شتر پی مادرش و در هر روزی شمه ای
از اخلاق خود را به من می نمود پرچم و نشانه ای از اخلاق خود را می
افراشت و مرا امر به پیروی از
آن می فرمود و در هر سالی روزهائی را در حراء اقامت می
نمود من همراه او بودم و من او را می دیدم و غیر من نمی دید
و در آن زمان اسلام در خانه ای نیامده بود مگر خانه رسول خدا صلّی
اللّه علیه و آله و خدیجه که من سوّم آنها بودم نور وحی و رسالت
را می دیدم و بوی نبوت و پیغمبری را می بوئیدم
و هنگا می که وحی بر آن حضرت صلّی اللّه علیه و آله نا زل
شد صدای شیطا ن را می شنیدم که نا له و فریا د می
کرد .
خوابیدن علی علیه السلام بجای پیامبر
صلّی اللّه علیه و آله و هجرت آن حضرت به مدینه بالاترین
افتخار است که در سن بیست وسه سا لگی آ ن حضرت وا قع شد .
در سال سیزدهم بعثت که پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله از مکر و حیله کفار توسط جبرئیل(ع) باخبر شد شبانه
ازمكه خارج شد وعلی (ع) بجای ایشان دربسترخوابید صبحگاه
كه كفّارآمدند درخانه متوجّه شدند كه آن حضرت ازمكّه خارج شده ومكروحیله
آنها مؤثّر واقع نشد و پس از چند روز علی علیه السّلام خا نواده پیامبررا
برداشته ورهسپا ر مدینه شد و درمحلّه قبا به آنحضرت ملحق شد و با هم وارد مدینه
شدند .
علی علیه السّلام ده سال پس از هجرت مدام یا
ر و یاور پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بود، و در تمامی
جنگها غزوات و سرایا حضور داشت، و از پیغمبر صلّی اللّه علیه
و آله و اسلام و مدینه پایگاه اسلام دفاع می کرد، و فداکاریهای
آنحضرت در اُحُد و شجاعت ا و د ر خند ق و خیبر و بد ر و حنین اظهر من
الشمس است. علی علیه السّلام هنگام رحلت پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله سرِ آنحضرت را بر دامان داشت و طبق وصیت آنحضرت متولّی
غسل و کفن و دفن آنحضرت شد، که اینها نشانه خلافت و جانشینی
امام علی علیه السّلام است .
علی علیه السّلام به تصریح آیات
قرآن و وصایای پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله خلیفه
یِ بلافصل آنحضرت و امام بعد از پیامبر صلّی اللّه علیه و
آله بود که احادیث مباهله و مؤاخاة و سدّ ابواب و مرغ بریان و سفینه
و ثقلین و منزلت و انفاق و نجوی و رایت و غدیر خم همگی
دلیل و سند امامت آن حضرت است که از طریق شیعه و سنی در
کتابهای هر دو فرقه با اسناد صحیح نقل شده .
علی علیه السّلام بعد از رحلت پیامبر صلّی
اللّه علیه و آله 25 سال خانه نشین شد که سه سال آن خلافت ابی
بکر و ده سال آن خلافت عمرو دوازده سال آن خلافت عثمان بود .
علی علیه السّلام پس از قتل عثمان با اجتماع
مردم در خانه او خلافت را عهده دار شد و پنج سال خلافت کرد که در این پنج
سال وقت آنحضرت مصروف جنگهای دیگری شد که در جنگ جمل با ناکثین
و صفّین با قاسطین و نهروان با مارقین درگیر بود .
علی علیه السّلام در سن شصت و سه سالگی
صبح نوزدهم ماه مبارک رمضان بر اثر ضربت ابن ملجم مرادی فرق مباركش در محراب
مسجد کوفه شکافته شد و در شب بیست و یکم شرب شهادت نوشید که بنا
بر وصیت آن حضرت بدن مبارکش را شبانه بردند نجف دفن کردند و قبر شریفش
را مخفی کردند و مدت یکصد و سی سال قبر آن حضرت مخفی بود
تا زمان ها رون الرشید آشکارشد.
زیارت مخفیانه زائرین خاص امیرالمؤمنین
علیه السّلام که امامان علیهم السّلام و خواص اصحاب آنان تا زمان حضرت
موسی بن جعفر علیه السّلام بعد از شهادت امام علی علیه
السّلام بمدت یکصد و سی سال صورت می گرفت هر چند که امام صادق
علیه السلام قبل از آن محل قبر مطهّر را به شیعیان معرّفی
کرد و شیعیان عموماً برای زیارت می رفتند و لیکن
باز هم احتیاط می کردند و به عامّه مردم نشان نمی دادند .
آشکار شدن قبر مطهر امیرالمؤمنین علیه
السّلام در زمان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود از عبدالله حازم
روایت است که گفته است روزی با هارون از کوفه بیرون شدیم
بجانب غریین پس آهوانی دیدیم بازها و سگهای
شکاری را بجانب آنها روانه کردیم ساعتی آهوان را دوانیدیم
آهوان پس از دویدن زیا د پناه بردند به پشته و بازها و سگهای
شکاری برگشتند رشید متعجب شد پس آهوان از پشته بیرون آمدند دو
دفعه بازها و سگها را بسوی آنها مراجعت دادیم دفعه دیگر نیز
آهوان به همان پشته پناه بردند رشید خیلی تعجّب کرد، گفت بروید
بجانب کسی که عمرش از همه بیشتر است او را حاضر کنید، پس پیرمردی
از بنی اسد را آوردند، رشید گفت خبر بده مرا که این پشته چیست؟
پیرمرد گفت خبر داد به من پدرم از پدرانش که در این پشته قبر حضرت علی
بن ابی طالب علیه السّلام است و خداوند او را حرم امن قرار داده هیچ
چیز به او پناه نمی برد مگر اینکه در امانست، و پیرمرد
گفت پدرم مرا به این موضع می آورد و زیارت می کرد و می
گفت من با حضرت صادق علیه السّلام به زیارت این مکان آمدیم
و آن جناب می فرمود من با پدرم حضرت باقر علیه السّلام به زیارت
این مکان آمدیم و پدرم حضرت باقر علیه السّلام می فرمود
من با پدرم حضرت علی بن الحسین علیه السّلام به زیارت این
مکان آمدیم و علی بن الحسین علیه السّلام می فرمود
من با پدرم حسین بن علی علیه السّلام به زیارت این
مکان آمدیم و حسین بن علی علیه السّلام می فرمود در
این مکان موضع قبر امیرالمؤمنین علیه السّلام است. پس
هارون از مركب خود فرود آمد و آب طلبید وضو گرفت و در آن پشته نماز کرد و
دعا کرد و گریست و خود را بخاک مالید و امركرد قبّه ای در آنجا
بنا کنند که چهار در داشته باشد و این اولین بنای حرم امیرالمؤمنین
علیه السّلام بود .
چه خوب امام شافعی بنا به نقل «ینابیع
المودّة» سروده است:
قیلَ لی قُلْ فی عَلی مَدَحًا -
ذِكْرُهُ[مَدحُهُ]یخْمِدُ نارًا مُؤْصَدَهْ (1)
قُلْتُ لا اُقْدِمُ فی مَدْحِ امْرِءٍ -
ضَلَّ[حار]ذُواللُبِّ إلَی أنْ عَبَدَهْ (2)
وَ النَّبی الْمُصْطَفَی قالَ لَنا - لَیلَةَ
الْمِعْراجِ لَمَّا صَعَّدَهْ (3)
وَضَعَ اللَهُ بِظَهْری یدَهُ - فَأحَسَّ
الْقَلْبُ أنْ قَدْ بَرَّدَهْ (4)
وَ عَلی واضِعٌ أقْدامَهُ - فی مَحَلٍّ وَضَعَ
اللَهُ یدَهْ (5)
1 ـ به من گفته شده است كه دربارۀ علی بن
أبیطالب مدحی بگو كه یاد نمودن از آن مدح، آتشی
را كه از هر طرف احاطه كرده است ساكن و خاموش نماید.
2 ـ من گفتم: من هیچگاه در توان خود نمیبینم
كه مدح كسی را بگویم كه عقلاء دربارۀ او چنان گمراه شدند
تا سرحدّی كه او را معبود خود دانسته و به پرستش او قیام كردند.
3 ـ و پیامبر اسلام حضرت مصطفی به ما چنین
فرمود: در شب معراج كه به آسمانها بالا رفتم،
4 ـ خداوند دست خود را در كتف من گذارد، بطوریكه
دل من احساس خُنكی و طراوت از دست خدا مینمود.
5 ـ و علی مرتضی پاهای خود را گذارده
است در همان محلّی كه خداوند دست خود را قرار داده بود. منبع : معاد
شناسی ج 4 ص 162
ایضًاامام شافعی سروده:عَلیٌ حُبُه
جُنَّة-قَسیمُ النّار والجَنَّة-وَصیُ المُصطَفی حَقاً-اِمامُ
الاِنس و الجنَة. لَواَنَّ المُرتَضَی
اَبدَی مَحَلَّهُ-لَصَارَ النَّاسُ طُرّاًسُجّداًلَهُ-وَمَاتَ الشَّافِعِیُّ
وَلَیسَ یَدْرِی-عَلِیٌّ رَبُّهُ اَمْ رَبُّهُ اللَّه
زیارت حضرت امام علی علیه السّلام
امام حسن مجتبی علیه السّلام از قول پیامبر
صلّی اللّه علیه و آله نقل می فرماید که پیامبر صلّی
اللّه علیه و آله فرمود درهای آسمان به روی زائر حضرت علی
علیه السّلام گشوده می شود، و در روایت دیگر می
فرماید هر قدمی که بسوی زیارت علی علیه السّلام
برداشته می شود ثواب حج و عمره مقبول را دارد، و امام صادق علیه السّلام
فرمود کسی که زیارت کند جدم امیرالمؤمنین علیه السّلام
را می نویسد خداوند متعال در قبال هر قدمی حج و عمره مقبول .
زیارتى كه شیخ مفید و شهید و سیّد
بن طاوس و دیگران ذكر كردهاند
و كیفیت آن چنان است كه هر گاه اراده زیارت
نمایى غسل كن و دو جامه پاك بپوش و به چیزى از بوى خوش خود را خوشبو
كن و اگر نیابى و نكنى نیز مجزى است
چون از خانه بیرون آمدى بگو :
اَللَّهُمَّ إِنِّى خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِى أَبْغِى
فَضْلَكَ وَ أَزُورُ وَصِىَّ نَبِیِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَیهِمَا اَللَّهُمَّ
فَیَسِّرْ ذَلِكَ لِى وَ سَبِّبِ الْمَزَارَ لَهُ وَ اخْلُفْنِى فِى
عَاقِبَتِى وَ حُزَانَتِى بِأَحْسَنِ الْخِلافَةِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
پس روانه شو در حالى كه زبانت گویا باشد به ذكر
الْحَمْدُ لِلَّهِ و سُبْحَانَ اللَّهِ و لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ
چون رسیدى به خندق كوفه بایست و بگو :
اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ أَهْلُ الْكِبْرِیاءِ
وَ الْمَجْدِ وَ الْعَظَمَةِ اَللَّهُ أَكْبَرُ أَهْلُ التَّكْبِیرِ وَ
التَّقْدِیسِ وَ التَّسْبِیحِ وَ الآلاءِ اَللَّهُ أَكْبَرُ مِمَّا
أَخَافُ وَ أَحْذَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ عِمَادِى وَ عَلَیهِ أَتَوَكَّلُ اَللَّهُ
أَكْبَرُ رَجَائِى وَ إِلَیهِ أُنِیبُ اَللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِىُّ
نِعْمَتِى وَ الْقَادِرُ عَلَى طَلِبَتِى تَعْلَمُ حَاجَتِى وَ مَا تُضْمِرُهُ
هَوَاجِسُ الصُّدُورِ وَ خَوَاطِرُ النُّفُوسِ فَأَسْأَلُكَ بِمُحَمَّدٍ
الْمُصْطَفَى اَلَّذِى قَطَعْتَ بِهِ حُجَجَ الْمُحْتَجِّینَ وَ عُذْرَ
الْمُعْتَذِرِینَ وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ أَنْ لا
تَحْرِمَنِى ثَوَابَ زِیارَةِ وَلِیِّكَ وَ أَخِى نَبِیِّكَ
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَصْدَهُ وَ تَجْعَلَنِى مِنْ وَفْدِهِ
الصَّالِحِینَ وَ شِیعَتِهِ الْمُتَّقِینَ بِرَحْمَتِكَ یا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
و چون نمودار شود براى تو قبّه شریفه آن حضرت بگو :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا اخْتَصَّنِى بِهِ مِنْ طِیبِ
الْمَوْلِدِ وَ اسْتَخْلَصَنِى إِكْرَامًا بِهِ مِنْ مُوَالاةِ الْأَبْرَارِ
السَّفَرَةِ الْأَطْهَارِ وَ الْخِیرَةِ الْأَعْلامِ اَللَّهُمَّ
فَتَقَبَّلْ سَعْیى إِلَیكَ وَ تَضَرُّعِى بَینَ یدَیكَ
وَ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى لا تَخْفَى عَلَیكَ إِنَّكَ أَنْتَ
اللَّهُ الْمَلِكُ الْغَفَّارُ .
چون در وقت دیدن قبّه منوره یك حال نشاط و شوقى
براى زائر روى مىدهد كه میل دارد در آن وقت تمام توجه خود را به آن جناب
نماید و به هر لسانى و بیانى كه تواند مدح و ثناى آن بزرگوار گوید
خصوص زائر اگر از اهل علم و كمال باشد دوست مىدارد كه اگر شعر بلیغى در نظر
داشته باشد در آن حال به آن تمثل جوید لذا به خاطرم رسید كه این
چند شعر را از قصیده هائیه ازریه كه مناسب این مقام است
ذكر نمایم و رجاء واثق كه سلامى از جانب این صاحب صحیفه سوداء
به آن صاحب قبّه بیضاء بنماید و از دعاى خیر فراموشم نفرماید
و الاشعار هذه :
أَیُّهَا الرَّاكِبُ الْمُجِدُّ رُوَیدا - بِقُلُوبٍ
تَقَلَّبَتْ فِى جَوَاهَا - إِنْ تَرَاءَتْ أَرْضُ الْغَرِ ِیینِ
فَاخْضَعْ - وَ اخْلَعِ النَّعْلَ دُونَ وَادِى طُوَاهَا - إِذَا شِمْتَ قُبَّةَ
الْعَالَمِ - الْأَعْلَى وَ أَنْوَارُ رَبِّهَا تَغْشَاهَا - فَتَوَاضَعْ فَثَمَّ
دَارَةُ قُدْسٍ - تَتَمَنَّى الْأَفْلاكُ لَثْمَ ثَرَاهَا - قُلْ لَهُ وَ
الدُّمُوعُ سَفْحُ عَقِیقٍ - وَ الْحَشَا تَصْطَلِى بِنَارِ غَضَاهَا - یا
بْنَ عَمِّ النَّبِىِّ أَنْتَ یدُ اللَّهِ - الَّتِى عَمَّ كُلَّ شَىْءٍ
نَدَاهَا - أَنْتَ قُرْآنُهُ الْقَدِیمُ وَ أَوْصَافُكَ - آیاتُهُ
الَّتِى أَوْحَاهَا - خَصَّكَ اللَّهُ فِى مَآثِرَ شَتَّى - هِىَ مِثْلُ
الْأَعْدَادِ لا تَتَنَاهَى - لَیتَ عَینا بِغَیرِ رَوْضِكَ
تَرْعَى - قَذِیتْ وَ اسْتَمَرَّ فِیهَا قَذَاهَا - أَنْتَ بَعْدَ
النَّبِىِّ خَیرُ الْبَرَایا - وَ السَّمَا خَیرُ مَا بِهَا
قَمَرَاهَا - لَكَ ذَاتٌ كَذَاتِهِ حَیثُ لَوْ لا - أَنَّهَا مِثْلُهَا
لَمَا آخَاهَا- قَدْ تَرَاضَعْتُمَا بِثَدْىِ وِصَالٍ - كَانَ مِنْ جَوْهَرِ التَّجَلِّى
غِذَاهَا - یا أَخَا الْمُصْطَفَى لَدَىَّ ذُنُوبٌ - هِىَ عَینُ
الْقَذَا وَ أَنْتَ جَلاهَا - لَكَ فِى مُرْتَقَى الْعُلَى وَ الْمَعَالِى - دَرَجَاتٌ
لا یرْتَقَى أَدْنَاهَا - لَكَ نَفْسٌ مِنْ مَعْدِنِ اللُّطْفِ صِیغَتْ
- جَعَلَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ فِدَاهَا.
و چون به دروازه نجف برسى بگو :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا
لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى سَیّرَنِى
فِى بِلادِهِ وَ حَمَلَنِى عَلَى دَوَابِّهِ وَ طَوَى لِىَ الْبَعِیدَ وَ
صَرَفَ عَنِّى الْمَحْذُورَ وَ دَفَعَ عَنِّى الْمَكْرُوهَ حَتَّى أَقْدَمَنِى
حَرَمَ أَخِى رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ .
پس داخل شهر شو و بگو :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَدْخَلَنِى هَذِهِ الْبُقْعَةَ
الْمُبَارَكَةَ الَّتِى بَارَكَ اللَّهُ فِیهَا وَ اخْتَارَهَا لِوَصِىِّ
نَبِیهِ اَللَّهُمَّ فَاجْعَلْهَا شَاهِدَةً لِى .
پس چون به درگاه اول برسى بگو :
اَللَّهُمَّ لِبَابِكَ وَقَفْتُ وَ بِفِنَائِكَ نَزَلْتُ وَ
بِحَبْلِكَ اعْتَصَمْتُ وَ لِرَحْمَتِكَ تَعَرَّضْتُ وَ بِوَلِیكَ
صَلَوَاتُكَ عَلَیهِ تَوَسَّلْتُ فَاجْعَلْهَا زِیارَةً مَقْبُولَةً
وَ دُعَاءً مُسْتَجَابًا .
پس چون به در صحن برسى بگو :
اَللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْحَرَمَ حَرَمُكَ وَ الْمَقَامَ
مَقَامُكَ وَ أَنَا أَدْخُلُ إِلَیهِ أُنَاجِیكَ بِمَا أَنْتَ
أَعْلَمُ بِهِ مِنِّى وَ مِنْ سِرِّى وَ نَجْوَاىَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْحَنَّانِ
الْمَنَّانِ الْمُتَطَوِّلِ الَّذِى مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لِى زِیارَةَ
مَوْلاىَ بِإِحْسَانِهِ وَ لَمْ یجْعَلْنِى عَنْ زِیارَتِهِ مَمْنُوعًا
وَ لا عَنْ وِلایتِهِ مَدْفُوعًا بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ اَللَّهُمَّ كَمَا مَنَنْتَ عَلَىَّ
بِمَعْرِفَتِهِ فَاجْعَلْنِى مِنْ شِیعَتِهِ وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ
بِشَفَاعَتِهِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
پس داخل صحن شو و بگو :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَكْرَمَنِى بِمَعْرِفَتِهِ وَ
مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ وَ مَنْ فَرَضَ عَلَىَّ طَاعَتَهُ رَحْمَةً مِنْهُ لِى وَ
تَطَوُّلًا مِنْهُ عَلَىَّ وَ مَنَّ عَلَىَّ بِالْإِیمَانِ اَلْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذِى أَدْخَلَنِى حَرَمَ أَخِى رَسُولِهِ وَ أَرَانِیهِ فِى
عَافِیةٍ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى جَعَلَنِى مِنْ زُوَّارِ قَبْرِ
وَصِىِّ رَسُولِهِ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ
لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ
عِنْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیًّا عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِ
اللَّهِ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ لا إِلَهَ إِلّا
اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هِدَایتِهِ وَ
تَوْفِیقِهِ لِمَا دَعَا إِلَیهِ مِنْ سَبِیلِهِ اَللَّهُمَّ
إِنَّكَ أَفْضَلُ مَقْصُودٍ وَ أَكْرَمُ مَأْتِىٍّ وَ قَدْ أَتَیتُكَ
مُتَقَرِّبًا إِلَیكَ بِنَبِیِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَ بِأَخِیهِ
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ عَلَیهِمَا
السَّلامُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تُخَیِّبْ سَعْیى
وَ انْظُرْ إِلَىَّ نَظْرَةً رَحِیمَةً تَنْعَشُنِى بِهَا وَ اجْعَلْنِى عِنْدَكَ وَجِیهًا
فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ.
و چون به در رواق(درب اول)برسى بایست و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ أَمِینِ اللَّهِ
عَلَى وَحْیهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ اَلْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ
الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ وَ
رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى صَاحِبِ السَّكِینَةِ اَلسَّلامُ
عَلَى الْمَدْفُونِ بِالْمَدِینَةِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْصُورِ الْمُؤَیَّدِ
اَلسَّلامُ عَلَى أَبِى الْقَاسِمِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ
اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ.
پس داخل رواق شو و در وقت داخل شدن پاى راست را مقدم دار و
بایست بر در حرم(درب دوم)و بگو :
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ
لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ
عِنْدِهِ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
رَسُولَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبِیبَ اللَّهِ وَ خِیرَتَهُ
مِنْ خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَبْدِ
اللَّهِ وَ أَخِى رَسُولِ اللَّهِ یا مَوْلاىَ یا أَمِیرَ
الْمُؤْمِنِینَ عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ أَمَتِكَ جَاءَكَ
مُسْتَجِیرًا بِذِمَّتِكَ قَاصِدًا إِلَى حَرَمِكَ مُتَوَجِّهًا إِلَى
مَقَامِكَ مُتَوَسِّلًا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ أَ أَدْخُلُ یا
مَوْلاىَ أَ أَدْخُلُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ أَدْخُلُ یا
حُجَّةَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا أَمِینَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا
مَلائِكَةَ اللَّهِ الْمُقِیمِینَ فِى هَذَا الْمَشْهَدِ یا مَوْلاىَ أَ تَأْذَنُ لِى بِالدُّخُولِ
أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِكَ فَإِنْ لَمْ أَكُنْ لَهُ أَهْلًا
فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِكَ.
پس عتبه را ببوس و مقدّم دار پاى راست را پیش از پاى
چپ و داخل شو(ازدرب دوم) و در حال داخل شدن بگو :
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ
وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ
اغْفِرْ لِى وَ ارْحَمْنِى وَ تُبْ عَلَىَّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
پس برو تا محاذى قبر مطهر شوى و توقف نما پیش از رسیدن
به قبر و رو به قبر كن و بگو :
اَلسَّلامُ مِنَ اللَّهِ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ
أَمِینِ اللَّهِ عَلَى وَحْیهِ وَ رِسَالاتِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ
وَ مَعْدِنِ الْوَحْىِ وَ التَّنْزِیلِ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ
الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ اَلشَّاهِدِ
عَلَى الْخَلْقِ اَلسِّرَاجِ الْمُنِیرِ وَ السَّلامُ عَلَیهِ وَ
رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ
الْمَظْلُومِینَ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَرْفَعَ وَ أَشْرَفَ مَا صَلَّیتَ
عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَنْبِیائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَصْفِیائِكَ اَللَّهُمَّ
صَلِّ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَبْدِكَ وَ خَیرِ خَلْقِكَ
بَعْدَ نَبِیِّكَ وَ أَخِى رَسُولِكَ وَ وَصِىِّ حَبِیبِكَ الَّذِى
انْتَجَبْتَهُ مِنْ خَلْقِكَ وَ الدَّلِیلِ عَلَى مَنْ بَعَثْتَهُ
بِرِسَالاتِكَ وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِكَ وَ فَصْلِ قَضَائِكَ بَینَ
خَلْقِكَ وَ السَّلامُ عَلَیهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ
وُلْدِهِ اَلْقَوَّامِینَ بِأَمْرِكَ مِنْ بَعْدِهِ اَلْمُطَهَّرِینَ
الَّذِینَ ارْتَضَیتَهُمْ أَنْصَارًا لِدِینِكَ وَ حَفَظَةً
لِسِرِّكَ وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِكَ وَ أَعْلامًا لِعِبَادِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَیهِمْ
أَجْمَعِینَ اَلسَّلامُ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِىِّ
بْنِ أَبِى طَالِبٍ وَصِىِّ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَلِیفَتِهِ وَ الْقَائِمِ
بِأَمْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ سَیِّدِ الْوَصِیینَ وَ رَحْمَةُ
اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى
اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ
عَلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیِّدَىْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِینَ
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ اَلسَّلامُ عَلَى
الْأَئِمَّةِ الْمُسْتَوْدَعِینَ اَلسَّلامُ عَلَى خَاصَّةِ اللَّهِ مِنْ
خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمُتَوَسِّمِینَ اَلسَّلامُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ
اَلَّذِینَ قَامُوا بِأَمْرِهِ وَ وَازَرُوا أَوْلِیاءَ اللَّهِ وَ
خَافُوا بِخَوْفِهِمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِینَ اَلسَّلامُ
عَلَینَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ .
پس برو تا بایستى نزدیك قبر و رو به قبر و پشت
به قبله كن و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَمِیرَ
الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبِیبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا إِمَامَ الْهُدَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
عَلَمَ التُّقَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْوَصِىُّ الْبَرُّ
التَّقِىُّ النَّقِىُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا
الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عَمُودَ الدِّینِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا سَیِّدَ الْوَصِیّینَ وَ
أَمِینَ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ دَیّانَ یَوْمِ الدِّینِ
وَ خَیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدَ الصِّدِّیقِینَ
وَ الصَّفْوَةَ مِنْ سُلالَةِ النَّبِیینَ وَ بَابَ حِكْمَةِ رَبِّ
الْعَالَمِینَ وَ خَازِنَ وَحْیهِ وَ عَیبَةَ عِلْمِهِ وَ
النَّاصِحَ لِأُمَّةِ نَبِیِّهِ وَ التَّالِىَ لِرَسُولِهِ وَ الْمُوَاسِىَ
لَهُ بِنَفْسِهِ وَ النَّاطِقَ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِىَ إِلَى شَرِیعَتِهِ
وَ الْمَاضِىَ عَلَى سُنَّتِهِ اَللَّهُمَّ إِنِّى أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ
عَنْ رَسُولِكَ مَا حُمِّلَ وَ رَعَى مَا اسْتُحْفِظَ وَ حَفِظَ مَا اسْتُوْدِعَ وَ حَلَّلَ حَلالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ
أَقَامَ أَحْكَامَكَ وَ جَاهَدَ النَّاكِثِینَ فِى سَبِیلِكَ وَ
الْقَاسِطِینَ فِى حُكْمِكَ وَ الْمَارِقِینَ عَنْ أَمْرِكَ صَابِرًا
مُحْتَسِبًا لا تَأْخُذُهُ فِیكَ لَوْمَةُ لائِمٍ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیهِ
أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِكَ وَ أَصْفِیائِكَ
وَ أَوْصِیاءِ أَنْبِیائِكَ اَللَّهُمَّ هَذَا قَبْرُ وَلِیِّكَ
الَّذِى فَرَضْتَ طَاعَتَهُ وَ جَعَلْتَ فِى أَعْنَاقِ عِبَادِكَ مُبَایعَتَهُ
وَ خَلِیفَتِكَ الَّذِى بِهِ تَأْخُذُ وَ تُعْطِى وَ بِهِ تُثِیبُ وَ
تُعَاقِبُ وَ قَدْ قَصَدْتُهُ طَمَعًا لِمَا أَعْدَدْتَهُ لِأَوْلِیائِكَ
فَبِعَظِیمِ قَدْرِهِ عِنْدَكَ وَ جَلِیلِ خَطَرِهِ لَدَیكَ وَ
قُرْبِ مَنْزِلَتِهِ مِنْكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ
بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ فَإِنَّكَ أَهْلُ الْكَرَمِ وَ الْجُودِ وَ السَّلامُ عَلَیكَ یا
مَوْلاىَ وَ عَلَى ضَجِیعَیكَ آدَمَ وَ نُوحٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ.
پس ضریح را ببوس و در جانب سر بایست و بگو :
یا مَوْلاىَ إِلَیكَ وُفُودِى وَ بِكَ
أَتَوَسَّلُ إِلَى رَبِّى فِى بُلُوغِ مَقْصُودِى وَ أَشْهَدُ أَنَّ
الْمُتَوَسِّلَ بِكَ غَیرُ خَائِبٍ وَ الطَّالِبَ بِكَ عَنْ مَعْرِفَةٍ غَیرُ
مَرْدُودٍ إِلّا بِقَضَاءِ حَوَائِجِهِ فَكُنْ لِى شَفِیعًا إِلَى اللَّهِ
رَبِّكَ وَ رَبِّى فِى قَضَاءِ حَوَائِجِى وَ تَیسِیرِ أُمُورِى وَ
كَشْفِ شِدَّتِى وَ غُفْرَانِ ذَنْبِى وَ سَعَةِ رِزْقِى وَ تَطْوِیلِ
عُمُرِى وَ إِعْطَاءِ سُؤْلِى فِى آخِرَتِى وَ دُنْیاىَ اَللَّهُمَّ الْعَنْ
قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ
الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ اَللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْأَئِمَّةِ وَ عَذِّبْهُمْ
عَذَابًا أَلِیمًا لا تُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِینَ عَذَابًا
كَثِیرًا لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَ لا أَجَلَ وَ لا أَمَدَ بِمَا شَاقُّوا
وُلاةَ أَمْرِكَ وَ أَعِدَّ لَهُمْ عَذَابًا لَمْ تُحِلَّهُ بِأَحَدٍ مِنْ
خَلْقِكَ اَللَّهُمَّ وَ أَدْخِلْ عَلَى قَتَلَةِ أَنْصَارِ رَسُولِكَ وَ عَلَى
قَتَلَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَلَى قَتَلَةِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ
وَ عَلَى قَتَلَةِ أَنْصَارِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ قَتَلَةِ مَنْ
قُتِلَ فِى وِلایةِ آلِ مُحَمَّدٍ أَجْمَعِینَ عَذَابًا أَلِیمًا
مُضَاعَفًا فِى أَسْفَلِ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِیمِ لا یُخَفَّفُ
عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ مَلْعُونُونَ نَاكِسُوا
رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَدْ عَایَنُوا النَّدَامَةَ وَ الْخِزْىَ
الطَّوِیلَ لِقَتْلِهِمْ عِتْرَةَ أَنْبِیائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ
أَتْبَاعَهُمْ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِینَ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِى
مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ ظَاهِرِ الْعَلانِیةِ فِى أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ اَللَّهُمَّ
اجْعَلْ لِى قَدَمَ صِدْقٍ فِى أَوْلِیائِكَ وَ حَبِّبْ إِلَىَّ
مَشَاهِدَهُمْ وَ مُسْتَقَرَّهُمْ حَتَّى تُلْحِقَنِى بِهِمْ وَ تَجْعَلَنِى
لَهُمْ تَبَعًا فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
.
پس ضریح را ببوس و پشت به قبله بایست و رو به
جانب قبر امام حسین علیه السلام كن و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا أَبَا الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ الْمَهْدِیّینَ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَرِیعَ الدَّمْعَةِ السَّاكِبَةِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا صَاحِبَ الْمُصِیبَةِ الرَّاتِبَةِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
وَ عَلَى جَدِّكَ وَ أَبِیكَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَ عَلَى أُمِّكَ وَ
أَخِیكَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیتِكَ
وَ بَنِیكَ أَشْهَدُ لَقَدْ طَیَّبَ اللَّهُ بِكَ التُّرَابَ وَ
أَوْضَحَ بِكَ الْكِتَابَ وَ جَعَلَكَ وَ أَبَاكَ وَ جَدَّكَ وَ أَخَاكَ وَ بَنِیكَ
عِبْرَةً لِأُولِى الْأَلْبَابِ یَا ابْنَ الْمَیامِینِ الْأَطْیابِ
التَّالِینَ الْكِتَابَ وَجَّهْتُ سَلامِى إِلَیكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ
وَ سَلامُهُ عَلَیكَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِى إِلَیكَ
مَا خَابَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكَ وَ لَجَأَ إِلَیكَ .
پس برو نزد پاى قبر بایست و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَى أَبِى الْأَئِمَّةِ وَ خَلِیلِ
النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ اَلسَّلامُ عَلَى یعْسُوبِ
الدِّینِ وَ الْإِیمَانِ وَ كَلِمَةِ الرَّحْمَنِ اَلسَّلامُ عَلَى مِیزَانِ
الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ وَ سَیفِ ذِى الْجَلالِ وَ سَاقِى
السَّلْسَبِیلِ الزُّلالِ اَلسَّلامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ
وَارِثِ عِلْمِ النَّبِیینَ وَ الْحَاكِمِ یوْمَ الدِّینِ
اَلسَّلامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى اَلسَّلامُ
عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نَقِمَتِهِ
الدَّامِغَةِ اَلسَّلامُ عَلَى الصِّرَاطِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ الزِّنَادِ
الْقَادِحِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
پس بگو :
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ أَخِى نَبِیِّكَ وَ وَلِیِّهِ وَ
نَاصِرِهِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَزِیرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ
مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِكْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِى
إِلَى شَرِیعَتِهِ وَ خَلِیفَتِهِ فِى أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ
الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ وَ قَاصِمِ الْكَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ اَلَّذِى
جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِیكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى اَللَّهُمَّ
وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ
مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ
وَ صَلِّ عَلَیهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْصِیاءِ
أَنْبِیائِكَ یا رَبَّ الْعَالَمِینَ .
زیارت حضرت آدم و نوح علیهما السّلام
پس برگرد به جانب سر از براى زیارت حضرت آدم ونوح علیهما
السّلام
در زیارت آدم علیه السّلام بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَفِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا حَبِیبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
نَبِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَمِینَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا خَلِیفَةَ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا أَبَا الْبَشَرِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ
وَ عَلَى الطَّاهِرِینَ مِنْ وُلْدِكَ وَ ذُرِّیتِكَ وَ صَلَّى (اللَّهُ عَلَیكَ) صَلاةً لا یحْصِیهَا إِلّا هُوَ وَ
رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
و در زیارت نوح علیه السلام بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا نَبِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا صَفِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبِیبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا شَیخَ الْمُرْسَلِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا أَمِینَ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَیكَ
وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ وَ عَلَى الطَّاهِرِینَ مِنْ وُلْدِكَ وَ
رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
نماززیارت
پس شش ركعت نماز بكن دو ركعت براى امیر المؤمنین
علیه السلام در ركعت اول بعد از سوره فاتحة الكتاب سوره الرّحمن بخوان و در
ركعت دوم سوره یس و بعد از نماز تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها
را بخوان و طلب آمرزش از خدا بكن و از براى خود دعا كن و بگو :
اَللَّهُمَّ إِنِّى صَلَّیتُ هَاتَینِ
الرَّكْعَتَینِ هَدِیَّةً مِنِّى إِلَى سَیِّدِى وَ مَوْلاىَ
وَلِیكَ وَ أَخِى رَسُولِكَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدِ
الْوَصِیینَ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ
وَ عَلَى آلِهِ اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْهَا مِنِّى وَ اَجْزِنِى عَلَى ذَلِكَ
جَزَاءَ الْمُحْسِنِینَ اَللَّهُمَّ
لَكَ صَلَّیتُ وَ لَكَ رَكَعْتُ وَ لَكَ سَجَدْتُ وَحْدَكَ لا شَرِیكَ
لَكَ لِأَنَّهُ لا تَكُونُ [لا تَجُوزُ] الصَّلاةُ وَ الرُّكُوعُ وَ السُّجُودُ
إِلّا لَكَ لِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ اَللَّهُمَّ صَلِّ
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنِّى زِیارَتِى وَ
أَعْطِنِى سُؤْلِى بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ .
و چهار ركعت دیگر را(دوركعت دوركعت) دورکعت هدیه
آدم علیه السّلام و دورکعت هدیه نوح علیه السّلام گردان پس سجده
شكر بجا آور و در سجده بگو :
اَللَّهُمَّ إِلَیكَ تَوَجَّهْتُ وَ بِكَ اعْتَصَمْتُ
وَ عَلَیكَ تَوَكَّلْتُ اَللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِى وَ رَجَائِى فَاكْفِنِى
مَا أَهَمَّنِى وَ مَا لا یهِمُّنِى وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّى
عَزَّ جَارُكَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ وَ لا إِلَهَ غَیرُكَ صَلِّ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَرِّبْ فَرَجَهُمْ .
پس جانب راست رو را بر زمین گذار و بگو :
اِرْحَمْ ذُلِّى بَینَ یدَیكَ وَ
تَضَرُّعِى إِلَیكَ وَ وَحْشَتِى مِنَ النَّاسِ وَ أُنْسِى بِكَ یا
كَرِیمُ یا كَرِیمُ یا كَرِیمُ .
پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و بگو :
لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ أَنْتَ رَبِّى حَقّا حَقّا
سَجَدْتُ لَكَ یا رَبِّ تَعَبُّدًا وَ رِقّا اَللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِى ضَعِیفٌ
فَضَاعِفْهُ لِى یا كَرِیمُ یا كَرِیمُ یا كَرِیمُ
.
پس برو به سجود و صد مرتبه بگو شُكْرا و جهد كن در دعا كه این
موضع طلبیدن مطالب است و استغفار بسیار بكن كه محل آمرزش گناهان است و
حاجات خود را از خدا طلب نما كه مقام استجابت دعاها است.
حدیث:
سیّد عبد الكریم ابن طاووس در كتاب «فرحة
الغرىّ» از حضرت صادق علیه السّلام روایت كرده كه به ابن مارد فرمود:
اى پسر مارد، هركه جدّم امیر المؤمنین علیه السّلام را در صورت
عرفان به حقّش زیارت كند، حق تعالى براى او به عدد هر گامى حجّ مقبول و عمره
پسندیده بنویسد، اى پسر مارد و اللّهِ آتش جهنم نمى خورد، گامى كه در
زیارت امیرالمؤمنین غبار آلوده شود، خواه پیاده رود و
خواه سواره، اى پسر مارد این حدیث را به آب طلا بنویس.
زیارت سرمقدس امام حسین علیه السّلام
مستحب است زیارت سر امام حسین علیه السّلام
در نزد قبر امیر المؤمنین علیه السّلام و در وسائل و مستدرك یك
باب براى آن مرقوم داشتهاند و در مستدرك از مزار محمد بن المشهدى نقل كرده كه
حضرت صادق علیه السّلام زیارت كرد سر امام حسین علیه السّلام
را نزد سر امیر المؤمنین علیه السّلام و نماز گزارد نزد آن چهار
ركعت و زیارت این است :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا ابْنَ الصِّدِّیقَةِ الطَّاهِرَةِ سَیِّدَةِ
نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ یا
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ
أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ
نَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ
جَاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِى جَنْبِهِ
مُحْتَسِبًا حَتَّى أَتَاكَ الْیقِینُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ
خَالَفُوكَ وَ حَارَبُوكَ وَ أَنَّ الَّذِینَ خَذَلُوكَ وَ الَّذِینَ
قَتَلُوكَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَ قَدْ خَابَ مَنِ
افْتَرَى لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِینَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ
الآخِرِینَ وَ ضَاعَفَ عَلَیهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ أَتَیتُكَ
یا مَوْلاىَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِرًا عَارِفًا بِحَقِّكَ
مُوَالِیًا لِأَوْلِیائِكَ مُعَادِیًا لِأَعْدَائِكَ
مُسْتَبْصِرًا بِالْهُدَى الَّذِى أَنْتَ عَلَیهِ عَارِفًا بِضَلالَةِ مَنْ
خَالَفَكَ فَاشْفَعْ لِى عِنْدَ رَبِّكَ.
مؤلف مفاتیح الجنان گوید : كه اگر همین زیارت
را در مسجد حنّانه بخوانند نیز مناسب است زیرا كه (شیخ محمّد بن
المشهدى روایت كرده است كه: حضرت صادق علیه السّلام در مسجد حنّانه
حضرت امام حسین علیه السّلام را چنین زیارت كرد و چهار
ركعت نماز گزارد)
مستور نماند آنكه مسجد حنّانه از مساجد شریفه نجف
اشرف است و در خبر رسیده كه سر مبارك امام حسین علیه السّلام
آنجا است (و در خبرى است كه حضرت صادق علیه السّلام در آنجا دو ركعت نماز
كرد پرسیدند از آن حضرت كه این چه نمازى است فرمود این موضع سر
جدّم حسین بن على علیه السّلام است كه آن را در اینجا گذاشتند
چون از كربلا آمدند آنگاه آن را به نزد عبید اللّه بن زیاد بردند) و
روایت شده از آن حضرت كه: فرمودند در آنجا این دعا بخوان :
اَللَّهُمَّ إِنَّكَ تَرَى مَكَانِى وَ تَسْمَعُ كَلامِى وَ
لا یخْفَى عَلَیكَ شَىْءٌ مِنْ أَمْرِى وَ كَیفَ یخْفَى
عَلَیكَ مَا أَنْتَ مُكَوِّنُهُ وَ بَارِئُهُ وَ قَدْ جِئْتُكَ مُسْتَشْفِعًا
بِنَبِیِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ وَ مُتَوَسِّلًا بِوَصِىِّ رَسُولِكَ
فَأَسْأَلُكَ بِهِمَا ثَبَاتَ الْقَدَمِ وَ الْهُدَى وَ الْمَغْفِرَةَ فِى الدُّنْیا
وَ الآخِرَةِ .
حدیث:
امام صادق(علیهالسّلام) فرمود: اگر نجف را
زیارت كنى، مثل این می ماند که حضرت آدم و بدن نوح (علیهماالسّلام)
و پیكر على بن ابى طالب (علیهالسّلام) را زیارت کرده ای.
اشعارنجف
نوشتن
کتا ب به ا ین قسمت که رسید ا ین شعرسرو د ه شد ه ا ست 20/5/84
ا ی
زا ئرین ا ین قبله گا ه عا شقا ن است - ا ین تر بت پا ک
ا میر مؤ منا ن است
ا ینجا نجف
شهر ا ما
م متقین است - آ ر ا
مگا هِ
ا سوه حق ا لیقین
است
با شد
علی آ نکو د ر ا ینجا آ رمید
ه است - ما نند ا و ر ا ما د ر گیتی
ند ید ه است
ا ینجا
زیا رتگا ه عشق ا ی ز ا ئرین است - خادم در اینجا حضرت
روح الامین است
آ نکو
به محرا ب عبا د ت د ر دعا شد - در را ه عدل و علم و دین
فرقش دو تاشد
آ نکو و لا یش
ما یه یِ طا عا
ت با شد - آ نکو حر یمش قبله یِ حا جا ت
با شد
آ نکو قسیم
ا لجنّة و
ا لنّا ر با شد - هـمرا ز ا و محرا ب
و شا م تا ر با شد
آ نکو یتیمان ر ا گر فتی ا ند ر آ غوش - نا ن مسا کین
را نمو د ی حمل بر دوش
آ نکو
شکستی لا ت و عُزّی
و هبل را - در وصف خود مشغول کردی
هر مِلل را
ا و فا تحِ خیبر ا میر مؤ منا ن ا ست - با نا
ن جو ا ند ر کفش تیغ و سنا ن است
د ر غز وه
بد ر و ا حـد یا
ر پیمبر - ا ز پا فکند ی دشمنی چو ن عمر و عنتر
د ر غزوه خند
ق فـد ا کا ر ی نمود ی
- د ین خد ا با جا ن و د ل یا
ری نمود ی
با شد علی آ ن بـنـدهِ پا کِ
خد ا و ند - د ر خا نه یِ حق زا د ه ا و بر کعبه سوگند
شد
فرق ا و منشق به محـرا ب عبا د ت - نوشید
ه د
ر ما ه خد ا جا م
شها د ت
خا ک نجف شد مد
فنِ نو ر علی نور - زن بوسه
بر آ ن مد فنش ای باقری پور
این
سه رباعی سروده شده درسفر سال 89
ایوانِ
نجف چه با صفا میباشد - گوئی كه حریمِ كبریا میباشد
رُكنی
زحریمِ كعبه این ایوان است - زیرا كه علی دست خدا میباشد
***
ایوانِ
نجف چه با صفا میبینم - تابنده درآن نورخدا میبینم
اِستاده
بدرگاه علی آدم ونوح - موسایِ كلیم با عصا میبینم
***
اینجاست
حریمِ علی عمرانی - آنكو كه بود بنای دین را بانی
اینجاست
یگانه بندهِ مخلصِ حق - نی بوده و نی هست مر اورا ثانی
علی
حبّه جُنّه«1»
شعرازباقری
پور درکتاب مجموعه اشعارباقری
علیّ
حبّه جُنّه - قسیم النّار و الجنْه
وصیّ
المصطفی حقًّا - امام الانس و الجنّة
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
مولای شهردل - علی حلّا ل هرمشكل
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
آئین ودین من - علی حبل المتین من
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
باشد ولی نعمت - قسیمِ دوزخ وجنّت
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
حلّا ل مشكلها - امیری هست بردلها
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
آن ساقی كوثر - بود از بهرِدین یاور
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
سالارِمردان است - امامِ اهل ایمان است
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
مردِ وفا باشد - وصی مصطفی باشد
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
حبل المتین باشد - به احمدجانشین باشد
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
دا مادِ پیغمبر - علی برفاطمه همسر
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
امیرالمؤمنین
مولا - امام المتّقین مولا
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
شهِ د
نیا و دین مولا - تویی حبل المتین مولا
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
شها دستم
بدامانت - من و آن لطف و احسانت
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
به و
قت دادن جانم - تو بنما لطف و احسا نم
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
میان
قبرو تنها یی - تو یكدم بر سرم آ یی
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
قیامت
محشر كبرا - بفریادم برس مو لا
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
تویی
مولا بهشتِ من - ولای تو سرشتِ من
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
بگوید
باقری مولا - توبرما یك نظر بنما
علی
جا نم علی جا نم - علی جا نم علی جا نم
علی
حبّه جنّه«2»
شعرازباقری
پور درکتاب مجموعه اشعارباقری
این
شعرسروده شده در نجف اشرف
علیّ
حبّه جنّه - قسیم النّارِ والجنّه
وصیّ
المصطفی حقّا - امام الانسِ والجنّه
علی
جانم علی جانم - علی جانم علی جانم
علی
جانم علی جانم - علی جانم علی جانم
الا ای
زائرِ محزون - كه با شی در نجف مجنون
تو مجنونِ
علی باشی - محبّ آن ولی باشی
بیفكن
درنجف لنگر - به ایوانِ نجف بنگر
چسان
دارد صفا اینجا - بودنورِ خدا اینجا
ببین
پیشانی ایوان - منقّش نقشی از ایمان
نوشته
روی پیشانی - بشاءنِ احمدِ ثانی
علی
حبّه جنّه - قسیم النّارِ والجنّه
وصی
المصطفی حقّا - امام الانسِ والجنّه
علی
باشد بهشتِ ما - ولایش در سرشتِ ما
علی
باشد حكیمِ ما - صراطِ مستقیمِ ما
علی
باشد امیدِ ما - ولای او نویدِ ما
علی
باشد امامِ ما - رسد بر او سلامِ ما
علی
شد مقتدای ما - امام و پیشوای ما
علی
شد شمعِ راهِ ما - بدستِ او نگاهِ ما
بود ای
باقری حیدر - شفیع اند صفِ محشر
علی
جانم علی جانم - علی جانم علی جانم
علی
جانم علی جانم - علی جانم علی جانم
بولس
سلامه شاعر زبر دست مسیحی
در
ضمن اشعار تاریخی و حماسی خود که درباره «عید غدیر»
سروده، ولادت آن حضرت در درون کعبه را چنین ترسیم می کند:
حُرَّةٌ
لَزَّها الْمُخاضُ فَلاذَتْ - بِسِتارِ الْبَیْتِ الْعَتیقِ
الْوَطیدِ
«شیر
زنی از درد زه به ناگزیر، به سراپرده کعبه عتیق و استوار
پناهنده شد.»
وَ
تَدانَتْ مِنَ الْحَطیمِ وَ قَرَّبَتْ - وَ تَدَلَّتْ تَدَلِّی
الْعُنْقوُدِ
«فاطمه
به حطیم کعبه نزدیک شد و همانند خوشه انگور به استار کعبه
آویخت.»
بَسَمَ
الْمَسْجِدُ الْحَرامُ حُبُورا - وَ تَنَادَتْ حِجارَةٌ لِلنَّشیدِ
«مسجد
الحرام از شادی تبسّم کرد و بانگ سرود حجرالأسود به فلک رسید.»
کانَ
فَجْرانِ ذلِکَ الْیَوْمُ فَجْرٌ - النّهارٍ و آخَرُ لِلْوَلیدِ
«آن
روز دو صبح دم یکجا دمید، یکی طلوع فجر بود و
دیگری فروغ مولود.»
یَهْرَمُ
الدَّهْرُ وَ هُوَ کَالصُّبْحِ باقٍ - کُلَّ یَوْمٍ یَأتی
بِفَجْرٍ جَدیدٍ
«زمانه
پیر می شود ولی او همانند صبح دم پایدار می ماند، و
هر روز با درخشش تازه ای طالع می گردد.»( بولس
سلامة، عید الغدیر، ص56)
سیّد
حمیری
شاعر
پر شور قرن دوّم، متوفّای 179 ه . ق . در ضمن قصیده مفصّلی
می گوید:
وَلَدَتْهُ
فی حَرَمِ الإِلهِ وَ اَمْنِهِ - وَ الْبَیْتِ حَیْثُ فَناءُهُ
وَ الْمَسْجَدُ
«مادرش
او را در حرم خدا و در خانه امن او به دنیا آورد، که خانه آستانه و سجده گاه
اوست.»
بَیْضاءُ
طاهِرَةُ الثِّیابِ کَریمَةٌ - طابَتْ وَ طابَ وَلیدُها وَ
الْمَوْلَدُ
«مادری
پاکیزه روی و پاکیزه خوی، مولودی پاکیزه از
مادری پاکیزه، در جایگاهی پاکیزه.»
فی
لَیلَةٍ غابَت نُحوسُ نُجومِها - وَ بَدت مَعَ القَمَرِ المُنیرِ الاَسعَدُ
«درشبی
که پنهان شده نحوست ستاره های آنشب و نمایان شد با ماه ستاره روشن
فرخنده ای.»
مالُفَّ
فی خِرقِ القوابِلِ مِثلُهُ - اِلّا ابنُ آمِنَةَ النّبِیّ مُحَمّدٌ
«پیچیده
نشده درپارچه های قابله ها مانند اومگر فرزند آمنه محمد پیامبرصلی
اللّه علیه وآله وسلّم.»
محمّدبن
منصور سرخسی
شاعر
نکته پرداز قرون اوّلیه، در ضمن یک قصیده طولانی در
این رابطه چنین می سراید:
وَلَدَتْهُ
مُنْجِبَةً وَ کانَ وِلادُها - فی جَوْفِ کَعْبَةَ اَفْضَلِ الأکْنانِ
«مادر
نجیب و برگزیده اش او را در درون کعبه به دنیا آورد، که
بهترین جایگاه هاست.»
عَبَدَ
الإِلهَ مَعَ النَّبِیِّ وَ اِنَّهُ - قَدْ کانَ بَعْدُ یُعَدُّ
فِی الصَّبیانِ
«هنگامی
که به ظاهر خردسال بود و در شمار کودکان بود، همراه پیامبر گرامی
صلی الله علیه و آله به پرستش پروردگار می پرداخت.»
ابوطلحة
بن عبیداللّه بن ابی عون غسّانی عونی
از
شعرای قرن چهارم هجری، در ضمن قصیده غدیریه خود
می گوید:
هُوَ
الَّذی سَمَّتْهُ تِلْکَ الْجَوْهَرَةُ - اِذْ وَلَدَتْ فِی
الْکَعْبَةِ الْمُطَهَّرةِ
«او
همان شیر بچه ای است که این گوهر تابناک (بنت اسد) هنگامی
که او را در درون کعبه مشرّفه بزاد شیر نام نهاد.»
وَ
خَرَجَتْ بِهِ فَقالَ الْجَمْهَرَةُ - مَنْ ذا؟ فَقالَتْ هُوَ شِبْلی
حَیْدَرَةٌ
«چون
او را بیرون آورد، همگان پرسیدند: او کیست؟ گفت: او
شیرزاد من است، که «حیدر» نام دارد.»
وَلَدْتُهُ
مُطَهَّرَةً قُدْسِیّا. «من او را پاک و پاکیزه و با قداست به
دنیا آوردم.»
ابوحامد
عزّالدین بن هبة اللّه معتزلی مشهور به«ابن ابی الحدید»
صاحب
شرح نهج البلاغه، شاعر پر شور و مورّخ پر طنطنه عهد عبّاسیان، متوفّای
656 ه . ق . در ضمن قصیده معروفش می گوید:
هُوَ
الَّذی کانَ بَیْتُ اللّه ِ مَوْلَدَهُ - فَطَهَّرَ الْبَیْتَ
مِنْ أرْجاسٍ وَ أَوْثانٍ
«او
همان شخصیت والا مقامی است که بیت خدا زادگاه او بود، همو بود
که خانه خدا را از پلیدی بتها پاک و پاکیزه ساخت.»
حجت
الاسلام حاج سید اسماعیل شیرازی
إنْ یكُنْ
یُجْعَلُ لِلّهِ البَنُون - وَ تَعالَی اللهُ عَمّا یصِفُونَ
اگر
بنا بشود كه برای خداوند، پسرانی قرار داده شود ـ و البتّه
خداوند بالاتر و منیعتر است از آنكه او را به صفات بشری توصیف
میكنند.
لا
عُزَیرٌ وَ لا اِبنُ مَریم - فَوَلیدُ الْبَیتِ اُحْری
أنْ یكُون
نه
آن كس عُزَیر باشد؛ و نه عیسی بن مریم؛ آن فرزند
متولّد شده در كعبه كه خانۀ خداست، سزاوارتر است برای آنكه
حقّاً فرزند صاحب خانه باشد.
شعر
از صفیّ ا لدّ ین حلّی
جُمِعَتْ
فی صِفاتِکَ الاْضْدادُ - فَلِهَذا عَزَتْ لَکَ الاْنْدادُ
ای
أمیرالمؤمنین! در اخلاق و شِیَم تو صفات متضادی با هم جمع
شدند و بدین جهت حریفان و همقطاران و هم انبازانِ تو نادرالوجود شده و
نتوانستند در صحنة عالم خودی نشان دهند
زاهِدٌ
حاکِمٌ حَلیمٌ شُجاعٌ - فاتِکٌ ناسِکٌ فَقیرٌ جَوادُ
چون
تو هم زاهد بودی و هم حاکم ، و حلیم بودی و در عین حال
شجاع ، شمشیر زن بی باک بودی و در عین حال اهل عبادت و
دعا، فقیر بودی و در عین حال بخشاینده .
شِیَمٌ
ما جُمِعْنَ فی بَشَرٍ قَـ ـطُ - وَ لا حازَ مِثْلَهُنَ الْعِبادُ
اینها
صفاتی است از اضداد که تا بحال در هیچ بشری جمع نشده و
هیچیک از بندگان نتوانسته اند مثل آن را حائز گردند و در خود بوجود
آورند
خُلُقٌ
یُخْجِلُ النَسیمَ مِنَ اللُطْـ ـفِ - وَ بَأْسٌ یَذوبُ مِنْهُ
الْجَمادُ
تو
چنان اخلاق نیکو و لطیف و ملایمی داشتی که لطافت آن
نسیم لطیف را شرمنده میکند، و در عین حال شدت و
صولتی داشتی که از قهرش جمادات ذوب میشوند.
ظَهَرَتْ
مِنْکَ لِلْوَرَی مُکْرَماتٌ - فَأقَرَتْ بِفَضْلِکَ الحُسادُ
از تو
کرامت ها و عجائبی سر زده و برای اهل عالم ظاهر گشته است تا
جائی که ناچار، حسد برندگان بر تو، همه به آنها، اعتراف و اقرار نموده اند.
إنْ
یُکَذِبْ بِها عِداکَ فَقَدْ - َـ ـذَبَ مِنْ قَبْلُ قَوْمُ لوطٍ وَ عادُ
6 ـ
اگر دشمنان تو آنها را تکذیب کنند تازه نیست ؛ قبل از آن هم قوم لوط و
قوم عاد پیامبران خود را تکذیب نمودند
جَلَ
مَعْناکَ أنْ یُحیطَ بِهِ الشِعَـ ـرُ- وَ یُحْصی
صِفاتِهِ النَقادُ
معانی
موجودة در تو و واقعیت و حقیقت تو عالی تر و راقی تر است
از آنکه بتواند شعر، آنها را در خود بگنجاند و بر آنها محیط شود، و بزرگتر
است از آنکه بتوانند نقادان و حسابگران آنها را به شمارش درآورند
ملاّی رومیسروده:
رومی
نشد از سرّ علی كس آگاه - زیرا كه نشد كس آگه از سِرّ اله
یك
ممكن و این همه صفات واجب - لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بالله
شاعری
دیگرسروده است:
سِرِّ
ولایت آموز مصباح جان برافروز - رو از علی بیاموز یك
شیمۀ علیه
روی
علی اعلی اشراق نورِ بالا - عَنْ وَجْهِهِ تلالا نورٌ مِنَ الهُویه
سِرِّ
هویت آمد روح مشیت آمد - ایجادُ كلِّ شَیءٍ مِن
مَبئدأ المَشیه
چون
روح جمله اسماست این نكته پای برخاست - یا واهِبَ العَطایا
یا رازقَ البَریه
چون
نیست رَه بذاتش یك شمّه از صفاتش - اَلرِّفقُ بِالرَّعِیه
وَالعَدْلُ فِی القَضِیه
شعر ا
ز سنائی
بعد
عثما ن چو حید ر کرّا ر - گشت بر
شرع مصطفی سالار
ا ی سنا ئی
بقوّ ت ا یما ن - مدح حید
ر بگو پس ا ز عثما ن
هر
کجا را شرا ب دین پالود - سا قی آ ن
شرا ب حید ر بو د
با
مد یحش مد ا یح
مطلق - زهق ا لبا طل است و جاء الحق
ا سد
ا لله د ر وجو د آ مد - د ر پس پرد ه آ نچه
بو د آ مد
شعر ا
ز شمس تبریزی
تا صو
ر ت پیو ند جها ن بو د علی بو د - تا نقش زمین بود و زما ن بود
علی بود
شاهی
که ولی بود و و صی بود علی بود - سلطا ن سخا و کرم
و جو د علی بو د
آ ن شیر
د لا و ر که ز بهـر طمع نفس - د ر خوا ن جها ن پنجه نیا لود علی
بود
آن کا
شف قرآن که خـد ا د ر هـمه قرآن - کردش صفت عصمت و بستود علی بود
آن شا
ه سرا فرا ز که ا ند ر ره ا سلا م - تا کا ر نشد
را ست نیا سود علی بود
آن
قـلعـه گشا ئی که د ر ا ز قـلعه خیبر - بر کند به یک حمله و
بگشو د علی بود
شعر
از شیدا نیشابوری
یا
علی و یا علی و یا
علی - یا علی و یا علی و یا علی
ا ز
تو د ل ا هل و لا منجلی - یا علی و یا
علی و یا علی
ریزه
خور خوان تو ام یا علی - د ست بدامان تو ا م یا علی
د ر
خط فرما ن توا م یا علی - یا علی و یا علی و یا
علی
قبلگه را ز و نیا ز م
توئی - جوهر اسلام و نمازم توئی
بند ه
ا حسان تو ا م یا علی
- یا علی و یا علی و یا علی
عشق
تو آ را م د ل وجان من - حب تو سرمایه و ایمان من
سر به
گریبا ن تو ا م یا علی
- یا علی و یا علی و یا علی
شعر ا
ز ملا جامی
اصبحت
زائراً لک یا شحنة النجف - بهر نثا ر مقد م تو نقد جا ن به کف
می
بوسم آ ستا نه قصر جلا ل تو - در دیده اشک عذر زتقصیر ما
سلف
شعر ا
ز علی عبدالوهاب
هر چه
د ا رم ا ز تود ا رم یا علی - بی تو روز و شب ندارم یا علی
از
غـم مهـجـو ریت با خو ن د ل - شعر
خـو نین می نگا رم یا
علی
من که
د ل بر تا ر مـویت بسته ام - همچو مویت بی
قـرا رم یا علی
عا
شـقی و مسـتی
و آ وا رگی - د ر فرا قـت گشـت کا رم یا علی
هـمـچو
پا ئـیـزم زهجرا نت و لی - و
صل تو با شـد بهـا رم یا علی
گر
نگا هـی بـر من مسکـیـن کنی
- میکنی مست و خـمـا رم یا علی
ا ز
گل رویت بسـی شـرمـنـد ه ا م - روسیا هم خوا ر خو ا رم یا
علی
ای
طبیب د رد جـســم وجـا ن من - مر هـم
من غـمگسا ر م یا علی
یک
نظر بر ا ین د ل ا فسرده کن - ا ی
مه شبهـا ی تا ر م
یا علی
میروی
دامن کشا ن تا کوی دوست - میرو د ا ز کف قر ا ر م یا علی
تا بد ا ما
نت نشینم لحظه
ا ی - بر سر کو یت
غـبا ر م یا علی
ا ی
تو شمع کلبه
بـیچا رگا ن - روشنی
بخش مز ا ر م یا علی
تا که
هنگا م ا جل یا د م کنی - بر زبا ن ذ کر تو د ا
رم یا علی
نا چشید ه شر بت
و صل تو را - ترسم آ خر جا ن سپا رم یا علی
جا ن
من بر لب رسید ا ز ا نتظا ر - روز و شب د ر انتظا رم یا علی
مرحوم
کافی می خواند
میسر
نگرد د به کس ا ین سعا د ت - به کعبه ولا د ت به مسجد شها د ت
شعر
از وفائی
چه
شود که ای شه لافتی نظری به جانب ما کنی-که به کیمیای
نظا ره ای مس قلب تیره طلا کنی
یمن
ا ز عقیق تو آ یتی چمن ا ز رخ تو روا یتی - شکرازلب
توحکایتی اگرش چه غنچه تووا کنی
بنما ز
پسته تکلّمی بنما
ز غنچه تبسّمی - به تکلّمی وتبسّمی همه د
ردها تو د و ا کنی
تو
شه سر یر ولا یتی تو مه
منیر هد ا یتی - چه شود که گهی بعنا یتی
نگهی بسوی گد ا کنی
تو به
شهر علم نبی د ری تو ز ا نبیا همه برتری - توغضنفری
وتوصفدری چه میان معرکه جا کنی
تو زنی
بد وش نبی قدم فکنی بتا ن همه از حرم - حرم ازوجود تومحترم ز صفا صفا
تو صفا کنی
شعر ا
ز کتاب نغمه های کربلا : مسجدكوفه
مسجد
کوفه تو د ر روز جزا شا هد با ش - من که معصومترم ا ز همه مظلو مترم
مسجد
کو فه خد ا و ند نگهد ا ر تو با د - که د گر نشنوی آ و ا ی
دعا ی سحرم
سرخ
شد چهره زرد م ا گر از خون سرم - با ز شد را ه وصال ا ز طرف دادگرم
خون
دلها که پس از مرگ پیمبر خورد م - ریخت در دامن محراب عبادت ز سرم
د ر
د ل
خا ک بلرزد بد نم
گر طفـلی - گویـد ا ی مسجد کوفه چه شـد آخـر پدرم
هرچه
باشد پسرم خون علی دررگ توست - مهـربا ن با ش تو با قا تـل مـن ای
پسرم
بد نم
را
بسو ی خا نه عزیزا
ن مبرید - بگـذ ا ر ید که نا
ن بهــر یتیما ن ببرم
خلق
گریند برا ی من و من گریم
ا ز آ ن - کامشب است جمله یتیمان همگی منتظرم
ندیم
نادرشاه وقتی دید شراب تبدیل به سرکه شده چنین سرود :
د ر
خا ک نجف ند یم آ سو د ه بخواب - ا
ند یشه مکن ز پرسش ر و ز حساب
جا ئی
که بد ل به سرکه گرد د می ناب - بی
شك که شو د گنه مبد ل به ثواب
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی
ا ی
آ د ما ا ربا ب ما بند ه نوا زی می کنه - یه عمر یه نا م علی با د لها با زی می کنه
عـلـی
عـلـی عـلـی حـــیـــد ر مـــد د ( 4 )
ا سم
مقد سش شد ه ذ کر لبم د م همه د م - یک
موئی از ارباب مو به صد تا عالم نمیدم
عـلـی
عـلـی عـلـی حـــیـــد ر مـــد د ( 4 )
ا مشب
ا ز عشق علی د ل به د ریا میزنم - د م بد م تا زند ه ا م د م
ز مو لا می زنم
عـلـی
عـلـی عـلـی حـــیـــد ر مـــد د ( 4 )
آ هوئی
سرگشته ا م سر به صحر ا میزنم - ا و نکه چون مستش شد م پا
بد نیا میزنم
عـلـی
عـلـی عـلـی حـــیـــد ر مـــد د ( 4 )
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی
به د و عا لم آ قا جو ن توئی تنها رهبرم - ریزه خو ا ر
سفر ه یِ با صفا ی قنبرم
مهربون
ا ربا ب من به جلا ل و شرفت - من مجنو
ن و ببر آ قا جو ن به نجفت
با
نگاه خوشگلت سوی خود می بری ا م - همه عا لم مید و نن
که فقط حید ری ا م
سا یه
تو ا ز سر من آ قا جو ن بر نداری - نگی یک لحظه به من دیگه
نوکر نداری
میون
هـفـت آ سمو ن تو ئی تنها د لبرم - و ا سه من هـمـین بسه سگ شا ه قنبرم
عشق
تو ا ز کو د کی مو لا د ر سرشـتمه -
مجلس حسین تو
جـنت و بهشتمه
تو
برا ی قلب من هم ا ما می هـم و لی - صبح تا شب همش میگم یا
حسین ویاعلی
عــلـی
عــلـی عــلـی حـــیـــد ر مـــــــد د
شعر
از شیدا نیشابوری
ا
ی رهبر د رد آ شنا مظلو م علی جا ن - ا ی کشته یِ را ه خد
ا مظلوم علی جا ن
ا مشب
علی مرتضی د ر خو ن
طپید ه - آ ئینه ا یزد
نما د ر خو ن طپید ه
گرید زمین و آ سما ن شد کشته حید ر - ا ز تیغ جو ر د
شمنا ن
ا لله ا کبر
منشین بر ا
ه رهبر ت مسجد کو فه - رفت ا ز کفت تا ج سرت مسجد کوفه
مظلوم
علی مظلوم علی مظلوم علیجان - مظلوم علی مظلوم علی
مظلوم علیجان
شعر
از شیدا نیشابوری
رنگـیــن
شــد ه
مـحــرا ب کـوفــه - وا ی ا ز د ل بـی تـا ب کـوفــه
خـو ن
مـیـچــکـد تا ر و ز مـحشــر - ا
ز د
ید ه یِ پـر آ ب کـو فــه
گـشـــتـه
مـحــرا ب دعا قـتــلگا ه مـرتـضی -
من فدایت یا علی من فدایت یا علی
د
یـگــر نـمــی آ یــد
صــد ا یـش - صـو ت مـنــا جا ت و دعا یش
شـمــع
و لا یـت گشـته خا مـو ش - هـر جـا بـو د
بـر پـا عـزایش
دیده
گریان علی است سینه سوزان علی است - من فدایت
یا علی من فدایت یا علی
ا ی
نـخــل پـر بـا ر و لا یـت -
جا نها ی ا هــل د ل فـد ا یت
با غ
جـنــا ن گـشــتـه سیه پوش - ســو ز د
ل ز هــرا برا یت
د
رعزا یت حو ر یا ن جـمــلگی برسرزنا ن - من فدایت
یا علی من فدایت یا علی
د ل د
ر کـف عـشــقـت ا سیر ا ست - بی مهــر تـو جـنّــت كویر ا ست
بـنــما نـظــا
ر ه د ید ه گریا ن - در دست طفلان جا م شیرا
ست
د
ید ه ها د ر ا نتظا ر عا شقا نت
بی قرار - من فدایت یا علی من فدایت یا
علی
شاعری
دروصف علی ع خواست شعری بگوید مصراع اول را چنین گفت :
به ذ
ره گر نظر لطف بوترا ب کند
در
مصراع دوم متحیر شد چه بگوید که آن ذره چه می شود
شب در
عالم رؤیا آقا را در خواب دید که فرمود بگو :
به آ
سما ن رود و کا ر آ فتا ب کند
شاعردیگری
نیزمصراع اول شعری را چنین سرود :
جگرشیرشود
آ ب زپا د ا ری د ل
درمصراع
دوم آن متحیرشد كه چه بگوید
شب
درعا لم رؤیا آ قا را د رخو ا ب د ید كه فرمودبگو :
ا سد
ا لله گرآ ید به مد د كا ری د ل
شعرازباقری
پور- رمضان سال 1389
یارب
بعلی لطف وعطا برماكن - باب كرم و رحمت خودرا واكن
یك
خط امانی تو بما كن اعطا - هم نامه بخشش مرا امضاكن
شعرازباقری
پور- رمضان سال 1389
یارب
بعلی روح دعا بخش مرا – وز بهردعا حال وصفا بخش مرا
وزبهر
عبادت ودعا تو توفیق بده - ای توبه پذیر خود خطا بخش مرا
شهر ومسجد كوفه
شهر کوفه در 15 کیلومتری شمال شهر نجف و جنوب
حلّه (بابِل) و بغداد واقع شده است این شهر به علّت مجاورت با رود فرات دارای
آب و هوای مناسب و زمینهای حاصل خیز می باشد و
فعلاً بخشی از توابع نجف است که بوسیله یک بزرگراه 8 کیلومتری
به نجف اشرف متصل می شود .
وجه تسمیه کوفه اینست که این شهر را گرد
و مدوّر بنا کرده اند و کوفان به معنی توده ای از شن و ماسه به شکل
مدوّر است وکو فة الجند(محل تجمع سپاهیان) نیز گفته شده است .
ساخت شهر کوفه در سال 17 هـ ق توسط سعد بن ابی وقاص
سردار سپاه اسلام صورت گرفت کوفه در اطراف مسجدی ساخته شده که سابقه تاریخی
دارد و محدوده مسجد کوفه را در شب معراج ملائکه به پیامبر اکرم صلّی
اللّه علیه و آله نشان دادند و رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله
در آن ادای نماز کردند و طرّاح اصلی آن حضرت آدم علیه السّلام
است .
علت بنای کوفه اینست که سپاه اسلام پس از فتح
مدائن در سال 16 هـ ق برای پیشروی در داخل خاک ایران احتیاج
به یک اردوگاه مناسبی داشت تا بتواند سپاهیان را تجهیز و
آماده و از آنجا برای فتح سایر شهرهای ایران گسیل
نماید لذا سعد به دستور خلیفه(عمر)سلمان و حذیفه را برای یافتن
محل مناسبی به عراق گسیل داشت سلمان از قسمت غربی رودخانه فرات
و حذیفه از ضلع شرقی آن حرکت کردند تابه محلی میان حیره
وفرات معروف به زبانه رسیدند و هر دو آنجا را پسندیدند و چون زمینش
پوشیده از شن و ریگ بود کوفه نامیدند. سپس سلمان و حذیفه
در آنجا نماز خواندند و دعا کردند و از خدا خواستند که آنجا را برای آنها
مبارک نماید و منزلگاه و قرارگاه آنها قرار دهد آنگاه به مدائن بازگشتند و
موضوع را برای سعد گزارش کردند سعد جریان را برای خلیفه
نوشت و اجازه خواست تا اردوگاه را به کوفه منتقل نماید و عمر با این پیشنهاد
موافقت کرد و سپاهیان اسلام در محرم سال 17 هجری وارد منطقه کوفه شدند
و آنجا را مقر سپاه اسلام قرار دادند و به همین دلیل کوفة الجند (محل
تجمع سپاهیان) نامیده شد . اولین مکانی که در کوفه احداث
شد مسجد جامع بود که بدستور سعد یک نفر تیر انداز در وسط زمینی
که برای مسجد در نظر گرفته شده بود ایستاد و به چهار طرف تیر
انداخت تا محدوده مسجد را مشخص نماید سپس سپاهیان در خارج از محل فرود
تیرها سایبانهائی از نی ساختند چند روز بیشتر نگذشت
که خانه های نیین طعمه حریق گردید و بیش از
80 خانه در آتش سوخت سعد جریان را برای خلیفه نوشت و از او رخصت
خواست تا خانه هائی از خشت و گل بسازند خلیفه موافقت کرد مشروط بر اینکه
اوّلاً قوانین شهرسازی رعایت گردد ثانیاً در هر خانه بیش
از سه اطا ق احداث نگردد ثا لثاً ارتفاع ساختما نها از حد معمول بیشتر نبا
شد و طراحی شهر را هم بر عهده ابوالهیاج بن مالک گذاشت و او نیز
کوفه را به این نحو طراحی نمود خیابانهای اصلی چهل
ذراع خیابانهای کم عرض تر سی ذراع خیابانهای فرعی
بیست زراع کوچه ها هفت ذراع میدانها و قطعه ها شصت ذراع و مسجد کوفه
در مرکز شهر قرار گرفته و از چهار طرف شهر خیابانها و کوچه های مستقیمی
که هر یک دیگری را قطع می کردند به مسجد کوفه منتهی
می شد و اطراف مسجد کوفه خندقی کندند که از حوادث سیل مصون
بماند و در سال 23 هـ ق در دوره حکومت مغیره بن شعبه در هفت محلّه برای
هر قبیله یک محلّه با آجر ساخته شد و در سال 36 هـ ق حضرت علی
علیه السّلام این شهر را پایتخت خلافت اسلامی قرار داد تا
صبح نوزدهم رمضان سال 40 هجری در مسجد کوفه فرق آن حضرت با تیغ
عبدالرحمن بن ملجم مرادی شکافته شد و شب 21 رمضان دنیا را وداع گفت و
جسد شریفش را به نجف منتقل و دفن کردند و در سال 60 و 61 هـ ق کوفه مقر
فرماندهی سپاهیان یزید و ابن زیاد بر علیه
امام حسین علیه السّلام شد که به شهادت امام حسین علیه
السّلام منجر شد و در سال 66 هـ ق مختار و یارا نش قیام کردند وگروه
خونخواهان را تشكیل دادند وبنای خونخواهی امام حسین ع ویارانش
را گذاشتند وآنهائی راكه دستشان بخون امام حسین ع ویارانش آغشته
شده بودرا یكایك دستگیروبه سزای عملشان رساندند .
فضیلت بلدکوفه
بدان كه كوفه یكى از آن چهار بلدى است كه حق تعالى آن
را اختیار فرموده و طور سینین تفسیر به آن شده و در
روایت است كه آن حرم خدا و حرم رسول صلّى اللّه علیه و آله و حرم
امیر المؤمنین علیه السّلام است و یك درهم تصدق در آن
حساب مىشود به صد درهم در جاى دیگر و دو ركعت نماز در آن حساب مىشود به صد
ركعت
در مورد فضیلت شهر کوفه آیاتی در قرآن
وجود دارد، مانند آیه: «و التّین و الزّیتون و طور
سینین و هذا البلد الأمین»[تین/3-1]، «سوگند به
انجیر و زیتون و سوگند به طور مبارک و سوگند به این شهر
یعنی مکه. که منظور از «تین» مدینه است و «زیتون»
بیت المقدس و «طور سینین» کوفه و «هذا البلد الأمین»، مکه
است.[بحارالانوار، ج100، ص394؛]
مجلسی در کتاب اَلسّماء و العالم از بحار الأنوار،
کلام خداوند: وَ آوَیْناهُما إِلی رَبْوَهٍ ، را بیان کرده و
گفته است که شیخ طبرسی می گوید: یعنی ما آن
دو محل را بلند، هموار و گسترده قرار دادیم که منظور همان حیره کوفه و
اطراف آن است. مراد از قرار، مسجد کوفه و مقصود از عین، فرات است چنانچه
این مطلب از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است. «تاریخ کوفه/
ترجمه سعید راد رحیمی، ص: 79»
مسجد جامع کوفه و اماکن کوفه
مسجد کوفه 11 هزار و 162 متر مربع مساحت دارد ، مسجدى است
مربع به طول 110 متر و عرض 116 متر، و با دیوارهای مرتفعی به
ارتفاع 10 متر محافظت می شود . مساحت فضای باز مسجد پنج هزار و 642
متر مربع ، و مساحت شبستانهای مسجد پنج هزار و 520 متر مربع است .
صحنى وسیع و بدون سقف و دیوارى عظیم و
مرتفع دارد; همانند برج و باروهاى شهرهاى كهن، كه در دوران عضدالدّوله دیلمى
ساخته شده است. این مسجد گنجایش چهل هزارنفر را دارد. تعداد ستون های
مسجد 187 وتعداد مناره های آن 4 عدد با ارتفاع 30 متر و تعداد درهای
مسجد 5 در است
از هنگام بنای مسجد، درهای متعددی برای
آن ساخته اند:
درهای فعلی مسجد كوفه به نامهای باب الحجّه
(باب الرّئیسی) "درب بزرگ حاشیه خیابان اصلی"
، باب الکنده حاشیه خیابان اصلی ، باب الثّعبان یا باب
الفیل "درب روبروی حرم حضرت خدیجه" ، باب الانماط
"درب بعداز باب الثّعبان" ، باب السّده از داخل مسجد به طرف صحن حضرت
مسلم ، باب الرّحمه از داخل مسجد به طرف صحن جناب هانی ، باب مسلم ابن عقیل
از داخل مسجد به حرم حضرت مسلم و باب هانی ابن عروه ازداخل صحن مسجد به حرم
جناب هانی است.
در كنار باب الثعبان مناره مسجد قرار دارد كه ساخته حاج
قاسم تاجر سمنانی است.
مستحب است زائرین از باب الثّعبان وارد مسجد شوند و
ثواب ورود از این در افضل است .
مسجد کوفه یکی از چهار مسجدی است که می
توان نماز را در آن تمام خواند و ثوابی معادل حج مقبول دارد و برابر است با
ثواب هزار نماز مقبول و افضل است از مسجد الاقصی و نشستن در آن بدون ذکر
گفتن نیز عبادت است .
چهار مسجدی که می شود در صورتی كه انسان
مسا فر باشد ونمازرادرجای دیگر قصربخواند درآن چهارمسجد تمام بخواند :
1- مسجد الحرام 2- مسجد النّبی صلّی اللّه علیه و آله 3- مسجد
کوفه 4- حرم و رواق امام حسین علیه السّلام و مسجد متصل به آن .
طرّاح اصلی مسجد کوفه حضرت آدم ابوالبشر علیه
السّلام است و محل عبادتگاه ملائکه می باشد و متجاوز از هزار پیغمبر و
وصی پیغمبردر آنجا عبادت نموده و نماز خوانده اند و محل آن خانه آدم و
نوح و مصلای حضرت ابراهیم و مصلای حضرت مهدی عج و محل عصای
موسی و شجره یقطین و خاتم سلیمان و قبور انبیاء و
مرسلین و اوصیاء الهی است .
در سال 17 هـ ق که کوفه مقر سپاه اسلام شد محل مسجد بیابان
بوده است و بدستور سعد فرمانده سپاه اسلام یک نفر تیراندازدروسط ایستاد
و به چهار طرف تیر انداخت و از هر طرف باندازه پرتاب تیر شد محل مسجد
و انتخاب مکان آن نیز توسط سلمان فارسی صورت گرفته است و اولین
معمار آن یک نفر ایرانی بنام روزبه پسر بزرگمهر پسر ساسان ا
زاهالی همدان بوده ا ست که پیشنهاد طراحی مسجد و قصر دارالاماره
کوفه را به سعد داده است این بنا که به شکل مربع ساخته شده است مساحتش تقریباً
110متر×110متر بوده است گنجایش چهل هزا ر نماز گزا ر را داشته مصالح ساخت
مسجد و دارالاماره را از کاخهای خراب شده حیره آورد ند .
درمسجد كوفه چاه آبی است كه حضرت علی علیه
السّلام وقتی به کوفه رسیدند در نزدیکی مسجد چاهی
حفر کردند که آبی گوارا داشت (دربازسازیها آن چاه مسدود شده است)
ومحرابی است كه محل ضربت خوردن امیرالمؤمنین علیه السّلام
بوده است و منبر حضرت علی علیه السّلام و مقامهای مسجد كوفه
محلهائی هستند که هر یک نماز و دعای مخصوص دارد و این
مقامها سکوها و محراب ها ئی است که هر یک به مقام مشهور است مانند
مقام ابراهیم علیه السّلام - مقام خضرعلیه السّلام- دکّة
القضاء- بیت الطّشت– مقام خاتم الانبیاءصلّی اللّه علیه
وآله- مقام آدم علیه السّلام– مقام جبرئیل علیه السّلام– مقام
امام سجادعلیه السّلام – مقام نوح علیه السّلام- مقام امام صادق
علیه السّلام - محراب شهادت امام علی علیه السّلام- محراب نافله امام علی علیه السّلام.
محل حوض وسط مسجد محل كشتى نوح است، كه فضاى گودى است درمیانه
مسجد. بنابرروایات، كشتى حضرت نوح(علیه السّلام)پس ازمدتهاسرگردانى،
دراین نقطه به خشكى رسیده است.
محلّ «وَفارَ التّنّور» تنوری که ازآن آب جوشید
وکشتی حضرت نوح علیه السّلام را به حرکت درآورد احتمالًا همان مقام
حضرت نوح علیه السّلام باشد
آرامگاه مسلم بن عقیل در شرق مسجد کوفه ا ست .
آرامگاه مختار بن ابی عبیده ثقفی فرمانده
خونخواهان کربلا کنار مرقد مسلم بن عقیل است .
مرقد هانی بن عروه روبروی حرم مسلم بن عقیل
است .
اين مسجد شريف از زمان آدم ابوالبشر به عنوان محلي براي
عبادت خداوند تبارك و تعالي مطرح بوده است؛ منتهي در طول تاريخ دستخوش تغيير و
تحولاتي شده و در زمانهاي مختلف در تجديد بناها حدود محوطه مسجد تغيير پيدا كرده.
مسجد سهله در شمال مسجد کوفه فاصله 2کیلومتری
نزدیک شهر کوفه واقع است مسجد سهله توسط قبیله بنی ظفره ساخته
شده و ابتدا به مسجد ظفر معروف بود توسط حضرت علی علیه السّلام به
مسجد سهله تغییر نام یافت .
د رمسجد سهله نیز چند مقا م وجود دارد که عبا رتند :
ازمقام امام صادق علیه السّلام چاه آب قدیمی بنام بئر الزهره یا
بئر الزهراء است(دربازسازیها آن چاه مسدودشده است) - مقام و خا نه ابراهـیم
علیه السّلام که از آنجا به جنگ عما لقه رفته اند - مقام وخا نه ادریس
پیا مبر علیه السّلام که در آنجا خیّا طی می کرده و
نما ز می خوانده است - مقا م حضرت صا حب ا لزّمان (عج) - مقام امام زین ا لعا بد ین
علیه السّلام - مقام حضرت خضر علیه السّلام – مقام انبیاء وصالحین
.
وهمچنین د ر مسجد سهله قبر یحیی بن
عبداللّه نوه حضرت علی علیه السّلام است
كنارمسجد سهله قبرسید كریم ازنسل امام زین
العابدین علیه السّلام
در بین راه کوفه و مسجد سهله خانه و آ زمایشگاه
جابربن حیّا ن ا ست .
نزدیک خانه جابربن حیان جایگاه سوزاندن
جسد عبدالرّحمن بن ملجم است که هنوز پس از سالها مردم در آنجا آتش می
افروزند .
مسجد صعصعه بن صوهان در نزدیکی مسجد سهله است .
مسجد زید بن صوهان نیز در نزدیکی
مسجد سهله است .
مسجد حنّا نه در محله حیّ الحنّا نه در میان
راه کوفه و نجف است و مقام راس الحسین علیه السّلام در وسط رواق
مسجداست .
خانه امیرالمؤمنین علیه السّلام : این
خانه در اصل منزل مسكونى اُمّ هانى، خواهر على علیه السّلام بوده كه حضرت پس
از انتقال به كوفه آن را منزل خود قرارداد. این خانه در بیرون مسجد
كوفه «کنارمسجد»و در زاویه جنوب غربى آن قرار دارد. ساختمان كنونى آن گرچه
قدیمى نیست لیكن در محلّ همان خانه حضرت ساخته شده است. و دارای
اطاقهای متعدّد ا ست ا ز جمله اطاق امیرالمؤمنین علیه السّلام
و اطاق دو امام بزرگوار حسن و حسین علیهم السّلام ومحلی که آن
حضرت به شهادت رسیده است و آشپزخانه و چاه آب و محل غسل آن حضرت(دربازسازیهای
اخیرتغییراتی پیداشده است).
قصر دار الاماره; یا مقرّ والى كوفه كنار«پشت» خانه
امیرالمؤمنین علیه السّلام : این ساختمان كهن ترین
ساختمان اسلامى در عراق بشمار مى رود و به دست سعد ابن ابى وقّاص در سال 17هـ . .
پس از ساختمان مسجد كوفه ساخته شد. دار الاماره ساختمانى است مربع شكل به ابعاد
36/110 متر و 24/110 متر كه امروزه تنها پایه ها و برخى دیوارهاى فروریخته
آن باقى مانده است.
این قصر یكى از ساختمانهاى عبرت انگیز
روزگار است. در آن قصر مسلم به شهادت رسید و سر مبارك امام حسین(علیه
السلام) و شهداى كربلا به نمایش گذاشته شد و سپس سرهاى قاتلان آن بزرگواران
از سوى انتقام گیرندگان به نمایش در آمد. آنگاه ظالمان دیگرى
سرهاى این انتقام گیرندگان را بریدند و در آن به نمایش
گذاشتند; فاعتبروا یا أولى الأبصار
مرقد حضرت یونس علیه السّلام در کنار فرات است
.
مقام یونس علیه السّلام : این جایگاه
كه امروزه شكل و هیئت مسجد دارد، در میان عامّه مردم به غلط به
آرامگاه حضرت یونس بن مَتى علیه السّلام شهرت یافته است. در
قسمتى از گنبد خانه آن، محرابى است كه گفته مى شود امیر مؤمنان علیه
السّلام در آنجا نماز گزارده است. این مقام امروزه در كنار رودخانه فرات و
در فاصله یك كیلومترى از مسجد كوفه واقع است و بنابر برخى روایات،
حضرت یونس در این جا از شكم نهنگ بیرون انداخته شد.
باید افزود كه آرامگاه حضرت یونس علیه
السّلام در شهر موصل بر بلنداى تپّه اى قرار دارد و داراى گنبد و صحن و سرا است.
است
مرقد ذی الکفل پیامبرکنار شط کوفه درشهر كِفِل
ا ست . این شهر كه در فاصله 35 كیلومترى شمال شرق كوفه و در مسیر
بزرگراه نجف ـ بغداد قرار دارد شهر كوچكى است و نام خود را از قبر حضرت ذى الكفل
علیه السّلام كه یكى از بزرگان پیامبران بنى اسرائیل است
و در این شهر مدفون شده، بر گرفته است، نام این پیامبر حزقیل
یا حزقیال است
مرقد حضرت خدیجه خواهر حضرت ابوالفضل علیه السّلام
و یکی از دختران علی علیه السّلام در وسط میدان
روبروی باب الفیل مسجد کوفه است .
مرقد میثم تمار در اول راه کوفه به نجف و پشت مسجد
کوفه و نزدیک خانه علی علیه السّلام است .
مرقد زید بن علی بن الحسین علیه
السّلام که در سال 122 هـ ق توسط بنی امیّه بدار آویخته شد و
سپس بدن مبارکش را سوزانیدند در کناسه کوفه واقع است .
محمدبن حسن مثنّی نوه امام مجتبی علیه
السّلام وبسیاری دیگرازنوادگان امام حسن مجتبی كه درزندان
بودند بعدازشكنجه وآزارزندان رابرسرشان خراب كردند وهمان زندان شدمحل دفن آنان
درمنطقه عبّاسیه درشرق كوفه .
امام زاده سیدحسن فرزندعبیداللّه بن عباس بن علی
بن ابیطالب علیه السّلام كه راوی حدیث بود درمحلّه هاشمیه
ابراهیم الغمر بن الحسن المثنی جدّسادات
طباطبائی درمحله حی كنده .
کنا سه کوفه بین مسجد سهله و مسجد کوفه است .
ثویه محلی نزدیک کوفه است که زندان نعمان
در آنجا بود و مخالفین بنی امیّه و بنی عبّاس آنجا حبس می
شدند .
کمیل بن زیاد نخعی در ثویه یا
شویه نزدیک مسجد حنّانه مدفون است .
شهر حیره نزدیک شهر کوفه است که آثار خرابه های
آن هنوز موجود است و محل دیدار جهانگردان است .
رُحبه اميرالمؤمنین: در پيش مسجد كوفه، جايى كه درِ
مسجد كوفه جاى داشته، سكويى است كه امام على (ع) پيش از نماز يا مواقع ديگر، روى
آن مى نشسته و به پرسشهاى مردم پاسخ مىداده است. بخشى از روايات به اين موضوع
اشاره دارد.
فضیلت مسجد كوفه
پس زیاده از آن است كه ذكر شود و بس است در شرافت آن
كه یكى از آن چهار مسجدى است كه سزاوار است شد رحال شود به سمت آنها بجهت
درك فیوضات آنها و یكى از آن مواطن است كه مسافر مخیر است در آن
ما بین قصر و اتمام نماز و نماز فریضه در آن معادل حج مقبول و معادل
هزار نماز است كه در جاى دیگر بجاى آورده شود و در روایات وارد شده كه
محل نماز پیغمبران است و محل نماز حضرت مهدى صلوات اللّه علیه خواهد
شد و در روایتى هزار پیغمبر و هزار وصى پیغمبر در آن نماز كرده
و از بعضى روایات استفاده شود كه مسجد كوفه افضل است از مسجد اقصى كه در بیت
المقدس است (و ابن قولویه از امام محمد باقر علیه السّلام روایت
كرده كه فرمود: اگر مردم بدانند كه چه فضیلت دارد مسجد كوفه هر آینه
از شهرهاى دور تهیه زاد و راحله كنند و بسوى این مسجد بیایند
و فرمود كه نماز واجب در آن برابر است با حج مقبول و نماز نافله برابر عمره مقبوله
و به روایت دیگر نماز فریضه و نافله در آن مثل حج و عمره اى
است كه با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله كرده باشند) (شیخ كلینى
و غیر او از مشایخ عظام روایت كرده اند از هارون بن خارجه كه:
حضرت صادق علیه السّلام به من فرمود اى هارون چه مقدار مسافت است بین
تو و بین مسجد كوفه یك میل مىشود گفتم نه فرمود بجا مىآورى
همه نمازهاى خود را در آنجا گفتم نه فرمود اگر من نزدیك آن مسجد بودم امید
داشتم كه از من فوت نمىشد یك نماز در آن و هیچ مىدانى كه چیست
فضیلت آن موضع نبوده بنده صالحى و نه پیغمبرى مگر آنكه نماز گزارده در
مسجد كوفه حتى آنكه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در شبى كه او را به
معراج مىبردند جبرئیل به آن حضرت گفت مىدانى كه در كجایى یا
رسول اللّه الان مقابل مسجد كوفه مىباشى فرمود پس رخصت بطلب از پروردگار من تا
بروم در آن و دو ركعت نماز گزارم پس جبرئیل از حق تعالى اذن طلب كرد حق
تعالى اذن مرحمت فرمود پس فرود آورد آن حضرت را و آن جناب دو ركعت نماز گذاشت در
آن و بدرستیكه جانب راست آن باغى است از باغهاى بهشت و میان آن باغى
است از باغهاى بهشت و عقب آن باغى است از باغهاى بهشت و بدرستى كه نماز واجب در آن
برابر است با هزار نماز و نافله در آن مقابل است با پانصد نماز و نشستن در آن بدون
تلاوت و ذكر عبادت است و اگر مردم بدانند كه چه فضیلت است در آن بیایند
بسوى آن اگر چه به روش كودكان خود را بر زمین كشند و در روایت دیگر
است كه نماز واجب در آن مقابل حج است و نماز نافله مقابل عمره)
و از بعضى روایات معلوم مىشود كه جانب راست این
مسجد افضل است از جانب چپ آن .
حدیث: قال رسول الله صلّی الله
علیه و آله: مَنْ اَتی بِمَا افْترضَ اللهُ علیهِ فهوَ مِنْ
اعْبدِ النّاس.کسی که تکالیف واجبش را انجام دهد، پس او از جمله
عابدترین مردم است.«بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۴۵»
اعمال مسجد كوفه
در مصباح الزائر و غیره است آن است كه چون داخل كوفه
شدى بگو :
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ
وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ
أَنْزِلْنِى مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَ أَنْتَ خَیرُ الْمُنْزِلِینَ .
پس روانه شو بسوى مسجد كوفه و در حال رفتن بگو : اَللَّهُ
أَكْبَرُ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ تا
وارد شوى به در مسجد پس بایست نزد در و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَى سَیِّدِنَا رَسُولِ اللَّهِ
مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ اَلسَّلامُ عَلَى
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ وَ رَحْمَةُ
اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ عَلَى مَجَالِسِهِ وَ مَشَاهِدِهِ وَ مَقَامِ
حِكْمَتِهِ وَ آثَارِ آبَائِهِ آدَمَ وَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ
وَ تِبْیانِ بَیِّنَاتِهِ اَلسَّلامُ عَلَى الْإِمَامِ الْحَكِیمِ
الْعَدْلِ الصِّدِّیقِ الْأَكْبَرِ الْفَارُوقِ بِالْقِسْطِ اَلَّذِى
فَرَّقَ اللَّهُ بِهِ بَینَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْكُفْرِ وَ الْإِیمَانِ
وَ الشِّرْكِ وَ التَّوْحِیدِ لِیَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَیِّنَةٍ
وَ یَحْیا مَنْ حَىَّ عَنْ بَیِّنَةٍ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِیرُ
الْمُؤْمِنِینَ وَ خَاصَّةُ نَفْسِ الْمُنْتَجَبِینَ وَ زَینُ
الصِّدِّیقِینَ وَ صَابِرُ الْمُمْتَحَنِینَ وَ أَنَّكَ حَكَمُ
اللَّهِ فِى أَرْضِهِ وَ قَاضِى أَمْرِهِ وَ بَابُ حِكْمَتِهِ وَ عَاقِدُ عَهْدِهِ
وَ النَّاطِقُ بِوَعْدِهِ وَ الْحَبْلُ الْمَوْصُولُ بَینَهُ وَ بَینَ
عِبَادِهِ وَ كَهْفُ النَّجَاةِ وَ مِنْهَاجُ التُّقَى وَ الدَّرَجَةُ الْعُلْیا
وَ مُهَیمِنُ الْقَاضِى الْأَعْلَى یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ
بِكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ زُلْفَى أَنْتَ وَلِیّى وَ سَیِّدِى
وَ وَسِیلَتِى فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ .
پس داخل مسجد مىشوى از درى كه در عقب مسجداست و مشهور است
به باب الثعبان (یاباب الفیل) پس از ورود به مسجد مىگویى :
اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ
هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ صَلَّى
اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ بِوِلایةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
وَ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِیّینَ الصَّادِقِینَ النَّاطِقِینَ
الرَّاشِدِینَ اَلَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ
طَهَّرَهُمْ تَطْهِیرًا رَضِیتُ بِهِمْ أَئِمَّةً وَ هُدَاةً وَ
مَوَالِىَّ سَلَّمْتُ لِأَمْرِ اللَّهِ لا أُشْرِكُ بِهِ شَیئًا وَ لا
أَتَّخِذُ مَعَ اللَّهِ وَلِیًّا كَذَبَ الْعَادِلُونَ بِاللَّهِ وَ ضَلُّوا
ضَلالًا بَعِیدًا حَسْبِىَ اللَّهُ وَ أَوْلِیاءُ اللَّهِ أَشْهَدُ
أَنْ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ
مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ أَنَّ
عَلِیًّا وَ الْأَئِمَّةَ الْمَهْدِیینَ مِنْ ذُرِّیتِهِ
عَلَیهِمُ السَّلامُ أَوْلِیائِى وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ .
وجه تسمیه باب الثّعبان وباب الفیل
از امام صادق (ع) نقل شده است : روزی امیرالمومنین
(ع) در کوفه بر فراز منبر مشغول خطبه بود که ناگهان اژدهایی در حالی
که به شدت به طرف مردم می دوید و آنها از او می گریختند
پدیدار شد. حضرت فرمود: «راه را برای او باز کنید» اژدها جلو
آمد و از منبر بالا رفت و پاهای حضرت (ع) را بوسید و خود را به پاهای
مبارک حضرت مالید و سه بار دمید، سپس پایین آمد و رفت و
حضرت خطبه را ادامه داد. وقتی مردم توضیح خواستند ایشان فرمود:
او مردی از جن بود که می گفت : فرزندش را یکی از انصار به
نام جابر بن سمیع، بدون این که به او آزاری رسانده باشد با سنگ
کشته است و اکنون خون فرزندش را می طلبید» . «بحارالانوار، ص172»
وایضًا جابر از امام باقر (ع) نقل كرده كه فرمود: در
این میان كه امیر المؤمنین بر منبر بود، اژدهائى از طرف یكى
از درهاى مسجد پیش آمد و مردم آهنگ كشتن او را كردند، امیر مؤمنان (ع)
كس فرستاد كه دست باز دارید و آنها دست باز داشتند آن اژدها سینهسایان
آمد تا به منبر رسید و بر آن دراز كشید و به امیر المؤمنین
(ع) درود گفت و آن حضرت بدو اشارت كرد بایستد تا سخنرانى خود را به پایان
رساند و چون سخنرانى خود را به پایان رساند رو بدو كرد و فرمود: تو كیستى؟
گفت: من عمرو پسر عثمانم كه كارگزار شما بود بر جن و پدرم مرده و وصیت كرده
خدمت شما برسم و نظر شما را بخواهم و من نزد شما آمدم، یا امیر المؤمنین
به من چه فرمائى و چه رأى دهى؟ امیر المؤمنین (ع) به او فرمود: من تو
را سفارش دهم به تقواى از خدا و این كه برگردى به جاى پدرت در میان جن
كارگزار باشى كه تو بر جنّیان از طرف من نیابت دارى.
گوید: عمرو با امیر المؤمنین (ع) وداع
كرد و او نائب وى است بر جنّیان، من به او گفتم: قربانت، عمرو به واجب خود
عمل مىكند و خدمت شما مىرسد؟ فرمود: اری .« اصول كافى-ترجمه كمرهاى، ج3،
ص: 111»
وایضًا تسمیه باب الثّعبان یا درب اژدها
به این دلیل است که روزی حضرت علی در مسجد خطبه میخواند
که ناگاه اژدهایی بزرگ از در وارد شده کنار حضرت آمد جماعت سراسیمه
خواستند این اژدهای غول پیکر را بکشند که حضرت به آنها گفت دست
نگهدارید این اژدها آمده در ارتباط با چگونگی وضع حمل سوال کند
وکاری به شما ندارد که پس از آن ازدها راه خود را کشید و رفت به همین
دلیل به آن درب باب الثّعبان میگویند .
پس از شهادت امیرالمونین (ع)، معاویه که
نمی خواست ذکری از فضایل آن حضرت گفته شود دستور داد فیلی
آوردند و به آن در بستند. آنقدر فیل را در آنجا نگاه داشت تا به باب الفیل
مشهور شد.
حدیث: قال رسول
الله صلّی اللّه علیه و آله: رسولُ اللّهِ(ص): النَّظَرُ إلَی
العالِمِ عِبادَةٌ، و النَّظَرُ إلَی الإمامِ المُقسِطِ عِبادَةٌ، و
النَّظَرُ إلَی الوالِدَینِ بِرأفَةٍ و رَحمَةٍ عِبادَةٌ، و النَّظَرُ
إلَی الأخِ تَوَدُّهُ فی اللّهِ عَزَّ و جلَّ عِبادَةٌ. «بحار
الانوار، ج ۷۴، ص ۷۳» نگاه کردن به
عالِم عبادت است، نگاه کردن به پیشوای دادگر عبادت است، نگاه کردن مهر
آمیز به پدر و مادر عبادت است و نگاه کردن به برادری که به خاطر خدا
دوستش داری عبادت است.
مقامهای مسجدکوفه
مقام حضرت ابراهیم علیه السّلام
آنگاه برو بجانب ستون چهارم كه مقام حضرت ابراهیم علیه
السّلام است كه سمت چپ باب الثّعبان ودر جنب باب انماط و برابر ستون پنجم است.
چهار ركعت نماز كن دو ركعت آن را با حمد و قُلْ هُوَ
اللَّهُ أَحَدٌ و دو ركعت دیگر را با حمد و إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِى لَیلَةِ
الْقَدْرِ پس چون فارغ شدى از نماز تسبیح حضرت زهرا علیها السلام را
بگو و بعد از آن بگو :
اَلسَّلامُ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ
الرَّاشِدِینَ اَلَّذِینَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ
طَهَّرَهُمْ تَطْهِیرا وَ جَعَلَهُمْ أَنْبِیاءَ مُرْسَلِینَ وَ
حُجَّةً عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ذَلِكَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ
الْعَلِیمِ و هفت مرتبه بگو سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِى
الْعَالَمِینَ پس بگو نَحْنُ عَلَى وَصِیَّتِكَ یا
وَلِىَّ الْمُؤْمِنِینَ اَلَّتِى أَوْصَیتَ بِهَا ذُرِّیتَكَ
مِنَ الْمُرْسَلِینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ نَحْنُ مِنْ شِیعَتِكَ
وَ شِیعَةِ نَبِینَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ
وَ عَلَیكَ وَ عَلَى جَمِیعِ الْمُرْسَلِینَ وَ الْأَنْبِیاءِ
وَ الصَّادِقِینَ وَ نَحْنُ عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَ دِینِ
مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ وَ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِیینَ وَ
وِلایةِ مَوْلانَا عَلِىٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ
عَلَى الْبَشِیرِ النَّذِیرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ
رَحْمَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ بَرَكَاتُهُ وَ عَلَى وَصِیِّهِ وَ خَلِیفَتِهِ
اَلشَّاهِدِ لِلَّهِ مِنْ بَعْدِهِ عَلَى خَلْقِهِ عَلِىٍّ أَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ اَلصِّدِّیقِ الْأَكْبَرِ وَ الْفَارُوقِ الْمُبِینِ
اَلَّذِى أَخَذْتَ بَیعَتَهُ عَلَى الْعَالَمِینَ رَضِیتُ
بِهِمْ أَوْلِیاءَ وَ مَوَالِىَّ وَ حُكَّامًا فِى نَفْسِى وَ وُلْدِى وَ
أَهْلِى وَ مَالِى وَ قِسْمِى وَ حِلِّى وَ إِحْرَامِى وَ إِسْلامِى وَ دِینِى
وَ دُنْیاىَ وَ آخِرَتِى وَ مَحْیاىَ وَ مَمَاتِى أَنْتُمُ
الْأَئِمَّةُ فِى الْكِتَابِ وَ فَصْلُ الْمَقَامِ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ وَ أَعْینُ
الْحَىِّ الَّذِى لا ینَامُ وَ أَنْتُمْ حُكَمَاءُ اللَّهِ وَ بِكُمْ حَكَمَ
اللَّهُ وَ بِكُمْ عُرِفَ حَقُّ اللَّهِ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ
رَسُولُ اللَّهِ أَنْتُمْ نُورُ اللَّهِ مِنْ بَینِ أَیدِینَا
وَ مِنْ خَلْفِنَا أَنْتُمْ سُنَّةُ اللَّهِ الَّتِى بِهَا سَبَقَ الْقَضَاءُ یا
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَا لَكُمْ مُسَلِّمٌ تَسْلِیمًا لا
أُشْرِكُ بِاللَّهِ شَیئًا وَ لا أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ وَلِیًّا اَلْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذِى هَدَانِى بِكُمْ وَ مَا كُنْتُ لِأَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ
هَدَانِىَ اللَّهُ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ اَلْحَمْدُ
لِلَّهِ عَلَى مَا هَدَانَا .
حضرت ابراهیم علیه السلام گاهی اینجاعبادت
میكرده است.
مقام حضرت خضرعلیه السّلام
مقام حضرت خضرعلیه السّلام بعدازمقام ابراهیم
علیه السّلام است
برای این مقام اعمال بالخصوص واردنشده ولی
میتوان این اعمال كه برای مقام خضردرمسجدسهله واردشده به
قصدقربت انجام داد
دو ركعت نماز بگذار در آنجا و بگو :
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ یا اللَّهُ
أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ خَیرَ
عُمُرِى آخِرَهُ وَ خَیرَ أَعْمَالِى خَوَاتِیمَهَا وَ خَیرَ أَیّامِى
یَوْمَ أَلْقَاكَ فِیهِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ اَللَّهُمَّ
تَقَبَّلْ دُعَائِى وَ اسْمَعْ نَجْوَاىَ یا عَلِىُّ یا عَظِیمُ
یا قَادِرُ یا قَاهِرُ یا حَیًّا لا یمُوتُ صَلِّ
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى بَینِى
وَ بَینَكَ وَ لا تَفْضَحْنِى عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ وَ احْرُسْنِى
بِعَینِكَ الَّتِى لا تَنَامُ وَ ارْحَمْنِى بِقُدْرَتِكَ عَلَىَّ یا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ
وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ یا رَبَّ الْعَالَمِینَ .
یا اعمالی كه ازامام صادق علیه السلام
برای مسجدكوفه ذكرشده انجام داد
چهارركعت نماز(دوركعت دوركعت) بخوان سپس بگو :
اِلهِی اِنْ كُنْتُ قَدْعَصَیتُكَ فَاِنِّی
قَدْاَطَعْتُكَ فِی اَحَبِّ الْاَشْیاءِ اِلَیكَ لَمْ
اَتَّخِذْلَكَ وَلَدًا وَلَمْ اَدْعُ لَكَ شَریكًا وَقَدْعَصَیتُكَ فی
اَشْیاءَ كَثیرَةٍ عَلی غَیرِ وَجْهِ الْمُكابَرَةِ لَكَ
وَ لَا الْاِسْتِكْبارِعَنْ عِبادَتِكَ وَ لَا الْجُحُودُ لِرُبُوبِیّتِكَ
وَ لَا الْخُرُوجِ عَنِ الْعُبُودِیّةِ لَكَ وَ لكِنِ اتَّبَعْتُ هَوای
وَ اَزَلَّنِی الشَّیطانُ بَعْدَالْحُجَّةِ وَ الْبَیانِ فَاِنْ
تُعَذِّبْنی فَبِذُنُوبی غَیرَظالِمٍ اَنْتَ لی وَ اِنْ
تَعْفُ عَنِّی وَ تَرْحَمْنِی فَبِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ یا كَرِیمُ
غَدَوتُ بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهِ غَدَوْتُ بِغَیرِحَوْلٍ مِنِّی
وَ لاقُوّةٍ وَ لكِنْ بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهِ یارَبِّ اَسْئَلُكَ
بَرَكَةَ هذَ الْبَیتِ وَ بَرَكَةَ اَهْلِهِ وَ اَسْئَلُكَ اَنْ تَرْزُقَنِی
رِزْقًا حَلالًا طَیّبًا تَسُوقُهُ اِلَیَّ بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ
وَ اَنَا خائِضٌ فی عافِیتِكَ.
این مكانی است كه حضرت خضرعلیه السّلام
خدمت امیرمؤمنان علیه السّلام رسیدوبا ایشان صحبت نمود.
مقام بیت الطّشت
بیت الطّشت بعد از مقام خضرعلیه السّلام متصل
است به دكّة القضا
دوركعت نماز كن به نیّت بیت الطّشت و بعد
ازسلام تسبیح كن پس بگو:
اَللَّهُمَّ إِنِّى ذَخَرْتُ تَوْحِیدِى إِیّاكَ
وَ مَعْرِفَتِى بِكَ وَ إِخْلاصِى لَكَ وَ إِقْرَارِى بِرُبُوبِیّتِكَ وَ
ذَخَرْتُ وِلایَةَ مَنْ أَنْعَمْتَ عَلَىَّ بِمَعْرِفَتِهِمْ مِنْ
بَرِیّتِكَ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِمْ
لِیَوْمِ فَزَعِى إِلَیكَ عَاجِلًا وَ آجِلًا وَ قَدْ فَزِعْتُ
إِلَیكَ وَ إِلَیهِمْ یا مَوْلاىَ فِى هَذَا الْیوْمِ وَ
فِى مَوْقِفِى هَذَا وَ سَأَلْتُكَ مَادَّتِى مِنْ نِعْمَتِكَ وَ إِزَاحَةَ مَا
أَخْشَاهُ مِنْ نَقِمَتِكَ وَ الْبَرَكَةَ فِیمَا رَزَقْتَنِیهِ وَ تَحْصِینَ
صَدْرِى مِنْ كُلِّ هَمٍّ وَ جَائِحَةٍ وَ مَعْصِیةٍ فِى دِینِى وَ
دُنْیاىَ وَ آخِرَتِى یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
و نقل شده كه حضرت صادق علیه السّلام در بیت
الطّشت دو ركعت نماز كردند.
مقام دكّة القضاء
مقام دكة القضاء بعدازمقام بیت الطّشت است
دو ركعت نماز كن به حمد و هر سوره كه خواهى و چون فارغ شدى
بگو تسبیح زهرا علیها السّلام را و بگو:
یا مَالِكِى وَ مُمَلِّكِى وَ مُتَغَمِّدِى
بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ مِنْ غَیرِ اسْتِحْقَاقٍ وَجْهِى خَاضِعٌ لِمَا
تَعْلُوهُ الْأَقْدَامُ لِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِیمِ لا تَجْعَلْ هَذِهِ
الشِّدَّةَ وَ لا هَذِهِ الْمِحْنَةَ مُتَّصِلَةً بِاسْتِیصَالِ الشَّأْفَةِ
وَ امْنَحْنِى مِنْ فَضْلِكَ مَا لَمْ تَمْنَحْ بِهِ أَحَدًا مِنْ غَیرِ
مَسْأَلَةٍ أَنْتَ الْقَدِیمُ الْأَوَّلُ الَّذِى لَمْ تَزَلْ وَ لا تَزَالُ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِى وَ ارْحَمْنِى وَ زَكِّ
عَمَلِى وَ بَارِكْ لِى فِى أَجَلِى وَ اجْعَلْنِى مِنْ عُتَقَائِكَ وَ
طُلَقَائِكَ مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
دكّة القضاء وبیت الطّشت چیست؟
دكّة القضاء دكانچه اى بوده در مسجد كه امیر المؤمنین
علیه السّلام بر روى آن مىنشستند و قضاوت و حكم مىنمودند و در آن موضع
ستون كوتاهى بوده كه بر آن نوشته بوده آیه كریمه إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُبِالْعَدْلِ
وَ الْإِحْسَانِ.
بیت الطّشت همان محلى است كه ظاهر شده معجزه امیر
المؤمنین علیه السّلام در باب آن دختر بىشوهرى كه یك وقتى در میان
آب بوده كه زالویى در شكمش داخل شده و كمكم از مكیدن خون بزرگ شده
بود و شكم آن دختر را نیز بزرگ كرده بود برادران دختر گمان حمل به او بردند
و خواستند او را بكشند براى حكم آن نزد امیر المؤمنین علیه السّلام
آمدند حضرت امر فرمود در جانب مسجد پرده كشیدند و آن دختر را در پس آن پرده
نشانیدند و قابله كوفه را امر فرمود كه او را تفتیش كند قابله پس از
تفتیش عرض كرد یا امیر المؤمنین این دختر آبستن است
و فرزند در شكم دارد پس حضرت امر فرمود طشتى مملو از لجن آوردند و دختر را بر روى
آن نشانیدند آن زالو كه بوى لجن شنید از شكم دختر بیرون آمد. و
در بعضى از روایات است كه حضرت دست دراز كرد و از كوههاى شام قطعه برفى آورد
و نزدیك آن طشت نهاد تا آن حیوان از شكم دختر بیرون آمد
مقام النّبی محمّدصلّی الله علیه وآله
ودكّة المعراج
مقامی است دروسط مسجد كه آنرا دكّة المعراج گفته اند
(كنار آن یك ستونی است كه شاخص اذان ظهراست)
دو ركعت نماز مىكنى در ركعت اول حمد مىخوانى با قُلْ هُوَ
اللَّهُ أَحَدٌ و در ركعت دوم حمد و قُلْ یا أَیّهَا الْكَافِرُونَ پس
وقتى كه سلام دادى تسبیح زهرا علیها السّلام را بخوان و بگو :
اَللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ وَ إِلَیكَ
یعُودُ السَّلامُ وَ دَارُكَ دَارُ السَّلامِ حَیِّنَا رَبَّنَا
مِنْكَ بِالسَّلامِ اَللَّهُمَّ إِنِّى صَلَّیتُ هَذِهِ الصَّلاةَ
ابْتِغَاءَ رَحْمَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ وَ مَغْفِرَتِكَ وَ تَعْظِیمًا
لِمَسْجِدِكَ اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْفَعْهَا
فِى عِلِّیِّینَ وَ تَقَبَّلْهَا مِنِّى یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
.
این مقام را دكة المعراج گفته اند و ظاهرا به ملاحظه
آن است كه در شب معراج حضرت رسول صلى الله علیه و آله از حق تعالى رخصت طلبید
و در اینجا فرود آمد و دو ركعت نماز گذاشت
مقام توبه حضرت آدم علیه السّلام
ستون هفتم مقام حضرت آدم علیه السّلام است و آن مقامى
است كه در آن حق تعالى توفیق توبه به آدم علیه السّلام داده
پس بایست در نزد آن رو به قبله و بگو :
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ
اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَى أَبِینَا آدَمَ وَ أُمِّنَا
حَوَّاءَ اَلسَّلامُ عَلَى هَابِیلَ الْمَقْتُولِ ظُلْمًا وَ عُدْوَانًا
عَلَى مَوَاهِبِ اللَّهِ وَ رِضْوَانِهِ اَلسَّلامُ عَلَى شَیثٍ صَفْوَةِ
اللَّهِ الْمُخْتَارِ الْأَمِینِ وَ عَلَى الصَّفْوَةِ الصَّادِقِینَ
مِنْ ذُرِّیتِهِ الطَّیبِینَ أَوَّلِهِمْ وَ آخِرِهِمْ اَلسَّلامُ
عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ
وَ عَلَى ذُرِّیتِهِمُ الْمُخْتَارِینَ اَلسَّلامُ عَلَى مُوسَى كَلِیمِ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَى عِیسَى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَى مُحَمَّدِ
بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِیینَ اَلسَّلامُ عَلَى أَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ وَ ذُرِّیتِهِ الطَّیبِینَ وَ رَحْمَةُ
اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ فِى الْأَوَّلِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكُمْ فِى الآخِرِینَ اَلسَّلامُ عَلَى فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ اَلسَّلامُ
عَلَى الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ شُهَدَاءِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ اَلسَّلامُ
عَلَى الرَّقِیبِ الشَّاهِدِ عَلَى الْأُمَمِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
.
پس نماز مىكنى نزد آن ستون چهار ركعت مىخوانى در ركعت اوّل
حمد و إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ و در ركعت دوم حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و در
ركعت سوم و چهارم به همین نحو و چون فارغ شدى بگو تسبیح زهراء علیها
السّلام را پس بگو :
اَللَّهُمَّ إِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَیتُكَ فَإِنِّى
قَدْ أَطَعْتُكَ فِى الْإِیمَانِ مِنِّى بِكَ مَنًّا مِنْكَ عَلَىَّ لا مَنًّا
مِنِّى عَلَیكَ وَ أَطَعْتُكَ فِى أَحَبِّ الْأَشْیاءِ لَكَ لَمْ
أَتَّخِذْ لَكَ وَلَدًا وَ لَمْ أَدْعُ لَكَ شَرِیكًا وَ قَدْ عَصَیتُكَ
فِى أَشْیاءَ كَثِیرَةٍ عَلَى غَیرِ وَجْهِ الْمُكَابَرَةِ لَكَ
وَ لا الْخُرُوجِ عَنْ عُبُودِیتِكَ وَ لا الْجُحُودِ لِرُبُوبِیتِكَ
وَ لَكِنِ اتَّبَعْتُ هَوَاىَ وَ أَزَلَّنِى الشَّیطَانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ
عَلَىَّ وَ الْبَیانِ فَإِنْ تُعَذِّبْنِى فَبِذُنُوبِى غَیرَ ظَالِمٍ
لِى وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّى وَ تَرْحَمْنِى فَبِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ یا كَرِیمُ
اَللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِى لَمْ یبْقَ لَهَا إِلّا رَجَاءُ عَفْوِكَ وَ
قَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمَانِ فَأَنَا أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ مَا لا
أَسْتَوْجِبُهُ وَ أَطْلُبُ مِنْكَ مَا لا أَسْتَحِقُّهُ اَللَّهُمَّ إِنْ
تُعَذِّبْنِى فَبِذُنُوبِى وَ لَمْ تَظْلِمْنِى شَیئًا وَ إِنْ تَغْفِرْ لِى
فَخَیرُ رَاحِمٍ أَنْتَ یا سَیِّدِى اَللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ
وَ أَنَا أَنَا أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ
بِالذُّنُوبِ وَ أَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ
بِالْجَهْلِ اَللَّهُمَّ فَإِنِّى أَسْأَلُكَ یا كَنْزَ الضُّعَفَاءِ یا
عَظِیمَ الرَّجَاءِ یا مُنْقِذَ الْغَرْقَى یا مُنْجِىَ
الْهَلْكَى یا مُمِیتَ الْأَحْیاءِ یا مُحْیىَ
الْمَوْتَى أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ أَنْتَ الَّذِى سَجَدَ لَكَ
شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِىُّ الْمَاءِ وَ حَفِیفُ الشَّجَرِ وَ نُورُ
الْقَمَرِ وَ ظُلْمَةُ اللَّیلِ وَ ضَوْءُ النَّهَارِ وَ خَفَقَانُ الطَّیرِ
فَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ یا عَظِیمُ بِحَقِّكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ
آلِهِ الصَّادِقِینَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِینَ
عَلَیكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى عَلِىٍّ وَ بِحَقِّ عَلِىٍّ عَلَیكَ وَ
بِحَقِّكَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ عَلَیكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى
الْحَسَنِ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ عَلَیكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى الْحُسَینِ
وَ بِحَقِّ الْحُسَینِ عَلَیكَ فَإِنَّ حُقُوقَهُمْ عَلَیكَ
مِنْ أَفْضَلِ إِنْعَامِكَ عَلَیهِمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِى لَكَ
عِنْدَهُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِى لَهُمْ عِنْدَكَ صَلِّ عَلَیهِمْ یا
رَبِّ صَلاةً دَائِمَةً مُنْتَهَى رِضَاكَ وَ اغْفِرْ لِى بِهِمُ الذُّنُوبَ
الَّتِى بَینِى وَ بَینَكَ وَ أَرْضِ عَنِّى خَلْقَكَ وَ أَتْمِمْ
عَلَىَّ نِعْمَتَكَ كَمَا أَتْمَمْتَهَا عَلَى آبَائِى مِنْ قَبْلُ وَ لا تَجْعَلْ
لِأَحَدٍ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ عَلَىَّ فِیهَا امْتِنَانًا وَ امْنُنْ
عَلَىَّ كَمَا مَنَنْتَ عَلَى آبَائِى مِنْ قَبْلُ یا كهیعص اَللَّهُمَّ
كَمَا صَلَّیتَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَاسْتَجِبْ لِى دُعَائِى فِیمَا
سَأَلْتُ یا كَرِیمُ یا كَرِیمُ یا كَرِیمُ .
پس برو به سجده و در سجده بگو :
یا مَنْ یقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ
وَ یعْلَمُ مَا فِى ضَمِیرِ الصَّامِتِینَ یا مَنْ لا یحْتَاجُ
إِلَى التَّفْسِیرِ یا مَنْ یعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْینِ
وَ مَا تُخْفِى الصُّدُورُ یا مَنْ أَنْزَلَ الْعَذَابَ عَلَى قَوْمِ یونُسَ
وَ هُوَ یرِیدُ أَنْ یعَذِّبَهُمْ فَدَعَوْهُ وَ تَضَرَّعُوا
إِلَیهِ فَكَشَفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ وَ مَتَّعَهُمْ إِلَى حِینٍ
قَدْ تَرَى مَكَانِى وَ تَسْمَعُ دُعَائِى وَ تَعْلَمُ سِرِّى وَ عَلانِیتِى
وَ حَالِى صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى
مِنْ أَمْرِ دِینِى وَ دُنْیاىَ وَ آخِرَتِى .
پس هفتاد مرتبه بگو یا سَیّدِى
پس سر از سجده بردار و بگو :
یا رَبِّ أَسْأَلُكَ بَرَكَةَ هَذَا الْمَوْضِعِ وَ
بَرَكَةَ أَهْلِهِ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَرْزُقَنِى مِنْ رِزْقِكَ رِزْقًا حَلالًا
طَیِّبًا تَسُوقُهُ إِلَىَّ بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ وَ أَنَا خَائِضٌ فِى
عَافِیةٍ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ مَنْ یقْدِرُ عَلَى
حَوَائِجِ السَّائِلِینَ .
فضیلت مقام حضرت آدم علیه السّلام :
وبدان نیز كه احادیث در فضیلت این
ستون هفتم بسیار وارد شده و شیخ كلینى به سند معتبر روایت
كرده كه أمیر المؤمنین علیه السّلام رو به این ستون(وروبه
قبله)نماز مىكردو نزدیك مىایستاد كه میان آن حضرت و ستون
آنقدر فاصله بود كه بُز ى بگذرد و در روایت معتبر دیگر وارد شده است
كه در هر شب شصت هزار ملك از آسمان نازل مىشوند و نزد ستون هفتم نماز مىكنند و
در شب دیگر ملائكه دیگر به این عدد مىآیند و دیگر
هیچیك عود نمىكنند تا روز قیامت.
مقام جبرئیل علیه السّلام
ستون پنجم منسوب به حضرت جبرئيل است،دو ركعت نماز كن به حمد
و هر سوره كه خواهى و چون سلام گفتى و تسبیح نمودى پس بگو :
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِجَمِیعِ أَسْمَائِكَ
كُلِّهَا مَا عَلِمْنَا مِنْهَا وَ مَا لا نَعْلَمُ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ
الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الْكَبِیرِ الْأَكْبَرِ الَّذِى مَنْ دَعَاكَ
بِهِ أَجَبْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَكَ بِهِ أَعْطَیتَهُ وَ مَنِ اسْتَنْصَرَكَ
بِهِ نَصَرْتَهُ وَ مَنِ اسْتَغْفَرَكَ بِهِ غَفَرْتَ لَهُ وَ مَنِ اسْتَعَانَكَ
بِهِ أَعَنْتَهُ وَ مَنِ اسْتَرْزَقَكَ بِهِ رَزَقْتَهُ وَ مَنِ اسْتَغَاثَكَ بِهِ
أَغَثْتَهُ وَ مَنِ اسْتَرْحَمَكَ بِهِ رَحِمْتَهُ وَ مَنِ اسْتَجَارَكَ بِهِ
أَجَرْتَهُ وَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَیكَ بِهِ كَفَیتَهُ وَ مَنِ
اسْتَعْصَمَكَ بِهِ عَصَمْتَهُ وَ مَنِ اسْتَنْقَذَكَ بِهِ مِنَ النَّارِ
أَنْقَذْتَهُ وَ مَنِ اسْتَعْطَفَكَ بِهِ تَعَطَّفْتَ لَهُ وَ مَنْ أَمَّلَكَ بِهِ
أَعْطَیتَهُ الَّذِى اتَّخَذْتَ بِهِ آدَمَ صَفِیًّا وَ نُوحا نَجِیًّا
وَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ مُوسَى كَلِیمًا وَ عِیسَى
رُوحًا وَ مُحَمَّدًا حَبِیبًا وَ عَلِیًّا وَصِیًّا صَلَّى
اللَّهُ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ أَنْ تَقْضِىَ لِى حَوَائِجِى وَ
تَعْفُوَ عَمَّا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِى وَ تَتَفَضَّلَ عَلَىَّ بِمَا أَنْتَ
أَهْلُهُ وَ لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ لِلدُّنْیا
وَ الآخِرَةِ یا مُفَرِّجَ هَمِّ الْمَهْمُومِینَ وَ یا غِیاثَ
الْمَلْهُوفِینَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ یا رَبَّ
الْعَالَمِینَ .
بدان كه از جمله مواضع ممتازه مسجد كوفه ستون پنجم است كه
باید نزد آن نماز كنند و حاجات خود را از حق تعالى طلب نمایند.
مقام امام زین العابدین علیه السّلام
آنگاه برو بسوى دكّه امام زین العابدین علیه
السّلام و آن در نزد ستون سوّم است از طرف متّصل به باب كنده این مقام از
طرف قبله مقابل است با دكّه باب امیر المؤمنین علیه السّلام و
از طرف غربى مقابل بوده با باب كنده كه مسدود شده و گفته شده كه شایسته است
آنكه نماز بقدر پنج ذراع متأخّر از ستون بعمل آورده شود زیرا كه دكّه در آن
محل بوده .
نماز كن در آنجا دو ركعت و بخوان در آن حمد و هر سوره كه
خواستى پس همینكه سلام دادى و تسبیح نمودى پس بگو :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَللَّهُمَّ
إِنَّ ذُنُوبِى قَدْ كَثُرَتْ وَ لَمْ یبْقَ لَهَا إِلّا رَجَاءُ عَفْوِكَ
وَ قَدْ قَدَّمْتُ آلَةَ الْحِرْمَانِ إِلَیكَ فَأَنَا أَسْأَلُكَ
اللَّهُمَّ مَا لا أَسْتَوْجِبُهُ وَ أَطْلُبُ مِنْكَ مَا لا أَسْتَحِقُّهُ اَللَّهُمَّ
إِنْ تُعَذِّبْنِى فَبِذُنُوبِى وَ لَمْ تَظْلِمْنِى شَیئًا وَ إِنْ
تَغْفِرْ لِى فَخَیرُ رَاحِمٍ أَنْتَ یا سَیِّدِى اَللَّهُمَّ
أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا
الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ وَ أَنْتَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْحِلْمِ وَ أَنَا
الْعَوَّادُ بِالْجَهْلِ اَللَّهُمَّ فَإِنِّى أَسْأَلُكَ یا كَنْزَ
الضُّعَفَاءِ یا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یا مُنْقِذَ الْغَرْقَى یا
مُنْجِىَ الْهَلْكَى یا مُمِیتَ الْأَحْیاءِ یا مُحْیىَ
الْمَوْتَى أَنْتَ اللَّهُ الَّذِى لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ أَنْتَ الَّذِى سَجَدَ
لَكَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ نُورُ الْقَمَرِ وَ ظُلْمَةُ اللَّیلِ وَ ضَوْءُ
النَّهَارِ وَ خَفَقَانُ الطَّیرِ فَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ یا عَظِیمُ
بِحَقِّكَ یا كَرِیمُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِینَ
وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِینَ عَلَیكَ وَ بِحَقِّكَ
عَلَى عَلِىٍّ وَ بِحَقِّ عَلِىٍّ عَلَیكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى فَاطِمَةَ وَ
بِحَقِّ فَاطِمَةَ عَلَیكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى الْحَسَنِ وَ بِحَقِّ
الْحَسَنِ عَلَیكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَى الْحُسَینِ وَ بِحَقِّ الْحُسَینِ
عَلَیكَ فَإِنَّ حُقُوقَهُمْ مِنْ أَفْضَلِ إِنْعَامِكَ عَلَیهِمْ وَ
بِالشَّأْنِ الَّذِى لَكَ عِنْدَهُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِى لَهُمْ عِنْدَكَ
صَلِّ یا رَبِّ عَلَیهِمْ صَلاةً دَائِمَةً مُنْتَهَى رِضَاكَ وَ
اغْفِرْ لِى بِهِمُ الذُّنُوبَ الَّتِى بَینِى وَ بَینَكَ وَ أَتْمِمْ
نِعْمَتَكَ عَلَىَّ كَمَا أَتْمَمْتَهَا عَلَى آبَائِى مِنْ قَبْلُ یا كهیعص
اَللَّهُمَّ كَمَا صَلَّیتَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَجِبْ
لِى دُعَائِى فِیمَا سَأَلْتُكَ .
پس برو به سجده و جانب راست رو را بر زمین گذار و بگو:
یا سَیّدِى یا سَیّدِى یا سَیّدِى صَلِّ
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِى وَ اغْفِرْ لِى. و بسیار
بگو این كلمه را با خشوع و گریه پس جانب چپ رو را به زمین گذار
و این كلمات را بگو پس دعا كن به آنچه مىخواهى
مقام حضرت نوح علیه السّلام
چون از عمل ستون سوم فارغ شدى برو به دكه باب امیر
المؤمنین علیه السّلام معروف به باب الفرج و آن صفّه اى است كه متّصل
است به درى كه از مسجد بسوى خانه امیر المؤمنین علیه السّلام
مفتوح مىشده .
چهار ركعت نماز كن به حمد و هر سوره كه خواستى از قرآن و
چون فارغ شدى تسبیح كن پس بگو :
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ
اقْضِ حَاجَتِى یا اللَّهُ یا مَنْ لا یخِیبُ سَائِلُهُ
وَ لا ینْفَدُ نَائِلُهُ یا قَاضِىَ الْحَاجَاتِ یا مُجِیبَ
الدَّعَوَاتِ یا رَبَّ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ یا
كَاشِفَ الْكُرُبَاتِ یا وَاسِعَ الْعَطِیاتِ یا دَافِعَ
النَّقِمَاتِ یا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ حَسَنَاتٍ عُدْ عَلَىَّ
بِطَوْلِكَ وَ فَضْلِكَ وَ إِحْسَانِكَ وَ اسْتَجِبْ دُعَائِى فِیمَا
سَأَلْتُكَ وَ طَلَبْتُ مِنْكَ بِحَقِّ نَبِیِّكَ وَ وَصِیِّكَ وَ
أَوْلِیائِكَ الصَّالِحِینَ .
حضرت نوح علیه السلام خانه ومسجد او درمسجدكوفه
قرارداشت بارسیدن به مقام رسالت 0 5 9 سال تبلیغ ومردم را به دین
خدا دعوت میكرد دراین مدت حدود 80 نفر دعوت اورا پذیرفتند
واكثرمردم ایمان نیاوردند تا اینكه دستورعذاب صادرشد و حضرت نوح
موظّف شد برای نجات مؤمنین كشتی بسازد و او درهمین مسجد
مشغول ساختن كشتی شد پس از اتمام ساختن كشتی«وَفارَالتّنّور» آب اززمین
مسجدبالا آمد و...
در کتاب الفتوح در بیان فضایل مسجد کوفه آمده
است: یكى از فضایل این مسجد آن است كه در وقت طوفان نوح (ع)
نخست تنورى كه آب از آنجا بر جوشید در گوشه این مسجد بوده است.خانه ی
نوح و محل عبادت او نیز آن جا بود. در زاویهی راست آن
آب از تنور جوشید.
محراب امیرالمؤمنین علیه السّلام
دو ركعت نمازكن به حمد و سوره و هر گاه كه سلام دادى و تسبیح
كردى پس بگو :
یا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ
یا مَنْ لَمْ یؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یهْتِكِ
السِّتْرَ وَ السَّرِیرَةَ یا عَظِیمَ الْعَفْوِ یا
حَسَنَ التَّجَاوُزِ یا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یا بَاسِطَ الْیدَینِ
بِالرَّحْمَةِ یا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى یا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى یا
كَرِیمَ الصَّفْحِ یا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یا سَیِّدِى
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یا
كَرِیمُ .
این محرابی است كه حضرت امیرالمؤمنین
درصبح نوزدهم ماه مبارك رمضان درآن ضربت خورده است
محراب نافله امیرالمؤمنین علیه السّلام
دو ركعت نمازكن به حمد و سوره و هر گاه كه سلام دادى و تسبیح
كردى پس بگو :
یا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ
یا مَنْ لَمْ یؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یهْتِكِ
السِّتْرَ وَ السَّرِیرَةَ یا عَظِیمَ الْعَفْوِ یا
حَسَنَ التَّجَاوُزِ یا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یا بَاسِطَ الْیدَینِ
بِالرَّحْمَةِ یا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى یا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى یا
كَرِیمَ الصَّفْحِ یا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یا سَیدِى
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یا
كَرِیمُ .
در هدیة الزّائرین اشاره كرده به اختلاف در
محرابى كه محل ضربت خوردن امیر المؤمنین علیه السّلام است كه آیا
همین محراب معروف است یا آن محراب متروك و گفته كه نهایت احتیاط
در آن است كه اعمال محراب را در هر دو جا بكنند یا گاهى در معروف و گاهى در
متروك(كه امروزه مشهوراست به محراب نافله)
مناجات حضرت امیر المؤمنین علیه السلام
ومناسب است كه درمحل محراب مناجات معروف امیرالمؤمنین
علیه السّلام خوانده شود :
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ لا ینْفَعُ
مَالٌ وَ لا بَنُونَ إِلا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ وَ
أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیهِ
یقُولُ یا لَیتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا
وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ
فَیؤْخَذُ بِالنَّوَاصِى وَ الْأَقْدَامِ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ
لا یجْزِى وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ
شَیئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ
لا ینْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ
لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ
لِنَفْسٍ شَیئًا وَ الْأَمْرُ یوْمَئِذٍ لِلَّهِ وَ أَسْأَلُكَ
الْأَمَانَ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ
وَ أَبِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ لِكُلِّ امْرِىءٍ مِنْهُمْ یوْمَئِذٍ
شَأْنٌ یغْنِیهِ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ یوَدُّ
الْمُجْرِمُ لَوْ یفْتَدِى مِنْ عَذَابِ یوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ وَ
صَاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِى تُؤْوِیهِ وَ
مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ ینْجِیهِ كَلا إِنَّهَا
لَظَى نَزَّاعَةً لِلشَّوَى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ
أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلّا الْمَوْلَى مَوْلاىَ یا
مَوْلاىَ أَنْتَ الْمَالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ وَ هَلْ یرْحَمُ
الْمَمْلُوكَ إِلّا الْمَالِكُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْعَزِیزُ
وَ أَنَا الذَّلِیلُ وَ هَلْ یرْحَمُ الذَّلِیلَ إِلّا الْعَزِیزُ
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ یرْحَمُ
الْمَخْلُوقَ إِلّا الْخَالِقُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْعَظِیمُ
وَ أَنَا الْحَقِیرُ وَ هَلْ یرْحَمُ الْحَقِیرَ إِلّا الْعَظِیمُ
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْقَوِىُّ وَ أَنَا الضَّعِیفُ وَ هَلْ یرْحَمُ
الضَّعِیفَ إِلّا الْقَوِىُّ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْغَنِىُّ
وَ أَنَا الْفَقِیرُ وَ هَلْ یرْحَمُ الْفَقِیرَ إِلّا
الْغَنِىُّ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْمُعْطِى وَ أَنَا السَّائِلُ وَ
هَلْ یرْحَمُ السَّائِلَ إِلّا الْمُعْطِى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ
أَنْتَ الْحَىُّ وَ أَنَا الْمَیِّتُ وَ هَلْ یرْحَمُ الْمَیِّتَ
إِلّا الْحَىُّ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْبَاقِى وَ أَنَا الْفَانِى
وَ هَلْ یرْحَمُ الْفَانِىَ إِلّا الْبَاقِى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ
أَنْتَ الدَّائِمُ وَ أَنَا الزَّائِلُ وَ هَلْ یرْحَمُ الزَّائِلَ إِلّا
الدَّائِمُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ
وَ هَلْ یرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلّا الرَّازِقُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ
أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِیلُ وَ هَلْ یرْحَمُ الْبَخِیلَ
إِلّا الْجَوَادُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْمُعَافِى وَ أَنَا
الْمُبْتَلَى وَ هَلْ یرْحَمُ الْمُبْتَلَى إِلّا الْمُعَافِى مَوْلاىَ یا
مَوْلاىَ أَنْتَ الْكَبِیرُ وَ أَنَا الصَّغِیرُ وَ هَلْ یرْحَمُ
الصَّغِیرَ إِلّا الْكَبِیرُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ
الْهَادِى وَ أَنَا الضَّالُّ وَ هَلْ یرْحَمُ الضَّالَّ إِلّا الْهَادِى
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ هَلْ یرْحَمُ
الْمَرْحُومَ إِلّا الرَّحْمَنُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ السُّلْطَانُ
وَ أَنَا الْمُمْتَحَنُ وَ هَلْ یرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إِلّا السُّلْطَانُ
مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الدَّلِیلُ وَ أَنَا الْمُتَحَیرُ
وَ هَلْ یرْحَمُ الْمُتَحَیِّرَ إِلّا الدَّلِیلُ مَوْلاىَ یا
مَوْلاىَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ یرْحَمُ
الْمُذْنِبَ إِلّا الْغَفُورُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْغَالِبُ وَ
أَنَا الْمَغْلُوبُ وَ هَلْ یرْحَمُ الْمَغْلُوبَ إِلّا الْغَالِبُ مَوْلاىَ
یا مَوْلاىَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ یرْحَمُ
الْمَرْبُوبَ إِلّا الرَّبُّ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ أَنْتَ الْمُتَكَبِّرُ وَ
أَنَا الْخَاشِعُ وَ هَلْ یرْحَمُ الْخَاشِعَ إِلّا الْمُتَكَبِّرُ مَوْلاىَ
یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنِى بِرَحْمَتِكَ وَ ارْضَ عَنِّى بِجُودِكَ وَ
كَرَمِكَ وَ فَضْلِكَ یا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الطَّوْلِ وَ
الامْتِنَانِ بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
مقام حضرت صادق علیه السّلام
پس برو بسوى مقام حضرت صادق علیه السّلام و آن واقع است
در نزدیكى درب حرم مسلم بن عقیل رضوان اللّه علیه كه بداخل
مسجدبازمیشود
دو ركعت نماز كن و چون سلام دادى و تسبیح نمودى پس
بگو :
یا صَانِعَ كُلِّ مَصْنُوعٍ وَ یا جَابِرَ
كُلِّ كَسِیرٍ وَ یا حَاضِرَ كُلِّ مَلَإٍ وَ یا شَاهِدَ كُلِّ
نَجْوَى وَ یا عَالِمَ كُلِّ خَفِیَّةٍ وَ یا شَاهِدًا غَیرَ
غَائِبٍ وَ یا غَالِبًا غَیرَ مَغْلُوبٍ وَ یا قَرِیبًا
غَیرَ بَعِیدٍ وَ یا مُونِسَ كُلِّ وَحِیدٍ وَ یا
حَیًّا حِینَ لا حَىَّ غَیرُهُ یا مُحْیىَ
الْمَوْتَى وَ مُمِیتَ الْأَحْیاءِ اَلْقَائِمَ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ
بِمَا كَسَبَتْ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .
پس بخوان هر چه خواهى
ذكر نمازى براى حاجت در جامع كوفه
از حضرت صادق علیه السّلام روایت است كه: كسى
كه دو ركعت نماز گزارد در مسجد كوفه بخواند در هر ركعت حمد و دو قُلْ أَعُوذُ و
سوره اخلاص و كافرون و نصر و قدر و سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى و چون سلام
دهد تسبیح زهرا علیه السّلام بگوید پس بطلبد از خدا هر حاجتى كه
بخواهد خدا حاجتش را برآورده و دعایش را مستجاب خواهد فرمود .
صحن مسجد كوفه
و در حدیث معتبر از ابو حمزه ثمالى منقول است كه گفت:
روزى در مسجد كوفه نشسته بودم ناگاه دیدم كه شخصى از در كنده داخل شد از همه
كس خوشروتر و خوشبوتر و پاك جامه تر و عمامه به سر بسته و پیراهن و دراعه
پوشیده و دو نعل عربى در پاى مباركش بود پس نعلین را كند و نزد ستون
هفتم ایستاد و دستها را تا برابر گوش بلند كرد و تكبیرى گفت كه جمیع
موهاى بدن من از دهشت آن راست ایستاد پس چهار ركعت نماز گزارد و ركوع و
سجودش را نیكو بعمل آورد پس این دعا را خواند إِلَهِى إِنْ كُنْتُ
قَدْ عَصَیتُكَ و خواند تا رسید به یا كَرِیمُ پس به سجود
رفت و مكرّر یا كَرِیمُ گفت آن قدر كه یك نفس وفا كند پس در
سجود گفت یا مَنْ یقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ و
خواند تا هفتاد مرتبه یا سَیّدِى كه در اعمال ستون هفتم ذكر شد چون سر
از سجده برداشت و نیك ملاحظه كردم حضرت امام زین العابدین علیه
السّلام بود پس دستهاى مباركش را بوسیدم و پرسیدم كه از براى چه آمدید
به اینجا فرمود از براى آنچه كه دیدى یعنى نماز در مسجد كوفه.
ابو حمزه ثمالی نقل می کند که امام سجّاد (ع)
از مدینه به مسجد کوفه آمد، فقط دو رکعت نماز در مسجد کوفه خواند سوار شتر
خود شده، به مدینه بر گشت. [تهذیب الأحکام، ج 3، ص 254، ح20]
زیارت مسلم، مختاروهانی
زیارت جناب مسلم بن عقیل قَدَّسَ اللَّهُ
رُوحَهُ وَ نَوَّرَ ضَرِیحَهُ
چون از اعمال مسجد كوفه فارغ شدى برو بسوى قبر مسلم بن عقیل
رضوان اللّه علیه و بایست نزد او و بگو : (آرامگاه مسلم بن عقیل
در شرق مسجد کوفه است یك در ازداخل مسجد دارد و دردیگر ازصحن حرم آن
جناب است)
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَلِكِ الْحَقِّ الْمُبِینِ اَلْمُتَصَاغِرِ
لِعَظَمَتِهِ جَبَابِرَةُ الطَّاغِینَ اَلْمُعْتَرِفِ بِرُبُوبِیَّتِهِ
جَمِیعُ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ الْمُقِرِّ بِتَوْحِیدِهِ
سَائِرُ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِ
الْأَنَامِ وَ أَهْلِ بَیتِهِ الْكِرَامِ صَلاةً تَقَرُّ بِهَا أَعْینُهُمْ
وَ یرْغَمُ بِهَا أَنْفُ شَانِئِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِینَ
سَلامُ اللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ وَ سَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ
وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِینَ وَ أَئِمَّتِهِ الْمُنْتَجَبِینَ
وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِینَ وَ جَمِیعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ
وَ الزَّاكِیاتُ الطَّیبَاتُ فِیمَا تَغْتَدِى وَ تَرُوحُ عَلَیكَ
یا مُسْلِمَ بْنَ عَقِیلِ بْنِ أَبِى طَالِبٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّكَاةَ وَ
أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَاهَدْتَ فِى
اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ قُتِلْتَ عَلَى مِنْهَاجِ الْمُجَاهِدِینَ فِى
سَبِیلِهِ حَتَّى لَقِیتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنْكَ
رَاضٍ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَیتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ بَذَلْتَ نَفْسَكَ
فِى نُصْرَةِ حُجَّةِ اللَّهِ وَ ابْنِ حُجَّتِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْیقِینُ
أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِیمِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ
النَّبِىِّ الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدَّلِیلِ
الْعَالِمِ وَ الْوَصِىِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ فَجَزَاكَ
اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَنِ
الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ بِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ
وَ أَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ
اللَّهُ مَنْ أَمَرَ بِقَتْلِكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ
اللَّهُ مَنِ افْتَرَى عَلَیكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ وَ
اسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَایعَكَ وَ غَشَّكَ وَ
خَذَلَكَ وَ أَسْلَمَكَ وَ مَنْ أَلَّبَ عَلَیكَ وَ لَمْ یعِنْكَ اَلْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذِى جَعَلَ النَّارَ مَثْوَاهُمْ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ
أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُومًا وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا
وَعَدَكُمْ جِئْتُكَ زَائِرًا عَارِفًا بِحَقِّكُمْ مُسَلِّمًا لَكُمْ تَابِعًا
لِسُنَّتِكُمْ وَ نُصْرَتِى لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یحْكُمَ اللَّهُ وَ
هُوَ خَیرُ الْحَاكِمِینَ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ
شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ السَّلامُ عَلَیكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ قَتَلَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَیدِى وَ
الْأَلْسُنِ.
و در مزار كبیر این كلمات را بمنزله اذن دخول
قرار داده و گفته پس داخل شو و بچسبان خود را به قبر یااشاره كن به ضریح
آن جناب و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْعَبْدُ
الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ عَلَیهِمُ السَّلامُ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى مُحَمَّدٍ
وَ آلِهِ وَ السَّلامُ عَلَیكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ
مَغْفِرَتُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَضَیتَ عَلَى
مَا مَضَى عَلَیهِ الْبَدْرِیونَ الْمُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ
اللَّهِ الْمُبَالِغُونَ فِى جِهَادِ أَعْدَائِهِ وَ نُصْرَةِ أَوْلِیائِهِ
فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَكْثَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ
جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَیعَتِهِ وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ
أَطَاعَ وُلاةَ أَمْرِهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَالَغْتَ فِى النَّصِیحَةِ
وَ أَعْطَیتَ غَایةَ الْمَجْهُودِ حَتَّى بَعَثَكَ اللَّهُ فِى
الشُّهَدَاءِ وَ جَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِ وَ أَعْطَاكَ مِنْ
جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلًا وَ أَفْضَلَهَا غُرَفًا وَ رَفَعَ ذِكْرَكَ فِى
الْعِلِّیینَ وَ حَشَرَكَ مَعَ النَّبِیّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ
وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِیقًا
أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْكُلْ وَ أَنَّكَ قَدْ مَضَیتَ
عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ مُقْتَدِیًا بِالصَّالِحِینَ وَ
مُتَّبِعًا لِلنَّبِیّینَ فَجَمَعَ اللَّهُ بَینَنَا وَ بَینَكَ
وَ بَینَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِیائِهِ فِى مَنَازِلِ الْمُخْبِتِینَ
فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ .
پس نماز كن دو ركعت در طرف سر و آن را هدیه آن جناب
كن .
زیارت جناب مختاررحمه اللّه
زاویه غربی حرم جناب مسلم بن عقیل
مرقدمختاربن ابی عبیده ثقفی فرمانده خونخواهان شهدای
كربلا است
این زیارت را كه درتابلو بالای قبر مختار
است زیارت كن ایشان را وبگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
مُسِرَّمُحَمَّدٍالْمُصْطَفی اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُسِرَّعَلِیٍّ
الْمُرْتَضی اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُسِرَّ فاطِمَةَ الزَّهراءِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُسِرَّ الْحَسَنِ الْمُجْتَبی
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اَیُّهَا الآخِذُ بِثارِ الْحُسَینِ
الْغَریبِ وَالشَّهیدِبِكَرْبَلاءِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
مَنْ اَدْخَلَ السُّرُورَ عَلَی الْاَئِمَّةِ الْاَطْهارِالْاَبْرارِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اَبااِسحاقِ الْمُخْتارِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا مُحارِبَ الْكَفَرَةِ الْفُجّارِ عَلَیهِمُ الَّلعْنَةُ وَسُوءُ
الدّارِ اَلسَّلامُ عَلی مَنْ تَرَحَّمَ عَلَیهِ الْاِمامُ زَینِ
الْعابِدِینَ اِذْقالَ رَحِمَ اللّهُ الْمُخْتارَ فَاِنَّهُ بَنی
دُورَنا وَاَنْعَشَ اَیتامَنا اَلسَّلامُ عَلی مَنْ تَرَحّمَ عَلَیهِ
الْاِمامُ مُحَمَّدٍالْباقِرُ اِذْقالَ رَحِمَ اللّهُ الْمُخْتارَ فَاِنَّهُ
مافَرِحَتْ وَلااِبْتَهَجَتْ هاشِمِیَّةٌ وَلا اُدْخِلَ سُرُورٌ عَلی
بَیتِ عَلَوِیٍّ حَتّی اَرْسَلَ الْمُخْتارُ بِرَاْسِ عُبَیدَاللّهِ
بْنَ زِیادٍ وَ بِرَاْسِ عُمَرَبْنَ سَعْدٍ اِلَی الْمَدِینَةِ
اَلسَّلامُ عَلی مَنْ تَرَحَّمَ عَلَیهِ الْاِمامُ الصّادِقُ
فَرَحِمَكَ اللّهُ اَیُّهَاالْمُخْتارُ وَحَشَرَكَ اللّهُ مَعَ الْاَئِمَّةِ
الْاَطْهارِ وْجَعَلَنا وَاِیّاكَ مِنَ الطّالِبِینَ بِثارِالْحُسَینِ
یَوْمَ ینادِی الْمُنادِی یالِثاراتِ الْحُسَینِ
وَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَكَ وَمَنْ سَعی بِقَتْلِكَ وَسَلامُ اللّهِ عَلَیكَ
وَعَلَی الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ یدَیكَ مِنَ
الصّالِحِینَ وَالْمُؤْمِنِینَ آمِینَ رَبَّ الْعالَمِینَ
بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ .
زیارت دیگر كه درزیارتنامه نوشته شده :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا
الْعَبْدُالصّالِحُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا الْوَلِی
النّاصِحُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابا اِسْحاقَ الْمُخْتار اَلسَّلامُ
عَلَیكَ اَیُّهَا الْمُخْلِصُ لِلّهِ فی طاعَتِهِ وَ لِزَینَ
الْعابِدینَ عَلَیهِ السَّلامُ فی صُحْبَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یامَنْ رَضِی اللهُ عَنْهُ النَّبِیَّ وَ قَسیمَ
الْجَنَّةِ وَ النّارِ وَ كاشِفَ الْكَرْبِ وَ الْغُمَّةِ قائِماً مَقامًا لَمْ یصِلْ
اِلَیهِ اَحَدٌ مِنَ الْاُمَّةِ الْاِسْلامِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
مَنْ بَذَلَ نَفْسَهُ فی رِضاءِ الْاَئِمَّةِ فی نُصْرَةِ الْعِتْرُةِ
الطّاهِرَةِ وَ الآخِذِ بِثارِهِمْ مِنَ الْعِصابَةِ الْمَلْعُونَةِ الْفاجِرَةِ
فَجَزاكَ اللهُ عَنِ النَّبِی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ
مِنْ اَهِلِ بَیتِهِ.
زیارت هانى بن عروه رحمة اللّه و رضوانه علیه
پس میروی به زیارت هانی بن عروه كه
روبروی حرم مسلم بن عقیل است مىایستى در نزد قبر او و سلام
مىكنى به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و مىگویى :
سَلامُ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَیكَ
یا هَانِىَ بْنَ عُرْوَةَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا
الْعَبْدُ الصَّالِحُ النَّاصِحُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ عَلَیهِمُ السَّلامُ
أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوما فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ
اسْتَحَلَّ دَمَكَ وَ حَشَا قُبُورَهُمْ نَارًا أَشْهَدُ أَنَّكَ لَقِیتَ
اللَّهَ وَ هُوَ رَاضٍ عَنْكَ بِمَا فَعَلْتَ وَ نَصَحْتَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ
قَدْ بَلَغْتَ دَرَجَةَ الشُّهَدَاءِ وَ جُعِلَ رُوحُكَ مَعَ أَرْوَاحِ
السُّعَدَاءِ بِمَا نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مُجْتَهِدًا وَ بَذَلْتَ
نَفْسَكَ فِى ذَاتِ اللَّهِ وَ مَرْضَاتِهِ فَرَحِمَكَ اللَّهُ وَ رَضِىَ عَنْكَ
وَ حَشَرَكَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ جَمَعَنَا وَ إِیّاكُمْ
مَعَهُمْ فِى دَارِ النَّعِیمِ وَ سَلامٌ عَلَیكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ
وَ بَرَكَاتُهُ .
پس دو ركعت نماز كن و هدیه كن آن را به روح هانى و
دعا كن از براى خود به آنچه مىخواهى.
حدیث:
الإمام الصّادق علیه السّلام : إنَّ العُبّادَ
ثَلاثَةٌ : قَومٌ عَبَدُوا اللّهَ عَزَّ و جَلَّ خَوفًا فَتِلكَ عِبادَةُ العَبیدِ
، وقَومٌ عَبَدُوا اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى طَلَبَ الثَّوابِ فَتِلكَ عِبادَةُ
الاُجَراءِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّهَ عَزَّ و جَلَّ حُبّا لَهُ فَتِلكَ عِبادَةُ
الأَحرارِ ، وهِی أفضَلُ العِبادَةِ . «از كتاب دوستی در قرآن و حدیث»
بندگان ، سه گونهاند : مردمى كه از سرِ ترس ، خدا را مىپرستند كه این،
پرستش بندگان است. مردمى ، خداوند عز و جل را براى به دست آوردن پاداش مىپرستند
كه این ، پرستش مزدبگیران است . مردمى كه خداوند عز و جل را براى آن
كه دوستش دارند ، مىپرستند . پس این ، پرستش آزادگان است و برترین
نوعِ پرستش است
الإمامُ الرِّضا علیه السلام : لایجتَمِعُ
المالُ إلّا بخِصالٍ خَمسٍ: بِبُخلٍ شَدیدٍ ، وأمَلٍ طَویلٍ ، وحِرصٍ
غالِبٍ، وقَطیعَةِ الرَّحِمِ ، وإیثارِ الدُّنیا علَى الآخِرَةِ
. (منتخب میزان الحكمه ومیزان الحكمه ج9ص277به بعد)
امام رضا علیه السلام : مال و ثروت جمع نشود ، مگر با
داشتن پنج خصلت : بخل شدید ، آرزوى دراز، حرص چیره (بر جان) ، رسیدگى
نكردن به خویشان و ترجیح دنیا بر آخرت .
مسجد سهله
مسجد سهله (نامهای دیگر: مسجد سهیل، بنیظفر،
عبدالقیس) یکی از مشهورترین مساجد اسلامی است که در
قرن اول هجری توسط قبایل عرب در کوفه در سمت شمال غربی مسجد
جامع کوفه به فاصله حدود دو کیلومتر ساختهشدهاست. این مسجد یکی
ازقدیمیترین مکان منتسب به حضرت بقیةاللّه(عج) است و از
سوی دیگر بنابر محتوای روایات، پس از ظهور آن حضرت
اقامتگاه شخصی ایشان معرّفی شده است.
این مسجد در زمینی که اطراف آن پوشیده
از ماسه های قرمز است، بنا شده است. تقریباً شکل هندسی آن به
صورت مستطیل، با طول 140 متر و عرض 125 متر است. ارتفاع دیوارهایی
که آن را احاطه کرده اند، حدود 22 متر است که هر یک از اضلاع چهارگانه آن به
وسیله برجهای نیم دایره ای از طرف خارج و به فاصله
های مساوی تقویت میشوند. در میانه ضلع شرقی دیوار،
مناره ای به ارتفاع 30 متر وجود دارد. درِ اصلی مسجد در ضلع شرقی
قرار دارد.
مقامهای مسجدسهله عبارتند از:مقام امام صادق (ع)،
مقام حضرت ابراهیم (ع)، مقام حضرت ادریس (ع)، مقام حضرت خضر (ع)، مقام
انبیا صالحان، مقام امام زین العابدین (ع) و مسجد و مقام امام
زمان (عج).
فضیلت مسجدسهله
امام صادق(ع) خطاب به ابوبصیر فرمود: «...مسجد سهله،
اقامتگاه حضرت ادریس(ع) و حضرت ابراهیم خلیل الرحمان(ع) بود.
خداوند، پیامبری را مبعوث نکرده، جز اینکه در مسجد سهله نماز
گزارده است. مسجد سهله، پایگاه حضرت خضر(ع) است.کسی که در مسجد سهله
اقامت کند، همانند کسی است که در خیمه رسول اکرم(ص) اقامت کند. مرد و
زن با ایمانی یافت نمیشود، جز اینکه دلش به سوی
مسجد سهله پر میزند. در مسجد سهله، تخته سنگی است که تمثال همه پیامبران
بر آن نقش بسته است. احدی در مسجد سهله نماز نمیگزارد که با نیت
راستین خدا را بخواند، جز اینکه خداوند او را با حاجت بر آورده شده از
آنجا بر میگرداند.احدی نیست که در مسجد سهله به خدا پناهنده
شود، جز اینکه خداوند او را از آنچه بیم دارد پناه دهد. ابوبصیر
عرض کرد: فضیلت بسیار بزرگی است!. امام صادق(ع) فرمود: «آیا
برایت بیفزایم؟». عرض کرد: بلى. فرمود:
«مسجد سهله، از آن بُقعههایی است که خداوند
دوست دارد او را در آنجا بخوانند. شب و روزی نیست که فرشتگان به زیارت
مسجد سهله نشتابند و در آنجا به عبادت حق تعالی نپردازند. اگر من در آن
سامان سکونت داشتم، هیچ نمازی را جز در مسجد سهله نمیخواندم. ای
ابا محمّد! اگر مسجد سهله هیچ فضیلتی جز فرود آمدن فرشتهها و
اقامت پیامبران را نداشت، همین فضیلت بس بود، در حالی که
این همه فضیلت دارد. آنچه از فضایل مسجد سهله برای تو
بازگو نکردم، بیش از فضایلی است که برایت گفتم».
ابوبصیر عرض کرد: آیا مسجد سهله، اقامتگاه
دائمی حضرت قائم(ع) خواهد بود؟ فرمود: «آری».
محل تقسیم غنایم مسلمانان پس از ظهور، مسجد
سهله است. و امام پس از ظهور به اصلاح حدود این مسجد خواهند پرداخت.
بعد از مسجد كبیر كوفه مسجدى به فضیلت مسجد
سهله در آن عرصه نیست و آن خانه یِ حضرت ادریس علیه السّلام
و حضرت ابراهیم علیه السّلام و محل ورود حضرت خضر علیه السّلام
و مسكن آن حضرت است و از حضرت صادق علیه السّلام منقول است كه به ابو بصیر
فرمود اى ابو محمّد گویا من مىبینم حضرت صاحب الامر علیه السّلام
در مسجد سهله فرود آید با اهل و عیالش و منزل آن حضرت باشد و حق تعالى
هیچ پیغمبرى نفرستاده است مگر آنكه در آن مسجد نماز كرده است و هر كه
در آن مسجد اقامت نماید چنان است كه در خیمه رسول خدا صلّى اللّه علیه
و آله اقامت نموده است و هیچ مرد و زن مؤمنى نیست مگر آنكه دلش مایل
است به سوى آن مسجد و در آن مسجد سنگى است كه در آن صورت هر پیغمبرى هست و هیچكس
با نیّت صادقه نماز و دعا نمىكند در آن مسجد مگر آنكه برمىگردد با حاجت
برآمده شده و هیچكس در آن مسجد امان نمىطلبد مگر آنكه امان مىیابد
از هر چه كه مىترسد.گفتم فضیلت این است كه از براى این مسجد
است حضرت فرمود زیادتر بگویم از برایت عرض كردم بلى فرمود كه آن
از جمله بقعههایى است كه خدا دوست مىدارد كه او را در آنها بخوانند و هیچ
شب و روزى نیست مگر آنكه ملائكه مىآیند به زیارت آن مسجد و
عبادت مىكنند خدا را در آن پس فرمود كه اگر من نزدیك مىبودم به شما همه
نماز را در آن مسجد مىكردم پس فرمود اى ابا محمّد آنچه وصف نكردم از فضیلت
این مسجد بیشتر از آن است كه گفتم من عرض كردم فدایت شوم حضرت
قائم علیه السّلام همیشه در آن مسجد خواهد بود فرمود بلى
امام صادق (ع) به ابابصیر فرمود: «ای ابامحمّد!
گویا میبینم حضرت صاحب الامر (عج) با اهل و عیالش در آن
مسجد منزل اختیار نمودند و خداوند هیچ پیامبری را
نفرستاده مگر آنکه در آن مسجد نماز به جا آورده است و هر که در آن مسجد اقامت کند،
چنان است که در خیمه رسول خدا اقامت کرده است. هر مرد و زن مؤمنی دلش
مایل به آن مسجد است و هر کس با نیّت صادق و درست در آن مسجد نماز و
دعا کند، با حاجتِ روا شده از آن مسجد باز میگردد و هر کس در آن مسجد امنیّت
طلب نماید، از هر چه میترسد ایمن میگردد.»
دیگر بار امام (ع) فرمود: «این مسجد از جمله
مکانهایی است که خداوند متعال دوست دارد در آنجا او را بخوانند و هیچ
شب و روزی نیست، مگر اینکه ملائکه به زیارت این
مسجد میایند و در آن به عبادت میپردازند.»
اعمال مسجد سهله
پس دو ركعت نماز میان شام و خفتن سنّت است. از حضرت
صادق علیه السّلام مروى است كه هر غمناكى كه چنین كند و دعا كند حق
تعالى غمش را زایل كند. و از بعض كتب مزاریه نقل شده كه چون خواستى
داخل مسجد شوى بایست نزد در و بگو :
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى
اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ خَیرُ الْأَسْمَاءِ لِلَّهِ تَوَكَّلْتُ
عَلَى اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِى مِنْ عُمَّارِ مَسَاجِدِكَ وَ بُیوتِكَ اَللَّهُمَّ
إِنِّى أَتَوَجَّهُ إِلَیكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُقَدِّمُهُمْ
بَینَ یدَىْ حَوَائِجِى فَاجْعَلْنِى اَللَّهُمَّ بِهِمْ عِنْدَكَ
وَجِیهًا فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ اَللَّهُمَّ
اجْعَلْ صَلاتِى بِهِمْ مَقْبُولَةً وَ ذَنْبِى بِهِمْ مَغْفُورَا وَ رِزْقِى
بِهِمْ مَبْسُوطَا وَ دُعَائِى بِهِمْ مُسْتَجَابَا وَ حَوَائِجِى بِهِمْ مَقْضِیةً
وَ انْظُرْ إِلَىَّ بِوَجْهِكَ الْكَرِیمِ نَظْرَةً رَحِیمَةً
أَسْتَوْجِبُ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ ثُمَّ لا تَصْرِفْهُ عَنِّى أَبَدًا
بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یا مُقَلِّبَ
الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِى عَلَى دِینِكَ وَ دِینِ
نَبِیِّكَ وَ وَلِیِّكَ وَ لا تُزِغْ قَلْبِى بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنِى
وَ هَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ اَللَّهُمَّ إِلَیكَ
تَوَجَّهْتُ وَ مَرْضَاتَكَ طَلَبْتُ وَ ثَوَابَكَ ابْتَغَیتُ وَ بِكَ
آمَنْتُ وَ عَلَیكَ تَوَكَّلْتُ اَللَّهُمَّ فَأَقْبِلْ بِوَجْهِكَ إِلَىَّ
وَ أَقْبِلْ بِوَجْهِى إِلَیكَ .
پس بخوان آیة الكرسى و معوّذتین را و تسبیح
كن خدا را هفت مرتبه و تحمید كن هفت مرتبه و تهلیل بگو هفت مرتبه و
تكبیر بگو هفت مرتبه یعنى هر یك از سُبْحَانَ اللَّهِ و
الْحَمْدُ لِلَّهِ و لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ و اللَّهُ أَكْبَرُ را هفت مرتبه بگو
پس بگو :
اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا هَدَیتَنِى وَ
لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَضَّلْتَنِى وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا شَرَّفْتَنِى
وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى كُلِّ بَلاءٍ حَسَنٍ ابْتَلَیتَنِى اَللَّهُمَّ
تَقَبَّلْ صَلاتِى وَ دُعَائِى وَ طَهِّرْ قَلْبِى وَ اشْرَحْ لِى صَدْرِى وَ تُبْ
عَلَىَّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ .
حدیث:
الإمام الصّادق علیه السّلام : قالَ رَسولُ اللّه
صلّى اللّه علیه و آله : اَلجُلوسُ فِی المَسجِدِ لِانتِظارِ
الصَّلاةِ عِبادَةٌ مالَم یُحدِث ، قیلَ : یا رَسولَ اللّه وما
یُحدِثُ؟ قالَ : الاِغتِیابَ . به انتظار نماز در مسجد نشستن ، عبادت
است تا زمانى که ناروایى پدید نیاورد» . گفته شد : اى
پیامبر خدا! چه ناروایى ؟ فرمود : «غیبت کردن».بحار الأنوار: ج
۷۵ ص ۲۴۹ ح ۱۷ .
مقامهای مسجدسهله
مقام امام صادق علیه السّلام
مقام امام صادق علیه السّلام روبروی درب
مسجدبالای سكواست.
دو ركعت نماز تحیّت مسجد كن قربة إلى الله (ودوركعت
نماز مقام امام صادق علیه السّلام كن)و چون فارغ شدى دستها را به سمت آسمان بلند كن و بگو :
أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ مُبْدِئُ الْخَلْقِ
وَ مُعِیدُهُمْ وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ خَالِقُ الْخَلْقِ
وَ رَازِقُهُمْ وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ وَ
أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ وَ بَاعِثُ مَنْ فِى
الْقُبُورِ أَنْتَ وَارِثُ الْأَرْضِ وَ مَنْ عَلَیهَا أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ
الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ الْحَىِّ الْقَیومِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ
إِلا أَنْتَ عَالِمُ السِّرِّ وَ أَخْفَى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِى إِذَا دُعِیتَ
بِهِ أَجَبْتَ وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیتَ وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ وَ بِحَقِّهِمُ الَّذِى أَوْجَبْتَهُ
عَلَى نَفْسِكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ
لِى حَاجَتِى اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ یا سَامِعَ الدُّعَاءِ یا سَیِّدَاهْ
یا مَوْلاهْ یا غِیاثَاهْ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ سَمَّیتَ
بِهِ نَفْسَكَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِى عِلْمِ الْغَیبِ عِنْدَكَ أَنْ
تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَنَا
السَّاعَةَ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یا سَمِیعَ
الدُّعَاءِ . پس به سجده برو و خشوع كن و بخوان خدا را به جهت هر چه كه
مىخواهى
سیّد بن طاوس فرموده كه چون اراده كردى كه به مسجد
سهله روى پس ما بین مغرب و عشا در شب چهارشنبه وارد آن مسجد شو كه افضل
اوقات دیگر است پس همان كه وارد شدى نماز مغرب و نافله اش را بجا آور
مقام حضرت ابراهیم علیه السلام
مقام ابراهیم در گوشهاى كه طرف مغرب و شمال است و آن
موضع خانه حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام است كه از آنجا به جنگ
عمالقه رفت
نمازكن دو ركعت و چون از نماز فارغ شدى تسبیح بكن و
پس از آن بگو :
اَللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ الْبُقْعَةِ الشَّرِیفَةِ
وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِیهَا قَدْ عَلِمْتَ حَوَائِجِى فَصَلِّ
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِهَا وَ قَدْ أَحْصَیتَ ذُنُوبِى
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهَا اَللَّهُمَّ أَحْینِى
مَا كَانَتِ الْحَیاةُ خَیرًا لِى وَ أَمِتْنِى إِذَا كَانَتِ
الْوَفَاةُ خَیرًا لِى عَلَى مُوَالاةِ أَوْلِیائِكَ وَ مُعَادَاةِ
أَعْدَائِكَ وَ افْعَلْ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
.
مقام حضرت ادریس علیه السّلام
مقام حضرت ادریس علیه السّلام در گوشه اى دیگر
كه در سمت مغرب و قبله است كه خانه حضرت ادریس علیه السّلام بوده
وآنجابه خیّاطی وعبادت مشغول بوده است
دو ركعت نماز مىگزارى و دستها را بلند مىكنى و مىگویى
:
اَللَّهُمَّ إِنِّى صَلَّیتُ هَذِهِ الصَّلاةَ
ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِكَ وَ طَلَبَ نَائِلِكَ وَ رَجَاءَ رِفْدِكَ وَ جَوَائِزِكَ
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْهَا مِنِّى بِأَحْسَنِ
قَبُولٍ وَ بَلِّغْنِى بِرَحْمَتِكَ الْمَأْمُولَ وَ افْعَلْ بِى مَا أَنْتَ
أَهْلُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ . پس به سجده
برو و بگذار دو طرف صورت را بر خاك .
مقام حضرت مهدى علیه السلام
مقام حضرت مهدى علیه السّلام نزدیك مقام امام زین
العابدین علیه السّلام است
دو ركعت نماز بحمد و هر سوره كه خواهى بگزار پس رو به قبله
زیر آسمان بایست و بگو : (بهتر آن است كه در ركعت اول نمازبعد از حمد
سوره إنّا فتحنا بخواند و در ركعت دوم إذا جاء نصر الله)
سَلامُ اللَّهِ الْكَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعَامُّ
وَ صَلَوَاتُهُ الدَّائِمَةُ وَ بَرَكَاتُهُ الْقَائِمَةُ التَّامَّةُ عَلَى
حُجَّةِ اللَّهِ وَ وَلِیِّهِ فِى أَرْضِهِ وَ بِلادِهِ وَ خَلِیفَتِهِ
عَلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ سُلالَةِ النُّبُوَّةِ وَ بَقِیَّةِ
الْعِتْرَةِ وَ الصَّفْوَةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ مُظْهِرِ الْإِیمَانِ وَ
مُلَقِّنِ [مُعْلِنِ] أَحْكَامِ الْقُرْآنِ وَ مُطَهِّرِ الْأَرْضِ وَ نَاشِرِ
الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَ الْعَرْضِ وَ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِىِّ
الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِىِّ وَ ابْنِ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ
الْوَصِىِّ ابْنِ الْأَوْصِیاءِ الْمَرْضِیینَ الْهَادِى
الْمَعْصُومِ ابْنِ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَعْصُومِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِینَ الْمُسْتَضْعَفِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا مُذِلَّ الْكَافِرِینَ الْمُتَكَبِّرِینَ
الظَّالِمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ یا صَاحِبَ
الزَّمَانِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ
الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ الْأَئِمَّةِ
الْحُجَجِ الْمَعْصُومِینَ وَ الْإِمَامِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوِلایةِ
أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْمَهْدِىُّ قَوْلًا وَ فِعْلًا وَ أَنْتَ الَّذِى
تَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَ جَوْرًا
فَعَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَكَ وَ سَهَّلَ مَخْرَجَكَ وَ قَرَّبَ زَمَانَكَ وَ
كَثَّرَ أَنْصَارَكَ وَ أَعْوَانَكَ وَ أَنْجَزَ لَكَ مَا وَعَدَكَ فَهُوَ
أَصْدَقُ الْقَائِلِینَ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ
اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ
الْوَارِثِینَ یا مَوْلاىَ یا صَاحِبَ الزَّمَانِ یا
ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَاجَتِى كَذَا وَ كَذَا «و بجاى كذا
و كذا حاجات خود را ذكر كند» فَاشْفَعْ لِى فِى نَجَاحِهَا فَقَدْ تَوَجَّهْتُ
إِلَیكَ بِحَاجَتِى لِعِلْمِى أَنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ شَفَاعَةً
مَقْبُولَةً وَ مَقَامًا مَحْمُودًا فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّكُمْ بِأَمْرِهِ وَ
ارْتَضَاكُمْ لِسِرِّهِ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِى لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَینَكُمْ
وَ بَینَهُ سَلِ اللَّهَ تَعَالَى فِى نُجْحِ طَلِبَتِى وَ إِجَابَةِ
دَعْوَتِى وَ كَشْفِ كُرْبَتِى .
و بخواه هر چه خواهى كه برآورده میشود إن شاء الله
تعالى .
مناسب است زیارت آن حضرت در آن محلّ شریف و از
بعض كتب مزاریه نقل شده كه شایسته است زیارت كنند آن حضرت را در
این محلّ در حالى كه ایستاده باشند به این زیارت سَلامُ
اللَّهِ الْكَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الخ که گذشت. و سید على خان در كلم
طیّب فرموده: این استغاثه اى است به حضرت صاحب الزّمان صلوات اللّه
علیه هر جا كه باشى. درقسمت سامرا دعاهای بیشتری هست.
مقام امام زین العابدین علیه السلام
پس نماز مىگزارى در خانه اى كه در وسط مسجد است دو ركعت و
مىگویى :
یا [مَنْ هُوَ] أَقْرَبُ إِلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
یا فَعَّالًا لِمَا یرِیدُ یا مَنْ یحُولُ بَینَ
الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ حُلْ بَینَنَا وَ
بَینَ مَنْ یؤْذِینَا بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ یا كَافِىَ
مِنْ كُلِّ شَىْءٍ وَ لا یكْفِى مِنْهُ شَىْءٌ اكْفِنَا الْمُهِمَّ مِنْ
أَمْرِ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ . پس بگذار دو طرف روى خود را بر
خاك.
مقام حضرت خضر علیه السّلام
مقام حضرت خضر علیه السّلام درگوشه دیگرطرف
مشرق وقبله روبروی مقام صالحان است
از بعض كتب مزاریه غیر معروفه نقل شده كه بعد
از آن مىروى به گوشه اى دیگر كه در طرف مشرق واقع شده
دو ركعت نماز بگذار در آنجا و بگو :
اَللَّهُمَّ إِنْ كَانَتِ الذُّنُوبُ وَ الْخَطَایا
قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِى عِنْدَكَ فَلَمْ تَرْفَعْ لِى إِلَیكَ صَوْتًا وَ
لَمْ تَسْتَجِبْ لِى دَعْوَةً فَإِنِّى أَسْأَلُكَ بِكَ یا اَللَّهُ
فَإِنَّهُ لَیسَ مِثْلَكَ أَحَدٌ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ بِمُحَمَّدٍ
وَ آلِهِ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ
تُقْبِلَ إِلَىَّ بِوَجْهِكَ الْكَرِیمِ وَ تُقْبِلَ بِوَجْهِى وَ لا
تُخَیِّبَنِى حِینَ أَدْعُوكَ وَ لا تَحْرِمَنِى حِینَ
أَرْجُوكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
مقام انبیاء و صالحین
مقام انبیاء وصالحین درگوشه اى است كه در طرف
مشرق است
دو ركعت نماز گزار و دستها را بگشا و بگو :
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ یا اَللَّهُ
أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ خَیرَ
عُمُرِى آخِرَهُ وَ خَیرَ أَعْمَالِى خَوَاتِیمَهَا وَ خَیرَ
أَیّامِى یوْمَ أَلْقَاكَ فِیهِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ
قَدِیرٌ اَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ دُعَائِى وَ اسْمَعْ نَجْوَاىَ یا
عَلِىُّ یا عَظِیمُ یا قَادِرُ یا قَاهِرُ یا
حَیًّا لا یمُوتُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ
لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى بَینِى وَ بَینَكَ وَ لا تَفْضَحْنِى عَلَى
رُءُوسِ الْأَشْهَادِ وَ احْرُسْنِى بِعَینِكَ الَّتِى لا تَنَامُ وَ
ارْحَمْنِى بِقُدْرَتِكَ عَلَىَّ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّى
اللَّهُ عَلَى سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ یا
رَبَّ الْعَالَمِینَ .
حکایات:
سید مهدی عباباف نجفی که هر شب چهارشنبه
به مسجد سهله مشرف میشد، در نیمه شبى، به خدمت خورشید عالَم
تاب شرفیاب شد و مشاهده کرد که در آن شب تار، در و دیوار مسجد چون
روز، روشن بود.
حاج سید احمد اصفهانی (مشهور به خوشنویس)
که در زمان میرزای شیرازی به سامرا مهاجرت کرده بود، روز
جمعهاى در مسجد سهله به پیشگاه پیشوای انس و جان شرفیاب
شد و فرمان یافت که همه روزه صبحگاهان، به نیابت از سوی حضرت
صاحب الزمان علیهالسّلام زیارت عاشورا بخواند.
حاج علی نجفی با یک گروه یازده
نفرى، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد. در یک شب چهارشنبه که مسئول
شام فراموش کرده بود غذا بیاورد، بعد از اَعمال مسجد، به مسجد کوفه رفتند و
در حجرهای بیتوته کردند و از شدت گرسنگى، خوابشان نبرد که ناگهان،
خورشید جهان افروز به داخل حجره تشریف آورده، چای و برنج داغ به
آنان مرحمت فرموده است.
محدث نورى، داستان یک سبزی فروش نجفی را
نقل کرده که در شبهای چهارشنبه به مسجد سهله میرفته و در یک
شب ظلمانى، در مقام امام زمان علیه السّلام، به محضر آن خورشید جهان
افروز شرفیاب شده است. وجود حضرت مقام را بدون شمع و چراغ، چون روز روشن
کرده بود.
و نیز از یک مرد صالح سلمانی نقل
میکند که چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شده، در شب چهلم به
دیدار محبوب شرفیاب شده، آن حضرتش او را به ملازمت پدر پیرش،
توصیه فرموده است.
حضرت آیت اللّه حاج میرزا مهدی
اصفهانی (متوفی 1365 ق) مکرر در مکرر در مسجد سهله، برای ملاقات
حضرت بقیة اللّه ارواحنافداه و رهایی از منجلاب افکار
یونانی و التقاطى، استغاثه کرد. سرانجام روزی به هنگام بازگشت
از مسجد سهله، در مقام هود و صالح، به محضر آن حضرت شرفیاب شد و این
جمله نورانی را بر سینه مبارک آن حضرت مشاهده نمود: طلب المعارف من
غیر طریقنا أهل البیت مساوقٌ لإنکارنا؛ طلب کردن معارف
دینى، به جز از طریق ما اهل بیت، با انکار ما مساوی است.
مسجدزیدبن و صعصعة بن صوحان
پس مىروى به مسجد زیدبن صوحان كه نزدیك مسجد
سهله است
دو ركعت نماز در آن مىگزارى و دستها را مىگشایى و
مىگویى :
إِلَهِى قَدْ مَدَّ إِلَیكَ الْخَاطِئُ الْمُذْنِبُ یدَیهِ
بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِكَ إِلَهِى قَدْ جَلَسَ الْمُسِىءُ بَینَ یدَیكَ
مُقِرّا لَكَ بِسُوءِ عَمَلِهِ وَ رَاجِیًا مِنْكَ الصَّفْحَ عَنْ زَلَلِهِ
إِلَهِى قَدْ رَفَعَ إِلَیكَ الظَّالِمُ كَفَّیهِ رَاجِیًا
لِمَا لَدَیكَ فَلا تُخَیِّبْهُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ فَضْلِكَ إِلَهِى
قَدْ جَثَا الْعَائِدُ إِلَى الْمَعَاصِى بَینَ یدَیكَ خَائِفًا
مِنْ یوْمٍ تَجْثُو فِیهِ الْخَلائِقُ بَینَ یدَیكَ
إِلَهِى جَاءَكَ الْعَبْدُ الْخَاطِئُ فَزِعًا مُشْفِقًا وَ رَفَعَ إِلَیكَ
طَرْفَهُ حَذِرًا رَاجِیًا وَ فَاضَتْ عَبْرَتُهُ مُسْتَغْفِرًا نَادِمًا وَ
عِزَّتِكَ وَ جَلالِكَ مَا أَرَدْتُ بِمَعْصِیتِى مُخَالَفَتَكَ وَ مَا عَصَیتُكَ
إِذْ عَصَیتُكَ وَ أَنَا بِكَ جَاهِلٌ وَ لا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ
لا لِنَظَرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لَكِنْ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى وَ أَعَانَتْنِى عَلَى
ذَلِكَ شِقْوَتِى وَ غَرَّنِى سِتْرُكَ الْمُرخَى عَلَىَّ فَمِنَ الآنَ مِنْ
عَذَابِكَ مَنْ یسْتَنْقِذُنِى وَ بِحَبْلِ مَنْ أَعْتَصِمُ إِنْ قَطَعْتَ
حَبْلَكَ عَنِّى فَیا سَوْأَتَاهْ غَدًا مِنَ الْوُقُوفِ بَینَ یدَیكَ
إِذَا قِیلَ لِلْمُخِفِّینَ جُوزُوا وَ لِلْمُثْقِلِینَ حُطُّوا
أَ فَمَعَ الْمُخِفِّینَ أَجُوزُ أَمْ مَعَ الْمُثْقِلِینَ أَحُطُّ وَیلِى
كُلَّمَا كَبُرَ سِنِّى كَثُرَتْ ذُنُوبِى وَیلِى كُلَّمَا طَالَ عُمْرِى
كَثُرَتْ مَعَاصِىَّ فَكَمْ أَتُوبُ وَ كَمْ أَعُودُ أَ مَا آنَ لِى أَنْ أَسْتَحْیىَ
مِنْ رَبِّى اَللَّهُمَّ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اغْفِرْ لِى وَ
ارْحَمْنِى یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ خَیرَ الْغَافِرِینَ .
پس گریه كن و صورت به خاك گذار و بگو :
اِرْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَكَانَ وَ
اعْتَرَفَ پس بگذار طرف راست رو را و بگو إِنْ كُنْتُ بِئْسَ
الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ پس بگذار طرف چپ را و بگو عَظُمَ
الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْیحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ یا كَرِیمُ
پس برگرد به حال سجود و بگو اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ صد مرتبه .
این مسجد از مساجد شریفه كوفه است و منسوب است
به زید بن صوحان كه از بزرگان اصحاب امیر المؤمنین علیه
السلام و از ابدال بشمار مىرفته و در جنگ جمل در یارى آن حضرت شهید
شده و این دعا كه ذكر شد دعاى او بوده كه در نماز شب مىخوانده
و در نزدیكى مسجد زیدمسجد برادرش صعصعة بن
صوحان است
دوركعت نمازكن و سپس بگو
اَللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الآلاءِ
الْوَازِعَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ وَ الْقُدْرَةِ الْجَامِعَةِ وَ
النِّعَمِ الْجَسِیمَةِ وَ الْمَوَاهِبِ الْعَظِیمَةِ وَ الْأَیادِى
الْجَمِیلَةِ وَ الْعَطَایا الْجَزِیلَةِ یا مَنْ لا ینْعَتُ
بِتَمْثِیلٍ وَ لا یمَثَّلُ بِنَظِیرٍ وَ لا یغْلَبُ
بِظَهِیرٍ یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَ أَلْهَمَ فَأَنْطَقَ وَ
ابْتَدَعَ فَشَرَعَ وَ عَلا فَارْتَفَعَ وَ قَدَّرَ فَأَحْسَنَ وَ صَوَّرَ
فَأَتْقَنَ وَ احْتَجَّ فَأَبْلَغَ وَ أَنْعَمَ فَأَسْبَغَ وَ أَعْطَى فَأَجْزَلَ
وَ مَنَحَ فَأَفْضَلَ یا مَنْ سَمَا فِى الْعِزِّ فَفَاتَ نَوَاظِرَ
[خَوَاطِرَ] الْأَبْصَارِ وَ دَنَا فِى اللُّطْفِ فَجَازَ هَوَاجِسَ الْأَفْكَارِ یا
مَنْ تَوَحَّدَ بِالْمُلْكِ فَلا نِدَّ لَهُ فِى مَلَكُوتِ سُلْطَانِهِ وَ
تَفَرَّدَ بِالآلاءِ وَ الْكِبْرِیاءِ فَلا ضِدَّ لَهُ فِى جَبَرُوتِ
شَأْنِهِ یا مَنْ حَارَتْ فِى كِبْرِیاءِ هَیبَتِهِ دَقَائِقُ
لَطَائِفِ الْأَوْهَامِ وَ انْحَسَرَتْ دُونَ إِدْرَاكِ عَظَمَتِهِ خَطَائِفُ
أَبْصَارِ الْأَنَامِ یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَیبَتِهِ وَ
خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِعَظَمَتِهِ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ خِیفَتِهِ
أَسْأَلُكَ بِهَذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتِى لا تَنْبَغِى إِلّا لَكَ وَ بِمَا وَأَیتَ
بِهِ عَلَى نَفْسِكَ لِدَاعِیكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِمَا
ضَمِنْتَ الْإِجَابَةَ فِیهِ عَلَى نَفْسِكَ لِلدَّاعِینَ یا
أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ أَسْرَعَ
الْحَاسِبِینَ یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِینَ صَلِّ عَلَى
مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیینَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیتِهِ وَ
اقْسِمْ لِى فِى شَهْرِنَا هَذَا خَیرَ مَا قَسَمْتَ وَ احْتِمْ لِى فِى
قَضَائِكَ خَیرَ مَا حَتَمْتَ وَ اخْتِمْ لِى بِالسَّعَادَةِ فِیمَنْ
خَتَمْتَ وَ أَحْینِى مَا أَحْییتَنِى مَوْفُورًا وَ أَمِتْنِى
مَسْرُورًا وَ مَغْفُورًا وَ تَوَلَّ أَنْتَ نَجَاتِى مِنْ مُسَاءَلَةِ الْبَرْزَخِ
وَ ادْرَأْ عَنِّى مُنْكَرًا وَ نَكِیرًا وَ أَرِ عَینِى مُبَشِّرًا
وَ بَشِیرًا وَ اجْعَلْ لِى إِلَى رِضْوَانِكَ وَ جِنَانِكَ مَصِیرًا
وَ عَیشًا قَرِیرًا وَ مُلْكًا كَبِیرًا وَ صَلِّ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَثِیرًا .
مسجد صعصعه از مساجد شریفه كوفه است و جماعتى امام
زمان صلوات اللّه علیه را در ماه رجب در آن مسجد مبارك مشاهده كردهاند كه
دو ركعت نماز كرده و این دعا را خوانده اَللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ
السَّابِغَةِ وَ الْآلاءِ الْوَازِعَةِ ...و ظاهر عمل آن حضرت آن است كه این
دعا مخصوص این مسجد شریف و از اعمال او است نظیر دعاهاى مسجد
سهله و زید لكن چون در ماه رجب بوده كه آن حضرت این دعا را خواندهاند
احتمال داده شده كه شاید این دعا از دعاهاى ایّام رجب باشد و
لهذا در كتب علما در اعمال ماه رجب نیز ذكر شده كه شیخ فرموده كه
مستحب است بخوانند در هر روز این دعا را .
صعصعه فرزند صوحان فرزند حجر و کنیهاش «ابوطلحه»
یا «ابوعمرو» بود و نسبتش با پانزده واسطه، به «عبدالقیس» از بزرگان
قبیله «ربیعه» میرسید و از همین جهت
به او «صعصعه بن صوحان عبدی» گفته اند.
امام صادق علیه السّلام فرمود: «هیچ یک
از همراهان علی علیه السّلام حق آن حضرت را نشناخت، مگر صعصعه و
یاران صعصعه».
او در مقابل انحراف از سنّت پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله و بیعدالتیها آرام نمیگرفت؛ از این
رو، حاکمانی که سخنانش را تاب نمیآوردند، راهی جز تبعید
او نداشتند. صعصعه دوبار تبعید شد، زمانی توسط عثمان از کوفه به شام و
زمانی دیگر به دستور معاویه از کوفه به بحرین.
علامه امینی ماجرای تبعید و محل آن
را بدین گونه نوشته است: «پس از آن که عثمان، ولید بن عقبه را از
فرمانداری کوفه عزل کرد و سعید بن عاص را برآن سرزمین حاکم قرار
داد، به وی دستورداد تا با مردم کوفه مدارا کند. از این جهت،
سعید با بزرگان و قاریان این شهر جلساتی ترتیب داد
و حاضران در این مجالس افرادی همچون مالک اشتر، زید بن صوحان،
صعصعه بن صوحان و... بودند؛ اما در یکی از این گفتگوها بر سر
مسالهای اختلاف درگرفت و همه به سعید اعتراض کردند. سعید بن
عاص این ماجرا را به عثمان گزارش کرد و نوشت: با وجود مالک اشتر و دوستانش
که اساتید معروف قرآن و مشتی ابله هستند، من در کوفه از عهده
کوچکترین کاری برنمیآیم. عثمان در جواب دستور داد: آنان
را به شام تبعید کن!
پس از استقرار آنها در شام، خبر به معاویه
رسید که عدهای از اهل دمشق با مالک اشتر و دوستانش مینشینند
و به گفتگو میپردازند. معاویه نامهای به عثمان نوشت: که
گروهی را نزد من فرستادهای که شهر خود را دچار آشوب کردهاند و
اینک از آن میترسم که مردم تحت اطاعت مرا به نافرمانی
وادارند. عثمان دستور داد، که آنان را به حمص(یکی از شهرهای
نزدیک دمشق) تبعید کند. پس از مدتی عثمان دستور داد آنان را به
کوفه بازگرداند؛ اما مدتی نگذشت که عثمان برای مرتبه دوم آنان را به
حمص تبعید کرد».
صعصة بن صوحان از اصحاب امیر المؤمنین علیه
السّلام و از عارفین به حق آن جناب و از بزرگان اهل ایمان است و چندان
فصیح و بلیغ بوده كه امیر المؤمنین علیه السّلام او
را خطیب شحشح گفته و به مهارت در خطب و فصاحت در لسان او را ثنا فرموده و هم
او را به قلت مئونه و كثرت معونه مدح نموده و در شبى كه آن حضرت از دنیا
رحلت فرمود و فرزندان آن جناب جنازه نازنینش را از كوفه به نجف حمل نمودند
صعصعه از جمله مشیّعین بود و چون از كار دفن آن حضرت فارغ شدند صعصعه
نزد قبر مقدّس ایستاد و مشتى از خاك برگرفت و بر سر خود ریخت و گفت
پدر و مادرم فداى تو باد یا امیر المؤمنین گوارا باد ترا
كرامتهاى خدا اى ابو الحسن بتحقیق كه مولد تو پاكیزه بود و صبر تو قوى
و جهاد تو عظیم بود و به آنچه آرزو داشتى رسیدى و تجارت سودمند كردى و
به نزد پروردگار خود رفتى و از این نوع كلمات بسیار گفت و گریه
كرد گریه سختى و به گریه درآورد سایرین را و در حقیقت
سر قبر آن حضرت مجلس روضه شد كه در آن دل شب منعقد گردید و صعصعه بمنزله
روضه خوان بود و مستمعین جناب امام حسن و امام حسین علیهما السّلام
و محمّد بن الحنفیّه و ابو الفضل العبّاس و سایر فرزندان و بستگان آن
حضرت. و چون این كلمات بپایان رسید روى به جانب امام حسن و امام
حسین علیهما السّلام و سایر آقازادگان كردند و ایشان را
تعزیت و تسلیت گفتند پس جملگى به كوفه مراجعت نمودند .
زیدبن صوحان در جنگ جمل در سپاه امام علی
علیه السّلام بود، فرماندهی و پرچمداری جنگجویان
قبیله ربیعه را بر عهده داشت و سرانجام در سال 36 قمری در
همین نبرد به شهادت رسید. در هنگام شهادتش امام علی علیه
السّلام به بالین وی آمد و او را ستود...
مزار كمیل بن زیاد علیه الرحمه
زیارت كمیل بن زیادعلیه الرحمه كه
روی تابلومزارش نوشته شده است
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلی
مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیینَ اَلسَّلامُ عَلی عَلِیِّ
اَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلی فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ
نِساءِ الْعالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلی خَدیجَةَ الْكُبری
اُمِّ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ
سَیِّدَی شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعِینَ
اَلسَّلامُ عَلی سائِرِاَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ عَلِیِّ بْنِ
الْحُسَینِ وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِیٍّ وَ جَعَفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِی
بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْهادِی الْمَهْدی
مُنْجِزِ وَعْدِالْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلی مَلائِكَتِهِ
الْمُقَرَّبِینَ وَ عِبادِهِ الصّالِحِینَ اَلسَّلامُ عَلَی
الْعَبْدِالصّالِحِ الْوَلِیِّ النّاصِحِ الْعالِمِ التَّقِیِّ
الْمَدْفُونِ بِاَرْضِ الْغُری(كُمَیلِ بْنِ زِیادٍ)اَلسَّلامُ
عَلی مَنْ اَكْمَلَ الْكَمالَ فِی الصِّفاتِ وَ الْاَمِیرِفِی
الْغَزَواتِ وَدَّعَهُ وَعَلَّمَهُ دُعاءَ الْخِضْرِ وَ اَخْبَرَهُ عَنِ النَّفْسِ
وَ الْحَقیقَةِ فَصارَفِیها ذابَصِیرَةٍ اَشْهَدُاَنّكَ قَدْ
اَدَّیتَ اِلَی الْحَقِّ وَ وَجَّهْتَ مِنْهاجَ الصِّدْقِ وَالرِّشادِ
وَ اَعْرَضْتَ عَنِ الْباطِلِ وَ الْعِنادِ اَلسَّلامُ عَلی اَحَدِحَوارِیِّ
حَبْلِ اللّهِ الْمَتِینِ الْفائِزِ بِصُحْبَةِ سَیِّدِالْوَصِیّینَ
وَ صُحْبَةِ سِبْطِهِ الْاَكْبَرِ اَلسَّلامُ عَلی مَنْ اَخْبَرَهُ
بِالْقَوْلِ سَیِّدِالصّادِقِینَ لَعَنَ اللهُ قاتِلِكَ الظّالِمِ
الشَّقِی اللَّعِینِ اَلْحَجّاجِ بْنِ یوسُفِ الثَّقَفِی
وَ السَّلامَ عَلَیكَ یا كُمَیلَ بْنَ زِیادِ النَّخَعِی
وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ .
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اِلهِی كَیفَ اَدْعُوكَ وَ اَنَا اَنَا وَ كَیفَ اَقْطَعُ
رَجائِی مِنْكَ وَ اَنْتَ اَنْتَ اِلهِی اِذا لَمْ اَسْئَلُكَ
فَتُعْطِینِی فَمَنْ ذَا الَّذِی اَسْئَلُهُ فَیعْطِینِی
اِلهِی اِذا لَمْ اَدْعُوكَ فَتَسْتَجِیبَ لِی فَمَنْ ذَا
الَّذِی اَدْعُوهُ فَیسْتَجِیبَ لِی اِلهِی اِذا
لَمْ اَتَضَرَّعْ اِلَیكَ فَتَرْحَمَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی
اَتَضَرَّعُ اِلَیهِ فَیرْحَمَنِی اِلهِی فَكَما فَلَقْتَ
الْبَحْرَلِمُوسی عَلَیهِ السَّلامُ وَ نَجَّیتَهُ اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّی
عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تُنْجِینِی مِمّا اَنَا فِیهِ
وَ تَفَرَّجْ عَنِّی فَرَجًا عاجِلًا غَیرَآجِلٍ بِفَضْلِكَ وَ
رَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ .
كمیل بن زیاد از یاران خاص امام علی(ع)
هستند كه امام علی(ع) دعای كمیل را به ایشان تعلیم
داده اند ، ایشان در جنگها از یاران صدیق امام علی(ع) و
از كارگزارن ایشان در دوران خلافتشان بودند، در زمان حجاج بن یوسف؛كمیل
به علت عشق به اهلبیت(ع) زندانی و شكنجه شد و به شهادت رسیدند.
دعای کمیل یکی از دعاهایی
است که علی، امام اول شیعیان، به کمیل آموخت. این
دعا همان دعای خضر است و چون کمیل آن را از امام علی، امام اول
شیعیان، آموخت به دعای کمیل مشهور گردید.
کمیل بن زیاد نخعی یمانی
(زاده 7 (پیش از هجرت) یا 12 (پیش از هجرت)، درگذشته 83) از قبیله
نخع یکی از قبایل یمن و پسر زیاد بن نهیک
است. برادر او حارث بن زیاد و از یاران عبیدالله بود.
او از شیعیان و یاران علی، امام
اول شیعیان و امام حسن، امام دوم شیعیان، از بزرگان تابعین
و یکی از هشت عابد و زاهد معروف کوفه در زمان خود بوده است. او در جنگ
با حجاج بن یوسف ثقفی در 90 سالگی به دست او به شهادت رسیده
است. پس از شهات، او را در سرزمین ثویه منطقه ای در اطراف کوفه
دفن کردند.
مرقد مطهر كمیل در 2.5 كیلومتری شمال شرقی
حرم امام علی(ع)، در محله حنّانه و در جادّه اصلی نجف -كوفه قرار
دارد، قبر مطهر كمیل دارای گنبدی آبی رنگ و حیاطی
نسبتا وسیع می باشد كه در حال مرمت و بازسازی می باشد.
امام علی علیه السلام در خطبه 118 نهج البلاغه
به نام برخی از یاران مورد اعتماد خود، اشاره مینماید و
كمیل را میتوان یكی از مصادیق این سخن یافت.
روزی آن حضرت به كاتب خود، عبداللّه بن ابی رافع فرمان داد تا ده نفر
از معتمدان ایشان را حاضر نماید. عبداللّه عرض كرد: ای امیرمؤمنان!
آنان را مشخص فرمایید. حضرتش ده نفر، از جمله كمیل را نام برد.
این حدیث، بیانگر جایگاه ویژه كمیل نزد امام
علی علیه السّلام است.
نمونه دوم را خود كمیل نقل میكند: با علی
علیه السّلام در مسجد كوفه بودم. نماز عشاء را به جای میآوردیم
كه حضرت دست مرا گرفت و از مسجد خارج شدیم. او راه را در پیش گرفت تا
این كه به بیرون شهر رسیدیم. در این مدت، حضرتش هیچ
سخنی با من نگفت. چون به بیابان رسیدیم، حضرت نفسی
تازه كرد و فرمود: ای كمیل! این قلبها ظروفی هستند و
بهترینشان با ظرفیتترین آنهاست. آن چه را میگویم
به خاطر بسپار! مردم بر سه قسمند: عالِمٌ رَبَّانی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی
سَبیلِ نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ؛ دانشمندانِ هدایت یافته از
جانب خداوند، فراگیرندگان دانش كه راه نجات را در پیش گرفتهاند و
افراد نادانی كه به هر سو متمایل و هر بانگی را پیروی
مینمایند. آنها، هم جهت بادند و هرگز به فروغ علم، نورانی
نگشته و به ملجأ مورد اعتمادی نیز پناه نبردهاند. یا كمیل!
العلمُ خیرٌ مِنَ المال؛ ای كمیل! علم از مال بهتر است؛ چرا كه
دانش، تو را حفظ میكند؛ اما تو نگهبان ثروت هستی. مال با پرداخت،
كاسته میگردد؛ ولی علم با انفاق، افزون می شود...آن گاه اشاره
به سینه مبارك خود كرد و فرمود: هاهْ، هاه اِنَّ ههُنا لَعِلْماً جَمّاً؛
آه! آه! در این جا علوم فراوانی است؛ ولی حاملی برای
آن ها نمییابم، بلكه آنچه هست (یكی از سه گروهاند:) تیزهوشانی
كه دین را وسیله كسب دنیا قرار داده و بر بندگان خدا فخر میفروشند.
متدینانی نادان كه با اولین شبهه بر آنها شك عارض میگردد
و یا شهوتپرستان و مالاندوزانی كه كاری به دین نداشته و
به چهارپایان شبیه ترند و این چنین است كه علم با مرگ
حاملانش میمیرد...
مزار میثم تمّارعلیه الرحمه
درمزارمیثم تمّار علیه الرّحمه این زیارت
را كه درتابلونوشته شده میخوانیم :
اَللهُ اَكْبَرُ اَللهُ اَكْبَرُ اَشْهَدُاَنْ لا اِلهَ
اِلّا اللهُ وَحْدَهُ لاشَریكَ لَهُ وَ اَشْهَدُاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ
وَ رَسُولُهُ جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلینَ
اَلسَّلامُ عَلی عَلِیٍّ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلَیهِ
السَّلامُ سَیِّدِالْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلی فاطِمَةَ
الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَی
الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ
اَجْمَعِینَ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُجَجِ الْمَعْصُومِینَ مِنْ
ذُرِّیةِ الْحُسَینِ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ
بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا الْعَبْدُالصّالِحُ یا
مَیثَمَ بْنَ یَحیَی التَّمّارُ اَلْمُطیعُ لِلّهِ
وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ لِفاطِمَةَ وَ
الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ اَشْهَدُاَنَّكَ قَدْاَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیتَ
الزَّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الَمُنْكَرِ وَ
جاهَدْتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتابِهِ مُقْتَدِیًا
بِالصّالِحِینَ وَ مُتَّبِعًا لِلنَّبِیّینَ وَ اَشْهَدُاَنَّكَ
قُتِلْتَ مَظْلُومًا شَهِیدًا فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ مَنْ
اِفْتَری عَلَیكَ وَ لَعَنَ اللّهُ مَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ وَ
الْبَغْضاءَ اِلی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ حَشَا اللّهُ
قُبُورَهُمْ نارًا وَ اَعَدَّاللّهُ لَهُمْ عَذابًا اَلیمًا جِئْتُكَ اَیُّهَا
الْعَبْدُالصّالِحُ زائِرًا قَبْرَكَ مُعْتَرِفًا بِفَضْلِكَ اَسْاَلُ اللّهَ
بِالشَّانِ الَّذِی لَكَ عِنْدَهُ اَنْ یصَلِّیَ عَلی
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ یقْضِیَ حَوائِجَنا فِی
الدُّنْیا وَ الآخِرَةَ وَ یَجْمَعَنا وَ اِیّاكُمْ فِی
زُمْرَةِ الْفائِزِینَ مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ وَ
السَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا الشَّهِیدُ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ
بَرَكاتُهُ.
مرقد مطهر میثم تمّار
میثم تمار فرزند یحیی و اهل سرزمین
«نهروان» _ منطقه ای میان عراق و ایران _ بود. بعضی او
را ایرانی و از مردمان فارس دانسته اند. به او «ابو سالم» هم میگفتند.
لقب «تمّار» (خرما فروش) را هم ازآن جهت به او میگفتند، که در کوفه
خرمافروش بود.
میثم، غلام زنی از قبیله بنی اسد و
عجمی تبار، از اصحاب خاص و یاران خاص علی علیه السّلام.
شغل او خرما فروشی و نام پدرش یحیی بود. او پیامبر
خدا را ندیده بود و در 25 سال سکوت امیرالمؤمنین از او خبری
نبود. میثم را، امیرالمؤمنین علی علیه السّلام، از
زنی از طایفه بنی اسد خرید و آزاد کرد. ولی او به
گونه ای دیگر اسیر شد. اسیر ولای علی و محبّت
و عشق او. همراهی میثم تمّار با امیرالمؤمنین، تنها در
همان چند سال خلافت ظاهری آن حضرت بود. سالهایی که با حوادث جنگ
جمل، جنگ صفین و جنگ نهروان همراه بود. او در همان مدت آنقدر با حضرت مأنوس
شده بود و به مقدار قابلیت و ظرفیت خود از محضر امام، بهره ها برد تا
جایی که حضرت او را بر برخی از اخبار غیبی و اسرار
نهان، مطّلع کرد. عبداللّه بن عباس از محضر میثم تمار استفاده می کرد.
میثم تماربود كه تا آخرین نفس و حتی تا
بالای دار از امیرالمومنین(ع) دست برنداشت و در سخت ترین
شرایط به تبلیغ شیعه و ذكر فضایل امام علی(ع)
پرداخت به گونه ای كه حتی در ساعاتی كه ابن زیاد ایشان
را بر بالای دار آویخته بود هم دست از روشنگری برنداشت و ابن زیاد
بر دهان او لجام زد و در سال 60 هجری توسط ابن زیاد ملعون به شهادت رسید
و شهادت ایشان دقیقًا به همان نحوی كه امام علی(ع) پیش
بینی فرموده بود به وقوع پیوست.
مرقد میثم تمار در 400 متری مسجد كوفه و در
كنار خیابان اصلی كوفه - نجف قرار دارد. بر روی قبر مطهر میثم
ضریحی كوچك و بر بالای آن گنبدی آبی رنگ وجود دارد.
حرم میثم هر روزه پذیرای خیل زائرانی است كه ایثار
و وفاداری این یار امام علی(ع) را می ستایند
و او را به شفاعت می طلبند.
ابن حجر عقلانی
و شیخ مفید و عده ای دیگر از مورخان نوشته اند: «حضرت
علی (علیه السّلام) روزی به میثم گفت: تو بعد از من دستگیر
میشوی و به دار آویخته خواهی شد. روز سوّم از بینی
تو خون خواهد آمد و محاسنت از آن خون خضاب خواهد شد . تو بر در خانه عمرو بن حریث،
جزء آن ده نفری خواهی بود كه به دار آویخته میشوند .
چوبه دار تو از همه آنها كوتاه تر است. سپس حضرت آن نخله را به وی نشان
داد و فرمود: تو را بر آن به دار آویخته خواهی شد. میثم همواره
كنار آن نخل میآمد و نماز میخواند و با آن نخل سخن میگفت. و
به عمرو بن حریث میگفت: من همسایه تو میشوم ، برای
من همسایه خوبی باش . عمرو به او میگفت: آیا میخواهی
خانه ابن مسعود یا خانه ابن حكیم را بخری و نمی دانست كه
منظور میثم چیست.
این روایت نشاندهنده مقام معنوی میثم
تمّار در نزد حضرت علی علیه السّلام میباشد به گونه ای
كه حضرت اخبار زندگی و آینده وی را برایش بیان میكند.
در روایتی آمده است: «پس از آنكه میثم را
نزد ابن زیاد آوردند، ابن زیاد به او گفت: تو باید از علی(علیه
السّلام) برائت بجویی و از او بدگویی كنی ... و الّا
دست و پایت را قطع میكنم و تو را به دار میآویزم، میثم
میگوید: من گریه كردم. ابن زیاد از علّت گریه من
سؤال كرد. گفتم: از قول و عمل تو گریه نمیكنم. از شكی كه آن
روز از خبر مولایم بر من عارض شد گریه میكنم. ابن زیاد
پرسید: مگر مولای تو چه گفته؟ سپس میثم جریان را نقل كرد،
ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع میكنم. اما زبانت را باقی
میگذارم تا دروغ تو و مولایت را آشكار سازم. سپس دست و پای او
را قطع كرد و او را بالای دار برد. او در بالای دار صدا میزد؛
ای مردم هر كسی میخواهد احادیث علی (علیه السّلام)
را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند. عمرو بن حریث به عبیداللّه
بن زیاد گفت: میترسم او دلهای مردم كوفه را دگرگون كند و آنها
بر علیه تو خروج كنند. عبیداللّه دستور داد: برو زبانش را قطع كن سپس
زبان او را قطع كردند و میثم به شهادت رسید».
اشعاركوفه
ای
زائرین اینجاست کوفه شهرِ غمها
زما نی
که کتا بت به ا ین قسمت رسید این شعرسروده شد ه ا ست 30/5/84
ای
زائرین اینجاست کوفه شهرِ غمها- شهر
ستمها ر نجها د ر د
و ا لمها
شهر د
عا و ذ کر و هم شهر مناجات - را ز و نیا
ز با خد ا قا ضی حا جا ت
ا ینجا
ست شهـر آ د م و نوح و محمّد - شهر علی
با د ر د ها غمها ی بی حد
اینجا
ست شهر مسلم و هانی و مختار - شهر حبیب بن مظا هر مر د د یند ا ر
این
شهر میثم آنکه بودی دار بر دوش - بر د ا ر ا و تکبیر گویان
گشت خاموش
یا
د آ و ر ذ کر علی د ر نیمه شبها - و آ ن گفتگو با چا ه آ ن مظلو م و تنها
یا
د آ و ر آ ن خطبه ها بر روی منبر - می خوا ند ی ا ز سوز دل آن یار پیمبر
یا
د آ
و ر آ ن گفـتگو ها ی سلونی
- ا ز آ سما ن علم قبل
ا ن تفقد ونی
آ
ن گفتگو ی نیمه یِ شب با کمیلش
- آ ن د ید ن ما ه و سحرگا ه
و سهیلش
ا ند
ر بیا با ن را ز دل می گفت با آه - چون کس نبود او درد دل می
کرد با چاه
د یوارمسجد
روز و شب دیده علی را - بشنید ه ا ست صو ت منا جا ت جلی
را
دیده
قضا وتها ی مولا را د ر ا ینجا - ا ز ا و حکا یتها ی زیبا را د ر ا ینجا
ماه
مبارک بود ا وهر شب به محراب - تحریم کرده بر خود او آسایش و خوا ب
آخر
به محرا ب دعا فرقش د و تا شد - ا ز مسجد و محرا ب ا و د یگر جدا شد
فزت و
ربّ ا لکعبه بود اندر زبا نش - ذ کر ا لهی یا
ا لهی بر
لبا نش
ای
باقری زن بوسه بر آن جای پایش - با گو ش د ل بشنو تو آ و ا ز صد
ا یش
شعرسروده
شده درمسجدسهله سال 86
مسجدِ
سهله میام تا كه تورا من ببینم - ببینم روی تورا ای
دلبرِ نازنینم
دلبر
و دلدارِ منی مهدی یا مهدی - مركزِ پرگارِ منی مهدی
یا مهدی
مهدی
یا مهدی - عجّل ادركنی
مسجدِ
سهله بود منزلِ تو ای آقا جان - گرمه اینجا چقدَر محفلِ تو ای
آقا جان
نوكرِ
منزلتم مهدی یا مهدی - عاشقِ محفلتم مهدی یا مهدی
مهدی
یا مهدی - عجّل ادركنی
مسجدِ
سهله همیشه جایگاهِ توبود - منزلِ همیشگی وبارگاهِ توبود
من میشم
نوكرِتو مهدی یا مهدی - خادمی بردرِتو مهدی یا
مهدی
مهدی
یا مهدی - عجّل ادركنی
چه میشه
ای آقاجان منم بشم یك نوكرت - یك غلام و خادمی همیشگی
دمِ درت
من
غلامم آقاجان مهدی یا مهدی -عبدِ رامم آقاجان مهدی یا
مهدی
مهدی
یا مهدی - عجّل ادركنی
كی
میشه روی تورا من توی سهله ببینم - ببوسم پای تورا
ای عزیزم نازنینم
باقری
ام خاكِ پات مهدی یا مهدی - روحِ من بشه فدات مهدی یا
مهدی
مهدی
یا مهدی - عجّل ادركنی
مهدی
یا مهدی - عجّل ادركنی
مهدی
یا مهدی - عجّل ادركنی
مهدی
یا مهدی - عجّل ادركنی
شعر ا
ز امیری
کو
فـه یعـنی شـهــر غـمهــا ی علی - یا د نخـلسـتا ن و
شـبــها ی علی
کو
فـه یعـنی شــا م تا ر ا شک و
آ ه - سرزمـیــن مـرد ما ن د ل سیا ه
کو
فـه یعـنی د رد و رنــج و آ ه
سرد - با حـقـیقـت مرد ما نش د ر نبرد
کو
فـه یعـنی بی و فـا ئی
بی صـفــا - خا صــه آ نهــم با عـلی
مرتضی
کو
فـه یعـنی بغـض پنهــا ن د ر گـلـو - بسـته غــم را ه سخـن بی
گفـتگو
کو
فـه یعنی ما جـر
ا د
ر ما جرا - قـصّه شـمـشـیر و
آ ن فـرق د و تا
کو
فـه یعنی غـر بت و خـو ن جگـر - آ ختن تیغ ا ز پیِ شـق ا
لقـمــر
کو
فـه یعنی د ید ه ا ز
غـم خـونفشا ن - د ر عــز ا بنشـستن پیر
و جـوا ن
کو
فـه یعـنی نا له و ا
فـغــا ن و غم - ا بتــلا د ر ا بتــلا
د ا غ و ا لم
کو
فه یعنی سوگ و درد و شوروشین
- گـریه بر مظـلــو میِ با
ب حسین
کو
فه یعنی بز م
غــم شهـر عـزا - تا ا بد
غـمـخـا نه و ما تم
سرا
کو
فه یعنی چـشــمه یِ چـشـم یتیم - بهـر مسکین و ا سـیر
د ل د و نیم
ا ی
ا میری بس کن ا ز ا ین
ما جـرا - گر یه کن بهـر علی شـیر خـد ا
شعر
از گلچین نوائی-دارالاماره کوفه
نا د
ره مرد ی ز عرب هو شمند - گفت به عبد ا لملک از روی پند
زیر
همین گنبد و ا ین با ر گا ه - روی همین
مسند واین تکیه گا ه
بو د
م و د
ید م برِ ا بن زیا د - ظلم چها ر
فت به شا
ه عبا د
د ر
سپر ی چو ن سپر آ سما ن - غیرت
خورشید سری ا ند ر آ ن
سر که
هزا رش سر و افسر فد ا - وا رث د ستا ر ر سو ل
خد ا
بو
د سر شا ه شهید ا ن حسین - سبط نبی فا طمه ر ا نو ر عین
بعد د
و روزی سر آ ن خیره سر - بد
برِ مختا ر بر و ی
سپر
بعد
که مصعب سر و سردار شد - د ستخو ش ا
و سر مختا ر شد
ا ین
سر مصعب بودت د ر کنار - تا چه کند
با تو د گر روزگا ر
هین
تو شد ی بر زبر این سریر - تا چه کند با تو د گر چر خ
ببر
شعر
از دیوان سید محمد تقی مقدم : تنور خولی در کوفه
چه آ
مد ا ز جنا ن د
خت پیمبر - ز خا کستر گر
فت آ ن را س ا
نو ر
کشید
ا ز سینه آ ه و نا
له ا ز د ل - کی ا ی
سر روی خا کت د ا ر ه منز ل
شو
د ما
د ر به قر با
ن سر تو - به خو
ن آ غشته ر ا س
ا نو
ر تو
تو
آ خر ز یب عرش کرد گا ری - که ا
ز جو ر فلک ا ینگو نه خو ا ر
ی
تو ئی آ ن
نو گل با
غ پیمبر - لبت ا
ز تشنگی خشکید
ه خنجر
به
ا شک د
ید گا ن ا ز چهره تو - برو
بم خا
ک و خو ن ا ز
د یده تو
شعرازناصح
: تنورخولی د ركوفه
ای
سرببرید ه دورا زوطن منزل مبا رك - ای شهید غرقه درخون بی
كفن منزل مبارك
ای
سرببرید ه آ خرروی خا كسترچرا یی - خوش نمودی روی
خاكستروطن منزل مبارك
كوعلمد
ا روجوا نا ن عزیزت لشكرت كو - یا ورت كوجعفرت كواصغرت كواكبرت كو
صاحبان
منصب وسربازوافرادتوچون شد - كوجلالت اف براین چرخ كهن منزل مبارك
میهما
ن راهیچكس د ركنج مطبخ جانداده - میزبا نت روی خا كسترچرا را ست
نها د ه
ماد
رت زهرا ببین با چشم ترا زجنت آمد - جد ه ا ت نزد توبا صد آه ودردوحسرت آمد
شعرازكتاب
اصول مداحی2: تنورخولی دركوفه
فرشتگا
ن همه جمعـنـد گرد خا نه من - تو كیستی مگـرا ی قـبـله زما نه من
تـنـو
رخا نه مـن گلـسِتا ن عشق شد ه - توا زكد ا م چمن آ مد ی به خانه من
چـه
شـد كه آ مـد ی به خـا نه خـولی
- كه رفـت زآ مـد نت صبرمادرانه من
تومیوه
د ل زهرایی ای حسین غریب - به نـخل آرزوی
من تـویی جوانه من
به میزبا
نی خـود شرمگـین زهـرا یم - كه میهمان را اشك است آب
ودانه من
صد ا ی
گریه زهـرا بگو ش می آ ید - گرفته بزم عزا نیمه شب به
خانه من
شعرازفصیح
الزمان تهرانی:تنورخولی دركوفه
كـیـستی
ا ی سـر زكـجـا آ مــد ی - ا یـن د
ل شــب مـنــزل مـا آ مد ی
چون نِگرم بی كس و بی یا ورت - كا
ش نـمـیــز ا د تـو
ر ا مـا د رت
ای
سرپرخو ن زچه ا فسرد ه ا ی - هـست یـقـیـنــم
كه جـو ا ن مرد ه ا ی
گلشن
روی تـو عجب با صفا ست - ا ی
سرپـرخـون بد نـت د ركجـا ست
ای
سر بـبـریـده د و ر ا زوطـن - چـیــد
ه شـد ی كی ز د رخـت بد ن
د ا
شتی ا ی سر چقد رجا ی
زخم - یكسره زخـم ا ین هـمــه با لا ی زخـم
شعرازحاج
غلامرضا سازگار (میثم) نوحه زبانحال مسلم بن عقیل
من که
اول قتیلم - عاشقان را دلیلم - یـار فـرزند زهرا - مسلم ابن عقیلم
اولین
جان نثارم - این بوَد افتخارم - یا بن زهرا حسین جان(3)
موج
زخمم - ستاره پیکرم پاره پاره - آمـده قتلگــاهم - بـامِ دارالامـاره
اولین
جان نثارم - این بوَد افتخارم - یا بن زهرا حسین جان(3)
یـابن
زهـرا اسیرم - تـا برایت بمیرم - این تن پاره پاره - این
دو طفل صغیرم
اولین
جان نثارم - این بوَد افتخارم - یا بن زهرا حسین جان(3)
فرق
پاکم شکسته - چهره در خون نشسته - میدهم
سر به راهت - با همین دستِ بسته
اولین
جان نثارم - این بوَد افتخارم - یا بن زهرا حسین جان(3)
یا
حسین کن نگاهم - بوده عشقت گناهم - مـن سفیـرِ تـو بودم - کوفه شد
قتلگاهم
اولین
جان نثارم - این بوَد افتخارم - یا بن زهرا حسین جان(3)
روح
من با حسین است - اوج من تاحسین
است-روی مـن سـوی مکّه - ذکر من«یا حسین» است
اولین
جان نثارم - این بود افتخارم - یا بن زهرا حسین جان(3)
نـام
تـو بـر زبـانم - خون روان از دهانم - من به یاد تو بر رخ - اشک غم میفشانم
اولین
جان نثارم - این بود افتخارم - یا
بن زهرا حسین جان(3)
ای
عزیز پیمبر - جان زهرای اطهر - گر كه آیی به کوفه -
زینبت را نیاور
اولین
جان نثارم - این بود افتخارم - یا بن زهرا حسین جان(3)
شعرا
زمحمدعلی شهاب : مسلم بن عقیل در کوفه
من
غـربت علی را د رشهـركوفـه دیدم - د رشهـربی وفایان زخـم
زبا ن شنیدم
روزی
تما م مـرد م برگرد من به بیعت - شب د ركـنا رم ا ما د یگركسی
ندیدم
كـوچاهـها
ی كوفـه تا د رد د ل بگـویم - كونا له ها ی حید ركزما تمش
خمیدم
دربین
كـوچـه وشـب با د ربهـا ی بسته - پشـت د ری نشسته یا د تـو شـد
امیدم
د
رشـا م آ خـرخـود د ریـا د كا روا نـم - ای شب توشاهدی كه هرگزنیا
رمیدم
كوچه
به كوچه رفتن اوج غریبی ام بود - بایاد كوی زهرا د رخاك
وخون تپیدم
شعرازمحمدعلی
شهاب:مسلم بن عقیل دركوفه
برسرِد
ا رعشقـت ، خـو ن مـن زد شكـو فـه - من فــد ا یی شد م تا تو مـیــا یی به كــوفـه
چون
تومیگرد ی عریا ن بی كفن روی دارم - چون تومیگردی
عطشا ن تشنه جان میسپارم
عهــد
وپیما ن شـكستند كـوفـیــا ن بی وفا یند-كود كا ن را میا
و ركـو فـیــا ن بی حـیــا یند
د رهـیاهـوی
طو فا ن كوفه زد خنجرا زپشت - كوفیان نه،حسین جان،بی كسی
ات مراكشت
د ر د
یا رغــریـبــا ن ا ی مــر ا
آ شـنا یم - برسرمـن بـیــا كـه د ر رهـت جـا ن فـد ا یم
چون
كـبــوتر پیا مت جـا نب كــو فـه
برد م - تیرعشق تـو آ مـد ا زغـمــت
جـا ن سـپرد م
سجده
عشق من برخا ك كو یت حسین جا ن - هرچه د ا رم فـد ا ی تارمو یت
حسین جا ن
شعرازمحمدعلی
شهاب: مسلم بن عقیل دركوفه
د
ركــو فـه یِ رنـج و بـلا تنهــا ی تنهــا - شد كوچه گرد ی كا
رمن با یا د زهرا
د ررا
ه عشق فـا طمه من سینه چا كم - با یا د خا ك چا د رش برروی خا كم
د رزیرلب
خوا نم ترا مولاحسین جان - كـوفه میا كـوفه میا مـولا حسین
جـا ن
جا نم
فـد ا ی د لبـرد و را زو طن شد - د ا را لأما ره همچود ا رعشق من شد
من
سربـد ا رعشق زهــرا و حسـینم - با یا د زینب گـشته بـرپا شـوروشـینم
همچون
علی د ركو فه بی یا روغریبم - با شـد حـسینا یا
د تـو تـنـها حـبـیـبـم
مولاحسین
جـا نم ببین سوزو گـد ا زم - د رلحـظـه
آ خـرتـو یی ذ كـرنمـا
زم
شعرازناشناس:مسجدكوفه
وضربت خوردن مولا
به
صبح نوزد هــم د رسجـو د بعـد قـیـا م - نمـا زنا فـلــه ا ش را
نـد ا د ه بود ســلام
چه
گـو یم ا زستـم روزگارو دهــرزبـون - كه گشت د ست قضا زآ ستین ظلم برون
رسید ضـربت شـمشـیركـیـن به تا رك ا و - چـومـا ه چـا رد ه منشـق سرمـبــا
رك ا و
عمامه
خون وجبین خون وچهره خونین شد - محـا سن شه د ین د رنمـا ز رنگـیـن شد
ند ا
بلـنـد شـد ا زجـبـرئـیــل چـو ن زسما - ا لا ا لا قُـتــل فی ا لصــلـو ة شیـرخـد ا
شنـیـد زینب غـمــد یـد ه د سـت
برسرزد - د و ید و د ست د گر
د ا من برا د ر زد
ا ما
م مـمـتـحـن آ ن سرخ روی هرد و سرا - رو ا ن به مسجد و ورد زبا ن به وا ا
بتا
حسن
گرفـت سـر با ب خـو یش بـر د ا من -
حسین مـقــد م با بش نهــا د و جـه
حسـن
گهی
به كـو فـه فـغــا ن كرد بهر فرق پد ر - گهــی
به كــربـبـلا نا له كـرد بهــرپســر
چگــونه
زنـد ه بمـا نـم زبعــد
مـرد ن تو - چسا ن نظا ره نما یم به جا ن سپرد ن تو
شعرازجودی:
زینب (س)دردارالأماره كوفه
زینب
به كوفـه جا چـو بدارالأما ره كرد - بی صبرشد چنا نكه به تن جا مه پا ره كرد
لب
پرزخند ه د ید به هركس كه بنگریست - كف پرخـضا ب د ید به
هـرسونظا ره كرد
پوشید
رخ زمـو ی پریشا ن د را شك وآ ه - گرد و ن سیا ه و خـرمن مه پرستا ره كرد
ا بـن
زیـا د روی بـه زینب نمـود و گـفـت - حرفی كه رخنه هـا بد
ل سنگ خا ره كرد
د یـری نـبـو د
تا زغــم كشـتن
حسین - منت خـد ا ی را كه غـمـم زود چا ره كرد
د یـد
ی كـه تـیــغ شحنه قهـرم چوشد
بلند - نه رحم برجـوا ن و نه برشیرخـوا ره كرد
د ید
ی كه سربرهـنه ترا پا ی تخـت
من - حا ضرزما نه با د ف وچنگ ونقـا ره كرد
زینب
چو رعد نا له زد ل بركشید وگفت - كا ی بی خـبـرزحـق زتـوبا یـد
كـنا ره كرد
كشتی
زتیغ كینه كسی را كه ذ وا لجلال - وصفـش به آ یه
آ یه قـرآ ن ا شـا ره كرد
كشتی
زرا ه ظـلـم كسی را كه ا زغمش - خـیـرا لنسا به خـلد برین جـا
مه پا ره كرد
پس آ
ن لعین به خشم شد و ازره غضب - برحـا ضرین به كشـتن زینب ا شا
ره كرد
یكبا
ره چا ك زد به گریبا ن سكینه گفت - آه وفـغـا ن كه چـرخ یـتـیـمم
د وبا ره كرد
جودی
خموش با ش كه ا ین آ ه آ تشین - خـرگـا ه مهــر پرشـررا زیك ا
شا ره كرد
شعرازباقری
پور سروده شده هفتم شهدای کربلا سال 92
شنو
از زینبِ و زندانِ کوفه - که بوده مدّتی مهمانِ کوفه
چنین
مرثیه و نوحه سرائی - زبهر آن شهیدانِ خدائی
بوَد
امروز روزِ هفتِ دلدار – دراین هفت روز خوردم غصّه بسیار
دراین
هفت روزدیدم بس مصیبت – دراین هفت روز دیدم رنج وزحمت
دراین
هفت روز من ظلم فراوان – بدیدم تا كنون ازقومِ عدوان
دراین
هفت روز دیدم تازیانه – زشمروزجردون با هر بهانه
دراین
هفت روزدیدم گریه وآه – ندیدم آب ونان زین قومِ گمراه
دراین
هفت روز بوده گریه كارم – بجزگریه دگرراهی ندارم
دراین
هفت روزدربازاركوفه – بدیدم طعنه ازاغیارِكوفه
دراین
هفت روزبسكه گریه كردم – نشانش مانده در رخسارِزردم
سرِهركوچه
وبازاررفتم – به هرجمعی كه بُد اغیاررفتم
عبیداللِهِ
دون درمجلس خویش – نموده قلبِ مارا ازستم ریش
بسی
زخمِ زبان كرده نثارم – رسیده تاكجا این روزگارم
به
قلب خسته وحال پریشان – نموده جمع مارا كنج زندان
سكینه،فاطمه،كلثوم
وسجاد – ستمها دید ازاین قومِ زنازاد
نما ای
باقری كوتاه مطلب – كه نتوانی بیان حال زینب
کربلای معلّی
کربلای معلی در 80 کیلومتری نجف و
80 کیلومتری یا صد کیلومتری جنوب بغداد قرار دارد و
مرکز استان کربلا است که استان سوم عراق است .
هوای کربلا نسبت به نجف گرفته است وقتی از نجف
اشرف به طرف کربلا حرکت نمایید هر چه از نجف دورتر و به کربلا نزدیکتر
می شوید هوا گرمتر و زمین بخیلتر می شود. در کربلا
و صحرای اطراف آن جز نخل خرما و زمین خشک و شوره زار آثاردیگری
نیست و نخلستانها ازرودخانه الحسینیه که از فرات منشعب می
شود سیراب می شوند .
وجه تسمیه کربلا : کربلا از دو واژه کرب و بلا تشکیل
شده و کرب به معنی سخت گردیدن غم واندوه بر کسی است وبلاء به
معنی آزمایش و امتحان و زحمت و سختی و اذیّت بسیاراست
وکربلا که مخفف کرب و بلا است یعنی محلی که افراد با سختی
و غم واندوه واذیت و آزار بسیار مورد آزمایش قرار می گیرند
. بعضى گفته اند: كربلا مشتق از كَربَله ، بفتح كاف و باء موحده بر وزن عنفله
،بمعنى رخوت و نرمى است ، یقال به كربله (اى رخوة فى قدمیه ) بخاطر
آنكه خاك كربلا نرم بود0 و یا از كربلا است بمعنى (الخالص الزّكى یقال
كَربَل الحِنطَة اِذا انفّاها فسمیت بذلك لان ارضها خالصة طیبة) و یا
از كربل بر وزن جعفر است . و كربل نام علفى است كه بسیار سرخ و برّاق مى
باشد زیرا كه از آن علف در آن سرزمین بسیار بود.
تاریخچه کربلا : سرزمین کربلا جزء ممالک کلدانیان
بوده و بعد از آن ساسانیان حکمرانی می کردند و بعضی می
گویند محل عبادت نصاری بوده است و در زمانهای بسیار دور
حتی قبل ازحضرت عیسی مسیح علیه السّلام دارای
سکنه بوده و مردمی در آن سرزمین به زندگی مشغول بوده اند و سرزمین
کربلا 24 هزار سال قبل از سرزمین مکّه حرم امن الهی بوده نامهای
دیگر کربلا شاطئ الفرات ، حیره ، قدسیه ، ارض اللّه المختاره ،
حائر ، طف و روستاهای اطراف کربلا عبارتند از نواویس، غاضریه و
نینوا .
سرزمین کربلا چهار میل در چهار میل ملک
امام حسین علیه السّلام است که آنحضرت هنگام ورود به سرزمین
کربلا آنرا به شصت هزار درهم ازاهالی نینوا و غاضریه خریدند
و سپس به خود آنان تصدق فرمودند وشرط کردند که زوار قبرش را راهنمائی کنند
بر سر قبرش و سه شب مهمان بنمایند .
از وقایعی که در روز سوم محرم ذکر شده
این است که امام علیه السّلام قسمتی از زمین کربلا را که
قبر مطهّرش در آن واقع شده است از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم
خرید. امام حسین علیه السّلام به علم امامت که از پیامبر
به او رسیده بود می دانست در این مکان کشته می شود و
برای همین این زمین هارا خرید.
فضیلت كربلا
امام باقرعلیه السّلام فرموده است : خداوند متعال زمین
كربلا را بیست و چهارهزارسال قبل از پیدایش كعبه آفرید.
امام صادق علیه السّلام فرموده است : خداوندمتعال قبل
از اینكه مكه را حرم قرار دهد كربلا را حرم امن و مبارك قرار داده است.
امام صادق علیه السّلام فرموده است : ملائكه ازهزار
سال قبل از ورود امام حسین علیه السّلام به كربلا، كربلا را زیارت
میكردند.
پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه وآله فرموده
است : كربلا با عظمت ترین جایگاه زمین است.
امام باقر علیه السّلام فرموده است : خداوند كربلا را
برترین زمین دربهشت قرار خواهد داد وبهترین مكانی است كه
اولیائش را درآن جای میدهد.
فرمایشات مرحوم بحر العلوم در فضیلت مشاهد
مشرّفه در قالب اشعارآنجا كه كربلا را در مرتبه و درجه، برتر از كعبه قلمداد نموده
است و سپس در بیت بعد بقیه مشاهد را در مرتبه و درجه به منزله كربلا
به شمار آورده است:
1- أكْثِرْ مِنَ
الصَّلَوةِ فِى المَشاهِدِ - خَیرِ
الْبِقاعِ أفْضَلِ المَعابِدِ
2- لِفَضلِهَا اخْتیرَتْ
لِمَنْ بِهِنَّ حَلّ - ثُمَّ بِمَنْ قَد
حَلَّها سَما الْمَحَلّ
3- وَ السِّرُّ فى
فَضْلِ صَلَوةِ الْمَسْجِدِ - قَبرٌ
لِمَعصومٍ بِهِ مُسْتَشْهَدِ
4- بِرَشَّةٍ مِن
دَمِهِ مُطَهَّرَهْ - طَهَّرَهُ اللَهُ
لِعَبْدٍ ذَكَرَهْ
5- وَ هْىَ بُیوتٌ
أذِنَ اللَهُ بِأنْ - تُرْفَعَ حَتَّى یذْكَرَ
اسْمُهُ الْحَسَنْ
6- وَ مِنْ حَدیثِ
كَرْبَلا وَ الْكَعْبَةِ - لِكَرْبَلا
بانَ عُلُوُّ الرُّتْبَةِ
7- وَ غَیرُها
مِن سائِرِ الْمَشاهِدِ - أمْثالُها
بِالنَّقْلِ ذِى الشَّواهِدِ
8- فَأدِّ فى جَمیعِهَا
الْمُفْتَرَضا - وَ النَّفْلَ وَ اقْضِ ما
عَلَیكَ مِن قَضا
9- وَ راعِ فیهِنَّ
اقْتِرابَ الرَّمْسِ - وَ ءَاثِرِ
الصَّلَوةَ عِندَ الرَّأْسِ
10- وَ النَّهْىُ
عَن تَقَدُّمٍ فِیها أدَبْ - وَ
النَّصُّ فى حُكْمِ الْمُساواةِ اضْطَرَبْ
11- وَ صَلِّ
خَلْفَ الْقَبْرِ فَالصَّحیحُ -
كَغَیرِهِ فى نَدْبِها صَریحُ
12- وَ الْفَرْقُ
بَینَ هذِهِ الْقُبورِ - وَ غَیرِها
كَالنّورِ فَوْقَ الطّورِ
13- فَالسَّعْىُ
لِلصَّلَوةِ عِندَها نُدِبْ - وَ قُرْبُها
بَلِ اللُصوقُ قَد طُلِبْ
14- وَ الاتِّخاذُ
قِبْلَةً وَ إنْ مُنِعْ - فَلَیسَ
بِالدّافِعِ إذْنًا قَد سُمِعْ
منظومه علاّمه سید مهدى بحرالعلوم معروف به «الدُّرّة
النّجفیة»
1- نماز را در مشاهد مشرّفه زیاد بجاى آور، كه آنجاها
بهترین نقاط روى زمین است، و با فضیلتترین معبدهاى
خداوند است.
2- به جهت فضیلت داشتن آن خاك است كه برگزیده
شده است تا قبر امامى باشد كه در آن مدفون گشته است. سپس همین محلّ بواسطه
حلول امام در آن شرافت دیگرى پیدا كرده است (یعنى اوّلًا خودش لیاقت
داشته كه خاك قبر امام گردد، ثانیاً با قبرامام شدن فضیلت دیگرى
پیدا نموده است).
3- و علّت آنكه نماز گزاردن در مسجد فضیلت دارد، وجود
قبر معصومى است كه در آنجا به درجه رفیعه شهادت رسیده است.
4- خداوند به بركت تراوش قطرهاى پاك و پاكیزه شده از
خون آن شهید، آن محلّ را پاك قرار داده است براى بندهاى كه یاد خدا
كند.
5- مشاهد مشرّفه خانههائى هستند كه خداوند اجازه فرموده
است تا بالاروند و رفیع القدر و عالى الرّتبه باشند تا اینكه اسم
مبارك خداوند كه نیكو و حَسن است در آنجاها برده شود.
6- و از حدیثى كه درباره كربلا و درباره كعبه وارد
شده است، برترى و علوّ رتبه كربلا نسبت به كعبه روشن و واضح شده است. [آیة
اللّه محقّق سید محمود طباطبائى (قدّه) در كتاب «المَواهب السَّنیة فى
شرح الدُّرَّة الغَرَویة» كه از علّامه سید مهدى بحرالعلوم مىباشد در
ج 5، ص 215 در شرح این بیت سید (ره) فرموده است: فَفى خَبَرِ
عَمْرِو بْنِ ثابِتٍ عَن أبیهِ عَن أبى جَعْفَرٍ علیه السّلامُ قالَ:
خَلَقَ اللَهُ كَرْبَلا قَبْلَ أنْ یخْلُقَ الكعبةَ بِأرْبَعَةٍ و عِشْرینَ
ألْفَ عامٍ، و قَدَّسَها و بارَكَ عَلَیها فَما زالَتْ قَبْلَ أنْ یخْلُقَ
اللَهُ الخَلْقَ مُقَدَّسَةً مُبارَكَةً لا تَزالُ كَذلِكَ جَعَلَها اللهُ أفْضَلَ
الارْضِ فى الْجَنَّةِ. و یمْكِنُ الاستنادُ فى ذلك إلى الاخبارِ الواردةِ
فى فضلِ زیارتهِ صلواتُ اللهِ علیهِ علَى الحجِّ و العُمرَةِ مِرارًا
مع أنّ فیهِما الطّوافَ بِالْبَیتِ و زیارتَه.- تا آخر شرح طویلى
كه افاده نموده است.منبع: كتاب روح مجرد]
7- و غیر از كربلا بقیه مشاهد مشرّفه دیگر
هم در مقام و مرتبت، در حكم كربلا میباشند؛ و براى این مطلب شواهدى از
علوم نقلیه در دست داریم.
8- بنابراین، تو جمیع نمازهاى واجب و نوافل خود
را در آن مشاهد بگزار، و نمازهاى قضایت را همچنین در آنجا انجام بده!
9- و در آن مشاهد مراعات كن كه هر چه میتوانى به قبر
مبارك نزدیك باشى؛ و نماز خواندن در نزد سر امام را بر سائر جاها برگزین!
10- و نهى شرعى كه از خواندن نماز جلوتر از قبر امام وارد
شده است، نهى أدبى و تنزیهى است، نه نهى تحریمى؛ و نصّى كه درباره
نماز خواندن محاذى و مساوى قبر معصوم وارد است، در متنش اضطراب دارد؛ و استفاده
حرمت از آن نمىشود.
11- و نماز بخوان در پشت قبر (بطوریكه قبر را قبله
خود قرار دهى) زیرا أخبار وارده صحیحه و غیر صحیحه در
استحباب آن صراحت دارد.
12- و فرق میان این قبور مطهّره (كه در آنجاها
نماز گزاردن استحباب اكید دارد) و میان غیر این قبور (كه
در آنجاها نماز گزاردن كراهت دارد) مانند قطعه نورى است كه بر فراز كوهى میدرخشد
و خودش را نشان میدهد. (دیگر جاى شبهه نیست.)
13- بنابراین، شتافتن براى نماز خواندن در نزدیكى
این قبور مطهّره مندوب و مستحبّ است؛ و هر چه نزدیكتر بودن به قبر، و
بلكه چسبیدن به آن نیز مطلوب و ممدوح است.
14- و قبر مردگان را در وقت نماز، قبله خود قرار دادن اگرچه
مورد نهى و منع واقع شده است؛ ولیكن این عمومات و اطلاقات نمىتواند
إذنى را كه درباره خصوص معصومین وارد شده است از میان بردارد.
ابن قولویه قمى رحمت اللّه علیه با سند صحیح
نقل میكند: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ عَنْ
مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ
بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
علیه السّلام یقُولُ إِنَّ لِمَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَینِ بْنِ
عَلِی علیه السلام حُرْمَةً مَعْلُومَةً مَنْ عَرَفَهَا وَاسْتَجَارَ
بِهَا أُجِیرَ ... وَمَوْضِعُ قَبْرِهِ مُنْذُ یوْمَ دُفِنَ رَوْضَةٌ
مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ وَمِنْهُ مِعْرَاجٌ یعْرَجُ فِیهِ
بِأَعْمَالِ زُوَّارِهِ إِلَى السَّمَاءِ فَلَیسَ مَلَكٌ وَلَا نَبِی
فِی السَّمَاوَاتِ إِلَّا وَهُمْ یسْأَلُونَ اللَّهَ أَنْ یأْذَنَ
لَهُمْ فِی زِیارَةِ قَبْرِ الْحُسَینِ علیه السلام
فَفَوْجٌ ینْزِلُ وَفَوْجٌ یعْرُج. اسحاق بن عمّار مىگوید: از
حضرت امام صادق علیه السّلام شنیدم كه مىفرمودند: براى جاى قبر حسین
بن على علیهما السّلام حریم معلومى است، كسى كه آن را بداند و پناهنده
به آن شود، پناه داده مىشود. ... از روزى كه آن حضرت در آنجا دفن شد، باغى از
باغهاى بهشت بوده، و در همان جا نردبانى نصب شده و اعمال زوّار آن جناب را به وسیله
آن به آسمان مىبرند و هیچ فرشته و پیامبرى در آسمان نیست مگر
از خدا در خواست مىكند كه به او اذن زیارت قبر حسین علیه
السّلام داده شود پس دستهاى براى زیارت به پائین آمده و گروهى پس از
زیارت به بالا مىروند. القمی ، أبی القاسم جعفر بن محمد بن
قولویه (متوفای367هـ)، كامل الزیارات، ص457، و شیخ صدوق
رضوان اللّه تعالى علیه مینویسد: عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ
قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام یقُولُ: مَوْضِعُ
قَبْرِ الْحُسَینِ علیه السلام مُنْذُ یوْمَ دُفِنَ رَوْضَةٌ
مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ وَقَالَ مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَینِ علیه
السلام تُرْعَةٌ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّة. اسحاق ابن عمار میگوید: امام
صادق علیه السلام فرمود : جایگاه مزار امام حسین علیه
السّلام از آن روز كه به خاك سپرده شده باغى از باغ هاى بهشت است و نیز
فرمود: جایگاه مزار امام حسین علیه السّلام آبراهى(درب) از
آبراههاى (درهای) بهشت است. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین
(متوفای 381 هـ)، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ،ص 85 ، ودر روایت صحیح
السند ابن قولویه نقل كرده كه امام صادق علیه السّلام به ابن ابى یعفور
فرمود: وَاللَّهِ لَوْ أَنِّی حَدَّثْتُكُمْ بِفَضْلِ زِیارَتِهِ
وَبِفَضْلِ قَبْرِهِ لَتَرَكْتُمُ الْحَجَّ رَأْساً وَمَا حَجَّ مِنْكُمْ أَحَدٌ
وَیحَكَ أَ مَا تَعْلَمُ- أَنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ بِفَضْلِ قَبْرِهِ
كَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ یتَّخِذَ مَكَّةَ
حَرَماً قَالَ ابْنُ أَبِی یعْفُورٍ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ فَرَضَ
اللَّهُ عَلَى النَّاسِ حِجَّ الْبَیتِ وَلَمْ یذْكُرْ زِیارَةَ
قَبْرِ الْحُسَینِ علیه السّلام فَقَالَ وَإِنْ كَانَ كَذَلِكَ
فَإِنَّ هَذَا شَیءٌ جَعَلَهُ اللَّهُ هَكَذَا أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ أَبِی
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السّلام حَیثُ یقُولُ
إِنَّ بَاطِنَ الْقَدَمِ أَحَقُّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِ الْقَدَمِ وَلَكِنَّ
اللَّهَ فَرَضَ هَذَا عَلَى الْعِبَادِ أَ وَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمَوْقِفَ لَوْ
كَانَ فِی الْحَرَمِ كَانَ أَفْضَلَ لِأَجْلِ الْحَرَمِ وَلَكِنَّ اللَّهَ
صَنَعَ ذَلِكَ فِی غَیرِ الْحَرَم. به خدا سوگند اگر فضلیت زیارت
امام حسین علیه السلام را براى شما بیان كنم یك نفر از
شما به حج نخواهد رفت، مگر نمى دانى كه خداوند قبل از این كه مكه را حرم خویش
قرار دهد، كربلا را حرم خود قرار داده است؟! ابن ابى یعفور مىگوید: به
حضرت گفتم: پس چرا خداوند (در قرآن) حج خانه خود را بر مردم واجب گردانیده
ولى نامى از زیارت امام حسین علیه السّلام نبرده است؟ حضرت
فرمود: خداوند متعال این چنین خواسته است مگر نشنیده اى كه امیر
المؤمنین علیه السّلام فرمود در وضو مسح كردن زیر پا، شایسته
تر از روى پا هست ولى خداوند مسح روى پا را واجب ساخته است. مگر نمى دانى كه میقات
و محل احرام اگر در حرم بود به خاطر جایگاه حرم افضل بود؛ولى خداوند میقات
را خارج از حرم قرار داده است . (القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن
قولویه (المتوفی 368 هق) كامل الزیارات، ص 449)]
آورده اند كه بهلول رفت مكه خطاب به خدای متعال گفت خدایا
خانه خوبی داری ولی اگرحضرت محمّد (ص) نبود این خانه
توخانه نبود. سپس رفت مدینه خطاب به حضرت محمّد (ص) گفت یا محمّد (ص)
خانه خوبی داری ولی اگر حضرت علی نبود این خانه
توهم خانه نبود. سپس رفت نجف خطاب به حضرت
علی (ع) گفت یاعلی خانه خوبی داری ولی اگر
امام حسین (ع) نبود این خانه توهم خانه نبود. سپس رفت كربلا خطاب به
امام حسین علیه السّلام گفت یا حسین قربان تو واین
خانه ات كه اگر تونبودی نه نجف بود نه مدینه نه مكّه ، نه خداشناخته میشد
ونه پیغمبر ونه علی .
مرحوم جنّت مكان حاج حسین نورى در دارالسّلام خود نقل
كرده است كه در كتاب كلمه طیبه از مرحوم میرزا سید على صاحب شرح
كبیر كه مى فرماید:
من عصرهاى پنجشنبه مواظبت داشتم به زیارت قبرهائى كه
در اطراف خیمه گاه است . شبى در عالم رؤ یا دیدم كه رفته ام به
زیارت همان قبرها، ناگهان شنیدم هاتفى به زبان فارسى مى گوید:
خوشا به حال كسى كه در این زمین مقدس (كربلا) مدفون شود، اگر چه با
هزاران گناه باشد از هول قیامت سالم مى ماند، و هیهات كه از هول قیامت
سلامت باشد، كسى كه در این زمین دفن نشود. (ارشاد القلوب : ص 141)
كربلا نامی آشنا
کربلا نامی آشنا است برای فرشتگان و انبیاء
الهی و کلمه کربلا مساوی است با کلمه تاریخ و نام حسین علیه
السّلام مساوی است با کربلا و نام حسین و کرببلا هر دو دلرباست حورالعین
وقتی که ببینند یک نفر از ملائکه را که هبوط می کند به زمین
طلب هدیه می کنند ازاوتسبیح وتربت را از خاک قبر حضرت سیدالشّهدا
علیه السلام .
در تفسیر آیه مبارکه و تلقّی آدم من ربّه
کلمات فتاب علیه آیه 36 سوره بقره ابوالفتوح نقل می کند که چون
خدای تعالی آدم را بیافرید و حیات او آفرید
راست بنشست اوراعطسه فرود آمد حقتعالی اورا الهام داد گفت الحمد للّه خدایتعالی
او را گفت خدایتعالی بر تو رحمت کند و ترا برای رحمت آفرید
واوبرساق عرش نگریست اشباح و تماثیلی دید بر صورت خود كه
نام هر یکی بالای سراونوشته محمّد و علی و فاطمه و الحسن
و الحسین آدم گفت بارخدایا پیش ازمن برصورت من خلقی آفریدی
گفت نه گفت اینان کیانند گفت فرزندان تواند و اگر نبود ایشان
ترا نیافریدم گفت بار خدایا گرامی تر بندگانند برتو گفت ای
آدم این نامها یاد گیر تا در وقت درماندگی مرا به این
نامها بخوانی تا بفریادت رسم آدم آن نامها یاد گرفت .
سپهر از کتاب درّالثّمین نقل می کند آدم علیه
السّلام چند کلمه در ساق عرش نوشته دید جبرئیل آن کلمات را که نام
رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله وخاندان بزرگواراوبود بآدم یاد
داد تا با آن نامها پناهنده شود ودرپیشگاه پروردگار بگوید آدم گفت یا
حمید بحقّ محمد یا عالی بحقّ علی یا فاطربحقّ فاطمه
یا محسن بحقّ الحسن والحسین ومنک الاحسان. و خداوند را باین
نامهای مقدس سوگند داد چون بنام حسین علیه السّلام رسید
قلبش ازاندوه فشرده شد واشک ازدیدگانش فرو ریخت علت این اندوه و
گریه را از جبرئیل جویا شد جبرئیل گفت این فرزند تو
به مصیبتی بزرگ مبتلا می شود که تمام مصائب دربرابرآن کوچک است
گفت آن مصیبت کدامست جبرئیل گفت حسین علیه السّلام با حال
تشنگی وغریبی و تنهائی و بی کسی کشته می
شود یا رویاوری ندارد ای آدم اگراورا ببینی
در حالی که می گوید آه از تنشگی آه ازبی یاوری
تا آنکه شدت تشنگی بین اووآسمان مانند دود حائل می شود ولی
هیچکس جوابش نگوید مگر با شمشیر و شربت مرگ .
حضرت آدم علیه السّلام هنگام گذشتن از کربلا غمناک و
محزون شد و به زمین خورد و خون ازپای مبارکش جاری شد ازمصدر وحی
به او خطاب شد که وقوع این حادثه بخاطر موافقت با خونی است که ازامام
حسین علیه السّلام دراین زمین ریخته می شود .
هنگامی که کشتی نوح از کربلا می گذشت زمین
آنرا گرفته و به شدت به طرف خود جذب می کرد بطوری که نزدیک
بودغرق شود و خوف و وحشت سرنشینان را فرا گرفت به حضرت نوح وحی شد که
اینجا محل شهادت امام حسین علیه السّلام است .
هنگام عبور حضرت ابراهیم علیه السّلام از کربلا
مرکب آن حضرت لغزید و به زمین افتاد و سرمبارکش شکست وخون جاری
شد به اووحی شد که برای همراهی با خونی که ازامام حسین
علیه السّلام درا ینجا ریخته
می شود این قضیّه پیش آمد .
حضرت اسماعیل علیه السّلام هنگامی که
گوسفندان خویش را برای چرا فرستاده بود چوپان ایشان خبر داد که
گوسفندان مدتی است از آب فرات نمی آشامند سپس گوسفندان به اعجاز عرض
کردند فرزندت حسین علیه السّلام با لب تشنه در اینجا کشته می
شوند و ما چون ازاین قضیه محزون هستیم از نوشیدن آب فرات
صرف نظر کرد ه ا یم .
حضرت یونس علیه السّلام ازکربلا گذشتند بند کفش
آن حضرت پاره شد و خار در پای مبارکش رفته خون جاری شد سپس برایشان
خطاب آمد که اینجا امام حسین علیه السّلام به شهادت می
رسد به جهت همراهی با خون او پایت خون افتا د .
حضرت سلیمان علیه السّلام موقعی که بر
فرش مخصوص ( قالیچه سلیمان ) نشسته بود و باد آن را به حرکت درمی
آورد به کربلا رسید در آنجا باد سه مرتبه به شدت آن فرش را به دور خود
چرخاند و نزدیک بود سقوط کند سپس آرام شد و در کربلا فرود آمد خبر شهادت
امام حسین علیه السّلام را در آن سرزمین به آن حضرت اعلان کرد
ند .
حضرت عیسی علیه السّلام هنگامی که
با حواریون ازکربلا گذشتند آهوانی دیدند که اجتماع کرده گریه
می کنند آنها هم نشستند وگریه سردادند هنگامی که علت آن را از
حضرت عیسی علیه السّلام سئوال کردند فرمودند دراین سرزمین
میوه دل پیامبر خدا حضرت احمد صلّی اللّه علیه وآله که
فرزند حضرت طاهره بتول علیهاسلام که شبیه مادرمن است کشته خواهد شد و
دراینجا خاک سپرده می شود که از مشک خوشبوتر ا ست .
از امام صادق علیه السّلام روایت است که ملائکه
زیارت نمودند کربلا را هزار سال پیش از آنکه جدم حسین درآن ساکن
شود .
سعد بن عبداللّه اشعری که به محضر مبارک امام زمان عج
شرفیاب شده بیان می کند که مولا در تاویل کهیعص فرمودند
این حروف رموز غیب است که خدا بنده خود ذکریا را بوسیله
آن مطلع نمود چون ذکریّا از پروردگارش خواست که نام پنج تن را به او بیاموزد
جبرئیل آنها را به او آموخت و زکریّا هر وقت نام محمّد و علی و
فاطمه و حسن را می برد دلش روشن می گردید و اندوهش برطرف می
شد و همینکه نام حسین را می برد گریه گلویش را می
فشرد وگیج می گشت یکروزعرض کرد معبود من مرا چه شده که چون نام
چهار تن را می برم غمها از دلم می رود و تسلی می یابم
و چون نام حسین را برزبان می آورم اشکم می ریزد ناله ام
بلند می شود خدای تبارک و تعالی سرگذشت اورا برایش د ر
کلمه کهیعص گفت . کا ف کربلا- هاء هلا ک عترت – یا ء یزید
- عین عطش - صاد صبر.
سید بن طاوس در لهوف می گوید چون یک
سال اززندگانی حسین علیه السّلام گذشت دوازده فرشته بر رسول خدا
صلّی اللّه علیه وآله نازل شد که دارای صورتهای مختلف و
چهره های قرمز بودند و در حالی که پروبال خویش را باز کرده
بودند گفتند یا محمد همان ستمی که از قابیل بر هابیل وارد
آمد بر فرزندت حسین علیه السّلام وارد خواهد شد ومانند اجری که
به هابیل داده شده باو داده می شود وعذاب وگرفتاری کشندگانش چون
عذاب قابیل خواهد بود آن موقع در آسمانها فرشته مقربی نبود مگر آنکه
بخدمت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مشرف و آن حضرت را برکشته شدن
حسین علیه السّلام تسلیت دادند و به آنچه خداوند درعوض شهادتش
برای او معین فرموده اخبارمی کردند و تربت قبر حسین علیه
السّلام را بر رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله نشان می دادند .
سید بن طاووس در لهوف می گوید چون حسین
علیه السّلام دو ساله شد سفری برای پیغمبر صلّی اللّه
علیه و آله پیش آمد در بین راه ناگهان آن حضرت ایستاد و
فرمود انّا لِلّه و انّا الیه راجعون واشک ازچشمانش سرازیرشد علت گریه
را سئوال کردند فرمود اینک جبرئیل است به من خبر می دهد از زمینی
که نزدیک شط فرات است وآنرا کربلا می گویند فرزندم حسین
علیه السّلام را درآن سرزمین می کشند پرسیدند یا
رسول اللّه کشنده او کیست فرمود شخصی است که او را یزید مینامند
و گویا اکنون جایگاه کشته شدن و محل دفن حسین را به چشم خویش
می بینم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ازآن سفرغمگین
مراجعت نمود ...
در سال 36 هجری علی علیه السّلام که به
جنگ صفّین می رفت هنگامی که از سرزمین کربلا عبور کرد
مقداری از خاک کربلا برداشت و بوئید و فرمود خوشا بحال این خاک
که از اوگروهی بدون حساب به بهشت می روند .
د ر تفسیر آ یه شریفه حملته امّه کرها
ووضعته کرها سوره احقاف آیه 14 حضرت صادق علیه السّلام می فرماید
آن انسان کاملی که خدا اورا توصیه فرموده به رعایت والدین
حسین علیه السّلام است حملته امّه کرها و وضعته کرها یعنی
فاطمه زهرا علیها سلام حامله شد بحسین ازروی کراهت و زائید
او را از روی کراهت بعد حضرت می فرماید دردنیا دیده
نشده است که مادری پسربزاید و کراهت داشته باشد ازوجود پسر لکن فاطمه
علیها سلام کراهت پیدا کرد ازتولّد حسین علیه السّلام چون
دانست او را شهید می کنند .
امام صادق علیه السّلام از پدران بزرگوارخویش
روایت کرد که روزی حسین بن علی علیه السّلام بمنزل
برادرش حسن علیه السّلام وارد شد و چون نگاهش به برادر افتاد اشک ازدیدگانش
سرازیر گردید حسن علیه السّلام پرسید چرا گریه می
کنی گفت گریه ام ازظلم و ستمهائی است که بر شما وارد می
شود حسن علیه السّلام فرمود ظلمی که بر من وارد خواهد شد همانا زهری
است که در خفاء و پنهان می نوشانند و بدان وسیله مرا مسموم و بقتل می
رسانند ولی لا یوم کیومک یا ابا عبداللّه هیچ روزی
را درعالم مانند روز شهادت تو نمی توان یافت .
امّ سلمه رضی اللّه عنها روایت می کند
دروقتی که جناب امام حسین علیه السّلام متوجه عراق بود عرض کردم
یابن رسول اللّه رفتن شما را به عراق مصلحت نمی دانم زیرا که من
ازرسول خدا شنیدم که می فرمود فرزندم حسین علیه السّلام
ظلما مقتول می گردد و قدری از خاک آن موضع که مقتل حضرت بود بمن داده
و فرمود هرگاه مشاهده کنی این خاک مستحیل بخون شده باشد یقین
بدان که حسینم شهید شده و من آن خاک را درشیشه کرده ام والحال
نزد من است حضرت فرمود بخدا سوگند یقین می دانم که درعراق کشته
خواهم شد مکررازجد بزرگوار و پدر عالی مقدارم شنیده ام که اگر بجانب
عراق هم نروم کشته می شوم بعد فرمود یا ام سلمه اگر می خواهی
آن موضع را که با من مقاتله کنند و خوابگاه من آنجا باشد بتو بنمایم پس دست
به روی من کشیده رفع حجاب از نظرمن گردیده نگاه کردم صحرائی
دیدم با هیبت که سگان چهارچشم براطراف آن وادی می گردیدند
و حضرت امام حسین علیه السّلام از آن موضع قبضه ای خاک برداشته
بمن داد آن را درشیشه ای کردم پس فرمود ای امّ سلمه روزی
که این خاک منقلب بخون گردد می دانی که مرا شهید کردند
چون آن حضرت بجانب عراق رفت هر روزدرآن نگاه می کردم چون روزعاشورا بعد از
ظهر نگاه کردم خون را رنگین دیدم دانستم که آن حضرت را شهید
کرده اند .
در مکّه عبداللّه بن عباس و عبداللّه بن زبیر خدمت
امام حسین علیه السّلام مشرف شدند و اظهار داشتند شما درمکه بمانید فرمود من از رسول خدا صلّی اللّه علیه
و آله دستوری دارم که باید آنرا انجام دهم ابن عباس ازنزد حسین
علیه السّلام بیرون آمد و در بین راه می گفت و احسیناه
پس ازآن عبداللّه بن عمرآمد و گفت بهتر آنست که با این مردم گمراه اصلاح کنی
واقدام بجنگ نفرمائی فرمود مگر ندانستی که از پستی دنیا
بود که سر یحیی بن زکریّا را برای سرکشی از
سرکشان بنی اسرائیل به هدیه بردند آیا نمی دانی
که بنی اسرائیل از طلوع فجر تا برآمدن آفتاب هفتاد پیامبر را می
کشتند و سپس به بازار آمده و به معاملات خود مشغول می شدند و خرید و
فروش می کردند گویا هیچ کاری انجام نداده اند ولی
خداوند در عذاب آنها تعجیل نکرد و به آنها مهلت داد و پس ازمهلت انتقام شدیدی
ازآنان گرفت .
هنگام حرکت از مکه محمّد بن حنفیّه آمد مهارناقه
آنحضرت را گرفت و گفت برادر جان مگر تو بمن وعده ندادی که در سخن من تأمّلی
کنی فرمود بلی پرسید پس برای چه دررفتن شتاب نمودی
حسین علیه السّلام گفت پس از رفتن تو رسول خدا صلّی اللّه علیه
و آله نزد من آمد و فرمود ای حسین برو بسوی عراق زیرا خدا
مایل است ترا کشته ببیند .
بنابه نقل مرحوم راوندى و بحرانى و محدّثان دیگر
هنگامى كه امّ سلمه همسر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ز حركت حسین
بن على علیهما السّلام مطلع گردید به حضورش آمده و عرضه داشت : با
حركت خود به سوى عراق مرا غمناك و محزون نگردان ؛ زیرا من از جدت رسول خدا
صلّى اللّه علیه و آله شنیده ام كه مى فرمود فرزندم حسین در خاك
عراق و در محلى به نام كربلا كشته خواهد شد.
امام در پاسخ وى فرمود:مادر! (فكر نكن كه از این جریان
تنها تو مطلع هستى ) خود من نیز بهتر از تو مى دانم كه از راه ظلم و ستم و
از راه عداوت و دشمنى كشته خواهم شد و سرم از تنم جدا خواهد گردید و خداوند
بزرگ چنین خواسته است كه حرم و اهل بیت من آواره و فرزندانم شهید
و به زنجیر اسارت كشیده شوند و صداى استغاثه آنان طنین انداز
گردد ولى كمك و فریادرسى پیدا نكنند.
پیش از آنكه امام علیه السّلام به مكه وارد
شود، عبداللّه بن عمر براى عمره مستحب و انجام كارهاى شخصى در مكّه به سر مى برد و
در همان روزهاى اول ورود حسین بن على علیهما السّلام كه تصمیم
گرفت به مدینه مراجعت كند، به حضور امام علیه السّلام رسید و به
آن حضرت پیشنهاد صلح و سازش و بیعت با یزید نموده و امام
علیه السّلام را از عواقب خطرناك مخالفت با طاغوت و اقدام به جنگ برحذر داشت
و- بنابه نقل خوارزمى- چنین گفت : یا اباعبداللّه ! چون مردم با این
مرد بیعت كرده اند و درهم و دینار در دست اوست قهرا به او روى خواهند
آورد و با سابقه دشمنى كه این خاندان با شما دارد، مى ترسم در صورت مخالفت
با وى كشته شوى و گروهى از مسلمانان نیز قربانى این راه شوند و من از
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم كه مى فرمود: حسین كشته
خواهد شد و اگر مردم دست از یارى و نصرت وى بردارند، به ذلت و خوارى مبتلا
خواهند گردید. و پیشنهاد من بر شما این است كه مانند همه مردم
راه بیعت و صلح را در پیش بگیرى و از ریخته شدن خون
مسلمانان بترسى. در مقابل پیشنهاد عبداللّه بن عمر این چنین
پاسخ داد: اى ابوعبدالرّحمان ! مگر نمى دانى كه دنیا آنچنان حقیر و
پست است كه سر بریده (انسانى برگزیده و پیامبرى عظیم الشّاءن
مانند) یحیى بن زكریا به عنوان هدیه و ارمغان به فرد
ناپاك و زناكارى از بنى اسرائیل فرستاده مى شود. مگر نمى دانى كه بنى اسرائیل
(با خداى بزرگ آنچنان به مقام مخالفت برآمدند كه) در اوّل صبح هفتاد پیامبر
را به قتل مى رساندند سپس به خرید و فروش و كارهاى روزانه خویش مشغول
مى شدند كه گویا كوچكترین جنایتى مرتكب نگردیده اند و
خداوند به آنان مدتى مهلت داد ولى بالاخره به سزاى اعمالشان رسانید و انتقام
خداى قادر منتقم آنها را به شدیدترین وجهى فرا گرفت ؟
قبورامام زادگان وعلماء مدفون دركربلا
امام زادگان وعلمائی که درکربلا مدفون هستند : 1- سید ابراهیم المجاب ابن محمّد
العابد بن الامام موسی بن جعفر علیه السّلام مدفون دررواق بالای
سر مبارک * 2- ابو احمد حسین بن محمّد
الاعرج بن موسی ابی السّبحه بن ابراهیم المرتضی بن موسی
الکاظم والد السّیدین المرتضی و الرضی مد فون در کربلا
متوفی 400هـ (دربغداد رحلت فرمود و درمنزل خوددفن شد بعداو را نقل كردند به
كربلا) * 3- سید مرتضی علم الهدی متوفّی
436 مدفون در کربلا * 4- سید رضی متوفّی 406 مدفون
در کربلا (سیدمرتضی وسیدرضی دركاظمین رحلت فرمودند
و هریك درمنزل خود دفن شدند بعدجنازه آنان را مثل والدشان نقل كردند به
كربلا ودرمقبره نیای بزرگوارشان سیدابراهیم مجاب دفن شده
اند) * 5- سید علی بن محمّد علی الطّباطبائی
متوفّی 1215 مدفون در روا ق مطهّر قریب به مقبره علّامه بهبهانی
پا ی قبور مقدّسه شهداء * 6- محمّد باقر بن محمّد اکمل البهبهانی
مدفون در رواق مطهّر * 7- آقا سید محمّد ابن سید علی
ملقّب به مجاهد متوفّی 1240 مدفون دراواسط بازا ربین الحرمین * 8- آقا
سید ابراهیم ابن سید محمّد باقر قزوینی متوفّی
1246 مدفون درحجره درب کوچک حضرت سید الشّهدا ع * 9- ملّا
محمد حسین اردکانی یزدی متوفّی حدود 1300 مدفون
درحجره درب کوچک حضرت سید الشّهداع * 10- جمال الدّین احمد بن محمّد بن فهد
الحلّی متوفّی 841 مدفون در کنار خیمه گاه * 11- شیخ ابراهیم بن علی بن
الحسن العاملی الکفعمی مدفون درکربلا * 12-
مولی عبداللّه تستری متوفّی 1021 مدفون در تحت قبّه سیدالشّهداء
* 13- شیخ یوسف بن احمد
البحرانی متوفّی 1186 مدفون درنزدیکی قبورشهدا * 14-
آخوند ملّاحسن یزدی مدفون در کربلا *
15- محمّد شریف بن ملاحسنعلی
مازندرانی الملقّب بشریف العلماء متوفّی 1245 مدفون درمنزل خود
نزدیک درب قبله صحن مطهّر سیدالشّهدا * 16-
ابن حمزه مدفون در قبرستان وا د ی دردروازه تویریج * 17- شیخ
محمّد حسین بن شیخ عبدالرّحیم الطهرانی متوفّی 1261
مدفون در درب صحن کوچک * 18- آخوند ملّا
آقا دربندی متوفّی 1286 مدفون درکنار مقبره محمّدحسین بن شیخ
عبدالرّحیم الطهرانی * 19- شیخ عبدالحسین بن شیخ علی
الطهرانی شیخ العراقین متوفّی 1286 مدفون درمقبره جنب باغ
سلطانی * 20- حاج شیخ زین
العابدین بن کربلائی مسلم المازندرانی الحائری متوفّی
1309 مدفون در جنب باب قاضی الحاجات *
21- شیخ حسن بن حاج شیخ
زین العابدین متوفّی 1339 مدفون در مقبره والد * 22- آقا میرزا محمّد تقی شیرازی
متوفّی 1338 مدفون در صحن مقدّس سیدالشّهدا ع در زاویه جنوبی
نزدیک تکیه بکتا شیها *
23- آقا سید مرتضی کشمیری
متوفّی حدود 1320 مدفون درحجره هندیها نزدیک درب زینبیّه
* 24- آخوند ملّا حسینقلی همدانی
متوفّی حدود 1310 مدفون درحجره هندیها نزدیك درب زینبیّه
* 25- مولی عبدالصّمد همدانی شهید
دست وهّابیها درعید غدیر 1216 مدفون در حائرمقدّس سیّدالشّهداء
* 26- محمّد بن اسماعیل المکنّی
بابوعلی الرّجالی متوفّی 1215 مدفون در کربلا * 27-
محمّد علی بن محمّد البلاغی النّجفی متوفّی 1000 مدفون در
حرم مطهّر سیّدالشّهدا * 28- حاج میرزا علی النّقی ابن
سید حسن ابن العلّامه السّید المجاهد السّید محمّد بن العلّامه
السّید علی الطّباطبائی الحائری متوفّی 1289 مدفون
دربین الحرمین * 29- ملا محمّد صالح بن ملا محمّد البرغانی
مدفون در کربلا * 30- آخوند ملّا حسین الاردکانی متوفّی
1305 مدفون در کربلا * 31- مظفّرالدّین شاه ابن ناصرالدّین
شاه ابن محمّد شاه ابن عبّاس میرزا ابن فتحعلی شاه قاجار و محمّد علی
شاه ابن مظفّرالدّین شاه مدفون در حجره بین مسجد پشت سر مطهّرورواق شریفه
* 32- میرزا محمّد تقی خان امیر
کبیر مدفون دررواق شرقی حرم مطهّر * قابل ذكراست كه دربازسازیهای اخیر
اسامی علماء دراطراف حرم مطهر روی سنگ مرمر های نصب شده به دیوارها
نوشته شده است.
زیارت قبور علماء
از كتاب مزار مرحوم شیخ مفید(رحمه اللّه) نقل
شده است كه در هنگام زیارت قبور علماء (رضوان اللّه تعالى علیهم) بگو:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یـا بَحْرَ الْعُلُومِ وَكَنْزَهـا، وَمُحْیىَ الرُّسُومِ
وَمُرَوِّجَهـا، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یـا حـافِظَ الدّینِ،
وَعَوْنَ الْمُؤْمِنینَ، وَمُرَوِّجَ شَریعَةِ سَیِّدِ
الْمُرْسَلینَ وَآلِهِ الاَئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ، عَلَیهِ
وَعَلَیهِمْ اَفْضَلُ صَلاةِ الْمُصَلّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ
اَیُّهَا الشَّیخُ الْعـالِمُ الْعـامِلُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یـا
عَضُدَ الاِسْلامِ وَفَقیهَ أَهْلِ الْبَیتِ، عَلَیهِمْ
أَفْضَلُ الصَّلاةِ وَالسَّلامِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا
الْعـارِفُ الْمُؤَیَّدُ وَالْعـابِدُ الْمُسَدَّدُ، أَشْهَدُ أَنَّكَ الاَمینُ
عَلَى الدّینِ وَالدُّنْیـا، وَأَنَّكَ قَدْ بـالَغْتَ فى إِحْیـاءِ
الدّینِ، وَاجْتَهَدْتَ فى حِفْظِ شَریعَةِ أَشْرَفِ الأَوَّلینَ
وَالاْخِرینَ، عَلَیهِ وَآلِهِ صَلَواتُ الْمُصَلّینَ،
وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ الاَبْرارِ، وَرَوَیتَ عَنْهُمُ الاَخْبـارَ،
وَعَمِلْتَ بِمـا رَوَیتَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ أَظْهَرْتَ الْحَقَّ،
وَأَبْطَلْتَ الْبـاطِلَ، وَسَهَّلْتَ السَّبیلَ، وَاَوْضَحْتَ الطَّریقَ،
وَنَصَرْتَ الْمُؤْمِنینَ، فَجَزاكَ اللهُ عَنِ الاْیمَانِ وَاَهْلِهِ
أَفْضَلَ جَزاءِ التّابِعینَ، وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبیِّینَ
وَالْوَصیِّینَ، وَالشُهَدَاءِ وَالصّالِحینَ، وَحَسُنَ
اُوْلئِكَ رَفیقاً، اَللّهُمَّ امْلَا قَبْرَهُ نُوراً وَرَوْحاً وَرَیحـاناً،
وَاَسْكِنْهُ فى بُحْبُوحَةِ جَنَّةِ النَّعیمِ، بِرَحْمَتِكَ یـا
اَرْحَمَ الرّاحِمْینَ .
اما كن د یگركربلا
آرامگاه الأخرس بن الکاظم علیه السّلام که محمّد بن
ابی الفتح اخرس ازنوادگان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام است
در حومه کربلا در محلّه ای بنا م الابیتر قرار دارد . این امام
زاده جدّاعلای خاندان آل خرسان است .
آرامگا ه ابن حمزه ازنوادگان امیرالمؤمنین علیه
السّلام درآغازبزرگراه کربلا طویریج قراردارد .
آرامگاه ابن هاشم از نوادگان موسی بن جعفرعلیه
السّلام در25 كیلومتری شمال غربی كربلا درشفاثا یا راس
العین .
آرامگاه حربن یزید ریاحی در شهرک
حر ازشارع الشّهدا راه دارد .
دوطفلان مسلم بن عقیل(ع) محمّد وابراهیم درشهرک
مسیّب 40 كیلومتری شمال شرقی كربلا (بزرگراه كربلا به
بغداد) .
عون بن عبداللّه بن جعفریكی ازدوفرزندان عبداللّه
جعفر وحضرت زینب علیها السّلام درمحلّه عون ابتدای بزرگراه
كربلابه بغداد قراردارد .
محمّد بن علی مشهور به ابی بکربن علی
ازشهداء کربلا در بین راه نجف و کربلا است
.
مقا م حضرت صاحب الزّما ن عج که به مصلّای صا حب
الزّما ن عج ومقام امام زمان عج مشهور است انتهای شارع السّدره کنا رنهرحسینیه
درشارع امام مهدی عج .
مقام حضرت صادق علیه السّلام بعداز مقام امام زمان عج
آخر خیابان باریك كه ازروی پل كنارمقام امام زمان عج میگذرد
.
قصرالأخیضریا کاخ اخضراثربا ستا نی 35 كیلومتری
غرب كربلا .
حبیب بن مظاهراسدی درراهرو حرم مطهرامام حسین
علیه السّلام.
قتلگاه، درب نقره ای رنگی كنار دیوار نزدیك
ضریح حبیب بن مظاهراست واز داخل صحن هم پنجره دارد.
شهدای كربلا پائین پای امام حسین
علیه السّلام از راهرو هم پنجره دارد.
تلّ زینبیّه ازدرب باب القبله یا درب باب
زینبیّه حرم امام حسین علیه السّلام كه خارج شوی
كنارحرم مطهّراست. دربازسازیهای اخیر قراراست داخل صحن شود.
كفّ العبّاس ازباب الفرات حرم ابالفضل علیه السّلام
كه خارج شوی كوچه مقابل دست چپ آقا وكوچه بعدی داخل كوچه دست راست آقا.
مقام علی اصغروعلی اكبر علیهما السّلام
ازباب السّلام یا باب الكرامه درب پشت سرامام حسین علیه السّلام
كه خارج شوی قسمت شمالی بین الحرمین داخل كوچه ای
اوّل مقام علی اصغروكوچه بعدی انتهای كوچه مقام علی
اكبرعلیهما السّلام است. ازشارع السّدره هم راه دارد.
خیمه گاه امام حسین علیه السّلام ازخیابان
مقابل باب القبله حرم امام حسین علیه السّلام مستقیم به خیمه
گاه منتهی میشود.
داخل خیمه گاه كه میشوی بعدازدرب اوّل خیمه
حضرت ابا الفضل علیه السّلام، بعدازآن دوطرف نمای خیمه های
اصحاب، بعدازدرب دوم داخل خیمه سلطنتی امام حسین علیه السّلام
پنجره كوچك روبرو محراب امام حسین علیه السّلام، پشت آن خیمه
حضرت زینب علیها سلام، مقابل آن محراب امام زین العابدین
علیه السّلام، ازدرب سمت راست آن خارج شوی زاویه غربی
داخل صحن خیمه حضرت قاسم علیه السّلام است .
محل ملاقات امام حسین علیه السلام باعمرسعد
دربازارباب السّلالمه درمحلّه باب السّلالمه ازدرب باب الكرامه حرم مطهّر وشارع
السّدره راه دارد .
مقام شیرفضه درشارع قبله حضرت عبّاس علیه السّلام
دربازار مسگرها .
مرقد ابن فهدحلی ره درشارع قبله امام حسین علیه
السّلام .
مرقدابن حمزه درشارع ابن حمزه .
رودفرات در20 كیلومتری كربلا قرار دارد ودو رودخانه
ازآن منشعب میشود یكی رودخانه الحسینیّه كه مقام
امام زمان عج دركنارآن قراردارد درشمال
شهر ودیگری رودخانه هنیدیّه كه ازشارع شهدا وشارع مخیّم
قابل مشاهده است درجنوب شهراست .
نهرعلقمه یاعلقمی سابقًا درشرق حرم مطهّر حضرت
ابا الفضل علیه السّلام جاری بوده است كه تاكوفه امتداد داشته است
وبعدها پرشده است واكنون درمحل آن شارع علقمه درشمال حرم حضرت اباالفضل است .
دربهای حرم مطهّر: باب القبله حرم مطهّربه طرف شارع
قبله است كه سمت راست آن تلّ زینبیه است و به خیمه گاه هم راه
دارد - باب راس الحسین به طرف شارع
شهدا است - باب زینبیّه به
طرف تلّ زینبیّه است - باب
السّلام به طرف مقام علی اكبر وعلی اصغر راه دارد – باب
السّدره به طرف شارع سدره است - باب السّدره جائی است كه درآنجا درخت سدری
بوده است وهرون الرّشید آن را قطع كرده است ومشمول لعن اللّه قاطع السّدره
شده است. در دوره هارون الرشید، اطراف قبر امام حسین علیه
السلام خانهها و بناهایى احداث شده بود و درخت سدرى هم وجود داشت كه هم
نشانه اى براى زائران و مسافران بود و هم سایه بانى برایشان. به
دستور هارون آن درخت را قطع كردند.
حضرت امام حسین علیه السّلام در کربلا
حضرت حسین بن علی علیه السّلام درروزسوّم
شعبان سال چهارم هجری در مدینه منوّره پا به عرصه وجود گذاشت نزدیک
به هفت سال ازسنّ شریفش گذشته بود که رسول اکرم صلّی اللّه علیه
و آله جدّ گرامیش وفات یافت و 75 یا 95 روز بعد مادر بزرگوارش
به شهادت رسید آن حضرت تا سال 36 هجری در مدینه بود آنگاه به
همراه پدربزرگوارش رهسپارکوفه گردید و بیش ازچهارسال دراین شهر
اقامت داشت و درسال 40 هجری پدربزرگوارش به شهادت رسید و بعد از شهادت
پدر بزرگوارش برادرش امام حسن بناچاربا معاویه صلح کرد وبعد از صلح هردو برادر
به اتّفاق به مدینه باز گشتند و در سال 50 هجری برادرعزیزش امام
حسن علیه السّلام به شهادت رسید و امامت به آن بزرگوار منتقل گردید
تا سال60هجری كه پس ازدرگذشت معاویه یزید برتخت خلافت
غاصبانه نشست وفساد وی ازحد گذشت وكاررابجائی رساند كه خواستاربیعت
امام ع باوی واطاعت ازوی شد وامام ع درمقابل وی دست به قیام
زد وعازم كربلا شد ودر محرّم سال 61هجری درروز عاشورا به شهادت رسید .
از امام رضا علیه السّلام نقل کرده اند که چون حضرت
امام حسین علیه السّلام متولّد شد حضرت رسول صلّی اللّه علیه
و آله اسماء بنت عمیس را فرمود که بیاور فرزند مرا ای اسماء
اسماء گفت آنحضرت را درجامه سفید پیچیده بخدمت حضرت رسالت صلّی
اللّه علیه و آله بردم حضرت اورا گرفت و دردامن گذاشت و در گوش راست او اذان
و در گوش چپش اقامه گفت پس جبرئیل نازل شد و گفت حقتعالی ترا سلام می
رساند و می فرماید که چون علی علیه السّلام نسبت به تو
بمنزله هارون است نسبت به موسی پس اسم او را باسم پسر کوچک هارون نام کن که
شبیراست و چون لغت تو عربی است او را حسین نام کن پس حضرت رسول
صلّی اللّه علیه و آله اورا بوسید وگریست و فرمود که ترا
مصیبتی عظیم در پیش است خداوندا لعنت کن کشنده اورا پس
فرمود که ای اسماء این خبر را به فاطمه مگو چون روزهفتم شد حضرت رسول
صلّی اللّه علیه و آله فرمود که بیاور فرزند مرا چون او را بنزد
آن حضرت بردم گوسفند سیاه و سفیدی از برای او عقیقه
کرد یک رانش را بقابله داد و سرش را تراشید و بوزن موی سر او
نقره تصدّق کرد و خلوق برسرش مالید پس او را بر دامن خود گذاشت و فرمود ای
ابا عبداللّه چه بسیار گران است بر من کشته شدن تو پس بسیار گریست
.
از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند که
چون حضرت امام حسین علیه السّلام متولّد شد حقتعالی جبرئیل
را امرفرمود که نازل شود با هزار ملک برای آنکه تهنیت گوید حضرت
رسول صلّی اللّه علیه وآله را ازجانب خداوند واز جانب خود چون جبرئیل
نازل می شد گذشت در جزیره ازجزیره های دریا به ملکی
که او را فطرس می گفتند واز حاملان عرش الهی بود وقتی حقتعالی
او را امری فرموده بود واو کندی کرده بود بالش را شکسته و او را درآن
جزیره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال درآنجا عبادت حقتعالی کرد تا روزی
که حضرت امام حسین علیه السّلام متولّد شد دید که جبرئیل
با ملائکه فرمود می آیند ازجبرئیل پرسید که اراده کجا دارید
گفت چون حق تعالی نعمتی به محمد صلّی اللّه علیه و آله
کرامت فرموده است مرا فرستاده است که او را مبارک باد گویم فطرس گفت ای
جبرئیل مرا نیز با خود ببر شاید که آن حضرت برای من دعا
کند تا حقتعالی از من بگذرد پس جبرئیل اورا با خود برداشت و چون بخدمت
حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله رسید تهنیت و تحیت
گفت وشرح حال فطرس را بعرض رسانید حضرت فرمود که باو بگو خود را با ین
مولود مبارک بمالد و به مکان خود برگردد و فطرس خویشتن را به امام حسین
علیه السّلام مالید بال برآورد و عرض کرد یا رسول اللّه همانا
زود باشد که این مولود را امت تو شهید کنند و او را بر من به جهت این
نعمتی که ازاوبمن رسید مکافاتی است که هرکه او را زیارت
کند من زیارت او را بحضرت حسین ع برسانم و هر که براوسلام کند من سلام
او را برسانم و هرکه براو صلوات بفرستد من صلوات او را به او می رسانم به
آسمان بالا رفت ومی گفت کیست مثل من و حال آنکه من آزاد کرده حسین
بن علی و فاطمه و محمد علیهم السّلام هستم .
امام حسین علیه السّلام بعد از شهادت برادر
بزرگوارش به امامت رسید و یزید بن معاویه هم بعد از مرگ
معاویه به خلافت رسید امام مسلمین و پیشوای فاسقین
همانند نور و ظلمت و سفیدی و سیاهی دو ضد مانعة الجمع اند
و محال است این دو با هم کنار بیایند و سازش کنند و یا یکی
ازآن دو به نفع دیگری از صحنه کنار برود امّا امام حسین علیه
السّلام محال است که از حق خود بگذرد و صحنه را برای یزید خالی
بگذارد چون تنها حق خودش نیست بلکه حق اسلام و مسلمین و جامعه است و
اما یزید محال است که از باطل خود بگذرد و صحنه را برای امام حسین
علیه السّلام خالی بگذارد چون یزید مست غروروتکبّروخودخواهی
و فساد است و راه دیگری بجز قرارگرفتن این دو در مقابل هم وجود
ندارد و اما مقایسه امام حسین علیه السّلام و یزید
لعنة اللّه علیه با امام حسن علیه السّلام و معاویه لعنه اللّه
علیه درست نیست بدان جهت که هم زمان معاویه با زمان یزید
تفاوت دارد و هم شخص معاویه با شخص یزید درست است که معاویه
هم فاسد بود و لیکن یزید فساد را به انتهای درجه رسانید
و ازطرفی معاویه خواهان صلح با امام حسن علیه السّلام شد و امام
حسن علیه السّلام هم دید که صلح به نفع اسلام و مسلمین است و لیکن
یزید به محض رسیدن به خلافت خواهان بیعت امام حسین
علیه السّلام با وی شد که طی نامه ای به ولید بن
عتبه والی مدینه ازاوخواست که از امام حسین علیه السّلام
بیعت بگیرد واگر بیعت نکرد او را به شهادت برساند و امام حسین
علیه السّلام می فرما ید وعلی الاسلام و السّلام اذ قد بلیت
الأمّة براع مثل یزید و ایضا می فرماید الا و انّ
الدّعی بن الدّعی قدر کز بین اثنتین بین السّلّة و
الذّلّة هیهات منّا الذّلّة یا بی اللّه ذالک لنا و رسوله و
المؤمنین و حجور طابت و بطون طهرت و انوف حمیّة و نفوس آ بیة و
همچنین می فرماید انّا اهل بیت النّبوّة و معدن الرّسالة
و مختلف الملائکة ومهبط الرّحمة بنا فتح اللّه و بنا یختم و یزید
رجل شارب الخمروقاتل النّفس المحترمة معلن بالفسق ومثلی لایبایع
مثله .
امام حسین علیه السّلام به منظور بیعت
نکردن با یزید در شب یکشنبه بیست و نهم رجب سال 60هجری با فرزندان وعده ای ازیاران
وبرادران خودازمدینه عازم مکه گردید و در شب جمعه سوّم شعبان وارد مکّه
شد وتا هشتم ذی الحجه در مکّه بود و هشتم ذی الحجّه که یوم التّرویه
است بخاطررعایت حرمت حرم امن الهی حج را به عمره مفرده تبدیل
کرده به طرف کربلا حرکت کرد وروز دوم محرّم سال شصت و یک هجری وارد
سرزمین کربلا شد و درهمین محلّی که به خیمه گاه معروف است
دستور داد خیمه ها را برسرپا کردند وازآنطرف یزید عبیداللّه
بن زیاد را به امارت کوفه و فرماندهی جنگ با امام حسین علیه
السّلام منصوب کرد و او را روانه کوفه کرد و شریح قاضی راهم فریب
داد و فتوائی هم از او گرفت و بوسیله آن فتوای خریداری
شده عدّه ای ازمردم عامی بی سواد را تحریک می کرد
به طرف کوفه حرکت کنند وعدّه ای راهم بوسیله پول و وعده های
دروغین تحریک می کرد وعدّه ای را هم بوسیله
زورواجباروتهدید آماده و روانه کوفه می کرد تا اینکه صبح عاشورا
دوگروه حق وباطل درمقابل هم صف آرائی کردند و صحرای کربلا صحنه جنگ
ومبارزه شد وبا رها شدن تیر عمر سعد به طرف قرار گاه امام حسین علیه
السّلام جنگ آغاز شد و تا عصر عاشورا ادامه یافت وعصرعاشورا که یاران
امام حسین علیه السّلام جملگی به شهادت رسیده بودند و کسی
بجزامام زین العابدین باقی نمانده بود امام حسین علیه
السّلام یکّه تاز میدان کربلا شده بود چندین باربه لشکریان
یزید حمله کرد که هر بار آنها را تا دروازه کوفه به عقب می راند
تا اینکه بر اثر جراحات بسیار که بر بدن آن بزرگوار وارد شده بود بی
تاب و بی قراردرهمین محلّی که به قتلگاه مشهور است قرارگرفت وزینب
کبری سلام اللّه علیها بالای همین بلندی مشرف به
گودال قتلگاه که به تلّ زینبیّه مشهور است با حالت زار و با قلب افکار
ایستاده و صحنه ای دورازانتظار را نظاره می کرد که ناگهان فریاد
وا محمّد اه واعلیّاه ازآن علیا مخدّره بلند شد و آنچه ملائکه و پیامبران
گفته بودند واقع شد و امام حسین علیه السّلام شهید شد .
جسد شریف امام حسین علیه السّلام سه
شبانه روز روی زمین ماند ولشکریان یزید روز یازدهم
محرّم سرهای مقدّس شهدا و اهلبیت امام علیه السّلام را برداشته
روانه جانب کوفه شدند روزدوازدهم محرّم بنی اسد که ازترس لشکریان یزید
از آن وادی کوچ کرده بودند به محلّ قبلی خود کنارشریعه فرات
برگشتند و صحنه پس ازجنگ را تماشا می کردند که گزارشان به محلّ اجساد پاک
شهدا افتاد و ازآنطرف امام زین العابدین علیه السّلام نیزخودرا
به کربلا رسانیده و با مساعدت بنی اسد جسد مطهّرامام حسین علیه
السّلام را درهمین محلی که قبر شریف آن حضرت است دفن کردند وعلی
اکبر علیه السّلام را هم پائین پای پدر دفن کردند به همین
جهت ضریح مطهر شش گوشه است و اجساد سایر شهداء که اصطلاحاً هفتاد و دو
تن گفته می شود درقسمت شرقی پائین پای امام علیه
السّلام دفن کردند که اسامی شهداء روی دیوارنصب شده است وعلی
اصغرشیرخواررا جلوی سینه مبارک پدر دفن کردند و حبیب بن
مظاهرراطرف بالای سرمبارک دررواق جنوب غربی بین محل دفن امام علیه
السّلام وقتلگاه دفن کردند و قمر بنی هاشم ابالفضل العبّاس علیه السّلام
به فاصله حدود 380 متر از مرقد سید الشّهدا علیه السّلام دفن شد که
فاصله بین دو قبرودوحرم مطهّربین الحرمین است وبین حرم
مطهّرابالفضل العبّاس علیه السّلام ونهرعلقمه روبروی باب الفرات اوّل
كوچه محل دفن دست راست آن حضرت است که روی بنا نوشته شده است هذا مقام کفّ
العباس و حدود 170 متری آن دركوچه
بعدی سرچهارراه محل دفن دست چپ آن حضرت است که روی بنا نوشته شده است
مقام سقوط الکفّ الایسر وعون بن عبداللّه بن جعفر علیه السّلام یکی
از فرزندان عبداللّه جعفر و حضرت زینب علیها سلام در نه کیلومتری
جاده کربلا بغداد قبل از شهرک مسیّب دفن شده است والأن به آن محلّه عون می
گویند و طفلان مسلم محمد و ابراهیم حدود 25 کیلومتری محلّه
عون در جاده کربلا بغداد کنارشهرمسیّب دفن شده اند وحربن یزید ریاحی
در35 کیلومتری کربلا از مسیرعون و مسیّب و6کیلومتری
کربلا ازمسیر کربلا- شهرک حر دفن شده است که محلّه اطراف آن به شهرک حرمعروف
است وخانه های کربلا تا نزدیک آن شهرک پیش رفته است وجاده شهرک
از5کیلومتری جاده کربلا- بابِل ازجاده اصلی جدا می شود .
در کنار ضلع جنوبی ضریح مطهّر امام حسین
علیه السّلام دو قطعه سنگ قرمز نصب شده که به علّت محاذی بودن با
بالاسر مبارک زوّاربرروی آن به اقامه نمازمی پردازند و طبق بعضی
روایات محلّ دفن سرمبارک حضرت سید الشّهداء ع است وروی آن سنگ
نباید نمازخواند بلکه باید کمی عقب ایستاد ، مقام علی
اکبروعلی اصغرعلیهما السّلام درکوچه های باریک خیابان
شمالی حرم مطهّر ازباب السّلام یاباب الكرامه درب پشت سرامام حسین
علیه السّلام كه خارج شوی قسمت شمالی بین الحرمین
داخل كوچه ای اول مقام علی اصغرعلیه السّلام وكوچه بعدی
انتهای كوچه مقام علی اكبرعلیه السّلام است ، كه درشمالی
ترین نقطه میدان جنگ واقع شده است و ظاهرا که محلّ شهادت علی
اکبر وعلی اصغرعلیهما السّلام باشد .
عمارت مرقد مطهر امام حسین علیه السّلام درسال
65 که مختار قیام کرد آغاز شد و اولین بنا را مختار ساخت و روستای
کوچکی نیزدراطراف آن بنا کرد و شیعیان درتعمیر بنا
می کوشیدند تا زمان هارون الرّشید که بدستوراو بنای قبر
مطهّرخراب شد و با روی کار آمدن مامون بدستوروی مجدّدا بنائی
ساختند و شیعیان درتعمیر بنا می کوشید ند تا زمان
متوکّل كه به دیزج یهودی ملعون دستورداد بنا را خراب کنند بعد
ازخرابی مجدّداً شیعیان بنائی ساختند و بدستورمتوکّل خراب
شد تا هفده بارولیکن هربارکه خراب میکردند با زبنا ئی سا خته می
شد بهترازبارقبل تا سال 914 شاه اسماعیل صفوی عراق را به تصرّف درآورد
ودرسال 1032 شاه عبّاس عتبات عالیات را ضمیمه ایران کرد.
حدیث:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): إِنَّ أَرْضَ
الْکَعْبَةِ قَالَتْ مَنْ مِثْلِی وَ قَدْ بُنِیَ بَیْتُ
اللَّهِ عَلَی ظَهْرِی یَأْتِینِی النَّاسُ مِنْ
کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ وَ جُعِلْتُ حَرَمَ اللَّهِ وَ أَمْنَهُ
فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهَا کُفِّی وَ قِرِّی مَا فَضْلُ
مَا فُضِّلْتِ بِهِ فِیمَا أُعْطِیَتْ أَرْضُ کَرْبَلاءَ إِلَّا
بِمَنْزِلَةِ الإِبْرَةِ غُمِسَتْ فِی الْبَحْرِ فَحَمَلَتْ مِنْ مَاءِ
الْبَحْرِ وَ لَوْ لا تُرْبَةُ کَرْبَلاءَ مَا فَضَّلْتُکِ وَ لَوْ لا مَنْ
ضَمَّتْهُ کَرْبَلاءُ لَمَا خَلَقْتُکِ وَ لا خَلَقْتُ الَّذِی افْتَخَرْتِ
بِهِ فَقِرِّی وَ اسْتَقِرِّی وَ کُونِی ذَنَباً مُتَوَاضِعاً
ذَلِیلاً مَهِیناً غَیْرَ مُسْتَنْکِفٍ وَ لا مُسْتَکْبِرٍ
لأَرْضِ کَرْبَلاءَ وَ إِلَّا مَسَخْتُکِ وَ هَوَیْتُ بِکِ فِی نَارِ
جَهَنَّمَ. (وسائلالشیعه، ج14، ص515- کامل الزیارات ص 811) زمین
کعبه به خود افتخار کرد و گفت کیست مانند من در حالی که خداوند خانه
خویش را بر روی من بنا نموده و مردم از راه های دور به جانب من
می آیند و من حرم خدا و محل امن او شده ام پس خداوند به او وحی
نمود که ساکت باش سوگند به عزّت و جلالم که فضیلت تو در مقایسه با
آنچه به زمین کربلا عطا نموده ام نیست مگر به مقدار رطوبتی که
یک سوزن به هنگام فرو رفتن در دریا به خود می گیرد و اگر
خاک کربلا نبود تو را فضیلت نمی دادم و اگر نبود آن کسی که
سرزمین کربلا او را در بر گرفته تو را نمی آفریدم پس آرام،
خاموش، متواضع و خاشع باش هرگز به زمین کربلا فخرفروشی مکن و گرنه تو
را در زمین فرو می برم و در آتش جهنّم سرنگونت می نمایم.
و قال على بن الحسین علیه السّلام اتّخذ اللّه
ارض كربلا حرما قبل ان یتّخذ مكّة حرما باربعة عشرین الف عام و انّها تزهر
لاهل الجنّة كالكوكب الدّرى. خداوند زمین كربلا را حرم قرار داد 24 هزار سال
قبل از آنكه مكّه را حرم قرار دهد، و آن زمین میدرخشد براى مردم بهشت
مانند ستاره درخشان .
و عن ابى جعفر علیه السلام قال خلق اللّه كربلا قبل
ان یخلق الكعبة باربعة عشرین الف عامٍ و قدّسها و بارك علیها
فما زالت قبل ان یخلق اللّه الخلق مقدّسة و مباركة و لاتزال كذلك و جعلها
اللّه افضل الارض فى الجنّة . امام باقر علیه السلام مى فرماید:
خداوند كربلا را خلق كرد 24 هزار سال قبل از آنكه كعبه را خلق نماید و آن زمین
را مقدس نمود و بركت داد و قبل از آن خلق ننموده بود مقدّسى و مباركى مانند آن زمین
و خداوند زمین كربلا را در بهشت افضل زمینها قرار داده است .
قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله : یقبر
ابنى بأرض یقال لها كربلا هى البقعة الّتى كانت فیها قبّة الاسلام نجا
اللّه التى علیها المؤمنین الّذین آمنوا مع نوح فى الطّوفان. پیامبر
خدا (ص) فرمود: پسرم حسین در سرزمینى به خاك سپرده مىشود كه به آن
كربلا گویند، زمین ممتازى كه همواره گنبد اسلام بوده است، چنانكه خدا یاران
مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد.
فضیلت زیارت حضرت اباعبداللّه الحسین(ع)
دراهمیت حائر مقدّس اباعبداللّه علیه السّلام
همین بس كه نمازدرحرم و رواق امام حسین (ع) و مسجد متصل به آن تمام
است.
چهار مسجد است که مسافرمیتواند نمازرا درآنها تمام
بخواند در صورتی كه غیرازآن جاها نمازقصراست 1- مسجد الحرام 2- مسجد
النّبی صلّی اللّه علیه و آله 3- مسجد کوفه 4- حرم و رواق امام
حسین (ع) و مسجد متصل به آن .
امام صادق علیه السّلام می فرماید : خدای
تبارک و تعالی جلوترازحاجیانی که در عرفات حاضرند برای
زائران حسینی درکربلا تجلّی می نماید وحاجتها یشان
را بر می آورد و گناهانشان را می آمرزد و شفاعت آنانرا درمورد خواسته
هایشان می پذ یرد سپس به اهل عرفه توجه می فرما ید
ونسبت به آنها نیزهمچنین عمل می فرماید .
امام صادق علیه السّلام می فرماید : کسی
كه به زیارت قبر حسین علیه السّلام برود روز قیامت از آمنین
نوشته می شود و کتابش (نامه عملش) بدست راستش داده می شود و درزیرپرچم
امام حسین علیه السّلام است تا داخل بهشت شود و در کنارامام حسین
علیه السّلام باشد خداوند عزیز حکم است.
امام صادق علیه السّلام می فرماید :
بدرستیکه چهارهزارفرشته کنارقبرحسین علیه السّلام گمارده شده
اند که همگی آشفته موی و گردآلودند وبروی می گریند
تا روز رستخیز و رئیس آنها فرشته ای است که او را منصور گویند
(و کار آنها اینست که) نمی آید به زیارت آن حضرت هیچکس
جز اینکه این فرشتگان اورا استقبال می نمایند و از زیارت
باز نمی گردد هیچ زائری مگراینکه اینان او را بدرقه
می کنند و مریض نشود زائری الّا اینکه آنها اورا عیادت
می کنند و نمی میرد الّا اینکه بر جنازه اش هنگام
نمازحاضرشوند و براو نمازگزارند وبرایش طلب آمرزش می کنند .
زراره می گوید به امام باقرعلیه السّلام
گفتم چه می گوئی درباره کسی که با وجود خطر به زیارت جدّت
برود حضرت فرمود خداوند ایمن می کند او را در روز قیامت و
ملائکه با شادی وبشاشت به استقبال آنها می روند ومی گویند
نترسید و اندوهگین نباشید امروز روز نجات شما است .
بدان كه فضیلت زیارت امام حسین علیه
السّلام از حیطه بیان بیرون است و در اخبار بسیار وارد
شده كه معادل حج و عمره و جهاد بلكه بالاتر و افضل است به درجات و باعث مغفرت و خفّت
حساب و رفع درجات و اجابت دَعَوات و موجب طول عمر و حفظ بدن و مال و زیادتى
روزى و برآمدن حاجات و رفع هموم و كُرُبات است و ترك آن سبب نقصان دین و ایمان
و ترك حق بزرگى ا ز حقو ق پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله است و كمتر
ثوابى كه به زایر آن قبر شریف رسد آن است كه گناهانش آمرزیده
شود و آنكه حق تعالى جان و مالش را حفظ كند تا او را به اهل خود برگرداند و چون
روز قیامت شود حق تعالى او را حافظتر خواهد بود از دنیا و در روایات
بسیار است كه زیارت آن حضرت غم را زایل مىكند و شدت جان كندن و
هول قبر را برطرف مىكند و آنكه هر مالى كه در راه زیارت آن حضرت خرج شود
حساب مىشود براى او هر درهمى به هزار درهم بلكه به ده هزار درهم و چون رو به قبر
آن حضرت برود چهار هزار ملك استقبال او مىكنند و چون برمىگردد مشایعت او
مىنمایند و آنكه پیغمبران و اوصیاى ایشان و ائمّه معصومین
و ملائكه سلام اللّه علیهم أجمعین به زیارت آن حضرت مىآیند
و دعا براى زوار آن حضرت مىكنند و ایشان را بشارتها مىدهند و حق تعالى نظر
رحمت مىفرماید بسوى زایرین امام حسین علیه السّلام
بیش از اهل عرفات و آنكه هر كسى در روز قیامت آرزو مىكند كه كاش زوّار
آن حضرت بود از بس كه مشاهده مىكند از كرامت و بزرگوارى ایشان در آن روز و
روایات در این باب بى حد است در اینجا اكتفا مىكنیم به
ذكر یك روایت که ابن قولویه و كلینى و سید بن طاوس
و دیگران روایت كرده اند به سندهاى معتبره از ثقه جلیل القدر
معاویة بن وهب بجلى كوفى كه گفت: یك وقتى به خدمت حضرت امام جعفر صادق
علیه السّلام رفتم دیدم آن حضرت را كه در مصلّاى خویش مشغول
نماز است نشستم تا نمازش تمام شد پس شنیدم كه مناجات مىكرد با پروردگار خود
و مىگفت اى خداوندى كه مخصوص گردانیده اى ما را به كرامت و وعده داده اى
ما را شفاعت و علوم رسالت را به ما داده اى و ما را وارث پیغمبران گردانیده
اى و ختم كرده به ما امّتهاى گذشته را و ما را مخصوص به وصیّت پیغمبر
گردانیده اى و علم گذشته و آینده را به ما عطا كرده اى و دلهاى مردم
را بسوى ما مایل گردانیده اى اِغْفِرْ لِى وَ لِإِخْوَانِى وَ
زُوَّارِ قَبْرِ أَبِى الْحُسَینِ بْنِ عَلِىٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمَا.
بیامرز مرا و برادران مرا و زیارت كنندگان قبر ابى عبد اللّه الحسین
علیه السّلام را آنان كه خرج كردهاند مالهاى خود را و بیرون آورده اند
از شهرها بدنهاى خود را براى رغبت در نیكى ما و امید ثوابهاى تو در
صله ما و براى شاد گردانیدن پیغمبر تو و اجابت نمودن ایشان امر
ما را و براى خشمى كه بر دشمنان داخل كرده اند و مراد ایشان خوشنودى تو است
پس مكافات ده ایشان را از جانب ما به خشنودى و حفظ كن ایشان را در شب
و روز و خلیفه ایشان باش در اهل و اولاد ایشان كه در وطن خود
گذاشته اند به خلافت نیكو و رفیق ایشان باش و دفع كن از ایشان
شر هر جبار معاندى را و هر ضعیف و شدید از خلقت را و شرّ شیاطین
جن و انس را و بده بر ایشان زیاده از آنچه امید دارند از تو در
دور شدن از وطنهاى خود و در اختیار كردن ایشان ما را بر فرزندان و
اهالى و خویشان خود خداوندا دشمنان ما عیب كردند بر ایشان بیرون
آمدن ایشان را به زیارت ما پس این مانع نشد ایشان را از
عزم كردن و بیرون آمدن بسوى ما از روى مخالفت ایشان فَارْحَمْ تِلْكَ
الْوُجُوهَ الَّتِى غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْخُدُودَ
الَّتِى تُقَلَّبُ عَلَى قَبْرِ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ. پس
رحم كن آن روها را كه آفتاب متغیّر گردانیده است و رحم كن گونه هاى
روى ایشان را كه مىگردانند و مىمالند بر قبر امام حسین علیه
السّلام و رحم كن آن دیده ها را كه گریه شان جارى شد از ترحم بر ما
و رحم كن آن دلها را كه جزع كرده اند و سوخته اند از براى مصیبت ما و رحم
كن آن فغانها را كه در مصیبت ما بلند كرده اند، خداوندا آن جانها و آن
بدنها را بتو مىسپارم تا سیراب گردانى ایشان را از حوض كوثر در روز
تشنگى، و پیوسته آن حضرت به این نحو دعا مىكرد در سجده پس چون فارغ
شد. گفتم آن دعا كه من از شما شنیدم اگر در حق كسى مىكردید كه خدا را
نمىشناخت گمان داشتم كه آتش جهنم به او نرسد هرگز و اللّه كه آرزو كردم كه زیارت
آن حضرت كرده بودم و حج نكرده بودم حضرت فرمود كه چه بسیار نزدیكى تو
به آن حضرت چه مانع است ترا از زیارت اى معاویه ترك زیارت مكن
گفتم فداى تو شوم نمىدانستم كه این قدر فضیلت دارد فرمود كه اى معاویه
آنها كه براى زیارت كنندگان آن حضرت دعا مىكنند در آسمان زیاده از
آنهایند كه دعا مىكنند براى ایشان در زمین ترك مكن زیارت
آن حضرت را از براى خوف از احدى كه هر كه از براى خوف ترك زیارت كند آنقدر
حسرت برد كه آرزو كند كه كاش آنقدر مىماندم نزد قبر آن حضرت كه در آنجا مدفون
مىشدم آیا دوست نمىدارى كه خدا ببیند ترا در میان آنها كه دعا
مىكنند براى ایشان رسول خدا و على و فاطمه و ائمه معصومین علیهم
السّلام آیا نمىخواهى از آنها باشى كه ملائكه در قیامت با ایشان
مصافحه مىكنند آیا نمىخواهى از آنها باشى كه در قیامت بیایند
و هیچ گناه بر ایشان نباشد آیا نمىخواهى از آنها باشى كه در قیامت
حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله با ایشان مصافحه مىكند
قال على علیه السّلام: واهًا لك ایّتها التّربة
لیحشرنّ منك قوم یدخلون الجنّة بغیر حساب. امیر المومنین
علیه السّلام خطاب به خاك كربلا فرمود: چه خوشبویى اى خاك! در روز قیامت
قومى از تو بپا خیزند كه بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.
قال على بن الحسین علیه السّلام: تزهر أرض
كربلا یوم القیامة كالكوكب الدّرىّ وتنادى انا ارض اللّه المقدّسة الطّیبة
المباركة التى تضمّنت سید الشّهداء و سید شباب اهل الجنّة. امام سجاد
(علیه السلام) فرمود: زمین كربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره
مرواریدى مىدرخشد و ندا مىدهد كه من زمین مقدس خدایم، زمین
پاك و مباركى كه پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است
.
قال ابو عبداللّه علیه السّلام: لیس نبىّ فى
السّموات و الارض و الّا یسألون اللّه تبارك و تعالى ان یوذن لهم فى زیارة
الحسین (علیه السّلام) ففوج ینزل و فوج یعرج. امام صادق
(علیه السّلام) فرمود: هیچ پیامبرى در آسمانها و زمین نیست
مگر این كه مىخواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام
حسین (علیه السّلام) مشرف شوند، چنین است كه گروهى به كربلا
فرود آیند و گروهى از آنجا عروج كنند.
آداب زیارت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام
اول : سه روز روزه دارد پیش از آنكه از خانه بیرون
رود و در روز سوّم غسل كند چنانكه حضرت صادق علیه السّلام به صفوان دستور
العمل دادند و بیاید در ذكر زیارت هفتم و شیخ محمّد بن
المشهدى در مقدّمات زیارت عیدین ذكر فرموده كه چون اراده كنى زیارت
آن حضرت را پس سه روز روزه بدار و روز سوّم غسل كن و اهل و عیال خود را بسوى
خود جمع كن و بگو : اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْتَوْدِعُكَ الْیوْمَ نَفْسِى وَ
أَهْلِى وَ مَالِى وَ وُلْدِى وَ كُلَّ مَنْ كَانَ مِنِّى بِسَبِیلٍ
الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَ الْغَائِبَ اَللَّهُمَّ احْفَظْنَا بِحِفْظِ الْإِیمَانِ
وَ احْفَظْ عَلَینَا اَللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِى حِرْزِكَ وَ لا تَسْلُبْنَا
نِعْمَتَكَ وَ لا تُغَیِّرْ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ وَ عَافِیةٍ وَ
زِدْنَا مِنْ فَضْلِكَ إِنَّا إِلَیكَ رَاغِبُونَ. آنگاه از منزل خود بیرون
برو با حال خشوع و بسیار بگو لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ. و ثناى خداوند و صلوات بر پیغمبر و آل او صلوات اللّه
علیهم بفرست و راه بیفت به آرامى و وقار (و روایت شده كه: حق
تعالى خلق مىكند از عرق زوّار قبر امام حسین علیه السّلام از هر عرقى
هفتاد هزار ملك كه تسبیح مىكنند خداى تعالى را و استغفار مىكنند براى او و
براى زوّار امام حسین علیه السّلام تا آنكه روز قیامت برپا شود)
دوم : از حضرت صادق
علیه السّلام منقول است كه: چون به زیارت امام حسین علیه
السّلام بروى زیارت كن آن حضرت را محزون و غمناك و ژولیده مو و غبار
آلوده و گرسنه و تشنه كه آن حضرت با این احوال شهید شده است و حاجات
خود را طلب نما و برگرد و آن را وطن خود قرار مده.
سوم : آنكه در سفر زیارت آن حضرت توشه را از چیزهاى
لذیذ مانند بریانى و حلواها قرار ندهد و خوراك خود را نان با لبن یعنى
شیر یا ماست قرار دهد (از حضرت صادق علیه السّلام روایت
است كه فرمود: شنیده ام كه جماعتى به زیارت امام حسین علیه
السّلام مىروند و با خود سفره ها برمىدارند كه در آنها بزغاله هاى بریان
و حلواها هست و اگر به زیارت قبر پدران یا دوستان خود بروند اینها
را با خود برنمىدارند) (و در حدیث معتبر دیگر منقول است كه: آن حضرت
به مفضّل بن عمر فرمود كه زیارت كنید امام حسین علیه السّلام
را بهتر از آن است كه زیارت نكنید و زیارت نكنید بهتر از
آن است كه زیارت كنید مفضل گفت پشت مرا شكستى فرمود كه و اللّه اگر به
زیارت قبر پدران خود بروید اندوهگین و غمناك مىروید و به
زیارت آن حضرت كه مىروید سفره ها با خود برمىدارید بلكه
مىباید ژولیده مو و گرد آلود بروید)(شیخ كلینى
رحمة اللّه علیه روایت كرده كه: بعد از شهادت امام حسین علیه
السّلام زوجه كلبیّه آن حضرت اقامه ماتم نمود براى آن حضرت و گریست و
گریستند سایر زنها و خدمتكاران تا حدّى كه اشكهاى آنها خشك شد و دیگر
اشكشان نیامد پس از یك جایى براى آن مخدّره هدیه فرستادند
جونى كه معنى آن را مرغ قطا گفته اند براى آنكه از خوردن آن قوّتى بگیرند
در گریستن بر امام حسین علیه السّلام چون آن محترمه آن را دید
پرسید این چیست گفتند هدیه اى است كه فلانى فرستاده براى
شما كه استعانت بجوئید به آن در ماتم حسین علیه السّلام فرمود
لسنا فى عِرس فما نصنع بها ما كه در عروسى نیستیم ما را چه به این
خوراك پس امر فرمود آن را از خانه بیرون بردند)
چهارم : از چیزهایى
كه در سفر زیارت امام حسین علیه السّلام مندوب است تواضع و
فروتنى و خشوع و راه رفتن مانند بنده ذلیل پس كسانى كه در طریق زیارت
آن حضرت سوار مىشوند بر این مراكب جدیده كه به قوه بخار بسرعت حركت
مىنماید و امثال آن باید خیلى ملتفت خود باشند كه تجبّر و تكبّر
نكنند و بر سایر زایرین و بندگان خدا كه بسختى و مشقّت به كربلا
مىروند بزرگى ننمایند و آنها را به چشم حقارت نظر نكنند علماء در احوال
اصحاب كهف نقل كرده اند كه آنها از مخصوصین دقیانوس و بمنزله وزراى
او بودند وقتى كه حق تعالى رحمت خود را شامل حال آنها فرمود و بفكر خدا پرستى و
اصلاح كار خود برآمدند صلاح خود را در این دیدند كه از مردم كناره گیرند
و در غارى مأوى گرفته به عبادت خدا مشغول شوند پس سوار بر اسبها شده و از شهر بیرون
آمدند همین كه سه میل راه رفتند تملیخا كه یكى از آنها
بود گفت یا إخوتاه جاءت مسكنة الآخرة و ذهب ملك الدنیا انزلوا عن خیولكم
و امشوا على أرجلكم. اى برادران این راه راه آخرت است و باید بنحو فقیرى
و مسكنت رفت و ملك و ریاست دنیا را باید كنار گذاشت اكنون از
اسبها باید پیاده شوید و با پاى پیاده به درگاه حق تعالى
بروید تا شاید پروردگار شما بر شما رحم نماید و گشایشى در
امر شما نصیب شما فرماید پس همگى از اسبهاى خویش پیاده
شدند و در آن روز آن محترمین معظّمین با پاى پیاده هفت فرسخ راه
رفتند تا آنكه پاهاى ایشان مجروح شد و خون از آنها متقاطر گردید پس زایرین
این قبر مطهّر این مطلب را در نظر داشته باشند و هم بدانند كه هر چه
در این راه شخص براى خدا تواضع كند باعث رفعت مقام او خواهد شد (و لهذا در
آداب زیارت آن جناب از حضرت امام
جعفر صادق علیه السّلام منقول است كه: هر كه به زیارت قبر امام حسین
علیه السّلام برود پیاده حق تعالى بنویسد از براى او به عدد
هرگامى هزار حسنه و محو مىكند از او هزار گناه و بلند كند از براى او در بهشت
هزار درجه) پس چون به شط فرات برسى غسل كن و پاهاى خود را برهنه كن و نعلهاى خود
را در دست خود بگیر و راه رو مانند راه رفتن بنده ذلیل
پنجم : آنكه اگر در
بین راه زوّار پیاده دید كه وامانده و خسته شده و از او
استعانتى خواست تا ممكن شود در كار او اهتمام نموده و او را به منزل برساند و
مبادا با او استخفاف و بىاعتنایى نماید (شیخ كلینى به
سند معتبر از أبو هارون روایت كرده كه: من حاضر بودم در خدمت حضرت صادق علیه
السّلام كه فرمود به مردمى كه در نزد او بودند چه شده از براى شما كه استخفاف
مىنمائید به ما پس برخاست از بین آنها مردى از اهل خراسان و گفت پناه
مىبریم به خدا از آنكه ما استخفاف كنیم به شما یا به چیزى
از امر شما فرمود آرى تو خودت یكى از آن اشخاص هستى كه سبك شمردى و خوار
نمودى مرا آن مرد گفت پناه مىبرم به خدا كه من خوار نموده باشم شما را فرمود واى
بر تو آیا نشنیدى فلان كس را در وقتى كه نزدیك به جحفه بودیم
با تو گفت مرا بقدر یك میل سوار كن كه به خدا سوگند من خسته شدم به
خدا سوگند كه تو سر بسوى او بلند نكردى و استخفاف به او نمودى و هر كسى كه مؤمنى
را خوار نماید ما را خوار نموده و حرمت خدا را ضایع كرده)
ششم : از ثقه جلیل
القدر محمد بن مسلم مروى است كه به حضرت امام محمد باقر علیه السّلام عرض
كرد كه چون ما به زیارت پدرت حسین بن على علیهما السّلام مىرویم
آیا نه چنان است كه در حجیم فرمود بلى گفت پس بر ما لازم است آنچه بر
حاجیان لازم است فرمود كه بر تو لازم است كه نیكو مصاحبت بنمایى
با هر كه رفیق تو است و بر تو لازم است كه كم سخن بگویى مگر سخن خیر
و لازم است بر تو كه یاد خدا بسیار بكنى و لازم است كه جامههایت
پاكیزه باشد و لازم است كه غسل كنى پیش از آنكه داخل حایر شوى و
لازم است كه با خشوع و رقت باشى و نماز بسیار بكنى و صلوات بر محمّد و آل
محمّد بسیار بفرستى و باید كه خود را نگاه دارى از چیزهایى
كه سزاوار نیست تو را و باید كه دیده خود را از حرام و شبهه
بپوشانى و احسان به برادران مؤمن پریشان خود بكنى و اگر كسى را ببینى
كه خرجیش تمام شده او را دستگیرى كنى و خرجى خود را میان خود و
ایشان برابر قسمت كنى و لازم است بر تو تقیه كه قوام دین تو به
آن است و پرهیزكارى از چیزهایى كه خدا از آنها نهى كرده است و
ترك كنى خصومت و بسیار قسم خوردن و مجادله و منازعه كه در آن قسم باشد پس
چون چنین كنى تمام مىشود ثواب حج و عمره از براى تو و مستوجب مىشوى از
جانب آن كسى كه طلب ثواب او كرده به مال خرج كردن و از اهل خود دور افتادن اینكه
برگردى به آمرزش گناهان و رحمت و خوشنودى خدا)
هفتم : (در روایت
ابو حمزه ثمالى از حضرت صادق علیه السّلام در باب زیارت امام حسین
علیه السّلام منقول است كه: چون به نینوا رسیدى بارهاى خود را
در آنجا بگذار و روغن بر خود ممال و سرمه مكش و گوشت مخور مادامى كه در آنجا مقیم
مىباشى)
هشتم : غسل به آب
فرات است كه روایات در فضیلت آن بسیار است (در حدیثى از
حضرت صادق علیه السّلام منقول است كه: هر كه غسل كند به آب فرات و زیارت
كند قبر امام حسین علیه السّلام را از گناهان خالى شود مانند روزى كه
از مادر متولد شده باشد و اگر چه گناهان كبیره بوده باشد) و روایت شده
كه: خدمت آن حضرت عرض شد كه بسا شود كه ما به زیارت قبر امام حسین علیه
السّلام برویم و دشوار باشد بر ما غسل زیارت بسبب سرما یا غیر
آن فرمود كه هر كه غسل كند در فرات و زیارت كند حسین علیه السّلام
را نوشته شود براى او از فضیلت آنقدر كه به شماره در نیاید) (و
از بشیر دهان روایت است كه حضرت صادق علیه السّلام فرمود كه: هر
كه به زیارت قبر حسین بن على علیهما السّلام برود پس وضو بگیرد
و غسل كند در فرات برندارد قدمى و نگذارد قدمى مگر آنكه بنویسد حق تعالى
براى او حج و عمره) (و در بعضى روایات است كه: غسل كن از فرات از موضعى كه
برابر قبر آن حضرت واقع شود) و خوب است چنانكه از بعضى روایات استفاده
مىشود چون به فرات برسد صد مرتبه اَللَّهُ أَكْبَرُ و صد مرتبه لا إِلَهَ إِلا
اللَّهُ و صد مرتبه صلوات بر پیغمبر و آل آن حضرت بفرستد
نهم : چون خواستى
داخل حایر مقدّس شوى از درى كه در جانب مشرق واقع است داخل شو چنانكه حضرت
صادق علیه السّلام به یوسف كناسى فرمودند
دهم : (در روایت
ابن قولویه است كه: حضرت صادق علیه السّلام به مفضّل بن عمر فرمود كه
اى مفضّل چون برسى به قبر امام حسین علیه السّلام بر در روضه بایست
و این كلمات را بخوان كه ترا به هر كلمه نصیبى از رحمت الهى خواهد بود:
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا وَارِثَ مُوسَى كَلِیمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیكَ یا
وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
وَارِثَ عَلِىٍّ وَصِىِّ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
وَارِثَ الْحَسَنِ الرَّضِىِّ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَارِثَ
فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیهَا الشَّهِیدُ
الصِّدِّیقُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْوَصِىُّ الْبَارُّ
التَّقِىُّ اَلسَّلامُ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِى حَلَّتْ بِفِنَائِكَ وَ
أَنَاخَتْ بِرَحْلِكَ اَلسَّلامُ عَلَى مَلائِكَةِ اللَّهِ الْمُحْدِقِینَ
بِكَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّكَاةَ وَ
أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ
مُخْلِصًا حَتَّى أَتَاكَ الْیقِینُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَ
رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
پس بسوى قبر روانه مىشوى و به هر قدمى كه بر مىدارى یا
مىگذارى مثل ثواب كسى دارى كه در خون خود دست و پا زده باشد در راه خدا پس چون به
نزدیك قبر برسى دست بر قبر بمال و بگو اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
حُجَّةَ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ پس مىروى و متوجّه نماز مىشوى و به هر
ركعت كه مىكنى نزد آن حضرت مثل ثواب كسى دارى كه حج و عمره هزار مرتبه كرده باشد
و هزار بنده را آزاد كرده باشد و هزار مرتبه از براى خدا به جهاد ایستاده
باشد با پیغمبر مرسل) الخبر
یازدهم : (از
ابو سعید مدائنى منقول است كه گفت: رفتم به خدمت حضرت صادق علیه السّلام
و پرسیدم كه بروم به زیارت قبر حسین علیه السّلام فرمود
بلى برو بزیارت قبر حسین علیه السّلام فرزند رسول خدا صلّى اللّه
علیه و آله نیكترین نیكان و پاكیزه ترین پاكیزگان
و نیكوكارترین نیكوكاران و چون آن حضرت را زیارت كنى نزد
سر آن حضرت هزار مرتبه تسبیح حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام
را بخوان و نزد پاهاى آن حضرت هزار مرتبه تسبیح حضرت فاطمه علیها السّلام
را بخوان پس نزد آن حضرت دو ركعت نماز بكن و در آن دو ركعت سوره یس و اَلرّحمن
بخوان پس چون چنین كنى ثواب عظیم از براى تو خواهد بود گفتم فداى تو
شوم تسبیح على و فاطمه علیهما السّلام را به من بیاموز فرمود
بلى اى ابو سعید تسبیح على علیه السّلام این است
سُبْحَانَ الَّذِى لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ سُبْحَانَ
الَّذِى لا تَبِیدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ الَّذِى لا یفْنَى مَا
عِنْدَهُ سُبْحَانَ الَّذِى لا یُشْرِكُ أَحَدًا فِى حُكْمِهِ سُبْحَانَ
الَّذِى لا اضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ سُبْحَانَ الَّذِى لا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ
سُبْحَانَ الَّذِى لا إِلَهَ غَیرُهُ و تسبیح
حضرت فاطمه علیها السّلام این است سُبْحَانَ ذِى الْجَلالِ
الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِى الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ
سُبْحَانَ ذِى الْمُلْكِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ سُبْحَانَ ذِى الْبَهْجَةِ
وَ الْجَمَالِ سُبْحَانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَ الْوَقَارِ سُبْحَانَ مَنْ یرَى
أَثَرَ النَّمْلِ فِى الصَّفَا وَ وَقْعَ الطَّیرِ فِى الْهَوَاءِ .
دوازدهم : آنكه
نماز فریضه و نافله را نزد قبر امام حسین علیه السّلام بجا آورد
زیرا كه نماز نزد آن حضرت مقبول است سیّد بن طاوس گفته كه جدّ و جهد
كن كه از تو فوت نشود فریضه و نافله در حایر شریف همانا (روایت
شده كه: نماز واجبى نزد آن حضرت برابر است با حج و نماز نافله با عمره) (و در روایت
معتبرى از حضرت صادق علیه السّلام منقول است كه: هر كه زیارت كند آن
حضرت را و دو ركعت نماز یا چهار ركعت نزد آن حضرت بكند ثواب حج و عمره براى
او نوشته شود) و آنچه از اخبار ظاهر مىشود آن است كه نماز زیارت و غیر
آن را در عقب قبر آن حضرت و در بالا سر كردن هر دو خوب است و اگر در بالا سر كند
عقبتر بایستد كه محاذى اصل قبر مقدس نباشد (و در روایت ابو حمزه ثمالى
است از حضرت صادق علیه السّلام كه: در نزد سر آن حضرت دو ركعت نماز بگزارد
در ركعت اوّل سوره حمد و سوره یس بخوان و در ركعت دوّم سوره حمد و سوره اَلرّحمن
بخوان) و اگر خواهى در پشت قبر نماز را بكن و در بالاى سر بهتر است و چون فارغ شوى
نماز كن آنچه خواهى و امّا این دو ركعت نماز زیارت ناچار است نزد هر
قبرى كه زیارت كنند و ابن قولویه از حضرت باقر علیه السّلام روایت
كرده كه به شخصى فرمود اى فلان چه مانع است ترا كه هرگاه حاجتى براى تو روى دهد
بروى نزد قبر حسین صلوات اللّه علیه و چهار ركعت نماز گزارى نزد او پس
حاجت خود را بطلبى بدرستى كه نماز فریضه نزد آن حضرت معادل است با حج و نماز
نافله معادل است با عمره)
سیزدهم : بدان كه عمده اعمال در روضه مطهّره امام حسین
علیه السّلام دعا است زیرا كه اجابت دعا در تحت آن قبّه سامیه یكى
از چیزهایى است كه در عوض شهادت حق تعالى به آن حضرت لطف فرموده و
زائر باید آن را غنیمت دانسته در تضرّع و انابه و توبه و عرض حاجات
كوتاهى نكند و در طىّ زیارات آن حضرت ادعیه بسیارى با مضامین
عالیه وارد شده است آنهارابخواند
امام صادق علیه السّلام فرمود: هیچ فرشتهاى در
آسمانها و زمین نیست مگر این كه مىخواهد خداوند متعال به او
رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السّلام مشرف شود، چنین
است كه همواره فوجى از فرشتگان به كربلا فرود آیند و فوجى دیگر عروج
كنند و از آنجا اوج گیرند.
زیارت امام حسین علیه السّلام
زیارات چندی نقل شده است كه ازبین آنها
مازیارت هفتم مفاتیح الجنان راانتخاب كردیم
شیخ در مصباح روایت كرده از صفوان جمّال كه
گفت: رخصت طلبیدم از حضرت صادق علیه السّلام براى زیارت مولایمان
حسین علیه السّلام و استدعا كردم كه ذكر كند براى من دستور العملى در
زیارت آن حضرت كه به آن نحو رفتار بكنم فرمود اى صفوان روزه بدار سه روز پیش
از حركت خود و غسل كن در روز سوّم پس جمع كن اهل و عیال خود را بنزد خود و
بگو : اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْتَوْدِعُكَ
الدُعاءَ پس دعایى تعلیم او فرموده كه بگوید در وقتى كه به فرات
برسد آنگاه فرموده پس غسل كن از فرات بدرستیكه پدرم خبر داد مرا از پدرانش
علیهم السّلام كه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود همانا این
پسر من حسین كشته خواهد شد بعد از من در كنار فرات پس هر كه زیارت كند
او را و غسل كند از فرات بریزد از او گناهان او مانند روزى كه مادر او را
متولّد كرده پس هر گاه غسل كنى در اثناء غسل بگو : بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اَللَّهُمَّ
اجْعَلْهُ نُورًا وَ طَهُورًا وَ حِرْزًا وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ
وَ آفَةٍ وَ عَاهَةٍ اَللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِى وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِى وَ
سَهِّلْ لِى بِهِ أَمْرِى. و چون از غسل فارغ شوى بپوش دو جامه طاهر و دو ركعت
نماز كن در بیرون مشرعه كه آن همان مكانى است كه حق تعالى در شأن او فرموده
و در زمین قطعهها است نزدیك به یكدیگر و بوستانها است از
انگورها و كشتزارها است و خرماستانها است دو تا از یك بیخ رسته و غیر
دو تا از یك بیخ رسته آب خورده مىشوند به یك آب و زیادتى مىدهیم بعضى از آنها
را بر بعضى. در میوه پس چون از نماز فارغ شوى روانه شو به جانب حایر
به حال آرامى و وقار و كوتاه بردار گامهاى خود را. پس بدرستیكه خداوند تعالى
مىنویسد از براى تو به هر گامى كه برمىدارى حج و عمره و راه برو با دل
خاشع و دیده گریان و بسیار كن ذكر اَللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا
إِلَهَ إِلا اللَّهُ و ثنا بر خدا و صلوات بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و
آله و صلوات بر حسین صلوات اللّه علیه بالخصوص و بسیار كن لعن
بر قاتلان آن حضرت و بیزارى جستن از كسانى كه در اول پایه ظلم و جور
را بر اهل بیت گذاشتند پس هرگاه رسیدى به در حایر بایست و
بگو :
اَللَّهُ أَكْبَرُ كَبِیرًا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ
كَثِیرًا وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بُكْرَةً وَ أَصِیلًا اَلْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ
هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ .
پس بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا نَبِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
خَاتَمَ النَّبِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا سَیِّدَ
الْمُرْسَلِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبِیبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا سَیِّدَ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ
فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَصِىَّ
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیهَا
الصِّدِّیقُ الشَّهِیدُ اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا
مَلائِكَةَ اللَّهِ الْمُقِیمِینَ فِى هَذَا الْمَقَامِ الشَّرِیفِ
اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا مَلائِكَةَ رَبِّىَ الْمُحْدِقِینَ
بِقَبْرِ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَلامُ اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ
مِنِّى أَبَدًا مَا بَقِیتُ وَ بَقِىَ اللَّیلُ وَ النَّهَارُ .
پس مىگویى :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ
أَمَتِكَ اَلْمُقِرُّ بِالرِّقِّ وَ التَّارِكُ لِلْخِلافِ عَلَیكُمْ وَ
الْمُوَالِى لِوَلِیِّكُمْ وَ الْمُعَادِى لِعَدُوِّكُمْ قَصَدَ حَرَمَكَ وَ
اسْتَجَارَ بِمَشْهَدِكَ وَ تَقَرَّبَ إِلَیكَ بِقَصْدِكَ أَ أَدْخُلُ یا
رَسُولَ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا نَبِىَّ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا أَمِیرَ
الْمُؤْمِنِینَ أَ أَدْخُلُ یا سَیِّدَ الْوَصِیّینَ
أَ أَدْخُلُ یا فَاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَ
أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا
مَوْلاىَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ .
پس اگر دلت خاشع و دیدهات گریان شد پس آن
علامت رخصت است پس داخل شو و بگو :
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الْفَرْدِ
الصَّمَدِ الَّذِى هَدَانِى لوِلایتِكَ وَ خَصَّنِى بِزِیارَتِكَ وَ
سَهَّلَ لِى قَصْدَكَ .
پس مىروى تا در قبه مطهره و بایست محاذى بالاى سر و
بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا وَارِثَ مُوسَى كَلِیمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
وَارِثَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلامُ [وَلِىِّ
اللَّهِ] اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا ابْنَ عَلِىٍّ الْمُرْتَضَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ خَدِیجَةَ
الْكُبْرَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ
الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ
الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ
أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْیقِینُ فَلَعَنَ
اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَ لَعَنَ
اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِیتْ بِهِ یا مَوْلاىَ یا
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورًا فِى الْأَصْلابِ
الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِیَّةُ
بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِهَا وَ
أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْكَانِ الْمُؤْمِنِینَ
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ
الْهَادِى الْمَهْدِىُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ
التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى
أَهْلِ الدُّنْیا وَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ وَ أَنْبِیاءَهُ
وَ رُسُلَهُ أَنِّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِى
وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِى وَ قَلْبِى لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِى
لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ
وَ عَلَى أَجْسَادِكُمْ وَ عَلَى أَجْسَامِكُمْ وَ عَلَى شَاهِدِكُمْ وَ عَلَى
غَائِبِكُمْ وَ عَلَى ظَاهِرِكُمْ وَ عَلَى بَاطِنِكُمْ .
پس بیانداز خود را بر قبر و ببوس آن را و بگو :
بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیةُ
وَ جَلَّتِ الْمُصِیبَةُ بِكَ عَلَینَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ
السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ
تَهَیَّأَتْ لِقِتَالِكَ یا مَوْلاىَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
قَصَدْتُ حَرَمَكَ وَ أَتَیتُ إِلَى مَشْهَدِكَ أَسْأَلُ اللَّهَ
بِالشَّأْنِ الَّذِى لَكَ عِنْدَهُ وَ بِالْمَحَلِّ الَّذِى لَكَ لَدَیهِ
أَنْ یصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یجْعَلَنِى
مَعَكُمْ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ .
پس برخیز و دو ركعت نماز در بالاى سر بگزار بخوان در
آن دو ركعت هر سوره اى كه خواهى پس چون از نماز فارغ شدى بگو :
اَللَّهُمَّ إِنِّى صَلَّیتُ وَ رَكَعْتُ وَ سَجَدْتُ
لَكَ وَحْدَكَ لا شَرِیكَ لَكَ لِأَنَّ الصَّلاةَ وَ الرُّكُوعَ وَ
السُّجُودَ لا یكُونُ إِلّا لَكَ لِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا
أَنْتَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَبْلِغْهُمْ
عَنِّى أَفْضَلَ السَّلامِ وَ التَّحِیةِ وَ ارْدُدْ عَلَىَّ مِنْهُمُ
السَّلامَ اَللَّهُمَّ وَ هَاتَانِ الرَّكْعَتَانِ هَدِیةٌ مِنِّى إِلَى
مَوْلاىَ الْحُسَینِ بْنِ عَلِىٍّ عَلَیهِمَا السَّلامُ اَللَّهُمَّ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَیهِ وَ تَقَبَّلْ مِنِّى وَ أْجُرْنِى عَلَى
ذَلِكَ بِأَفْضَلِ أَمَلِى وَ رَجَائِى فِیكَ وَ فِى وَلِیِّكَ یا
وَلِىَّ الْمُؤْمِنِینَ .
زیارت حضرت علی اكبر علیه السّلام
پس برخیز و برو پایین پاى قبر آن حضرت و
بایست نزد سر حضرت على اكبرعلیه السّلام و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا ابْنَ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
ابْنَ الْحُسَینِ الشَّهِیدِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیهَا
الشَّهِیدُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْمَظْلُومُ وَ ابْنُ
الْمَظْلُومِ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً
ظَلَمَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِیتْ بِهِ .
پس بیفكن خود را بر قبرش و ببوس آن را و بگو :
السَّلامُ عَلَیكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ وَ ابْنَ
وَلِیِّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ وَ جَلَّتِ الرَّزِیةُ
بِكَ عَلَینَا وَ عَلَى جَمِیعِ الْمُسْلِمِینَ فَلَعَنَ
اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیكَ مِنْهُمْ
.
زیا رت حبیب بن مظاهررحمه الله
حبیب بن مظاهر اسدی فرمانده جناح چپ لشكرامام
حسین علیه السّلام بود (زهیربن قین فرمانده جناح راست)
حبیب بن مظاهر(ره)دررواق جنوب غربی با لا ی
سرمبا رک است
زیا رت کن حبیب بن مظا هررا و بگو :
اَلسّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الْعَبْدُ
الصّالِحُ الْمُطیعُ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَ میرِالْمُؤْمِنینَ
وَلِفاطِمَةَ الزَّهْراءِ وَالحسن وَالْحُسَینِ علَیهِمُ السَّلامُ
الْغَریبُ الْمُواسی اَشْهَدُ اَنّکَ جاهَدْتَ فی سَبیلِ
اللّهِ وَنَصَرْتَ الْحُسَینَ بْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ وَواسَیتَ
بِنَفْسِکَ وَبَذَ لْتَ مُهْجَتَکَ فَعَلَیکَ مِنَ اللّهِ السَّلامُ التّامُ
اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الْقَمَرُالزّاهِرُ اَلسَّلامُ عَلَیکَ
یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرِ الْأَ سَدی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ
بَرَکا تُهَ .
قبر حبیب بن مظاهر بین محلّ دفن امام حسین
علیه السّلام و قتلگاه واقع شده است .
زیارت وداع امام حسین علیه السلام
هنگامی كه سفربه پایان رسید و خواستی
وداع کنی با امام حسین علیه السّلام
پس برگرد به سوى مشهد حسین علیه السّلام و بمان
در نزد آن حضرت آنچه خواهى مگر آنكه مستحب است آنجا را مكان بیتوته یعنى
خوابگاه قرار ندهى و چون خواهى وداع كنى آن حضرت را بایست در نزد سر و گریه
كن و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ سَلامَ
مُوَدِّعٍ لا قَالٍ وَ لا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ وَ إِنْ
أُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ یا
مَوْلاىَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّى لِزِیارَتِكَ وَ
رَزَقَنِى الْعَوْدَ إِلَیكَ وَ الْمَقَامَ فِى حَرَمِكَ وَ الْكَوْنَ فِى
مَشْهَدِكَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ .
پس ببوس ضریح را و جمیع بدن خود را بر آن بمال
بدرستى كه آن باعث امان و حرز تو است و بیرون برو از نزد آن حضرت بطورى كه
رویت به جانب قبر باشد و پشت بر او مكن و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا بَابَ الْمَقَامِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا شَرِیكَ الْقُرْآنِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
حُجَّةَ الْخِصَامِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا سَفِینَةَ النَّجَاةِ
اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا مَلائِكَةَ رَبِّىَ الْمُقِیمِینَ
فِى هَذَا الْحَرَمِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَبَدًا مَا بَقِیتُ وَ
بَقِىَ اللَّیلُ وَ النَّهَارُ و بگو إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا
إِلَیهِ رَاجِعُونَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ
الْعَظِیمِ .
پس برو بیرون و سید بن طاوس و محمد بن المشهدى
گفته اند پس در وقتى كه چنین كردى مثل كسى مانى كه زیارت كرده خدا را
در عرش
قتلگاه امام حسین علیه السّلام
در ورودی قتلگاه دررواق جنوبی نزدیک ضریح
حبیب بن مظاهراست که دارای پنجره است واز بیرون رواق هم پنجره
دارد كه شیفتگان ولایت وامامت آنجارا زیارت میكنند
حضرت سیدابراهیم مجاب علیه السّلام
دررواق شمال غربی حرم امام حسین علیه السّلام
قبر سید ابراهیم المجاب ابن محمّد العابد بن الامام موسی بن
جعفرعلیه السّلام قراردارد که ضریح برنجی دارد. و از نکات جالب
اینکه کسانی که می خواهند ترک سیگار نمایند چند نخ
آخرین سیگار خود را دراین ضریح می اندازند وعهد می
بندند که دیگر سیگار نکشند(ولیكن امروزه بهداشت محل اجازه چنین
كاری را نمیدهد، توصیه ما اینست كه سیگاریها
بقصدترك سیگارپاكت سیگار خودرا مچاله كنند وبیرون ازحرم داخل
سطل زباله بریزند)
سید ابراهیم المجاب را می شود به این
زیارت که از برای امام زادگان نقل شده زیارت کرد و گفت :
اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَاالسَّیِّدُ
الزَّکِیُّ الطّاهِرُالْوَلِیُّ وَالدّاعِی الْحَفِیُّ
اَشْهَدُ اَنَّکَ قُلْتَ حَقًّا وَنَطَقْتَ حَقًّا وَ صِدْ قاً وَدَعَوْتَ اِلَی
مَولَای وَمَولَاکَ عَلانِیةً وَسِرّاً فازَمُتَّبِعُکَ وَ نَجَی
مُصَدِّقُکَ وَ خَابَ وَ خَسِرَ مُکَذِّ بُکَ وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْکَ اِشْهَدْ لِی
بِهذِهِ الشَّهادَةِ لِأکُونَ مِنَ الْفائِزِینَ بِمَعْرِفَتِکَ وَطاعَتِکَ
وَتَصْدیقِکَ وَاتِّباعِکَ وَالسَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدِی
وَابْنَ سَیِّدِی اَنْتَ بابُ اللهِ الْمُؤْتَی مِنْهُ
وَالْمَاْ خُوذُ عَنْهُ اَتَیتُکَ زائِراً وَحَاجَاتِی لَکَ
مُسْتَوْدِعاً وَهَااَنَا ذا اَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَ اَما نَتِی
وَخَواتِیمَ عَمَلِی وَ جَوامِعَ اَمَلِی اِلی مُنْتَهَی
اَجَلِی وَالسَّلامُ عَلَیکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ . (واضافه
میكنی) وَ السَّلامُ عَلَیكَ یا سَیِّدْاِبْراهِیمَ
الْمُجابَ ابْنَ مُحَمَّدٍالْعابِدِ ابْنَ مُوسَی بْنَ جَعْفَر عَلَیهِ
السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.
ایضا می شود به این زیارت که از
برا ی اولاد ائمه علیهم السلام نقل شده زیارت کرد وگفت :
اَلسَّلَامُ عَلَی جَدِّکَ الْمُصْطَفَی
اَلسَّلَامُ عَلَی اَبِیکَ الْمُرتَضَی اَلرِّضَا اَلسَّلَامُ
عَلَی السَّیِّدَینِ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ اَلسَّلَامُ
عَلَی خَدِ یجَةَ اُمِّ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
اَلسَّلَامُ عَلَی فَاطِمَةَ اُمِّ الْاَ ئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ
اَلسَّلَامُ عَلَی النُّفُوسِ الْفاخِرَةّ بُحُورِالْعُلُومِ الزَّاخِرَةِ
شُفَعَائِی فِی الْأَخِرَةِ وَاَوْلِیائِی عِنْدَ عَوْدِ
الرُّوحِ اِلَی الْعِظَامِ النَّاخِرَةِ اَئِمَّةِ الْخَلْقِ وَوُلَاةِ
الْخَلْقِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الشَّخْصُ الشَّرِیفُ
الطَّاهِرُ الْکَرِیمُ اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلَهَ اِلّا اللهُ وَ اَنَّ
مُحَمَّدًا عَبْدُ هُ وَمُصْطَفَاهُ وَاَنَّ عَلِیًّا وَلِیهُ
وَمُجْتَبَاهُ وَاَنَّ الْأِمَامَةَ فِی وُلْدِهِ اِلَی یوْمِ
الدِّینِ نَعْلَمُ ذَالِکَ عِلْمَ الْیقِینِ وَ نَحْنُ لِذَلِکَ
مُعْتَقِدُونَ وَفِی نَصْرِهِمْ مُجْتَهِدُونَ. (واضافه میكنی)
وَ السَّلامُ عَلَیكَ یا سَیِّدْاِبْراهِیمَ الْمُجابَ
ابْنَ مُحَمَّدٍالْعابِدِ ابْنَ مُوسَی بْنَ جَعْفَر عَلَیهِ السَّلام
وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.
تبصره :
پدربزرگوارسیدابراهیم مجاب یعنی
امام زاده سیدمحمّدعابد دركاخك گناباد ایران مدفون است
زیارت شهدای كربلا
پس متوجه سا یر شهدا شو که پس از مقبره علی
اکبر علیه السّلام مدفون هستند هم ازداخل حرم وهم ازداخل راهرو پنجره دارد و
اسامی آنها روی ضریحی که امروزه بعنوان مدفن شهدا است روی
تابلو بزرگی نوشته شده است :
اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا أَوْلِیاءَ
اللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا أَصْفِیاءَ
اللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا أَنْصَارَ دِینِ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا أَنْصَارَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكُمْ یا أَنْصَارَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكُمْ یا أَنْصَارَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا أَنْصَارَ أَبِى مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ
عَلِىٍّ الْوَلِىِّ (الزَّكِىِ) النَّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا
أَنْصَارَ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ بِأَبِى أَنْتُمْ وَ أُمِّى طِبْتُمْ وَ طَابَتِ
الْأَرْضُ الَّتِى فِیهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزًاعَظِیمًا فَیا
لَیتَنِى كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ
پس برگرد به بالاسر حضرت امام حسین علیه السلام
و دعا بسیار كن از براى خود و از براى اهل و اولاد و پدر و مادر و برادران
خود زیرا كه در آن روضه مطهره رد نمىشود دعاء دعا كننده و نه سؤال سؤال
كننده.
مدفن واسامی شهدا و یاران امام حسین علیه
السّلام
در قسمت شرق ضریح (پایین پاى قبر سیدالشهدا(ع)
در ناحیه جنوبى آن دیوارى است که پنجره نقره اى بر آن نصب گردیده
است و نشانه حفره اى است که بیش تر شهداى کربلا به دست قبیله بنى اسد
در آن جا دفن شدند.) بالاى آن دیوار بلند کتیبه اى است در قالب کاشى
هاى آبى رنگ و نوشته هاى سفید (تابلوجدیدفرق كرده) که اسامى همه شهداى
کربلا در آن جا نوشته شده است. (چه آن ها که درآن مکان شریف دفن شده اند و
چه آنانى که توسط خویشاوندان خود از کربلا بیرون برده شدند و در
روستاها دفن شدند، همانند عون بن عبدالله بن جعفر و حر بن یزید ریاحى.
در این جا به ذکر اسامى آن شهیدان والامقام مى
پردازیم:
1 ـ على بن حسین بن على (الاکبر). 2 ـ عبدالله الرضیع
بن حسین بن على. 3 ـ جعفربن على (عقیل) بن ابى طالب. 4 ـ محمدالاصغر بن
على بن ابى طالب. 5 ـ قاسم بن الحسن بن على. 6 ـ عبدالله بن الحسن بن على. 7 ـ
عبدالله بن على بن ابى طالب. 8 ـ عثمان بن على بن ابى طالب.
9 ـ ابراهیم بن الحسین الازدى. 10 ـ ابوالحتوف
العجلانى (ابوالحتوف بن الحارث العجلانى). 11 ـ ابوالشعثاء الکندى. 12 ـ ابوبکر بن
الحسن الزکى.13 ـ ابوبکر بن على بن ابى طالب. 14 ـ ابو ثمامه عمرالعائدى،
(ابوثمامه الصائدى). 15 ـ ادهم بن امیه العبدى. 16 ـ الحارث بن امرؤالقیس.
17 ـ الحجاج بن المسروق الجعفى. 18 ـ الحر بن یزید
الریاحى الیربوعى التمیمى. 19 ـ الحرث بن نبهان (الحارث بن بنهان).
20 ـ الحلاس (الجلاس) بن عمرو الراسبى. 21 ـ الخباب بن عامر (حباب بن عامر). 22 ـ
الضرغامه بن مالک الثعلبى. 23 ـ القاسم بن حبیب الازدى. 24 ـ الموقع بن ثمام
(ثمامه) الاسدى. 25 ـ الهفاف بن المهند الراسبى. 26 ـ ام وهب بنت عبد (النمریة).
27 ـ امیة بن سعد الطائى. 28 ـ انیس بن معقل الاصجعى. 29 ـ اسلم بن
عمرو الترکى (غلام ابى عبدالله(ع)).
30 ـ انس بن الحارث الکاهلى. 31 ـ بریر بن خضر
الهمدانى (بریر بن حضیر الهمدانى). 32 ـ بشربن عمرو الحضرمى. 33 ـ
بکربن حى التمیمى. 34 ـ جابربن الحجاج. 35 ـ جبلة بن على الشیبانى
36 ـ جعفر بن عقیل بن ابى طالب. 37 ـ جنادة (جابر) بن
الحارث السلمانى. 38 ـ جندب بن حجیر الکندى. 39 ـ جندة (الجنادة) بن کعب
الانصارى. 40 ـ جون بن حوى (غلام ابى ذر). 41 ـ جوین بن مالک التمیمى.
42 ـ حبشى بن قیس (بن سلمة) النهمى. 43 ـ حبیب بن مظاهر. 44 ـ حجاج بن
زید السعدى. 45 ـ حنظلة بن أسعد الشامى. 46 ـ حنظلة بن عمرو الشیبانى.
47 ـ خالد بن عمرو بن خالد. 48 ـ رافع بن عبدالله الاسدى. (رافع بن عبیدالله).
49 ـ زاهر بن عمر الکندى (زاهر غلام عمر بن الحمق). 50 ـ زهیر بن القین
البجلى، (زهیر بن القیم البجلى). 51 ـ زهیر بن سلیم
الاسدى.
52 ـ زیاد بن ابوعمره. 53 ـ زیاد بن غریب
الصائدى. 54 ـ زید بن معقل الجعفى. 55 ـ سالم بن عمرو الکلبى. 56 ـ سالم
مولى عامر. 57 ـ سعد بن الحارث الانصارى. 58 ـ سعد بن الحرث الخزاعى (غلام على بن
ابى طالب(ع)). 59 ـ سعد بن عبدالله الحنفى. 60 ـ سعد بن عبدالله (سعید بن
عبدالله). 61 ـ سلمان (سلیمان) بن مضارب الجبلى. 62 ـ سلیمان بن رزین.
63 ـ سوار بن منعم النهتمى. 64 ـ سوید بن عمرو الخثعمى. 65 ـ سیف بن
الحارث الجابرى. 66 ـ سیف بن مالک العبدى. 67 ـ شبیب بن عبدالله
النهشلى. 68 ـ شبیب مولى الحارث الهمدانى. 69 ـ شعبه بن حنظلة التمیمى.
70 ـ شوزه (شوزب) مولى شاکر بن عبدالله الهمدانى. 71 ـ عائد بن مجمع العائدى. 72 ـ
عابس بن شبیب الشاکرى. 73 ـ عامر بن مسلم العبدى. 74 ـ عباد بن مهاجر. 75 ـ
عبدالاعلى بن یزید الکلبى. 76 ـ عبدالرحمان الیزنى. 77 ـ
عبدالرحمان بن عبدالله بن الکدر الارحبى. 78 ـ عبدالرحمان بن عبد ربه الانصارى
الخزرجى. 79 ـ عبدالرحمان بن عروة (عرره) الغفارى. 80 ـ عبدالرحمان بن عقیل.
81 ـ عبدالرحمان بن مسعود التمیمى. 82 ـ عبدالله بن البشیر (بشر)
الخثعمى. 83 ـ عبدالله بن عروة (عرزه) الغفارى. 84 ـ عبدالله بن عمر الکلبى. 85 ـ
عبدالله بن مسلم بن عقیل. 86 ـ عبدالله بن یقطر. 87 ـ عبد (عبدالله)
بن یزید العبدى. 88 ـ عبید (عبیدالله) بن یزید
العبدى. 89 ـ عقبة بن الصلد (الصلت) الجهینى. 90 ـ على بن عقیل بن ابى
طالب. 91 ـ عمار بن ابى سلامة الدالانى. 92 ـ عمار (بن الصلخب) الدالالى. 93 ـ
عمار (عامر) بن حسان الطائى. 94 ـ عمر بن خالد الازدى. 95 ـ عمر بن کعب الاشجعى. 96
ـ عمرو بن جناده الانصارى. 97 ـ عمرو بن جندب الحضرمى. 98 ـ عمرو بن خالد العیداوى
(الصیداوى). 99 ـ عمرو بن ضبیعة الضبیعى. 100 ـ عمرو بن قرظة
الانصارى. 101 ـ عمرو بن مطاع الجعفى. 102 ـ عمیرو بن عبدالله (عمرو بن
عبدالله جندعى). 103 ـ عون بن عبدالله بن جعفر. 104 ـ قارب بن عبدالله الدائلى.
105 ـ قاصد (قاسط) بن زهیر الثعلبى. 106 ـ قرة بن أبى
قرة الغفارى. 107 ـ قعنب بن عمرو النمرى. 108 ـ قیس بن مسلم (مسهر) الصیداوى.
109 ـ کان بن عتق (کنانة بن عتیق) الثعلبى.
110 ـ کردوس بن زهیر الثعلبى. 111 ـ مالک بن عبد
(عبدالله) بن السریح. 112 ـ مجمع بن زیاد الجهنى. 113 ـ مجمع بن
عبدالله العائدى. 114 ـ محمد بن ابى سعید الاحول بن عقیل. 115 ـ محمد
بن سعد بن عقیل. 116 ـ محمد بن عبدالله بن جعفر بن ابى طالب. 117 ـ مسعود بن
الحجاج التمیمى. 118 ـ مسلم بن عقیل. 119 ـ مسلم بن عوسجة الاسدى. 120
ـ مسلم بن کثیر الاسدى. 121 ـ مسلم مولى الحسین (غلام). 122 ـ مقسط بن
زهیر الثعلبى. 123 ـ منجح بن سهم. 124 ـ نافع بن هلال الحلمى (الجملى). 125
ـ نصر بن إبى عمرو الراسبى. 126 ـ نصر بن أبى نیرز (نیزر). 127 ـ
نعمان بن عمرو الراسبى. 128 ـ نعیم بن عجلان الانصارى. 129 ـ واضح مولى
الحارث السلمانى. 130 ـ وهب بن عبدالله بن حباب الکلبى. 131 ـ هانى بن عروه
المرادى. 132 ـ یحیى بن مسلم (سلیم) المازنى. 133 ـ یحیى
بن هانب العروة. 134 ـ یزید بن الحصین الهمدانى المثرفى. 135 ـ یزید
بن زیاد بن مهطر الکندى. 136 ـ یزید بن شبیط (ثبیط،
نبیت) العبدى. 137 ـ یزید بن مغفل الجعفى.
اسامى فوق مجموع آنانى هستند که در رکاب سالار شهیدان(ع)
به فیض شهادت رسیدند; گرچه 6 نفر از آن ها به نام هاى مسلم بن عقیل،
هانى بن عروه، عبدالاعلى بن یزید الکلبى، عبداللّه بن یقطر، عمّارة
بن صلخب ازدى و قیس بن مسهّر صیداوى قبل از روز عاشورا به شهادت رسیدند.
مورخان و محدثان شیعه و اهل سنت در مورد شمار یاران
امام حسین(ع) نظرهاى متفاوتى دارند.
1ـ مسعودى در مروج الذهب مى نویسد: همراه اباعبدالله
الحسین(ع) 500 نفر سواره نظام و 100 نفر پیاده نظام بود.
2 ـ امام باقر(ع) فرمود: سواره نظام همراه اباعبدالله(ع)
145 نفر و پیاده نظام 100 نفر بودند.
3 ـ طبرى مى نویسد: قریب به 100 نفر پیاده
نظام بودند. روایت خوارزمى آن را توضیح مى دهد: 32 نفر سواره و 40 نفر
پیاده بودند. در روایت دیگرى پیادگان را 82 نفر مى داند.
4 ـ ابومخنف، ابوحنیفه دینورى و سیدمحسن
جبل عاملى مى نویسند: 32 نفر سواره و 40 نفر پیاده بودند. نیز
آمده است: 136 نفر بودند، که 106 نفر آن ها از مردم عادى و 30 نفر از اهل بیت
عصمت و بنى هاشم بودند.
دست یابى به آمار دقیق شهیدان کربلا بسیار
سخت است و از این جهت تعداد آنانى که در رکاب حسین بن على(ع) در روز
عاشورا و یا چند روز قبل از آن یا بعد از آن به فیض شهادت رسیدند،
مشخص و معلوم نیست.
اسامی هفتادودوتن ازشهدای کربلا طبق حروف الفبا
1- ابا عبداللّه ( ابو الشهدا - حسین بن علی
(ع) ) : کنیه ابا عبداللّه را رسول خدا (ص) از هنگام ولادت بر حضرت امام حسین
نهادند . امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه
به دنیا آمد . رسول خدا (ص) نام این فرزند زهرا (ع) را حسین
نهاد . وی مورد علاقه شدید پیامبر (ص) بود و آن حضرت درباره او
می فرماید : حسین منّی و اَنَا من حسین ... وی
در آغوش پیامبر بزرگ شد . هنگام رحلت رسول خدا ، شش ساله بود . در دوران
پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت بالایی
برخوردار بود ، علم ، بخشش ، بزرگواری ، فصاحت ، تواضع ، دستگیری
از بینوایان ، عفو ، حلم و ... از صفات برجسته این حجت الهی
بود . پس از شهادت پدرش امامت به امام حسن بن علی (ع) رسید همچون
سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود . پس از
انعقاد پیمان صلح میان امام مجتبی (ع) و معاویه ، با
برادرش و بقیه اهل بیت (ع) به مدینه آمدند . با شهادت امام حسن
مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری بار امامت به دوش سید
الشهدا قرار گرفت . با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به
والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) بیعت بگیرد .
اما سید الشّهدا که فساد یزید و بی لیاقتی او
را می دانست ، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از سلطه یزید
که به زوال و محو دین می انجامید ، راه مبارزه را پیش
گرفت . از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاری های
کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به
کوفه ، آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای
شیعیان کوفه و بصره نوشت و بادرسافت پاسخ کوفیان در بیعت
شان با مسلم بن عقیل ، در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه به
سوی عراق ، حرکت کرد . پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن
عقیل اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سید الشّهدا که همراه خانواده ، فرزندان
و یاران به سوی کوفه می رفت ، پیش از رسیدن به کوفه
در سرزمین کربلا در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت . تسلیم نیرو های
یزیدی نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین مظلومانه
و تشنه کام ، همراه فرزندان و اصحابش به شهادت رسید . از آن پس ، کربلا
کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی ،
سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدان های خفته گردید .
2- ابراهیم بن حصین ازدی : از شهدای
کربلا و اصحاب دلاور امام حسین (ع) بود ؛ از جمله کسانی که سید
الشّهدا (ع) در لحظات تنهایی ، نام برخی از یاران را می
برده و صدا می زده است : " و یا ابراهیم بن الحصین
... " . وی بعد از ظهر عاشورا در کنار امام حسین (ع) به شهادت رسید
.
3- ابوبکر حسن بن علی : از شهدای کربلا ، فرزند
امام حسن مجتبی (ع) . مادر او امّ ولد بود . از مدینه همراه عمویش
امام حسین (ع) به کربلا آمد و روز عاشورا پس از شهادت قاسم بن حسن ، خدمت سید
الشّهدا آمد و اجازه میدان طلبید و به میدان رفت و پس از نبردی
دلاورانه به شهادت رسید .
4- ابو ثمامه صائدی : از یاران سید الشّهدا
و شهید نماز ، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید . وی از
چهره های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس
بود . مسلم بن عقیل در ایّام بیعت گرفتن از مردم برای
نهضت حسینی ، او را مسؤول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار
داده بود . نامش عمربن عبداللّه بود . پیش از شروع درگیری های
کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست . روز عاشورا ، که یاران
امام به تدریج شهید می شدند و از تعدادشان کاسته میشد و این
کاهش محسوس بود ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت جانم به فدای تو !
چنین می بینم که دشمنان به تو نزدیک شده اند . به خدا قسم
تو کشته نخواهی شد مگر اینکه من پیش از تو کشته شوم دوست دارم
خدای خود را در حالی ملاقات کنم که این نماز که وقتش نزدیک
است بخوانم . امام نگاهی به بالا افکند و فرمود : نماز را به یاد آوردی
، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد . آری ، اینک اول وقت نماز
است . مهلتی از سپاه دشمن خواستند . آنگاه ابو ثمامه و جمعی دیگر
، با امام حسین (ع) نماز جماعت خواندند . وی جزء آخرین سه نفری
بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند . برخی گفته اند
که در اثر جراحت های بسیار بر زمین افتاد ، خویشانش او را
به دوش کشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از دنیا رفت .
5- ابو عمرو نهشلی (یا : خثعمی) : از
شهدای کربلا ست که به قولی در حمله اول و به قولی در نبرد تن به
تن شهید شد . از شخصیت های کوفه و مردی متهجد و شب زنده
دار بود
6- اسلم ترکی : یکی از شهدای کربلا
. وی غلام سیدالشهدا و ترک زبان بود ، تیر انداز و کماندار و قاری
قرآن و آشنا به عربی بود . وی دلاورانه جنگید و بر زمین
افتاد . امام به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره او نهاد . اسلم
چشم گشود و امام حسین (ع) را بر بالین خود دید ، تبسمی
کرد و جان داد
7- امیّة بن سعد طائی : از شهدای کربلا
به شمار آمده که خود را در کربلا به امام حسین (ع) رساند و روز عاشورا ، به
نقلی در حمله اول شهید شد .
8- انس بن حارث کاهلی : از شهدای کربلاست . وی
از اصحاب رسول خدا (ص) ، از طائفه بنی کاهل از بنی اسد بود . پیرمردی
سالخورده ، از شیعیان کوفه بود که موقعیتی والا داشت .
شبانه خود را به کربلا رساند و روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت
رسید .
9- بریربن خضیر همدانی : از شهدای
کربلاست . از اصحاب وفادار امام حسین (ع) و از انسان های شایسته
و پرهیزگار که زاهد ، قاری قرآن و معلّم قرآن و از شجاعان بزرگوار
کوفه ، از قبیله همدان بود. وی در سال 60 هجری از کوفه به مکه
رفت و به امام حسین (ع) پیوست و همراه او به کوفه آمد . شب عاشورا نیز
از کسانی بود که برخاست و در حمایت و جانبازی برای امام ،
سخنانی ایراد کرد . روز عاشورا به میدان رفت و خطاب به سپاه عمر
سعد خطابه ای ایراد کرد و به نکوهش آنان پرداخت . بریر ، پس از
حر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد .
10- جابر بن حارث سلمانی : از شهدای کربلاست .
وی از شخصیت های شیعه در کوفه بود . در نهضت مسلم بن عقیل
هم شرکت داشت و پس از شکست آن ، همراه گروهی به سوی حسین حرکت
کردند و پیش از رسیدن آن حضرت به کربلا ، به او پیوستند .
11- جابر بن حجاج تیمی : از شهدای عاشورا
در حمله نخست است . وی از سوارکاران شجاع کوفه بود که در کربلا از سپاه عمر
سعد به سپاه حسین (ع) پیوست . در نهضت مسلم بن عقیل نیز
از بیعت کنندگان با وی بود .
12- جبلة بن علی شیبانی : از شجاعان کوفه
که در کربلا در حمله اوّل روز عاشورا به شهادت رسید . وی در صفین
، در رکاب امیرالمومنین (ع) حضور داشت و در قیام مسلم بن عقیل
در کوفه همراه او بود . پس از شهادت مسلم نزد قبیله خود رفت و پنهان شد و
انگاه که امام حسین (ع) به کربلا آمد خود را به آن حضرت رساند و در رکابش
جنگید و شهید شد .
13- جعفر بن عقیل بن ابی طالب : فرزند عقیل
و عمو زاده سیدالشّهدا بود . روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) شهید
شد .
14- جعفر بن علی بن ابی طالب : فرزند امیر
المومنین وبرادر ابوالفضل العبّاس بود که در کربلا شهید شد . هنگام
شهادت 19 سال داشت .
15- جنادة بن کعب انصاری : از شهدای کربلاست .
از مکّه همراه امام حسین (ع) به کوفه آمد و در روز عاشورا در حمله اول به
شهادت رسید . پسرش (عمر بن جناده) هم در کربلا شهید شد .
16- جندب بن حجیر خولانی : از شهدای
کربلا در روز عاشور است . وی از چهره های بارز شیعه در کوفه و
از یاران علی (ع) بود و قبل از رسیدن سپاه حر به کاروان امام حسین
(ع) ، از کوفه بیرون آمد و به کاروان حسینی پیوسته بود .
شهادتش را در حمله اول نوشته اند .
17- جون : غلام سیاه ابوذر غفاری که در کربلا
به شهادت رسید . جون بن حوی پس از شهادت مولایش ابوذر به مدینه
برگشت و در خدمت اهل بیت در آمد . در سفر کربلا ، از مدینه همراه امام
تا مکّه و از آنجا به کربلا آمد . چون به اسلحه سازی و اسلحه شناسی
آشنا بود ، شب عاشورا هم در کربلا به کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت . با آنکه سن
او زیاد بود ، ولی روز عاشورا از سید الشّهدا (ع) اذن میدان
طلبید . امام او را رخصت داد و آزادش کرد . ولی او با اصرار می
خواست در روز های شادی و غم و راحتی و رنج از خاندان پیامبر
جدا نشود . پس از نبرد وقتی بر زمین افتاد امام خود را بر بالین
او رساند و چنین دعا کرد : خدایا ! رویش را سفید و بویش
را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان .
18- حبیب بن مظاهر : از شهدای والا قدر کربلا
بود . در هر سه جنگ صفین ، نهروان و جمل ، در رکاب علی (ع) شرکت داشت
و در نهضت مسلم بن عقیل در کوفه ، از کسانی بود که در راه بیعت
گرفتن برای مسلم بن عقیل ، کوشش فراوان می کرد . نیز از
سران شیعه در کوفه محسوب می شد که به حسین بن علی (ع)
دعوت نامه نوشت . نزد امام حسین موقعیت والایی داشت . در
کربلا نیز او را به عنوان فرمانده جناح چپ سپاه خویش تعیین
کرد . حبیب بن مظاهر ، روز عاشورا از اینکه با شهادتش به بهشت خواهد
رفت ، خوشحال بود و با بریر بن خضیر مزاح می کرد . شهادت او بر
حسین (ع) بسیار سخت بود هنگام شهادتش 75 سال داشت . سر او نیز
همراه سرهای شهدا در کوفه گردانده شد .
19 - حجاج بن مسروق جعفی : از شهدای گرانقدر سید
الشّهدا (ع) . وی اهل کوفه و از یاران امیر المومنین (ع)
بود . وقتی خبر هجرت امام حسین (ع) را از مدینه به مکه شنید
خود را به آن حضرت رساند و همراه امام از آنجا به کربلا آمد . همواره ملازم سید
الشّهدا بود و در پنج وقت ، اذان می گفت . روز عاشورا به میدان رفت و
جنگید و غرق خون خود نزد امام برگشت . پس از گفتگویی با سیدالشّهدا
بار دیگر به میدان رفت و شهید شد .
20- حر بن یزید ریاحی : شهید
والاقدر عاشورا ، حر از خاندان های معروف عراق و از روسای کوفیان
بود . به درخواست ابن زیاد ، برای مبارزه با حسین (ع) فراخوانده
شد و به سر کردگی هزار سوار برگزیده گشت . در منزل قصر بنی مقاتل
یا شراف ، راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد
. کاروان حسینی را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام
در آنجا فرود آمد . حر وقتی فهمید کار جنگیدن با حسین بن
علی (ع) جدی است ، صبح روز عاشورا به بهانه آب دادن به اسب خویش
، از اردوگاه عمر سعد جدا شد به کاروان حسینی پیوست . توبه کنان
کنار خیمه های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد ، سپس اذن میدان
طلبید و پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید . حسین
بن علی (ع) بر بالین حر حضور یافت و خطاب به آن شهید
فرمود : تو همانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است ، حر و آزاده ای ، آزاد
در دنیا و سعادتمند در آخرت !
21- حلاس بن عمر راسبی : از شهدای کربلاست که
در حمله اوّل در روز عاشورا به شراف شهادت نائل شد .
22- حنظلة بن اسعد شبامی : از شهدای کربلاست .
حنظله از چهره های شیعی در کوفه و زبان آور شجاع و معلّم قرآن
بود . چون سید الشّهدا به کربلا رسید ، وی به آن حضرت پیوست
وی جزء شهدایی است که تا اواخر زنده بود و از جان حسین بن
علی (ع) در مقابل تیر ها و نیزه های دشمن محافظت می
کرد و گاهی هم با سخنانش به سپاه کوفه هشدار میداد و موعظه می
کرد .
23- زاهر ، مولی عمرو بن حمق : از شهدای
عاشوراست . وی را از شخصیت های کوفه و مردی سالخورده از
قبیله کنده دانسته اند . غلام عمرو بن حمق خزاعی (از یاران ویژه
امیر المومنین) بود و در حرکت های انقلابی عمرو بن حمق (که
به دست معاویه شهید شد) همدوش و همراه او و تحت تعقیب معاویه
بود . در سال 60 هجری به مکه آمد و به حسین (ع) پیوست و در حمله
نخست روز عاشورا به شهادت رسید .
24- زهیر بن قین بجلی : از شخصیت
های برجسته کوفه بود که در روز عاشورا ، افتخار یافت در رکاب حسین
بن علی (ع) به شهادت برسد . وی در میدان های جنگ ، دلاوری
های بسیاری نشان داده بود . در سال 60 هجری (که سید
الشهدا هم از مکّه به قصد کوفه حرکت کرده بود) از سفر حج بر می گشت و دوست
نداشت که با سید الشّهدا برخورد کند و هم منزل شود . اما در یکی
از منزلگاها به ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد . امام کسی
را نزد او فرستاد . زهیر نزد امام رفت . همسرش نیز همراه او آمد و به
کاروان حسین (ع) پیوستند . شب عاشورا نیز ، از جمله کسانی
بود که با نطقی پر شور ، مراتب اخلاص و حمایت جانبازی خویش
را نسبت به امام ابراز کرد و گفت : اگر هزار بار هم کشته شوم ، و زنده گردم هرگز
دست از یاری پسر پیغمبر برنخواهم داشت . روز عاشورا ، سید
الشّهدا فرماندهی جناح راست خویش را در میدان به زهیر
سپرد . ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبدالله جلوی امام ایستادند
و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند . پس از اتمام نماز به میدان
رفت و شجاعانه نبرد کرد و با شمشیر از حسین (ع) دفاع کرد و جنگید
و کشته شد . امام به بالین او آمد و او را دعا کرد و کشندگانش را نفرین
کرد .
25- سالم بن عمرو : از شهدای کربلاست . وی غلامی
از طایفه بنی مدینه بود و در کوفه می زیست و از شیعیان
اهل بیت به شمار می آمد سوارکاری نامدار بود . در نهضت حضرت
مسلم شرکت داشت . پس از تنها ماندن مسلم بن عقیل او و جمعی دیگر
از شیعیان دستگیر شدند ، اما سالم از چنگ دشمن گریخت و
پنهان شد . چون شنید امام حسین (ع) به کربلا رسیده است ، خود را
به آن حضرت رساند و روز عاشورا در حمله اول شهید شد .
26- سعید بن عبداللّه حنفی : از شهدای
والاقدر کربلاست ، که ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت و
هواداران سر سخت اهل بیت (ع) بود . شب عاشورا وقتی سیدالشهدا
(ع) از افراد خواست که از تاریکی شب استفاده کرده و متفرق شوند ، یاران
برخواستند و هر یک سخنانی گفتند . از جمله سعید بن عبداللّه ایستاد
و گفت : نه به خدا قسم ، تو را وا نمی گذاریم . اگر بدانم که کشته می
شوم و سپس زنده می شوم ، آنگاه سوزانده می شوم ، و هفتاد بار با من چنین
می کنند ، باز هم از تو جدا نمی شوم تا در راه تو فدا شوم . وی
از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می آمد . در نهضت مسلم بن عقیل
هم فعّال بود و نامه مسلم را به مکّه رساند و از مکه همراه امام به کوفه آمد تا
روز عاشورا در مقابل امام حسین (ع) ایستاد تا آن حضرت نمازش را بخواند
. او آنقدر تیر خورد که بر زمین افتاد و جان باخت .
27- سلمان بن مضارب بجلی : از شهدای کربلاست .
گفته شده وی پسر عموی زهیر بن قین بوده و همراه او ، پیش
از رسیدن به کربلا ، به سپاه حسین بن علی (ع) پیوست و عصر
عاشورا شهید شد .
28- سوار بن منعم : از شهدای حادثه کربلاست . وی
پس از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا از کوفه آمد وبه آن حضرت پیوست.
29- سوید بن عمرو خثعمی : آخرین کشته
کربلاست . وی پس از شهادت امام حسین (ع) شهید شد . یکی
از دو مردی بود که همراه امام حسین بودند . او مجروحی افتاده در
میدان ، میان زخمیان بود و رمقی در بدن داشت و در آن حال
، چون شنید کوفیان شادی کنان می گویند حسین
کشته شد ، به هوش آمد و با چاقو و شمشیری که داشت با همان حالت به جنگ
پرداخت و شهید شد .
30- سیف بن حارث بن سریع جابری : از شهدای
جوان کربلاست . وی و پسر عمویش مالک بن عبداللّه از کوفه آمده ، در
کربلا به امام حسین (ع) پیوستند . روز عاشورا پس از شهادت حنظلة بن قیس
، هنگامی که دشمن به خیمه گاه امام حسین نزدیک شده بود ،
گریان خدمت امام آمدند و اذن میدان طلبیدند . سپس هردو با هم به
میدان رفته ، جنگیدن تا شهید شدند .
31- سیف بن مالک عبدی : از شهدای کربلاست
. از بصره به کوفه آمد و از آنجا به کاروان امام حسین (ع) پیوست ، سپس
همراه او به کربلا آمد . عصر عاشورا در نبرد تن به تن به شهادت رسید .
32- شوذب ، مولی شاکر : از شهدای کربلاست . وی
غلام شاکر بن عبداللّه همدانی بود و از شیعیان برجسته و از
بزرگترین انقلابیون حماسی و مخلص به شمار می آمد که در
کربلا ، در کهنسالی به شهادت رسید . از مکه همراه امام شد و به کربلا
آمد . شهادت او بعد از ظهر عاشورا بود .
33- ضرغامة بن مالک : از شهدای کربلاست . وی در
کوفه میزیست و از شیعیان امام و بیعت کنندگان با
مسلم بن عقیل بود . چون مسلم شهید شد ، همراه سپاه کوفه به کربلا آمد
، اما در آنجا به یاران سید الشّهدا (ع) پیوست و عصر عاشورا به
شهادت رسید .
34- عابس بن ابی شبیب شاکری : از شهدای
کربلاست . عابس از رجال برجسته شیعه و مردی دلیر ، سخنور ، کوشا
و تلاشگر ، شب زنده دار ، از طایفه بنی شاکر بود . از کسانی بود
که وقتی مسلم بن عقیل نامه امام حسین (ع) را برای اهل
کوفه خواند ، به پا خواست و اعلام هواداری و حمایت کرد و پس از بیعت
کوفیان با مسلم بن عقیل بعنوان پیک ، نامه ای از سوی
آنان به امام حسین (ع) در مکّه رساند . دلاوری های او در کربلا
مشهور است . رشادت های وی چنان بود که سپاه کوفه از نبرد تن به تن با
وی ناتوان بودند . به دستور عمر سعد ، از اطراف او را سنگباران کردند . او
هم زره از تن بیرون آورد و کلاه خود از سر برداشت و لخت شد و با تیغ
بر دشمن حمله کرد و یک تنه آنقدر جنگید تا در قلب میدان و
محاصره دشمن به شهادت رسید .
35- عامر بن حسان بن شریح طائی : از اصحاب امام
حسین (ع) بود که از مکّه همراه آن حضرت آمد و در کربلا در حمله اوّل به
شهادت رسید . وی از شجاعان معروف و شیعیان خالص بود .
پدرش نیز در جنگ جمل و صفّین ، در رکاب حضرت علی (ع) جنگیده
بود .
36- عامر بن مسلم عبدی : از شهدای کربلا بود .
عامر اهل بصره بود ، همراه غلامش سالم از بصره به مکه آمد و به سید الشّهدا
(ع) پیوست و از آنجا همراه امام تا کربلا آمد و روز عاشورا در حمله اوّل به
شهادت رسید .
37- عبّاس بن علی (ع) : فرزند امیر المومنین
، برادر سید الشّهدا ، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز
عاشورا . مادرش فاطمه کلابیه بود که بعدها به ام البنین شهرت یافت
. علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با امّ البنین ازدواج کرد . عباس و
3 پسر دیگر ثمره این ازدواج بود . ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری
در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند امّ البنین بود . و این
چهار فرزند رسید همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند.
آن حضرت ، قامتی رشید ، چهره ایی زیبا و شجاعتی
کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذّابش او را قمر بنی هاشم
می گفتند . در حادثه کربلا ، سمت پرچمدار سپاه حسین (ع) و سقایی
خیمه ها اطفال و اهل بیت امام حسین را داشت و در رکاب برادر غیر
از تهیه آب ، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و
امنیت خاندان حسین (ع) نیز بر عهده او بود و تا زنده بود دودمان
امامت ، آسایش و امنیت داشتند .
روز عاشورا سه برادر دیگر عبّاس پیش از او به
شهادت رسیدند . وقتی علمدار کربلا از امام حسین (ع) اذن میدان
طلبید حضرت از او خواست تا برای کودکان تشنه و خیمه های بی
آب آب تهیه کند . ابوالفضل به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمه
ها که فرات را در محاصره داشتند در گیر شد و دست هایش قطع گردید
و به شهادت رسید . عباس مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود . وقتی
به فرات وارد شد با اینکه تشنه بود ، اما به خاطر تشنگی برادرش آب
نخورد . شهادت عباس برای امام حسین بسیار نا گوار و شکننده بود
. پیکرش در کنار نهر علقمه ماند و سید الشّهدا به سوی خیمه
آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد . هنگام دفن شهدای کربلا نیز
، در همان محل دفن شد . از این رو امروز حرم ابوالفضل (ع) با حرم سید
الشّهدا فاصله دارد .
38- عبدالرّحمن بن عبداللّه ارحبی : از شهدای
کربلاست از همراهان مسلم بن عقیل در کوفه بود . مردی بود شجاع ، موجه
و محترم و تابعی . در مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . گفته اند در حمله
نخست به شهادت رسید .
39- عبدالرّحمن بن عبد ربّه انصاری خزرجی : از
شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) بود و پس از رحلت آن حضرت نیز
از کسانی بود که به امیر المومنین اخلاص داشت و از آن حضرت قرآن
آموخته بود . روز تاسوعا با بریر شوخی می کرد . وقتی گفتند
الآن چه وقت شوخی است ؟ گفت چرا خوشحال نباشم ؟ میان ما و بهشت جز درگیری
با این کافران و شهادت فاصله ای نیست .
40 و 41- عبدالرّحمن بن عروه غفّاری و عبداللّه بن
عروه غفّاری : عبدالرّحمن و برادرش عبداللّه که هر دو در کربلا شهید
شدند ، از اشراف و شجاعان کوفه بودند و به خاندان پیامبر عشق می ورزیدند
. این دو برادر با هم از کوفه به کربلا آمده بودند . هر دو با هم روز عاشورا
از سیدالشّهدا اذن پیکار گرفتند و با هم به میدان رفتند . در
رفتن به میدان نبرد از هم سبقت می جستند . این دو برادر با هم نیز
به شهادت رسیدند .
42- عبدالرّحمن بن عقیل بن ابی طالب : از شهدای
کربلا و اولاد عقیل است .
43- عبدالله بن حسن بن علی (ع) : نوجوان 11 ساله ،
فرزند امام حسن مجتبی (ع) که در روز عاشورا ، وقتی دید سید
الشّهدا بر زمین افتاده ، برای دفاع از عمویش به سوی میدان
شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جنگید و عده ای را کشت و به
شهادت رسید . برخی هم نقل کرده اند حرمله ، با شمشیر ، دست او
را که در آغوش عمویش حسین قرار گرفته بود قطع نموده همانجا شهیدش
کرد .
44 و 45 - عبداللّه بن عقیل اكبرو عبداللّه بن عقیل
اصغرابنا ابی طالب : از شهدای بنی هاشم در روز عاشورا . عقیل
دو پسر داشت که نام هر دو عبداللّه بود ، یکی به نام اکبر یاد میشد
و دیگری به نام اصغر . هر دو در کربلا با امام حسین (ع) شهید
شدند .
46 - عبداللّه بن علی بن ابی طالب (ع) : از
شهدای کربلاست وی فرزند امیر المومنین و برادر عبّاس و
مادرش ام البنین بود . هنگام شهادت 25 سال داشت .
47- عبدالله بن عمیر کلبی : جزء اوّلین
شهدا ست که از جبهه امام حسین به میدان رفت . جوانی دلاور از شیعیان
کوفه بود . به کوفه آمده و در نزدیکی بئرالعبد خانه ای گرفت و
با همسرش به آنجا منتقل شد . وقتی دید عمر سعد ، نیرو آماده و
سازماندهی میکند تا از نخیله به جنگ حسین بن علی
(ع) در کربلا برند ، گفت به خدا قسم شیفته جهاد با مشرکان بودم . امیدوارم
جنگ با اینان که به نبرد فرزند پیامبر می روند ، نزد خداوند کم
ثواب تر از جهاد با مشرکان نباشد . پیش همسر خود رفت و نیت خود را با
او در میان گذاشت ، شبانه هر دو از کوفه بیرون رفتند و شب هشتم محرّم
به یاران امام حسین در کربلا پیوستند . همسر او نیز از
شهدای کربلا بود . پس از شهادت عبداللّه همسرش خود را به بالین او
رسانید و خاک از چهره او می زدود که به دست یکی از غلامان
شمر به نام رستم كه با گرزی كه بر سرش آورد کنار شوهرش به شهادت رسید
.
48- عبداللّه بن مسلم بن عقیل : از شهدای بنی
هاشم در کربلا ، مادرش رقیه دختر علی علیه السّلام بود . گفته
اند در حالی که دست بر پیشانی نهاده بود تیری آمد و
دست و پیشانی را به هم دوخت . برخی او را هنگام شهادت 14 ساله
دانسته اند .
49- عثمان بن علی بن ابی طالب (ع) : یکی
از شهدای کربلا . وی برادر عبّاس است که مادرش امّ البنین و
پدرش امیرالمومنین است . در روز عاشورا مجروح شد و بر زمین
افتاد و یکی از سپاه ابن سعد او را کشت . هنگام شهادت 21 سال داشت .
50- علی اصغر (ع) : یکی از فرزندان امام
حسین (ع) که شیر خوار بود از تشنگی روز عاشورا بی تاب شده
بود . امام خطاب به دشمن فرمود : از یاران و فرزندانم کسی جز این
کودک نمانده است . نمیبینید که چگونه از تشنگی بی
تاب شده است ؟ در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا
گوش حلقوم علی اصغر را درید امام حسین (ع) خون گلوی او را
گرفت و به آسمان پاشید . از این کودک با عنوانها شیرخواره ، شش
ماهه ، باب الحوائج ، طفل رضیع و ... یاد می شود و قنداقه و
گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود .
51- علی اکبر (ع) : فرزند بزرگ سید الشهدا و شبیه
پیامبر که روز عاشورا فدای دین شد . مادر علی اکبر لیلا
دختر ابی مرّه بود . در کربلا حدود 25 سال داشت . سن او را 18 سال و 20 هم
گفته اند . او اوّلین شهید روز عاشورا از بنی هاشم بود . علی
شباهت بسیاری به پیامبر داشت ، هم در خلقت ، هم در اخلاق و هم
در گفتار . علی چندین بار به میدان رفت و رزم های شجاعانه
ای با انبوه سپاه دشمن نمود . پیکار سخت او را تشنه تر ساخت . به خیمه
آمد . بی آنکه آبی بتواند بنوشد ، با همان تشنگی و جراحت دوباره
به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید . علی اکبر ، نزدیکترین
شهیدی است که با حسین (ع) دفن شده است . مدفن او پایین
پای ابا عبداللّه الحسین (ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح
امام ، شش گوشه دارد .
52- عمّار بن حسان طائی : از شهدای کربلاست . وی
از شیعیان خالص و از شجاعان معروف بود . از مکّه همراه امام به کربلا
آمد و در پیش روی آن حضرت به شهادت رسید
53- عمرو بن جناده انصاری : از شهدای نوجوان
کربلا که پدرش نیز در رکاب سیدالشّهدا (ع) شهید شد . این
نوجوان چون خواست به میدان رود امام فرمود : پدر این نوجوان کشته شد ؛
شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود . گفت مادرم دستور داده
که به میدان روم و لباس جنگ بر من پوشانده است . او که 9 ساله یا 11
ساله بود ، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد .
54- عمرو بن قرظه انصاری : از شهدای کربلاست
عمرو از کوفه آمد و در کربلا ، روز ششم محرّم به سید الشّهدا پیوست .
روز عاشورا جلوی امام حسین ایستاد و تیر های دشمن
را با سینه و پیشانی خود به جان می خرید و این
گونه از جان امام محافظت می کرد زخم های زیادی بر پیکرش
نشست . به امام خطاب کرد که ای پسر پیامبر ! آیا وفا کردم ؟
حضرت فرمود آری تو پیش از من به بهشت میروی . از من به پیامبر
سلام برسان و بگو که من در پی تو می آیم و ... افتاد و شهید
شد .
55- عون بن جعفر : از شهدای کربلاست . پسر جعفر بن ابی
طالب (جعفر طیار) . عون در زمان امام مجتبی و سپس امام حسین از یاوران
آن دو امام بود . همراه همسرش در کربلا حضور داشت . روز عاشورا از سیدالشّهدا
(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت . نبردی دلاورانه کرد و به شهادت رسید
هنگام شهادت 56 ساله بود .
56- عون بن عبدالله بن جعفر : پسر حضرت زینب (س) بود
که همراه برادر دیگرش محمّد در روز عاشورا در نبرد تن به تن با سپاه کوفه به
شهادت رسید . عون و برادرش پس از حرکت امام حسین از مدینه ، در
پی کاروان راه افتادند و در منزلگاه ذات عرق خدمت امام رسیدند .
57- عون بن علی بن ابی طالب (ع) : از شهدای
کربلاست اولین کسی بود که پس از شهادت جمع زیادی یاران
امام ، از جمع برادرانش داوطلب رفتن به میدان شد . وقتی برای
اذن گرفتن آمد ، برادرش امام حسین (ع) فرمود : آیا آماده مرگ شدی
؟ گفت چگونه آماده نشوم ، در حالی که تو را تنها و بی یاور می
بینم ! امام دعایش کرد که برو ، خداوند پاداش نیکت دهد . به میدان
رفت ، جنگید و مجروح شد . از هر طرف بر سر او ریختند و او را شهید
کردند .
58- قاسط بن زهیر تغلبی : از شهدای حمله
نخست در روز عاشورا . پیرمردی از طایفه بنی تغلب بن وائل
بود . او و برادرانش چون خبر آمدن حسین به کوفه را شنیدند ، شب عاشورا
خود را مخفیانه به کوفه رساندند . هر سه برادر روز عاشورا به شهادت رسیدند
.
59- قاسم بن حسن (ع) : نوجوان شهید عاشورا در رکاب سید
الشّهدا (ع) فرزند گرامی امام حسن مجتبی (ع) . روز عاشورا سن او به حد
بلوغ نرسیده بود . برای میدان رفتن از امام خویش اجازه
خواست . ابا عبداللّه چون نگاه به او افکند ، وی را در آغوش کشید و گریست
، آنگاه اجازه داد . قاسم خوش سیما بود . سوار بر اسب شد و عازم میدان
گشت . در جنگی دلاورانه به شهادت رسید . هنگامی که بر زمین
افتاد عمویش ابا عبداللّه (ع) خود را بر بالین او رساند ولی او
در حال جان دادن بود . پیکر او را آورد و کنار شهدای اهل بیت
قرار داد .
60- مالک بن عبداللّه جابری : از شهدای کربلاست
، وی و برادرش سیف بن حارث بن سریع ، در کربلا به حسین بن
علی (ع) پیوستند و عصر عاشورا ، در لحظاتی که سپاه کوفه به خیمه
گاه امام حسین (ع) نزدیک شده بودند ، اجازه میدان گرفته ، جنگیدند
و شهید شدند .
61- مجمع بن عبداللّه عائذی : وی از شهدای
کربلا در حمله اوّل است . در مسیر کوفه در منزلگاه زباله به سید الشّهدا
(ع) پیوست و در رکاب امام به کربلا آمد .
62- محمّد بن عبداللّه بن جعفر : پسر حضرت زینب و
عبداللّه بن جعفر ، که در روز عاشورا در رکاب سید الشّهدا (ع) به شهادت رسید
. او برادرش عون پس از خروج امام حسین (ع) از مکّه میان راه به او پیوستند
و در کربلا در نبرد تن به تن با دشمن در محاصره قرار گرفتند و شهید شدند .
63- مسعود بن حجّاج : از شهدای کربلا . وی و
پسرش (عبدالرّحمان بن حجّاج ) در حمله اوّل به شهادت رسیدند .
64- مسلم بن عوسجه اسدی : اولین شهید
عاشورا که در حمله نخست به شهادت رسید . پیر مردی بزرگوار از
طائفه بنی اسد و از چهره های درخشان کوفه و هواداران اهل بیت
(ع) بود . در نهضت مسلم نقش دریافت پول از هواداران و تهیه سلاح برای
نهضت را بر عهده داشت . در کربلا از یاران شجاع و فداکار امام بود . سپاه
دشمن چون در نبرد تن به تن یارای جنگیدن با او را نداشتند ، او
را سنگباران کردند . چون مسلم به زمین افتاد ، رمقی در تن داشت که حسین
بن علی (ع) و حبیب بن مظاهر خود را به او رساندند .
65- مسلم بن کثیر ازدی : از شهدای کربلا
در حادثه عاشورا ، از کسانی بود که به قصد حسین بن علی (ع) از
کوفه بیرون آمد و نزدیکی های کربلا به آن حضرت پیوست
و روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید .
66- منجح ، مولی الحسین (ع) : از شهدای
کربلاست ، نامش منجح بن سهم و در زمان امام حسن مجتبی (ع) غلام آن حضرت بود
. پس از وی غلام سید الشّهدا بود . منجح در روز عاشورا پس از نبردی
دلیرانه در رکاب مولایش به شهادت رسید و از شهدای اولیه
بود .
67- نافع بن هلال : از شهدای کربلاست . نافع ،
بزرگواری دلاور ، قاری قرآن ، کاتب و از حاملان حدیث و از اصحاب
امیرالمومنین (ع) بود و در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان در رکاب
آن حضرت بود . وی از شخصیت های بارز کوفه به شمار می رفت
و پیش از شهادت مسلم بن عقیل مخفیانه از کوفه بیرون آمده
به استقبال امام شتافته بود ، سپس همراه امام حسین(ع) به کربلا آمد . در
کربلا همراه عبّاس (ع) در آوردن آب به خیمه ها مشارکت داشت . از جمله کسانی
بود که در سخنرانی پر شوری وفاداری خویش را نسبت به سید
الشهدا ابراز داشت . نافع نام خود را روی تیر های زهر آگین
خود می نوشت و همواره با آنها تیر اندازی می کرد . روز
عاشورا وقتی تیرهایش تمام شد ، شمشیر کشید و بر
سپاه کوفه تاخت ، کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربه های خود
قرار دادند تا اینکه بازویش شکست او را محاصره کرده و زنده دستگیر
کردند شمر او را گرفته نزد عمر سعد برد . سپس به دست شمر به شهادت رسید .
68- نعیم بن عجلان انصاری : از شهدای
کربلاست . نعیم از طایفه خزرج بود و دو برادرش از یاران حضرت علی
(ع) و از مدافعان آن حضرت در جنگ صفین بودند . او از کوفه حرکت کرد و در
کربلا خود را به امام حسین (ع) رساند و در روز عاشورا در حمله نخست شهید
شد .
69 - وهب بن عبداللّه کلبی : از شهدای کربلاست
، مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند . وهب که اهل
کوفه بود ، در کربلا در رکاب امام حسین (ع) حضور داشت . روز عاشورا پس از حر
و بریر به میدان رفت . مادرش مشوق او در رفتن به میدان بود .
وقتی پس از مقداری جنگ ، نزد مادر برگشت که : آیا راضی شدی
؟ گفت وقتی راضی میشوم که در رکاب امام حسین (ع) به شهادت
برسی . دوباره رفت و جنگید ، همسرش هم رفت و چوبی بر گرفت و به
میدان رفت . وهب آنقدر جنگید تا شهید شد .
70- هفهاف بن منهد راسبی : از شهدای کربلاست .
مردی دلیر و تکسوار از شیعیان بصره و از یاران علی
(ع) که وقتی خبر حرکت امام را به سوی کوفه شنید از بصره به سوی
کربلا حرکت کرد . وقتی رسید که حادثه پایان یافته و با تیغ
بر افراد سپاه عمر سعد حمله کرد . عده ای را کشت و خود به شهادت رسید
.
71- یزیدبن ثبیط ( ثبیت ) عبدی
: از شهدای کربلاست . وی ده پسر داشت . پس از دریافت نامه سید
الشّهدا (ع) که خطاب به اهل بصره نوشته بود همراه دو پسرش عبداللّه و عبیداللّه
از بصره خارج آمدند و به علت بسته بودن راه ها با پیمودن بیراهه ها در
مکه خود را به امام حسین (ع) رسانده ، به کاروان او پیوستند . روز
عاشورا پسرانش در حمله اول و خودش در مبارزه تن به تن به شهادت رسیدند .
72- یزید بن مغفل جعفی : از شجاعان
هنرمند و شاعر شیعه که در کربلا به شهادت رسید . وی در مکه به
کاروان حسینی پیوست و با آن حضرت به کربلا آمد و روز عاشورا در
پیکار تن به تن با کوفیان، پس از کشتن عدّه ای زیادی
به شهادت رسید .
حدیث: قالَ عليه السلام : كَتَبَ
اللّهُ الْجِهادَ عَلَى الرِّجالِ وَالنِّساءِ، فَجِهادُ الرَّجُلِ بَذْلُ مالِهِ
وَنَفْسِهِ حَتّى يُقْتَلَ فى سَبيلِ اللّه ، وَجِهادُ الْمَرْئَةِ اءنْ تَصْبِرَ
عَلى ماتَرى مِنْ اءذى زَوْجِها وَغِيْرَتِهِ.
بین الحرمین الشّریفین
ازدربهای شرقی حرم مطهرامام حسین علیه
السّلام و غربی حرم اباالفضل العبّاس علیه السّلام كه خارج شدی
وارد بین الحرمین می شوی. بین الحرمین میدان
جنگ بوده و نزدیک حرم ابا الفضل العبّاس علیه السّلام محل استقرارسپاهیان
یزید لعنة اللّه علیه بوده است. بین الحرمین یک
طرف به حرم امام حسین علیه
السّلام و طرفی به حرم قمر بنی هاشم علمدار کربلا سقای حرم ابا الفضل
العبّاس علیه السّلام راه دارد. فاصله بین دو بارگاه حدود 370 متراست
که دو طرف آن چمن کاری است (دربین الحرمین احساس میكنی
كه بین صفاومروه راطی میكنی) فاصله بین الحرمین
با فاصله صفا ومروه برابر است .
حدیث:
قال الصادق (ع) : من زار واحدا منّا کان کمن زار
الحسین (ع) . امام جعفر صادق (ع) فرمود: هر کس یکی از ما
(امامان) را زیارت کند، همچون کسی است که سید الشهدا (ع) را
زیارت کرده است. بحار الانوار، ج 97، ص .118
قال رسول اللّه (ص) للحسین (ع) : اخبرنی
جبرئیل انّکم قتلی و مصارعکم شتّی . فقال (ع) له (ص): یا
ابه فما لمن یزور قبورنا علی تشتّتها؟ فقال (ص) : یا بنیّ
اولئک طوائف من امّتی یزورونکم یلتمسون بذلک البرکة و
حقیق علیّ ان آتیهم یوم القیامة فاخلصهم من اهوال
السّاعة... به روایت علی (ع)، روزی پیامبر با صدای
بلند گریست. امام حسین (ع) عرض کرد: پدر جان چرا گریه
کردی؟ پیامبر خدا (ص) فرمود: جبرئیل به من خبر داد که شما کشته
می شوید، و قبرهای شما پراکنده است. امام حسین (ع)
پرسید: پدر جان! کسی که قبرهای ما را با این
پراکندگی زیارت کند، چه پاداشی دارد؟ فرمود: پسرم! آنان
گروههایی از امت من هستند که شما را زیارت می کنند و با
آن زیارت، خواستار برکت اند. بر من سزاوار است که روز قیامت سراغ آنان
بروم و از ترسهای روز قیامت نجاتشان بدهم. وسائل الشیعة، ج 10،
ص .259
قال رسول اللّه (ص) : یا ابا الحسن! انّ اللّه
تعالی جعل قبرک و قبر ولدک بقاعًا من بقاع الجنّة و عرصة من عرصاتها و انّ
اللّه جعل قلوب نجباء من خلقه و صفوة من عباده تحنّ الیکم و تحتمل المذلّة و
الأذی فیعمرون قبورکم و یکثرون زیارتها. یا اباالحسن! به درستی که خدای
تعالی قبر تو و فرزندان تو را بقعههایی از بقعه های بهشت
و عرصهای از عرصههای آن قرار داده است. و دلهای بزرگان از
مردم و برگزیدگان بندگان خود را به آنها مایل ساخته تا خواری و
اذیتها در راه [زیارت] شما را متحمل شوند و قبور شما را تعمیر
کنند و بسیار به زیارت قبور شما آیند. تا موجبات تقرب به خدا و
دوستی پیغمبرش را فراهم سازند. یا علی! شفاعت من مخصوص
این گروه خواهد بود و آنان بر حوض من وارد خواهند شد و ایشان فردا
زیارت کنندگان من در بهشت خواهند بود.
حضرت اباالفضل علیه السّلام دركربلا
عبّاس بن علی (به عربی: العبّاس بن علی
بن ابی طالب) ملقب به قمر بنی هاشم و مشهور به ابوالفضل که در نبرد
کربلا شجاعانه جنگید. پدرش علی بن ابیطالب و مادرش فاطمه کلابیّه
امّ البنین است. او در چهارم شعبان سال 26 ه. ق متولد شد. وی در دهم
محرم (عاشورا) در کربلا همراه تمامی دیگر یاران برادر ناتنی
اش حسین بن علی، امام سوّم شیعیان، در حال آوردن آب از
رود فرات جهت رفع تشنگی اهل بیت شهید شد. مراسم یادبود
شهادت وی، در روز نهم محرم (تاسوعا) برگزار میشود.
کنیه عبّاس ابوالفضل است، و به او القاب دیگر
مانند «قمر بنی هاشم»، «سقای کربلا»، «علمدار حسین» و غیره
نیز داده اند. طبق روایات شیعه او جوانی دلاور، زیبا
و بلند قد بوده است، در جنگهای صفّین و نهروان در کنار پدرش علی
جنگیده بوده و او یکی از چند نفری است که در بین شیعیان
به باب الحوایج معروف میباشند.
او سه برادر تنی به نامهای جعفر، عبداللّه و
عثمان داشت که همگی آنان در روز عاشورا سال 61 ه. ق در کربلا شهید
شدند. او با لبابه دختر عبیداللّه بن عبّاس ازدواج کرد و دارای دو
فرزند به نامهای عبیداللّه و محمّد شد. محمد در سنّ پانزده سالگی
در روز عاشورا در کربلا شهید شد و عبیداللّه قاضی مکّه و مدینه
بود.
کشته شدن قهرمانانه عباس در نبرد کربلا باعث ایجاد
شخصیتی افسانه وار در میان شیعه و سنّی گشته که تطبیق
آن بر واقعیت کاری بسیار سخت است. مشکل اصلی در آنجاست که
طبری و بلاذری، منابع اولیه نبرد کربلا، جزئیات کشته شدن
او را در کربلا ذکر نکرده اند. شیخ مفید در الاختصاص عبّاس را با صفت
«سقا» به معنی آب دهنده توصیف میکند. گفته شده است که عبّاس
جسور بودن را از پدرش علی ابن ابی طالب به ارث برده بود و در جنگها همیشه
او عَلَمِ را با خود حمل میکرد و به همین دلیل به «علمدار»
مشهور بود.
سید بن طاووس از ابو مخنف نقل میکند که در عصر
عاشورا، عباس در پی یافتن آب برای اهل البیت با دشمنان زیادی
جنگید. پس از زخمیشدن دست راست و سپس دست چپش، شمشیر را بر دهان
گرفت و به جنگ ادامه داد تا اینکه توسط زید بن ورقاء حنفی و حکیم
بن طفیل سنانی شهید شد. ملا حسین واعظ کاشفی در
روضة الشّهدا او را شصت و هشتمین شهید کربلا میداند.
آرامگاه او در نزدیکی آرامگاه حسین بن علی
در کربلا قرار دارد و شیعیان بین آرامگاه او و حسین بن علی
را بین الحرمین مینامند. توسعه و بازسازی حرم وی در
زمان شاه طهماسب صفوی و سپس نادر شاه صورت گرفت. پس از حمله وهّابیون
به کربلا مجدّداً توسط فتحعلی شاه بازسازی گردید.
حضرت ابا الفضل علیه السّلام به عنوان یکی
از شخصیتهای محوری حاضر در کربلا به طور گسترده ای در
مراسم عزاداری محرّم گرامیداشته میشود. در مراسم تعزیه،
در شب عاشورا یک دور کامل به زندگی و اعمال او از تولّد تا کشته شدن
اختصاص دارد. تمثال عبّاس به صورت جنگجویی سوار بر اسبش در بسیاری
از آثار چوبی، قلمکاری، پرده داری و غیره کشیده میشود.
یاد عبّاس، علاوه بر ایران در نقاط دیگر مانند جمهوری
آذربایجان، شبه قاره هند و هرجایی که مراسم عاشورا برپا باشد
گرامیداشته میشود.
زیارت حضرت ابالفضل العبّاس علیه السّلام
شیخ اجل جعفر بن قولویه قمى به سند معتبر از
ابو حمزه ثمالى روایت كرده كه حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود
كه: چون اراده نمایى كه زیارت كنى قبر عباس بن على علیهما السّلام
را و آن بر كنار فرات محاذى حایر است مىایستى بر در روضه و مىگویى
:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ
وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِینَ وَ
جَمِیعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ اَلزَّاكِیاتُ الطَّیِّبَاتُ فِیمَا
تَغْتَدِى وَ تَرُوحُ عَلَیكَ یَاابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ
النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِىِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ
الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدَّلِیلِ الْعَالِمِ وَ
الْوَصِىِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ
رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ
الْحُسَینِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ بِمَا
صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ لَعَنَ اللَّهُ
مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ وَ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ
وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَالَ بَینَكَ وَ بَینَ مَاءِ الْفُرَاتِ
أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُومًا وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا
وَعَدَكُمْ جِئْتُكَ یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَافِدًا
إِلَیكُمْ وَ قَلْبِى مُسَلِّمٌ لَكُمْ وَ تَابِعٌ وَ أَنَا لَكُمْ تَابِعٌ
وَ نُصْرَتِى لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیرُ
الْحَاكِمِینَ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ إِنِّى بِكُمْ وَ
بِإِیابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِمَنْ خَالَفَكُمْ وَ
قَتَلَكُمْ مِنَ الْكَافِرِینَ قَتَلَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَیدِى
وَ الْأَلْسُنِ .
پس داخل روضه شو و خود را به ضریح بچسبان و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْعَبْدُ
الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِمْ
وَ سَلَّمَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ
مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ
اللَّهَ أَنَّكَ مَضَیتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِیّونَ وَ
الْمُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ اَلْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِى جِهَادِ
أَعْدَائِهِ اَلْمُبَالِغُونَ فِى نُصْرَةِ أَوْلِیائِهِ اَلذَّابُّونَ عَنْ
أَحِبَّائِهِ فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَكْثَرَ الْجَزَاءِ وَ
أَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَیعَتِهِ
وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ أَطَاعَ وُلاةَ أَمْرِهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ
بَالَغْتَ فِى النَّصِیحَةِ وَ أَعْطَیتَ غَایةَ الْمَجْهُودِ
فَبَعَثَكَ اللَّهُ فِى الشُّهَدَاءِ وَ جَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْوَاحِ
السُّعَدَاءِ وَ أَعْطَاكَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلًا وَ أَفْضَلَهَا
غُرَفًا وَ رَفَعَ ذِكْرَكَ فِى عِلِّیّینَ وَ حَشَرَكَ مَعَ النَّبِیّینَ
وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ
أُولَئِكَ رَفِیقًا أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْكُلْ وَ
أَنَّكَ مَضَیتَ عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ مُقْتَدِیا
بِالصَّالِحِینَ وَ مُتَّبِعًا لِلنَّبِیّینَ فَجَمَعَ اللَّهُ
بَینَنَا وَ بَینَكَ وَ بَینَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِیائِهِ
فِى مَنَازِلِ الْمُخْبِتِینَ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ .
خوب است این زیارت را پشت سر قبر رو به قبله
بخوانى چنانكه شیخ در تهذیب فرموده ثم ادخل فانكب على القبر و قل و
أنت مستقبل القبلة اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ.
و نیز بدان كه زیارت جناب عبّاس موافق روایت مذكور همین
بود كه ذكر شد لكن سید بن طاوس و شیخ مفید و دیگران بعد
از این فرمودهاند كه پس برو بسمت بالا سر و دو ركعت نماز كن و بعد از آن
آنچه خواهى نماز كن و بخوان خدا را بسیار و بگو در عقب نماز :
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا
تَدَعْ لِى فِى هَذَا الْمَكَانِ الْمُكَرَّمِ وَ الْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْبًا
إِلّا غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّا إِلّا فَرَّجْتَهُ وَ لا مَرَضًا إِلّا شَفَیتَهُ
وَ لا عَیبًا إِلّا سَتَرْتَهُ وَ لا رِزْقًا إِلّا بَسَطْتَهُ وَ لا خَوْفًا
إِلّا آمَنْتَهُ وَ لا شَمْلًا إِلّا جَمَعْتَهُ وَ لا غَائِبًا إِلّا حَفِظْتَهُ
وَ أَدْنَیتَهُ وَ لا حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ
لَكَ فِیهَا رِضًى وَ لِىَ فِیهَا صَلاحٌ إِلّا قَضَیتَهَا یا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
پس برگرد بسوى ضریح و نزد پاها بایست و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا الْفَضْلِ
الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَابْنَ
أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلامًا وَ أَقْدَمِهِمْ إِیمَانًا وَ أَقْوَمِهِمْ
بِدِینِ اللَّهِ وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلامِ أَشْهَدُ لَقَدْ
نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِیكَ فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِى
فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَ
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ الْمَحَارِمَ وَ انْتَهَكَتْ حُرْمَةَ
الْإِسْلامِ فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجَاهِدُ الْمُحَامِى النَّاصِرُ وَ الْأَخُ
الدَّافِعُ عَنْ أَخِیهِ الْمُجِیبُ إِلَى طَاعَةِ رَبِّهِ الرَّاغِبُ
فِیمَا زَهِدَ فِیهِ غَیرُهُ مِنَ الثَّوَابِ الْجَزِیلِ
وَ الثَّنَاءِ الْجَمِیلِ وَ أَلْحَقَكَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبَائِكَ فِى
جَنَّاتِ النَّعِیمِ اَللَّهُمَّ إِنِّى تَعَرَّضْتُ لِزِیارَةِ
أَوْلِیائِكَ رَغْبَةً فِى ثَوَابِكَ وَ رَجَاءً لِمَغْفِرَتِكَ وَ جَزِیلِ
إِحْسَانِكَ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِى بِهِمْ دَارّا وَ عَیشِى بِهِمْ قَارّا وَ زِیارَتِى
بِهِمْ مَقْبُولَةً وَ حَیاتِى بِهِمْ طَیِّبَةً وَ أَدْرِجْنِى
إِدْرَاجَ الْمُكْرَمِینَ وَ اجْعَلْنِى مِمَّنْ ینْقَلِبُ مِنْ زِیارَةِ
مَشَاهِدِ أَحِبَّائِكَ مُفْلِحًا مُنْجِحًا قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ
الذُّنُوبِ وَ سَتْرَ الْعُیوبِ وَ كَشْفَ الْكُرُوبِ إِنَّكَ أَهْلُ
التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ .
و چون خواهى وداع كنى آن حضرت را پس برو به نزد قبر شریف
و بگو این را كه در روایت ابو حمزه ثمالى است و علما نیز ذكر
كرده اند :
أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَسْتَرْعِیكَ وَ أَقْرَأُ
عَلَیكَ السَّلامَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِكِتَابِهِ وَ
بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اَللَّهُمَّ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ
اَللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِى قَبْرَ ابْنِ
أَخِى رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنِى زِیارَتَهُ
أَبَدًا مَا أَبْقَیتَنِى وَ احْشُرْنِى مَعَهُ وَ مَعَ آبَائِهِ فِى الْجِنَانِ
وَ عَرِّفْ بَینِى وَ بَینَهُ وَ بَینَ رَسُولِكَ وَ أَوْلِیائِكَ
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَوَفَّنِى عَلَى الْإِیمَانِ
بِكَ وَ التَّصْدِیقِ بِرَسُولِكَ وَ الْوِلایةِ لِعَلِىِّ بْنِ أَبِى
طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ الْبَرَاءَةِ
مِنْ عَدُوِّهِمْ فَإِنِّى قَدْ رَضِیتُ یا رَبِّى بِذَلِكَ وَ صَلَّى
اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .
پس دعا كن از براى خود و از براى پدر و مادر و مؤمنین
و مسلمین و اختیار كن از دعاها هر دعایى كه مىخواهى
روایت شده (در خبرى از حضرت سیّد سجّاد علیه
السّلام آنچه حاصلش آن است كه فرمودند: خدا رحمت كند عبّاس را كه ایثار كرد
بر خود برادر خود را و جان خود را فداى آن حضرت نمود تا آنكه در یارى او دو
دستش را قطع كردند و حق تعالى در عوض دو دست او دو بال به او عنایت فرمود كه
با آن دو بال با فرشتگان در بهشت مانند جعفر بن ابى طالب پرواز مىكند و از براى
عبّاس علیه السّلام در نزد خداوند منزلتى است در روز قیامت كه مغبوط
جمیع شهدا است و جمیع شهدا را آرزوى مقام او است) و نقل شده كه حضرت
عبّاس علیه السّلام در وقت شهادت سى و چهار ساله بود و آنكه امّ البنین
مادر عبّاس علیه السّلام در ماتم او و برادران اعیانى او (عبداللّه و
جعفروعثمان) بیرون مدینه در بقیع مىشد و در ماتم ایشان
چنان ندبه و گریه مىكرد كه هر كه از آنجا مىگذشت گریان مىگشت گریستن
دوستان عجبى نیست مروان بن الحكم كه بزرگتر دشمنى بود خاندان نبوّت را چون
بر امّ البنین عبور مىكرد از اثر گریه او گریه مىكرد و این
اشعار از امّ البنین در مرثیه حضرت ابو الفضل علیه السّلام و دیگر
پسرانش نقل شده (یا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ
النَّقَدِ - وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیدَرَ كُلُّ لَیثٍ ذِى - لَبَدٍ
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِى أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یدٍ - وَیلِى
عَلَى شِبْلِى أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ - لَوْ كَانَ سَیفُكَ
فِى یدِیكَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ) وَ لَهَا أَیضًا (لا
تَدْعُوِنِّى وَیكِ أُمَّ الْبَنِینَ - تُذَكِّرِینِى بِلِیوثِ
الْعَرِینِ - كَانَتْ بَنُونَ لِى أُدْعَى بِهِمْ - وَ الْیوْمَ
أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ - أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى - قَدْ
وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ - تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ
أَشْلاءَهُمْ - فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعًا طَعِینَ - یا لَیتَ
شِعْرِى أَ كَمَا أَخْبَرُوا - بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیمِینِ)
در روزهای کودکی عبّاس، پدر و برادرانش، حسن و
حسین در کنار وی بودند و عباس از دانش و بینش ایشان بهره
میبرد. حضرت علی (ع) درباره تکامل و پویایی فرزندش
فرمود: اِنَّ وَلَدِی العَبّاسَ زُقَّ العِلمَ زَقّاً؛ همانا فرزندم عباس در
کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا میگیرد،
از من معارف فرا گرفت.
تلّ زینبیّه
درتلّ زینبیّه این زیارت را كه
درتابلوروی دیوار است میخوانی:
اَلسَّلامُ عَلَیكِ یابِنْتَ سُلْطانِ
الْاَنْبِیاءِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ)
اَلسَّلامُ عَلَیكِ یابِنْتَ مَنْ عُرِجَ بِهِ اِلَی السَّماءِ
اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا بِنْتَ اَمِیرالْمُؤْمِنِینَ سَیِّدِالْاَوْصِیاءِ
عَلَیهِ السِّلامُ اَلسِّلامُ عَلَیكِ یابِنْتَ فاطِمَةَ
الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا اُخْتَ
الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیدَی شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ
اَلسَّلامُ عَلَیكِ اَیُّتُهَاالَواقِفَةُ فِی هذاالْمَكانِ
الشَّرِیفِ وَ النّاظِرَةُ جَسَدَ سَیِّدِالشُّهَداءِ وَ
الْمُخاطِبَةُ جَدَّكِ سَیِّدِالْاَنْبِیاءِ بِهذَاالنِّداءِ صَلّی
عَلَیكَ مَلیكُ السَّماءِ هذاحُسَینٌ بِالعَراءِ مَسْلوبُ
الْعِمامَةِ وَ الرِّداءِ مُقَطَّعُ الْاَعْضاءِ حَتّی بَكی
لِبُكائِكِ اَهْلُ الْاَرْضِ وَ السَّماءِ اَلسَّلامُ عَلی مَنْ تَكَفَّلَتِ
الْاَطْفالَ وَ النِّساءَ فی عَصْرِیوْمِ عاشُوراءَ اَلسَّلامُ عَلَیكِ
اَیُّتُهَا الصّابِرَةُ الْمُحْتَسِبَةُ الْحَوراءِ زَینَبُ الْكُبْری
بِنْتِ اَمیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ .
خیمه گاه امام حسین علیه السّلام
همان روز دوّم محرم وقتی که یاران وهمراهان امام
به کربلاء وارد شدند ، امام دستور برپایی خیمه ها را در همان زمین
داد . محل بر پایی خیمه ها یه جای پست بود . حضرت زینب
(س) دلیل این کار را از امام پرسید : امام در جواب گفت به دو دلیل
این کار رو کردم ، اولین دلیلش این بود که دشمن دیرتر
به خیمه ها برسد ، دوم اینکه بچّه ها صحنه ی جنگ رو نبینند
. یاران امام کلاً 62 خیمه رو با فاصله ی دو متری از
هم برپا کردند . هشت نوع خیمه توی
کاروان امام وجود داشت که شامل خیمه
فرماندهی ، خیمه انبار ، خیمه شهدا ، خیمه نظافت ،
خیمه امداد ، خیمه آب رسانی ، خیمه خانوادگی ، وخیمه
ی سربازها بود . امام قبل از اینکه خیمه ها را برپا کنه ،
شهادتگاه خودش رو نشان داد وبه زحر بن قیس کسی که حامل سر امام بود
اشاره کرد وامیدوار بود که آن تهی دست برگردد . بعد امام با صدای
بلند گفت که چادرها را برپا کنید . اوّلین خیمه ای که توی
نیم دایره داخلی بر پاشد خیمه ی زنها وکودکان بود .
خیمه ی خانواده واهل بیت امام هم گرداگرد خیمه خود امام
برپا شد . خیمه پسرعموهای امام هم نزدیک ترین خیمه
به خیمه امام بود . خیمه ی یاران امام در شرق وخیمه
بنی هاشم هم در سمت غرب بود بطوری که خیمه خود امام در قلب خیمه
ها بود .
حرّبن یزید ریاحی هم با هزارنفر نیرویی
که همراهش داشت روبروی امام خیمه های خودشان را پربا کردند .
امام در اوّلین شب اقامتش در کربلاء برای برادرش محمّد حنفیّه
نامه نوشت . امام در نامه اش گفت : «گویی دنیا نبوده است وانگار
آخرت هرگز از دست نرفته است» خیمه های امام وضعیّت روحی
خوبی داشت . آرامش ، زمزمه قرآن ، تهجّد وعبادت ، آمادگی رزمی ،
دیدارباهم وزمینه سازی معنوی برای حوادث سخت آینده
به چشم می خورد . ولی در خیمه
های دشمن بلاتکلیفی ، ترس ودلهره یِ پنهان وجود داشت . یاران
امام اعلام آمادگی می کردند . چند نفر از یاران امام بعد از اینکه
امام گفته بود اینجا قتلگاه ماست شروع به سخن گفتن کردند . نافع بن هلال پیمان
شکنی های عصر پیامبر را گفت . بعد از این به قاسطین
ومارقین وناکثین در عصر امام علی (ع) اشاره کرد . بعد از نافع
قاری قرآن و یاربزرگ امام با تایید به وفاداری و فداکاری
گفت : اگر اعضای بدن ما با تیغ گسسته بشود ، ما رهایت نمی
کنیم ، تا به شفاعت جدّت برسیم . بعد از اینکه خیمه ها
برپا شد امام به خیمه ی خودش آمد وخانواده وبرادرزاده هایش را
جمع کرد وبه گریه با خدای خودش به زمزمه پرداخت وگفت : پروردگارا ما
از فرزندان پیامبرتوایم ، ما را از وطنمان راندند ، از حرم جدّمان دور
کردند ، بنی امیّه به ما ستم کرد، حق ما را از آنها بگیر وما را
بر این گروه بیدادگر پیروز کن . حرّبن یزید ریاحی
به کوفه نامه داد و گفت که امام حسین (ع) آمده .
مقام صاحب الزّمان عج كنارنهرحسینیّه
درمقام صاحب الزمان «عج» كنارنهرحسینیّه این
دعارا كه درتابلو نوشته شده بخوان:
اَلسَّلامُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِیدِ وَ الْعَالِمِ
الَّذِى عِلْمُهُ لا یَبِیدُ اَلسَّلامُ عَلَى مُحْیى
الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْكَافِرِینَ اَلسَّلامُ عَلَى
مَهْدِىِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ اَلسَّلامُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ
صَاحِبِ الشَّرَفِ اَلسَّلامُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ كَلِمَةِ
الْمَحْمُودِ اَلسَّلامُ عَلَى مُعِزِّ الْأَوْلِیاءِ وَ مُذِلِّ
الْأَعْدَاءِ اَلسَّلامُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِیاءِ وَ خَاتِمِ الْأَوْصِیاءِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ اَلسَّلامُ
عَلَى السَّیفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ اَلسَّلامُ عَلَى شَمْسِ
الظَّلامِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ اَلسَّلامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ
نَضْرَةِ الْأَیّامِ اَلسَّلامُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلاقِ
الْهَامِ اَلسَّلامُ عَلَى الدِّینِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ
الْمَسْطُورِ اَلسَّلامُ عَلَى بَقِیَّةِ اللَّهِ فِى بِلادِهِ وَ حُجَّتِهِ
عَلَى عِبَادِهِ اَلْمُنْتَهِى إِلَیهِ مَوَارِیثُ الْأَنْبِیاءِ
وَ لَدَیهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الْأَصْفِیاءِ اَلْمُؤْتَمَنِ عَلَى
السِّرِّ وَ الْوَلِىِّ لِلْأَمْرِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِىِّ الَّذِى وَعَدَ
اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ یجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ وَ یلُمَّ
بِهِ الشَّعَثَ وَ یمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلًا وَ یُمَكِّنَ
لَهُ وَ یُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ یا
مَوْلاىَ أَنَّكَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ آبَائِكَ أَئِمَّتِى وَ مَوَالِىَّ فِى
الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهَادُ
أَسْأَلُكَ یا مَوْلاىَ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِى
صَلاحِ شَأْنِى وَ قَضَاءِ حَوَائِجِى وَ غُفْرَانِ ذُنُوبِى وَ الْأَخْذِ بِیدِى
فِى دِینِى وَ دُنْیاىَ وَ آخِرَتِى لِى وَ لِإِخْوَانِى وَ
أَخَوَاتِىَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ كَافَّةً إِنَّهُ غَفُورٌ
رَحِیمٌ .
پس بجا آور نماز زیارت را كه دوازده ركعت است، بعد از
هر دو ركعت سلام دهد و تسبیح زهرا علیها السّلام بگوید و هدیه
كند بسوى آن حضرت و چون از نماز زیارت فارغ شدى بگو :
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى حُجَّتِكَ فِى أَرْضِكَ وَ خَلِیفَتِكَ
فِى بِلادِكَ الدَّاعِى إِلَى سَبِیلِكَ وَ الْقَائِمِ (بِقِسْطِكَ وَ
الْفَائِزِ بِأَمْرِكَ وَلِىِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْكَافِرِینَ
وَ مُجَلِّى الظُّلْمَةِ وَ مُنِیرِ الْحَقِ) وَ الصَّادِعِ بِالْحِكْمَةِ
وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الصِّدْقِ وَ كَلِمَتِكَ وَ عَیبَتِكَ وَ
عَینِكَ فِى أَرْضِكَ الْمُتَرَقِّبِ الْخَائِفِ الْوَلِىِّ النَّاصِحِ سَفِینَةِ
النَّجَاةِ وَ عَلَمِ الْهُدَى وَ نُورِ أَبْصَارِ الْوَرَى وَ خَیرِ مَنْ
تَقَمَّصَ وَ ارْتَدَى وَ الْوِتْرِ الْمَوْتُورِ وَ مُفَرِّجِ الْكَرْبِ وَ مُزِیلِ
الْهَمِّ وَ كَاشِفِ الْبَلْوَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ عَلَى
آبَائِهِ اَلْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ وَ الْقَادَةِ الْمَیامِینِ
مَا طَلَعَتْ كَوَاكِبُ الْأَسْحَارِ وَ أَوْرَقَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَینَعَتِ
الْأَثْمَارُ وَ اخْتَلَفَ اللَّیلُ وَ النَّهَارُ وَ غَرَّدَتِ الْأَطْیارُ
اَللَّهُمَّ انْفَعْنَا بِحُبِّهِ وَ احْشُرْنَا فِى زُمْرَتِهِ وَ تَحْتَ
لِوَائِهِ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ .
مقام امام صادق علیه السّلام نزدیك نهرحسینیّه
درمقام امام صادق علیه السّلام آخربازار بعد از
نهرحسینیه و مقام صاحب الزمان عج «مشهوربه باغ یا مزرعه امام
صادق علیه السّلام» این دعارا كه درتابلو نوشته شده بخوان:
اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا الْاِمامُ
الصّادِقُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
اَیُّهَا السَّنامُ الْاَعْظَمُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ اَیُّهَا
الصِّراطُ الْاَقْوَمُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یامِصْباحَ الظُّلُماتِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یادافِعَ الْمُعْضَلاتِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
مِفْتاحَ الْخَیراتِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَعْدِنَ
الْبَرَكاتِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یاصاحِبَ الْحُجَجِ وَ الدَّلالاتِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یاصاحِبَ الْبَراهینِ الْواضِحاتِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یاناصِرَدینِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یاناشِرَحُكْمِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یامَلاذَ الْخائِفینَ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یازَعیمَ الصّالِحینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا كَهْفَ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا هادِیَ
الْمُضِلِّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا سَكَنَ الطّائِعینَ
اَشْهَدُ یامَوْلای اَنَّكَ عَلَمُ الْهُدی وَ الْعُرْوَةُ
الْوُثْقی وَ شَمْسُ الضُّحی وَ بَحْرُالنَّدی وَ كَهْفُ الْوَری
وَ الْمَثَلُ الْاَعْلی صَلَّی اللّهُ عَلی رُوحِكَ الطّاهِرِ
وَ بَدَنِكَ الزَّكِی اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صادِقَ الْقَوْلِ
الْبارِّالْاَمینِ یا سَیِّدی وَ ابْنَ سَیِّدی
یا جَعْفَرٍالصّادِقِ وَ عَلی جَدِّكَ الْحُسَینِ وَ آبائِكَ وَ
اَبِنائِكَ الطّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ وَ رَحْمَةُ اللِه وَ
بَرَكاتُهُ.
حرّبن یزیدریاحی علیه الرّحمه
حرّبن یزیدریا حی را درشهرک حرکه
از پنج کیلومتری جاده کربلا– با بل جدا می شود و حدود پنج
کیلومترد یگرهم می رود زیا رت می کنی و
می گوئی :
اَلّسلَامُ عَلَیکَ اَیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ
اَلسّلَامُ عَلَیکَ اَیهَا الْمُجَاهِدُ النَّاصِحُ اَلسَّلَامُ
عَلَیکَ یا مَنْ وَفَی بِالسَّعَادَةِ الرّابِحَةِ اَلسَّلَامُ
عَلَیکَ یا مَنْ نَکَثَ بَیعَةَ یزِیدَ
وَفَدَی بِرُوحِهِ لِلْحُسَینِ الشَّهِیدِ اَلسَّلَامَ
عَلَیکَ اَیُّهَا الْبَطَلُ الصِّنْدِیدِ اَلسَّلَامُ
عَلَیکَ اَیُّهَا الْفَارِسُ الشُّجَاعُ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ
اَیُّهَا الْبَطَلُ الْمَنَّاعُ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یا مَنْ
تَرَکَ الطُّغْیانَ وَاَطَاعَ الْواحِدَ الدَّیانَ وَدَخَلَ فِی
طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَفَدَی بِرُوحِهِ لِلْحُسَینِ الشَّهِیدِ
الْغَرِیبِ الْعَطْشَانِ وَ صَالَ عَلَی الْعُدْوانِ وَهَوَی
صَرِیعاً عَلَی التِّربَانِ وَحَظَی بِالْخُلْدِ وَالْجَنَانِ
وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یا مَنْ
فَدَی بِنَفْسِهِ لِابْنِ الرَّسُولِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ
یامُجَاهِدًا دُونَ ابْنِ الْبَتُولِ اَلسَّلَامُ عَلَیكَ
یامَنْ ثَبَتَ لِلطَّعْنِ وَضَرْبِ السُّیوفِ اَلسَّلَامُ
عَلَیكَ وَعَلَی وَلَدِکَ الْمَقْتُولِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ
یامَنْ بَکَاهُ الْحُسَینُ عَلَیهِ السَّلَامُ وَقَالَ مَا
اَخْطَأَتْ اَمُّکَ اِذْسَمَّتْکَ الْحُرُّ فَاَنْتَ حُرٌّفِی
الدُّنْیا وَسَعِیدٌ فِی الْأخِرَةِ فَیا
لَیتَنِی کُنْتُ مَعَکَ فَاَفُوزَ مَعَکَ کَمَا فُزْتَ مَعَ
الْحُسَینِ وَاَصْحَابِ الْحُسَینِ وَالسَّلَامُ عَلَیکَ
یا حُرَّبْنَ یزِیدِ الرِّیاحِی وَ رَحْمَةُ اللهِ
وَ بَرَکَاتُهُ .
حدیث:
رسول اكرم صلى الله علیه و آله : اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ:
صَبرٌ عِندَ المُصیبَةِ، وَ صَبرٌ عَلَى الطّاعَةِ و َصَبرٌ عَنِ المَعصیةِ؛
صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترك گناه. «كافى ج2،
ص91، ح15»
امام على علیه السّلام : اَلصَّبرُ اَن یحتَمِلَ
الرَّجُلُ ما ینوبُهُ و َیكظِمَ ما یغضِبُهُ؛ صبر آن است كه
انسان گرفتارى و مصیبتى را كه به او مى رسد تحمل كند و خشم خود را فرو خورد.
«عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص 56 ، ح 1439»
رسول اكرم صلّى اللّه علیه و آله : عَلَامَةُ
الصَّابِرِ فِی ثَلَاثٍ أَوَّلُهَا أَنْ لَا یكْسَلَ وَ الثَّانِیةُ
أَنْ لَا یضْجَرَ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا یشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ
تَعَالَى لِأَنَّهُ إِذَا كَسِلَ فَقَدْ ضَیعَ الْحَقَّ وَ إِذَا ضَجِرَ
لَمْ یؤَدِّ الشُّكْرَ وَ إِذَا شَكَا مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ
عَصَاهُ. صبور سه نشانه دارد : اول آن كه سستى نمى كند ، دوم آن كه افسرده و دلتنگ
نمى شود و سوم آن كه از پروردگار خود شِكوه نمى كند ؛ زیرا اگر سستى كند، حق
را ضایع كرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شكر نمى گذارد و اگر از پروردگارش
شكوه كند او را معصیت كرده است . «علل الشرایع، ج2، ص498، ح1»
زیارت طفلان مسلم علیهماالسّلام
طفلان مسلم محمّدوابراهیم را نزدیك شهرمسیّب
زیارت میكنیم با این زیارت كه روی تابلو حرم
نوشته شده :
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیكُما
یا قرّةَ عَینِ رَسُولِ اللَّه، اَلسَّلامُ عَلَیكُما یا
فَلْذَتَى كَبَدِ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكُما یا
ناصِرَىْ سِبْطِ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكُما أیُّهَا
السّابِقانِ فِى الشَّهادَةِ مِنْ ذى رَحِمِ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكُما
أَیُّهَا الشَّهیدانِ فى نُصْرَةِ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ
عَلَیكُما أَیُّهَا الْمَظْلُومانِ الْقَتیلانِ بِأَرْضِ
كَرْبَلاءِ، اَلسَّلامُ عَلَیكُما أَیُّهَا الْمَظْلُومانِ الْقَتیلانِ
بِأَیدِى الْأَشْقِیاءِ اَلسَّلامُ عَلَیكُما أَیُّهِا
الْمُخْلِفانِ مِنْ مُسْلِمِ بْنِ عَقِیلِ الْقَتِیلِ، اَلسَّلامُ
عَلَیكُما أَیُّهِا الذَّبِیحانِ مِنْ نَسْلِ إِسْماعِیلٍ،
اَلسَّلامُ عَلَیكُما أَیُّهَا الْحَیّانِ الْمَرْزُوقانِ
عِنْدَ رَبِّكُمَا الْجَلیلِ، اَشْهَدُ اَنّكُما جاهَدْتُما فِى نُصْرَةِ دینِ
اللَّهِ وَ حِمایةِ عِتْرَةْ رَسُولِ اللَّهْ حَقَّ الْجِهادِ، فَجَزاكُمَا
اللَّهُ عَنْ نَبِیِّهِ وَ عَنِ الْإِسْلامِ وَ أَهْلِهِ، أَفْضَلَ جَزاءِ
الشُّهَداءِ، وَ أنْمى حُظُوظَ السُّعَداءِ وَ اَرْفَعَ دَرَجاتِ الْأَتْقِیاءِ،
وَ أَلْحَقَكُمَا اللَّهُ وَ اِیّانا بِحَقِّ آبائِكُمَا الشُّرَفاءِ مِنَ
الْأَنْبِیاءِ وَ الْأَوْصِیاءِ، وَ الشُّهَداءِ وَ الصُّلَحاءِ وَ
حَسُنَ اُولئِكَ رَفِیقًا وَ لا خَیَّبَنَا اللَّهَ مِنْ هذِهِ
السَّعادَةِ، وَ شَفاعَةِ هؤُلاءِ الشُّفَعاءِ، وَ رَزَقَنَا اللَّهُ زِیارَةَ
الْاَئِمَّةِ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَالْمَعْصُومِینَ،
وَ لاسِیَّمَا الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامِ بْنِ عَلِىٍّ
الشَّهِیدِ الْمَظْلُومِ بِكَرْبَلاءٍ، آمین آمین یا
رَبَّ الْأَرْضِ وَ السَّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَیكُما یا مُحَمَّدَ وَ یا
اِبْراهیمَ وَلَدَىْ مُسْلِمِ بْنَ عَقِیلِ بْنِ أَبى طالبٍعَلَیهِ
السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ .
حدیث:
رسول اكرم صلّى اللّه علیه و آله : ثَلَاثٌ
مَنْ كُنَّ فِیهِ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ خَیرَ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ
الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْبَلَاءِ وَ الدُّعَاءُ عِنْدَ
الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ. كسى كه سه خصلت در او باشد خداوند خیر دنیا
و آخرت را براى او فراهم مى كند: خشنودى به مقدّرات، صبر در بلا و دعا در سختى و
راحتى . «بحارالأنوار ج68، ص156، ح71»
امام كاظم علیه السّلام : اِصْبِرْ عَلَى طَاعَةِ
اللَّهِ وَ اصْبِرْ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَإِنَّمَا الدُّنْیا
سَاعَةٌ فَمَا مَضَى مِنْهَا فَلَیسَ تَجِدُ لَهُ سُرُوراً وَ لَا حُزْناً
وَ مَا لَمْ یأْتِ مِنْهَا فَلَیسَ تَعْرِفُهُ فَاصْبِرْ عَلَى تِلْكَ
السَّاعَةِ الَّتِی أَنْتَ فِیهَا فَكَأَنَّكَ قَدِ اغْتَبَطْت. بر
طاعت خدا صبر كن و در ترك معاصى او شكیبا باش ؛ زیرا دنیا لحظه
اى بیش نیست . آنچه گذشته جاى شادى و غم ندارد و از آنچه نیامده
نیز خبرى ندارى . پس لحظه اى را كه در آن به سر مى برى ، صبور باش چنان كه
گویى خوشبخت و خوشحالى . «تحف العقول ص 396 »
فضیلت و آداب تربت مقدّسه امام حسین علیه
السّلام
چون خواستی ازكربلا خارج شوی وبسوی وطن
مالوف بازگردی تُحَف وهدایا برای اهل وعیال خریداری
كن كه مستحب است. ازجمله تُحَفِی كه مرسوم است ازكربلانهیه میكنند
تربت مقدّس امام حسین علیه السّلام است
بدان كه روایات بسیار وارد شده كه در تربت آن
حضرت شفاى هر درد و مرض است مگر مرگ، و امان است از بلاها و باعث ایمنى از
هر خوف و بیم است. و اخبار در این باب متواتر است و معجزاتى كه به سبب
این تربت مقدّسه ظاهر گردیده است زیاده از آن است كه ذكر شود
در كتاب فواید الرّضویه كه در تراجم علماى امامیّه
است در احوال سیّد محدّث متبحّر آقا سید نعمت اللّه جزایرى رحمة
اللّه علیه است كه آن سیّد جلیل در تحصیل علم زحمت بسیار
كشیده و سختى و رنج بسیار برده و در اوایل تحصیل چون قادر
نبوده بر چراغ به روشنى ماه مطالعه مىنموده لاجرم از كثرت مطالعه در ماهتاب و بسیار
چیز نوشتن و مطالعه كردن چشمانش ضعف پیدا كرده بود پس به جهت روشنى
چشم خود به تربت مقدّسه حضرت سید الشّهداء علیه السّلام و تراب مراقد
شریفه ائمّه عراق علیهم السّلام اكتحال مىكرد و به بركت آن تربتها
چشمش روشن مىگشت و نیز آمده است كه مبادا اهالى عصر ما به واسطه معاشرت با
كفّار و ملاحده این مطلب را استعجاب نمایند. همانا كمال الدّین
دِمیرى در حیات الحیوان نقل كرده كه افعى هر گاه هزار سال عمر كرد
چشمانش كور مىشود حق تعالى او را ملهم فرموده كه براى رفع كورى خود چشم خود را به
رازیانج تر بمالد لاجرم با چشم كور از بیابان قصد مىكند بساتین
و جاهایى را كه رازیانج در آنجا باشد و اگر چه مسافتى طویل در بین
باشد پس خود را مىرساند به آن گیاه و چشم خود را بر آن مىمالد روشنى چشم
او برمىگردد. و این مطلب را زمخشرى و غیره نیز نقل كردهاند.
پس هرگاه حق تعالى در یك گیاه ترى این خاصیت قرار داده
باشد كه مار كور پى به آن ببرد و بهره خود را از آن بگیرد چه عجب و استبعادى
دارد كه در تربت پسر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله كه در راه او خودش
و عترتش كشته شده شفا از جمیع امراض و فواید و بركاتى قرار داده باشد
كه شیعیان و محبان از آن بهرهها برند
اما چندروایت :
اوّل : (روایت شده كه: حوریان بهشت چون یكى
از ملائكه را مىبینند كه از براى كارى بر زمین مىآید از او
التماس مىكنند كه براى ما تسبیح و تربت قبر امام حسین علیه السّلام
به هدیه بیاور)
دوّم : (به سند معتبر منقول است كه: شخصى گفت حضرت امام رضا
علیه السّلام براى من از خراسان بسته متاعى فرستاد چون گشودم در میان
آن خاكى بود از آن مرد كه آورده بود پرسیدم كه این خاك چیست گفت
خاك قبر امام حسین علیه السّلام است و هرگز آن حضرت از جامه و غیر
جامه چیزى به جایى نمىفرستد مگر آنكه این خاك را در میانش
مىگذارد و مىفرماید این امان است از بلاها به اذن و مشیّت
خدا)
سوّم : (روایت است كه: عبد اللّه بن ابى یعفور
به خدمت حضرت صادق علیه السّلام عرض كرد كه یك شخص از خاك قبر امام حسین
علیه السّلام برمىدارد و منتفع مىشود و دیگرى برمىدارد و منتفع
نمىشود فرمود كه نه و اللّه هر كه بردارد و اعتقاد داشته باشد كه به او نفع
مىبخشد البته منتفع مىشود)
چهارم : (از ابو حمزه ثمالى روایت است كه: عرض كردم
به حضرت صادق علیه السّلام كه مىبینم اصحاب ما مىگیرند خاك
قبر امام حسین علیه السّلام را و طلب شفا از آن مىكنند آیا شفا
در آن هست؟ فرمود كه طلب شفا مىتوان كرد از خاكى كه بردارند از میان قبر تا
چهار میل و همچنین است خاك قبر جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و
آله و قبر امام حسن و امام زین العابدین و امام محمد باقر علیه
السّلام پس بگیر از آن خاك كه آن شفاى هر درد است و سپرى است براى دفع هر چه
از آن ترسى و هیچ چیز به آن برابرى نمىكند از چیزهایى كه
از آن شفا طلب مىكنند به غیر از دعا و چیزى كه آن را فاسد مىكند آن
است كه در ظرفها و جاهاى بد مىگذارند و آنها كه معالجه به آن مىكنند كم است یقین
ایشان هر كه یقین داشته باشد كه این از براى او شفا است
هرگاه معالجه به آن كند او را كافى خواهد بود و محتاج به دواى دیگر نخواهد
شد. و فاسد مىگردانند آن تربت را شیاطین و كافران از جنّیان كه
خود را بر آن مىمالند و به هر چیز كه مىگذرد آن تربت آن را بو مىكنند و
امّا شیاطین و كافران جن پس حسد مىبرند فرزندان آدم را بر آن و خود
را بر آن مىمالند كه اكثر نیكى و بوى خوشش برطرف مىشود و هیچ تربت
از حایر بیرون نمىآید مگر مهیّا مىشوند از شیاطین
و كافران جن از براى آن تربت آنقدر كه عدد ایشان را كسى به غیر از خدا
احصا نمىتواند كرد و آن تربت در دست صاحبش است و ایشان خود را بر آن
مىمالند و ملائكه نمىگذارند ایشان را كه داخل حایر شوند و اگر تربت
سالم از اینها بماند هر بیمار را كه به آن معالجه نمایند البتّه
در آن ساعت شفا مىیابد پس چون تربت را بردارى پنهان كن و نام خدا بر آن بسیار
بخوان و شنیده ام كه بعضى از آنها كه تربت را برمىدارند آن را سبك
مىشمارند حتى بعضى از ایشان آن را در توبره چهارپایان مىاندازند یا
در ظرف طعام یا چیزهایى كه دست بر آن بسیار مالیده
شود از خورجینها و جوالها پس چگونه شفا یابد از آن كسى كه به این
نوع آن را حرمت دارد و لكن دلى كه در آن یقین نیست و سبك
مىشمارد چیزى را كه صلاحش در آن است عمل خود را فاسد مىكند)
پنجم : (روایت شده كه: هر گاه یكى از شما خواهد
كه بردارد تربت را به اطراف انگشتان بردارد و قدر آن مثل نخود است پس ببوسد آن را
و بر هر دو دیده گذارد و بر سایر بدن بمالد و بگوید: اَللَّهُمَّ
بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَ بِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِهَا وَ ثَوَى فِیهَا وَ
بِحَقِّ جَدِّهِ وَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ وَ الْأَئِمَّةِ
مِنْ وُلْدِهِ وَ بِحَقِّ الْمَلائِكَةِ الْحَافِّینَ بِهِ إلّا جَعَلْتَهَا
شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ بُرْءًا مِنْ كُلِّ مَرَضٍ وَ نَجَاةً مِنْ كُلِّ
آفَةٍ وَ حِرْزًا مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ. پس آن را استعمال نماید) (و
روایت شده كه: مهر كردن تربت امام حسین علیه السّلام آن است كه
بر آن سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِى لَیلَةِ الْقَدْرِ بخوانى) و نیز
روایت شده كه: هر گاه تربت را بخورى یا به كسى بخورانى بگو: بِسْمِ
اللَّهِ وَ بَاللَّهِ اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقًا وَاسِعًا وَ عِلْمًا نَافِعًا
وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ)
ششم : (از حضرت امام رضا علیه السّلام منقول است كه:
هر كه بگرداند تسبیح تربت امام حسین علیه السّلام را و بگوید
سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إَلا اللَّهُ وَ اللَّهُ
أَكْبَرُ. با هر دانه بنویسد حق تعالى از براى او شش هزار حسنه محو كند از
او شش هزار گناه و بلند كند از براى او شش هزار درجه و بنویسد از براى او شش
هزار شفاعت) (و از حضرت صادق علیه السّلام منقول است كه: هر كه بگرداند
سنگهایى را كه از تربت امام حسین علیه السّلام مىسازند یعنى
تسبیح پخته پس یك بار استغفار كند هفتاد استغفار از براى او نوشته
مىشود و اگر تسبیحى را در دست نگاه دارد و تسبیح نگوید به عدد
هر حبه هفت مرتبه از براى او نوشته مىشود)
هفتم : (در حدیث معتبر منقول است كه: چون حضرت صادق
علیه السّلام به عراق تشریف آوردند گروهى نزد آن حضرت آمدند و عرض
كردند كه دانستهایم تربت امام حسین علیه السّلام موجب شفاى هر
درد است آیا باعث ایمنى از هر خوف هست؟ فرمود بلى، هر گاه كسى خواهد
كه او را از هر بیمى امان بخشد باید تسبیحى كه از تربت آن حضرت
ساخته باشند در دست بگیرد و سه مرتبه این دعا را بخواند أَصْبَحْتُ
[أَمْسَیتُ] اللَّهُمَّ مُعْتَصِمًا بِذِمَامِكَ وَ جِوَارِكَ الْمَنِیعِ
الَّذِى لا یطَاوَلُ وَ لا یحَاوَلُ مِنْ شَرِّ كُلِّ غَاشِمٍ وَ
طَارِقٍ مِنْ سَائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ مَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ الصَّامِتِ وَ
النَّاطِقِ [فِى جُنَّةٍ] مِنْ كُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ حَصِینَةٍ
وَ هِىَ وِلاءُ أَهْلِ بَیتِ نَبِیكَ عَلَیهِمُ السَّلامُ
[مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ] مُحْتَجِزًا [مُحْتَجِبًا]
مِنْ كُلِّ قَاصِدٍ لِى إِلَى أَذِیةٍ بِجِدَارٍ حَصِینٍ الْإِخْلاصِ
فِى الاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ وَ التَّمَسُّكِ بِحَبْلِهِمْ جَمِیعًا مُوقِنًا
أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ مِنْهُمْ وَ فِیهِمْ وَ بِهِمْ
أُوَالِى مَنْ وَالَوْا وَ أُعَادِى مَنْ عَادَوْا وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِذْنِى اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ
كُلِّ مَا أَتَّقِیهِ یا عَظِیمُ حَجَزْتُ الْأَعَادِىَ عَنِّى
بِبَدِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّا جَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ
سَدّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لا یبْصِرُونَ.
پس تسبیح را ببوسد و بر هر دو چشم بمالد و بگوید: اَللَّهُمَّ إِنِّى
أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبَارَكَةِ وَ بِحَقِّ صَاحِبِهَا وَ
بِحَقِّ جَدِّهِ وَ بِحَقِّ أَبِیهِ وَ بِحَقِّ أُمِّهِ وَ بِحَقِّ أَخِیهِ
وَ بِحَقِّ وُلْدِهِ الطَّاهِرِینَ اجْعَلْهَا شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ
أَمَانًا مِنْ كُلِّ خَوْفٍ وَ حِفْظًا مِنْ كُلِّ سُوءٍ. پس تسبیح را بر جبین
خود بگذارد پس اگر در صبح چنین كند در امان خدا باشد تا شام و اگر در شام چنین
كند در امان خدا باشد تا صبح) (و در روایت دیگر منقول است كه هر كه از
پادشاهى یا غیر او ترسد چون از خانه بیرون آید چنین
كند تا حرزى باشد او را از شر ایشان)
مشهور میان علما آن است كه خوردن گِل و خاك مطلقا جایز
نیست مگر تربت مقدّسه امام حسین علیه السّلام به قصد شفا بى قصد
لذّت به قدر نخودى بلكه احوط آن است كه به قدر عدسى باشد و خوب است كه تربت را در
دهان بگذارد و بعد از آن جرعه اى از آب بخورد و بگوید: اَللَّهُمَّ
اجْعَلْهُ رِزْقًا وَاسِعًا وَ عِلْمًا نَافِعًا وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ
سُقْمٍ.
(علامه مجلسى رحمة اللّه علیه فرموده احوط آن است كه
مهر و تسبیح و تربت آن حضرت را نخرند و نفروشند بلكه به هدیه و بخشش
بدهند و در برابر آنها اگر تراضى كنند بى آنكه اول شرط كرده باشند شاید بد
نباشد چنانچه در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السّلام منقول است كه:
هر كه خاك قبر امام حسین علیه السّلام را بفروشد چنان است كه گوشت آن
حضرت را فروخته و خریده باشد)
وشیخ ما محدّث متبحّر ثقة الاسلام نورى رحمه اللّه در
دار السّلام نقل فرموده كه روزى یكى از برادران من به خدمت مرحومه والدهام
رسید مادرم دید كه تربت امام حسین علیه السّلام را در جیب
پایین قباى خود گذاشته مادرم او را زجر كرد كه این بىادبى است
به تربت مقدّسه چه آن كه بسا شود در زیر ران واقع شود و شكسته گردد برادرم
گفت چنین است كه فرمودى و تا به حال دو مهر شكستهام و لكن عهد كرد كه من
بعد در جیب پایین نگذارد پس چند روزى از این قضیّه
گذشت علّامه والدم در خواب دید بدون آنكه از این مطلب اطلاع داشته
باشد كه مولاى ما حضرت ابو عبد اللّه الحسین علیه السّلام به زیارت
او تشریف آورد و در اطاق كتابخانه نشست و ملاطفت و مهربانى بسیار كرد
و فرمود بخوان پسران خود را بیایند تا آنها را اكرام كنم پس والد
پسرها را طلبید و با من پنج نفر بودند پس ایستادند در نزد در مقابل آن
حضرت و در نزد آن حضرت از جامه و چیزهاى دیگر بود پس یك یك
را مىخواند و چیزى از آنها به او مىداد پس نوبت به برادر مزبور سلّمه اللّه
رسید حضرت نظرى بر او افكند مانند كسى كه در غضب باشد و التفات فرمود بسوى
والد مرحوم و فرمود این پسر تو دو تربت از تربتهاى قبر من در زیر ران
خود شكسته است پس مثل برادران دیگر او را نخواند بلكه افكند بسوى او چیزى
و الآن در ذهنم است كه گویا قاب شانه ترمه به او داد پس علّامه والد بیدار
شد و خواب خود را براى مرحومه والده نقل كرد و والده حكایت را براى ایشان
بیان كرد والد تعجب كرد از صدق این خواب انتهى.
بر اساس برخی احادیث که بیشتر آنها از
طریق امّ سَلَمه نقل شده پیامبر(ص) تربتی را که جبرائیل
برای وی آورد، به امّ سلمه داد و او آن را در شیشهای
(یا پیراهن یا روسری خود) نهاد، آنگاه پیامبر(ص)
خونرنگ شدن تربت را در روز عاشورا، نشانه شهادت امام حسین(ع) معرفی
کرد. در برخی منابع، مُفاد این احادیث از جمله معجزات
پیامبر(ص) به شمار آمده است. در منابع شیعی، این
احادیث به واسطه حدود ۱۰ راوی، از پیامبر(ص) و امام
باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است
زیارات
زیارت شریفه عاشوراء
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ، وَ ابْنَ سَیدِ
الْوَصِیّینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ
نِسَاءِ الْعَالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ثَارَ اللَّهِ وَ
ابْنَ ثَارِهِ ، وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ وَ عَلَى
الْأَرْوَاحِ الَّتِى حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَیكُمْ مِنِّى جَمِیعا
سَلامُ اللَّهِ أَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِىَ اللَّیلُ وَ النَّهَارُ
، یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیةُ وَ جَلَّتْ
وَ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِكَ عَلَینَا وَ عَلَى جَمِیعِ
أَهْلِ الْإِسْلامِ ، وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُكَ فِى السَّمَاوَاتِ
عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ ، فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ
أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیكُمْ أَهْلَ الْبَیتِ ، وَ
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ
مَرَاتِبِكُمُ الَّتِى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِیهَا ، وَ لَعَنَ اللَّهُ
أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ ، وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْكِینِ
مِنْ قِتَالِكُمْ ، بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیكُمْ مِنْهُمْ وَ
(مِنْ) أَشْیاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِیائِهِمْ ، یا
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ، إِنِّى سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ
حَارَبَكُمْ ، إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ ، وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ
وَ آلَ مَرْوَانَ ، وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِى أُمَیَّةَ قَاطِبَةً ، وَ
لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ ، وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ
لَعَنَ اللَّهُ شِمْرًا ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ
تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِكَ، بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى ، لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِى بِكَ
، فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِى أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِى (بِكَ) أَنْ یرْزُقَنِى
طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى
اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِى عِنْدَكَ وَجِیهًا
بِالْحُسَینِ علیه السلام فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ ، یا
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ، إِنِّى أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ
إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ
وَ إِلَیكَ ، بِمُوَالاتِكَ ، وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ
ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَیهِ بُنْیانَهُ ، وَ جَرَى فِى ظُلْمِهِ وَ
جَوْرِهِ عَلَیكُمْ وَ عَلَى أَشْیاعِكُمْ ، بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ
وَ إِلَیكُمْ مِنْهُمْ ، وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیكُمْ
بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیكُمْ ، وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ
أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِینَ لَكُمُ الْحَرْبَ ، وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ
أَشْیاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ، إِنِّى سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ، وَ
حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ، وَ وَلِىٌّ لِمَنْ وَالاكُمْ ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ
عَادَاكُمْ ، فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِى أَكْرَمَنِى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ
مَعْرِفَةِ أَوْلِیائِكُمْ ، وَ رَزَقَنِى الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِكُمْ،
أَنْ یجْعَلَنِى مَعَكُمْ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ ، وَ أَنْ یثَبِّتَ
لِى عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ، وَأَسْأَلُهُ
أَنْ یبَلِّغَنِى الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ ، وَ أَنْ یرْزُقَنِى
طَلَبَ ثَارِى مَعَ إِمَامٍ هُدًى ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ ، وَ
أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِى لَكُمْ عِنْدَهُ ، أَنْ یعْطِینِى
بِمُصَابِى بِكُمْ أَفْضَلَ مَا یعْطِى مُصَابًا بِمُصِیبَتِهِ ، مُصِیبَةً
مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیّتَهَا فِى الْإِسْلامِ ، وَ فِى جَمِیعِ
السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِى فِى مَقَامِى هَذَا مِمَّنْ
تَنَالُهُ مِنْكَ ، صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْ
مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ مَمَاتِى مَمَاتَ
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، اَللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا یوْمٌ تَبَرَّكَتْ
بِهِ بَنُو أُمَیةَ ، وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ، اَللَّعِینُ
ابْنُ اللَّعِینِ عَلَى (لِسَانِكَ) وَ لِسَانِ نَبِیكَ (صَلَّى
اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ)، فِى كُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ
نَبِیكَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) ، اَللَّهُمَّ الْعَنْ
أَبَا سُفْیانَ وَ مُعَاوِیةَ وَ یزِیدَ بْنَ مُعَاوِیةَ
، عَلَیهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الآبِدِینَ، وَ هَذَا یوْمٌ
فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَینَ
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ، اَللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَیهِمُ
اللَّعْنَ مِنْكَ وَ الْعَذَابَ (الْأَلِیمَ)، اَللَّهُمَّ إِنِّى
أَتَقَرَّبُ إِلَیكَ فِى هَذَا الْیوْمِ وَ فِى مَوْقِفِى هَذَا وَ أَیامِ
حَیاتِى ، بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَیهِمْ ، وَ
بِالْمُوَالاةِ لِنَبِیِّكَ وَ آلِ نَبِیِّكَ (عَلَیهِ وَ) عَلَیهِمُ
السَّلامُ .
پس مىگویى صد مرتبه :
اَللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ ، اَللَّهُمَّ
الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِى جَاهَدَتِ
الْحُسَینَ ، وَ شَایعَتْ وَ بَایعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى
قَتْلِهِ ، اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعًا. (مَعَ تِسعًا وَتِسعینَ
مَرَّةً)
پس مىگویى صد مرتبه :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ،
وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِى حَلَّتْ بِفِنَائِكَ ، عَلَیكَ مِنِّى سَلامُ
اللَّهِ أَبَدًا مَا بَقِیتُ وَ بَقِىَ اللَّیلُ وَ النَّهَارُ ، وَ
لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّى لِزِیارَتِكُمْ ، اَلسَّلامُ
عَلَى الْحُسَینِ ، وَ عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ ، (وَعَلَى
أَوْلادِ الْحُسَینِ)، وَعَلَى أَصْحَابِ الْحُسَینِ . (مَعَ تِسعًا
وَتِسعینَ مَرَّةً)
پس مىگویى :
اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ
مِنِّى ، وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِىَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ
، اَللَّهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ خَامِسًا ، وَ الْعَنْ عُبَیدَ
اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ ، وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ
شِمْرًا وَ آلَ أَبِى سُفْیانَ ، وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ ،
إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ.
پس به سجده مىروى و مىگویى :
اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِینَ
لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیتِى
، اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِى شَفَاعَةَ الْحُسَینِ یوْمَ الْوُرُودِ ، وَ
ثَبِّتْ لِى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَینِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَینِ
، اَلَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَینِ عَلَیهِ
السّلام.
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم.
تنبیه : نقل شده كه امام خمینی«رضوانالله تعالیعلیه»
چنین زیارت میكردند. همچنین حضرت آیت الله العظمی
بهجت«رحمة اللهعلیه» میگویند: «شیخ انصاری زیارت
عاشورا را با صد لعن و سلام میخواندند».
آری فرموده اند: اگر قرائت صدبار لعن و سلام در هنگام زیارت
عاشورا باعث عسر و حرج «چنانکه در مجالس زیارت عاشوراهست» و یا سبب
نخواندن زیارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعنها و سلامها بگوید:
«تِسْعاً وَ تِسْعِینَ مَرَّة» إنشاءالله ثواب زیارت كامل را خواهد
داشت.
از امام هادى نقل شده که فرمودند: «مَنْ قَرَءَ لَعْنَ زِیارَةَ
الْعاشورا اَلْمَشْهورَةَ مَرَّةً واحِدَةً ثُمَّ قالَ: اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ
جَمیعًا تِسْعَةً وَ تِسْعینَ مَرَّةً کانَ کَمَنْ قَرَئَهُ مِاَةَ
مَرَّةً، وَ مَنْ قَرَءَ سَلامَها مَرَّةً واحِدَةً، ثُمَّ قالَ اَلسَّلامُ عَلَى
الْحُسَینِ وَ عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ وَ عَلَى أَوْلادِ
الْحُسَینِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَینِ تِسْعَةً وَ تِسْعینَ
مَرَّةً کانَ کَمَنْ قَرَئَهُ مِاَةَ مَرَّةً تامَّةً مِنْ اَوَّلِهِما اِلى
آخِرِهِما»؛ کسى که در زیارت عاشورا، در فراز لعن، یک بار آن را
کامل بخواند (اللهم العن اول ظالم ظلم...)، سپس بگوید «اَللّهُمَّ
الْعَنْهُمْ جَمیعًا تِسْعَةً وَ تِسْعینَ مَرَّةً»، مانند آن است که
همه ی این فراز لعن را صدبار گفته است، همچنین اگر یک
بار فراز سلام را تا آخر به طور کامل بخواند، سپس بگوید: «اَلسَّلامُ عَلَى
الْحُسَینِ وَ عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ وَ عَلَى أَوْلادِ
الْحُسَینِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَینِ تِسْعَةً وَ تِسْعینَ
مَرَّةً» مانند آن است که همه ی فراز سلام را صدباربه طور کامل خوانده
ازاول تا آخرش.
زیارت امین اللّه
كه در تمام كتب مزاریه و مصابیح نقل شده است و
علامه مجلسى رحمة اللّه علیه فرموده كه آن بهترین زیارات است از
جهت متن و سند و باید كه در جمیع روضات مقدّسه بر این مواظبت
نمایند و كیفیت آن چنان است كه به سندهاى معتبر روایت شده
از جابر از امام محمد باقر علیه السّلام كه: امام زین العابدین
علیه السّلام به زیارت امیر المؤمنین علیه السّلام
آمد و نزد قبر آن حضرت ایستاد و گریست و گفت:
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَمِینَ اللَّهِ
فِى أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ«اگر این زیارت
براى غیر حضرت امیر المؤمنین خوانده شود اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ در آن گفته
نمىشودبلکه نام امامی که زیارت کرده میشودگفته میشود»أَشْهَدُ
أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ
اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ حَتَّى
دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَیهِ بِاخْتِیارِهِ وَ
أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى
جَمِیعِ خَلْقِهِ اَللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ
رَاضِیةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً
لِصَفْوَةِ أَوْلِیائِكَ مَحْبُوبَةً فِى أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً
عَلَى نُزُولِ بَلائِكَ (شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ
آلائِكَ) مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِیوْمِ
جَزَائِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیائِكَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاقِ
أَعْدَائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ«پس
پهلوى روى مبارك خود را بر قبر گذاشت و گفت»اَللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ
الْمُخْبِتِینَ إِلَیكَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیكَ
شَارِعَةٌ وَ أَعْلامَ الْقَاصِدِینَ إِلَیكَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ
الْعَارِفِینَ مِنْكَ فَازِعَةٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِینَ إِلَیكَ
صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ
نَاجَاكَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَیكَ مَقْبُولَةٌ وَ
عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ
بِكَ مَوْجُودَةٌ وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ وَ
عِدَاتِكَ لِعِبَادِكَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَكَ مُقَالَةٌ وَ
أَعْمَالَ الْعَامِلِینَ لَدَیكَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَكَ إِلَى
الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نَازِلَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ إِلَیهِمْ
وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِكَ
عِنْدَكَ مَقْضِیةٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ
وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَةٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ
مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ (لَدَیكَ) مُتْرَعَةٌ اَللَّهُمَّ
فَاسْتَجِبْ دُعَائِى وَ اقْبَلْ ثَنَائِى وَ اجْمَعْ بَینِى وَ بَینَ
أَوْلِیائِى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ
الْحُسَینِ إِنَّكَ وَلِىُّ نَعْمَائِى وَ مُنْتَهَى مُنَاىَ وَ غَایةُ
رَجَائِى فِى مُنْقَلَبِى وَ مَثْوَاىَ«و در كامل الزیارة بعد از این
زیارت این فقرات نیز مسطور است»أَنْتَ إِلَهِى وَ سَیِّدِى
وَ مَوْلاىَ اِغْفِرْ لِأَوْلِیائِنَا وَ كُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ
اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْیا
وَ أَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَى إِنَّكَ عَلَى كُلِّ
شَىْءٍ قَدِیرٌ. پس حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام فرمود كه
هر كه از شیعیان ما این زیارت و دعا را نزد قبر امیر
المؤمنین علیه السّلام یا نزد قبر یكى از ائمه علیهم
السّلام بخواند البته حق تعالى این زیارت و دعاى او را در نامهاى از
نور بالا برد و مهر حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله را بر آن بزند و چنین
محفوظ باشد تا تسلیم نمایند به قائم آل محمّد علیهم السّلام پس
استقبال نماید صاحبش را به بشارت و تحیت و كرامت إن شاء اللّه تعالى
مؤلف گوید كه این زیارت شریفه هم از زیارات مطلقه
محسوب مىشود و هم از زیارات مخصوصه روز غدیر و هم از زیارات
جامعه كه در جمیع روضات مقدسه ائمه علیهم السّلام خوانده میشود
زیارت جامعه صغیره
این زیارت در كتب كافى، تهذیب و كامل الزیارات
از امام رضا علیه السّلام نقل شده
است، و در تمام زیارتگاه هاى انبیاء و ائمّه و اوصیاء علیهم
السّلام خوانده مى شود:
اَلسَّلامُ عَلى اَوْلِیاءِ اللّهِ وَاَصْفِیاءِهِ،
اَلسَّلامُ عَلى اُمَناءِ اللّهِ وَاَحِبّاءِهِ، اَلسَّلامُ عَلى اَ نْصارِ اللّهِ
وَخُلَفاءِهِ، اَلسَّلامُ عَلى مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلى
مَساكِنِ ذِكْرِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلى مُظهِری اَمْرِ اللّهِ وَنَهْیهِ،
اَلسَّلامُ عَلَى الدُّعاةِ اِلَى اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُسْتَقِرِّینَ
فی مَرْضاتِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمُخْلَصِینَ فی طاعَةِ
اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَى الاَدِلاّءِ عَلَى اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَى الَّذِینَ
مَنْ والاهُمْ فَقَدْ والَى اللّهَ، وَمَنْ عاداهُمْ فَقَدْ عادَى اللّهَ، وَمَنْ
عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللّهَ، وَمَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللّهَ، وَمَنِ
اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللّهِ، وَمَنْ تَخَلّى مِنْهُمْ فَقَدْ
تَخَلّى مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَاُشْهِدُ اللّهَ اَنّی سِلْمٌ لِمَنْ
سالَمْتُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَعَلانِیتِكُمْ،
مُفَوِّضٌ فی ذلِكَ كُلِّهِ اِلَیكُمْ، لَعَنَ اللّهُ عَدُوَّ آلِ
مُحَمَّد مِنَ الْجِنِّ وَالاِنْسِ، وَاَبْرَءُ اِلَى اللّهِ مِنْهُمْ، وَصَلَّى
اللّهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ».
زیارت جامعه كبیره
شیخ صدوق در فقیه و عیون روایت
كرده از موسى بن عبد اللّه نخعى كه گفت: عرض كردم به خدمت حضرت امام على نقى علیه
السّلام كه یا ابن رسول اللّه مرا تعلیم فرما زیارتى با بلاغت
كه كامل باشد كه هرگاه خواستم زیارت كنم یكى از شما را آن را بخوانم
فرمود كه چون به درگاه رسیدى بایست و بگو شهادتین را یعنى
بگو: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ
أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ
رَسُولُهُ. و با حال غسل باشى و چون داخل حرم شوى و قبر را ببینى بایست
و سى مرتبه اللَّهُ أَكْبَرُ بگو پس اندكى راه برو به آرام دل و آرام تن و گامها
را نزدیك یكدیگر گذار پس بایست و سى مرتبه اللَّهُ
أَكْبَرُ بگو پس نزدیك قبر مطهّر رو و چهل مرتبه اللَّهُ أَكْبَرُ بگو تا صد
تكبیر تمام شود و شاید چنانكه مجلسى اول گفته وجه تكبیر این
باشد كه اكثر طِباع مایلند به غلوّ مبادا از عبارات امثال این زیارت
به غلوّ افتند یا از بزرگى حق سبحانه و تعالى غافل شوند یا غیر
اینها پس بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ یا أَهْلَ بَیتِ
النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ وَ مَهْبِطَ
الْوَحْىِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ
وَ أُصُولَ الْكَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِیاءَ النِّعَمِ وَ
عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْیارِ وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ
أَرْكَانَ الْبِلادِ وَ أَبْوَابَ الْإِیمَانِ وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ وَ
سُلالَةَ النَّبِیّینَ وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِتْرَةَ
خِیرَةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ
عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِیحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ
ذَوِى النُّهَى وَ أُولِى الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَى وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِیاءِ
وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَى وَ الدَّعْوَةِ الْحُسْنَى وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَى
أَهْلِ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ
اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ
كِتَابِ اللَّهِ وَ أَوْصِیاءِ نَبِىِّ اللَّهِ وَ ذُرِّیةِ رَسُولِ
اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلّاءِ عَلَى
مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِى أَمْرِ اللَّهِ وَ التَّامِّینَ
فِى مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِینَ فِى تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ
الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیهِ وَ عِبَادِهِ الْمُكْرَمِینَ
الَّذِینَ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ
وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ
الْقَادَةِ الْهُدَاةِ وَ السَّادَةِ الْوُلاةِ وَ الذَّادَةِ الْحُمَاةِ وَ
أَهْلِ الذِّكْرِ وَ أُولِى الْأَمْرِ وَ بَقِیةِ اللَّهِ وَ خِیرَتِهِ
وَ حِزْبِهِ وَ عَیبَةِ عِلْمِهِ وَ حُجَّتِهِ وَ صِرَاطِهِ وَ نُورِهِ [وَ
بُرْهَانِهِ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلّا
اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ كَمَا شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ وَ
شَهِدَتْ لَهُ مَلائِكَتُهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ لا إِلَهَ إِلّا
هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ
الْمُنْتَجَبُ وَ رَسُولُهُ الْمُرْتَضَى أَرْسَلَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ
الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ
الْمُشْرِكُونَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِیونَ
الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ
الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِیعُونَ لِلَّهِ اَلْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ اَلْعَامِلُونَ
بِإِرَادَتِهِ اَلْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ اِصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ
ارْتَضَاكُمْ لِغَیبِهِ وَ اخْتَارَكُمْ لِسِرِّهِ وَ اجْتَبَاكُمْ
بِقُدْرَتِهِ وَ أَعَزَّكُمْ بِهُدَاهُ وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ وَ
انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ وَ أَیّدَكُمْ بِرُوحِهِ وَ رَضِیكُمْ
خُلَفَاءَ فِى أَرْضِهِ وَ حُجَجًا عَلَى بَرِیّتِهِ وَ أَنْصَارًا لِدِینِهِ
وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعًا لِحِكْمَتِهِ وَ
تَرَاجِمَةً لِوَحْیهِ وَ أَرْكَانًا لِتَوْحِیدِهِ وَ شُهَدَاءَ
عَلَى خَلْقِهِ وَ أَعْلامًا لِعِبَادِهِ وَ مَنَارًا فِى بِلادِهِ وَ أَدِلّاءَ
عَلَى صِرَاطِهِ عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ
وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ
تَطْهِیرًا فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ وَ أَكْبَرْتُمْ شَأْنَهُ وَ مَجَّدْتُمْ
كَرَمَهُ وَ أَدَمْتُمْ ذِكْرَهُ وَ وَكَّدْتُمْ مِیثَاقَهُ وَ أَحْكَمْتُمْ
عَقْدَ طَاعَتِهِ وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِیةِ وَ
دَعَوْتُمْ إِلَى سَبِیلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ
بَذَلْتُمْ أَنْفُسَكُمْ فِى مَرْضَاتِهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى مَا أَصَابَكُمْ فِى
جَنْبِهِ وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیتُمُ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتُمْ
بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَاهَدْتُمْ فِى اللَّهِ
حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ وَ بَیَّنْتُمْ فَرَائِضَهُ
وَ أَقَمْتُمْ حُدُودَهُ وَ نَشَرْتُمْ شَرَائِعَ أَحْكَامِهِ وَ سَنَنْتُمْ
سُنَّتَهُ وَ صِرْتُمْ فِى ذَلِكَ مِنْهُ إِلَى الرِّضَا وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ
الْقَضَاءَ وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضَى فَالرَّاغِبُ عَنْكُمْ
مَارِقٌ وَ اللّازِمُ لَكُمْ لاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِى حَقِّكُمْ زَاهِقٌ وَ
الْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فِیكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ إِلَیكُمْ وَ أَنْتُمْ
أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ وَ مِیرَاثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَكُمْ وَ إِیابُ
الْخَلْقِ إِلَیكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَیكُمْ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ
عِنْدَكُمْ وَ آیاتُ اللَّهِ لَدَیكُمْ وَ عَزَائِمُهُ فِیكُمْ
وَ نُورُهُ وَ بُرْهَانُهُ عِنْدَكُمْ وَ أَمْرُهُ إِلَیكُمْ مَنْ وَالاكُمْ
فَقَدْ وَالَى اللَّهَ وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ وَ مَنْ
أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ (وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ
اللَّهَ) وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ أَنْتُمُ
الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ
الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الآیَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ
الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ
أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یأْتِكُمْ هَلَكَ إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ
عَلَیهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ
تَعْمَلُونَ وَ إِلَى سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَحْكُمُونَ
سَعِدَ مَنْ وَالاكُمْ وَ هَلَكَ مَنْ عَادَاكُمْ وَ خَابَ مَنْ جَحَدَكُمْ وَ
ضَلَّ مَنْ فَارَقَكُمْ وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ
إِلَیكُمْ وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَكُمْ وَ هُدِىَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ مَنِ
اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاهُ وَ مَنْ خَالَفَكُمْ فَالنَّارُ مَثْوَاهُ وَ
مَنْ جَحَدَكُمْ كَافِرٌ وَ مَنْ حَارَبَكُمْ مُشْرِكٌ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیكُمْ
فِى أَسْفَلِ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِیمِ أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا سَابِقٌ لَكُمْ
فِیمَا مَضَى وَ جَارٍ لَكُمْ فِیمَا بَقِىَ وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ
وَ نُورَكُمْ وَ طِینَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُهَا مِنْ
بَعْضٍ خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَارًا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ
حَتَّى مَنَّ عَلَینَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِى بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ
أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلاتَنَا عَلَیكُمْ
وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایتِكُمْ طِیبا لِخَلْقِنَا وَ
طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِیةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا
فَكُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِینَ بِفَضْلِكُمْ وَ مَعْرُوفِینَ
بِتَصْدِیقِنَا إِیّاكُمْ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ
الْمُكَرَّمِینَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَرْفَعَ
دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِینَ حَیثُ لا یلْحَقُهُ لاحِقٌ وَ لا یفُوقُهُ
فَائِقٌ وَ لا یسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لا یطْمَعُ فِى إِدْرَاكِهِ
طَامِعٌ حَتَّى لا یبْقَى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ وَ لا
صِدِّیقٌ وَ لا شَهِیدٌ وَ لا عَالِمٌ وَ لا جَاهِلٌ وَ لا دَنِىٌّ وَ
لا فَاضِلٌ وَ لا مُؤْمِنٌ صَالِحٌ وَ لا فَاجِرٌ طَالِحٌ وَ لا جَبَّارٌ عَنِیدٌ
وَ لا شَیطَانٌ مَرِیدٌ وَ لا خَلْقٌ فِیمَا بَینَ ذَلِكَ
شَهِیدٌ إِلّا عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ أَمْرِكُمْ وَ عِظَمَ خَطَرِكُمْ وَ
كِبَرَ شَأْنِكُمْ وَ تَمَامَ نُورِكُمْ وَ صِدْقَ مَقَاعِدِكُمْ وَ ثَبَاتَ
مَقَامِكُمْ وَ شَرَفَ مَحَلِّكُمْ وَ مَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ وَ كَرَامَتَكُمْ
عَلَیهِ وَ خَاصَّتَكُمْ لَدَیهِ وَ قُرْبَ مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ
بِأَبِى أَنْتُمْ وَ أُمِّى وَ أَهْلِى وَ مَالِى وَ أُسْرَتِى أُشْهِدُ اللَّهَ
وَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّى مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرٌ
بِعَدُوِّكُمْ وَ بِمَا كَفَرْتُمْ بِهِ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ وَ بِضَلالَةِ
مَنْ خَالَفَكُمْ مُوَالٍ لَكُمْ وَ لِأَوْلِیائِكُمْ مُبْغِضٌ
لِأَعْدَائِكُمْ وَ مُعَادٍ لَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ
حَارَبَكُمْ مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ مُطِیعٌ
لَكُمْ عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِكُمْ
مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ مُعْتَرِفٌ بِكُمْ مُؤْمِنٌ بِإِیابِكُمْ
مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ
آخِذٌ بِقَوْلِكُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِكُمْ مُسْتَجِیرٌ بِكُمْ زَائِرٌ لَكُمْ
لائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ
وَ مُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَیهِ وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِى وَ
حَوَائِجِى وَ إِرَادَتِى فِى كُلِّ أَحْوَالِى وَ أُمُورِى مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ
وَ عَلانِیتِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ أَوَّلِكُمْ وَ
آخِرِكُمْ وَ مُفَوِّضٌ فِى ذَلِكَ كُلِّهِ إِلَیكُمْ وَ مُسَلِّمٌ فِیهِ
مَعَكُمْ وَ قَلْبِى لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْیى لَكُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِى
لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یحْیىَ اللَّهُ تَعَالَى دِینَهُ
بِكُمْ وَ یرُدَّكُمْ فِى أَیّامِهِ وَ یظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ
وَ یمَكِّنَكُمْ فِى أَرْضِهِ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ غَیرِكُمْ
آمَنْتُ بِكُمْ وَ تَوَلَّیتُ آخِرَكُمْ بِمَا تَوَلَّیتُ بِهِ
أَوَّلَكُمْ وَ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ
الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّیاطِینِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِینَ
لَكُمْ (وَ) الْجَاحِدِینَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِینَ مِنْ وِلایتِكُمْ
وَ الْغَاصِبِینَ لِإِرْثِكُمْ (وَ) الشَّاكِّینَ فِیكُمْ (وَ)
الْمُنْحَرِفِینَ عَنْكُمْ وَ مِنْ كُلِّ وَلِیجَةٍ دُونَكُمْ وَ كُلِّ
مُطَاعٍ سِوَاكُمْ وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ یدْعُونَ إِلَى
النَّارِ فَثَبَّتَنِىَ اللَّهُ أَبَدًا مَا حَییتُ عَلَى
مُوَالاتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ دِینِكُمْ وَ وَفَّقَنِى لِطَاعَتِكُمْ
وَ رَزَقَنِى شَفَاعَتَكُمْ وَ جَعَلَنِى مِنْ خِیارِ مَوَالِیكُمْ
التَّابِعِینَ لِمَا دَعَوْتُمْ إِلَیهِ وَ جَعَلَنِى مِمَّنْ یقْتَصُّ
آثَارَكُمْ وَ یسْلُكُ سَبِیلَكُمْ وَ یهْتَدِى بِهُدَاكُمْ وَ یحْشَرُ
فِى زُمْرَتِكُمْ وَ یكِرُّ فِى رَجْعَتِكُمْ وَ یمَلَّكُ فِى
دَوْلَتِكُمْ وَ یشَرَّفُ فِى عَافِیتِكُمْ وَ یمَكَّنُ فِى أَیّامِكُمْ
وَ تَقَرُّ عَینُهُ غَدًا بِرُؤْیتِكُمْ بِأَبِى أَنْتُمْ وَ أُمِّى
وَ نَفْسِى وَ أَهْلِى وَ مَالِى مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ
وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ مَوَالِىَّ لا
أُحْصِى ثَنَاءَكُمْ وَ لا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ
قَدْرَكُمْ وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْیارِ وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ وَ
حُجَجُ الْجَبَّارِ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ یخْتِمُ (اللَّهُ) وَ
بِكُمْ ینَزِّلُ الْغَیثَ وَ بِكُمْ یمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ
عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ ینَفِّسُ الْهَمَّ وَ یكْشِفُ
الضُّرَّ وَ عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلائِكَتُهُ
وَ إِلَى جَدِّكُمْ (و اگر زیارت امیر المؤمنین علیه
السلام باشد بجاى و إلى جدكم وَ إِلَى أَخِیكَ بگو) بُعِثَ الرُّوحُ
الْأَمِینُ آتَاكُمُ اللَّهُ مَا لَمْ یؤْتِ أَحَدا مِنَ الْعَالَمِینَ
طَأْطَأَ كُلُّ شَرِیفٍ لِشَرَفِكُمْ وَ بَخَعَ كُلُّ مُتَكَبِّرٍ
لِطَاعَتِكُمْ وَ خَضَعَ كُلُّ جَبَّارٍ لِفَضْلِكُمْ وَ ذَلَّ كُلُّ شَىْءٍ
لَكُمْ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ وَ فَازَ الْفَائِزُونَ بِوِلایتِكُمْ
بِكُمْ یسْلَكُ إِلَى الرِّضْوَانِ وَ عَلَى مَنْ جَحَدَ وِلایتَكُمْ
غَضَبُ الرَّحْمَنِ بِأَبِى أَنْتُمْ وَ أُمِّى وَ نَفْسِى وَ أَهْلِى وَ مَالِى
ذِكْرُكُمْ فِى الذَّاكِرِینَ وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِى الْأَسْمَاءِ وَ
أَجْسَادُكُمْ فِى الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِى الْأَرْوَاحِ وَ
أَنْفُسُكُمْ فِى النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِى الآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِى
الْقُبُورِ فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُمْ وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ
شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ وَ أَوْفَى عَهْدَكُمْ [وَ أَصْدَقَ
وَعْدَكُمْ] كَلامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیّتُكُمُ
التَّقْوَى وَ فِعْلُكُمُ الْخَیرُ وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیّتُكُمُ
الْكَرَمُ وَ شَأْنُكُمُ الْحَقُّ وَ الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ وَ قَوْلُكُمْ حُكْمٌ
وَ حَتْمٌ وَ رَأْیكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ إِنْ ذُكِرَ الْخَیرُ
كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ
مُنْتَهَاهُ بِأَبِى أَنْتُمْ وَ أُمِّى وَ نَفْسِى كَیفَ أَصِفُ حُسْنَ
ثَنَائِكُمْ وَ أُحْصِى جَمِیلَ بَلائِكُمْ وَ بِكُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ
مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا
جُرُفِ الْهَلَكَاتِ وَ مِنَ النَّارِ بِأَبِى أَنْتُمْ وَ أُمِّى وَ نَفْسِى
بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِینِنَا وَ أَصْلَحَ مَا
كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانَا وَ بِمُوَالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ وَ
عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ
الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ وَ الدَّرَجَاتُ
الرَّفِیعَةُ وَ الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ وَ الْمَكَانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ
اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْجَاهُ الْعَظِیمُ وَ الشَّأْنُ الْكَبِیرُ
وَ الشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَةُ رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا
الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا
بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ
أَنْتَ الْوَهَّابُ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا یا
وَلِىَّ اللَّهِ إِنَّ بَینِى وَ بَینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوبًا
لا یأْتِى عَلَیهَا إِلّا رِضَاكُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ
عَلَى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَكُمْ
بِطَاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِى وَ كُنْتُمْ شُفَعَائِى فَإِنِّى
لَكُمْ مُطِیعٌ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاكُمْ
فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ
أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ اَللَّهُمَّ إِنِّى لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ
أَقْرَبَ إِلَیكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ الْأَخْیارِ
الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِى فَبِحَقِّهِمُ الَّذِى
أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِى فِى جُمْلَةِ
الْعَارِفِینَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِى زُمْرَةِ الْمَرْحُومِینَ
بِشَفَاعَتِهِمْ إِنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ (تَسْلِیمًا) كَثِیرًا
وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِیل.
حدیث: قالَ علی عليه السّلام :
نَزَلَ الْقُرْآنُ اَثْلاثا، ثُلْثٌ فينا وَفى عَدُوِّنا، وَثُلْثٌ سُنَنٌ وَ اَمْثالٌ،
وَثُلْثٌ فَرائِض وَاَحْكامٌ. نزول قرآن بر سه قسمت است : يك قسمت آن درباره اهل
بيت عصمت و طهارت : و دشمنان و مخالفان ايشان ؛ و قسمت ديگر آن ، اخلاقيّات و ضرب
المثلها؛ و قسمت سوّم در بيان واجبات و احكام إ لهى مى باشد.
زیارت به نیابت
چون كسى خواهد كه به نیابت دیگرى زیارت
كند بگوید :
اَللَّهُمَّ إِنَّ فُلانَ بْنَ فُلانٍ(نام
ونام پدركسی كه به نیابتش زیارت خوانده میشود) أَوْفَدَنِی
إِلَى مَوَالِیهِ وَ مَوَالِی لِأَزُورَ عَنْهُ رَجَاءً لِجَزِیلِ
الثَّوَابِ وَ فِرَارًا مِنْ سُوءِ الْحِسَابِ اَللَّهُمَّ إِنَّهُ یتَوَجَّهُ
إِلَیكَ بِأَوْلِیائِهِ الدَّالِّینَ عَلَیكَ فِی
غُفْرَانِكَ ذُنُوبَهُ وَ حَطِّ سَیّئَاتِهِ وَ یتَوَسَّلُ إِلَیكَ
بِهِمْ عِنْدَ مَشْهَدِ إِمَامِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ اَللَّهُمَّ
فَتَقَبَّلْ مِنْهُ وَ اقْبَلْ شَفَاعَةَ أَوْلِیائِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ
عَلَیهِمْ فِیهِ اَللَّهُمَّ جَازِهِ عَلَى حُسْنِ نِیَّتِهِ وَ
صَحِیحِ عَقِیدَتِهِ وَ صِحَّةِ مُوَالاتِهِ أَحْسَنَ مَا جَازَیتَ
أَحَدًا مِنْ عَبِیدِكَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَدِمْ لَهُ مَا
خَوَّلْتَهُ وَ اسْتَعْمِلْهُ صَالِحًا فِیمَا آتَیتَهُ وَ لا
تَجْعَلْنِی آخِرَ وَافِدٍ لَهُ یوفِدُهُ اَللَّهُمَّ أَعْتِقْ
رَقَبَتَهُ مِنَ النَّارِ وَ أَوْسِعْ عَلَیهِ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ
الطَّیبِ وَ اجْعَلْهُ مِنْ رُفَقَاءِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ
بَارِكْ لَهُ فِی وُلْدِهِ وَ مَالِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَا مَلَكَتْ یمِینُهُ
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ حُلْ بَینَهُ وَ بَینَ
مَعَاصِیكَ حَتَّى لا یعْصِیكَ وَ أَعِنْهُ عَلَى طَاعَتِكَ وَ
طَاعَةِ أَوْلِیائِكَ حَتَّى لا تَفْقِدَهُ حَیثُ أَمَرْتَهُ وَ لا
تَرَاهُ حَیثُ نَهَیتَهُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ
مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لَهُ وَ ارْحَمْهُ وَ اعْفُ عَنْهُ وَ عَنْ جَمِیعِ
الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ
مُحَمَّدٍ وَ أَعِذْهُ مِنْ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ مِنْ فَزَعِ یوْمِ الْقِیامَةِ
وَ سُوءِ الْمُنْقَلَبِ وَ مِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَ وَحْشَتِهِ وَ مِنْ
مَوَاقِفِ الْخِزْی فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ اَللَّهُمَّ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ جَائِزَتَهُ فِی
مَوْقِفِی هَذَا غُفْرَانَكَ وَ تُحْفَتَهُ فِی مَقَامِی هَذَا
عِنْدَ إِمَامِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ أَنْ تُقِیلَ عَثْرَتَهُ
وَ تَقْبَلَ مَعْذِرَتَهُ وَ تَتَجَاوَزَ عَنْ خَطِیئَتِهِ وَ تَجْعَلَ
التَّقْوَى زَادَهُ وَ مَا عِنْدَكَ خَیرًا لَهُ فِی مَعَادِهِ وَ
تَحْشُرَهُ فِی زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ
وَ آلِهِ وَ تَغْفِرَ لَهُ وَ لِوَالِدَیهِ فَإِنَّكَ خَیرُ مَرْغُوبٍ
إِلَیهِ وَ أَكْرَمُ مَسْئُولٍ اعْتَمَدَ الْعِبَادُ عَلَیهِ اَللَّهُمَّ
وَ لِكُلِّ مُوفِدٍ جَائِزَةٌ وَ لِكُلِّ زَائِرٍ كَرَامَةٌ فَاجْعَلْ جَائِزَتَهُ
فِی مَوْقِفِی هَذَا غُفْرَانَكَ وَ الْجَنَّةَ لَهُ وَ لِجَمِیعِ
الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ اَللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْخَاطِئُ
الْمُذْنِبُ الْمُقِرُّ بِذُنُوبِهِ فَأَسْأَلُكَ یا اَللَّهُ بِحَقِّ
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ لا تَحْرِمَنِی بَعْدَ ذَلِكَ الْأَجْرَ وَ
الثَّوَابَ مِنْ فَضْلِ عَطَائِكَ وَ كَرَمِ تَفَضُّلِكَ.
پس برود به نزد ضریح مقدس و دستها را بسوى آسمان بلند
كند رو به قبله و بگوید :
یا مَوْلای یا إِمَامِی عَبْدُكَ
فُلانُ بْنُ فُلانٍ(نام ونام پدركسی كه به نیابتش زیارت
خوانده میشود) أَوْفَدَنِی زَائِرًا لِمَشْهَدِكَ یتَقَرَّبُ
إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَیكَ یرْجُو
بِذَلِكَ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ مِنَ النَّارِ مِنَ الْعُقُوبَةِ فَاغْفِرْ لَهُ وَ
لِجَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ یا اَللَّهُ یا
اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ
یا اَللَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِیمُ الْكَرِیمُ لا
إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْعَلِی الْعَظِیمُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّی
عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَسْتَجِیبَ لِی فِیهِ وَ
فِی جَمِیعِ إِخْوَانِی وَ أَخَوَاتِی وَ وَلَدِی
وَ أَهْلِی بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
زیارت جامعه أئمة المؤمنین
كه هر امامى را در هر وقت از شهور و ایام به آن زیارت
مىتوان كرد و این زیارت را سید بن طاوس در مصباح الزائر از
ائمه علیهم السلام روایت كرده با مقدماتى از دعاء و نماز در وقت رفتن
به سفر زیارت پس فرموده چون خواستى غسل زیارت كنى بگو در وقتى كه غسل
مىكنى :
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ
وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ اَللَّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّى دَرَنَ الذُّنُوبِ
وَ وَسَخَ الْعُیوبِ وَ طَهِّرْنِى بِمَاءِ التَّوْبَةِ وَ أَلْبِسْنِى
رِدَاءَ الْعِصْمَةِ وَ أَیِّدْنِى بِلُطْفٍ مِنْكَ یوَفِّقُنِى
لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ پس
هرگاه نزدیك در حرم مطهر شدى بگو: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى وَفَّقَنِى
لِقَصْدِ وَلِیهِ وَ زِیارَةِ حُجَّتِهِ وَ أَوْرَدَنِى حَرَمَهُ وَ
لَمْ یبْخَسْنِى حَظِّى مِنْ زِیارَةِ قَبْرِهِ وَ النُّزُولِ
بِعَقْوَةِ مُغَیبِهِ وَ سَاحَةِ تُرْبَتِهِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى
لَمْ یسِمْنِى بِحِرْمَانِ مَا أَمَّلْتُهُ وَ لا صَرَفَ عَنِّى مَا
رَجَوْتُهُ وَ لا قَطَعَ رَجَائِى فِیمَا تَوَقَّعْتُهُ بَلْ أَلْبَسَنِى
عَافِیتَهُ وَ أَفَادَنِى نِعْمَتَهُ وَ آتَانِى كَرَامَتَهُ.
پس هرگاه وارد حرم شدى بایست برابر ضریح مقدس و
بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِینَ
وَ سَادَةَ الْمُتَّقِینَ وَ كُبَرَاءَ الصِّدِّیقِینَ وَ
أُمَرَاءَ الصَّالِحِینَ وَ قَادَةَ الْمُحْسِنِینَ وَ أَعْلامَ
الْمُهْتَدِینَ وَ أَنْوَارَ الْعَارِفِینَ وَ وَرَثَةَ الْأَنْبِیاءِ
وَ صَفْوَةَ الْأَوْصِیاءِ وَ شُمُوسَ الْأَتْقِیاءِ وَ بُدُورَ
الْخُلَفَاءِ وَ عِبَادَ الرَّحْمَنِ وَ شُرَكَاءَ الْقُرْآنِ وَ مَنْهَجَ الْإِیمَانِ
وَ مَعَادِنَ الْحَقَائِقِ وَ شُفَعَاءَ الْخَلائِقِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ مَفَاتِیحُ رَحْمَتِهِ
وَ مَقَالِیدُ مَغْفِرَتِهِ وَ سَحَائِبُ رِضْوَانِهِ وَ مَصَابِیحُ
جِنَانِهِ وَ حَمَلَةُ فُرْقَانِهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِهِ وَ حَفَظَةُ سِرِّهِ وَ
مَهْبِطُ وَحْیهِ وَ عِنْدَكُمْ أَمَانَاتُ النُّبُوَّةِ وَ وَدَائِعُ
الرِّسَالَةِ أَنْتُمْ أُمَنَاءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ وَ عِبَادُهُ وَ أَصْفِیاؤُهُ
وَ أَنْصَارُ تَوْحِیدِهِ وَ أَرْكَانُ تَمْجِیدِهِ وَ دُعَاتُهُ
إِلَى كُتُبِهِ وَ حَرَسَةُ خَلائِقِهِ وَ حَفَظَةُ وَدَائِعِهِ لا یسْبِقُكُمْ
ثَنَاءُ الْمَلائِكَةِ فِى الْإِخْلاصِ وَ الْخُشُوعِ وَ لا یضَادُّكُمْ ذُو
ابْتِهَالٍ وَ خُضُوعٍ أَنَّى وَ لَكُمُ الْقُلُوبُ الَّتِى تَوَلَّى اللَّهُ رِیاضَتَهَا
بِالْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ وَ جَعَلَهَا أَوْعِیَةً لِلشُّكْرِ وَ
الثَّنَاءِ وَ آمَنَهَا مِنْ عَوَارِضِ الْغَفْلَةِ وَ صَفَّاهَا مِنْ سُوءِ
[شَوَاغِلِ] الْفَتْرَةِ بَلْ یتَقَرَّبُ أَهْلُ السَّمَاءِ بِحُبِّكُمْ وَ
بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ تَوَاتُرِ الْبُكَاءِ عَلَى مُصَابِكُمْ وَ
الاسْتِغْفَارِ لِشِیعَتِكُمْ وَ مُحِبِّیكُمْ فَأَنَا أُشْهِدُ
اللَّهَ خَالِقِى وَ أُشْهِدُ مَلائِكَتَهُ وَ أَنْبِیاءَهُ وَ أُشْهِدُكُمْ
یا مَوَالِىَّ أَنِّى مُؤْمِنٌ بِوِلایتِكُمْ مُعْتَقِدٌ لِإِمَامَتِكُمْ مُقِرٌّ
بِخِلافَتِكُمْ عَارِفٌ بِمَنْزِلَتِكُمْ مُوقِنٌ بِعِصْمَتِكُمْ خَاضِعٌ لِوِلایتِكُمْ مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَ
بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ عَالِمٌ بِأَنَّ اللَّهَ قَدْ طَهَّرَكُمْ مِنَ
الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ مِنْ كُلِّ رِیبَةٍ وَ
نَجَاسَةٍ وَ دَنِیةٍ وَ رَجَاسَةٍ وَ مَنَحَكُمْ رَایةَ الْحَقِّ
الَّتِى مَنْ تَقَدَّمَهَا ضَلَّ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا زَلَّ وَ فَرَضَ
طَاعَتَكُمْ عَلَى كُلِّ أَسْوَدَ وَ أَبْیضَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ
وَفَیتُمْ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ ذِمَّتِهِ وَ بِكُلِّ مَا اشْتَرَطَ عَلَیكُمْ فِى كِتَابِهِ وَ دَعَوْتُمْ
إِلَى سَبِیلِهِ وَ أَنْفَذْتُمْ طَاقَتَكُمْ فِى مَرْضَاتِهِ وَ حَمَلْتُمُ
الْخَلائِقَ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ وَ مَسَالِكِ الرِّسَالَةِ وَ سِرْتُمْ
فِیهِ بِسِیرَةِ الْأَنْبِیاءِ وَ مَذَاهِبِ الْأَوْصِیاءِ
فَلَمْ یطَعْ لَكُمْ أَمْرٌ وَ لَمْ تُصْغَ إِلَیكُمْ أُذُنٌ
فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ. پس
خود را به قبر منور مىچسبانى و مىگویى:
بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى یا حُجَّةَ اللَّهِ لَقَدْ
أُرْضِعْتَ بِثَدْىِ الْإِیمَانِ وَ فُطِمْتَ بِنُورِ الْإِسْلامِ وَ غُذِّیتَ
بِبَرْدِ الْیقِینِ وَ أُلْبِسْتَ حُلَلَ الْعِصْمَةِ وَ اصْطُفِیتَ
وَ وُرِّثْتَ عِلْمَ الْكِتَابِ وَ لُقِّنْتَ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ أُوضِحَ
بِمَكَانِكَ مَعَارِفُ التَّنْزِیلِ وَ غَوَامِضُ التَّأْوِیلِ وَ
سُلِّمَتْ إِلَیكَ رَایةُ الْحَقِّ وَ كُلِّفْتَ هِدَایةَ
الْخَلْقِ وَ نُبِذَ إِلَیكَ عَهْدُ الْإِمَامَةِ وَ أُلْزِمْتَ حِفْظَ
الشَّرِیعَةِ وَ أَشْهَدُ یا مَوْلاىَ أَنَّكَ وَفَیتَ
بِشَرَائِطِ الْوَصِیّةِ وَ قَضَیتَ مَا لَزِمَكَ مِنْ حَدِّ
الطَّاعَةِ وَ نَهَضْتَ بِأَعْبَاءِ الْإِمَامَةِ وَ احْتَذَیتَ مِثَالَ
النُّبُوَّةِ فِى الصَّبْرِ وَ الاجْتِهَادِ وَ النَّصِیحَةِ لِلْعِبَادِ وَ
كَظْمِ الْغَیظِ وَ الْعَفْوِ عَنِ النَّاسِ وَ عَزَمْتَ عَلَى الْعَدْلِ
فِى الْبَرِیّةِ وَ النَّصَفَةِ فِى الْقَضِیّةِ وَ وَكَّدْتَ
الْحُجَجَ عَلَى الْأُمَّةِ بِالدَّلائِلِ الصَّادِقَةِ وَ الشَّرِیعَةِ
النَّاطِقَةِ وَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ الْبَالِغَةِ وَ
الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ فَمَنَعْتَ مِنْ تَقْوِیمِ الزَّیغِ وَ
سَدِّ الثُّلَمِ وَ إِصْلاحِ الْفَاسِدِ وَ كَسْرِ الْمُعَانِدِ وَ إِحْیاءِ
السُّنَنِ وَ إِمَاتَةِ الْبِدَعِ حَتَّى فَارَقْتَ الدُّنْیا وَ أَنْتَ
شَهِیدٌ وَ لَقِیتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ
آلِهِ وَ أَنْتَ حَمِیدٌ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیكَ تَتَرَادَفُ وَ
تَزِیدُ .
بعد برو بطرف پایین پاى مبارك و بگو :
یا سَادَتِى یا آلَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّى
بِكُمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَلا بِالْخِلافِ عَلَى الَّذِینَ
غَدَرُوا بِكُمْ وَ نَكَثُوا بَیعَتَكُمْ وَ جَحَدُوا وِلایتَكُمْ وَ
أَنْكَرُوا مَنْزِلَتَكُمْ وَ خَلَعُوا رِبْقَةَ طَاعَتِكُمْ وَ هَجَرُوا
أَسْبَابَ مَوَدَّتِكُمْ وَ تَقَرَّبُوا إِلَى فَرَاعِنَتِهِمْ بِالْبَرَاءَةِ
مِنْكُمْ وَ الْإِعْرَاضِ عَنْكُمْ وَ مَنَعُوكُمْ مِنْ إِقَامَةِ الْحُدُودِ وَ
اسْتِیصَالِ الْجُحُودِ وَ شَعْبِ الصَّدْعِ وَ لَمِّ الشَّعَثِ وَ سَدِّ
الْخَلَلِ وَ تَثْقِیفِ الْأَوَدِ وَ إِمْضَاءِ الْأَحْكَامِ وَ تَهْذِیبِ
الْإِسْلامِ وَ قَمْعِ الآثَامِ وَ أَرْهَجُوا عَلَیكُمْ نَقْعَ الْحُرُوبِ
وَ الْفِتَنِ وَ أَنْحَوْا عَلَیكُمْ سُیوفَ الْأَحْقَاد وَ هَتَكُوا
مِنْكُمُ السُّتُورَ وَ ابْتَاعُوا بِخُمْسِكُمُ الْخُمُورَ وَ صَرَفُوا صَدَقَاتِ
الْمَسَاكِینِ إِلَى الْمُضْحِكِینَ وَ السَّاخِرِینَ وَ ذَلِكَ
بِمَا طَرَّقَتْ لَهُمُ الْفَسَقَةُ الْغُوَاةُ وَ الْحَسَدَةُ الْبُغَاةُ أَهْلُ
النَّكْثِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخِلافِ وَ الْمَكْرِ وَ الْقُلُوبِ الْمُنْتِنَةِ
مِنْ قَذَرِ الشِّرْكِ وَ الْأَجْسَادِ الْمُشْحَنَةِ مِنْ دَرَنِ الْكُفْرِ
الَّذِینَ أَضَبُّوا عَلَى النِّفَاقِ وَ أَكَبُّوا عَلَى عَلائِقِ
الشِّقَاقِ فَلَمَّا مَضَى الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ
اخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ وَ انْتَهَزُوا الْفُرْصَةَ وَ انْتَهَكُوا الْحُرْمَةَ وَ
غَادَرُوهُ عَلَى فِرَاشِ الْوَفَاةِ وَ أَسْرَعُوا لِنَقْضِ الْبَیعَةِ وَ
مُخَالَفَةِ الْمَوَاثِیقِ الْمُؤَكَّدَةِ وَ خِیانَةِ الْأَمَانَةِ
الْمَعْرُوضَةِ عَلَى الْجِبَالِ الرَّاسِیةِ وَ أَبَتْ أَنْ تَحْمِلَهَا وَ
حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ الظَّلُومُ الْجَهُولُ ذُو الشِّقَاقِ وَ الْعِزَّةِ بِالآثَامِ
الْمُولِمَةِ وَ الْأَنَفَةِ عَنِ الانْقِیادِ لِحَمِیدِ الْعَاقِبَةِ
فَحُشِرَ سِفْلَةُ الْأَعْرَابِ وَ بَقَایا الْأَحْزَابِ إِلَى دَارِ
النُّبُوَّةِ وَ الرِّسَالَةِ وَ مَهْبِطِ الْوَحْىِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ
مُسْتَقَرِّ سُلْطَانِ الْوِلایةِ وَ مَعْدِنِ الْوَصِیةِ وَ
الْخِلافَةِ وَ الْإِمَامَةِ حَتَّى نَقَضُوا عَهْدَ الْمُصْطَفَى فِى أَخِیهِ
عَلَمِ الْهُدَى وَ الْمُبَینِ طَرِیقَ النَّجَاةِ مِنْ طُرُقِ
الرَّدَى وَ جَرَحُوا كَبِدَ خَیرِ الْوَرَى فِى ظُلْمِ ابْنَتِهِ وَ
اضْطِهَادِ حَبِیبَتِهِ وَ اهْتِضَامِ عَزِیزَتِهِ بَضْعَةِ لَحْمِهِ
وَ فِلْذَةِ كَبِدِهِ وَ خَذَلُوا بَعْلَهَا وَ صَغَّرُوا قَدْرَهُ وَ
اسْتَحَلُّوا مَحَارِمَهُ وَ قَطَعُوا رَحِمَهُ وَ أَنْكَرُوا أُخُوَّتَهُ وَ
هَجَرُوا مَوَدَّتَهُ وَ نَقَضُوا طَاعَتَهُ وَ جَحَدُوا وِلایتَهُ وَ
أَطْمَعُوا الْعَبِیدَ فِى
خِلافَتِهِ وَ قَادُوهُ إِلَى بَیعَتِهِمْ مُصْلِتَةً سُیوفَهَا
مُقْذِعَةً أَسِنَّتَهَا وَ هُوَ سَاخِطُ
الْقَلْبِ هَائِجُ الْغَضَبِ شَدِیدُ الصَّبْرِ كَاظِمُ الْغَیظِ یدْعُونَهُ
إِلَى بَیعَتِهِمُ الَّتِى عَمَّ شُومُهَا الْإِسْلامَ وَ زَرَعَتْ فِى
قُلُوبِ أَهْلِهَا الآثَامَ وَ عَقَّتْ
سَلْمَانَهَا وَ طَرَدَتْ مِقْدَادَهَا وَ نَفَتْ جُنْدُبَهَا وَ فَتَقَتْ
بَطْنَ عَمَّارِهَا وَ حَرَّفَتِ الْقُرْآنَ وَ بَدَّلَتِ الْأَحْكَامَ وَ غَیرَتِ
الْمَقَامَ وَ أَبَاحَتِ الْخُمُسَ لِلطُّلَقَاءِ وَ سَلَّطَتْ أَوْلادَ
اللُّعَنَاءِ عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ خَلَّطَتِ الْحَلالَ بِالْحَرَامِ
وَ اسْتَخَفَّتْ بِالْإِیمَانِ وَ الْإِسْلامِ وَ هَدَمَتِ الْكَعْبَةَ وَ
أَغَارَتْ عَلَى دَارِ الْهِجْرَةِ یوْمَ الْحَرَّةِ وَ أَبْرَزَتْ بَنَاتِ
الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ لِلنَّكَالِ وَ السَّوْرَةِ وَ أَلْبَسَتْهُنَّ ثَوْبَ الْعَارِ وَ الْفَضِیحَةِ
وَ رَخَّصَتْ لِأَهْلِ الشُّبْهَةِ فِى قَتْلِ أَهْلِ بَیتِ الصَّفْوَةِ وَ
إِبَادَةِ نَسْلِهِ وَ اسْتِیصَالِ شَأْفَتِهِ وَ سَبْىِ حَرَمِهِ وَ قَتْلِ
أَنْصَارِهِ وَ كَسْرِ مِنْبَرِهِ وَ قَلْبِ مَفْخَرِهِ وَ إِخْفَاءِ دِینِهِ
وَ قَطْعِ ذِكْرِهِ یا مَوَالِىَّ فَلَوْ عَاینَكُمُ الْمُصْطَفَى وَ
سِهَامُ الْأُمَّةِ مُغْرَقَةٌ فِى أَكْبَادِكُمْ وَ رِمَاحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِى
نُحُورِكُمْ وَ سُیوفُهَا مُولَغَةٌ
فِى دِمَائِكُمْ یشْفِى أَبْنَاءُ الْعَوَاهِرِ غَلِیلَ
الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِكُمْ وَ غَیظَ الْكُفْرِ مِنْ إِیمَانِكُمْ وَ
أَنْتُمْ بَینَ صَرِیعٍ فِى الْمِحْرَابِ قَدْ فَلَقَ السَّیفُ
هَامَتَهُ وَ شَهِیدٍ فَوْقَ الْجَنَازَةِ قَدْ شُكَّتْ أَكْفَانُهُ
بِالسِّهَامِ وَ قَتِیلٍ
بِالْعَرَاءِ قَدْ رُفِعَ فَوْقَ الْقَنَاةِ رَأْسُهُ وَ مُكَبَّلٍ فِى السِّجْنِ
قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِیدِ أَعْضَاؤُهُ وَ مَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ
بِجُرَعِ السَّمِّ أَمْعَاؤُهُ وَ شَمْلُكُمْ
عَبَادِیدُ تُفْنِیهِمُ الْعَبِیدُ وَ أَبْنَاءُ الْعَبِیدِ
فَهَلِ الْمِحَنُ یا سَادَتِی إِلّا الَّتِی لَزِمَتْكُمْ وَ
الْمَصَائِبُ إِلّا الَّتِی عَمَّتْكُمْ وَ الْفَجَائِعُ إِلّا الَّتِی
خَصَّتْكُمْ وَ الْقَوَارِعُ إِلّا الَّتِی طَرَقَتْكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ
عَلَیكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ.
بعد قبر منور را
ببوس و بگو:
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی یا آلَ
الْمُصْطَفَى إِنَّا لا نَمْلِكُ إِلّا أَنْ نَطُوفَ حَوْلَ مَشَاهِدِكُمْ وَ
نُعَزِّی فِیهَا أَرْوَاحَكُمْ عَلَى هَذِهِ الْمَصَائِبِ الْعَظِیمَةِ
الْحَالَّةِ بِفِنَائِكُمْ وَ الرَّزَایا الْجَلِیلَةِ النَّازِلَةِ
بِسَاحَتِكُمُ الَّتِی أَثْبَتَتْ فِی قُلُوبِ شِیعَتِكُمُ
الْقُرُوحَ وَ أَوْرَثَتْ أَكْبَادَهُمُ الْجُرُوحَ وَ زَرَعَتْ فِی
صُدُورِهِمُ الْغُصَصَ فَنَحْنُ نُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّا قَدْ شَارَكْنَا أَوْلِیاءَكُمْ
وَ أَنْصَارَكُمُ الْمُتَقَدِّمِینَ فِی إِرَاقَةِ دِمَاءِ النَّاكِثِینَ
وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ وَ قَتَلَةِ أَبِی عَبْدِ
اللَّهِ سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیهِ السَّلامُ یوْمَ
كَرْبَلاءَ بِالنِّیّاتِ وَ الْقُلُوبِ وَ التَّأَسُّفِ عَلَى فَوْتِ تِلْكَ
الْمَوَاقِفِ الَّتِی حَضَرُوا لِنُصْرَتِكُمْ وَ عَلَیكُمْ مِنَّا
السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
بعد قبر شریف را بین خود و قبله قرار بده و بگو:
اَللَّهُمَّ یا ذَا الْقُدْرَةِ الَّتِی صَدَرَ
عَنْهَا الْعَالَمُ مُكَوَّنا مَبْرُوءا عَلَیهَا مَفْطُورا تَحْتَ ظِلِّ
الْعَظَمَةِ فَنَطَقَتْ شَوَاهِدُ صُنْعِكَ فِیهِ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ
لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ مُكَوِّنُهُ وَ بَارِئُهُ وَ فَاطِرُهُ ابْتَدَعْتَهُ لا
مِنْ شَیءٍ وَ لا عَلَى شَیءٍ وَ لا فِی شَیءٍ وَ لا
لِوَحْشَةٍ دَخَلَتْ عَلَیكَ إِذْ لا غَیرُكَ وَ لا حَاجَةٍ بَدَتْ
لَكَ فِی تَكْوِینِهِ وَ لا لاسْتِعَانَةٍ مِنْكَ عَلَى
الْخَلْقِ بَعْدَهُ بَلْ أَنْشَأْتَهُ لِیكُونَ
دَلِیلًا عَلَیكَ بِأَنَّكَ بَائِنٌ مِنَ الصُّنْعِ فَلا یطِیقُ
الْمُنْصِفُ لِعَقْلِهِ إِنْكَارَكَ وَ الْمَوْسُومُ بِصِحَّةِ الْمَعْرِفَةِ
جُحُودَكَ أَسْأَلُكَ بِشَرَفِ الْإِخْلاصِ فِی تَوْحِیدِكَ وَ
حُرْمَةِ التَّعَلُّقِ بِكِتَابِكَ وَ أَهْلِ بَیتِ نَبِیِّكَ أَنْ
تُصَلِّی عَلَى آدَمَ بَدِیعِ فِطْرَتِكَ وَ بِكْرِ حُجَّتِكَ وَ
لِسَانِ قُدْرَتِكَ وَ الْخَلِیفَةِ فِی بَسِیطَتِكَ وَ عَلَى
مُحَمَّدٍ الْخَالِصِ مِنْ صَفْوَتِكَ وَ الْفَاحِصِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ وَ
الْغَائِصِ الْمَأْمُونِ عَلَى مَكْنُونِ سَرِیرَتِكَ بِمَا أَوْلَیتَهُ
مِنْ نِعْمَتِكَ بِمَعُونَتِكَ وَ عَلَى مَنْ بَینَهُمَا مِنَ النَّبِیینَ
وَ الْمُكَرَّمِینَ وَ الْأَوْصِیاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ
وَ أَنْ تَهَبَنِی لِإِمَامِی هَذَا.
پس پهلوى روى خود را بر ضریح مبارك بگذار و بگو:
اَللَّهُمَّ بِمَحَلِّ هَذَا السَّیِّدِ مِنْ
طَاعَتِكَ وَ بِمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكَ لا تُمِتْنِی فُجَاءَةً وَ لا
تَحْرِمْنِی تَوْبَةً وَ ارْزُقْنِی الْوَرَعَ عَنْ مَحَارِمِكَ دِینا
وَ دُنْیا وَ اشْغَلْنِی بِالآخِرَةِ عَنْ طَلَبِ الْأُولَى وَ
وَفِّقْنِی لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى وَ جَنِّبْنِی اتِّبَاعَ
الْهَوَى وَ الاغْتِرَارَ بِالْأَبَاطِیلِ وَ الْمُنَى اَللَّهُمَّ اجْعَلِ
السَّدَادَ فِی قَوْلِی وَ الصَّوَابَ فِی فِعْلِی وَ
الصِّدْقَ وَ الْوَفَاءَ فِی ضَمَانِی وَ وَعْدِی وَ الْحِفْظَ
وَ الْإِینَاسَ مَقْرُونَینِ بِعَهْدِی وَ وَعْدِی وَ
الْبِرَّ وَ الْإِحْسَانَ مِنْ شَأْنِی وَ خُلُقِی وَ اجْعَلِ
السَّلامَةَ لِی شَامِلَةً وَ الْعَافِیةَ بِی مُحِیطَةً
مُلْتَفَّةً وَ لَطِیفَ صُنْعِكَ وَ عَوْنِكَ مَصْرُوفًا إِلَیَّ وَ
حُسْنَ تَوْفِیقِكَ وَ یسْرِكَ مَوْفُورًا عَلَیَّ وَ أَحْینِی
یا رَبِّ سَعِیدًا وَ تَوَفَّنِی شَهِیدًا وَ طَهِّرْنِی
لِلْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَهُ اَللَّهُمَّ وَ اجْعَلِ الصِّحَّةَ وَ النُّورَ فِی
سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ الْجِدَةَ وَ الْخَیرَ فِی طُرُقِی
وَ الْهُدَى وَ الْبَصِیرَةَ فِی دِینِی وَ مَذْهَبِی
وَ الْمِیزَانَ أَبَدًا نَصْبَ عَینِی وَ الذِّكْرَ وَ
الْمَوْعِظَةَ شِعَارِی وَ دِثَارِی وَ الْفِكْرَةَ وَ الْعِبْرَةَ
أُنْسِی وَ عِمَادِی وَ مَكِّنِ الْیقِینَ فِی
قَلْبِی وَ اجْعَلْهُ أَوْثَقَ الْأَشْیاءِ فِی نَفْسِی
وَ اغْلِبْهُ عَلَى رَأْیی وَ عَزْمِی وَ اجْعَلِ الْإِرْشَادَ
فِی عَمَلِی وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِكَ مِهَادِی وَ
سَنَدِی وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ وَ قَدَرِكَ أَقْصَى عَزْمِی وَ
نِهَایتِی وَ أَبْعَدَ هَمِّی وَ غَایتِی حَتَّى لا
أَتَّقِی أَحَدًا مِنْ خَلْقِكَ بِدِینِی وَ لا أَطْلُبَ بِهِ
غَیرَ آخِرَتِی وَ لا أَسْتَدْعِی مِنْهُ إِطْرَائِی وَ
مَدْحِی وَ اجْعَلْ خَیرَ الْعَوَاقِبِ عَاقِبَتِی وَ خَیرَ
الْمَصَایرِ مَصِیرِی وَ أَنْعَمَ الْعَیشِ عَیشِی
وَ أَفْضَلَ الْهُدَى هُدَای وَ أَوْفَرَ الْحُظُوظِ حَظِّی وَ
أَجْزَلَ الْأَقْسَامِ قِسْمِی وَ نَصِیبِی وَ كُنْ لِی یا
رَبِّ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَلِیًّا وَ إِلَى كُلِّ خَیرٍ دَلِیلًا
وَ قَائِدًا وَ مِنْ كُلِّ بَاغٍ وَ حَسُودٍ ظَهِیرًا وَ مَانِعًا اَللَّهُمَّ
بِكَ اعْتِدَادِی وَ عِصْمَتِی وَ ثِقَتِی وَ تَوْفِیقِی
وَ حَوْلِی وَ قُوَّتِی وَ لَكَ مَحْیای وَ مَمَاتِی
وَ فِی قَبْضَتِكَ سُكُونِی وَ حَرَكَتِی وَ إِنَّ بِعُرْوَتِكَ
الْوُثْقَى اسْتِمْسَاكِی وَ وُصْلَتِی وَ عَلَیكَ فِی
الْأُمُورِ كُلِّهَا اعْتِمَادِی وَ تَوَكُّلِی وَ مِنْ عَذَابِ
جَهَنَّمَ وَ مَسِّ سَقَرَ نَجَاتِی وَ خَلاصِی وَ فِی دَارِ
أَمْنِكَ وَ كَرَامَتِكَ مَثْوَای وَ مُنْقَلَبِی وَ عَلَى أَیدِی
سَادَتِی وَ مَوَالِیَّ آلِ الْمُصْطَفَى فَوْزِی وَ فَرَجِی
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ
وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ اغْفِرْ لِی
وَ لِوَالِدَیَّ وَ مَا وَلَدَا وَ أَهْلِ بَیتِی وَ جِیرَانِی
وَ لِكُلِّ مَنْ قَلَّدَنِی یدًا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ
الْمُؤْمِنَاتِ إِنَّكَ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ [وَ السَّلامُ عَلَیكَ وَ
رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ]
دعای عالیة المضامین
كه بعد از زیارت هر یك از ائمه علیهم السّلام
خوانده مىشود
و این دعا را سیّد بن طاوس در مصباح الزّایر
بعد از زیارت جامعه مذكوره نقل فرموده و آن دعاى شریف این است:
اَللَّهُمَّ إِنِّی زُرْتُ هَذَا الْإِمَامَ مُقِرًّا
بِإِمَامَتِهِ مُعْتَقِدًا لِفَرْضِ طَاعَتِهِ فَقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ بِذُنُوبِی
وَ عُیوبِی وَ مُوبِقَاتِ آثَامِی وَ كَثْرَةِ سَیّئَاتِی
وَ خَطَایای وَ مَا تَعْرِفُهُ مِنِّی مُسْتَجِیرًا
بِعَفْوِكَ مُسْتَعِیذًا بِحِلْمِكَ رَاجِیًا رَحْمَتَكَ لاجِئًا
إِلَى رُكْنِكَ عَائِذًا بِرَأْفَتِكَ مُسْتَشْفِعًا بِوَلِیِّكَ وَ ابْنِ
أَوْلِیائِكَ وَ صَفِیِّكَ وَ ابْنِ أَصْفِیائِكَ وَ أَمِینِكَ
وَ ابْنِ أُمَنَائِكَ وَ خَلِیفَتِكَ وَ ابْنِ خُلَفَائِكَ اَلَّذِینَ
جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلَى رَحْمَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ وَ الذَّرِیعَةَ
إِلَى رَأْفَتِكَ وَ غُفْرَانِكَ اَللَّهُمَّ وَ أَوَّلُ حَاجَتِی إِلَیكَ
أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی عَلَى كَثْرَتِهَا وَ
أَنْ تَعْصِمَنِی فِیمَا بَقِی مِنْ عُمْرِی وَ تُطَهِّرَ
دِینِی مِمَّا یدَنِّسُهُ وَ یشِینُهُ وَ یزْرِی
بِهِ وَ تَحْمِیهُ مِنَ الرَّیبِ وَ الشَّكِّ وَ الْفَسَادِ وَ
الشِّرْكِ وَ تُثَبِّتَنِی عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ ذُرِّیتِهِ
النُّجَبَاءِ السُّعَدَاءِ صَلَوَاتُكَ عَلَیهِمْ وَ رَحْمَتُكَ وَ سَلامُكَ
وَ بَرَكَاتُكَ وَ تُحْیینِی مَا أَحْییتَنِی
عَلَى طَاعَتِهِمْ وَ تُمِیتَنِی إِذَا أَمَتَّنِی عَلَى
طَاعَتِهِمْ وَ أَنْ لا تَمْحُوَ مِنْ قَلْبِی مَوَدَّتَهُمْ وَ
مَحَبَّتَهُمْ وَ بُغْضَ أَعْدَائِهِمْ وَ مُرَافَقَةَ أَوْلِیائِهِمْ وَ
بِرَّهُمْ وَ أَسْأَلُكَ یا رَبِّ أَنْ تَقْبَلَ ذَلِكَ مِنِّی وَ
تُحَبِّبَ إِلَی عِبَادَتَكَ وَ الْمُوَاظَبَةَ عَلَیهَا وَ
تُنَشِّطَنِی لَهَا وَ تُبَغِّضَ إِلَی مَعَاصِیكَ وَ
مَحَارِمَكَ وَ تَدْفَعَنِی عَنْهَا وَ تُجَنِّبَنِی التَّقْصِیرَ
فِی صَلَوَاتِی وَ الاسْتِهَانَةَ بِهَا وَ التَّرَاخِی عَنْهَا
وَ تُوَفِّقَنِی لِتَأْدِیَتِهَا كَمَا فَرَضْتَ وَ أَمَرْتَ بِهِ
عَلَى سُنَّةِ رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ رَحْمَتُكَ وَ
بَرَكَاتُكَ خُضُوعًا وَ خُشُوعًا وَ تَشْرَحَ صَدْرِی لإِیتَاءِ
الزَّكَاةِ وَ إِعْطَاءِ الصَّدَقَاتِ وَ بَذْلِ الْمَعْرُوفِ وَ الْإِحْسَانِ
إِلَى شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ مُوَاسَاتِهِمْ
وَ لا تَتَوَفَّانِی إِلّا بَعْدَ أَنْ تَرْزُقَنِی حِجَّ بَیتِكَ
الْحَرَامِ وَ زِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّكَ وَ قُبُورِ الْأَئِمَّةِ
عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ أَسْأَلُكَ یا رَبِّ تَوْبَةً نَصُوحا
تَرْضَاهَا وَ نِیةً تَحْمَدُهَا وَ عَمَلًا صَالِحًا تَقْبَلُهُ وَ أَنْ
تَغْفِرَ لِی وَ تَرْحَمَنِی إِذَا تَوَفَّیتَنِی وَ
تُهَوِّنَ عَلَی سَكَرَاتِ الْمَوْتِ وَ تَحْشُرَنِی فِی
زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ
وَ تُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ وَ تَجْعَلَ دَمْعِی غَزِیرًا
فِی طَاعَتِكَ وَ عَبْرَتِی جَارِیةً فِیمَا یقَرِّبُنِی
مِنْكَ وَ قَلْبِی عَطُوفًا عَلَى أَوْلِیائِكَ وَ تَصُونَنِی
فِی هَذِهِ الدُّنْیا مِنَ الْعَاهَاتِ وَ الآفَاتِ وَ الْأَمْرَاضِ
الشَّدِیدَةِ وَ الْأَسْقَامِ الْمُزْمِنَةِ وَ جَمِیعِ أَنْوَاعِ
الْبَلاءِ وَ الْحَوَادِثِ وَ تَصْرِفَ قَلْبِی عَنِ الْحَرَامِ وَ
تُبَغِّضَ إِلَی مَعَاصِیكَ وَ تُحَبِّبَ إِلَی الْحَلالَ وَ
تَفْتَحَ لِی أَبْوَابَهُ وَ تُثَبِّتَ نِیَّتِی وَ فِعْلِی
عَلَیهِ وَ تَمُدَّ فِی عُمْرِی وَ تُغْلِقَ أَبْوَابَ
الْمِحَنِ عَنِّی وَ لا تَسْلُبَنِی مَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ
وَ لا تَسْتَرِدَّ شَیئًا مِمَّا أَحْسَنْتَ بِهِ إِلَیَّ وَ لا
تَنْزِعَ مِنِّی النِّعَمَ الَّتِی أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ وَ
تَزِیدَ فِیمَا خَوَّلْتَنِی وَ تُضَاعِفَهُ أَضْعَافًا
مُضَاعَفَةً وَ تَرْزُقَنِی مَالًا كَثِیرًا وَاسِعًا سَائِغًا هَنِیئًا
نَامِیًا وَافِیًا وَ عِزّا بَاقِیًا كَافِیًا وَ جَاهًا
عَرِیضًا مَنِیعًا وَ نِعْمَةً سَابِغَةً عَامَّةً وَ تُغْنِینِی
بِذَلِكَ عَنِ الْمَطَالِبِ الْمُنَكَّدَةِ وَ الْمَوَارِدِ الصَّعْبَةِ وَ
تُخَلِّصَنِی مِنْهَا مُعَافًى فِی دِینِی وَ نَفْسِی
وَ وَلَدِی وَ مَا أَعْطَیتَنِی وَ مَنَحْتَنِی وَ
تَحْفَظَ عَلَیَّ مَالِی وَ جَمِیعَ مَا خَوَّلْتَنِی وَ
تَقْبِضَ عَنِّی أَیدِی الْجَبَابِرَةِ وَ تَرُدَّنِی
إِلَى وَطَنِی وَ تُبَلِّغَنِی نِهَایةَ أَمَلِی فِی
دُنْیای وَ آخِرَتِی وَ تَجْعَلَ عَاقِبَةَ أَمْرِی
مَحْمُودَةً حَسَنَةً سَلِیمَةً وَ تَجْعَلَنِی رَحِیبَ
الصَّدْرِ وَاسِعَ الْحَالِ حَسَنَ الْخُلُقِ بَعِیدا مِنَ الْبُخْلِ وَ
الْمَنْعِ وَ النِّفَاقِ وَ الْكِذْبِ وَ الْبَهْتِ وَ قَوْلِ الزُّورِ وَ
تُرْسِخَ فِی قَلْبِی مَحَبَّةَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتِهِمْ
وَ تَحْرُسَنِی یا رَبِّ فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ
مَالِی وَ وَلَدِی وَ أَهْلِ حُزَانَتِی وَ إِخْوَانِی وَ
أَهْلِ مَوَدَّتِی وَ ذُرِّیتِی بِرَحْمَتِكَ وَ جُودِكَ اَللَّهُمَّ
هَذِهِ حَاجَاتِی عِنْدَكَ وَ قَدِ اسْتَكْثَرْتُهَا لِلُؤْمِی وَ
شُحِّی وَ هِی عِنْدَكَ صَغِیرَةٌ حَقِیرَةٌ وَ عَلَیكَ
سَهْلَةٌ یسِیرَةٌ فَأَسْأَلُكَ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ عِنْدَكَ وَ بِحَقِّهِمْ عَلَیكَ
وَ بِمَا أَوْجَبْتَ لَهُمْ وَ بِسَائِرِ أَنْبِیائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ
أَصْفِیائِكَ وَ أَوْلِیائِكَ الْمُخْلَصِینَ مِنْ عِبَادِكَ وَ
بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ لَمَّا قَضَیتَهَا كُلَّهَا وَ
أَسْعَفْتَنِی بِهَا وَ لَمْ تُخَیِّبْ أَمَلِی وَ رَجَائِی
اَللَّهُمَّ وَ شَفِّعْ صَاحِبَ هَذَا الْقَبْرِ فِیَّ یا سَیِّدِی
یا وَلِیَّ اللَّهِ یا أَمِینَ اللَّهِ أَسْأَلُكَ أَنْ
تَشْفَعَ لِی إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی هَذِهِ الْحَاجَاتِ
كُلِّهَا بِحَقِّ آبَائِكَ الطَّاهِرِینَ وَ بِحَقِّ أَوْلادِكَ
الْمُنْتَجَبِینَ فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ
الْمَنْزِلَةَ الشَّرِیفَةَ وَ الْمَرْتَبَةَ الْجَلِیلَةَ وَ
الْجَاهَ الْعَرِیضَ اَللَّهُمَّ لَوْ عَرَفْتُ مَنْ هُوَ أَوْجَهُ عِنْدَكَ
مِنْ هَذَا الْإِمَامِ وَ مِنْ آبَائِهِ وَ أَبْنَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَلَیهِمُ
السَّلامُ وَ الصَّلاةُ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِی وَ قَدَّمْتُهُمْ أَمَامَ
حَاجَتِی وَ طَلِبَاتِی هَذِهِ فَاسْمَعْ مِنِّی وَ اسْتَجِبْ
لِی وَ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
اَللَّهُمَّ وَ مَا قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْأَلَتِی وَ عَجَزَتْ عَنْهُ قُوَّتِی
وَ لَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتِی مِنْ صَالِحِ دِینِی وَ دُنْیای
وَ آخِرَتِی فَامْنُنْ بِهِ عَلَیَّ وَ احْفَظْنِی وَ احْرُسْنِی
وَ هَبْ لِی وَ اغْفِرْ لِی وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ أَوْ
مَكْرُوهٍ مِنْ شَیطَانٍ مَرِیدٍ أَوْ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ أَوْ
مُخَالِفٍ فِی دِینٍ أَوْ مُنَازِعٍ فِی دُنْیا أَوْ
حَاسِدٍ عَلَی نِعْمَةً أَوْ ظَالِمٍ أَوْ بَاغٍ فَاقْبِضْ عَنِّی یَدَهُ
وَ اصْرِفْ عَنِّی كَیدَهُ وَ اشْغَلْهُ [عَنِّی] بِنَفْسِهِ
وَ اكْفِنِی شَرَّهُ وَ شَرَّ أَتْبَاعِهِ وَ شَیاطِینِهِ وَ
أَجِرْنِی مِنْ كُلِّ مَا یَضُرُّنِی وَ یَجْحِفُ بِی
وَ أَعْطِنِی جَمِیعَ الْخَیرِ كُلِّهِ مِمَّا أَعْلَمُ وَ
مِمَّا لا أَعْلَمُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ
اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَی وَ لِإِخْوَانِی وَ أَخَوَاتِی
وَ أَعْمَامِی وَ عَمَّاتِی وَ أَخْوَالِی وَ خَالاتِی وَ
أَجْدَادِی وَ جَدَّاتِی وَ أَوْلادِهِمْ وَ ذَرَارِیهِمْ وَ
أَزْوَاجِی وَ ذُرِّیاتِی وَ أَقْرِبَائِی وَ أَصْدِقَائِی
وَ جِیرَانِی وَ إِخْوَانِی فِیكَ مِنْ أَهْلِ الشَّرْقِ
وَ الْغَرْبِ وَ لِجَمِیعِ أَهْلِ مَوَدَّتِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
وَ الْمُؤْمِنَاتِ اَلْأَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ لِجَمِیعِ
مَنْ عَلَّمَنِی خَیرًا أَوْ تَعَلَّمَ مِنِّی عِلْمًا اَللَّهُمَّ
أَشْرِكْهُمْ فِی صَالِحِ دُعَائِی وَ زِیارَتِی
لِمَشْهَدِ حُجَّتِكَ وَ وَلِیِّكَ وَ أَشْرِكْنِی فِی صَالِحِ
أَدْعِیتِهِمْ بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ
بَلِّغْ وَلِیَّكَ مِنْهُمُ السَّلامَ وَ السَّلامُ عَلَیكَ وَ
رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ یا سَیدِی یا مَوْلای
یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ (بجاى این كلمه نام امامى را كه
زیارت مىكند و نام پدر آن بزرگوار را بگوید) صَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ
وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ أَنْتَ وَسِیلَتِی إِلَى اللَّهِ وَ
ذَرِیعَتِی إِلَیهِ وَ لِی حَقُّ مُوَالاتِی وَ
تَأْمِیلِی فَكُنْ شَفِیعِی إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
فِی الْوُقُوفِ عَلَى قِصَّتِی هَذِهِ وَ صَرْفِی عَنْ مَوْقِفِی
هَذَا بِالنُّجْحِ بِمَا سَأَلْتُهُ كُلِّهِ بِرَحْمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ اَللَّهُمَّ
ارْزُقْنِی عَقْلًا كَامِلًا وَ لُبّا رَاجِحًا وَ عِزّا بَاقِیًا وَ
قَلْبًا زَكِیًّا وَ عَمَلًا كَثِیرًا وَ أَدَبًا بَارِعًا وَ اجْعَلْ
ذَلِكَ كُلَّهُ لِی وَ لا تَجْعَلْهُ عَلَی بِرَحْمَتِكَ یا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
زیارت امام زادگان
هرامام زاده ای را به زیارتی که از برای
امام زادگان نقل شده میتوان زیارت کرد و گفت :
اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَاالسَّیِّدُ
الزَّکِی الطّاهِرُالْوَلِی وَالدّاعِی الْحَفِی اَشْهَدُ
اَنَّکَ قُلْتَ حَقًّا وَنَطَقْتَ حَقًّا وَ صِدْ قاً وَدَعَوْتَ اِلَی
مَولَای وَمَولَاکَ عَلانِیةً وَسِرّاً فازَمُتَّبِعُکَ وَ نَجَی
مُصَدِّقُکَ وَ خَابَ وَ خَسِرَ مُکَذِّ بُکَ وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْکَ اِشْهَدْ لِی
بِهذِهِ الشَّهادَةِ لِأکُونَ مِنَ الْفائِزِینَ بِمَعْرِفَتِکَ وَطاعَتِکَ
وَتَصْدیقِکَ وَاتِّباعِکَ وَالسَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدِی
وَابْنَ سَیِّدِی اَنْتَ بابُ اللهِ الْمُؤْتَی مِنْهُ
وَالْمَاْ خُوذُ عَنْهُ اَتَیتُکَ زائِراً وَحَاجَاتِی لَکَ
مُسْتَوْدِعاً وَهَااَنَا ذا اَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَاَما نَتِی
وَخَواتِیمَ عَمَلِی وَ جَوامِعَ اَمَلِی اِلی مُنْتَهَی
اَجَلِی وَالسَّلامُ عَلَیکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ . (واضافه
میكنی) وَ السَّلامُ عَلَیكَ یا 000 «نام امام
زاده را میگوئی»عَلَیهِ السَّلام وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ
بَرَكاتُهُ.
ایضا می شود به این زیارت که از
برا ی اولاد ائمه علیهم السّلام نقل شده زیارت کرد وگفت :
اَلسَّلَامُ عَلَی جَدِّکَ الْمُصْطَفَی
اَلسَّلَامُ عَلَی اَبِیکَ الْمُرتَضَی اَلرِّضَا اَلسَّلَامُ
عَلَی السَّیِّدَینِ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ اَلسَّلَامُ
عَلَی خَدِ یجَةَ اُمِّ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
اَلسَّلَامُ عَلَی فَاطِمَةَ اُمِّ الْاَ ئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ
اَلسَّلَامُ عَلَی النُّفُوسِ الْفاخِرَةّ بُحُورِالْعُلُومِ الزَّاخِرَةِ
شُفَعَائِی فِی الْأَخِرَةِ وَاَوْلِیائِی عِنْدَ عَوْدِ
الرُّوحِ اِلَی الْعِظَامِ النَّاخِرَةِ اَئِمَّةِ الْخَلْقِ وَوُلَاةِ
الْخَلْقِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الشَّخْصُ الشَّرِیفُ
الطَّاهِرُ الْکَرِیمُ اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلَهَ اِلّا اللهُ وَ اَنَّ
مُحَمَّدًا عَبْدُ هُ وَمُصْطَفَاهُ وَاَنَّ عَلِیًّا وَلِیُّهُ
وَمُجْتَبَاهُ وَاَنَّ الْأِمَامَةَ فِی وُلْدِهِ اِلَی یوْمِ
الدِّینِ نَعْلَمُ ذَالِکَ عِلْمَ الْیقِینِ وَنَحْنُ لِذَلِکَ
مُعْتَقِدُونَ وَفِی نَصْرِهِمْ مُجْتَهِدُونَ. (واضافه میكنی)
وَ السَّلامُ عَلَیكَ یا 000 «نام امام زاده را
میگوئی»عَلَیهِ السَّلام وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ.
حدیث:
امام باقر علیه السّلام : فى قَولِهِ وَ قُولُوا
لِلنَّاسِ حُسْناً قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یقَالَ
لَكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ
الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ
الْمُلْحِفَ وَ یحِبُّ الْحَی الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ
الْمُتَعَفِّفَ. درباره این گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگویید»
فرمود: بهترین سخنى كه دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها
بگویید، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهنده، زخم زبان زن بر
مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حیا و بردبار و
عفیفِ پارسا را دوست دارد. «امالى (صدوق) ص 254»
رسول اكرم صلّى اللّه علیه و آله : یا عَلِی
أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشْبَهِكُمْ بِی خُلُقاً قَالَ بَلَى یا
رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَ أَعْظَمُكُمْ حِلْماً وَ
أَبَرُّكُمْ بِقَرَابَتِهِ وَ أَشَدُّكُمْ مِنْ نَفْسِهِ إِنْصَافا. به امیرالمؤمنین
علیه السلام فرمودند: آیا تو را خبر ندهم كه اخلاق كدام یك از
شما به من شبیه تر است؟ عرض كردند: آرى، اى رسول خدا. فرمودند: آن كس كه از
همه شماخوش اخلاق تر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیكوكارتر و با
انصاف تر باشد. «من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 370 »
امام صادق علیه السّلام : ثَلَاثَةٌ لَا تُعْرَفُ
إِلَّا فِی ثَلَاثِ مَوَاطِنَ- لَا یعْرَفُ الْحَلِیمُ إِلَّا
عِنْدَ الْغَضَبِ وَ لَا الشُّجَاعُ إِلَّا عِنْدَ الْحَرْبِ وَ لَا أَخٌ إِلَّا
عِنْدَ الْحَاجَة. سه كس اند كه جز در سه جا شناخته نمى شوند: بردبار جز در هنگام
خشم، شجاع جز در جنگ و برادر جز در هنگام نیازمندى. «بحارالأنوار ج 75 ،
ص229، ح 107»
امام صادق علیه السّلام : اَلحِلمُ سِراجُ اللّه
... الْحِلْمُ یدُورُ عَلَى
خَمْسَةِ أَوْجُهٍ أَنْ یكُونَ عَزِیزاً فَیذَلَّ أَوْ یكُونَ
صَادِقاً فَیتَّهَمَ أَوْ یدْعُوَ إِلَى الْحَقِّ فَیسْتَخَفَّ
بِهِ أَوْ أَنْ یؤْذَى بِلَا جُرْمٍ أَوْ أَنْ یطْلُبَ بِالْحَقِّ فَیخَالِفُوهُ
فِیهِ فَإِذَا آتَیتَ كُلًّا مِنْهَا حَقَّهُ فَقَدْ أَصَبْتَ. بردبارى
چراغ خداست... پنج چیز است كه بردبارى مى طلبد: شخص عزیز باشد و خوار
شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت كند و سبكش بشمارند، بى گناه
باشد و اذیت شود، حق طلبى كند و با او مخالفت كنند. اگر در هر پنج مورد، به
حق رفتار كنى، بردبار هستى... . «مصباح الشریعه ص 154»
امام على علیه السّلام : اَلحِلمُ غِطاءٌ ساتِرٌ وَ
العَقلُ حِسامٌ قاطِعٌ، فَاستُر خَلَلَ خَلقِكَ بِحِلمِكَ وَ قاتِل هَواكَ
بِعَقلِكَ؛ بردبارى پرده اى پوشاننده و عقل شمشیرى برنده است، پس عیبهاى
اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان و با عقلت به جنگ هوا و هوست برخیز. «نهج
البلاغه(صبحی صالح) ص 551 ، حكمت 424»
امام على علیه السّلام : إن لَم تَكُن حَلیمًا
فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَكَ أَن یكونَ
مِنهُم؛
اشعاركربلا
این
کربلای عاشقان ای زا ئرین است - ا ینجا حریم سبط خیر
ا لمرسلین است
اینجا
حسین فرزند زهرا آ رمیده است - ما نند ا و را ما د ر گیتی
ند ید ه است
اینجاست
هفتاد و دو تن یا ران عاشق - ا ند ر کنا ر سیّد و سا
لا ر صا د ق
اینجا
حریم آ ن علمد ا ر حسین ا ست - آنکو امیر است و سپهدار حسین
ا ست
باب ا
لحو ا ئج حضرت عبا س نا مش - آ نکو فد ا کا ری و جا نبا زی مرامش
آ نکو
برا ه د ین حق د ستش جد ا شد - د ر
را ه یا ری حسین فرقش دو تا شد
ا ی
عا شقا ن کر بلا آ نجا ست ا ینجا - بنگر
حسین بن علی تنها ست ا ینجا
بشنو
صدای غربت و هل من معین را - بشنو
صد ا ی گر یه ا هل زمین را
بنگر
تو عا شو را و د شت کر بلا را - بنگر ا سا
رت را و سر بر نیزه ها را
بشنو
صد ا ی ا لعطش طفلا ن زا رش - بنگر شهید ا ن یک بیک اندر
کنا رش
عباس
و عون و قا سم و هم اکبرش را - بر روی دست افتاده جسم اصغرش را
بشنو
صد ا ی زینب و صغرا و کلثو م - اهل حرم د ر نا له با طفلا ن معصوم
بنگر
به تل
ز ینبیه ز ینب
ز ا ر - نظا ره گر بر قتلگه با قلب
ا فکا ر
بشنو
صد ا ی ا لعطش ا ز قتلگه را - بشنو صد ا ی نا له ها از خیمه
گه را
بنگر میا
ن قتلگه نو
ر خد ا ئی
- د ر را ه د ین حق حسین گشته
فدائی
بنگرتویک
شش گوشه قبری راد راینجا - قبر حسین بن علی
آ ن پو ر زهرا
پا ئین پا
ی قبر ا و شد
قبر ا کبر - ا ند ر کنا ر سینه
ا و قبر ا صغر
یا
د ا ز محرم میکن و ا ز روز عاشور - ای زائرین ای عاشقان ای
باقری پور
شعراز
ابوالقاسم حسینجانی
برگرفته
از کتاب عشق کبریت نیست که بی خطرش را بسازند
جاده
و اسب مهیاست بیا تا برویم - کربلا منتظر ماست بیا تا
برویم
ایستاده
است به تفسیر قیامت زینب - آن سوی واقعه پیداست
بیا تا برویم
خاک
در خون خدا می شکفد می بالد - آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم
تیغ
در معرکه می افتد و برمی خیزد - رقص شمشیر چه
زیباست بیا تا برویم
از
سراشیبی تردید اگر برگردیم - عرش زیر قدم ماست
بیا تا برویم
زره
از موج بپوشیم ردا از توفان - راه ما از دل دریاست بیا تا
برویم
کاش
ای کاش که دنیای عطش می فهمید - آب مهریه
زهراست بیا تا برویم
چیزی
از راه نمانده است چرا برگردیم - آخر راه همین جاست بیا تا
برویم
فرصتی
باشد اگر باز در این آمد و رفت - تا همین امشب و فرداست بیا تا
برویم
شعرازباقری
پور كربلا یا كربلا یا كربلا یا كربلا
بعضی
ازدوستان درحرم امام حسین علیه السلام شعربرمشامم میرسد هرلحظه
بوی كربلا را میخواندند كه مورد ایراد بعضی ازدوستان دیگر
بود
به همین
جهة این شعر را سرودم كه درلحظات ورود به كربلا یا درحرم امام حسین
علیه السلام بخوانند واینجانب را دعا كنند
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
برمشامم
میرسدخوش عطروبوی كربلا - شكرحق بردل نماندم آرزوی كربلا
تشنه
بودم بهر یك جرعه ازاین آبِ فرات - شدنصیب آبِ فراتم ازسبوی
كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
سالها
درآرزوی كربلا هرروزوشب - بوده ایم ازعشق مولا دائمًا درتاب و تب
شدنصیب
اینك زیارتگاهِ آن عالی نسب - آمدیم ازراهِ دوری تا
بكوی كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
آرزوی
كربلا اندردلِ پیروجوان - ازازل بوده است و باشد هرزمان و هرمكان
دردلِ
هرشیعه ای ازكربلا باشد نشان - چونكه باشد در گِلِ ما رنگ وبوی
كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
آدم
وموسی و عیسی حضرتِ نوح و خلیل - ساكنانِ آسمانها و جنابِ
جبرئیل
آبِ
دریای فرات و زمزم و هم سلسبیل - جملگی بودند اندر جستجوی
كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
هركه
آمد كربلا گریان شد ازبهرِ حسین - بهرِ مظلومی مولا درعزا و
شوروشین
چونكه
بیند قتلگاه و جای آن تیغ و سُنین - خیمه گاه و زینبیه
شهرو كوی كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
افتخارِما
همین بس كربلائی گشته ایم - درزمینِ كربلا اهلِ ولائی
گشته ایم
برسرِ
پیمانِ آن قالوا بلائی گشته ایم - دروجودِ ما نشان از خلق و خوی
كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
بارالها
كن نصیبم این سفر را بارها - هم نجف هم كربلا هم كاظمین وسامرا
باقری
باشد برای زائرین نوحه سرا - آبروئی دِه بِما از آبروی
كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
یاحسین
بن علی ماجمله زوّارِ توایم - درتوسّل جملگی اینك به
دربارِتوایم
برسرو
سینه زنان جمله عزادارِ توایم - آمدیم از راهِ دوری ما
بسوی كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
یا
ابالفضلِ علمدار ای شهیدِ كربلا - قبلهِ حاجاتِ مائی حاجت ما كن
روا
دردمندو
مستمندیم و بدربارت گدا - آمده بهرِگدائی ما بسوی كربلا
كربلا
یا كربلا یا كربلا یا كربلا - كربلا یا كربلا یا
كربلا یا كربلا
شعرازمؤلف
باقری پور: زا ئرین ا ینجا ست شهرکربلا
کتاب
در تاریخ 10/6/84 به این قسمت رسید در اخبار و روزنامه ها این
نوید داده شد که از
اول
مهرماه 84 زائرین می توانند با اتوبوسها به عراق سفر کنند و این
شعر توسط مؤلف سروده شد.
زا ئرین ا ینجا
ست شهر کر بلا - کربلا یـعــنی غـم و رنـج و بلا
کربلا
یعنی ز یا ر تگا
ه عشق - کربلا یعنی که
خلو تگا ه عشق
کربلا یعنی حسین
بن علی - آنکه دل ا ز عشق او
شد منجلی
کربلا یعنی که مر
د ا ن خد ا - در ره د ین ا لهی جا
ن فـد ا
کربلا
یعنی که هفتا د و د و تن - گِرد آ ن مظلوم بی غسل
و کفن
کربلا
یعنی که ا ز قحطی آ ب - گشته عاشورا د ل طفلان کیا
ب
کربلا
یعنی که با سو ز و گد ا ز - ظهر عاشورا حسین خواند نما ز
کربلا
یعنی که ا یمان و یقین - میشو د تکمیل
د ر آ ن سرزمین
کربلا یعنی که حج یعنی جهاد - یا تو لّی و تبرّ
ا ی عـبا د
کربلا
شد بر تر ا ز عرش برین - چونکه با
خون شهیدان شد عجین
کربلا
شد برتر ا ز بیت ا لحرا م - چون در او شد بهر دین حق قیام
خفته
در این خاک هفتاد و دو تن - یا و را ن آ
ن شهید بی
کفن
اکبر و
عبا س و ا صغر را ببین - قا سم و عون د لا و ر را ببین
بین
حبیب آ ن پیر مرد قهرما ن - بین
زهیر و مسلم در خون طپان
سبط پیغمبر
به جسم چاک چاک - د ر میا ن قتلگه
بر رو ی خا ک
ا ز میا
ن خیمه گه بین زینبش - آمد ه با لا ی تل جا ن
بر لبش
با قری
بنگر به صد شو رو نوا - را س شا ه د ین
بروی نیزه ها
بین
الحرمین بین الحرمین سروده شده درسفرسال89
بین
الحرمین بین الحرمین - این طرف عباس، این طرف حسین
این
طرف وزیرِ درباره - این طرف شاهِ عالمین
یاحضرتِ
عباس، یاحسینِ مظلوم - یامیرِ علمدار، یا امامِ
معصوم
یا
حضرتِ عباس ای امیرِ دلها - یا حسین مظلوم ای غرب و
تنها
0000000000
اینجا
حریمِ پاكِ عباس و حسینه - همچون صفا ومروه بین الحرمینه
دراین
طرف بین حرمِ آقا ابا الفضل - آن شهِ با صولت و با صفا ابا الفضل
دراین
طرف بین حرمِ عزیزِ زهرا - شاهِ غریب و بی كسِ این
دشت و صحرا
دراین
طرف بین حرمِ حضرتِ عباس - معطّر است آن حرم از عطرِ گلِ یاس
دراین
طرف حائرِ اقدسِ حسینه - شافع امّت است و شاهِ عالمینه
دراین
طرف پیكرِ صدچاكِ ابا الفضل - غرقه بخون فتاده در خاكه ابا الفضل
دراین
طرف پیكرِ صد چاكِ حسین است - حائرِ قدس و تربتِ پاكِ حسین است
دراین
طرف قبلهِ حاجاتِه ابالفضل - كانِ سخا روحِ مناجاتِه اباالفضل
دراین
طرف آقا سفینة النّجاة است - روحِ دعا، سرچشمهِ آبِ حیات است
0000000000
این
طرف است امام حسین - شاهِ شهیدِ عالمین
این
طرف عباسِ علی است - محبتش به هر دلی است
این
طرف است خونِ خدا - شاهِ شهیدِ سرجدا
این
طرف عباسِ دلیر - سقا وسدارو امیر
باقری
بین الحرمین - بیاد عبّاس وحسین
بزن
به سینه و به سر - بریز اشكت از بصر
بگو یا
عباس و حسین - بگویا عباس و حسین
یا
سیّدی یا عبّاس یا سیّدی یا عبّاس
یا
سیّدی یا عبّاس - یا سیّدی یا عبّاس
سقای
دشت كربلا - یا سیدی یا عباس
ای
هردو دست ازتن جدا - یا سیدی یا عباس
ای
كشتهِ راهِ خدا - یا سیدی یا عباس
ای
با وفا ای با صفا - یا سیدی یا عباس
ای
یاورِ دینِ خدا - یا سیدی یا عباس
یا
سیّدی یا عبّاس - یا سیّدی یا عبّاس
ابا الفضل
ابا الفضل ابا الفضل ابا الفضل
ابا الفضل
ابا الفضل - ابا الفضل ابا الفضل
ای
قبلهِ حاجاتِ ما - اباالفضل اباالفضل
حاجاتِ
ما بنماروا - اباالفضل اباالفضل
درگاهِ
تو دارالشّفا - اباالفضل اباالفضل
مرضای
ما بده شفا - اباالفضل اباالفضل
قرضای
ما بنما ادا - اباالفضل اباالفضل
اباالفضل
اباالفضل - اباالفضل اباالفضل
اباالفضل
اباالفضل - اباالفضل اباالفضل
شعرازباقری
پور اینجا بین الحرمینه
اینجا
اینجا بین الحرمینه - اینجا اینجا بین الحرمینه
این
سو نگاه كن بگو یا عباس - این سو نگاه كن بگو یا حسین
این
طرف هست امیرِ با وفا - این طرف هست حسینِ با صفا
این
طرف هست شهید علقمه - این طرف هست عزیزِ فاطمه
این
طرف هست یلِ امّ البنین - این طرف هست حسینِ نازنین
این
طرف هست علمدارِ حسین - این طرف هست امامِ عالمین
این
طرف هست سقای تشنگان - این طرف هست امامِ دوجهان
این
طرف هست ندای یا اخا - این طرف هست شهیدِ سرجدا
این
طرف هست علم روی زمین - این طرف هست شهیدِ راهِ دین
0000000000
این
طرف بكن نگاه ای زائرِ امام حسین - دستت را بگزار رو سر بگو حسین
و یا حسین
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
این
طرف بكن نگاه قبرِ اباالفضلِ رشید - دستت را بگزار روسر یا عباسِ شهید
یا
عباس یاعباس یاعباس یاعباس - یا عباس یا عباس یا
عباس یا عباس
آن سرتو
بگیر بالا روكن بدرگاهِ خدا - بگو توای خدای ما حقّ حسینِ
سرجدا
بحقّ
عبّاسِ علی بحقّ هفتاد و دو تن - توبگذر از گناهِ ما تو ای خدای
ذو المنن
باقری
واین زائرین و هم مدیرِ كاروان***میكنند سپاسِ تو ایا
خدای مهربان
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
خیمه
گاه سروده شده توسط باقری پور محرم سال1389
یاحسین
یاحسین جان بفدایت - آمده زائرین به خیمه هایت
یا
حسین جان فدای رُخِ ماهت - زائرین آمده به خیمه گاهت
یاحسین
یاحسین خونِ خدائی - تو امامِ تمامِ شُهدائی
اندراین
خیمه ها جای تو خالی است - بین كنون خیمه ها چه
شوروحالی است
زائرین
میزنن به سینه وسر - بهرتو ای حسین سبط پیمبر
ازكجا
گویم ای حسین زهرا - من ازاین خیمه ها ودشت وصحرا
دوّمِ
محرّم چو آورم یاد - ازجگرها برآید آه و فریاد
من چه
گویم چه شد درشبِ عاشور - اندراین خیمه ها آن شبِ پرشور
روزعاشور
و این خیمه و طفلان - بهریك جرعه آبی همه نا لان
اهلبیت
اندر این خیمه گهِ تو - چشمشان سوی میدان به رهِ تو
لحظهِ
وداعت چه شورو غوغا - اندراین خیمه ها شده است برپا
اسب بی
صاحبت چون كه بیامد - شد دراین خیمه ها شور قیامت
درشبِ
یازدهم آتش بپا شد - آتش كین بپا به خیمه ها شد
خیمه
ها یك به یك درآن شبِ تار - سوخت از كینهِ شمرِ ستمكار
كودكان
جملگی در این بیابان - هریكی زیرِ یك
خارِ مغیلان
جملگی
بی كس وبی پدرو یار - جمله سرگشته و بدونِ غمخوار
این
طرف آن طرف دوان دوانند - جمله درماتم آه و فغانند
دریكی
خیمه آن عابدِ بیمار - بادلِ غم زده باتنِ تبدار
زینبِ
غم زده واله وحیران - بین آن آتش ودودِ فراوان
الغرض
این خیام و صدحكایت - درمقاتل شده همه روایت
باقری
شد كنون راوی غمها - دردها،غصّه ها،رنج والمها
یاحسین
سالارزینب شعراز؟
میرسدازاین
بیابان بوی هجران وجدائی - آمده باقلب خسته كاروان كربلائی
درمیان
دشت وصحرا - لاله های باغ زهرا - بی كس و مظلوم وتنها
یاحسین
سالارزینب - یاحسین سالارزینب
ازازل
داغ وجدائی قسمت این سرزمینه - پاسبان اهل خیمه زاده امّ
البنینه
قلب زینب
بی قراره - خداآن روزرا نیاره - ببینیه داداش نداره
یاحسین
سالارزینب - یاحسین سالارزینب
یاحسین
این سرزمین است وادی رنج وبلاها - میرسد بوی جدائی
بهرما و آل طاها
ای
امان ازروز آخر - میرودهمراه لشكر - روی نی راس برادر
یاحسین
سالارزینب - یاحسین سالارزینب
***
بوی
غم بوی جدایی بوی
هجران می رسد - کربلا آغوش خود واکن که مهمان می رسد
ناقه
ام در گل نشسته چاره ای کن یا حسین - دیر اگر
آیی کنارم بر لبم جان می رسد
حاجی
زهرا علم کن خیمه هایت در منا
- زین عطش آباد بوی عید قربان می رسد
خاک
سرخ این بیابان بوی مادر می دهد - گوش کن آوای
محزون حسین جان می رسد
گو
فرات بی مروّت اینقدر هوهو مکن - کودک ششماهه ای با کام عطشان
می رسد
کمتر
از ده روز دیگر بی برادر می شوم - روزگار عشق بازی ها به
پایان می رسد
در
همان لحظه که ترکیب رخت پاشد زهم - از حرم زینب به گیسوئی
پریشان می رسد
کمتر
از ده روز دیگر از فراز نیزه ها - درچهل منزل به گوشم صوت قرآن
میرسد
قافله
سالار زینب گو شبی بر ساربان - وقت خاتم بخشی دست سلیمان می رسد
وای
از هنگامه وصلی که یک
نیزه سوار - روبرو با خواهری پاره گریبان می رسد
***
گل
زهرا شده پر پر - شده بین خون شناور
یکی
میگه کنج مقتل - یا حسین غریب مادر
ای
همه دار و ندارم - از چه تنهایت گذارم
در
کنار پیکرِ تو - ای خوشا من جان سپارم
باغبانم
من و تنها - میون این همه گلها
من
گلی گم کرده دارم - هر طرف می جویم او را
سوزم
از داغ جدایی - پر کشیده آشنایی
شمع و
پروانه که جمعند - ای گل زهرا کجایی
من و
یک صحرای ماتم - خیمه ها و شعله و غم
گل
ریحانه شده گم - هر چه گل بوده شمردم
زینت
دوش پیمبر - ای غریب آل حیدر
از چه
روی خاک صحرا - جسم تو افتاده بی سر
ای
قتیل وادی غم - از چه ای عزیز خاتم
با
لگد کوبی اسبان - پیکرت پاشیده از هم
وقت
افتادنت ای گل - رفته پیراهنت ای گل
جای
سالمی نمانده - تا ببوسم تنت ای گل
دلم
از غصّه لبالب - روزم از ماتم تو شب
به
خدا جدایی سخته - بی تو وای از دل زینب
مانده
ای غریب و تنها - کشته ها مانده به صحرا
کمی
آهسته سفر کن - یا حسین ای گل زهرا
از
ازل عشق تو بوده - دل و از سینه ربوده
مثل
مادر تو مدینه - لبات از خشکی کبوده
تویِ
قتلگاه دلبر - اومده ناله کوثر
میگه
یک پهلو شکسته - یا حسین غریب مادر
میون
نیزه و خنجر - یه تنی افتاده بی سر
ناله
غریبی میگه - یا حسین غریب مادر
فاطمه
ناله نماید - کربلا از غم لبالب
در
برت جا مانده ارباب - پاره های قلب زینب
شعر
از ناصرالدین شاه قاجار
خرم د
لی که مـنـبــع ا نها ر و کوثر ا ست - کوثـر کـجــا زد یـده پر اشک بهـتــراست
نا م
حسـین و کرببـلا هــر د و د لـربا ست - نا م عـلــی ا کـبـــر ا ز آ ن
د لـر با تـر ا ست
ر
فـتم به کــر بلا به سر قـبــر هر شهـیــد
- دیـدم که مرقـد شـهـد ا مشک و عـنــــبرا ست
هر یک
مزا رو مرقدشان چا رگوشه داشت - شش گوشه یک ضریح درآن هفت کشوراست
پرسید
م ا ز کسی سببش را به گر یه گفت - پا
ئین پا ی
قـبــر حسین قـبـر ا کبر ا ست
نزد یک
نهر علقمه د ید
م یکی شهید - گفـتـم چرا جد ا ا ز شهـیــد
ا ن د یگر ا ست
گفتا خمو ش با ش که عبا س نو جو ا ن - منظـور ا و ا د ب به جـنــا ب برا د را ست
رفتم به خیمه
گا ه شنید م به گوش د ل - آ نجا
فغا ن ز ینب مظلو م ا طهر ا ست
عا ز م
شد م به حجله
د ا ما د کربلا - د ید م
عروس قا سم د ا ما د مضطرا ست
شعر
از سید ابوالقاسم فانی
بجز
حسین مر ا ملجأ و
پنا هی نیست - د ر ا ین
عقید ه یقین د ا رم ا شتباهی نیست
ره
نجات حسین ا ست و د و ستی حسین - بسوی حق بجز ا ز ا ین
طریق راهی نیست
بغیر
د ر گه تو یا حسین د ر د و جها ن - مرا به د
رگه د یگر حو ا له گا هی نیست
گدای
درگهت ا ی پا د شا ه کشور عشق - بچشم
ا هل نظر کم ز پا
د شا هی نیست
غلام تر ک سیا
ه تو یا حسین به حشر - به ر و
شنی رخش چهر مهر و ما هی نیست
هر آ
نکه را تو پذ یر ی خد ا ش بپذ یرد - که قرب و بعد و سفید ی
و نی سیاهی نیست
شهان
بجا ه و جلا ل غلا
م تو نرسند - که فوق آ ن بد و عا لم
جلال و جاهی نیست
گَهِ
حسا ب که ر و ز قیا متش خو ا نند - بجز
حسین مر ا یا ر و د ا د خوا هی
نیست
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی
عشق
حسین ازکوچیکی توقلب من کرده لونه - د ل منـو ربو د ه و به هـر
جا ئی میکشو نه
رنگ سیا
ه پرچما ش سفید
ی قلب منه - انگشـت نما ی مرد مم هـمه میگن سینه ز نه
شش
گوشه کرببلا ش د لم رو برد ه تا خد ا - تمـوم آ رزوم
ا ینه با ز م
بر م کرببلا
د
لم میخو ا د که تا ا بد سا کن کر بلا بشم - همسا یه همیشه
شهید نینو ا بشم
حسین
ثار ا لله حسین ثا ر ا لله - حسین ثا ر ا لله حسین ثا ر ا لله
می
خوا م که با آب فرات تواونجا درددل کنم - ازلب خشک ششما هه برم ا
و نو خجل کنم
می
خوام که سینه بزنم توعلقمه میو ن د شت - می خوام بدونم که چراساقی
به خیمه برنگشت
حسین
ثا ر ا لله حسین ثا را لله - حسین ثا را لله حسین ثا را لله
شبهای
جمعه یِ حرم شبها ی عشق وزمزمه است - زا ئر ا ول حسین ما د ر سا
دات فا طمه است
صفا ی
د شت کر بلا به نا له نیمه
شبه - خا ک پا کش عجـین با ا شک
چشا ی زینبه
دلم
رو جز به دستای عزیز زهرا نمی دم - نوکریشو به شـا
هیِ تمـو م د نیا
نمی د م
به
عشق پای زخمیه بچه های زاروغمین - دلم میخواد پا
بزارم روخا ک وخاشاک زمین
شعر
از ریاضی یزدی
بو ی
بهشت میو ز د ا ز کر
بلا ی تو - ای کشته با د جا ن د و عالم فدای تو
برخیز
و باز بر سر نی آیه ا ی
بخوا ن - ا ی من فدای آن سر از تن جدای تو
ا ند
ر منا ذ بیح یکی بود و
زند ه رفت - ا ی صد ذبیح کشته
شده در منای تو
رفتی بپا س حر مت
کعبه به کر بلا - شد کعبه
حقیقی د ل کر بلا ی تو
اجرهزارعمره
و حج د ر طو ا ف تست - ا ی مروه و صفا بفد ا ی صفا ی تو
تا با
نما ز خوف تو گر د د قبو ل
حق - شد سجده گاه اهل یقین خاک پای تو
با گفتن ر
ضا بقضا
ئک به قتلگا ه - شد متحد رضا ی خد ا با رضای
تو
تو هر
چه داشتی بخد ا دادی ا ی حسین - فرد ا خد ا ست جلّ جلا له
جزای تو
خون
خداست خون تو وجزخدای نیست - ا ی کشته خد ا بخد ا خون بها ی
تو
شعر
از محمد علی شهاب
کربلا
یک مشت خا ک سا د ه نیست - کیست بر عشق غمت دلداده نیست
بهتر
آ ن د ل ز یر گل پـنــها ن شود - بهر جا ن د ا د ن ا گر آماده نیست
مرغ د
ل گر پر کشـد ا ز سـیـنه ای - جز به خا ک پا ی
تو افتاده نیست
هـر
که را محــرا ب ا بـروی تو شد - جز به خاک و تر بتت سجاده نیست
هر د
لی کز یا د رویت گشته
مست - احتیاجی بر شر ا ب و با
د ه نیست
مرده
با شد هر که بی تو زنده است - یا کسی که در رهت جان داده نیست
ا
هل عا
لم جملگی عبد تو ا ند - غیر از این از مادر خود
زاده نیست
شعر
از کتاب راهنمای زائرین
ا لسّلا
م ا ی سرو ر آ زا د گا ن - ا لسّلا م ا ی یا و ر د رما ند گا ن
جا ن
بقربا ن
تو مظلو م شهید - د ا د ه ا ی
با خون به مظلوما ن نوید
کربلا ا ی
تر بت پا ک حسین - ا ی
د رونت جسم صد چا ک حسین
ای
حسین جان ای شه مظلوم ما - ا ی ا ما
م و ر هبر معصو م
ما
ما د
را ین ما تم عزا د ا ر تو ا یم - جا ن نثا ر و کمتر ین یا ر تو ا یم
کربلا
ا ی تر بت پا ک حسین - ا ی د رونت جسم صد چا
ک حسین
کودکان
در خیمه ها بر سرزنان - ا لعطش گو یا
ن و بی تا بی کنا ن
بهر
شان پیدا نشد یک قطره آب - از عطش د لها ی معصوما ن کبا ب
کربلا ا ی تربت پا ک
حسین - ا ی د رو نت جسم صد چا ک حسین
ا ی بقر با ن لب
عطشا ن تو - سر جد
ا و خـو ا ند ن
قـر آ ن تو
در ره
قرآ ن و دین سر داده ای - ا کبر و شش ما هــه ا صغر داده ای
پیکر
یا را ن یکا یک بر زمین
- روح آ نها جـمــله بر عر ش بر ین
بر لب
آ نها
کلا م یا
حسین - جمله آ خـر
ســلا م یا
حسین
کربلا ا ی تربت پا ک
حسین - ای د رونت جسـم صد چــا ک حسین
مهر
تو در تار و پود عا شقا ن - عشق پا کت د ر وجــو د عا شـقـا ن
ما
همه د ر بند عشق تو ا سیر - ا ی شه مظلــو م
د ست ما بگـیر
كربلا
ا ی تر بت پا ک حسین - ای د رونت جـسـم صد چا ک حسین
مقابل
حرم امام حسین علیه السّلام خوانده شود
السّلام
ای زاده زهراحسین - السّلام ای پادشاه عالمین
السّلام
ای وارث پیغمبران - السّلام ای بهترین بهتران
السّلام
ای سبط پاك مصطفی - ای حسین یابن علی المرتضی
السّلام
ای تشنه كام كربلا - السّلام ای خامس آل عبا
ای
لبانت بوسه گاه فاطمه - ای خجل ازتوفرات وعلقمه
برلب
دریا لبت خشكیده بود - ازازعطش كی اصغرت خوابیده بود
كودكانت
جملگی بی تابِ آب - دورازچشم یتیمان توخواب
آب دریابودمهرمادرت
- حسرتش میسوخت حلق اصغرت
تابروزحشرآب
ازتوخجل - پای عقل ماست ازصبرت به گل
وا حسینم
واحسینم واحسین - واغریبم واغریبم واغریب
واحسینم
واحسینم واحسین - واشهیدم واشهیدم واشهید
***
حسینم
واحسینم وا حسینا - شهیدم وا شهیدم وا شهیدا
اگركشتندچرا
آبت ندادند – خبر برجد و بربابت ندادند
حسینم
واحسینم واحسینا - حسینم واحسینم واحسینا
اگركشتندچراخاكت
نكردند - كفن برجسم صدچاكت نكردند
اگركشتندچرا
راس عزیزت - زكینه برسرِنیزه نمودند
حسینم
واحسینم واحسینا - حسینم واحسینم واحسینا
حسین
جانم چراتوسرنداری - چراانگشت وانگشترنداری
حسینم
واحسینم واحسینا - حسینم واحسینم واحسینا
به
كهنه جامه ای كردی قناعت - چرا آن كهنه رادربرنداری
حسینم
واحسینم واحسینا - حسینم واحسینم واحسینا
سه
روزوشب به روی خاك ماندی - تن عریان وهم صدچاك ماندی
حسینم
واحسینم واحسینا - حسینم واحسینم واحسینا
***
كلیم
اگردعاكند بی تودعا نمی شود -
مسیح اگرشفادهد بی توشفانمی شود
حسین
اباعبدالله حسین اباعبدالله - حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
گردحرم
دویده ام صفاومروه دیده ام -
هیچ كجابرای من كرب وبلانمیشود
حسین
اباعبدالله حسین اباعبدالله - حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
كرب
وبلاوكوفه شد سخت به عترتت ولی - هیچ كجا به سختی شام بلانمیشود
حسین
اباعبدالله حسین اباعبدالله - حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
چوب
بدست قاتلت بناله گفت این سخن - جای
سرِبریده در طشت طلانمیشود
حسین
اباعبدالله حسین اباعبدالله - حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
گشته
به هرزمان زمین سرخ زخون اهلبیت
- خون كسی چوخون تو خون خدانمیشود
حسین
اباعبدالله حسین اباعبدالله - حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
كسی
كه گشت گردتو گِردخطا نمی رود – پیروخط
كربلا اهل خطا نمیشود
حسین
اباعبدالله حسین اباعبدالله - حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
ای
بدن توغرق خون ای سرو روت لاله گون - ازچه خضاب كرده ای خون كه حنانمیشود
حسین
اباعبدالله حسین اباعبدالله - حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
جزسرِغرق
خون تو كه شدچراغ كاروان - راس بریده
بركسی راهنمانمیشود
حسین
اباعبدالله حسین اباعبدالله - حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
***
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
هست یقینم
ای حسین مرارهانمیكنی
- زآستان لطف خود مراجدانمیكنی
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
توهستی
صاحب كرم منم گدای این حرم - حاجت
دلشكسته را توكی روانمیكنی
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
تویی
طبیب دردمن نگربروی زردمن - كی
گفته كه درد دلِ مرادوانمیكنی
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
دلم
بسوی تو بود بهشت كوی توبود
- یقین كه ازبهشت خود
مراجدانمیكنی
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
اگرچه
من خطاكنم اگرچه من جفا كنم - توباوفاومهرخود مرارهانمیكنی
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
شهیدِ
كربلا حسین - حسین حسین حسین حسین
غریب
نینوا حسین - حسین حسین حسین حسین
سرت
زتن جدا حسین - حسین حسین حسین حسین
درره
دین فدا حسین - حسین حسین حسین حسین
اینجا
جنابِ فاطمه - حسین حسین حسین حسین
با
اضطراب و واهمه - حسین حسین حسین حسین
درقتلگاهِ
كربلا - حسین حسین حسین حسین
گردد
میانِ كشته ها - حسین حسین حسین حسین
گوید
حسینِ من چه شد - حسین حسین حسین حسین
نوردوعین
من چه شد - حسین حسین حسین حسین
كو
اكبرش كو اصغرش - حسین حسین حسین حسین
عباس
میرِلشكرش - حسین حسین حسین حسین
قاسم
چه شد جعفرچه شد - حسین حسین حسین حسین
عباسِ
آب آورچه شد - حسین حسین حسین حسین
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
حسین
حسین حسین حسین - حسین حسین حسین حسین
***
جلوحرم
ابالفضل العباس علیه السّلام خوانده شود
ابالفضل
ابالفضل ابالفضل ابالفضل - ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ساقی
انصارخدا ابالفضل ابالفضل - چشم وچراغ
شهدا ابالفضل ابالفضل
پرتومصباح
هدی ابالفضل ابالفضل - دست جدا فرق
جدا ابالفضل ابالفضل
زعلقمه
رسدندا ابالفضل ابالفضل - شدی به
جمع شهدا ابالفضل ابالفضل
فاطمه
میزند صدا ابالفضل ابالفضل - عباس
من شده فدا ابالفضل ابالفضل
تونورچشم
حیدری توبرحسین برادری
- به دین حق تویاوری غضنفری وصفدری
تویی
یل كرببلا ابالفضل ابالفضل – شهید
درره ولا ابالفضل ابالفضل ابالفضل
ام بنین
راپسری به هاشمیون قمری
- برتشنگان آب آوری سقای بی
دست وسری
شهیددر
ره خدا ابالفضل ابالفضل - دست جدا فرق
جدا ابالفضل ابالفضل
عزیز
مصطفی تویی سقای
باوفاتویی - حافظ خیمه ها تویی تشنه لب ازجفاتویی
قتیل
ظلم اشقیا ابالفضل ابالفضل - به
علقمه به نینوا ابالفضل ابالفضل
علقمه
قتلگاه تو بسته ره نگاه تو - ماند ه به
سینه آه تو راه خداست راه تو
درره
حق شدی فدا ابالفضل ابالفضل - دست
توازبدن جدا ابالفضل ابالفضل
خون
جبین گواه تو فدای عزّوجاه تو
- ماهمه درپناه تو عاشق یك نگاه
تو
حاجت
ماكنی روا ابالفضل ابالفضل - به
دردها دهی شفا ابالفضل ابالفضل
به
قرض ما كنی ادا ابالفضل ابالفضل - شفیع
فردای جزا ابالفضل ابالفضل
ابالفـــــــــــــــضــل
- ابالفــــــــــــــــضــل - ابالفــــــــــــــــضــل ابالفـــــــــــــــــــضــل
ابالفـــــــــــــــــــضــل
درمحل
خیمه گاه خوانده شود
حسینم
واحسینم واحسینا - دسته جمعی درهربندخوانده شود
بوداین
گلشن گلهای زهرا - محلّ خیمه گاه آل طاها
محلّ
خیمه عباس وزینب - محلّ سجده وقرآن ویارب
محلّ
خیمه سلطان خوبان - محل خیمه شاه شهیدان
محلّ
خیمه لیلا و ا كبر - رباب و طفلك ششماهه اصغر
محلّ
خیمه شهزاده قاسم - محل خیمه گاه آل هاشم
محلّ
خیمه شاه شهیدان - امام وسروروماه شهیدان
حسین
آن سروروسالارهستی - حسین آن یكه تازحق پرستی
كسی
كه پادشاه عالمین است - حسین است اوحسین است اوحسین است
حسین
پرورده دامان زهرا - زكین زدخیمه دراین دشت وصحرا
چوبرپاخیمه
آل عباشد - دراین صحرا غم وماتم بپاشد
حسین
گفتابیاران سنگراینجاست - مقدّس سرزمین باوراینجاست
عمودخیمه
رااینك بكوبید - كه ماراوعده گاه داوراینجاست
كمرمحكم
ببندیدای عزیزان - كه جولانگاه صدهالشكراینجاست
همانجائی
كه گرددآب نایاب - برای عترت پیغمبراینجاست
همانجائی
كه بیند امّ لیلا - بخون آغشته جسم اكبراینجاست
همنجائی
كه گرددنجمه مجنون - زداغ قاسم فرخ فراینجاست
همانجائی
كه باردبرسرِما - سنان وتیروسنگ وخنجراینجاست
همانجائی
كه افتدازدم تیغ - دودست ازپیكرآب آوراینجاست
همانجائی
كه باتیرسه شعبه - شودپاره گلوی اصغراینجاست
همانجائی
كه باشد باقری پور - شفیع دوستان درمحشراینجاست
حسینم
واحسینم واحسینا - غریبم واغریبم واغریبا
حسینم
واحسینم وا حسینا - شهیدم وا شهیدم وا شهیدا
اگركشتندچراآبت
ندادند - حسینم واحسینم واحسینا
كفن
خبربرجدوبربابت ندادند - حسینم واحسینم واحسینا
اگركشتندچراخاكت
نكردند - حسینم واحسینم واحسینا
كفن
برجسم صدچاكت نكردند - حسینم واحسینم واحسینا
اگركشتندچراراست
بریدند - حسینم واحسینم واحسینا
زكینه
برسرِنیزه نمودند - حسینم واحسینم واحسینا
حسین
جانم چراتوسرنداری - حسینم واحسینم واحسینا
چراانگشت
وانگشترنداری - حسینم واحسینم واحسینا
به
كهنه جامه ای كردی قناعت - حسینم واحسینم واحسینا
چرا
آن كهنه رادربرنداری - حسینم واحسینم واحسینا
سه
روزوشب به روی خاك ماندی - حسینم واحسینم واحسینا
تن عریان
وهم صدچاك ماندی - حسینم واحسینم واحسینا
حسینم
واحسینم واحسینا - حسینم واحسینم واحسینا
مناسب
محل خیمه گاه
زینب
زینب زینب زینب زینب
زینب - زینب زینب زینب
زینب زینب زینب
كانون
وفا زینب زینب زینب زینب
- سیمای حیازینب
زینب زینب زینب
آماج
بلازینب زینب زینب
زینب - دركرببلا زینب زینب
زینب زینب
هردردی
دوازینب زینب زینب زینب
- جانم بفدازینب زینب زینب
زینب
دادی
توبراه دین تونوردوعینت را -
هم كرببلارفتی هم شام بلازینب
زینب
زینب زینب زینب زینب
زینب - زینب زینب زینب
زینب زینب زینب
وقتی
كه به قتلگه توجسم حسین دیدی
- شدناله توازدل برعرش خدازینب
زینب
زینب زینب زینب زینب
زینب - زینب زینب زینب
زینب زینب زینب
وقتی
كه فتادآتش درخیمه شاه دین -
بودی تومعین ویار برآل
عبازینب
زینب
زینب زینب زینب زینب
زینب - زینب زینب زینب زینب زینب زینب
وقتی
بروی نیزه توراس حسین دیدی
- كردی توشكیبایی
بین اُسرازینب
زینب
زینب زینب زینب زینب
زینب - زینب زینب زینب
زینب زینب زینب
زینـــــــــــــــــــــــب
- زینــــــــــــــــب - زیـــــــــــــــــنب زیـــــــــــــــنب
شعر
از محمد علی شهاب
ا ی
نا زنیــن گل من آ هـسته رو برا د ر - ا ی د لبر و حـبیبم
رحـمــی نما به خـواهـر
ا ی
یوسف غــریبم یک پیرهن برا یت - د ا رم به یا د گــا ری
ا زمـا م با صـفا یت
گشته
و صیت ا و بو سـیــد ن گلو یت
- با ا ین لـبـا ن خـشـکم پر مـیکشــم بسو یت
د ر د
شت بی کسیها جانم رسید ه بر لب - بی تو به خیمه
گاهت جان شد زجسم زینب
ما ه
د لم گر فته
د ر آ سما ن غمها - رحمی نما بحا لم تو
را به جا
ن زهرا
بر گر
د ز ینبت ر ا بنمـا د می
نظا ره - آرا مشی مرا د ه
مولا به یک ا شا ره
دانم
که وقت دیگر در خون شوی شناور - بر سینه ا ت نشیند د شمن
به تیغ و خنجر
شعر
از محمد علی شهاب
گم
کرد ه ا م گلی را د ر بین لا له ها یم - ترسم گلم
بسو زد ا ز سوز نا له ها یم
ا ی
فاطمی گل من ا ز چه شدی تو پرپر - غرقه به خاک و خونها تا آسمان زدی
پر
ا ی بو ی مقتلت بر زهرا کند ا شا رت - گویا
که قبل زینب کرد ه تو را ز یا رت
جویم
ا گر گلم را بو سه زنم به رو یش - جا
ی لبا ن خشکش بو سم رگ گلو یش
بر گو
کجا فتادی برروی خاک و خونها - رحمی نما به خواهر ای یا
د گا ر زهرا
بود ی
تما م هستم رفتی د گر ز د ستم - بر تلّ ز ینبیه د ر
ما تمت
نشستم
شعرازحاج
عبدالرضاهلالی
عشق
ا ست
به کر بلا ر سیدن - عشق است
به خاک و خون طپید ن
عشق
ا ست
به آ سما ن پرید ن - عشق ا ست عشق ا ست عشق است
ا ز
نو د ل
من بهو نه د ا ر ه - صد شکو ه ا ز ا ین زمونه د ا
ره
خو
شبخت کسی که د ر حر یمت - بین
ا لحرمین و خو نه د ا ره
ا ین
مهر شما یقین خد ا ئی ا ست - د و ر ی ز شما نه ا زجدائی
است
هر جا
که ر و د
د ل ر مید ه - سو گند
که با ز کر بلا ئی است
بین
همه ما ن جنون رواج ا ست - مـولا به زیا
رت احـتـیــاج ا ست
گفـتی
كه بد ه به را ه مـن جـا ن - جا نم بخـد ا ببـیـن حــرا ج ا ست
شعرازمحمدعلی
شهاب
ا ی
غر یب آ ل حید ر - ز ینت د و
ش پیمبر
ازچه
روی خاك صحرا - جسم تو ا فتا د ه بی
سر
ا ی
قتیل و ا د ی
غم - ازچه ا ی عزیز خا تم
با لگد
كو بی ا سبا ن - پیكرت
پا شید ه ا زهـم
وقت ا
فتا د نت ا ی گل - رفته پیرا هنت ا ی گل
جا ی سا لمی نما ند ه - به
تما م تنت ا ی گل
مانده
ا ی غریب وتنها - كشته ها
مانده به صحرا
تو ی قتلگا
ه و بنگر - ا و مد ه نا
له كو ثر
میگه یك
پهلو شكسته - یا حسین غریب ما د ر
میو
ن نیز ه و
خنجر - یه تنی ا فـتا د ه بی سر
نا له
غر یبی میگه
- یا حسین غریب ما د ر
گل
زهر ا شد
ه پر پر - شد ه بین خـون شنا
ور
یكی
میگه كنج مقتل - یا حسین غریب ما د ر
حسین...وای...حسین...وای...حسین...وای...
حسین...وای...حسین...وای...حسین...وای...
شعرازمحمدعلی
شهاب
گرچه
به خا ك غم - جا میگذ ا ر مت
تا جا ن
بو د مرا - د رد ل سپا رمت
ا ز بهر
جستنش - زهر ا كند مد د
با با
ی من حسین - با با ی من
حسین
ا ی یا ر بی سرم - دلـد ا ر و د لبرم
خو نین و پرپرم - با با ی من حسین
هر پا ر
ه تنت - د رگو شه ا ی بود
ا ی
پا ره پا ره تن - مظلو م و بی كفن
غلطان
به خون بدن - با با ی من حسین
بو
سه به
حنجرت - گرد ید ه رمزعشق
ا ز
غــم لـبا لبم - مـا نـنـد زیـنـبـم
خو
ن تو
بر لبم - با با ی من حسین
شعر
از محمد علی شهاب – طفلان زینب
با شد
فد ا ئی ا ت ا ین هد یه ها ی من - بر جسمشا ن خو د م پوشید
ه ا م کفن
تا که
برا ی تو ، گرد ند فد ا ی تو - بر خا ک پا ی تو ، مولا ی
من حسین
ا ین
نو گلا ن من ا ی زا د ه رسول - عو ن
و محمد ند بنما ز من
قبو ل
نا قا
بلند ا گر ، شرمند ه ا م د گر - ا ز لطف خود بخر ، مولا ی من حسین
میشد
ا گر مرا سا ز ی فد ا ی خو د
- پر پر کنی خوشا بر خا ک پای خود
ا ی
سوزوسازمن ، را ز و نیا زمن - ای چاره ساز من ، مولای من حسین
شعر
از محمد علی شهاب – قاسم ابن الحسن علیه السلام :
مهرتوازکودکی
در سینه ام بود ای عموجان - غربت تو آ ن غم د یرینه ام
بود ای عموجا ن
من یتیم
مجتبایم ، یاری تو می
نمایم - عاشق شهد شهادت، در زمین
کربلایم
ا ی
حسین جا ن ، ا ی حسین
جا ن - ا ی حسین جا ن ، ا ی
حسین جا ن
عزّ و
ا لله علی عمّک گفتی
بر سر من - ای که سخت است ازبرایت ناله های آ خرمن
لحظه
آخر عمویم، دیدنت شد آرزویم
- خوش بود دیداررویت ، گربیائی روبسویم
ا ی
حسین جا ن ، ا ی حسین
جا ن - ا ی حسین جا ن ، ا ی
حسین جا ن
بعد
داغ اکبرت شد قسمت من بی قراری - چون که دیدم برلبان ازخون اوگل
بوسه داری
طاقتی
دیگرندارم ، غربتت برده قرارم - شرمسارم غیریک جان هدیه ای
دیگرندارم
ا ی
حسین جا ن ، ا ی حسین
جا ن - ا ی حسین جا ن ، ا ی
حسین جا ن
شعر
از محمد علی شهاب – علی اصغر علیه السلام :
تیر
عشق تو نشسته چون بروی حنجر من - شاهد سرمستی من ، خند ه ها ی
آخر من
حنجرم
گشته سبویم ، شد می ا م خون گلویم - پر کشید ن سوی
زهرا ، شد تما م آرزویم
واحسینا
واحسینا - واحسینا واحسینا
صوت
هل من نا صرتو از دلم طا قت ربوده - این گلوی خون فشانم ، بال پروازم
گشوده
پرگشودم
چون کبوتر،عا زمم رو سوی کوثر - من طرفدارحسینم ،شاهدم ا ین خون
حنجر
واحسینا
واحسینا - واحسینا واحسینا
می
خورد بر هم لبا ن تشنه من همچون ماهی - د رغریبی تو گشتم ، بهر یا
ری تو راهی
خسته
ام ازگاهواره ، شعله ورهمچون ستاره - پرکشیدم سوی با با ، دردلم دارم
شراره
واحسینا
واحسینا - واحسینا واحسینا
شعرازارمغان
شكروی – اصغر مادر
اصغر-
مادر - كردند چه خوش خوابت - د ا د ند عجب
آ بت
زین
خواب - زین آب - سوزد جگر با بت - د ا د ند عجب آ بت
اصغر –
مادر - ا ی بلبل با غ نا ز - كردی به كجا پرواز
صیاد
- افكند - ا زنا وك پرتا بت - د ا د ند عجب آ بت
اصغر –
مادر - گشتی تونشا ن تیر - ا
ز حرمله بی پیر
كیفر
- گیرد - آ ن قا د روها بت - د ا د ند عجب آ بت
اصغر –
مادر - شد پا ره گلو ی تو - ا زد ست عد وی تو
رحمی
- ننمود - برحنجر بی تا بت - د ا د
ند عجب آ بت
اصغر –
مادر - آن غنچه لب وا كن - قلبم تو تسلّی
كن
بینم
- خندان - آن لعل چوعنا بت - د ا د ن عجب
آ بت
اصغر –
مادر - ای كودك بی شیرم - ا زد اغ تو میمیرم
تابم
- برده - رنگ رخ مهتا بت - د ا د ن عجب آ بت
اصغر –
مادر - این حرمله نا پا ك - حلقوم ترا زد چا ك
رنگین
- گردید - قند ا قه زخونا بت - د ا د ند عجب آ بت
شعر
از محمد علی شهاب : اكبرم هستی مائی
ا
کبرم هستی ما ئی تو شبیه مصطفا ئی - حید ر د شت بلا
و یو سف کرببلا ئی
چون
سوی میدان بروی - زپیکرم جا ن ببری - جا نم عـلی
جا نم عـلی
فرق
توبه خون نشسته خون روی چشاتو بسته - همچو مادرتومدینه پهلوی
تورا شکسته
تو کشته
مد ینه ای - قتیل ظلم
و کینه ا ی - جا نم عـلی جا نم عـلی
سخنی
بگو به با با دلمو کندی تو از جا - بعد تو ا ی همه هستم ا لعفا به کل
دنیا
گر
فته ا م ما تم تو - قا تل من شـد غـم تو - جا نم عـلی جا نم عـلی
شعرازناشناس؟
رودسوی
میدان علی اكبرم - زتن رفتن جا ن خو د بنگرم
گوا هی
خد ا یا - حسین مانده تنها - علی جان علی
خدای
علی باتو سوداكنم - قد و قا متش ر ا
تما شا كنم
همه
هستم ا كبر - شبیه پیمبر - علی جان علی
خدایازجسمم
كنون جان رود - كه بودونبودم به مید ا ن رود
چگونه
تو ا نم - پس ازتو بمانم - علی جان علی
به
باغ رسالت گل فاطمی - تو ا وّ ل شهید بنی ها شمی
زد
اغت بسوزم - سیه گشته روزم - علی جان علی
شعر
از محمد علی شهاب – قمر بنی هاشم باب الحوائج اباالفضل العباس علیه
السلام
سلام
ا ی سا قی د شت شقا یق - علمد ا ر همه
گلها ی عا شق
سلام
ا ی سا کن برج کرا مت - بو د نا
م تو بر ا وج رشا د ت
سلام
ا ی جلو ه ثا نی
حید ر - بجا ن جمله ی مستا ن چو د لبر
علی
زد بوسه ها برروی دستت - فد ا ی مرتضی گرد ید ه هستت
ز میلا
د ت پدر گردیده مسرور - نمودی بیت حیدر را پر ا ز نور
خرید
ا ر جما لت فا طمیّو ن - تو ئی ما
ه تما م ها شمیو
ن
ز روی
ما ه تو آ شفته مهتا ب - هلالی گشته
از ا ین جرعه نا ب
زیا
رتگا ه
ر و یت آ سما نها - یکی ا ز ز ا ئرا نت کهکشا نها
قمر
نور جما لت را طلب کرد - کمانی گشته د ر پایت ادب کرد
ادب
همچون غلام خانه زا د ت - بو د عشق حسینی د ر نها د ت
تو
سا قیِ می
جا م و لا ئی - تو سقّا ی
سبو ی کر بلا ئی
تو نو
ر د ید ه
ا مّ ا لبنینی - میا ن د
لربا یا ن د ل نشینی
صبا پیغمبر عطر و شمیمت
- سحر یک جلوه از لطف نسیمت
ا د ب
را و وفا ر ا نا خد ا ئی - چه می
گویم دراین وادی خدائی
همیشه
نام مولا یت به لب بود - د و د ستت
سا قی جام ادب بود
فدای
آن دو دست حیدری ا ت - ا د ب میرا ث مهر مادری ا ت
تو
سقائی و سا قی و علمد ا ر - بد شت کربلا بو د ی تو سردار
بتو ا
مید سا لا ر حر م بو د - ود اعت لحظه سوزا ن غم بود
شعر
از محمد علی شهاب – در بین علقمه
د ر بین
علقمه د
ر خو ن شنا و رم - بنشسته فا طمه ا
ینجا بر ا برم
مست زیا
رتم - عبد ولا یتم - د ر ا وج غربتم - مولا ی من حسین
زهر ا
ئی ا م من و
فرزند حید رم - عبد ا لحسینم
و فرمود ه ما د رم
جا ن
می کنم فد ا - بر پور مرتضی - د ر د شت نی نوا - مولا ی
من حسین
ا ین
خون چشم من از داغ کوثر است - فرق شکسته ام ازضربت دراست
ا ز
غم لبا لبم - جا ن گشته برلبم - د ر یا د زینبم - مولا ی من حسین
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی – من ا با ا لفضلی ا م
ا ز ا
زل ا یل و تبا رم همه عا شق بودند -
همگی وا رث غم محو شقا یق بود ند
من ا
با ا لفضلی ا م و قبله من کرببلاست
ریزه
خوا ر توا م و خوا ن کریمت عباس - چو سگی سربگذارم به حریمت
عباس
من ا
با ا لفضلی ام و قبله من کرببلاست
ما د
رم گفته چو خواهی بشوی پراحساس - روی قلبت بنویس عشق منی
یا عبا س
من ا
با ا لفضلی ام و قبله من کرببلاست
شعرازكتاب
راهنمای زائرین : حضرت عباس علیه السلام
ای
حرمت قبله حاجات ما - یا د توتسبیح و منا جا ت ما
تاج
شهید ا ن همه عا لمی - د ست خدا ما ه بنی ها شمی
ماه
كجا روی دلا را ی تو - سرو كجا قا مت رعنا ی تو
مكتب
تومكتب عشق ووفا - درس الفبای توصد ق وصفا
شمع
شد ه آب شده سوخته - روح ا د ب را ادب آ موخته
مزدتواین
سوختن وساختن - دست سپركردن وسربا ختن
دست
توشددست شه لافتی - خط تو شد خط ا
ما ن خدا
چا
رامامی كه ترا دیده اند - د ست علم گیرتوبوسیده اند
عم ا
ما م وا ب وا بن امام - حضرت عباس علیه السلام
شعرازذاكر
: عباس نامدار
عشّا
ق چو ن بد رگه معشو ق رو كنند - ازآ ب دیدگان
تن خود شستشوكنند
ا ول
قد م زجا ن و سر خو یش بگذ رند - ازخون خودتهیه غسل ووضوكنند
قربا
ن عا شقی كه شهید ا ن كوی عشق - درروزحشررتبه ا و آ رزو كنند
عبّا
س نا مد ا ركه شا ها ن رو ز گا ر - ا زخا
ك كوی ا وطلب آ برو كنند
میر
ا ب بو د و لب تشنه جا ن سپر د - میخواست آب كوثرش اندرگلوكنند
بی
د ست ما ندودادخدا دست خود به ا و - آ نا نكه منكرند بگو ر و بر وكنند
گردست
اونه دست خدائی است پس چرا - ا زشا ه تا گداهمه روسوی اوكنند
د رگا
ه ا وچوقبله ا ربا ب حاجت است - باب الحوائجش همه جاگفتگوكنند
شعرازمحمدعلی
شهاب : انی ابالفضل
چشمم پرازخون - فر قم شكسته - د ستم جد ا شد
خو ن جبینم
- تقد یم خا ك - خو ن
خد ا شد
اِ نِّی
ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل
سا لا
ربی د ست - سقا ی بی آ ب - یا ر
حسینم
ا ین
جسم وجا نم - این هردودستم - ا ین هر د و عینم
اِ نِّی
ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل
د
ست ر شید م - برخا ك صحرا - با خو
ن نو شته
سقا ی
طفلا ن - عطشا ن زموج - د ر یا گذ
شته
اِ نِّی
ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل
خو نی بگر یم - ا شكی بر یزم - آ هی بر آ ر م
نه
چشم د ا ر م - نه د ست دارم - نه آ ب
د ا
رم
اِ نِّی
ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل
ا مّ ا لبنین كو - تا د ر كنا
ر - جسمم نشیند
عبا س
خو د را - د رخا ك پا ی - ز هر
ا ببیند
اِ نِّی
ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل
و قتی
عد و زد - تیر جفا ر
ا - بر مشك آ بم
شد ا
شك خجلت - ا زد ید ه جاری - یا
د ر با بم
اِ نِّی
ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل - اِ نّی ا با لفضل
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی ، نزدیک شهر کربلا
نزد یک
شهر کربلا هـمـیـن که زا ئر میرسه - د لش خد ا ئی میشه
و تو حا لتی مقد سه
ا ز بین
نخلستو نا ئی که د و
ر کر بلا پُره - یه گنبدی پید ا میشه که عقل و هو شه میبره
آدم خیال
می کنه که بازم داره خواب می بینه - اصلا نمیشه با و ر ش گنبد
ا ربا ب همینه
گریه
ی بی ا مو نه
و حا ل خرا ب زا ئرا - ا ربا
ب مهر بو
نه و خوش آ مد مسا فرا
یکی
به سینه می زنه یکی می ا فته رو زمین - اون یکی
فریا د می زنه گنبد عبا س و
ببین
یکی
به سینه می زنه ا ون یکی مشغول نگا ه - یه زائری
داد می زنه می خوام برم به قتلگاه
نخلا ی
بین ا لحرمین به زا ئرا سلام می د ن - فرشته ها پراشونو به خاک
پا شون می ذارن
د
فعه ا و ل که بخو ا ی تو حرم آ قا
بر ی - با ید بری ا جا زه شو ا ز د ست سقا بگیری
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی – عبدالله بن الحسن در گودال قتلگاه
شد
کربلا پر ا ز غوغا ی یا سمن - چون زیر د شنه شــد عبد ا للّه
حسن
د لها
ی عرشیا ن غرق شررنمود - چون پیش تیغ کین دستش سپر نمود
ادرک
عـمو حسین - ادرک عـمو حسین - ادرک عـمو حسین - ادرک عـمو حسین
گفتا
نمی شود را حت د لم عـمــو - تا دشنه بوسه ا ی گیرد ا ز ا ین
گلو
گفتا
عمو حسین قر با ن پیکرت - د ر
آغـوشـم بگیر ما نند ا صغرت
ادرک
عـمو حسین - ادرک عـمو حسین - ادرک عـمو حسین - ادرک عـمو حسین
شعر
از محمد علی شهاب ، زینب سلام الله علیها در قتلگاه
می
نما یم جستجو د ر میا ن قتلگاه - قطعه ها ی پیکرت میکنم
هر جا نگا ه
روی
خا ک ا فـتــا د ه جسم پرپرت - ا ی گـل زهــر ا کجــا با شــد ســرت
یابن
زهرا یا حسین - یا بن زهرا یا حسین - یا بن
زهرا یا حسین - یا بن زهر یا حسین
یا
اُخَیَّ گفتی و پر کشید م
سو ی تو - آ مد م د ر
مقتلت تا
ببینم روی تو
صد
هزا ر ا فسوس و آ ه ای یار من - سـرنـد ا ری ای
بـر ا د ر روی تـن
یابن
زهرا یا حسین - یا بن زهرا یا حسین - یا بن
زهرا یا حسین - یا بن زهرا یا حسین
من میا
ن آ تش خیمه و تو در تنور - سر کنا ر فا طمه تن
گرفتا ر ستور
پیکر
ت شمع غمستا ن من ا ست - ر و نـق شا م
غــریبا ن مـن ا ست
شعر
از شیدا نیشابوری – عاشق صادق حربن یزیدریاحی
منکه
ا ز عشق تو سرمستم - هر چه هستم عا شـقـت هستم
بر سر
کو ی تو ا م رسو ا - یا مولا یا
مولا یا مولا
گو
شه چشمی پر یشا
نم - ا ز غمت سر د ر گر یبا
نم
یا
ورت هستم دراین صحرا - یا مولا یا مولا یا مولا
ا ز
تو د ل هرگز نمی گیرم - تا نبخـشی جــرم و تقصیرم
ا ی
فر وغ د
یده زهــر ا - یا مولا
یا مولا یا مولا
ا ز
گنا ه خو د
پشیما نم - مستحـق
عـفـو و غـفـر ا نم
چو ن
کنم فــر د ا بر زهــرا - یا مولا یا
مولا یا مولا
کن
نظر بر قـلـب پر خــونم - ای حسین جان از تو ممنو نم
رشـته
عشـقـت مـر ا بـر پا - یا مولا یا
مولا یا مولا
مـن
غـلا م ا صغر ت هستم - هـم صد ا ی ا کبرت
هـستم
شـبه
ا حـمــد زا د ه لـیــلا - یا مولا یا مولا یا مولا
شعرازمؤلف
باقری پور : انت حر
چون
کتابت به این قسمت رسید چند بیت زیر توسط مؤلف باقری
پوردر تاریخ 14/6/84 سروده شد
گفت
مولا خوش آ مد ی ا ی حر - د ر بر ما تو سر خو ش آ مد ا ی حر
تو بیا
و به خیمه ا سترا حت کن - جسم خود را ز خستگی تو راحت کن
لیک
حر ز د به قلب سپا ه یزید - بعد پیکا ر سخت
گشت شهید
بست
مولا سرش به د ستما لی - چون که خون بو د ا ز سرش جا
ری
گفت
مو لا بهشت مقا م تو شد - ا
نت حر چنا نکه
نا م تو شد
شعر ا
ز با قری پور- ز بعد مسلم آ ن ا طفا ل ز ا رش
ز بعد
مسلم آ ن ا طفا ل ز ا رش - محمد بو د و ا برا هـیم کنا رش
به
شهر کوفه سرگردان و حیران - د و طفلا ن حزین زار و نا لان
همی گفتند
با قلب حز ینی - شکسته با ل و
آ ه
آ تشینی
ا
لها ا ی تو غمخو ا ر یتیما ن - ببین
بر حا لـت ز ا ر یتیما ن
بشهر
کو فـه بی یا ر و غر یبم
- حزین و ا شکبا ر و غم نصیبم
یتیم و بی کس و بی خا نما نیم - کبوترها
ی د و ر ا ز آ شیا نیم
دل
پرخون ز چشمان اشکباریم - بشهر غربت
و بی غمگسا ریم
د ر ا
ین غربت نباشد ما در ما - نهد
د ست محبت
بر سر ما
شد ه
با با ی ما مقتول ا ز کین - بد ستو ر عبید ا لله
بی د ین
نبا
شد یا وری نه غمگسا ری
- دهد بر ما یتیما ن دست یا
ری
و لیکن
آخر آن طفلان معصوم - بدست حارث آ ن بی ما یه شوم
گرفتار
آ مدند از ظلم و از کین - چه ظلمی کرد آن ملعون بی دین
کنا ر
شط سر آ نا ن جد ا کرد - بد نها شا ن کنا ر شط رها کرد
به نز د یک مسیب قبر آ نا ن - ببوس ای
باقری پوراز دل وجان
نوحه
از سید محسن حسینی زبانحال دو طفلان مسلم (ع)
شا م
فراق ما سحرندا رد - ما درزحا ل ما خبرندا رد
مالاله
های مسلمیم - گریـان زد ا غ مــسلمیم
مظلوم
حسین جان - مظلوم حسین جان
برماه
کوفه ما ستاره هستیم - مادرغم دارالاماره هستیم
گه
دربیابان بوده ایم - گاهی به زندان بوده ایم
مظلوم
حسین جان - مظلوم حسین جان
که دیده
دست میهمان ببندند - که دیده برا شک غمش بخندند
ماصیدبی
بال وپریم - هـردو غــلا م ا کـبـریم
مظلوم
حسین جان - مظلوم حسین جان
رخسا
رما گرفته رنگ نیلی - ازماپذیرائی شده به سیلی
آید
ا جل دنبا ل ما - گـریان بـود برحـا ل ما
مظلوم
حسین جان - مظلوم حسین جان
ما را
نگیردغیرغم درآ غوش - داغ پدرکی می شود فراموش
مست
ازسبوی مسلمیم - عا زم بـه سوی مسلمیم
مظلوم
حسین جان - مظلوم حسین جان
شعر
قدیمی با آهنگی دیگر که در کربلا خوانده شود توسط مؤلّف
تنظیم شده است
من گد ا یم
گد ا یم گد ا یم - من گد ا ی شه کر بلا یم
من گد ا یم
گد ا ی حسینم - عا
شق کر بلا ی حسینم
من که
مدحت سرای حسینم - از برا ی حسین در نوا یم
نورصدق
و صفا دارد ایندل - مهر آ ل عبا دارد این د ل
عشق
کرببلا د ا رد ا یند ل - ا ز ا زل
عا شق کربلا یم
از
جوانی به پیری رسید م - شکر حق کربلا شد نصیبم
آ مد
م کر بلا ی حبیبم - ا ز ا زل بود ه این
مدعایم
بود ه
ا ز کو د کی آرزویم - عقد ه
کر بلا د ر گلو یم
یا د
ا و د ا ئماً گفتگو یم - کربلا
بو د ه ورد و ثنا یم
بوده
ا ست آرزو این چنینم - تا
که کر ببلا ر ا ببینم
د ر
حر یم حسینی نشینم - از جگر آه و نا له سرا یم
شکر
حق حاجت من برآمد - روزوصل توآخر سر آمد
پیک
حق مرمرا از در آمد - با گذ ر نا مه کر بلا یم
یا
حسین من غلام تو هستم - ازازل دل به مهر تو بستم
حالیا
بین تهی ما ند ه دستم - مستمند
و فتا د ه ز پا یم
با قری
پورم وا ین شعارم - من غلا م تو ای شهریارم
برسرخوان
تو ریزه خوارم - استخوا نی عطا کن برایم
شعرازمؤلف
باقری پور چاووشی رفتن به کربلا
هر
که د
لش پر می ز نه بر ا ی شهر کر بلا - با ر سفر ببند ه و بیا د به همر ا
ه ما ها
هر
که د لش محبت حسین و عبا
س و د ا ر ه - بیا د بریم
به کربلا د ر ا ین سفر پا بزا ره
هر که
میخوا د ببینه آ ن حریم
و بین ا لحر مین - هر
که میخواد ببینه آن حریم عباس و حسین
هر که
میخوا د ببینه آ ن محل
قتلگا ه ر ا - هر که می خواد ببینه آن حریم
مهر و ماه را
هر که
میخوا د ببینه خیمه
گا ه و
تل ز ینبی - هر که میخواد
بخوابه درکرببلا یک دو شبی
هر که
میخواد ببینه آ ن ضریح شش گوش حسین - هر که میخواد
ببینه آن مجمع شمشیرو سنین
هر که
میخواد ببینه آ ن محل نهر
علقمه - آ نجا که د ست عبا س و قلم نمود آ ن ظلمه
هر که
میخواد ببینه آ ن مز ا ر پا
ک شهد ا - تو حرم ا ما م حسین
آ ن قسمت
پا ئین پا
هر که
میخواد كه ببینه گهو ا ر ه ا
صغر حسین - هر که میخو ا د ببینه آ ن خیمه ا کبر حسین
هر که
میخواد كه ببینه آ نجا
که کفّ ا لعبّا سه - دستا ی با ب الحوائج که بر سر کل ا
لنّاسه
هرکه
میخواد كه ببینه حا ل و هو ا
ی کربلا - هر که میخواد
دیدن کنه ازجای جای کربلا
هر که
میخوا د زیا رت ا ما م حسین
و بخو نه - هر که میخوادازکربلا یک چیزهائی بد ونه
با ر سفر ببند
ه و با
ما بیا د
به کر بلا - که ما میریم
با با قری پورسوی شهرکربلا
عازمیم
ای دوستان! ما به سوی کربوبلا - تا ببوسیم مرقد آن شهسوار
سرجدا
هر که
باشد عاشق قبر علیّ اکبرش - گو بیا با ما تو ای زوّاراوای
باوفا
تا
ببوسی قبر عبّاس، آن علمدار حسین - تا ببینی مُعجز
سقّای دشت نینوا
گر تو
را بر سر هوای اصغر بیشیر اوست - جهد کن بشتاب با ما از ره صدق
و صفا
نالة
اطفال شاه کربلا آید به گوش - آن یکی گوید اخی وَ
آن دیگر گوید اخا
عازمیم
ای دوستان ما به سوی کربوبلا - تا ببوسیم مرقد آن شهسوار
سرجدا
سامرّا یا سرّ من رای
شهرسا مرّا که مخفّف سرّ من رای است در 124 کیلومتری
شما ل بغداد در شرق رودخا نه دجله قراردارد ودراستان صلاح الدین بین
راه بغداد موصل وبین بغداد تكریت واقع شده است .
عبوررود دجله ازکنارشهرسامرّا آب وهوای این
شهررا تحت تاثیرقرارداده است وازبغداد بهتراست
بنای شهرسا مرّا متعلق به دوران خلافت عبّاسیان
می باشد درآن زمان کوفه مرکز تشیّع و بغداد مرکزخلافت و سامرّا بعنوان
شهرنظامی ومحل سکنای ترکهای تازه مسلمان شده به شمارمی
رفت اطراف سامرّا بیابان است وبیشترخانه سازی و درختان کربات در
جانب مغرب می باشد ودرجانب مشرق دجله است.
در سال 218 که معتصم بعد ازمامون به خلافت رسید به
نزدیکانش گفت من از این سپاهیان می ترسم اگریکباره
بشورند تمام غلامان مرا خواهند کشت من میل دارم درمحلّی باشم که مشرف
برآنها باشم واگرامری واقع شد از راه خشکی و آب بتوانم به آنها برسم
ومسلّط شوم و سپس بدنبال مکان مناسبی برای استقرار سپاهیان ترک
خود برآمد اطراف بغداد را بررسی کرد تا اینکه برسامرّا گذر کرد و ازیکی
ازراهبان دیری که آنجا بود اسم آنجا را پرسید راهب گفت در
کتابهای قدیمی خود این چنین یافته ام که این
موضع سرّمن رای نامیده می شود و آن جزء شهرحسام بن نوح بوده و
بعد از زمانهای طولانی بدست پادشاه بزرگوار پیروز و یاری
شده ای آباد خواهد شد معتصم بعد ازاینکه محل سامرّا را پسندید
آن منطقه را به چهارهزا ردینارطلا ازمسیحیان خرید و در
سال 298 دستور داد مهندسین و معماران نقشه ای تهیّه نمایند
پنجاه هزارکارگر به کارافتادند ودرظرف سه سال شهربسیاربزرگی بنا
نمودندوبرای هرصنفی یک خیابان ساخته شده درختکاریهای
مختلفی انجام داد بالاخره شهری سرسبزوخرم که موجب اعجاب هربیننده
ای گردیده بنا شد . این شکوه و عظمت تا دوران معتمد عباسی (حکومت
۲۵۶ - ۲۷۹ق) ادامه داشت تا اینکه
وی پایتخت را به بغداد بازگرداند.[مأثر الکبراء فی تاریخ سامرا،
ج۱، ص۳۱ به بعد. موسوعة العتبات ج۱۲،
ص۸۰ به بعد]
اسامی شهر
سامرّاء، سرّمن رای ، سرورمن رای ، ساء من رای
، سام راه ، عسکریا معسکر، النّاحیه وزوراء .
قبل از ورود به شهر سامرّاء از روی یک سدّ خاکی
که رود دجله را مسدود کرده عبورمی کنیم وجاده ای که به سامراء
منتهی می شود روی این سد ساخته شده و مناره حلزونی
شکل مسجد بزرگ سامرّاء وملویّه که درآن زمان بعنوان برج مراقبت استفاده می
شده ازجمله آثار باستانی سامرّاء است که متعلق به قرن نهم هجری است و
اکنون در کنار شهر سامرّای کنونی قرار دارد و زائران از کنار این
مناره وروی رود دجله عبورکرده وارد شهرمی شوند.
قضیّه انحصار تنباکو و موضع گیری فقیه
و مرجع عصر محمّد حسن شیرازی درمقابل آن درسامرّا واقع شده است . پس
ازسفرنا صرالدّین شا ه به لندن درسال 1306 حکومت ایران قرارداد
انحصارتنباکوبا انگلستان منعقد کرد دولت با این قرارداد موافق بود ولی
ملّت به رهبری روحانیّت با آن مخالفت ورزید واین فتوی
را میرزای شیرازی صادر کرد : بسم اللّه الرحمن الرحیم
الیوم استمعال توتون و تنباکو در حکم محاربه با امام زمان علیه السّلام
است . نوشت این فتوی را محمّد حسن حسینی پنجم ربیع
الثانی سال 1309 هـ ق .
اماکنی که درشهرسامرّا است
مرقد مطهّر اما م ها دی و اما م عسکری علیهما
السّلام که در محلّه عسکر واقع شده که امام هادی علیه السّلام آن را
خریده بود و در زمان زندگی آنجا اقا مت داشت و پس ازشهادت دروسط خانه
دفن شد وامام حسن عسکری علیه السّلام نیز بعدها درکناروی
دفن شد سپس نرجس ما د راما م زمان (عج) و حکیمه بنت الجواد وعم اما م حسن
عسکری وحسین بن علی الها دی و ا بوها شم جعفری
وجعفر پسرش نیز درآ نجا د فن شدند وسمّا نه ما د را ما م ها دی علیه
السّلام نیز آنجا دفن شده است.
سرد ا ب غـیبت د رقـسمت غربی صحن ازطرف شما ل
واقع شـد ه ا ست و قـسمتی ا ز خا نه ا ما م ها دی (ع) ا ست .
ابراهیم بن
ما لک اشتردرمسیر بزرگراه سا مرا به بغداد سمت چپ.
امام زاده سید محمّد چهل و پنج کیلومتری
شهر واقع شده است كه درحوالی دجیل و نزدیک شهر بلداست.
مسجدجامع كبیر سامرّا كه بدستورمتوكّل عبّاسی
ساخته شده است و امروزه فقط دیوارآن باقی است واین دیوار
ده مترارتفاع وبیش ازدومترضخامت دارد واطراف آن چهل برج بصورت نیمه
استوانه بربدنه دیوارتعبیه شده است.
مسجدابودلف كه ساختمان آن شبیه مسجد متوكّل است.
برج ملویّه كه پلّه های آن برخلاف سایرماذنه
ها دربیرون برج میباشد وبصورت حلزونی پنج باردور برج میچرخد
تادروسط ضلع جنوبی برفراز مناره ای كه 52 متر ارتفاع دارد میرسد.
خرابه های چندین كاخ ازخلفای ستمگرعباسی.
حضرت امام علی النّقی علیه السّلام
درسامرا
امام دهم علیّ النّقی الهادی ابوالحسن
الثّالث علیه السّلام در نیمه ذی حجّه 212 یا دوّم و یا
پنجم رجب در حوالی مدینه در موضعی بنام صریا دیده
به جهان گشود.
والده ماجده اش سمّانه مغربیّه است ومعروف است به سیّده
وآن مخدّره همیشه روزه سنّتی داشت و در زهد و تقوی مثل و مانند
نداشت .
نشوو نمای امام علیّ النّقی علیه
السّلام در مدینه بود تا به سن هشت سالگی رسید. هشت سال که از
سن شریفش گذشت پدر بزرگوارش امام جواد علیه السّلام شهید گشت
وامامت درسن هشت سالگی به آن حضرت منتقل گردید و پیوسته در مدینه
بود تا ایّام جعفرمتوکّل که آن حضرت را بسرّمن رای طلبید و سببش
آن شد که بریحه عبّاسی امام جماعت حرمین نامه ای به متوکّل
نوشت که اگر ترا به مکّه و مدینه حاجتی هست علیّ بن محمّد را
ازاین دیار بیرون بر که اکثر این ناحیه را مطیع
و منقاد خود گردانیده وجماعتی دیگرنیزبه این مضمون
کاغذ به متوکّل نوشتند و عبداللّه بن محمّد والی مدینه اذیّت
واهانت بسیار بآن امام بزرگوار می رسانید تا آنکه نامه ها به
متوکّل نوشت در باب آن جناب که سبب خشم و غضب متوکّل گردید وچون حضرت مطّلع
شدکه والی مدینه به متوکّل نامه ای چند نوشته که موجب اذیّت
وآزاراونسبت بآنجناب خواهد گردید نامه ای به متوکّل نوشت و در آن نامه
درج کرد که والی مدینه آزارواذیّت به من می رساند و آنچه
در حق من نوشته محض کذب وافتراءاست متوکّل برای مصلحت نامه مشفقانه بحضرت
نوشت و در آن نامه امام زمان را تعظیم واكرام کرد و نوشت چون مطّلع شدیم
که عبداللّه بن محمّد نسبت به شما سلوک ناموافقی کرده منصب اورا تغییردادیم
و محمّد بن فضل را بجای او نصب کردیم و او را مامور به اعزازواکرام و
تجلیل شما نموده ایم و نیز بآنحضرت نوشت که خلیفه مشتا ق
ملاقات وافرالبرکات شما گردیده وخواهان آنست که اگربرشما دشوار نباشد متوجّه
این صوب گردیده و با هرکه خواهید ازاهلبیت وخویشان
وحشم وخدمتکاران خود با نهایت سکون و اطمینان خاطر برفاقت هر که اراده
داشته باشید و هروقت که خواهید بار کنید و هر گاه که اراده نمائید
نزول کنید و یحیی بن هرثمه را بخدمت شما فرستاده که اگر
خواهید در این راه در خدمت شما باشد و در هر باب اطاعت امر شما نماید
و در این باب سفارش بسیار باوفرموده ایم وبدانید که هیچیک
ازاهل بیت و خویشان و فرزندان و مخصوصان خلیفه نزد اوازشما گرامیترنیستند
ونهایت لطف و شفقت و مهربانی نسبت به شما دارد ونوشت آن نامه را ابراهیم
بن عبّاس در ماه جمادی الأخره سنه 243 یحیی بن هرثمه گفت
فرستاد مرامتوکّل بسوی مدینه برای حرکت دادن حضرت امام علیّ
النّقی علیه السّلام ازمدینه وبردن به سامرّه پس چون بمدینه
وارد شدم اهل مدینه بانگ وفریاد برداشتند چندان که مانند آن نشنیده
بودم پس ایشان را ساکن کردم و قسم خوردم که من مامورنشدم که مکروهی
بآنحضرت برسانم و تفتیش کردم منزل آنجناب را نیافتم درآن مگرقرآن ودعا
و مانند آن پس آنحضرت را از مدینه حرکت دادم و خودم قائم بخدمات او بودم و
با آنحضرت خوشرفتاری می نمودم پس درآن ایّام که درراه بودیم
روزی دیدم آن حضرت را که سوارشده و لیکن جامه بارا نی پوشیده
و دم اسب خود را گره زده من تعجّب کردم از این کاراو زیرا که آسمان
صاف و بی ابربود و آفتاب طلوع کرده بود پس نگذشت مگرزمان کمی که ابری
درآسمان ظاهر شد و باران بارید مانند دهان مشگ و رسید بما از باران
امرعظیمی پس آنحضرت رو کرد به من و فرمود می دانم که منکر شدی
و تعجّب کردی آنچه را دیدی ازمن وگمان کردی که من می
دانستم ازامرباران آنچه را که تو نمی دانستی چنین نیست که
تو گمان کرده ای لکن من زیست کرده ام در بادیه و می شناسم
بادی را که در عقب باران دارد چون صبح کردم بادی که وزید بوی
باران ازآن شنیدم لاجرم تهیّه آنرا دیدم. یحیی
گفت چون به بغداد وارد شدیم ابتدا کردم باسحق بن ابراهیم طاطری
و رفتم بدیدن او و او والی بغداد بود چون اومرا دید گفت ای
یحیی این مرد پسر پیغمبر است ومتوکّل را تومی
شناسی و میدانی عداوتش را با این خانواده پس اگر چیزی
بگوئی باوکه وادارکند او را برکشتن آن حضرت پیغمبر خصم تو خواهد بود
گفتم بخدا قسم من مطّلع نشدم بر چیزی که اومخالف میل متوکّل
باشد بلکه هر چه دیدم تمامش جمیل و شکیر بود پس رفتیم به
سامرّه و ابتدا بدیدن وصیف ترکی رفتیم و من از اصحاب و نوکران
اوبودم چون مرا دید گفت ای یحیی بخدا قسم که اگر
موئی ازسر این مرد کم شود مُطالب آن غیر من نخواهد بود پس من
تعجّب کردم از کلام اسحق طاطری و وصیف ترکی و سفارش در باب
آنحضرت پس بنزد متوکّل رفتم وآنچه ازآنحضرت دیده بودم و آنچه از ثناء بر
آنحضرت شنیده بودم برای متوکّل نقل کردم متوکّل جایزه بآنحضرت
داد و ظاهر کرد نیکی و احسان خود را بآنحضرت ومکرّم داشت او را .
ازصالح بن سعید روایت کرده اند که گفت روزی
داخل سرّمن رای شدم و بخدمت آنجناب رفتم و گفتم این ستمکاران در همه
امور سعی کردند در اطفاء نور تو و پنهان کردن ذکر تو تا آنکه تو را درچنین
جائی فرود آوردند که محل نزول گدایان وغریبان بی نام و
نشان است حضرت فرمود که ای پسر سعید هنوز تو در معرفت قدرومنزلت ما
دراین پایه ای وگمان می کنی که اینها با رفعت
شان ما منافات دارد و نمی دانی کسی را که خدا بلند کرد باینها
پست نمی شود پس بدست مبارک خود اشاره کرد بجانبی چون بآنجانب نظرکردم
بستانها دیدم بانواع ریاحین آراسته و باغها دیدم که با
انواع میوه ها پیراسته ونهرها دیدم که درصحن آن باغها جاری
بود و قصرها وحوران وغلمان در آنها مشاهده کردم که هرگز نظیر آنها را خیال
نکرده بودم ازمشاهده این احوال دیده ام حیران وعقلم پریشان
شد پس حضرت فرمود ما هرجا که باشیم اینها ازبرای ما مهیّا
است و در کاروان سرای گدایان نیستیم .
در باب حضرت امام علیّ النّقی علیه السّلام نزد متوکّل سعایت کردند و گفتند در منزل
آنجناب اسلحه بسیارو کاغذهای زیادی است که شیعیان
اوازاهل قم برای او فرستاده اند وآنجناب عزم دارد که بر تو خروج کند متوکّل
جماعتی از ترکان را به خانه آنحضرت فرستاد ایشان در شب برخانه آنحضرت
هجوم آوردند و بخانه ریختند و هر چه تفتیش کردند چیزی نیافتند
و دیدند آنحضرت درحجره ایست و دررا برروی خود بسته و جامه ای
از پشم پوشیده و بروی زمین که رمل و ریگ ریزه بود
نشسته و توجّهش بسوی حقتعالی است و مشغول خواندن آیات قرآن است
پس آنجناب را با آنحال ماخوذ داشتند و بنزد متوکّل حمل کردند و گفتند در خانه او ریختیم
و چیزی نیافتیم و دیدیم آنجناب را نشسته بود
رو بقبله وقرآن تلاوت می کرد و متوکّل در آنحال در مجلس شرب بود پس آن امام
معصوم را درآن مجلس شوم وارد کردند و متوکّل جام شراب در دستش بود ازبرای
آنجناب تعظیم کرد و آن حضرت را در پهلوی خود نشانید وجام شراب
را به آن حضرت تعارف کرد آن حضرت فرمود واللّه شرا ب داخل گوشت و خون من نشد ه
هرگز مرا معفودار پس او را معفو داشت آنگاه گفت برای من شعربخوان حضرت
فرمودن من چندان شعر بلد نیستم گفت از این چاره نیست پس حضرت
انشاء فرمود این شعر را :
بـاتُوا عَلى قُلَلِ الأجبالِ تَحرُسُهُم - غُـلْبُ الـرِّجالِ
فما أغنتهمُ القُللُ
وَاسـتُنزِلُوا بَعدَ عِزّ مِن مَعاقِلِهِم - وأودِعُوا[وَاُسکِنُوا]حُفُرًاً
یا بِئسَ ما نَزَلُوا
نـاداهُمُ صارِخٌ مِن بَعدِ ما قُبِرُوا[دَفنِهِمُ] - أینَ
الأسِرّةُ[الأساوِرُ]وَ التّیجانُ وَالحُللُ
أینَ الوُجُوهُ الَّتی كانَت مُنَعَّمَةً - مِن
دُونِها تُضرَبُ الأستارُ وَالكُلَلُ
فَأفصَحَ القبرُ عَنهُم حینَ ساءَلَهُم - تِلك الوُجُوهُ
عَلَیهَا الدّودُ یَقتَتِلُ[تَنتَقِلُ]
قَد طالَما أكَلُوا دَهراً وَما شَربُوا - فَأصبَحُوا بَعدَ
طُول الأكلِ قَد أُكِلوا
وَطالَما عَمّرُوا دُوراً لتُحصِنَهُم - فَفارَقُوا الدُّورَ
وَالأهلینَ وَارتَحَلُوا
وَطالَما كَنَزُوا الأموالَ وَادّخَرُوا - فَخَلّفُوها عَلَى
الأعداءِ وَانتَقَلُوا
أضحَت مَنازِلُهُم قَفراً مُعَطَّلَةً - وَساكَنُوها إلَى
الأجداثِ قَد رَحَلُوا
سَلِ الخَلیفَةَ إذ وافَت مَنِیَّتَهُ - أینَ
الحُماةُ وَأینَ الخَیلُ وَالخَوَلُ
أینَ الرُّماةُ أما تُحمِى بِأسهُمِهِمْ - لَمّا أتَتكَ
سِهامُ المَوتِ تَنتَقلُ
أین الكُماةُ أما حامُوا أما اغتَضَبُوا - أینَ
الجُیُوشُ الَّتِی تُحمى بِهَا الدُّوَلُ
هَیهاتَ ما نَفَعُوا شَیئاً وَما دَفَعُوا - عَنكَ
المَنِیَّةَ إن وافى بِها الأجلُ
فَكَیفَ یَرجُو دَوامَ العَیشِ مُتَّصِلاً
- مِن رُوحِهِ بِجِبالِ المَوتِ تَتَصلُ
بر قلّه های کوههایی که از آنها مردان
قوی هیکل پاسداری می کردند شب را به روز می آوردند،
ولی آن قلّه ها از آنان مواظبت نکردند. پس از دوره ای از عزّت از
جایگاههای امنشان به پایین کشیده شدند و در گودال
ها جایشان دادند و چه بد منزلگاهی بود! پس از اینکه به خاک
سپرده شدند فریادگری فریاد بر آورد: کجاست آن دستبند ها و تاج
ها و لباس های فاخر؟ کجاست آن چهره های به ناز و نعمت پرورده که به
احترامشان خرگاه و بارگاه آراسته می شد؟ گور به جای آنان پاسخ داد: آن
چهره ها هم اکنون جولانگاه کرمهاست (احقاق الحق، ج۱۲،
ص۴۵۴؛ المختصر فی الاخبار البشر، ج۲،
ص۴۴).
متوکّل از شنیدن این اشعار گریست باندازه
ای که اشک چشمش ریشش را تر کرد.
صقربن ابی دلف گفت روزی نزد زرا قی
زندانبان متوکّل رفتم برای زیارت حضرت امام علیّ النّقی
علیه السّلام واوپرسید برا ی چه کار آمده ای گفتم برای
دیدن تو گفت نه بلکه برای زیارت مولایت حضرت هادی
آمده ای و منهم به آن حضرت اعتقاد دارم و مرا روانه زندان کرد دیدم آن
بزرگواربرروی حصیری نشسته ودربرابرش قبری کنده اند سلام
کردم حضرت پاسخ داد وفرمود بنشین من گریه کردم برای منظره قبر
حضرت فرمود آگاه باش آنان بمن آسیبی نمی رسانند گفتم الحمد للّه
وعرض کردم حدیثی ازرسول خدا صلّی اللّه علیه وآله روایت
شده که معنی آنرا نمی فهمم فرمود چیست آن حدیث؟ عرض کردم
لاتعادوالأیام فتعادیکم. دشمنی نکنید با روزها که آنها با
شما دشمنی خواهند کرد. فرمود مراد از ایّام وروزها ماها هستیم.
تا مادامی که بپا است آسمان وزمین شنبه متعلق به رسول خدا صلّی
اللّه علیه و آله یکشنبه امیرالمؤمنین علیه السّلام
دوشنبه حسن و حسین علیهما السّلام سه شنبه علیّ بن الحسین
و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد علیهم السّلام چهارشنبه موسی بن
جعـفـروعـلی بن موسی ومحمّد بن عـلی عـلـیهم السّلام
پنجشنبه فـرزندم حسن عـلیه ا لسّلام (وخودآنحضرت) جمعه فرزند فرزندم و بسوی
اوجمع می شوند اهل حق واینست معنی ایام پس دشمنی
مکنید با ایشان در دنیا که دشمنی کنند با شما درآخرت
وفرمود بیرون رو که ایمن نیستم بر تو و می ترسم اذیّتی
برسانند بر تو .
امام هادی علیه السّلام قریب یازده
سال یا نوزده سال یا بیست سال را در سرّ من رای توطّن
فرمود درخانه ای که اکنون مدفن شریف آنحضرت است ودرسال 254 هـ به
شهادت رسید .
معتمد عبّاسی برادرمعتز آنحضرت را مسموم کرد و در وقت
شهادت آن امام غریب غیرازفرزندش امام حسن عسگری علیه السّلام
کسی نزد بالین آنجناب نبود و امام حسن عسکری علیه السّلام
درجنازه پدر شهید خود گریبان چاک زد و خود متوجّه غسل و کفن ودفن والد
بزرگوارخود شد وآنجناب را در حجره ای که محل عبادتش بود دفن کرد.
حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام در سامرّاء
امام یازدهم حسن العسکری علیه السّلام
ابومحمد وابن الرّضا درروزهشتم ماه ربیع الثّانی یا دهم یا
چهارم یا دوّم آن ماه درسنه 232 درمدینه طیبه دیده به
جهان گشود.
مادرآن بزرگوارحدیث یا سلیل بوده واورا
جدّه می گفتند و در نهایت صلاح و ورع و تقوی بوده نشوونمای
امام حسن عسکری علیه السّلام درمدینه بود تا به سن چهارسال وچند
ماه که با پدرش به طرف سامرّاء حرکت کرد و بقیه ایّام عمرش را
درسامرّا بود.
امام علیّ النّقی علیه السّلام پنهان می
کرد خود را از بسیاری از شیعیان خود مگر از عدّه قلیلی
ازخواصّ خود وچون امرمنتهی شد بحضرت امام حسن عسکری علیه السّلام
ازپشت پرده با خواص وغیرخواص تکلّم می فرمود مگردرآن اوقات که سوار می
شد برای رفتن به خانه سلطان و این عمل ازآنجناب و پدربزرگوار پیش
ازاومقدمه بود برای غیبت حضرت صاحب الزّمان علیه السّلام که شیعیان
باین مالوف شوند وازغیبت وحشت نکنند وعادت جاری شود دراحتجاب
واختفاء زمانی که معتمد حضرت امام
حسن عسکری علیه السّلام را حبس کرد دردست علیّ بن حزین
وحبس کرد جعفر برادرش را با اوپیوسته معتمد خبرآن حضرت را ازعلیّ بن
حزین می پرسید اومی گفت روزها روزه می گیرد و
شبها مشغول نماز است تا آنکه روزی ازحال آنجناب پرسید علی همان
جواب را داد معتمد گفت همین ساعت برو بنزد او و او را ازمن سلام برسان و باو
بگو برو بمنزلت بسلامت علیّ بن حزین گفت رفتم بسوی زندان دیدم
بردرزندان حماری زین کرده مهیّا است داخل زندان شدم دیدم
آنحضرت را نشسته موزه و طیلسان و شاشه خود را پوشیده یعنی
آنکه خود را مهیّا فرموده بود برای بیرون شدن اززندان ورفتن به
منزل پس چون مرا دید برخاست من ادا کردم رسالت خود را پس سوار شد بر حمارو ایستاد
من گفتم به آنحضرت برای چه ایستادی ای سیّد من
فرمود تا بیاید جعفرگفتم معتمد مرا امرکرده که شما را ازحبس رها کنم
بدون جعفر فرمود برگرد بنزد او و بگو ما هر دو با هم از یک خانه بیرون
آمدیم پس من بر گردم و او با من نباشد خود شما می دانید که دراین
چه خواهد بود پس آن مرد رفت و برگشت گفت می گوید من جعفررا رها کردم
برای تو و حبس کرده بودم او را بسبب خیانت و تقصیری که
وارد کرده بود بر خود و برتو و بسبب آن حرفهائی که از او سر زده پس جعفر با
آن حضرت رفت بخانه اش .
امام حسن عسکری علیه السّلام را سپردند به نحریرونحریرتنگ
می گرفت بر آنحضرت و اذیّت می کرد آنجناب را زوجه اش باوگفت ای
مرد بترس ازخدا بدرستیکه تو نمی دانی که کیست در منزل تو
پس شروع کرد در بیان اوصاف حضرت عسکری علیه السّلام ازصلاح
وعبادت وجلالت آنحضرت وگفت من می ترسم بر توازاین رفتارتو با آن حضرت
نحریر گفت بخدا سوگند که من او را در برکه السّباع میان شیران و
درندگان خواهم افکند پس اجازه طلبید از خلیفه در این امر او را
اجازه داد پس آنحضرت را افکند بنزد شیران و شک نداشتند در آنکه شیران
آنحضرت را خواهند خورد پس نظر کردند در آن محل که از حال آنجناب خبری گیرند
دیدند آنجناب را ایستاده نمازمی خواند وسباع در دورآنحضرت می
باشند پس امر کرد که آنجناب را بیرون آورند و بخانه اش برند.
ابو الادیان گفته است که من خدمت حضرت امام حسن عسکری
علیه السّلام را می نمودم و نامه های آنجناب را به شهرها می
بردم پس روزی در بیماری که آنحضرت در آن مرض بعالم بقاء رحلت
فرمودند مرا طلبیدند و نامه چند نوشتند بمدائن و فرمودند که بعد ازپانزده
روز بازداخل سامرّه خواهی شد و صدای شیون از خانه من خواهی
شنید و مرا درآنوقت غسل دهند ابوالأدیان گفت ای سیّد هر
گاه این واقعه هائله روی دهد امرامامت با کیست فرمود هر که جواب
نامه مرا از تو طلب کند او امام بعد من است گفتم دیگر علامتی بفرما
فرمود هر که بر من نماز کند اوجانشین من خواهد بود گفتم دیگر بفرما
گفت هر که بگوید در همیان چه چیزاست او امام شما است ابوالادیان
گفت مهابت حضرت مانع شد که بپرسم کدام همیان پس بیرون آمدم و نامه ها
را به اهل مدائن رسانیدم و جوابها گرفته برگشتم چنانچه فرموده بود روز
پانزدهم داخل سامرّه شدم صدای نوحه و شیون از منزل منورآن امام مطهّر
بلند شده بود چون بدرخانه آمدم جعفر کذّاب را دیدم که بردرخانه نشسته و شیعیان
بر گرد او برآمده اند واورا تعزیت بوفات برادرو تهنیت بامامت خود می
گویند پس من در خاطر خود گفتم که اگر این امام است امامت نوع دیگر
شده این فاسق کی اهلیت امامت دارد زیرا که پیشتراورا
می شناختم که شراب می خورد و قمارمی باخت وطنبورمی نواخت
پس پیش رفتم و تعزیت و تهنیت گفتم وهیچ سئوال ازمن نکرد
دراینحال عقید خادم بیرون آمد و به جعفرخطاب کرد که برادرتورا
کفن کرده اند بیا و براونماز کن جعفر برخاست و شیعیان با
اوهمراه شدند چون بصحن خانه رسیدیم دیدم که حضرت امام حسن عسکری
علیه السّلام راکفن کرده برروی نعش گذاشته اندپس جعفر پیش ایستاد
که بربرادراطهرخود نمازکند چون خواست تکبیر گوید طفلی گندم گون
پیچیده موی گشاده دندانی مانند پاره ماه بیرون آمد
و ردای جعفررا کشید و گفت ای عمو پس بایست که من
سزاوارترم به نمازبرپدرخود ازتو پس جعفر عقب ایستاد و رنگش متغیّرشد
آن طفل پیش ایستاد و برپدر بزرگوار خود نماز کرد وآن جناب را در پهلوی
امام علی النقی علیه السّلام دفن کرد و متوجّه من شد و گفت ای
بصری بده جواب نامه را که با تو است پس تسلیم کردم و در خاطر خود گفتم
که دو نشان از آن نشانها که حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام فرموده
بود ظاهر شد و یک علامت مانده بیرون آمدم پس حاجزوشا روكرد به جعفر برای
آنکه حجّت بر او تمام کند که اوامام نیست گفت کی بود آن طفل جعفر گفت
که واللّهِ هرگز من او را ندیده بودم و نمی شناختم پس دراینحالت
جماعتی ازاهل قم آمدند و سئوال کردند ازاحوال حضرت امام حسن عسکری علیه
السّلام چون دانستند که او وفات یافته است پرسیدند که امامت با کیست
مردم اشاره کردند بسوی جعفر پس نزدیک رفتند وتعزیت و تهنیت
دادند و گفتند با ما نامه و مالی چند هست بگو که نامه ها ازچه جماعت است و
مالها چه مقداراست تا تسلیم کنیم جعفر برخاست و گفت مردم ازما علم غیب
می خواهند درآن حال خادم بیرون آمد ازجانب صاحب الامر علیه السّلام
و گفت با شما نامه شخص فلانی و فلان و فلان هست وهمیانی هست که
در آن هزار اشرفی هست و در آن میان ده اشرفی هست که طلا را روکش
کرده اند آن جماعت نامه ها و مالها را تسلیم کردند و گفتند هر که ترا
فرستاده است که این نامه ها و مالها را بگیری اوامام زمان است
ومقصود همیان هم روشن شد پس جعفر کذّاب رفت نزد معتمد که خلیفه بنا حق
آنزمان بود و این واقعه را نقل کرد معتمد خدمتکاران خود را فرستاد که صیقل
کنیز حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام را گرفتند که آن طفل را
بما نشان ده او انکار کرد و از برای رفع مظنّه ایشان گفت حملی
دارم من ازآنحضرت باین سبب او را بابن ابی الشوارب قاضی سپردند
که چون فرزند متولّد شد بکشند بناگاه عبیداللّه بن یحیی و
زیرمرد و صاحب الزّنج در بصره خروج کرد ایشان بحال خود در ماندند و کنیز
ازخانه قاضی بخانه خود آمد.
حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام در روز جمعه
هشتم ماه ربیع الاوّل سال 260 هـ ق وقت نمازبامداد بسرای باقی
رحلت کرد درهمان شب نامه های بسیار بدست مبارک خود باهل مدینه
نوشته بود ودرآنوقت نزد آنحضرت حاضر نبود مگرجاریه آنجناب که اورا صیقل
می گفتند وغلام آنجناب که اوراعقید مینامیدند و آن کسی
که مردم براومطّلع نبودند یعنی حضرت صاحب الامر علیه السّلام عقید
گفت که درآنوقت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام آبی طلبید
که با مصطکی جوشانیده بودند خواست که بیاشامد چون حاضرکردیم
فرمود اوّل آبی بیاورید که من نمازکنم چون آب آوردیم
دستمالی دامن خود گسترده و وضو ساخت و نماز بامداد را ادا کرد و قدح آب مصطكی
را گرفت که بیاشامد از غایت ضعف و شدت مرض دست مبارکش می لرزید
و قدح بردندانهای شریفش می خورد چون آب را بیاشامید
و صیقل قدح را گرفت روح مقدسش بعالم قدس پرواز نمود.
از احمد بن اسحق روایت است که روزی بخدمت امام
حسن عسکری علیه السّلام رفتم حضرت فرمود که چگونه خواهد بود حال شما
وآنچه مردم باشند ازشک و ریب در باب امام بعد ازمن گفتم یابن رسول اللّه
چون خبرولادت سیّد ما و صاحب ما در قم بما رسید صغیروکبیرومرد
وزن وشیعیان قم همه اعتقاد بامامت آنجناب نمودند حضرت فرمود مگر نمی
دانی که هرگززمین خالی ازامام نمی باشد که حجّت خدا باشد
بر خلق. پس درسال دویست و پنجاه و نه هجرت حضرت والده خود را بحج فرستاد
واورا خبرداد بوفات خود درسال دیگر و فتنه هائی که بعد از وفات او
واقع خواهد شد پس اسم اعظم الهی ومواریث پیغمبران واسلحه وکتب
حضرت رسالت را بحضرت صاحب الامرعلیه السّلام تسلیم کرد و مادرآنجناب
متوجّه مکّه شد وآنجناب درماه ربیع الاخر سنه 260 ازدنیا رحلت نمود
ودرسرّمن رای درپهلوی پدر بزرگوارخود مدفون گردید وعمرشریف
آنجناب 29 سال بود.
احمد بن عبید اللّه بن خاقان نقل می کند ....
آنجناب را درپهلوی پدربزرگوارخود دفن کردند و بعد ازآن خلیفه متوجه
تفحّص وتجسّس فرزند حضرت شد زیرا شنیده بود که فرزند آنجناب برعالم
مستولی خواهد شد واصل باطل را منقرض خواهد کرد چندانکه تفحّص کردند چیزی
از آنحضرت نیافتند وآن کنیزرا که گمان حمل به اوبرده بودند تا دوسال
تفحّص احوال او می کردند واثری ظاهر نشد پس موافق مذهب اهل سنّت میراث
آنحضرت را قسمت کردند میان مادروجعفرکذّاب که برادرآنجناب بود ومادرش دعوی
کرد که من وصی اویم و نزد قاضی بثبوت رسانیده بازخلیفه
درتفحّص فرزند آنجناب بود ودست ازتجسّس برنمی داشت پس جعفر کذّاب نزد پدرمن
آمد وگفت می خواهم منصب برادرم را بمن تفویض نمائی من تقبّل می
نمایم که هرسال دویست هزاردینارطلا بدهم پدرم ازاستماع این
سخن در خشم شد و گفت ای احمق منصب برادرتومنصبی نیست که بمال
تقبل توان كرد وسالها است که خلفاء شمشیر کشیده اند ومردم را می
کشند و زجرمی نمایند که ازاعتقاد با مامت پدروبرادرتوبرگردند
نتوانستند اگرتونزد شیعیان مرتبه امامت داری همه بسوی
توخواهند آمد و تورا احتیاج به خلیفه و دیگری نیست
و اگر نزد ایشان مرتبه ای نداری خلیفه ودیگری
این مرتبه را برای تو تحصیل نمی توانند کرد و پدرم باین
سخن خفّت عقل و سفاهت و عدم دیانت اورا دانست امرکرد دیگر او را به
مجلس راه ندهند و بعد ازآن به مجلس پدرم راه نیافت تا پدرم فوت شد و تا
امروز خلیفه تفحّص از فرزند آنجناب می کند وبرآثاراومطّلع نمی
شود و دست براونمی یابد.
رشیق نقل کرده است که معتضد خلیفه فرستاد مرا
با دونفردیگرطلب نمود وامر کرد که هریک دواسب با خود برداریم یکی
راسوارشویم ویکی را بجنبیت بکشیم یعنی یدک
کنیم وسبکبارتعجیل برویم بسامرّه وخانه حضرت امام حسن عسگری
علیه السّلام را بما نشان داد و گفت بدرخانه می رسید که غلام سیاهی
برآن در نشسته است پس داخل خانه شوید و هر که در آنخانه بیاید
سرش را برای من بیاورید چون بخانه حضرت رسیدیم
دردهلیزخانه غلام سیاهی نشسته بود و بند زیر جامه دردست
داشت ومی بافت پرسیدیم که کی دراین خانه هست گفت
صاحبش و هیچگونه ملتفت نشد بجانب ما وازما پروا نکرد چون داخل خانه شدیم
خانه ای بسیارپاکیزه ای دیدیم و درمقابل پرده
ای مشاهده کردیم که هرگزازآن بهتر ندیده بودیم که گویا
الحال از دست کارگر درآمده است و درخانه هیچکس نبود چون پرده را برداشتم
حجره بزرگی به نظرآمد که گویا دریای آبی درمیان
آن حجره ایستاده ودرمنتهای حجره حصیری برروی آب
گسترده است و بربالای آن حصیرمردی ایستاده است نیکوترین
مردم بحسب هیئت ومشغول نمازاست و هیچگونه بجانب ما التفات ننمود احمد
بن عبداللّه پا درحجره گذاشت که داخل شود در میان آب غرق شد واضطراب بسیارکرد
تا من دست دراز کردم واورا بیرون آوردم و بیهوش شد بعد از ساعتی
بهوش آمد پس رفیق دیگر اراده کرد داخل شود و حال اوبدین منوال
گشت پس من متحیّرماندم وزبان بعذرخواهی گشودم و گفتم معذرت می
طلبم ازخدا وازتوای مقرّب درگاه خدا واللّه ندانستم که نزدکی می
آیم و از حقیقت حال مطّلع نبودم واکنون توبه می نمایم بسوی
خدا ازاین کردارپس به هیچ وجه متوجه گفتارمن نشد ومشغول نمازبود ما را
هیبتی عظیم در دل به هم رسید و برگشتیم ومعتضد
انتظارما می کشید و بدربانان سفارش کرده بود که هر وقت برگردیم
ما را بنزد اوبرند پس درمیان شب رسیدیم و داخل شدیم و
تمام قصّه را نقل کردیم پرسید که پیش ازمن با دیگری
ملاقات کردید و با کسی حرف گفتید گفتیم نه پس سوگندهای
عظیم یاد کرد که اگر بشنوم که یک کلمه ازاین واقعه را بدیگری
نقل کرده اید هرآینه همه را گردن می زنم وما این حکایت
را نقل نتوانستیم بکنیم مگربعد ازمردن او .
حدیث:
قالَ العسکری عليه السّلام : عَلاماتُ المُؤمِنِ
خَمْسٌ: صَلاةُ الاِحْدى وَ خَمْسينَ ، وَ زِيارَةُ الاْرْبَعينَ ، وَ
التَّخَتُّمُ بِالْيَمينِ، وَ تَعْفيرُ الْجَبين ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحيم. علامت های مؤ من پنج چيز است: خواندن پنجاه و يك ركعت
نماز (هفده ركعت فريضه و سى و چهار ركعت نافله) خواندن زيارت اربعين و انگشتر در
دست راست كردن و پیشانی را در سجده بر خاك گذاشتن و بِسْمِ اللّهِ
الرَّحْمن الرَّحيمِ را بلند گفتن . (بحارالأنوار ج 85 ص75 رواية7 باب24)
قالَ عليه السّلام : لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةُ
الصّيامِ وَالصَّلاةِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ في اَمْرِ
اللّهِ. عبادت در زياد انجام دادن نماز و روزه نيست ، بلكه عبادت با تفكّر و
انديشه در قدرت بى منتهاى خداوند در امور مختلف مى باشد.
قالَ عليه السّلام : خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَهُما شَىّْءٌ:
اَلاْ يمانُ بِاللّهِ، وَنَفْعُ الاْ خْوانِ. دو خصلت و حالتى كه والاتر از آن دو
چيز نمى باشد عبارتند از: ايمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و
آشنايان .
قالَ عليه السّلام : إيّاكَ وَ الاْ ذاعَةَ وَ طَلَبَ
الرِّئاسَةِ، فَإنَّهُما يَدْعُوانِ إلَى الْهَلَكَةِ. مواظب باش از اين كه بخواهى
شايعه و سخن پراكنى نمائى و يا اين كه بخواهى دنبال مقام و رياست باشى و تشنه آن
گردى ، چون هر دوى آن ها انسان را هلاك خواهد نمود
قالَ عليه السلام : حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ
حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ. نيكوئى شكل و قيافه ، يك نوع زيبائى و جمال در
ظاهر انسان پديدار است و نيكو بودن عقل و درايت ، يك نوع زيبائى و جمال درونى
انسان مى باشد.
زیارت امام هادی وعسکری(ع) درسامرّاء
روایت شده از حضرت صادق علیه السّلام كه زید
شحام عرض كرد به خدمتش كه چه ثواب است از براى كسى كه زیارت كند یكى
از شما امامان را فرمود مثل آن است كه زیارت كرده حضرت رسول خدا صلّى اللّه
علیه و آله را و روایتى از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده كه:
هر كه زیارت كند امام مفترض الطّاعه را و نماز گزارد نزد او چهار ركعت نوشته
شود براى او حجه و عمره .
چون وارد شدى به سرّ من راى إن شاء اللّه و خواستى زیارت
كنى آن دو امام همام علیهما السّلام را پس غسل كن و بعد از رعایت آداب
دخول حرمهاى شریفه با تأنى و وقار روانه شو تا به در حرم مطهّر و اذن دخول
عمومى را كه بعدًا میآیدبخوان پس داخل حرم شو
و سید بن طاوس در مصباح الزّائر براى هر یك از
این دو بزرگوار زیارت مبسوط با صلوات بر ایشان و دعاى بعد از
نماز زیارت نقل كرده كه شایسته است نقل آن اگر چه موجب تطویل
است زیرا كه فواید بسیار در آن مندرج است فرمود هر گاه رسیدى
به سر من راى غسل كن در وقت رسیدن غسل زیارت و بپوش پاكیزهترین
جامههاى خود را و روانه شو با تأنى و وقار تا برسى به در حرم شریف آنگاه كه
رسیدى {اذن دخول بخوان} طلب رخصت كن و بگو :
أَ أَدْخُلُ یا نَبِىَّ اللَّهِ أَ أَدْخُلُ یا
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ أَدْخُلُ یا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ
سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَأَدْخُلُ یا مَوْلاىَ الْحَسَنَ
بْنَ عَلِىٍّ أَ أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ الْحُسَینَ بْنَ عَلِىٍّ أَ
أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَینِ أَ أَدْخُلُ یا
مَوْلاىَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ أَ أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ جَعْفَرَ بْنَ
مُحَمَّدٍ أَ أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَ أَدْخُلُ یا
مَوْلاىَ عَلِىَّ بْنَ مُوسَى أَ أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ مُحَمَّدَ بْنَ
عَلِىٍّ أَ أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ یا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ
مُحَمَّدٍ أَ أَدْخُلُ یا مَوْلاىَ یا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ
عَلِىٍّ أَ أَدْخُلُ یا مَلائِكَةَ اللَّهِ الْمُوَكَّلِینَ بِهَذَا
الْحَرَمِ الشَّرِیفِ .
پس داخل شو و در وقت داخل شدن پاى راست را مقدم دار
زیارت مشترك هردوامام
زیارت كن آن دو بزرگوار را به این الفاظ كه اصح
زیارات است
اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا یا وَلِیِّىِ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا یا حُجَّتَىِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا
یا نُورَىِ اللَّهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا یا
مَنْ بَدَا لِلَّهِ فِى شَأْنِكُمَا أَتَیتُكُمَا زَائِرًا عَارِفًا
بِحَقِّكُمَا مُعَادِیًا لِأَعْدَائِكُمَا مُوَالِیًا لِأَوْلِیائِكُمَا
مُؤْمِنًا بِمَا آمَنْتُمَا بِهِ كَافِرًا بِمَا كَفَرْتُمَا بِهِ مُحَقِّقًا
لِمَا حَقَّقْتُمَا مُبْطِلًا لِمَا أَبْطَلْتُمَا أَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّى وَ
رَبَّكُمَا أَنْ یجْعَلَ حَظِّى مِنْ زِیارَتِكُمَا اَلصَّلاةَ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ یرْزُقَنِى مُرَافَقَتَكُمَا فِى الْجِنَانِ
مَعَ آبَائِكُمَا الصَّالِحِینَ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یَعْتِقَ
رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ وَ یَرْزُقَنِى شَفَاعَتَكُمَا وَ مُصَاحَبَتَكُمَا
وَ یُعَرِّفَ بَینِى وَ بَینَكُمَا وَ لا یَسْلُبَنِى
حُبَّكُمَا وَ حُبَّ آبَائِكُمَا الصَّالِحِینَ وَ أَنْ لا یجْعَلَهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِكُمَا وَ یَحْشُرَنِى مَعَكُمَا فِى
الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِى حُبَّهُمَا وَ تَوَفَّنِى عَلَى
مِلَّتِهِمَا اَللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِى آلِ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ انْتَقِمْ
مِنْهُمْ اَللَّهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلِینَ مِنْهُمْ وَ الآخِرِینَ
وَ ضَاعِفْ عَلَیهِمُ الْعَذَابَ وَ ابْلُغْ بِهِمْ وَ بِأَشْیاعِهِمْ
وَ مُحِبِّیهِمْ وَ مُتَّبِعِیهِمْ أَسْفَلَ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِیمِ
إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ اَللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّكَ
وَ ابْنِ وَلِیِّكَ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ [فَرَجِهِ] یا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
و جهد مىكنى در دعا كردن از براى خود و پدر و مادر خود و
هر دعا كه خواهى بكن و اگر توانى به نزدیك قبر ایشان بروى دو ركعت
نماز نزد قبر بكن و اگر نتوانى داخل مسجد شو و دو ركعت نماز بكن و هر دعا كه خواهى
بكن كه مستجاب است و این مسجد پهلوى خانه ایشان است و حضرت امام على
نقى و امام حسن عسكرى علیهما السّلام در آن نماز مىكرده اند
زیارت حضرت امام هادی علیه السلام
بایست نزد ضریح حضرت على الهادى علیه
السلام
صد مرتبه اللَّهُ أَكْبَرُ بگو و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ
بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّكِىَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَفِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا سِرَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبْلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا آلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خِیرَةَ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا أَمِینَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَقَّ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَبِیبَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا نُورَ الْأَنْوَارِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا زَینَ
الْأَبْرَارِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا سَلِیلَ الْأَخْیارِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عُنْصُرَ الْأَطْهَارِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا حُجَّةَ الرَّحْمَنِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رُكْنَ الْإِیمَانِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا وَلِىَّ الصَّالِحِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عَلَمَ
الْهُدَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَلِیفَ التُّقَى اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا عَمُودَ الدِّینِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
ابْنَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ
سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ
فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ أَیُّهَا الْأَمِینُ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
أَیُّهَا الْعَلَمُ الرَّضِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا
الزَّاهِدُ التَّقِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْحُجَّةُ عَلَى
الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا التَّالِى
لِلْقُرْآنِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْمُبَیِّنُ
لِلْحَلالِ مِنَ الْحَرَامِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْوَلِىُّ
النَّاصِحُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الطَّرِیقُ الْوَاضِحُ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا النَّجْمُ اللّائِحُ أَشْهَدُ یا
مَوْلاىَ یا أَبَا الْحَسَنِ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ
خَلِیفَتُهُ فِى بَرِیَّتِهِ وَ أَمِینُهُ فِى بِلادِهِ وَ
شَاهِدُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ بَابُ
الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ
مَنْ تَحْتَ الثَّرَى وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ
الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُیوبِ وَ الْمُخْتَصُّ بِكَرَامَةِ اللَّهِ وَ
الْمَحْبُوُّ بِحُجَّةِ اللَّهِ وَ الْمَوْهُوبُ لَهُ كَلِمَةُ اللَّهِ وَ
الرُّكْنُ الَّذِى یلْجَأُ إِلَیهِ الْعِبَادُ وَ تُحْیا بِهِ
الْبِلادُ وَ أَشْهَدُ یا مَوْلاىَ أَنِّى بِكَ وَ بِآبَائِكَ وَ
أَبْنَائِكَ مُوقِنٌ مُقِرٌّ وَ لَكُمْ تَابِعٌ فِى ذَاتِ نَفْسِى وَ شَرَائِعِ دِینِى
وَ خَاتِمَةِ عَمَلِى وَ مُنْقَلَبِى وَ مَثْوَاىَ وَ أَنِّى وَلِىٌّ لِمَنْ
وَالاكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ عَلانِیتِكُمْ
وَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى [وَ السَّلامُ عَلَیكَ]
وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
پس ببوس ضریح را و بگذار روى راست را بر آن پس طرف چپ
رو را بگذار و بگو :
اَللَّهُمَّ [صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ]
صَلِّ عَلَى حُجَّتِكَ الْوَفِىِّ وَ وَلِیِّكَ الزَّكِىِّ وَ أَمِینِكَ
الْمُرْتَضَى وَ صَفِیِّكَ الْهَادِى وَ صِرَاطِكَ الْمُسْتَقِیمِ وَ
الْجَادَّةِ الْعُظْمَى وَ الطَّرِیقَةِ الْوُسْطَى نُورِ قُلُوبِ
الْمُؤْمِنِینَ وَ وَلِىِّ الْمُتَّقِینَ وَ صَاحِبِ الْمُخْلَصِینَ
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ وَ
صَلِّ عَلَى عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَّاشِدِ الْمَعْصُومِ مِنَ الزَّلَلِ وَ
الطَّاهِرِ مِنَ الْخَلَلِ وَ الْمُنْقَطِعِ إِلَیكَ بِالْأَمَلِ اَلْمَبْلُوِّ
بِالْفِتَنِ وَ الْمُخْتَبَرِ بِالْمِحَنِ وَ الْمُمْتَحَنِ بِحُسْنِ الْبَلْوَى
وَ صَبْرِ الشَّكْوَى مُرْشِدِ عِبَادِكَ وَ بَرَكَةِ بِلادِكَ وَ مَحَلِّ
رَحْمَتِكَ وَ مُسْتَوْدَعِ حِكْمَتِكَ وَ الْقَائِدِ إِلَى جَنَّتِكَ اَلْعَالِمِ
فِى بَرِیَّتِكَ وَ الْهَادِى فِى خَلِیقَتِكَ اَلَّذِى ارْتَضَیتَهُ
وَ انْتَجَبْتَهُ وَ اخْتَرْتَهُ لِمَقَامِ رَسُولِكَ فِى أُمَّتِهِ وَ
أَلْزَمْتَهُ حِفْظَ شَرِیعَتِهِ فَاسْتَقَلَّ بِأَعْبَاءِ الْوَصِیةِ
نَاهِضًا بِهَا وَ مُضْطَلِعًا بِحَمْلِهَا لَمْ یعْثُرْ فِى مُشْكِلٍ وَ لا
هَفَا فِى مُعْضِلٍ بَلْ كَشَفَ الْغُمَّةَ وَ سَدَّ الْفُرْجَةَ وَ أَدَّى
الْمُفْتَرَضَ اَللَّهُمَّ فَكَمَا أَقْرَرْتَ نَاظِرَ نَبِیِّكَ بِهِ
فَرَقِّهِ دَرَجَتَهُ وَ أَجْزِلْ لَدَیكَ مَثُوبَتَهُ وَ صَلِّ عَلَیهِ
وَ بَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیّةً وَ سَلامًا وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِى
مُوَالاتِهِ فَضْلًا وَ إِحْسَانًا وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَانًا إِنَّكَ ذُو
الْفَضْلِ الْعَظِیمِ پس نماز زیارت بگزار و چون سلام
دادى بگو: یا ذَا الْقُدْرَةِ الْجَامِعَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ
وَ الْمِنَنِ الْمُتَتَابِعَةِ وَ الآلاءِ الْمُتَوَاتِرَةِ وَ الْأَیادِى
الْجَلِیلَةِ وَ الْمَوَاهِبِ الْجَزِیلَةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ
آلِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِینَ وَ أَعْطِنِى سُؤْلِى وَ اجْمَعْ شَمْلِى وَ
لُمَّ شَعَثِى وَ زَكِّ عَمَلِى وَ لا تُزِغْ قَلْبِى بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنِى
وَ لا تُزِلْ قَدَمِى وَ لا تَكِلْنِى إِلَى نَفْسِى طَرْفَةَ عَینٍ أَبَدًا
وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِى وَ لا تُبْدِ عَوْرَتِى وَ لا تَهْتِكْ سِتْرِى وَ
لا تُوحِشْنِى وَ لا تُؤْیِسْنِى وَ كُنْ بِى رَءُوفًا رَحِیمًا وَ
اهْدِنِى وَ زَكِّنِى وَ طَهِّرْنِى وَ صَفِّنِى وَ اصْطَفِنِى وَ خَلِّصْنِى وَ
اسْتَخْلِصْنِى وَ اصْنَعْنِى وَ اصْطَنِعْنِى وَ قَرِّبْنِى إِلَیكَ وَ لا
تُبَاعِدْنِى مِنْكَ وَ الْطُفْ بِى وَ لا تَجْفُنِى وَ أَكْرِمْنِى وَ لا
تُهِنِّى وَ مَا أَسْأَلُكَ فَلا تَحْرِمْنِى وَ مَا لا أَسْأَلُكَ فَاجْمَعْهُ
لِى بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ أَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ
وَجْهِكَ الْكَرِیمِ وَ بِحُرْمَةِ نَبِیِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ
عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ بِحُرْمَةِ أَهْلِ بَیتِ رَسُولِكَ أَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ عَلِىٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ عَلِىٍّ وَ
مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَى وَ عَلِىٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ الْحَسَنِ
وَ الْخَلَفِ الْبَاقِى صَلَوَاتُكَ وَ بَرَكَاتُكَ عَلَیهِمْ أَنْ
تُصَلِّىَ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ وَ تُعَجِّلَ فَرَجَ قَائِمِهِمْ
بِأَمْرِكَ وَ تَنْصُرَهُ وَ تَنْتَصِرَ بِهِ لِدِینِكَ وَ تَجْعَلَنِى فِى
جُمْلَةِ النَّاجِینَ بِهِ وَ الْمُخْلِصِینَ فِى طَاعَتِهِ وَ
أَسْأَلُكَ بِحَقِّهِمْ لَمَّا اسْتَجَبْتَ لِى دَعْوَتِى وَ قَضَیتَ
حَاجَتِى وَ أَعْطَیتَنِى سُؤْلِى وَ كَفَیتَنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ
أَمْرِ دُنْیاىَ وَ آخِرَتِى یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یا
نُورُ یا بُرْهَانُ یا مُنِیرُ یا مُبِینُ یا
رَبِّ اكْفِنِى شَرَّ الشُّرُورِ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسْأَلُكَ النَّجَاةَ یوْمَ
یُنْفَخَ فِى الصُّورِ و دعا كن براى هر چه خواهى و بسیار بگو: یا
عُدَّتِى عِنْدَ الْعَدَدِ وَ یا رَجَائِى وَ الْمُعْتَمَدَ وَ یا
كَهْفِى وَ السَّنَدَ یا وَاحِدُ یا أَحَدُ وَ یا قُلْ هُوَ
اللَّهُ أَحَدٌ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَ
لَمْ تَجْعَلْ فِى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ أَحَدًا صَلِّ عَلَى جَمَاعَتِهِمْ وَ
افْعَلْ بِى كَذَا. وَ كَذَا و بجاى این كلمه حاجت بخواه .
همانا روایت شده از آن حضرت كه فرموده من از خداوند
عز و جل خواسته ام كه نا امید برنگرداند كسى را كه بخواند این دعا را
در روضه من بعد از من
زیارت حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام
شیخ به سند معتبر از آن حضرت روایت كرده كه
فرمود: قبر من در سر من راى امان است از براى اهل دو جانب از بلاها و عذاب خدا
{مجلسى اول اهل دو جانب را به شیعه و سنّى معنى كرده و فرموده كه بركت آن
حضرت دوست و دشمن را احاطه فرموده است چنانكه قبر كاظمین سبب امان بغداد شد
الخ} و سیّد بن طاوس فرموده: چون خواستى زیارت كنى حضرت عسكرى علیه
السّلام را بجا آور جمیع آنچه را كه در زیارت پدرش حضرت هادى علیه
السّلام بجا مىآوردى پس بایست نزد ضریح آن حضرت و بگو :
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مَوْلاىَ یا أَبَا
مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ الْهَادِىَ الْمُهْتَدِىَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ
وَ بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَلِىَّ اللَّهِ وَ ابْنَ
أَوْلِیائِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ
حُجَجِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَفِىَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَصْفِیائِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا خَلِیفَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خُلَفَائِهِ
وَ أَبَا خَلِیفَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ خَاتَمِ
النَّبِیِّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ سَیِّدِ
الْوَصِیِّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ أَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ سَیِّدَةِ
نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ
الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا ابْنَ
الْأَوْصِیاءِ الرَّاشِدِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
عِصْمَةَ الْمُتَّقِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا إِمَامَ
الْفَائِزِینَ اَلسلامُ عَلَیكَ یا رُكْنَ الْمُؤْمِنِینَ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا فَرَجَ الْمَلْهُوفِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا وَارِثَ الْأَنْبِیاءِ الْمُنْتَجَبِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا خَازِنَ عِلْمِ وَصِىِّ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا
الدَّاعِى بِحُكْمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا النَّاطِقُ
بِكِتَابِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حُجَّةَ الْحُجَجِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا هَادِىَ الْأُمَمِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
وَلِىَّ النِّعَمِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عَیبَةَ الْعِلْمِ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا سَفِینَةَ الْحِلْمِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
أَبَا الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ اَلظَّاهِرَةِ لِلْعَاقِلِ حُجَّتُهُ وَ
الثَّابِتَةِ فِى الْیقِینِ مَعْرِفَتُهُ اَلْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْینِ
الظَّالِمِینَ وَ الْمُغَیَّبِ عَنْ دَوْلَةِ الْفَاسِقِینَ وَ
الْمُعِیدِ رَبُّنَا بِهِ الْإِسْلامَ جَدِیدًا بَعْدَ الانْطِمَاسِ
وَ الْقُرْآنَ غَضّا بَعْدَ الانْدِرَاسِ أَشْهَدُ یا مَوْلاىَ أَنَّكَ
أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ
نَهَیتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِیلِ رَبِّكَ
بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصًا حَتَّى
أَتَاكَ الْیقِینُ أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِى لَكُمْ
عِنْدَهُ أَنْ یتَقَبَّلَ زِیارَتِى لَكُمْ وَ یَشْكُرَ سَعْیى
إِلَیكُمْ وَ یسْتَجِیبَ دُعَائِى بِكُمْ وَ یجْعَلَنِى
مِنْ أَنْصَارِ الْحَقِّ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْیاعِهِ وَ مَوَالِیهِ
وَ مُحِبِّیهِ وَ السَّلامُ عَلَیكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ .
پس ببوس ضریحش را و بگذار طرف راست صورت خود را بر آن
پس طرف چپ را گذار و بگو :
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ
أَهْلِ بَیتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ الْهَادِى إِلَى دِینِكَ
وَ الدَّاعِى إِلَى سَبِیلِكَ عَلَمِ الْهُدَى وَ مَنَارِ التُّقَى وَ
مَعْدِنِ الْحِجَى وَ مَأْوَى النُّهَى وَ غَیثِ الْوَرَى وَ سَحَابِ الْحِكْمَةِ
وَ بَحْرِ الْمَوْعِظَةِ وَ وَارِثِ الْأَئِمَّةِ وَ الشَّهِیدِ عَلَى
الْأُمَّةِ الْمَعْصُومِ الْمُهَذَّبِ وَ الْفَاضِلِ الْمُقَرَّبِ وَ الْمُطَهَّرِ
مِنَ الرِّجْسِ الَّذِى وَرَّثْتَهُ عِلْمَ الْكِتَابِ وَ أَلْهَمْتَهُ فَصْلَ
الْخِطَابِ وَ نَصَبْتَهُ عَلَما لِأَهْلِ قِبْلَتِكَ وَ قَرَنْتَ طَاعَتَهُ
بِطَاعَتِكَ وَ فَرَضْتَ مَوَدَّتَهُ عَلَى جَمِیعِ خَلِیقَتِكَ اَللَّهُمَّ
فَكَمَا أَنَابَ بِحُسْنِ الْإِخْلاصِ فِى تَوْحِیدِكَ وَ أَرْدَى مَنْ
خَاضَ فِى تَشْبِیهِكَ وَ حَامَى عَنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ بِكَ فَصَلِّ
یا رَبِّ عَلَیهِ صَلاةً یلْحَقُ بِهَا مَحَلَّ الْخَاشِعِینَ
وَ یعْلُو فِى الْجَنَّةِ بِدَرَجَةِ جَدِّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ
وَ بَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیةً وَ سَلامًا وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِى
مُوَالاتِهِ فَضْلًا وَ إِحْسَانًا وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَانًا إِنَّكَ ذُو
فَضْلٍ عَظِیمٍ وَ مَنٍّ جَسِیمٍ .
پس نماز زیارت بجا آور و چون فارغ شدى بگو :
یا دَائِمُ یا دَیمُومُ یا حَىُّ یا
قَیُّومُ یا كَاشِفَ الْكَرْبِ وَ الْهَمِّ یا فَارِجَ الْغَمِّ
وَ یا بَاعِثَ الرُّسُلِ یا صَادِقَ الْوَعْدِ یا حَىُّ لا
إِلَهَ إِلا أَنْتَ أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ بِحَبِیبِكَ وَ وَصِیِّهِ
عَلِىٍّ ابْنِ عَمِّهِ وَ صِهْرِهِ عَلَى ابْنَتِهِ الَّذِى خَتَمْتَ بِهِمَا
الشَّرَائِعَ وَ فَتَحْتَ التَّأْوِیلَ وَ الطَّلائِعَ فَصَلِّ عَلَیهِمَا
صَلاةً یشْهَدُ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ الآخِرُونَ وَ یَنْجُو بِهَا
الْأَوْلِیاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ بِفَاطِمَةَ
الزَّهْرَاءِ وَالِدَةِ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِیینَ وَ سَیِّدَةِ
نِسَاءِ الْعَالَمِینَ الْمُشَفَّعَةِ فِى شِیعَةِ أَوْلادِهَا الطَّیِّبِینَ
فَصَلِّ عَلَیهَا صَلاةً دَائِمَةً أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ
الدَّاهِرِینَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ بِالْحَسَنِ الرَّضِىِّ
الطَّاهِرِ الزَّكِىِّ وَ الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الْمَرْضِىِّ الْبَرِّ
التَّقِىِّ سَیِّدَىْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْإِمَامَینِ الْخَیِّرَینِ
الطَّیِّبَینِ التَّقِیِّینِ النَّقِیِّینِ
الطَّاهِرَینِ الشَّهِیدَینِ الْمَظْلُومَینِ
الْمَقْتُولَینِ فَصَلِّ عَلَیهِمَا مَا طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ مَا
غَرَبَتْ صَلاةً مُتَوَالِیةً مُتَتَالِیةً وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ
بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الْمَحْجُوبِ
مِنْ خَوْفِ الظَّالِمِینَ وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ الْبَاقِرِ
الطَّاهِرِ النُّورِ الزَّاهِرِ الْإِمَامَینِ السَّیِّدَینِ
مِفْتَاحَىِ الْبَرَكَاتِ وَ مِصْبَاحَىِ الظُّلُمَاتِ فَصَلِّ عَلَیهِمَا
مَا سَرَى لَیلٌ وَ مَا أَضَاءَ نَهَارٌ صَلاةً تَغْدُو وَ تَرُوحُ وَ أَتَوَسَّلُ
إِلَیكَ بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنِ اللَّهِ وَ النَّاطِقِ
فِى عِلْمِ اللَّهِ وَ بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْعَبْدِ الصَّالِحِ فِى نَفْسِهِ
وَ الْوَصِىِّ النَّاصِحِ الْإِمَامَینِ الْهَادِیینِ الْمَهْدِیینِ
الْوَافِیینِ الْكَافِیینِ فَصَلِّ عَلَیهِمَا مَا
سَبَّحَ لَكَ مَلَكٌ وَ تَحَرَّكَ لَكَ فَلَكٌ صَلاةً تُنْمَى وَ تَزِیدُ وَ
لا تَفْنَى وَ لا تَبِیدُ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ بِعَلِىِّ بْنِ
مُوسَى الرِّضَا وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ الْمُرْتَضَى الْإِمَامَینِ
الْمُطَهَّرَینِ الْمُنْتَجَبَینِ فَصَلِّ عَلَیهِمَا مَا
أَضَاءَ صُبْحٌ وَ دَامَ صَلاةً تُرَقِّیهِمَا إِلَى رِضْوَانِكَ فِى
الْعِلِّیِّینَ مِنْ جِنَانِكَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ
بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَّاشِدِ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ الْهَادِى
الْقَائِمَینِ بِأَمْرِ عِبَادِكَ الْمُخْتَبَرَینِ بِالْمِحَنِ
الْهَائِلَةِ وَ الصَّابِرَینِ فِى الْإِحَنِ الْمَائِلَةِ فَصَلِّ عَلَیهِمَا
كِفَاءَ أَجْرِ الصَّابِرِینَ وَ إِزَاءَ ثَوَابِ الْفَائِزِینَ
صَلاةً تُمَهِّدُ لَهُمَا الرِّفْعَةَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ یا
رَبِّ بِإِمَامِنَا وَ مُحَقِّقِ زَمَانِنَا الْیوْمِ الْمَوْعُودِ وَ
الشَّاهِدِ الْمَشْهُودِ وَ النُّورِ الْأَزْهَرِ وَ الضِّیاءِ الْأَنْوَرِ
الْمَنْصُورِ بِالرُّعْبِ وَ الْمُظَفَّرِ بِالسَّعَادَةِ فَصَلِّ عَلَیهِ
عَدَدَ الثَّمَرِ وَ أَوْرَاقِ الشَّجَرِ وَ أَجْزَاءِ الْمَدَرِ وَ عَدَدَ
الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ وَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُكَ وَ أَحْصَاهُ
كِتَابُكَ صَلاةً یغْبِطُهُ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ الآخِرُونَ اَللَّهُمَّ
وَ احْشُرْنَا فِى زُمْرَتِهِ وَ احْفَظْنَا عَلَى طَاعَتِهِ وَ احْرُسْنَا
بِدَوْلَتِهِ وَ أَتْحِفْنَا بِوِلایتِهِ وَ انْصُرْنَا عَلَى أَعْدَائِنَا
بِعِزَّتِهِ وَ اجْعَلْنَا یا رَبِّ مِنَ التَّوَّابِینَ یا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اَللَّهُمَّ وَ إِنَّ إِبْلِیسَ
الْمُتَمَرِّدَ اللَّعِینَ قَدِ اسْتَنْظَرَكَ لِإِغْوَاءِ خَلْقِكَ
فَأَنْظَرْتَهُ وَ اسْتَمْهَلَكَ لِإِضْلالِ عَبِیدِكَ فَأَمْهَلْتَهُ
بِسَابِقِ عِلْمِكَ فِیهِ وَ قَدْ عَشَّشَ وَ كَثُرَتْ جُنُودُهُ وَ
ازْدَحَمَتْ جُیوشُهُ وَ انْتَشَرَتْ دُعَاتُهُ فِى أَقْطَارِ الْأَرْضِ
فَأَضَلُّوا عِبَادَكَ وَ أَفْسَدُوا دِینَكَ وَ حَرَّفُوا الْكَلِمَ عَنْ
مَوَاضِعِهِ وَ جَعَلُوا عِبَادَكَ شِیَعًا مُتَفَرِّقِینَ وَ أَحْزَابًا مُتَمَرِّدِینَ وَ قَدْ
وَعَدْتَ نَقْضَ بُنْیانِهِ وَ تَمْزِیقَ شَأْنِهِ فَأَهْلِكْ
أَوْلادَهُ وَ جُیوشَهُ وَ طَهِّرْ بِلادَكَ مِنِ اخْتِرَاعَاتِهِ وَ
اخْتِلافَاتِهِ وَ أَرِحْ عِبَادَكَ مِنْ مَذَاهِبِهِ وَ قِیاسَاتِهِ وَ
اجْعَلْ دَائِرَةَ السَّوْءِ عَلَیهِمْ وَ ابْسُطْ عَدْلَكَ وَ أَظْهِرْ دِینَكَ
وَ قَوِّ أَوْلِیاءَكَ وَ أَوْهِنْ أَعْدَاءَكَ وَ أَوْرِثْ دِیارَ
إِبْلِیسَ وَ دِیارَ أَوْلِیائِهِ أَوْلِیاءَكَ وَ
خَلِّدْهُمْ فِى الْجَحِیمِ وَ أَذِقْهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ
وَ اجْعَلْ لَعَائِنَكَ الْمُسْتَوْدَعَةَ فِى مَنَاحِسِ [مَنَاحِیسِ]
الْخِلْقَةِ وَ مَشَاوِیهِ الْفِطْرَةِ دَائِرَةً عَلَیهِمْ وَ
مُوَكَّلَةً بِهِمْ وَ جَارِیةً فِیهِمْ كُلَّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ وَ
غُدُوٍّ وَ رَوَاحٍ رَبَّنَا آتِنَا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِى الآخِرَةِ
حَسَنَةً وَ قِنَا بِرَحْمَتِكَ عَذَابَ النَّارِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
.
پس دعا كن به آنچه خواهى از براى خود و برادرانت
زیارت والده ماجده امام قائم عجل الله فرجه
آنگاه زیارت كن ملكه دنیا و آخرت والده امام
قائم علیه السلام را
و قبر آن معظمه پشت ضریح مولاى ما امام حسن عسكرى علیه
السلام است پس بگو :
اَلسَّلامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ
وَ آلِهِ الصَّادِقِ الْأَمِینِ اَلسَّلامُ عَلَى مَوْلانَا أَمِیرِ
الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ
الْحُجَجِ الْمَیامِینِ اَلسَّلامُ عَلَى وَالِدَةِ الْإِمَامِ وَ
الْمُودَعَةِ أَسْرَارَ الْمَلِكِ الْعَلّامِ وَ الْحَامِلَةِ لِأَشْرَفِ
الْأَنَامِ اَلسَّلامُ عَلَیكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ
الْمَرْضِیةُ اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا شَبِیهَةَ أُمِّ
مُوسَى وَ ابْنَةَ حَوَارِىِّ عِیسَى اَلسَّلامُ عَلَیكِ أَیَّتُهَا
التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ عَلَیكِ أَیَّتُهَا
الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ اَلسَّلامُ عَلَیكِ أَیَّتُهَا
الْمَنْعُوتَةُ فِى الْإِنْجِیلِ الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمِینِ
وَ مَنْ رَغِبَ فِى وُصْلَتِهَا مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلِینَ وَ
الْمُسْتَوْدَعَةُ أَسْرَارَ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكِ
وَ عَلَى آبَائِكِ الْحَوَارِیِّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكِ وَ
عَلَى بَعْلِكِ وَ وَلَدِكِ اَلسَّلامُ عَلَیكِ وَ عَلَى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ
الطَّاهِرِ أَشْهَدُ أَنَّكِ أَحْسَنْتِ الْكَفَالَةَ وَ أَدَّیتِ
الْأَمَانَةَ وَ اجْتَهَدْتِ فِى مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ صَبَرْتِ فِى ذَاتِ اللَّهِ
وَ حَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ وَ حَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ وَ بَالَغْتِ فِى حِفْظِ
حُجَّةِ اللَّهِ وَ رَغِبْتِ فِى وُصْلَةِ أَبْنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ عَارِفَةً
بِحَقِّهِمْ مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ
مُسْتَبْصِرَةً بِأَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیهِمْ مُؤْثِرَةً هَوَاهُمْ وَ
أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَیتِ عَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِكِ مُقْتَدِیةً
بِالصَّالِحِینَ رَاضِیةً مَرْضِیّةً تَقِیّةً نَقِیّةً
زَكِیّةً فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْكِ وَ أَرْضَاكِ وَ جَعَلَ الْجَنَّةَ
مَنْزِلَكِ وَ مَأْوَاكِ فَلَقَدْ أَوْلاكِ مِنَ الْخَیرَاتِ مَا أَوْلاكِ
وَ أَعْطَاكِ مِنَ الشَّرَفِ مَا بِهِ أَغْنَاكِ فَهَنَّاكِ اللَّهُ بِمَا
مَنَحَكِ مِنَ الْكَرَامَةِ وَ أَمْرَأَكِ .
پس بالا مىكنى سر خود را و مىگویى :
اَللَّهُمَّ إِیّاكَ اعْتَمَدْتُ وَ لِرِضَاكَ
طَلَبْتُ وَ بِأَوْلِیائِكَ إِلَیكَ تَوَسَّلْتُ وَ عَلَى غُفْرَانِكَ
وَ حِلْمِكَ اتَّكَلْتُ وَ بِكَ اعْتَصَمْتُ وَ بِقَبْرِ أُمِّ وَلِیِّكَ
لُذْتُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْفَعْنِى بِزِیارَتِهَا
وَ ثَبِّتْنِى عَلَى مَحَبَّتِهَا وَ لا تَحْرِمْنِى شَفَاعَتَهَا وَ شَفَاعَةَ
وَلَدِهَا وَ ارْزُقْنِى مُرَافَقَتَهَا وَ احْشُرْنِى مَعَهَا وَ مَعَ وَلَدِهَا
كَمَا وَفَّقْتَنِى لِزِیارَةِ وَلَدِهَا وَ زِیارَتِهَا اَللَّهُمَّ
إِنِّى أَتَوَجَّهُ إِلَیكَ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ وَ
أَتَوَسَّلُ إِلَیكَ بِالْحُجَجِ الْمَیامِینِ مِنْ آلِ طه وَ یس
أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیبِّینَ وَ
أَنْ تَجْعَلَنِى مِنَ الْمُطْمَئِنِّینَ الْفَائِزِینَ الْفَرِحِینَ
اَلْمُسْتَبْشِرِینَ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ
وَ اجْعَلْنِى مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیهُ وَ یسَّرْتَ أَمْرَهُ وَ
كَشَفْتَ ضُرَّهُ وَ آمَنْتَ خَوْفَهُ اَللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ
مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ
الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِى إِیّاهَا وَ ارْزُقْنِى الْعَوْدَ إِلَیهَا
أَبَدًا مَا أَبْقَیتَنِى وَ إِذَا تَوَفَّیتَنِى فَاحْشُرْنِى فِى
زُمْرَتِهَا وَ أَدْخِلْنِى فِى شَفَاعَةِ وَلَدِهَا وَ شَفَاعَتِهَا وَ اغْفِرْ
لِى وَ لِوَالِدَىَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ آتِنَا فِى
الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِى الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا بِرَحْمَتِكَ
عَذَابَ النَّارِ وَ السَّلامُ عَلَیكُمْ یا سَادَاتِى وَ رَحْمَةُ
اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
زیارت حضرت حكیمه خاتون علیهاالسلام
آنگاه زیارت كن جناب حكیمه دختر امام محمد تقى
علیه السّلام(خواهرامام هادی وعمه امام عسكری) را كه قبر شریفش
پایین پا چسبیده به ضریح عسكریین علیهما
السّلام است و در كتب مزار زیارت مخصوصى براى آن معظمه ذكر نشده با آن مرتبه
رفیعه كه از براى او است پس سزاوار است او را زیارت كنند به الفاظى كه
در زیارت اولاد ائمه علیهم السّلام نقل شده یا زیارت كنند
او را به این الفاظ كه در زیارت عمه مكرّمه اش حضرت فاطمه{معصومه}بنت
موسى علیهما السّلام وارد شده و آن چنان است كه مىایستى رو به قبله و
مىگویى :
اَلسَّلامُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَى
نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَى إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَى مُوسَى كَلِیمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَى عِیسَى
رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
یا خَیرَ خَلْقِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا صَفِىَّ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمَ
النَّبِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا أَمِیرَ
الْمُؤْمِنِینَ عَلِىَّ بْنَ أَبِى طَالِبٍ وَصِىَّ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ
عَلَیكِ یا فَاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكُمَا یا سِبْطَىِ الرَّحْمَةِ وَ سَیِّدَىْ شَبَابِ
أَهْلِ الْجَنَّةِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَینِ
سَیِّدَ الْعَابِدِینَ وَ قُرَّةَ عَینِ النَّاظِرِینَ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ بَاقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ
النَّبِىِّ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ
الْبَارَّ الْأَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُوسَى بْنَ
جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عَلِىَّ بْنَ
مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ
عَلِىٍّ التَّقِىَّ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ
النَّقِىَّ النَّاصِحَ الْأَمِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا حَسَنَ
بْنَ عَلِىٍّ اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصِىِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى
نُورِكَ وَ سِرَاجِكَ وَ وَلِىِّ وَلِیكَ وَ وَصِىِّ وَصِیكَ وَ
حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا بِنْتَ رَسُولِ
اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ اَلسَّلامُ
عَلَیكِ یا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلامُ عَلَیكِ
یا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا
بِنْتَ وَلِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا أُخْتَ وَلِىِّ اللَّهِ
اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكِ
یا بِنْتَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ التَّقِىِّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ
بَرَكَاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَیكِ عَرَّفَ اللَّهُ بَینَنَا وَ بَینَكُمْ
فِى الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِى زُمْرَتِكُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِیِّكُمْ
وَ سَقَانَا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ یدِ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیكُمْ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یرِینَا فِیكُمُ
السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ أَنْ یجْمَعَنَا وَ إِیّاكُمْ فِى
زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لا یسْلُبَنَا
مَعْرِفَتَكُمْ إِنَّهُ وَلِىٌّ قَدِیرٌ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ
بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ التَّسْلِیمِ إِلَى
اللَّهِ رَاضِیًا بِهِ غَیرَ مُنْكِرٍ وَ لا مُسْتَكْبِرٍ وَ عَلَى یقِینِ
مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ وَ بِهِ رَاضٍ نَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَكَ یا سَیِّدِى
اَللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ وَ الدَّارَ الآخِرَةَ یا حَكِیمَةُ اِشْفَعِى
لِى فِى الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنًا مِنَ الشَّأْنِ اَللَّهُمَّ
إِنِّى أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِى بِالسَّعَادَةِ فَلا تَسْلُبَ مِنِّى مَا
أَنَا فِیهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ
اَللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ
بِرَحْمَتِكَ وَ عَافِیتِكَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
أَجْمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیمًا یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
.
حدیث: امام رضا (علیه السلام)
فرمودند: مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق رضَى الله منه
بالقَلیل مِنَ العَمل؛ هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از
عمل کم او راضى خواهد بود. «بحـارالانـوار، ج ۷۸، ص
۳۵۷»
زیارت امام زاده حسین علیه السّلام
حسین پسر امام على نقى وبرادر امام عسكری علیهما
السّلام
معروف است كه در
نزد قبر عسكریین علیهما السّلام قبور جمله اى از سادات عظام
است كه از جمله آنها است حسین پسر امام على النّقى علیه السّلام صاحب
مفاتیح الجنان میگوید من بر حال حسین مطلع نشدم لكن آنچه
به نظرم مىرسد آن است كه سیّدى جلیل القدر و عظیم الشّان بوده
زیرا كه من از بعضى روایات استفاده كردم كه از مولاى ما حضرت امام حسن
عسكرى علیه السّلام و برادرش حسین بن على تعبیر به سبطین
مىكردند و تشبیه مىكردند این دو برادر را به دو جدّشان دو سبط پیغمبر
رحمت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام و در روایت أبو الطّیب
است كه صداى حضرت حجّت صلوات اللّه علیه شبیه بود به صداى حسین
و در شجرة الاولیاء تالیف سیّد فقیه محدّث حكیم السّیّد
احمد اردكانى یزدى در ذكر اولاد حضرت امام على نقى علیه السّلام است
كه حسین فرزند آن حضرت از زهّاد و عبّاد بود و به امامت برادر خود اعتراف
داشت می شود به این زیارت که از برای امام زادگان نقل شده
زیارت کرد و گفت :
اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَاالسَّیِّدُ
الزَّکِی الطّاهِرُالْوَلِیُّ وَالدّاعِی الْحَفِیُّ
اَشْهَدُ اَنَّکَ قُلْتَ حَقًّا وَنَطَقْتَ حَقًّا وَ صِدْ قاً وَدَعَوْتَ اِلَی
مَولَای وَمَولَاکَ عَلانِیةً وَسِرّاً فازَمُتَّبِعُکَ وَ نَجَی
مُصَدِّقُکَ وَ خَابَ وَ خَسِرَ مُکَذِّ بُکَ وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْکَ اِشْهَدْ لِی
بِهذِهِ الشَّهادَةِ لِأکُونَ مِنَ الْفائِزِینَ بِمَعْرِفَتِکَ وَطاعَتِکَ
وَتَصْدیقِکَ وَاتِّباعِکَ وَالسَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدِی
وَابْنَ سَیِّدِی اَنْتَ بابُ اللّهِ الْمُؤْتَی مِنْهُ
وَالْمَاْ خُوذُ عَنْهُ اَتَیتُکَ زائِراً وَحَاجَاتِی لَکَ
مُسْتَوْدِعاً وَهَااَنَا ذا اَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَاَما نَتِی
وَخَواتِیمَ عَمَلِی وَ جَوامِعَ اَمَلِی اِلی مُنْتَهَی
اَجَلِی وَالسَّلامُ عَلَیکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ .(واضافه
میكنی) وَالسَّلامُ عَلَیكَ یا حُسَینَ بْنَ
الْاِمام عَلِیِّ النَّقِی عَلَیهِ السَّلام .
ایضا می شود به این زیارت که از
برا ی اولاد ائمه علیهم السّلام نقل شده زیارت کرد وگفت :
اَلسَّلَامُ عَلَی جَدِّکَ الْمُصْطَفَی اَلسَّلَامُ
عَلَی اَبِیکَ الْمُرتَضَی اَلرِّضَا اَلسَّلَامُ عَلَی
السَّیِّدَینِ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ اَلسَّلَامُ عَلَی
خَدِ یجَةَ اُمِّ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلَامُ
عَلَی فَاطِمَةَ اُمِّ الْاَ ئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ اَلسَّلَامُ عَلَی
النُّفُوسِ الْفاخِرَةّ بُحُورِالْعُلُومِ الزَّاخِرَةِ شُفَعَائِی فِی
الْأَخِرَةِ وَاَوْلِیائِی عِنْدَ عَوْدِ الرُّوحِ اِلَی
الْعِظَامِ النَّاخِرَةِ اَئِمَّةِ الْخَلْقِ وَوُلَاةِ الْخَلْقِ اَلسَّلَامُ
عَلَیکَ اَیُّهَا الشَّخْصُ الشَّرِیفُ الطَّاهِرُالْکَرِیمُ
اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلَهَ اِلّا اللهُ وَاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُ هُ وَمُصْطَفَاهُ
وَاَنَّ عَلِیًّا وَلِیَّهُ وَمُجْتَبَاهُ وَاَنَّ الْأِمَامَةَ فِی
وُلْدِهِ اِلَی یَوْمِ الدِّینِ نَعْلَمُ ذَالِکَ عِلْمَ الْیقِینِ
وَ نَحْنُ لِذَلِکَ مُعْتَقِدُونَ وَفِی نَصْرِهِمْ مُجْتَهِدُونَ .
و بالجمله چون
خواستى وداع كنى عسكریّین علیهما السّلام را بایست نزد
قبر مطهر و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیكُمَا یا وَلِیِّىِ
اللَّهِ أَسْتَوْدِعُكُمَا اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیكُمَا السَّلامَ
آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ بِمَا جِئْتُمَا بِهِ وَ دَلَلْتُمَا عَلَیهِ
اَللَّهُمَّ اكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ اَللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ
الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِى إِیّاهُمَا وَ ارْزُقْنِى الْعَوْدَ إِلَیهِمَا
وَ احْشُرْنِى مَعَهُمَا وَ مَعَ آبَائِهِمَا الطَّاهِرِینَ وَ الْقَائِمِ
الْحُجَّةِ مِنْ ذُرِّیتِهِمَا یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
(واضافه میكنی) وَالسَّلامُ عَلَیكَ یا حُسَینَ
بْنَ الْاِمام عَلِی النَّقِی عَلَیهِ السَّلام .
زیارت ودعای امام زمان عج درسامرّا
در آداب سرداب مطهر و كیفیت زیارت حجّة
اللّه على العباد و بقیّة اللّه فى البلاد الامام المهدى حضرت حجّة بن الحسن
صاحب الزّمان صلوات اللّه علیه و على آبائه
در كتاب هدیه از كتاب تحیة نقل كرده كه این
سرداب مطهر داخل در خانه آن بزرگواران بوده و راه دخول در آن سرداب در قدیم
قبل از بناء جدید و ساختن صحن و قبّه و حرم از پشت سر نزدیك به قبر نرجس
خواتون بود و شاید حال در رواق باشد آنجا پایین مىرفتند و
دالان دراز تاریكى داشت چون از آنجا مىگذشتند به در سرداب غیبت مىرسیدند
كه حال آیینهكارى شده و پنجره از طرف قبله به صحن عسكریین
علیهما السّلام باز مىشود و آن در از وسط این سرداب باز مىشد كه حال
كاشى دیوار بجاى آن را به شكل محرابى ساخته اند و همه اعمال این سه
امام علیهم السّلام از یك حرم انجام مىشد و لهذا شهید اوّل در
مزار بعد از زیارت عسكریّین علیهما السّلام زیارت
سرداب را ذكر كرده پس از آن زیارت نرجس خواتون را و در یكصد سال و چیزى
قبل مؤیّد مسدّد احمد خان دنبلى مبلغى خطیر اقدام كرد و صحن آن دو
امام علیهما السّلام را به نحوى كه الآن موجود است جدا نمود و براى آن روضه
و رواق و قبّه عالیه برپا نمود و براى سرداب مطهّر صحنى على حدّه و ایوانى
و راهى و پلّه اى جدا و دهلیزى و سردابى مستقل براى زنان ساخت چنانچه حال دیده
مىشود و آن راه اوّل و پلّهها و در سرداب بالمرّه مسدود شد و نشانى از آنها نیست
مگر آن مقدارى كه فعلًا در خانه اى معروف به خانه اخبارىها مشاهده مىشود و محلّى
براى بجا آوردن بعضى از آداب وارده نماند و لكن محل جمله اى از زیارات كه
اصل سرداب شریف است تغییرى نكرده و امّا استیذان و خواندن
اذن دخول پس بحسب استقرا در همه زیارات و تصریح علما بر هر درى كه از
آنجا مرسوم شده دخول در آن حرم از هر امامى كه باشد بایست رعایت كرد و
در آن حرم محترم بىاذن داخل نباید شد
پس برو به نزد سرداب غیبت آن حضرت و میان دو در
بایست و درها را به دست خود بگیر و تنحنح كن مانند كسى كه رخصت داخل
شدن طلبد و بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ بگو و پایین
رو به تأنّى و حضور قلب و دو ركعت نماز در عرصه سرداب بكن پس بگو :
اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ [اَللَّهُ أَكْبَرُ]
لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ اَلْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَذَا وَ عَرَّفَنَا أَوْلِیاءَهُ وَ
أَعْدَاءَهُ وَ وَفَّقَنَا لِزِیارَةِ أَئِمَّتِنَا وَ لَمْ یجْعَلْنَا
مِنَ الْمُعَانِدِینَ النَّاصِبِینَ وَ لا مِنَ الْغُلاةِ
الْمُفَوِّضِینَ وَ لا مِنَ الْمُرْتَابِینَ الْمُقَصِّرِینَ اَلسَّلامُ
عَلَى وَلِىِّ اللَّهِ وَ ابْنِ أَوْلِیائِهِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمُدَّخَرِ
لِكَرَامَةِ أَوْلِیاءِ اللَّهِ وَ بَوَارِ أَعْدَائِهِ اَلسَّلامُ عَلَى
النُّورِ الَّذِى أَرَادَ أَهْلُ الْكُفْرِ إِطْفَاءَهُ فَأَبَى اللَّهُ إِلّا
أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ بِكُرْهِهِمْ وَ أَیَّدَهُ بِالْحَیاةِ
حَتَّى یظْهِرَ عَلَى یدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ أَشْهَدُ أَنَّ
اللَّهَ اصْطَفَاكَ صَغِیرًا وَ أَكْمَلَ لَكَ عُلُومَهُ كَبِیرًا وَ
أَنَّكَ حَىٌّ لا تَمُوتُ حَتَّى تُبْطِلَ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ اَللَّهُمَّ
صَلِّ عَلَیهِ وَ عَلَى خُدَّامِهِ وَ أَعْوَانِهِ عَلَى غَیبَتِهِ وَ
نَأْیهِ وَ اسْتُرْهُ سَتْرًا عَزِیزًا وَ اجْعَلْ لَهُ مَعْقِلًا
حَرِیزًا وَ اشْدُدِ اللَّهُمَّ وَطْأَتَكَ عَلَى مُعَانِدِیهِ وَ
احْرُسْ مَوَالِیهُ وَ زَائِرِیهِ اَللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَ قَلْبِى
بِذِكْرِهِ مَعْمُورًا فَاجْعَلْ سِلاحِى بِنُصْرَتِهِ مَشْهُورًا وَ إِنْ حَالَ
بَینِى وَ بَینَ لِقَائِهِ الْمَوْتُ الَّذِى جَعَلْتَهُ عَلَى
عِبَادِكَ حَتْمًا وَ أَقْدَرْتَ بِهِ عَلَى خَلِیقَتِكَ رَغْمًا
فَابْعَثْنِى عِنْدَ خُرُوجِهِ ظَا هِرًا مِنْ حُفْرَ تِى مُؤْ تَزِ رًا كَفَنِى
حَتَّى أُجَاهِدَ بَینَ یدَیهِ فِى الصَّفِّ الَّذِى أَثْنَیتَ
عَلَى أَهْلِهِ فِى كِتَابِكَ فَقُلْتَ كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ اَللَّهُمَّ
طَالَ الانْتِظَارُ وَ شَمِتَ مِنَّا [بِنَا] الْفُجَّارُ وَ صَعُبَ عَلَینَا
الانْتِصَارُ اَللَّهُمَّ أَرِنَا وَجْهَ وَلِیِّكَ الْمَیمُونَ فِى
حَیاتِنَا وَ بَعْدَ الْمَنُونِ اَللَّهُمَّ إِنِّى أَدِینُ لَكَ
بِالرَّجْعَةِ بَینَ یدَىْ صَاحِبِ هَذِهِ الْبُقْعَةِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ
اَلْغَوْثَ یا صَاحِبَ الزَّمَانِ قَطَعْتُ فِى وُصْلَتِكَ الْخُلّانَ وَ
هَجَرْتُ لِزِیارَتِكَ الْأَوْطَانَ وَ أَخْفَیتُ أَمْرِى عَنْ أَهْلِ
الْبُلْدَانِ لِتَكُونَ شَفِیعًا عِنْدَ رَبِّكَ وَ رَبِّى وَ إِلَى
آبَائِكَ وَ مَوَالِىَّ فِى حُسْنِ التَّوْفِیقِ لِى وَ إِسْبَاغِ
النِّعْمَةِ عَلَىَّ وَ سَوْقِ الْإِحْسَانِ إِلَىَّ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَصْحَابِ الْحَقِّ وَ قَادَةِ الْخَلْقِ وَ اسْتَجِبْ
مِنِّى مَا دَعَوْتُكَ وَ أَعْطِنِى مَا لَمْ أَنْطِقْ بِهِ فِى دُعَائِى مِنْ
صَلاحِ دِینِى وَ دُنْیاىَ إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ
صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ .
پس داخل صفه{عرصه پلّه ها}شو و دو ركعت نماز كن و بگو :
اَللَّهُمَّ عَبْدُكَ الزَّائِرُ فِى فِنَاءِ وَلِیِّكَ
الْمَزُورِ اَلَّذِى فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَى الْعَبِیدِ وَ الْأَحْرَارِ
وَ أَنْقَذْتَ بِهِ أَوْلِیاءَكَ مِنْ عَذَابِ النَّارِ اَللَّهُمَّ
اجْعَلْهَا زِیارَةً مَقْبُولَةً ذَاتَ دُعَاءٍ مُسْتَجَابٍ مِنْ مُصَدِّقٍ
بِوَلِیِّكَ غَیرِ مُرْتَابٍ اَللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ
الْعَهْدِ بِهِ وَ لا بِزِیارَتِهِ وَ لا تَقْطَعْ أَثَرِى مِنْ مَشْهَدِهِ
وَ زِیارَةِ أَبِیهِ وَ جَدِّهِ اَللَّهُمَّ أَخْلِفْ عَلَىَّ
نَفَقَتِى وَ انْفَعْنِى بِمَا رَزَقْتَنِى فِى دُنْیاىَ وَ آخِرَتِى لِى وَ
لِإِخْوَانِى وَ أَبَوَىَّ وَ جَمِیعِ عِتْرَتِى أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ أَیُّهَا
الْإِمَامُ الَّذِى یفُوزُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ وَ یهْلِكُ عَلَى یدَیهِ
الْكَافِرُونَ الْمُكَذِّبُونَ یا مَوْلاىَ یا ابْنَ الْحَسَنِ بْنِ
عَلِىٍّ جِئْتُكَ زَائِرًا لَكَ وَ لِأَبِیكَ وَ جَدِّكَ مُتَیقِّنًا
الْفَوْزَ بِكُمْ مُعْتَقِدًا إِمَامَتَكُمْ اَللَّهُمَّ اكْتُبْ هَذِهِ
الشَّهَادَةَ وَ الزِّیارَةَ لِى عِنْدَكَ فِى عِلِّیِّینَ وَ
بَلِّغْنِى بَلاغَ الصَّالِحِینَ وَ انْفَعْنِى بِحُبِّهِمْ یا رَبَّ
الْعَالَمِینَ .
شیخ مفید بعد از نقل زیارت سابق كه اول
آن اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ
أَكْبَرُ بود فرموده پس دوازده ركعت نماز زیارت مىكنى هر دو ركعت به یك
سلام و مىخوانى بعد از آن دعایى را كه از آن حضرت روایت شده :
اَللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ
انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیكَ
یا رَبِّ الْمُشْتَكَى وَ عَلَیكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ
الرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الَّذِینَ فَرَضْتَ
عَلَینَا طَاعَتَهُمْ فَعَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَرِّجْ
عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجًا عَاجِلًا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ مِنْ
ذَلِكَ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ
اُنْصُرَانِى فَإِنَّكُمَا نَاصِرَاىَ وَ اكْفِیانِى فَإِنَّكُمَا كَافِیاىَ
یا مَوْلاىَ یا صَاحِبَ الزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ
أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى .
این دعاى شریفى است و سزاوار است خواندن آن در
آنجا مكرر و در غیر آن مكان
زیارت دیگر
زیارتى است كه سید بن طاوس نقل كرده و آن چنان است كه مىگویى :
اَلسَّلامُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِیدِ وَ الْعَالِمِ
الَّذِى عِلْمُهُ لا یبِیدُ اَلسَّلامُ عَلَى مُحْیى
الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْكَافِرِینَ اَلسَّلامُ عَلَى
مَهْدِىِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ اَلسَّلامُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ
صَاحِبِ الشَّرَفِ اَلسَّلامُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ كَلِمَةِ
الْمَحْمُودِ اَلسَّلامُ عَلَى مُعِزِّ الْأَوْلِیاءِ وَ مُذِلِّ
الْأَعْدَاءِ اَلسَّلامُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِیاءِ وَ خَاتِمِ الْأَوْصِیاءِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ اَلسَّلامُ
عَلَى السَّیفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ اَلسَّلامُ عَلَى شَمْسِ
الظَّلامِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ اَلسَّلامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ
نَضْرَةِ الْأَیّامِ اَلسَّلامُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلاقِ
الْهَامِ اَلسَّلامُ عَلَى الدِّینِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ
الْمَسْطُورِ اَلسَّلامُ عَلَى بَقِیَّةِ اللَّهِ فِى بِلادِهِ وَ حُجَّتِهِ
عَلَى عِبَادِهِ الْمُنْتَهِى إِلَیهِ مَوَارِیثُ الْأَنْبِیاءِ
وَ لَدَیهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الْأَصْفِیاءِ اَلْمُؤْتَمَنِ عَلَى
السِّرِّ وَ الْوَلِىِّ لِلْأَمْرِ اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِىِّ اَلَّذِى وَعَدَ
اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ وَ یلُمَّ
بِهِ الشَّعَثَ وَ یمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطًا وَ عَدْلًا وَ یُمَكِّنَ
لَهُ وَ ینْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ یا
مَوْلاىَ أَنَّكَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ آبَائِكَ أَئِمَّتِى وَ مَوَالِىَّ فِى
الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهَادُ
أَسْأَلُكَ یا مَوْلاىَ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِى
صَلاحِ شَأْنِى وَ قَضَاءِ حَوَائِجِى وَ غُفْرَانِ ذُنُوبِى وَ الْأَخْذِ بِیدِى
فِى دِینِى وَ دُنْیاىَ وَ آخِرَتِى لِى وَ لِإِخْوَانِى وَ أَخَوَاتِىَ
الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ كَافَّةً إِنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ .
پس بجا آور نماز زیارت را به نحوى كه پیش از این
ذكر نمودیم یعنى دوازده ركعت بعد از هر دو ركعت سلام دهد و تسبیح
زهرا علیها السّلام بگوید و هدیه كند بسوى آن حضرت و چون از
نماز زیارت فارغ شدى بگو:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى حُجَّتِكَ فِى أَرْضِكَ وَ خَلِیفَتِكَ
فِى بِلادِكَ الدَّاعِى إِلَى سَبِیلِكَ وَ الْقَائِمِ (بِقِسْطِكَ وَ
الْفَائِزِ بِأَمْرِكَ وَلِىِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْكَافِرِینَ
وَ مُجَلِّى الظُّلْمَةِ وَ مُنِیرِ الْحَقِ) وَ الصَّادِعِ بِالْحِكْمَةِ
وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الصِّدْقِ وَ كَلِمَتِكَ وَ عَیبَتِكَ وَ
عَینِكَ فِى أَرْضِكَ اَلْمُتَرَقِّبِ الْخَائِفِ اَلْوَلِىِّ النَّاصِحِ
سَفِینَةِ النَّجَاةِ وَ عَلَمِ الْهُدَى وَ نُورِ أَبْصَارِ الْوَرَى وَ خَیرِ
مَنْ تَقَمَّصَ وَ ارْتَدَى وَ الْوِتْرِ الْمَوْتُورِ وَ مُفَرِّجِ الْكَرْبِ وَ
مُزِیلِ الْهَمِّ وَ كَاشِفِ الْبَلْوَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ
عَلَى آبَائِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ وَ الْقَادَةِ الْمَیامِینِ
مَا طَلَعَتْ كَوَاكِبُ الْأَسْحَارِ وَ أَوْرَقَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَینَعَتِ
الْأَثْمَارُ وَ اخْتَلَفَ اللَّیلُ وَ النَّهَارُ وَ غَرَّدَتِ الْأَطْیارُ
اَللَّهُمَّ انْفَعْنَا بِحُبِّهِ وَ احْشُرْنَا فِى زُمْرَتِهِ وَ تَحْتَ
لِوَائِهِ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ .
ذكر صلوات بر آن
حضرت
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ
وَ صَلِّ عَلَى وَلِىِّ الْحَسَنِ وَ وَصِیهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ
بِأَمْرِكَ وَ الْغَائِبِ فِى خَلْقِكَ وَ الْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِكَ اَللَّهُمَّ
صَلِّ عَلَیهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ
وَ اكْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ الْغَیبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ
صَحَائِفَ الْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ الرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ الْقَلْبَ
وَ أَقِمْ بِهِ الْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ
مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِكَ أَجْمَعِینَ
وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لا یَدَعَ مِنْهُمْ رُكْنًا إِلّا هَدَّهُ وَ لا هَامًا
إِلّا قَدَّهُ وَ لا كَیدًا إِلّا رَدَّهُ وَ لا فَاسِقًا إِلّا حَدَّهُ وَ
لا فِرْعَوْنَ إِلّا أَهْلَكَهُ وَ لا سِتْرًا إِلّا هَتَكَهُ وَ لا عَلَمًا إِلّا
نَكَّسَهُ وَ لا سُلْطَانًا إِلّا كَسَبَهُ وَ لا رُمْحًا إِلّا قَصَفَهُ وَ لا
مِطْرَدًا إِلّا خَرَقَهُ وَ لا جُنْدًا إِلّا فَرَّقَهُ وَ لا مِنْبَرًا إِلّا
أَحْرَقَهُ وَ لا سَیفًا إِلّا كَسَرَهُ وَ لا صَنَمًا إِلّا رَضَّهُ وَ لا
دَمًا إِلّا أَرَاقَهُ وَ لا جَوْرًا إِلّا أَبَادَهُ وَ لا حِصْنًا إِلّا
هَدَمَهُ وَ لا بَابًا إِلّا رَدَمَهُ وَ لا قَصْرًا إِلّا خَرَّبَهُ وَ لا
مَسْكَنًا إِلّا فَتَّشَهُ وَ لا سَهْلًا إِلّا أَوْطَأَهُ وَ لا جَبَلًا إِلّا
صَعِدَهُ وَ لا كَنْزًا إِلّا أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ
الرَّاحِمِینَ .
زیارت آل یاسین
وایضًا زیارت كن آن حضرت را به آنچه خود دستور
العمل دادهاند چنانچه شیخ جلیل احمد بن ابى طالب طبرسى رحمة اللّه علیه
در كتاب شریف احتجاج روایت كرده كه از ناحیه مقدّسه بیرون
آمد بسوى محمّد حمیرى بعد از جواب از مسایلى كه از آن حضرت سؤال كرده
بود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لا لِأَمْرِهِ تَعْقِلُونَ وَ
لا مِنْ أَوْلِیائِهِ تَقْبَلُوَن حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِى
النُّذُرُ [عَنْ قَوْمٍ لا یؤْمِنُونَ] السَّلامُ عَلَینَا وَ عَلَى
عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ. هرگاه خواستید توجه كنید به وسیله
ما به سوى خداوند تبارك و تعالى و به سوى ما پس بگویید چنانكه خداى
تعالى فرموده :
سَلامٌ عَلَى آلِ یس اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
دَاعِىَ اللَّهِ وَ رَبَّانِىَّ آیاتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
بَابَ اللَّهِ وَ دَیّانَ دِینِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
خَلِیفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا
تَالِىَ كِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ فِى آنَاءِ لَیلِكَ
وَ أَطْرَافِ نَهَارِكَ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا بَقِیَّةَ
اللَّهِ فِى أَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا مِیثَاقَ اللَّهِ
الَّذِى أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا وَعْدَ اللَّهِ
الَّذِى ضَمِنَهُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ
وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْدًا غَیرَ
مَكْذُوبٍ اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
حِینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ
اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تُصَلِّى وَ تَقْنُتُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ
حِینَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُدُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تُهَلِّلُ
وَ تُكَبِّرُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ اَلسَّلامُ
عَلَیكَ حِینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِى اَلسَّلامُ عَلَیكَ فِى
اللَّیلِ إِذَا یغْشَى وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى اَلسَّلامُ عَلَیكَ
أَیُّهَا الْإِمَامُ الْمَأْمُونُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیُّهَا
الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ اَلسَّلامُ عَلَیكَ بِجَوَامِعِ السَّلامِ
أُشْهِدُكَ یا مَوْلاىَ أَنِّى أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ
وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لا
حَبِیبَ إِلّا هُوَ وَ أَهْلُهُ وَ أُشْهِدُكَ یا مَوْلاىَ أَنَّ عَلِیًّا
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَ الْحُسَینَ
حُجَّتُهُ وَ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَینِ حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ
حُجَّتُهُ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ
حُجَّتُهُ وَ عَلِىَّ بْنَ مُوسَى حُجَّتُهُ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ حُجَّتُهُ
وَ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ حُجَّتُهُ وَ
أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ أَنْتُمْ الْأَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ أَنَّ
رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لا رَیبَ فِیهَا یوْمَ لا ینْفَعُ
نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِى إِیمَانِهَا
خَیرًا وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ أَنَّ نَاكِرًا وَ نَكِیرًا حَقٌّ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ
وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحَشْرَ حَقٌّ وَ
الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ
بِهِمَا حَقٌّ یا مَوْلاىَ شَقِىَ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ سَعِدَ مَنْ
أَطَاعَكُمْ فَاشْهَدْ عَلَى مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَیهِ وَ أَنَا وَلِىٌّ
لَكَ بَرِىءٌ مِنْ عَدُوِّكَ فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ
مَا أَسْخَطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْكَرُ مَا نَهَیتُمْ
عَنْهُ فَنَفْسِى مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ
بِرَسُولِهِ وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِكُمْ یا مَوْلاىَ
أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ وَ نُصْرَتِى مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَ مَوَدَّتِى خَالِصَةٌ
لَكُمْ آمِینَ آمِینَ.
و بعد از آن این دعا خوانده شود :
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى
مُحَمَّدٍ نَبِىِّ رَحْمَتِكَ وَ كَلِمَةِ نُورِكَ وَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِى نُورَ
الْیقِینِ وَ صَدْرِى نُورَ الْإِیمَانِ وَ فِكْرِى نُورَ النِّیاتِ
وَ عَزْمِى نُورَ الْعِلْمِ وَ قُوَّتِى نُورَ الْعَمَلِ وَ لِسَانِى نُورَ
الصِّدْقِ وَ دِینِى نُورَ الْبَصَائِرِ مِنْ عِنْدِكَ وَ بَصَرِى نُورَ
الضِّیاءِ وَ سَمْعِى نُورَ الْحِكْمَةِ وَ مَوَدَّتِى نُورَ الْمُوَالاةِ
لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ حَتَّى أَلْقَاكَ وَ قَدْ وَفَیتُ
بِعَهْدِكَ وَ مِیثَاقِكَ فَتُغَشِّینِى رَحْمَتَكَ یا وَلِىُّ یا
حَمِیدُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى حُجَّتِكَ فِى أَرْضِكَ وَ خَلِیفَتِكَ
فِى بِلادِكَ وَ الدَّاعِى إِلَى سَبِیلِكَ وَ الْقَائِمِ بِقِسْطِكَ وَ
الثَّائِرِ بِأَمْرِكَ وَلِىِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ بَوَارِ الْكَافِرِینَ
وَ مُجَلِّى الظُّلْمَةِ وَ مُنِیرِ الْحَقِّ وَ النَّاطِقِ بِالْحِكْمَةِ
وَ الصِّدْقِ وَ كَلِمَتِكَ التَّامَّةِ فِى أَرْضِكَ الْمُرْتَقِبِ الْخَائِفِ وَ
الْوَلِىِّ النَّاصِحِ سَفِینَةِ النَّجَاةِ وَ عَلَمِ الْهُدَى وَ نُورِ
أَبْصَارِ الْوَرَى وَ خَیرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَ ارْتَدَى وَ مُجَلِّى
الْعَمَى [الْغَمَّاءِ] اَلَّذِى یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطًا
كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَ جَوْرًا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ اًللَّهُمَّ
صَلِّ عَلَى وَلِیِّكَ وَ ابْنِ أَوْلِیائِكَ اَلَّذِینَ
فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ
وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیرًا اَللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِینِكَ
وَ انْصُرْ بِهِ أَوْلِیاءَكَ وَ أَوْلِیاءَهُ وَ شِیعَتَهُ وَ
أَنْصَارَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُمُ اَللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ كُلِّ بَاغٍ
وَ طَاغٍ وَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِكَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَینِ یدَیهِ
وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ احْرُسْهُ وَ
امْنَعْهُ مِنْ أَنْ یوصَلَ إِلَیهِ بِسُوءٍ وَ احْفَظْ فِیهِ
رَسُولَكَ وَ آلَ رَسُولِكَ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ أَیِّدْهُ
بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ اقْصِمْ
قَاصِمِیهِ وَ اقْصِمْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْكُفْرِ وَ اقْتُلْ بِهِ
الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ حَیثُ
كَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ
امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ أَظْهِرْ بِهِ دِینَ نَبِیكَ
صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِى اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ
وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ أَرِنِى فِى آلِ مُحَمَّدٍ
عَلَیهِمُ السَّلامُ مَا یَأْمُلُونَ وَ فِى عَدُوِّهِمْ مَا یَحْذَرُونَ
إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ یا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
دعاى ندبه
ونیزبخوان دعای ندبه را كه مستحب است در چهار عید
یعنى عید فطر و قربان و غدیر و روز جمعه بخوانند
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، وَ صَلَّى
اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيمًا ،
اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِى أَوْلِيَائِكَ ،
اَلَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ ، إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ
جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ اَلَّذِى لا زَوَالَ لَهُ ، وَ
لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِى دَرَجَاتِ هَذِهِ
الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ ، وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا ، فَشَرَطُوا لَكَ
ذَلِكَ ، وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ ، فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ
وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِىَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِىَّ ، وَ
أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ ، وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ ، وَ
رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ ، وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ إِلَيْكَ ، وَ
الْوَسِيلَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ ، فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَى أَنْ
أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا ، وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِى فُلْكِكَ وَ نَجَّيْتَهُ وَ مَنْ
آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ، وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ
خَلِيلًا ، وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِى الْآخِرِينَ فَأَجَبْتَهُ ، وَ
جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِيّا ، وَ بَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلِيمًا ، وَ
جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ رِدْءًا وَ وَزِيرًا ، وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ
غَيْرِ أَبٍ ، وَ آتَيْتَهُ الْبَيِّنَاتِ ، وَ أَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ،
وَ كُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً ، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجًا ، وَ تَخَيَّرْتَ
لَهُ أَوْصِيَاءَ ، مُسْتَحْفِظًا بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ ، مِنْ مُدَّةٍ إِلَى
مُدَّةٍ ، إِقَامَةً لِدِينِكَ ، وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِكَ ، وَ لِئَلا يَزُولَ
الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ ، وَ يَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ ، وَ لا يَقُولَ
أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا مُنْذِرًا ، وَ أَقَمْتَ لَنَا
عَلَما هَادِيًا ، فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى ،
إِلَى أَنِ انْتَهَيْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِيبِكَ وَ نَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، فَكَانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ ، سَيِّدَ مَنْ
خَلَقْتَهُ ، وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ ، وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ ،
وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ ، قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِيَائِكَ ، وَ بَعَثْتَهُ
إِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبَادِكَ ، وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَ مَغَارِبَكَ
، وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ ، وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلَى سَمَائِكَ ، وَ
أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِكَ ، ثُمَّ
نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ ، وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ
الْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلائِكَتِكَ ، وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ عَلَى
الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ، وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ
بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ ، وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ
بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ ، لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا ، وَ هُدًى
لِلْعَالَمِينَ ، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ ، مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ ، وَ مَنْ
دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا ، وَ قُلْتَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ
الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ ، وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ، ثُمَّ جَعَلْتَ
أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِى كِتَابِكَ ،
فَقُلْتَ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلّا الْمَوَدَّةَ فِى
الْقُرْبَى ، وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ ، وَ قُلْتَ
مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى
رَبِّهِ سَبِيلًا ، فَكَانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ ، وَ الْمَسْلَكَ إِلَى
رِضْوَانِكَ ، فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقَامَ وَلِيَّهُ عَلِىَّ بْنَ
أَبِى طَالِبٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِيًا ، إِذْ كَانَ هُوَ
الْمُنْذِرَ ، وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ، فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ ، مَنْ
كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ ، اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ ، وَ عَادِ
مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ ، وَ قَالَ
مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِىٌّ أَمِيرُهُ ، وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِىٌّ
مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ ، وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى ، وَ أَحَلَّهُ
مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى ، فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ
مِنْ مُوسَى إِلّا أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى ، وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ
نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ، وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ ، وَ
سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلّا بَابَهُ ، ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ ،
فَقَالَ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا ، فَمَنْ أَرَادَ
الْمَدِينَةَ وَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ، ثُمَّ قَالَ أَنْتَ
أَخِى وَ وَصِيِّى وَ وَارِثِى ، لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِى وَ دَمُكَ مِنْ دَمِى ، وَ
سِلْمُكَ سِلْمِى وَ حَرْبُكَ حَرْبِى ، وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ
دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِى وَ دَمِى ، وَ أَنْتَ غَدًا عَلَى الْحَوْضِ
خَلِيفَتِى ، وَ أَنْتَ تَقْضِى دَيْنِى وَ تُنْجِزُ عِدَاتِى ، وَ شِيعَتُكَ
عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِى فِى الْجَنَّةِ وَ
هُمْ جِيرَانِى ، وَ لَوْ لا أَنْتَ يَا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ
بَعْدِى ، وَ كَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلالِ ، وَ نُورًا مِنَ الْعَمَى ، وَ
حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ ، وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ ، لا يُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ
فِى رَحِمٍ ، وَ لا بِسَابِقَةٍ فِى دِينٍ ، وَ لا يُلْحَقُ فِى مَنْقَبَةٍ مِنْ
مَنَاقِبِهِ يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا ،
وَ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ ، وَ لا تَأْخُذُهُ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ
، قَدْ وَتَرَ فِيهِ صَنَادِيدَ الْعَرَبِ ، وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ ، وَ
نَاوَشَ ذُؤْبَانَهُمْ ، فَأَوْدَعَ
قُلُوبَهُمْ أَحْقَادًا بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً وَ
غَيْرَهُنَّ ، فَأَضَبَّتْ عَلَى عَدَاوَتِهِ، وَ أَكَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ ،
حَتَّى قَتَلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ ، وَ لَمَّا قَضَى
نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى الآخِرِينَ يَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ ، لَمْ
يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ، فِى
الْهَادِينَ بَعْدَ الْهَادِينَ ، وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ ،
مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ ، وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ ، إِلّا
الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَايَةِ الْحَقِّ فِيهِمْ ، فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ ،
وَ سُبِىَ مَنْ سُبِىَ ، وَ أُقْصِىَ مَنْ أُقْصِىَ ، وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ
بِمَا يُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ ، إِذْ كَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ
يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ، وَ
سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا ، وَ لَنْ يُخْلِفَ
اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ، فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ
أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا
فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ ، وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ ، وَ
لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ الدُّمُوعُ، وَ لْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ ، وَ يَضِجُّ
الضَّاجُّونَ ، وَ يَعِجُّ الْعَاجُّونَ، أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ ،
أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ ، صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ ، وَ صَادِقٌ بَعْدَ
صَادِقٍ ، أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ ، أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ،
أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ ، أَيْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِيرَةُ ، أَيْنَ
الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ ، أَيْنَ أَعْلامُ الدِّينِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ ،
أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِى لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ ،
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ ، أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ
لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ ، أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ
وَ الْعُدْوَانِ ، أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ ،
أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ ، أَيْنَ
الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ ، أَيْنَ مُحْيِى مَعَالِمِ
الدِّينِ وَ أَهْلِهِ، أَيْنَ قَاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ ، أَيْنَ هَادِمُ
أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ
وَ الطُّغْيَانِ ، أَيْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَىِّ وَ الشِّقَاقِ ، أَيْنَ
طَامِسُ آثَارِ الزَّيْغِ وَ الْأَهْوَاءِ ، أَيْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْكِذْبِ
وَ الافْتِرَاءِ ، أَيْنَ مُبِيدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ ، أَيْنَ
مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِيلِ وَ الْإِلْحَادِ ، أَيْنَ مُعِزُّ
الْأَوْلِيَاءِ ، وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ ، أَيْنَ جَامِعُ الْكَلِمَةِ عَلَى
التَّقْوَى ، أَيْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِى مِنْهُ يُؤْتَى ، أَيْنَ وَجْهُ
اللَّهِ الَّذِى إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ ، أَيْنَ السَّبَبُ
الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ، أَيْنَ صَاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَ
نَاشِرُ رَايَةِ الْهُدَى ، أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا ،
أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ، أَيْنَ
الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ ، أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ
اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى ، أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِى يُجَابُ إِذَا دَعَا
، أَيْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَى ، أَيْنَ ابْنُ
النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى ، وَ ابْنُ عَلِىٍّ الْمُرْتَضَى ، وَ ابْنُ خَدِيجَةَ
الْغَرَّاءِ ، وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَى ، بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى وَ
نَفْسِى لَكَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَى ، يَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ ،
يَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَكْرَمِينَ ، يَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّينَ ،
يَا ابْنَ الْخِيَرَةِ الْمُهَذَّبِينَ، يَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِينَ
، يَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِينَ ، يَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ
الْمُنْتَجَبِينَ ، يَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَكْرَمِينَ ، يَا ابْنَ
الْبُدُورِ الْمُنِيرَةِ ، يَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِيئَةِ، يَا ابْنَ الشُّهُبِ
الثَّاقِبَةِ ، يَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ ، يَا ابْنَ السُّبُلِ
الْوَاضِحَةِ ، يَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللائِحَةِ ، يَا ابْنَ الْعُلُومِ
الْكَامِلَةِ ، يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ ، يَا ابْنَ الْمَعَالِمِ
الْمَأْثُورَةِ، يَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ ، يَا ابْنَ الدَّلائِلِ
الْمَشْهُودَةِ ، يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ ، يَا ابْنَ النَّبَإِ
الْعَظِيمِ ، يَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِى أُمِّ الْكِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِىٌّ
حَكِيمٌ ، يَا ابْنَ الآیاتِ وَ الْبَيِّنَاتِ ، يَا ابْنَ الدَّلائِلِ
الظَّاهِرَاتِ ، يَا ابْنَ الْبَرَاهِينِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ ، يَا ابْنَ
الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ ، يَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ ، يَا ابْنَ طه وَ
الْمُحْكَمَاتِ ، يَا ابْنَ يس وَ الذَّارِيَاتِ ، يَا ابْنَ الطُّورِ وَ
الْعَادِيَاتِ ، يَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ
أَدْنَى دُنُوّا وَ اقْتِرَابًا مِنَ الْعَلِىِّ الْأَعْلَى ، لَيْتَ شِعْرِى
أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى ، بَلْ أَىُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى ، أَ
بِرَضْوَى أَوْ غَيْرِهَا أَمْ ذِى طُوًى ، عَزِيزٌ عَلَىَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ
وَ لا تُرَى ، وَ لا أَسْمَعَ لَكَ حَسِيسا وَ لا نَجْوَى ، عَزِيزٌ عَلَىَّ أَنْ
تُحِيطَ بِكَ دُونِىَ الْبَلْوَى ، وَ لا يَنَالَكَ مِنِّى ضَجِيجٌ وَ لا شَكْوَى
، بِنَفْسِى أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا ، بِنَفْسِى أَنْتَ مِنْ
نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا ، بِنَفْسِى أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى
مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا فَحَنَّا ، بِنَفْسِى أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ
عِزٍّ لا يُسَامَى ، بِنَفْسِى أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لا يُجَارَى ،
بِنَفْسِى أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضَاهَى ، بِنَفْسِى أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ
شَرَفٍ لا يُسَاوَى ، إِلَى مَتَى أَحَارُ فِيكَ يَا مَوْلاىَ وَ إِلَى مَتَى ، وَ
أَىَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِيكَ وَ أَىَّ نَجْوَى ، عَزِيزٌ عَلَىَّ أَنْ أُجَابَ
دُونَكَ وَ أُنَاغَى ، عَزِيزٌ عَلَىَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَ يَخْذُلَكَ الْوَرَى ،
عَزِيزٌ عَلَىَّ أَنْ يَجْرِىَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَى، هَلْ مِنْ مُعِينٍ
فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَ الْبُكَاءَ ، هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ
جَزَعَهُ إِذَا خَلا ، هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَيْنِى عَلَى
الْقَذَى ، هَلْ إِلَيْكَ يَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِيلٌ فَتُلْقَى ، هَلْ يَتَّصِلُ
يَوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظَى ،
مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوَى ، مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ
مَائِكَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَى ، مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَنَقِرَّ
عَيْنا ، مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاكَ ، وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى
أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ ، وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ
الْأَرْضَ عَدْلًا ، وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَكَ هَوَانًا وَ عِقَابًا ، وَ أَبَرْتَ
الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ ، وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَكَبِّرِينَ ، وَ
اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِينَ ، وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ
الْعَالَمِينَ ، اللَّهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكُرَبِ وَ الْبَلْوَى ، وَ
إِلَيْكَ أَسْتَعْدِى فَعِنْدَكَ الْعَدْوَى ، وَ أَنْتَ رَبُّ الآخِرَةِ وَ
الدُّنْيَا ، فَأَغِثْ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ ، عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلَى ،
وَ أَرِهِ سَيِّدَهُ يَا شَدِيدَ الْقُوَى ، وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ
الْجَوَى ، وَ بَرِّدْ غَلِيلَهُ يَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ، وَ مَنْ
إِلَيْهِ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى ، اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ
التَّائِقُونَ إِلَى وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِيِّكَ خَلَقْتَهُ لَنَا
عِصْمَةً وَ مَلاذًا ، وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَامًا وَ مَعَاذًا ، وَ جَعَلْتَهُ
لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِمَامًا ، فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلامًا ، وَ
زِدْنَا بِذَلِكَ يَا رَبِّ إِكْرَامًا ، وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا
مُسْتَقَرّا وَ مُقَامًا ، وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِيمِكَ إِيَّاهُ
أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَكَ ، وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ
خُلَصَائِكَ ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ صَلِّ
عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَ رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ ، وَ عَلَى أَبِيهِ
السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ ، وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ
مُحَمَّدٍ ، وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَيْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ ، وَ عَلَيْهِ
أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا
صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ ، وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ ، وَ
صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً لا غَايَةَ لِعَدَدِهَا ، وَ لا نِهَايَةَ لِمَدَدِهَا ، وَ
لا نَفَادَ لِأَمَدِهَا ، اَللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ ، وَ أَدْحِضْ بِهِ
الْبَاطِلَ ، وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ ، وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ، وَ
صِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّى إِلَى مُرَافَقَةِ
سَلَفِهِ ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ ، وَ يَمْكُثُ فِى
ظِلِّهِمْ ، وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ ، وَ الاجْتِهَادِ
فِى طَاعَتِهِ ، وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ ، وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ ،
وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَهُ مَا نَنَالُ
بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ ، وَ فَوْزًا عِنْدَكَ ، وَ اجْعَلْ صَلاتَنَا بِهِ
مَقْبُولَةً ، وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً ، وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَابًا
، وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً ، وَ هُمُومَنَا بِهِ مَكْفِيَّةً ،
وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِيَّةً ، وَ أَقْبِلْ إِلَيْنَا بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ
، وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَيْكَ، وَ انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً
نَسْتَكْمِلْ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ ، ثُمَّ لا تَصْرِفْهَا عَنَّا
بِجُودِكَ ، وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ،
بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ رَيّا رَوِيّا هَنِيئًا سَائِغًا لا ظَمَأَ بَعْدَهُ ، يَا
أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. پس نماز زيارت بجا مىآورى و دعا
مىكنى به آنچه خواهى كه به اجابت خواهد رسيد إن شاء الله .
دعاى عهد
از حضرت صادق علیه السلام منقول است كه: هر كه چهل
صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از
ظهور آن حضرت بمیرد خدا او را از قبر بیرون آورد كه در خدمت آن حضرت
باشد و حق تعالى به هر كلمه هزار حسنه او را كرامت فرماید و هزار گناه از او
محو كند و آن عهد این است :
اَللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ
الْكُرْسِىِّ الرَّفِیعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ
التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ
الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ
الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیاءِ (وَ) الْمُرْسَلِینَ اَللَّهُمَّ
إِنِّى أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِیمِ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِیرِ
وَ مُلْكِكَ الْقَدِیمِ یا حَىُّ یا قَیومُ أَسْأَلُكَ
بِاسْمِكَ الَّذِى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِكَ
الَّذِى یصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الآخِرُونَ یا حَیًّا
قَبْلَ كُلِّ حَىٍّ وَ یا حَیًّا بَعْدَ كُلِّ حَىٍّ وَ یا حَیًّا
حِینَ لا حَىَّ یا مُحْیىَ الْمَوْتَى وَ مُمِیتَ الْأَحْیاءِ
یا حَىُّ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ اَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ
الْهَادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ
وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ
وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِى مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ
جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّى وَ عَنْ وَالِدَىَّ مِنَ
الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ
عِلْمُهُ وَ أَحَاطَ بِهِ كِتَابُهُ اَللَّهُمَّ إِنِّى أُجَدِّدُ لَهُ فِى صَبِیحَةِ
یوْمِى هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیّامِى عَهْدًا وَ عَقْدًا وَ بَیعَةً
لَهُ فِى عُنُقِى لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدًا اَللَّهُمَّ
اجْعَلْنِى مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ
الْمُسَارِعِینَ إِلَیهِ فِى قَضَاءِ حَوَائِجِهِ (وَ الْمُمْتَثِلِینَ
لِأَوَامِرِهِ) وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى
إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ یدَیهِ اَللَّهُمَّ
إِنْ حَالَ بَینِى وَ بَینَهُ الْمَوْتُ الَّذِى جَعَلْتَهُ عَلَى
عِبَادِكَ حَتْمًا مَقْضِیًّا فَأَخْرِجْنِى مِنْ قَبْرِى مُؤْتَزِرًا
كَفَنِى شَاهِرًا سَیفِى مُجَرِّدًا قَنَاتِى مُلَبِّیًا دَعْوَةَ
الدَّاعِى فِى الْحَاضِرِ وَ الْبَادِى اَللَّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ
وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِى بِنَظْرَةٍ مِنِّى إِلَیهِ
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِى
مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اَللَّهُمَّ
بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْىِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیدِى
النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّكَ
الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتَّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ
الْبَاطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ وَ یحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ وَ
اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعًا لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِرًا لِمَنْ لا یجِدُ
لَهُ نَاصِرًا غَیرَكَ وَ مُجَدِّدًا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ
كِتَابِكَ وَ مُشَیِّدًا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِینِكَ وَ
سُنَنِ نَبِیكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ
اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِینَ اَللَّهُمَّ وَ
سُرَّ نَبِیِّكَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیتِهِ
وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ اَللَّهُمَّ
اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا
ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیدًا وَ نَرَاهُ قَرِیبًا
بِرَحْمَتِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
پس سه مرتبه دست بر ران راست خود مىزنى و در هر مرتبه
مىگویى اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یا مَوْلاىَ یا صَاحِبَ
الزَّمَانِ
زیارتى كه هر روز بعد از نماز صبح مولاى ما صاحب
الزمان علیه السلام به آن زیارت كرده مىشود
و آن زیارت این است :
اَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ
اللَّهِ عَلَیهِ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ
فِى مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا
وَ جَبَلِهَا حَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِمْ وَ عَنْ وَالِدَىَّ وَ وُلْدِى
وَ عَنِّى مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِیاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ
مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ وَ
أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ اَللَّهُمَّ (إِنِّى) أُجَدِّدُ لَهُ فِى هَذَا الْیوْمِ
وَ فِى كُلِّ یوْمٍ عَهْدًا وَ عَقْدًا وَ بَیعَةً فِى رَقَبَتِى اَللَّهُمَّ
كَمَا شَرَّفْتَنِى بِهَذَا التَّشْرِیفِ وَ فَضَّلْتَنِى بِهَذِهِ الْفَضِیلَةِ
وَ خَصَصْتَنِى بِهَذِهِ النِّعْمَةِ فَصَلِّ عَلَى مَوْلاىَ وَ سَیِّدِى
صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْیاعِهِ وَ
الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِى مِنَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ
یدَیهِ طَائِعًا غَیرَ مُكْرَهٍ فِى الصَّفِّ الَّذِى نَعَتَّ
أَهْلَهُ فِى كِتَابِكَ فَقُلْتَ صَفّا كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ
عَلَى طَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ وَ آلِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ اَللَّهُمَّ
هَذِهِ بَیعَةٌ لَهُ فِى عُنُقِى إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ .
علامه مجلسى در بحار فرموده كه من در بعض كتب قدیمه دیدهام
كه بعد از این زیارت دست راست را به دست چپ بزند مثل زدن در بیعت
زیارت مرخصی ازحضورآقا
امر چهارم سید بن طاوس فرموده كه چون خواستى مرخص شوى
از حرم شریف آن حضرت
برگرد به سوى سرداب منیف و نماز كن در آن هر چه بخواهى
پس بایست رو به قبله و بگو اَللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیكَ... پس
بخوان خدا را بسیار و برگرد با سعادت إن شاء الله تعالى
شیخ در مصباح این دعا را در اعمال روز جمعه از
حضرت امام رضا علیه السّلام نقل كرده و ما نیز این دعا را بنحوى
كه شیخ از آن حضرت نقل كرده نقل مىنماییم فرموده روایت
كرده یونس بن عبد الرحمن كه: حضرت امام رضا علیه السّلام امر
مىفرمودند به دعا كردن از براى حضرت صاحب الامر علیه السّلام به این
دعا :
اَللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیكَ وَ خَلِیفَتِكَ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ وَ لِسَانِكَ الْمُعَبِّرِ عَنْكَ اَلنَّاطِقِ
بِحِكْمَتِكَ وَ عَینِكَ النَّاظِرَةِ بِإِذْنِكَ وَ شَاهِدِكَ عَلَى
عِبَادِكَ اَلْجَحْجَاحِ الْمُجَاهِدِ اَلْعَائِذِ بِكَ اَلْعَابِدِ عِنْدَكَ وَ
أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ مَا خَلَقْتَ وَ بَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ
صَوَّرْتَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ
عَنْ یمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ
بِحِفْظِكَ الَّذِى لا یضِیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ وَ احْفَظْ فِیهِ
رَسُولَكَ وَ آبَاءَهُ أَئِمَّتَكَ وَ دَعَائِمَ دِینِكَ وَ اجْعَلْهُ فِى
وَدِیعَتِكَ الَّتِى لا تَضِیعُ وَ فِى جِوَارِكَ الَّذِى لا یُخْفَرُ
وَ فِى مَنْعِكَ وَ عِزِّكَ الَّذِى لا یُقْهَرُ وَ آمِنْهُ بِأَمَانِكَ
الْوَثِیقِ الَّذِى لا یُخْذَلُ مَنْ آمَنْتَهُ بِهِ وَ اجْعَلْهُ فِى
كَنَفِكَ الَّذِى لا یُرَامُ مَنْ كَانَ فِیهِ وَ انْصُرْهُ
بِنَصْرِكَ الْعَزِیزِ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدِكَ الْغَالِبِ وَ قَوِّهِ
بِقُوَّتِكَ وَ أَرْدِفْهُ بِمَلائِكَتِكَ وَ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ
عَادَاهُ وَ أَلْبِسْهُ دِرْعَكَ الْحَصِینَةَ وَ حُفَّهُ بِالْمَلائِكَةِ
حَفّا اَللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ وَ ارْتُقْ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَمِتْ
بِهِ الْجَوْرَ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ زَیِّنْ بِطُولِ بَقَائِهِ
الْأَرْضَ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْهُ بِالرُّعْبِ وَ قَوِّ
نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ دَمْدِمْ مَنْ نَصَبَ لَهُ وَ
دَمِّرْ مَنْ غَشَّهُ وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْكُفْرِ وَ عَمَدَهُ وَ
دَعَائِمَهُ وَ اقْصِمْ بِهِ رُءُوسَ الضَّلالَةِ وَ شَارِعَةَ الْبِدَعِ وَ مُمِیتَةَ
السُّنَّةِ وَ مُقَوِّیةَ الْبَاطِلِ وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِینَ
وَ أَبِرْ بِهِ الْكَافِرِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ فِى
مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ
جَبَلِهَا حَتَّى لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّارًا وَ لا تُبْقِىَ لَهُمْ آثَارًا
اَللَّهُمَّ طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلادَكَ وَ اشْفِ مِنْهُمْ عِبَادَكَ وَ أَعِزَّ
بِهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَحْىِ بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ وَ دَارِسَ
حُكْمِ النَّبِیینَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِینِكَ
وَ بُدِّلَ مِنْ حُكْمِكَ حَتَّى تُعِیدَ دِینَكَ بِهِ وَ عَلَى یدَیهِ
جَدِیدًا غَضّا مَحْضًا صَحِیحًا لا عِوَجَ فِیهِ وَ لا
بِدْعَةَ مَعَهُ وَ حَتَّى تُنِیرَ بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ وَ تُطْفِئَ
بِهِ نِیرَانَ الْكُفْرِ وَ تُوضِحَ بِهِ مَعَاقِدَ الْحَقِّ وَ مَجْهُولَ
الْعَدْلِ فَإِنَّهُ عَبْدُكَ الَّذِى اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ وَ اصْطَفَیتَهُ
عَلَى غَیبِكَ وَ عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیوبِ
وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ سَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ اَللَّهُمَّ
فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَوْمَ حُلُولِ
الطَّامَّةِ أَنَّهُ لَمْ یذْنِبْ ذَنْبًا وَ لا أَتَى حُوبًا وَ لَمْ یرْتَكِبْ
مَعْصِیةً وَ لَمْ یضَیعْ لَكَ طَاعَةً وَ لَمْ یهْتِكْ
لَكَ حُرْمَةً وَ لَمْ یبَدِّلْ لَكَ فَرِیضَةً وَ لَمْ یغَیرْ
لَكَ شَرِیعَةً وَ أَنَّهُ الْهَادِى الْمُهْتَدِى الطَّاهِرُ التَّقِىُّ
النَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ اَللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِى نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ
وَ وَلَدِهِ وَ ذُرِّیتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعِیَّتِهِ
مَا تُقِرُّ بِهِ عَینَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْكَ
الْمَمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِیبِهَا وَ بَعِیدِهَا وَ عَزِیزِهَا
وَ ذَلِیلِهَا حَتَّى تُجْرِىَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ یغْلِبَ
بِحَقِّهِ كُلَّ بَاطِلٍ اَللَّهُمَّ اسْلُكْ بِنَا عَلَى یدَیهِ
مِنْهَاجَ الْهُدَى وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِیقَةَ الْوُسْطَى
اَلَّتِى یرْجِعُ إِلَیهَا الْغَالِى وَ یلْحَقُ بِهَا
التَّالِى وَ قَوِّنَا عَلَى طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَى مُشَایعَتِهِ وَ
امْنُنْ عَلَینَا بِمُتَابَعَتِهِ وَ اجْعَلْنَا فِى حِزْبِهِ اَلْقَوَّامِینَ
بِأَمْرِهِ اَلصَّابِرِینَ مَعَهُ اَلطَّالِبِینَ رِضَاكَ
بِمُنَاصَحَتِهِ حَتَّى تَحْشُرَنَا یوْمَ الْقِیامَةِ فِى
أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّیةِ سُلْطَانِهِ اَللَّهُمَّ وَ
اجْعَلْ ذَلِكَ لَنَا خَالِصًا مِنْ كُلِّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ رِیاءٍ وَ
سُمْعَةٍ حَتَّى لا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیرَكَ وَ لا نَطْلُبَ بِهِ إِلّا
وَجْهَكَ وَ حَتَّى تُحِلَّنَا مَحَلَّهُ وَ تَجْعَلَنَا فِى الْجَنَّةِ مَعَهُ وَ
أَعِذْنَا مِنَ السَّأْمَةِ وَ الْكَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ
تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِكَ وَ تُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِیكَ وَ لا
تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَیرَنَا فَإِنَّ اسْتِبْدَالَكَ بِنَا غَیرَنَا
عَلَیكَ یسِیرٌ وَ هُوَ عَلَینَا كَثِیرٌ اَللَّهُمَّ
صَلِّ عَلَى وُلاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ بَلِّغْهُمْ
آمَالَهُمْ وَ زِدْ فِى آجَالِهِمْ وَ أَعِزَّ نَصْرَهُمْ وَ تَمِّمْ لَهُمْ مَا
أَسْنَدْتَ إِلَیهِمْ مِنْ أَمْرِكَ لَهُمْ وَ ثَبِّتْ دَعَائِمَهُمْ وَ
اجْعَلْنَا لَهُمْ أَعْوَانًا وَ عَلَى دِینِكَ أَنْصَارًا فَإِنَّهُمْ
مَعَادِنُ كَلِمَاتِكَ وَ خُزَّانُ عِلْمِكَ وَ أَرْكَانُ تَوْحِیدِكَ وَ
دَعَائِمُ دِینِكَ وَ وُلاةُ أَمْرِكَ وَ خَالِصَتُكَ مِنْ عِبَادِكَ وَ
صَفْوَتُكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَوْلِیاؤُكَ وَ سَلائِلُ أَوْلِیائِكَ
وَ صَفْوَةُ أَوْلادِ نَبِیِّكَ وَ السَّلامُ (عَلَیهِ وَ) عَلَیهِمْ
وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ .
زیا رت سیدمحمّد درقریه بلد
سیدمحمّد بعاج جدّ سادات آل بعاج است
سیدمحمّد درنزدمردم عراق ازاحترام فوق العاده ای
برخوردار است وكسی جرات نمی كند بنام وی قسم دروغ بگوید
ونزداهالی دجیل به شیرمرد دجیل معروف است(دجیل قبل
ازسامرّا ازطرف بغداداست)
هنگا م رفتن به سا مّرا یا برگشتن از سا مرا در5 کیلومتری
جنوب سا مرّا و 80 کیلومتری بغداد نزدیک شهر بلد مقبره سید
محمّد فرزند امام ها دی علیه السّلام و برادربزرگوارامام حسن عسگری
علیه السّلام را زیارت می کنی و می گوئی :
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الْعَبْدُ
الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یابْنَ
رَسُولِ اللهِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یابْنَ نَبّی اللهِ
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یابْنَ اَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یابْنَ فَا طِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ
نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ
عَلِی الْهَادِی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکَاتُهُ لَا حَرَمَنَا اللّهُ
بَرَکَتَکَ وَبَرَکَةَ آبَائِکَ الطَّاهِرِینَ وَ رَزَقَنَا اللّهُ
شَفَاعَتَکُمْ یوْمَ الدِّینِ وَالسَّلَامُ عَلَیکَ وَعَلَی
اَبِیکَ وَاَخِیکَ وَابْنَ اَخِیکَ وَاَجْدادِکَ الطَّاهِرِینَ
وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ .
می شود به این زیارت هم که از برای
امام زادگان نقل شده زیارت کرد و گفت :
اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیهَاالسَّیِّدُ
الزَّکِی الطّاهِرُالْوَلِی وَالدّاعِی الْحَفِی اَشْهَدُ
اَنَّکَ قُلْتَ حَقًّا وَنَطَقْتَ حَقًّا وَ صِدْ قاً وَدَعَوْتَ اِلَی
مَولَای وَمَولَاکَ عَلانِیةً وَسِرّاً فازَمُتَّبِعُکَ وَ نَجَی
مُصَدِّقُکَ وَ خَابَ وَ خَسِرَ مُکَذِّ بُکَ وَالْمُتَخَلِّفُ عَنْکَ اِشْهَدْ لِی
بِهذِهِ الشَّهادَةِ لِأکُونَ مِنَ الْفائِزِینَ بِمَعْرِفَتِکَ وَطاعَتِکَ
وَتَصْدیقِکَ وَاتِّباعِکَ وَالسَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدِی
وَابْنَ سَیِّدِی اَنْتَ بابُ اللّهِ الْمُؤْتَی مِنْهُ
وَالْمَاْ خُوذُ عَنْهُ اَتَیتُکَ زائِراً وَحَاجَاتِی لَکَ
مُسْتَوْدِعاً وَهَااَنَا ذا اَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَاَما نَتِی
وَخَواتِیمَ عَمَلِی وَ جَوامِعَ اَمَلِی اِلی مُنْتَهَی
اَجَلِی وَالسَّلامُ عَلَیکَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ .
(واضافه میكنی) وَالسَّلَامُ عَلَیکَ یا مُحَمَّدَ
بْنَ عَلِی الْهَادِی وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکَاتُهُ .
ایضا می شود به این زیارت که از
برا ی اولاد ائمه علیهم السلام نقل شده زیارت کرد وگفت :
اَلسَّلَامُ عَلَی جَدِّکَ الْمُصْطَفَی
اَلسَّلَامُ عَلَی اَبِیکَ الْمُرتَضَی اَلرِّضَا اَلسَّلَامُ
عَلَی السَّیِّدَینِ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ اَلسَّلَامُ
عَلَی خَدِ یجَةَ اُمِّ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
اَلسَّلَامُ عَلَی فَاطِمَةَ اُمِّ الْاَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ
اَلسَّلَامُ عَلَی النُّفُوسِ الْفاخِرَةّ بُحُورِالْعُلُومِ الزَّاخِرَةِ
شُفَعَائِی فِی الْأَخِرَةِ وَاَوْلِیائِی عِنْدَ عَوْدِ
الرُّوحِ اِلَی الْعِظَامِ النَّاخِرَةِ اَئِمَّةِ الْخَلْقِ وَوُلَاةِ
الْخَلْقِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الشَّخْصُ الشَّرِیفُ
الطَّاهِرُالْکَرِیمُ اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلَهَ اِلّا اللّهُ وَاَنَّ
مُحَمَّدًا عَبْدُ هُ وَمُصْطَفَاهُ وَاَنَّ عَلِیًّا وَلِیُّهُ
وَمُجْتَبَاهُ وَاَنَّ الْأِمَامَةَ فِی وُلْدِهِ اِلَی یوْمِ
الدِّینِ نَعْلَمُ ذَالِکَ عِلْمَ الْیقِینِ وَنَحْنُ لِذَلِکَ
مُعْتَقِدُونَ وَفِی نَصْرِهِمْ مُجْتَهِدُونَ . (واضافه میكنی)
وَالسَّلَامُ عَلَیکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی الْهَادِی
وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکَاتُهُ .
حدیث:
قالَ العسکری عليه السّلام : مَنْ وَعَظَ اَخاهُ
سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ. هركس دوست و
برادر خود را محرمانه موعظه كند، او را زينت بخشيده ؛ و چنانچه علنى باشد سبب ننگ
و تضعيف او گشته است .
قالَ العسکری عليه السّلام : اَكْثِرُوا ذِكْرَ
اللّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلى النَّبىِّ
صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ
عَشْرُ حَسَناتٍ. ذكر و ياد خداوند متعال ، مرگ و حالات آن ، تلاوت و تدبّر قرآن ؛
و نيز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول و اهل بيتش عليهم السّلام را زياد و به
طور مكرّر انجام دهيد، همانا پاداش صلوات بر آن ها، ده حسنه و ثواب مى باشد.
قالَ العسکری عليه السّلام لِشيعَتِهِ: اوُصيكُمْ
بِتَقْوَى اللّهِ وَالْوَرَعِ فى دينِكُمْ وَالاْجْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ
الْحَديثِ، وَ اَداءِ الاْمانَةِ إلى مَنِ ائْتَمَنَكِمْ مِنْ بِرٍّ اَوْ فاجِرٍ،
وِطُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ. به شيعيان و دوستان خود فرمود: تقواى
الهى را پيشه كنيد و در امور دين ورع داشته باشيد، در تقرّب به خداوند كوشا باشيد
و در صحبت ها صداقت نشان دهيد، هركس امانتى را نزد شما نهاد آن را سالم تحويلش
دهيد، سجده هاى خود را در مقابل خداوند طولانى كنيد و به همسايگان خوش رفتارى و
نيكى نمائيد.
اشعارسامرّا
شعرازباقری
پور: که هنگام نوشتن کتاب به این قسمت که رسید سروده شد 16/7/84
ا ین
شهر سامرّا بود ا ی زائرین ا ی زائرین - شهر ا ما م عسگری
و مهـدی و ها د ی د ین
ا ین
مد فن پاک امامان عسگری وهادی است - ا ینجا محلّ غیبت آ ن رهـبـر آ زا د ی ا ست
ا ینجا
ستمها د ید ه ا ند ا ز ظا لما ن نا بکا ر - آن رهـبـرا ن عد ل و د ین
آن اولیاء حق مدار
در
مجلس بزم شراب برد ند ها د ی را به زور - لیکن پشیمان شد ازاین
کارخود آن پست شرور
د ر
با غ وحش معتمد بنگر بحا ل
نو کری - ببر و پلنگ و شـیــر
را گرد ا ما م عسگری
تحت
نظر بو د ند آ ن هر د و ا مام مؤ منین
- د ر پادگان حا کمان ظلـم و جو ر و ضد د ین
هم
هادی وهم عسگری مسموم زهرکین شدند - اینجا شهید را
ه د ین آن رهـبرا ن د ین شد ند
ا ینجا
ا ما م منتظر گشته است غایب از نظر - ا ینجا مکا ن غیبتش ســرد
ا ب غیبت را نگر
اندر
پی او ظالمان د ر هر مکان در جستجو - غافل از اینکه شد خدا خود حا فظ
وحا می او
او را
ز کید ظالمین محفوظ کرد از هر خطر - از بهر حفظ جا ن ا و غا ئب نمودش
ا ز نظر
صغری
و کبری غیبتش با حکم یزدانی شده - تا این زمان برشیعیان
بس سخت وطولانی شده
یا
رب رسان روزظهورآن مختفی من فرط نور - کا ید بگیرد ا نتقـا م ا
ز حا کما ن ظلم و جور
ای
باقری میکن دعا بهر ظهورش روز و شب - کا ید رها ند دوستان از
ظلمت و رنج و تعب
شعر
از ذاکر : دهم امام
غلام
د رگه آ ن شا ه عرش مـقـد ا رم - که جبرئیل ا مین چون غلام بر د راوست
شه مَلَک
خـد م و خـسرو فـرشته سپا ه - که نه رواق فلک عرصه گاه لشکر اوست
دهـم
ا ما م که او ا ست یا زده، معصوم - تما م جد و پد ر جز یکی که مادر اوست
و لی
مطلق آ ن حـجّـت و خلـیـفـه حق - كه هفت
کا خ مطبق روا ق منظر اوست
ا بو
ا لحـســن خـلـف متّقی علی نقی - که این
لقب شرف تاج و زیب افسر اوست
شعر
از محمد علی شهاب : امام هادی
ا ما م
عشقم و
نو ر هد ا یت
- سفیر و صلم و
رمز و لا یت
بو
د نو ر م
به هر سینا و و ا د ی - خد ا نها د ه نا مم را به ها د ی
منم
ا بن ا
لرّ ضا ی ثا نی ا ما - جهان ا ز عشق من بگرفته معنا
ازآن
روزی که عالم در وجود است - بخاک پای من غرق سجود است
سجو د سا
جد ا
ن عر ش ا علی - وجو د قد سیا
ن رب و ا لا
همه
بر طا ق
ا بر و یم طفیلی - همه مجنو ن و من
ما نند لیلی
منم بر عا
شقا نم محو ر عشق - علی چا ر مین کشو ر عشق
شعر
از شیدا نیشابوری : مظهرخداهادی
ای
خد ا ز زهر کین می رود زتن جا نم - عا زم جنا ن
هستم من شهید
قرآ نم
مظهر
خد ا ها د ی بهر حق فد ا ها د ی - مظهر خد ا ها د ی بهر حق فد ا
ها د ی
بر لب
آ مد ه جا نم دیگر از جهان سیرم - راضی ام زجان و دل هرچه بوده
تقدیرم
مظهر
خد ا ها د ی بهر حق فد ا ها د ی - مظهر خد ا ها د ی بهر حق فد ا
ها د ی
پیش
دشمنان هر جا سینه را سپر کرد م - جا مه شها د ت را ا ز وفا به بر کرد م
مظهر
خدا ها د ی بهر حق فد ا ها د ی - مظهر خد ا ها د ی بهر حق فد ا
ها د ی
عسگری
بیا با با میروم ا ز ا ین د نیا - کن حلا لم ا ی فرزند بعد
من شوی تنها
مظهر
خد ا ها د ی بهر حق فدا ها د ی - مظهر خد ا ها د ی بهر حق فد ا
ها د ی
شعر
از شیدا نیشابوری : امام ها دی
د ر
آسما نها گو ید منا د ی - مسموم کین شد ا ما م ها د ی
بقیة
اللّه آجرک اللّه - بقیة اللّه آجرک اللّه
ا
زمکرد شمن خو فی ندارد - د ر راه قرآن جان می سپا رد
بقیة
اللّه آجرک اللّه - بقیة اللّه آجرک اللّه
زهرا
به جنّت گرید برا یش - جا ن جها نی با د ا فـد ا یش
بقیة
اللّه آجرک اللّه - بقیة اللّه آجرک اللّه
رنگ
کواکب امشب پرید ه - ا شکم بد ا من
آ یـد ز د ید ه
بقیة
اللّه آجرک اللّه - بقیة اللّه آجرک اللّه
شعرازمحمدعلی
شهاب : هادی دلها
درسا
مرا ا زداغ یا رم گشته غـوغا - كا ید صد ا ی نا له سوزا ن زهـرا
رنگ شـفـق دارد رخ شمس هـدا یت - ها دی
د لها جا ن دهد درشهرغربت
د یده
فروبسته ا میدش یك نگا ه ا ست - تاكه بیایدمادرش چشمش
براه است
تا د ید
ه بررخسا ر نیلی ا ش گشا ید
- یا یك نظر برچـا د ر خـا كی
نما ید
بیند
ا گر سیما ی ا و جا ن میسپا رد - جـزا ین به قـلبش آرزود
یگرنـد ا رد
ا ز سا مر ا یش میرسد بو ی مد ینه - خـو د
گرچه میسوزد ززهـرجوركینه
زهـرجفا
كی عـمر ا و را خا تمه د ا د - جا ن را زداغ غصه های فا طمه داد
میرسد بو ی خزا ن ا زنو بها رسا مرا - رنگ پائیزی
گرفته لا له زارسامرا
درغروب
جان گدازچهره خورشیدعشق - سبقه برد ه ا زشفق سیمای یارسامرا
آ
نچنا ن كه شهرغمها حلقه ما تم گرفت - گوئیا ا زكف رود د ا ر و ند ا رسامرا
دست
حسرت میزندبرهم زماتم روزگار - گشته
تیره ا زستمهـا روزگارسامرا
قا
فله سا لا رمحنت میزند با نگ رحیل - كاروا ن غـمگسا را ن رهسپارسامرا
شعله
ا ی كه گشته برپا ازمدینه درحرم - آ مد ه ا ز كربلا سـو ی د یا ر سامرا
كشتی
نورو هد ا یت سوی سا حل آمده - فا طمه شد سـوگوا ربی قرارسامرا
شعرازباقری
پور- شهادت امام حسن عسكری علیه السلام
درسفرزیارتی
سامرا روزشهادت سال 1389 نصف شعر سروده شده در مسیر رفت به سامرا و براثر
حملات خمپاره ای ونارنجكی دشمنان ومحروم شدن از فیض زیارت از نزدیك نصف دیگرش
دربرگشت از سامرا سروده شد
ای
نورچشم عالم مهدی سرت سلامت - روزِعزا و ماتم مهدی سرت سلامت
روزعزاست
امروز یابن الحسن كجائی - این شهرسامرا و صاحب عزا شمائی
این
شهرِ سامرا و صاحب عزاست مهدی - روزِ عزای بابش بنگركجاست مهدی
ما
زائرین مشهد(ایران)امروز سامرائیم - ازبهرِ عسكری ما درگریه
و عزائیم
اماهزار
افسوس سامره خون چكان شد - خون بردلِ زائرین یا صاحب الزّمان شد
درسالِ
هشتاد و نُه روزِ شهادتِ او - محروم دشمنِ او شد از عنایتِ او
تا اینجای
شعرکه سروده شد رسیدیم به سامرّا که باپیاده شدن از اتوبوس و راه
افتادن به طرف حرم مطهّر صدای صُوت خمپاره بلند شد تعدادی از
زائرین عزیزداخل شهرشهید و مجروح شدند ومامورین زائرین
اتوبوس ما را برگرداندند واز رفتن به طرف حرم ممانعت کردند هرچند که زائرین
اصرارداشتند با همان حال بروند حرم و زیارت کنند و ازفیض زیارت
محروم نشوند لذا اینجانب همان جلو اتو بو س زائرین را جمع کرده و گفتم
که این شهرسامرّاست و خانه یِ امامین عظیم الشّا ن
اینجا و داخل حرم فرقی ندارد همینجا زیارت نامه را
میخوانیم انگار الآن در جبهه هستیم واز روی همین
کتاب زیارت را میخواندم و میخواندند در حالی که
صدای صوت خمپاره بگوش میرسید و ادامه شعر درحال بازگشت که با
گریه و ناله و شیون زائرین داخل اتوبوس همراه بود سروده شد
ماندیم
اززیارت ما شیعیانِ مهدی - خون شد دلِ زائرین با یاورانِ
مهدی
مهدی
زهجرِ بابا درناله و فغان است - همناله اش تمامِ مخلوقِ این جهان است
آن یازدهم
امامِ ما شیعیانِ عالم - امروزشد شهید و ما در عزا وماتم
از
زهرِ معتمد آن یازدهمین ستاره - مسموم گشت ای وای شد بسته
راهِ چاره
آقا
به خانهِ خود مدفون شده است ای وای - مهدی او ازاین غم دل
خون شده است ای وای
شد
عسكری شهید و مهدی شده است غائب - اندر میانِ سرداب پنهان
امام و صاحب
روزِ
امامتِ آن دُرِّ ثمین رسیده - امّا هزار افسوس گشته نهان زدیده
روزِ
شهادت او شد انفجاری از كین - جمعی شهید و زخمی
گشتند در رهِ دین
ما
زائرین مشهد ماندیم از زیارت - درشهرسامرا و این لحظه
یِ شهادت
برگشته
سویِ بغداد اکنون زسامرائیم - محروم از این زیارت ما
زائرین چرائیم؟
این
بارچندمین است که این ستم روا شد - حمله زسوی دشمن بر شهر سامرا
شد
افسوس
بارگاهش شدمنفجرزكینه - رفتارِ ظلم و ظالم با دینِ حق همینه
آن
گنبدش بدست ما شیعیانِ مهدی - از نو بنا شده با ما یاورانِ
مهدی
آن
خانه وحریمش از نو شده است بنیاد - ما شیعیانِ مهدی
آن را كنیم آباد
صدبار
اگر خرابی بار آورد عدویش - ما شیعیانِ مهدی داریم
رو به سویش
با یك
بنای بهتر سازیم ما حریمش - با صد امیدِ ماها از حضرتِ كریمش
سردابِ
غیبتش را سازیم ما دوباره - ما حافظ حریمِ دین خدا هماره
ای
باقری دعا كن روزِ ظهورش آید - دنیای تیرهِ ما روشن
زنورش آید
شعر ا
ز ذ ا کر : امام یازدهم
مهی
که مهر فلک پرتوی ز رخسا رش - تمام
جن و ملک محو و مات دیدارش
شهی
که پر د ه ز رخسار ا گر براندازد - هزا ر یوسف مصری شود خریدارش
خلیل خد
مت خلّت بتن نمی پو شید - اگر بد و
ستی ا و نبو د ا قـرا رش
ذ بیح با
همه حر مت فد ا ئی کو یش - مسیح حا فظ
صحت عـلیل و بیما رش
یگا
نه مرشد کا مل که سرورا ن جها ن - سپرد ه ا ند سـر بند گی به د ر با رش
گهر
فرو ش ند
ا ند چگو نه جمع کند - ز هم گشو د ه شود گر لب گهربا
رش
اما
م یا ز د هم
یا د گا ر د ه
حجّت - که نه سپهر بود سقـف و چا ردیوارش
و لی
حق حسن عسگر ی که کرد ه خد ا - بخلق ا ول و آ خـر ا میر و سا لا رش
بد ا
ن سبب لقب عسگری به ا و د ا د ند - که بود خـیل ملک عسگر و مددکارش
چه ا
وست مخزن سر و خزانه دارعلوم - خدا سپرده به او هر چه بود اسرارش
شعر ا
ز آذر: عسكری
نور
حق مرآ ت جا نا ن عسگری - سبط ا حمد
فخر ا مکا ن عسگری
زا د ه ز
هر ا و
د لبند علی - بر حسین
و بر حسن جان عسگری
عا بد
و با قر وَجعفررا چو جا ن - قو ت تن نو
ر چشمان عسگری
تا لی مو سی
و ثا نی
ر ضا - ملک دین راشمس رخشان عسگری
متقین
را چون تقی کهف ا لتّقی - همچو
ها د ی بد ر تا با ن عسگری
نا م
نیکویش حسن خلقش حسن - سرّ
سبحا ن نو ر ا یما ن عسگری
وا
لد پا ک شه صاحب زما ن - رهنما ی ا نس و هم جا ن
عسگری
***
شعر
از شیدا نیشابوری : حضرت عسکری
گشته
مسموم کین رهبر مسلمین - حضرت عسگـری لا له باغ د ین
آ ه و
وا ویلتا آ ه و وا ویلتا - آ ه و وا ویلتا آ ه و وا ویلتا
سا
مره د ر نو ا بهر آ ن مقـتد ا - میرود ا ز جگـر نا له سو ی سما
آ ه و
وا ویلتا آ ه و وا ویلتا - آ ه و وا ویلتا آ ه و وا ویلتا
مهدی
منتظر گشته خونین جگر - گرید
ا ز سوز د ل د رعزای پدر
آ ه و
وا ویلتا آ ه و وا ویلتا - آ ه و وا ویلتا آ ه و وا ویلتا
فاطمه
درجنان همچونی درفغان - وامصیبت که شد گلشن دین خزان
شعر از
شیدا نیشابوری : یاامام العسكری
ای
پریشان در عزایت مهر و ماه و مشتری - میچکد ا شک ا زد
وچشمان مقام رهبری
حضرت
صاحب زمان ابن الامام ا لعسكری - یا امام العسکری یا امام
العسکری
ا ز
غمش غمخا نه گشته سا حت د لهای ما -
می رود بر کهکشا نها نا له و غوغای ما
من چگویم
کز جفا ا فتا د ه ا ند
ر بستری - یا امام العسکری یا امام العسکری
ا ی
بفرما ن خد ا خیل ملا یک عسکرت - صد چوحاتم ازسخاومت
سرنهاده بردرت
بر سر
هر شیعه تا روز قیا
مت ا فسری - یا امام
العسکری یا امام العسکری
سا
مره با
شد عزا د ا ر ا ما م عسکری - د ید ه ها با شد گهر با
ر ا ما م عسکری
می
کند مهد ی برا یت تا ا بد نو حه گری - یا
امام العسکری یا امام العسکری
شعرازمحمد
علی شهاب- درسامرا
د ر
سا مرا ا ز داغ یارم گشته غوغا - کا
ید صد ا ی
نا له سو زا ن
زهرا
رنگ شفق د
ا رد رخ شمس هدایت - ها د ی د لها جا ن د هد د ر شهر غربت
رنگ
شفق د ا رد رخ شمس هد ا یت - چون عسگری جا ن میدهد د رشهرغربت
دیده
فرو بسته امیدش یک نگا ه است - تا که بیا ید ما د رش چشمش
بر ا ه ا ست
تا د ید
ه بر رخسا ر نیلی ا ش گشاید - یا یک
نظر بر چا د ر خا کی نما ید
بیند
ا گر سیما ی ا و جان می سپارد - جز ا ین
به قلبش آ رزو د یگر ند ا رد
ا ز
سامرا یش می رسد بو ی مد ینه - خو د گر چه می سوزد
زهر جور و کینه
زهر
جفا کی عمر ا و را خا تمه داد - جا ن را ز د اغ غصه ها ی فا طمه د ا د
شعر دیگری
از محمد علی شها ب
میرسد بو ی خزا ن ا ز نو بها ر سامرا - رنگ پاییزی
گرفته لا له زار سامرا
درغروب
جانگذاز چهره خو ر شید عشق - سبقه برده از شفق سیمای یار
سامرا
آ
نچنان که شهر غمها حلقه
ما تم گرفت - گوئیا از کف رود دار و ندار سامرا
دست
حسرت می زند برهم زماتم روزگار - گشته تیره از ستمها روزگار سامرا
قا
فله سا لا ر محنت می زند با نگ رحیل - کاروان غمگسا ران رهسپار سامرا
شعله
ا ی که گشته برپا ا ز مدینه در حرم - آ مد ه ا ز کربلا سو ی دیار سامرا
کشتی
نو ر و هد ا یت سوی سا حل آ مد ه - فاطمه شد سوگوا ر بی قرار
سامرا
شعردیگر
از محمد علی شهاب
ا مشب سفیر
غمها بر جا ن ما بیا ید - گو یا
صد ا ی زهرا ا ز سامرا بیاید
لشکر
کشید ه ما تم
آ ید به همره غم - بر روح و جا ن عالم رخت عزا بیاید
هر دیده
ای چوزمزم گردد زغم دمادم - بر قتل
پو ر خا تم جا
م بلا بیاید
آ ن
مرغ پر شکسته با ر سفر
ببسته - د ل بی قرا ر و خسته سوی خدا بیاید
ا بن
ا لرضا ی ثا نی ا ز ظلم ناکسانی - غمها ی بی کرا نی بر ا و چرا بیاید
د ر
عسکری نشا نی ا ز ظلم ناکسانی - غمها ی بی کرا نی بر ا و چرا بیاید
آن یا
د گا ر زهرا مسمو م زهرا عد ا - آخر غر یب و تنها سو ی رضا بیاید
گویا
به شام آ خر از ره رسیده ما د ر - جاری ا ست نهرکوثریا مرتضی
بیاید
شعر دیگری
از محمد علی شهاب
د ل
سا مرا خو ن چکا ن ا ز غـمـت - گرفـته به د ل آ سما ن ما تمـت
دو
عالم فدایت - بمیرم برایت - گل فاطمه - غریب وااماما - شهید
وااماما - گل فاطمه
به شهـر ی
که بو ی مد یـنه دهـد - غـمی شعـله بر جا ن
تو می زنـد
غریبی
و تنها - به شهرستمها - گل فاطمه - غریب وااماما - شهید وااماما - گل
فاطمه
گما
نم هـر آ نکس شو د خو ن جگـر - د لـش تا مـد ینه ز د ه با ل و پـر
تویی
پورحیدر - که با ذکرمادر - کنی زمزمه - غریب وااماما - شهید
وااماما - گل فاطمه
تو د
ر حبس یک لشکرا زنا له ای - به د ل د اغ یا رت شده لا له ای
غم
لاله رویان - گرفته زتوجان - گل فاطمه - غریب وااماما - شهید
وااماما - گل فاطمه
اشعار
مدح و منقبت و شِکوه از فرا ق امام زمان عج
شعر
منم سرگشته ی حیرانت ای دوست از فایز دشتی
منم
سرگشته ی حیرانت ای دوست - کنم یک باره جان قربانت ای
دوست
تنـــی
نـــاسـاز شـوق وصـل کـویت - دهم سر بر سـر پیمانت ای دوست
دلــی
دارم در آتــش خـــانه کــــرده - میـــان شعـــله هـــا کـاشانه کـرده
دلـــی
دارم که از شــــوق وصـــالـت - وجـــودم را ز غـــم ویـــــرانه کــرده
مـــن
آن آواره یِ بشــکسـته حــالـم - ز هجـــرانت بُـــتـــــا رو بـــــر
زوالـم
منــم
آن مـــرغ ســـرگــردان و تنهـا - پریشــان گشته شد یکبـــاره حـالم
سـحـر
ســـر بـــر سـرسجّاده کردم - دعــــایی بهــــر آن دلـداده کـــــردم
زحسرت
ساغر چشمانم ای دوست - لبـــانت یکســـره از بــــاده کــــردم
دلا
تــا کـــی اسیـــر یـــاد یـــــــاری - ز هجــــر
یــــار تـــا کــی داغـــداری
بگــو
تـــاکــی ز شــوق روی لیـــلی - چـــو مجنـــونِ پـــریشــان
روزگـاری
پـــریشـــانم
پــریشـــان روزگــــــارم - مــن آن ســرگشته ی هجــر نگارم
کنــــون
عمـــریست بـا امّید وصـلت - درون سینـــه آســـــایــش
نــــدارم
ز
هجـــرت روز و شـب فــریـــاد دارم - ز بیدادت دلـــی
نـــــاشــــــاد دارم
درون
کوهــســـار سیـنـه ی خــــود - هـــزاران کشـــته چـون فـرهاد دارم
چـــــرا
ای نــــازنیــنم بـــی وفـــایی - دمـــا دم
بــــا دل مـــن در جفــایـی
چــــرا
آشـفــته کــــردی روزگــــــارم - عـــزیــزم دارد این دل
هـــم خدایی
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی : جلوه ای كن
بر سر
کوی تو ای دوست مرا جائی نیست - د ر دل سوخته ام جز تو دل
آرائی نیست
ا ز د
رخویش مرا نم که مرا د ر همه عمر - بجز ا ز د ید ن ر و ی تو تمنا ئی نیست
حلقه
یِ خا نه یِ ا حسا
ن تو ر ا می
کو بم - غیر ا ین خا نه مرا منزل وماوائی نیست
در پی
ات پرسه زنان درهمه جا می گردم - هر کجا می نگرم ا ز تو ر د پائی نیست
همه
جا ا سم د لا را ی تو را می شنو م - اسم تو هست و لی ا ز تو مسمائی نیست
عشق ر ا
معنی بسیا ر نمو د ند
و لی - عشق را غیررخ ما
ه تو معنا ئی نیست
صبر
هم خسته شد ا ز صبر د ل سوزا نت - جلوه ای کن که دگرصبروشکیبائی
نیست
شعری
دیگر از حاج عبدالرضا هلالی : ای یوسف زهرا
عمریست
که سرگشته و حیران توهستم - آ ری
زهـما ن ر و ز ا زل عهد ببستم
عهدی
که همه زند گیم د ر گرو ا وست - گرزنده ام ویک نفسی هست ازاینروست
تیرت
به هدف خورد شدم عاشق رویت - بیخو د ز خود م گشتم و مدهـوش زبویت
من
عاشق روی تو ا م ای یوسف
زهرا - ا ین نا مه سربا زی من را تو کن ا مضا
جا نم
بلب آ مد بد لم با
ز نظر کن - ا ز ر ا ه کـویـریِ
د لم با ز گـذ ر کن
غیر
تو دگر د ر دو جهان هیچ نخواهم - محتا
ج نگا ه
تو بو د قلب سیا
هـم
طالب
دل خود را به سر زلف تو بسته - ا زد و ر ی تو قا مت ا و سخت شکسته
شعر
از محمد علی شهاب : امیركل هستی
سلام
ا ی ا
نتظا ر آ فرینش - سلام ا ی آ رزو ی ا
هل بینش
سلام
ا ی چشمها مشتا ق رویت - سلام ا ی جا مها مست سبو یت
سلام
ا ی جلو ه ز یبا ی ا یزد - سلام ا ی گوهر و ا لا ی سرمد
سلام
ا ی چشم دل مست جمالت - سلام ا ی
عقلها ما ت خصا لت
سلام
ا ی سینه ها سوزان آ هت - سلام ا ی د ید ه ها محو نگاهت
سلام
ا ی رمز فر یا د گلو ها - سلام
ا ی منتها ی آ ر ز و ها
سلام
ا ی عشق برنازتومحتاج - توئی چون کعبه ودلها چوحجاج
سلام
ا ی آ سما نها د ر نیا زت - تما م ا هل عا لم د ر نما زت
د و
چشما ن سیا هت کعبه جان - در ابروی کمانت د یر مستان
توصیا
دی که دلها شد به بند ت - به تیر غمزه و ز لف کمند ت
به لبها شعر مستی را سرودی - به آن خال لبت غوغا نمود ی
بو
د بر ق نگا هت جلوه طور - دو چشم روشنت
نورعلی نور
تو
خود نوری و خورشید آیه تو - تما م
کهکشا نها سا یه
تو
به د ین و مذ هب
زیبا پرستی - توئی تنها
ا میر کل هستی
ا
لا ا ی آ نکه د ل را میربا ئی
- ند ا نستم که آ خر در کجائی
کجا ئی ا ی نگا ر
آ سما نی - زهر چه گویمت برتر ز آ نی
هرآنچه
حسن وخوبی برشماری - به تنهائی تما می را تو داری
شعر
از محمد علی شهاب : گل نرگس
جا ن
و جانان من گل نرگس - راحت جا ن من گل نرگس
بی
توآرام جان قرا ری نیست - یا ر پنها ن من
گل نرگس
د ید
ه بی سو شد ا ز فراق تو - نو ر چشما ن
من گل نرگس
پیش
پا ی تو خا ک ره شوید - چشم گریا ن
من گل نرگس
شمع یا
د رخت
به کنج د ل - عشق سوزا ن من گل
نرگس
کی شو ی
میهما ن قلبم ا ی - میر و سلـطا ن من گل نرگس
نا م
شیر ین تو سحرگا ها ن - ذ کر
و قـر آ ن من گل نرگس
قلب
من عرش پا دشاهی است - ا ی سلیما
ن من گل نرگس
د ر
شب تا ر ظلمت هجران - ما ه
تا با ن من گل نرگس
یا
د رو یت بو د بهشت جا ن - باغ و رضوا ن من گل نرگس
عشق
تو مذ هب همه مستا ن - د ین و ا یما ن من گل نرگس
لحظه د و ری و وصا ل تو - دردو د رما ن من گل
نرگس
دادن
جان برا ی د ید ا رت - کا ر آ
سا ن من گل نرگس
هستی
ام را بگیر و رخ بنما - جا ن و جا نا ن من گل نرگس
شعر
از محمد علی شهاب : مهدی بیا
هر د
لی د ا رد نوا مهد ی بیا - آ ید ا ز هرسو ند ا مهدی
بیا
گفته
هر بلبل به ا مید و صا ل - ای گل ا ز ما جد ا مهدی بیا
هر گل
زیبا بر و ی شا خسا ر - گفته
با با د صبا مهدی بیا
با نسیم نو بها ری قا صد ک - گوید ای روح صفا مهدی
بیا
ارغوا
ن با نوگل نرگس بگفت - ای گل محبوب ما
مهدی بیا
با
لها ی خسته پر و ا نه ها - گوید
ا ی رمز شفا مهدی بیا
آن یتیم
بی کس و غمگین درد - گفته ا ی درد آ شنا مهدی بیا
همنوا
با خضر و موسی و خلیل - گشته
ذ کر ا نبیا مهدی بیا
کعبه
گوید غمزده هرروزوشب - قبله و قبله
نما مهدی بیا
خاک
پر خو ن و غم د شت بلا - نا له د ا رد نینو
ا مهدی بیا
نوگل
ویرا ن نشین گوید حزین - اندر ا ین شا م بلا مهدی
بیا
راس
غرق خون آن قاری عشق - گفته روی نیزه ها مهدی بیا
آ
نکه می گوید غریب ما د
را - گفته ا ند ر کربلا مهدی بیا
یا س نیلو فر نشا ن مصطفی - پشت د ردارد دعا مهدی بیا
د ستها ی بسته سا قی عشق - ناله دارد بی صدا
مهدی بیا
ذ وا
لفقا ر خسته نا لد د م بدم - ای عزیزمرتضی مهدی بیا
هر ا
ما می گفته با چشمان تر - یاد گا ر مصطفی مهدی بیا
قرنها
بعد ا ز ا مید و ا نتظار - عا قبت گوید خدا مهدی بیا
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی : الا مهدی
الا
مهد ی که بر من آه د ا د ی - مـرا د ر خــا نه خــود راه دادی
ز تو
ممنونم ا ز ا ینکه نشا ن - سر کـویـت
بر ا یـن گمراه دادی
گد ا ی بی سر و پا یم ولی تو - کنـا
ر خــویش جــا ای شاه دادی
نشستی د ر کنا ر ا ین گدایت - به ا یـن
ذ ره جــلا ل وجاه دادی
خدارا
شکرمی گـویم که برمن - د لی ا ز عشــق خــود آگاه دادی
میا
ن جمع مستا نت نشا ند ی - به من هم زان می د لخواه دادی
تشکر
می کنم ا ز تو که برمن - د ل سوزا ن و ا شک و آه دادی
به
قلبت نا له ا م تا ثیر کرد و - نشا
ن بر من رخت ای ماه دادی
بدست
خو یش دستم را گرفـتی - ز ا حسا نت نجات ا ز چاه دادی
ز
کو ه
معصیتها یم گذ شتی
- عنا یت بر پر ی
ا ز کاه دادی
زدی
برپشت دستم د اغ عشقت - لقب آ و ا ر
ه ا م آ نگا ه دادی
شعر
از حاج عبدالرضا هلالی : عجل ظهورك
ا ی
حجت حق
مهد ی زهرا کجا ئی - ا ی یو
سف زهرا مه بطحا کجائی
بر بند
ه عشقت نما یکد م عنا یت - عبد ذ لیلت
خسته شد مولا کجائی
اندرفراقت
عمرما طی گشته ای دوست - خون شد زهجرروی تو دلها کجائی
یا
د تو هر د م شد ا نیس
و مونس ما - بردی مگراز یاد خود ما را کجائی
بین
شیعیانت را غریب و بی کس و یار - عجل ظهورک یوسف
زهرا کجائی
هر
کس د م
ا ز تو میزند با ید بمیرد
- ا ینست جرم ما د ر این دنیا کجائی
شعر
از محمد علی شهاب : ای مه زیبا بیا
گل
نرگس د لربا ی من تو ئی - حرم عشق وصفا ی من توئی
زا
لستم آ شنا ی من تو ئی - سا قی جـا م و لا ی من توئی
گل
نرگس گل نرگس گل نرگس - بیا بیا بیا بیا بیا بیا
بیا بیا
به
سرم آ مد سر سود ا ی تو - به فــد ا ی قا مت رعـنا ی تو
همه د
لها شد ه شید ا ی تو - به فــد ا ی خا ک زیر پای تو
گل
نرگس گل نرگس گل نرگس - بیا بیا بیا بیا بیا بیا
بیا بیا
همه د
م گو یم گل طه بیا - به فــد ا یت ا ی مـه زیبا بیا
به
شفا ی ا ین د ل شیدا بیا - ز نهــا ن
ا ی مـه زیبا بیا
گل
نرگس گل نرگس گل نرگس - بیابیا بیابیا بیابیا
بیابیا
شهربابِل
بابِل از باب ال به معنای دروازه خدا یا باب
اللّه می باشد .
شهر باستانی بابِل مرکز استان بابِل و در 95 کیلومتری
جنوب بغداد قرار دارد و از زمره شهرهای قدیمی و باستانی بین
النّهرین است و پایتخت سابق عراق بوده است که بعلت موقعیّت سوق
الجیشی آن در سال 235 ساخته شده است و بعلت وجود معبد بزرگ به این
نام مشهور شد .
مشهور است که بابِل را ضحّاک بیوراسب بنا نهاده است .
حضرت ابراهیم علیه السّلام را در بابِل به آتش
افکندند .
دهکده بُرس تپه ای دارد بنام بورسیا به ارتفاع
44 متر که از آجر ساخته شده است و به برج نمرود مشهور است و ازاین تپه نمرود
حضرت ابراهیم را به آتش انداخت.
حرّاقه در شمال دهکده برس قرار دارد و محلّی است که
نمرود آتش بسیار تهیّه کرد و حضرت ابراهیم علیه السّلام
را با منجنیق در آن آتش انداخت و امروزه نیز حرّاقه بگونه ای
است که آثار آتش بر آن نمایان است .
تاریخ شهر بابل شاهد حکمرانی پادشاهان کنعانی
، حمورابی ، بخت النصر ، کورش کبیر ، اسکندر مقدونی و ویرانگری
پادشاهان آشوری بوده است .
ازمهمترین آثار باستانی بابل باب عشتار ، جنائن
معلّقه (باغهای معلّقه) از عجائب هفتگانه معروف ، جاده پادشاهان ، دروازه زیبای
شهر ، شیر سنگی ،کاخ و برج بابِل و موزه آن می باشد.
حکایت: به فرمان نمرود،
ابراهیم را زندانى نمودند، از هر سو اعلام شد که مردم هیزم جمع کنند،
بت پرستان گروه گروه هیزم مىآوردند و در آن جا مىریختند. روز موعود
فرا رسید، نمرود با سپاه بىکران خود، در جایگاه مخصوص قرار گرفتند،
در کنار آن بیابان، ساختمان بلندى براى نمرود ساخته بودند، نمرود بر فراز آن
ساختمان رفت تا از همان بالا صحنه سوختن ابراهیم را بنگرد و لذت
ببرد.هیزمها را آتش زدند، شعله هاى آن به سوى آسمان سرکشید، آن شعلهها
به قدرى اوج گرفته بود که هیچ پرندهاى نمىتوانست از بالاى آن عبور کند،
اگر عبور مىکرد مىسوخت و در درون آتش مىافتاد.در این فکر بودند که چگونه
ابراهیم را در درون آتش بیفکنند، شیطان یا شیطان
صفتى به پیش آمد و منجنیقى ساخت و ابراهیم را در درون آن نهادند
تا به وسیله آن او را به درون آتش پرتاب نمایند.جبرئیل در فضا
نزد ابراهیم آمد وگفت:آیا به من نیازدارى؟ ابراهیم گفت: به تو احتیاجی ندارم،خدا کافی و
کفیل من است.جبرئیل گفت پس از خدا بخواه تا نجاتت دهد حضرت
ابراهیم گفت همین که او مرا در این حال می بیند
کافی است.در همین لحظه فرمان الهى خطاب به آتش صادر شد:یا نارُ
کُونى بَرْداو سَلاماً عَلى اِبْراهیمَ. آن همه آتش به گلستانى سبز و خرّم
مبدَل شد.
شهرحلّه
حلّه در نزدیکی شهر بابِل بین راه بغداد
و نجف و در فاصله 80 کیلومتری بغداد قرار دارد حلّه یکی
از شهرهای شیعه نشین عراق می باشد که سابقه تاریخی
در ترویج اندیشه علمی اسلامی داشته است و دانشمندانی
مانند علّامه حلّی و محقّق حلّی از این شهر می باشند .
اماکن زیارتی حله عبارتند از:
1- آرامگاه حمزه از نوادگان حضرت عبّاس علیه السّلام
که حمزة بن قاسم بن علی بن حمزة بن حسن بن عبید اللّه بن ابوالفضل
العبّاس علیه السّلام مکنّی به ابوعلی در جنوب حلّه و در جزیره
ای بین دجله و فرات است و در راه حلّه-دیوانیه قراردارد
ونزدیک مزیدیّه یکی ازروستاهای حلّه فیحاء
جنوبی نزد قبایل بوسلطان است وبه حمزه غربی نامیده می
شود ودرراه دیوانیه-رمیثه امام زاده دیگری است که
به حمزه شرقی معروف است که آن امامزاده بزرگوار سید احمد بن هاشم بن
علوی بن الحسین الغریبی البحرانی ازنسل ابراهیم
مجاب است. 2- قاسم بن موسی الکا ظم علیه السّلام برادر امام رضا علیه
السّلام در شهر کوچک قاسم در حدود 27 کیلو
متری شمال شهر د یو ا نیه . 3- حسین بن زید بن علی
بن الحسین علیه السّلام ملقب به ذی الدّمعه یا ذی
العبره در شهر حلّه. 4- سید جمال الدّین احمد بن موسی بن جعفر
علیه السلام برادر علی بن طاووس در حلّه سیفیه. 5- عمر بن
علی بن ابیطالب علیه السّلام معروف به عمران که در جنگ نهروان
مجروح شده بود در حلّه. 6- ابراهیم احمرالعینین ازنوه های
امام حسن مجتبی علیه السّلام. 7- زید بن علی بن الحسین
علیه السّلام. 8- حضرت ایّوب علیه السّلام در 24 کیلومتری
جنوب حله. 9- ذی الکفل درکنارنهرالهندیه در 30 کیلومتری
جنوب غربی شهر حلّه. 10- مشهد ردّالشمس که حضرت علی علیه السّلام
در بازگشت از جنگ صفین دراین مکان ردّالشمس کردند. 11- قبر ابوسعید
ابوالخیر. 12- رضی الدّین علی بن موسی ملقب بالطّاووس
مدفون در بستان خارج شهر حله. 13- غیاث الدّین عبدالکریم بن
احمد بن طاووس معروف به سیّد بن طاووس. 14- نجم الدّین ابو القاسم
جعفر بن حسن بن ابی ذکریا الحلّی ملقب بالمحقّق صاحب الشّرایع.
15- ابوعبداللّه محمّد بن احمدبن ادریس الحلّی. 16- و رّ ا م بن ا بی
فر ا س بن ا د ر یس . 17- یوسف بن علی بن مطهّر الحلّی.
18- ابوطالب محمّد بن العلّامه الحلّی ملقب بفخر المحقّقین. 19- سید
حیدر حلّی شاعر
شهربـصره
بصره نخستین شهری است که در سال 14 هـ ق در
عراق بنا شده است و مرکز استان بصره است و شهری است بندری که در
کناراروند رود واقع است .
بنای شهربصره درزمان عمربن خطّاب بدست عتبه بن غزوان
مازنی است .
جنگ جمل در شهر بصره بوقوع پیوسته است که 1700
نفرازلشکر امیرالمؤمنین علیه السّلام شهید شدند و 13000
نفر از لشکر عایشه کشته شدند که ازجمله آنها طلحه و زبیر است .
اماکن شهر بصره : 1- مسجد جامع بصره یا مسجد الامام
علی علیه السّلام که حضرت پس ازجنگ جمل درآن نمازخواندند و این
مسجد در بازار بزرگ بصره واقع شده و تاریخ بنای آن سال 41 هـ ق که توسّط
سعد بن ابی وقاص ساخته شده. 2- گورستان انس بن مالک که مقبره بسیاری
از بزرگان در آن واقع است از قبیل طلحة بن عبید اللّه و شیخ خلیل
بن احمد بصری نحوی عروضی و صدر الدّین محمّد بن ابراهیم
مشهور به ملّاصدرا و محمّد بن سیرین بصری و فرزدق شاعر همّام بن
غالب المجا شعی مکنّی به ابی فراس. 3- مقبره انس بن مالک خادم پیامبر
دروادی السّباع شش فرسخی بصره. 4- بقعه زبیرعوام درشرق کوت و
نزدیک بازارالخضردربخش الزبیر. 5- مسجد الکوازکه بنام محمّد امین
الکواز شیخ طریقت قادریّه است. 6- سفیان ثوری که
اخبارزیادی ازحضرت صادق علیه السّلام نقل کرده. 7- حسن بصری
که از زهاد ثمانیه است واز چهار نفری است که نه با معاویه بود و
نه با امیرالمؤمنین علیه السّلام. 8- مالک بن دینار بصری
از غلامان حضرت صادق علیه السّلام .
9- ابو محمّد قاسم بن علی بصری حریری صاحب مقا ما ت حریری.10-
جر یر بن عطیّه شا عر 11- عبدالملک بن قریب اللّغوی البصری
الملقّب بالاصمعی. 11- حلیمه سعدیّه مادر رضاعی حضرت رسول
اکرم صلّی اللّه علیه و آله در بصره ازدنیا رفته است .
شهرموصل
موصل درشمال عراق 300 یا 400 کیلومتری
شمال بغداد واقع است .
رود دجله ازوسط شهرموصل عبورمی کند. مرکزاستان موصل
شهر موصل است که استان نینوا هم گویند .
اسم قبلی شهر موصل نو اردشیر یا بو اردشیر
بوده است .
شهرموصل در زمان خلافت عمر بن خطّاب در سال 20 هـ ق فتح گردید
.
اماکن شهر موصل : 1- الجامع الاموی که در سال 20 هـ ق
بدست عتبه بن فرقد السلمی ساخته شده واکنون تنها گلدسته آن باقی مانده
و درمحل آن مسجد المصفّی ساخته شده. 2- مسجد نوری معروف به الجامع
الکبیر و گلدسته الحدباء که گلدسته کج است. 3- مسجد النّبی جرجیس
نزدیکی بازارالشّعارین که داخل آن بقعه و ضریح حضرت جرجیس
پیامبرع قراردارد. 4- مرقد عبداللّه باهر بن امام علی بن الحسین
علیه السّلام درمحلّه باب المسجد نزدیک تلّ کناس. 5- یحیی
بن قاسم بن حسن بن علی علیه السّلام نزدیک با شطابیه
درشمال شهروکناررود دجله. 6- مرقد حضرت یونس علیه السّلام برروی
تپه با ستا نی مقا بل صومعه یونا ن بن متی. 7- حمام العلیل
معروف به حمام علی در 26 کیلومتری جنوب موصل با چشمه های
آب معدنی. 8- کلیساهای شمعون صفا در محله میاسه و مارالشعیا
درمحله راس الکور و قره قوش در 35 کیلوی شرق موصل. 9- معبد الشّمس و معروف به الحضردرسه کیلومتری
شمال غربی دریاچه الثرثار. 10- شهر آشور در جنوب شهرموصل که پا یتخت
آ شوریا ن بو د ه و بنا م قلعه نشر فا طه مشهو ر ا ست. 11- شهركالج یكی
دیگرازپایتختهای آشوریان در فاصله 30 کیلومتری
موصل و خرابه های آن بنام قرائب نمرود مشهوراست. 12- شهرنینوا یکی
دیگرازپایتخت های آشوریان که در آن کاخها ومعابد و مجسمه
های خدایان به چشم می خورد .
چا
ووشی رفتن وبازگشتن
شعرازمؤلف
باقری پور چاووشی رفتن به کربلا
هر
که د
لش پر می ز نه بر ا ی شهر کر بلا - با ر سفر ببند ه و بیا د به همر ا
ه ما ها
هر
که د لش محبت حسین و عبا
س و د ا ر ه - بیا د بریم
به کربلا د ر ا ین سفر پا بزا ره
هرکه
میخوا د که ببینه حریم
و بین ا لحر مین - هرکه
میخواد که ببینه حریم عباس و حسین
هر که
میخوا د که ببینه محل
قتلگا ه ر ا - هر که می خواد که ببینه حریم
مهر و ماه را
هر که
میخوا د ببینه خیمه
گا ه و
تل ز ینبی - هر که میخواد
بخوابه درکرببلا یک دو شبی
هر که
میخواد ببینه آ ن ضریح شش گوش حسین - هر که میخواد
ببینه آن مجمع شمشیروسُنین
هر که
میخواد ببینه آ ن محل نهر
علقمه - آ نجا که د ست عبا س و قلم نمود آ ن ظلمه
هر که
میخواد ببینه آ ن مز ا ر پا
ک شهد ا - تو حرم ا ما م حسین
آ ن قسمت
پا ئین پا
هر که
میخواد كه ببینه گهو ا ر ه ا
صغر حسین - هر که میخو ا د ببینه آ ن خیمه ا کبر حسین
هر که
میخواد كه ببینه آ نجا
که کفّ ا لعبّا سه - دستا ی با ب الحوائج که بر سر کل ا
لنّاسه
هرکه
میخواد كه ببینه حا ل و هو ا
ی کربلا - هر که میخواد
دیدن کنه ازجای جای کربلا
هر که
میخوا د زیا رت ا ما م حسین
و بخو نه - هر که میخوادازکربلا یک چیزهائی بد ونه
با ر سفر ببند
ه و با
ما بیا د
به کر بلا - که ما میریم
با با قری پورسوی شهرکربلا
چا
ووشی بازگشت ز ا ئرین عتبا ت عا لیا ت
من
خـبـر ا زروضه شیرخـد ا آ و ر د
ه ا م - روی پرگرد وغـبا را زكربلا
آ و ر د ه ا م
بس كه
رخ ما لید ه ا م برروضه شا ه نجف - بوی عطری ا
زعلی مرتضی آ و ر د ه ا م
سربـرهـنه
پـا بـرهـنه كر بـلا گر د یـد ه ا م
- من خبرازمجلس عـیش وعـزا آ و ر د ه
ا م
00000000
خـرّْ
م آ ن بقـعه كه آ ر ا مگه یا ر آ نجا سـت - راحت جا ن وشـفا ی
د ل بیما ر آ نجا ست
من
درا ین جا ی همین صورت بی جا نم وبـس - دلم آ نجا سـت كه
آ ن د لبرعـیا ر آ نجا ست
تنم ا
ینجا ست سـقـیم و د لم آ نجـا ست مقـیم - فـلـك ا ینجا
سـت ولی كوكب سیا رآ نجا ست
د رد
د ل پیش كه گو یم غـم د ل با كه خـورم - روم آ نجا كه مر ا محرم ا سر ا ر آ نجا ست
نـكند
میـل د لِ مـن به تـمـا
شا ی چمن - كه تما شا ی دل آنجا ست كه دلدا رآ
نجا ست
سعدی
این منزل ویرا ن چه كنی جا ی تونیست - رخـت بربـنـد
كه منز لـگـه ا حرا رآ نجا ست
***
ای
زا ئركوی عـشـق و ا یما ن چه خـبـر - ا زتربت گلگو ن شـهـیـد ا
ن چه خبر
ا
زشـهــرنـجــف كه بـا رگا ه مـولا سـت - ا زكوفـه و ا زغـربت قـرآ ن چه خبر
زا ن
چا ه
كه بـو د مـحـرم ر ا زعـلـی
- شب تا سحر ا زرنـج فـراوان چه خبر
ازمسجدسهله
كه جا ی پا ی مهـدی ا ست - ا ز آ ن حرم غـربت جا نا ن چه خبر
ا ز
د ا مـن
تلّ ز ینبیه كه
بـلــنـــد - شـد آ ه د ل زینب
و طفـلا ن چه خبر
ا ز
با غ بـخــو نِ تـشـنـه یِ آ ل
رسـو ل - اززینب و ا زشـا م غـریـبـا ن چه خبر
زا ن
خیمه كه عصرروزعا شوراسوخت - ا زآ تش
د ا مـا ن یـتـیـمــا ن چه خبر
ازسـیلی
و ا زصو ر ت گلـهـا ی خـزا ن - ا زآ تش خیمه هـا ی سو زا ن چه
خبر
ازعـلـقــمـه
و د سـت جــد ا ی عـبّا س - ا ز آ ب
فرا ت و لب عطشا ن چه خبر
گو یـنـد
كه جا ی پا ی زهـرا آ نجا سـت
- ا ز ما د ر و ا ز پیكـرعـریا ن چه خبر
شعرازتابع:منتخب
المصا ئب ج2ص353
ا لا
ای آ رزو مند ا ن چگـو یم مـن كجا رفـتـم - زملـك وخا نما ن خو د بسوی
نـیـنـوا رفـتم
شدم
وارد چو ا ند ركا ظمین اوّل زجا ن و د ل - به پا بـوس ا ما م هـفـتم و با ب
رضا رفـتم
تقی
مـتّقـی و حـضرت مـوسی بـن
جـعـفــررا - زیا رت كـرد م و آ نگـه بسـوی كربلا رفـتم
رسید
م تا بـد شت كربـلا ی پـربـلا یا
را ن - بـیا د عـا بـد بـیـما رسـوی خـیـمه هـا رفـتم
تما م
خیمه هـا خا لی نه ا كبربـود ونه اصغـر - مـیـا ن حـجـله قـا
سـم عـزیـز مجـتـبی رفـتم
درو دیـوارمیگـریـد
بـرا یـن د ا ما د تا محـشر - عـروسی خا نه بُد یا رب و یا
بزم عـزا رفـتم
بـدربارسـپه
سا لا راعـظـم حضرت عـبّا س - هـما ن كو د ستها یش گشت ازپیكرجدا
رفـتم
مكا ن
كشـته هـا وجـا ی شـیـرفـضّه را د یـد م - به تلّ ز ینبیه بـا بـیا
ن ا لـتـجـا رفـتم
دعـا
كرد م جمیع مؤ منین و مسلمین و ا نگـه - كـنـا رمـرقـد حـرّ ا ز
پی عـفـو خـد ا رفـتم
پس آ
نگه با د ل بشكسته و با د یـده گریا
ن - كـنـا رقـتـلگا ه خـسـر و گـلـگـون قبا رفـتم
نمودم
چون حبیب بن مظاهـررا سلام ا زجا ن - بسمـت چـپ به پا بـوس شـهـیـد ا
ن وفا رفـتم
فـتا
د ه غـرق خـون پا ئین پا نعـش عـلی ا كبر - فغا ن كردم به و ی با لا ی سربهردعا رفـتم
فـشا
نـدم اشك بررخ برگلا ن فا طـمه و ا نگـه - بـدربـا ر نـجـف د رنـزد شا ه
ا و لـیا رفـتم
بجا آ
و ر د م آ ن اعـما ل را د رمسجـد سهـله - پس آ نگـه جا نـب با ب عـلی مـر تضی
رفـتم
پس
ازآدا ب بسیا ری كه د ا رد مسجـد كـوفـه - بــد و ر آ سـتـا ن مـسلـم
بـی ا قـر با رفـتم
گرفـتم
د رس عـبرت ا زمزا رها نی و مخـتا ر - چه دردارالاما ره یعـنی
آن ویران سرا رفـتم
یتیما
نی زمسلم د ركنا رشط شـد ه مـد فـو ن - ز ر ا ه كـربـلا بـرد یـد
ن آ ن طـفـلـهـا رفـتم
شبی
ما ندم سید محمّد، زیا رت كردم وزانجا - بسا مـرّ ا بـپا بـو س د و آ یا ت خـد ا رفـتم
ضریح
عسكری وحضرت ها د ی ببو سید
م - پی ر فـع بلا سرد ا ب
خـتـم ا و صیا رفـتم
زیا
رت چون نمودم جمله آن اعتا ب اقدس را - ز د شـت كربـلا یكـسـرسـوی شـا
م بلا رفـتم
مـجلّل
بـا رگا ه زیـنـب كـبــری نـظـركـرد م - زبهـرعـبرت ا ز و یـرا نی كا خ جـفـا رفـتم
سه سا
له د ختری بُد د رخرا به ا زشه مظلوم - كـنـا ر مـر قـد
آ ن بـلـبـل بـز م عـزا رفـتم
فغا ن
میزدزدل میگفت هردم عمّه جا ن زینب - به جنّت با ل وپـرنگشوده زیـن
دارفـنا رفـتم
اگرچه
درخرا به جا ن سپردم سربروی خشت - بـنـزد مـا د رم زهـرا سـو ی د ا ربـقـا رفـتم
چه شبها
بهـربـا بـا یـم بـهـا نه مـیگـرفـتم مـن - خـد ا را شكرنزد با ب زین
محنت سرا رفـتم
توخو
د بستا ن زظا لم ای خـد ا داد منِ مظلوم - گـو ا هـی با رُخ نـیـلی زجو ر ا شـقـیا رفـتم
سپردم
گوشه و یرا نه جا ن شـد مـد فنم آ
با د - ز آ ه خـو د نـمـو د م كا خ ظا لم را فـنا رفـتم
منِ ویرا
ن نشین پروند ه ام با زاست تا محشر - نمودم د ا د خوا هم قا ضی ر و زِ
جز ا رفـتم
نما
نـد ه غـیرنا م ننگ تا بع ا ز یـزیـد شو م - به نیكی
نا م من ثبت ا ست درهردوسرا رفـتم
شعرازباقری
پور
من زا
ئركوی عـشـق و ا یما ن بودم - برتربت گلگو ن شـهـیـد ا ن بودم
درشـهــرنـجــف
كه بـا رگا ه مـولا سـت - دركوفـه مكان عشق وایمان بودم
آ ن
چا ه
كه بـو د مـحـرم ر ا زعـلـی
- شب تا سحر ا زرنـج فـراوان بودم
درمسجدسهله
كه جا ی پا ی مهـدی ا ست - در آ ن حرم غـربت جا نا ن بودم
آنجا
كه ز تلّ ز ینبیه است
بـلــنـــد - آ ه د ل زینب و
دوطفـلا ن بودم
در با
غ گلانِ
تـشـنـه آ ل رســو ل - درخیمه گه شـا م غـریـبـا
ن بودم
آ ن خیمه
كه عصرروزعا شوراسوخت - آ تش كه بد ا مـا ن یـتـیـمــا ن بودم
درعـلـقــمـه
و د سـت جــد ا ی عـبّا س - ا ز آ ب
فرا ت و لب عطشا ن بودم
كردم
زبرای دوستان زیارت آنجا - با ذكرو دعا و ورد و قرآن بودم
اندرنظرم
بود تمام یاران - با باقری و جمع عزیزان بودم
شعرازباقری
پور
ما پیا
م آرده ایم ازسرزمین كربلا - سرزمین كربلا یعنی غم
ورنج وبلا
ما پیا
م آورده ایم ازقتلگا ه شا ه دین - آن مكا ن كه كشته شدآن قبله اهل یقین
ما پیا
م آورده ایم ازتل وهم ازخیمه گا ه - خیمه ای كا تش زدند آ
ن شا میا ن روسیا ه
ازكنا
رنهرعلقم ما پیا م آ ورده ایم - اززمین اشك وما تم ما پیا
م آورده ایم
مهداصغردیده
ایم وكفّ عبا س جوا ن - قبرشش گوش حسین واكبررعنا جوا ن
جا ی
هفتا دودوتن پا ئین پا ی شا ه دین - دیده وبوسیده ایم
جا ی تما م مؤمنین
دوحرم
دوبا رگا ه ودوضریح با صفا - یك ابا الفضل یك حسین است آن
دویا ربا وفا
یك
طرف آقا ابا الفضل یك طرف مولا حسین - آن یكی با ب الحوا
ئج این شفیع عا لمین
جا یتا
ن خا لی درآ ن صحن وسرا وبا رگا ه - ما زیا رت كرده ایم آنجا به
هرشا م وپگا ه
با دل
غمگین ازآن صحن وسرا برگشته ایم - زین زیا رت با صفا ودل
منوّرگشته ایم
زین
سفرما با دل غمگین ونا لا ن آ مدیم - قلب سوزا ن اشك ریزا ن دیده
گریا ن آ مدیم
با
رالها كن قبولت این زیا رت را زما - كن نصیب با قری هم این
سفرما نند ما
شعرازباقری
پور- رباعیات یا دوبیتیها
اول
به مدینه مصطفی را صلوات - دوم به نجف شیرخدا را صلوات
سوم
به بقیع و چار امام معصوم - چارم به حسین و كربلاراصلوات
اول
به مدینه مصطفی را صلوات - دوم به خراسان و رضا را صلوات
سوم
به قم و حضرت معصومه پاك - چارم به حسین سرجدارا صلوات
اول
به مدینه مصطفی را صلوات - دوم به علی مرتضی را صلوات
سوم
به امام مهدی آن صاحب ما - چارم به شهیدكربلارا صلوات
اول
به مدینه مصطفی را صلوات - دوم به ائمّه ی هُدی را صلوات
سوم
به ولیّ عصر آن حجت حق - چارم به شه طوس رضارا صلوات
حاجی
زحج آمده كنون با بركات - ریزید به پاس مقدمش نقل ونبات
گوئید
برای خیرمقدم این حاجی - بفرست مدام برمحمد صلوات
حجّاج
كه از مدینه باز آمده اند - از نزد ائمّه حجاز آمده اند
دیدند
بقیع وچار امام معصوم - كردند دعا و سرفراز آمده اند
حجّاج
بدست یك ورق آمده اند - ازحج و طواف و بیت حق آمده اند
دارند
بدست نامه یِ بخشش زگناه - بالطف خدا ربّ فلق آمده اند
حجّاج
كنون بری زهرجرم وخطا - ازرحمت حق دیده بسی لطف وعطا
برگشته
زحج سوی وطن آمده اند - دارند ز این سفر بسی خاطره ها
حجاج
كنون بخانه باز آمده اند - باحجّ و زكوة و بانماز آمده اند
دیدند
صفا و مروه و بیت خدا - ازبیت خدا چه سرفراز آمده اند
حجّاج
پس ازشعورمشعرو صدقِ صفا - اندر عرفات دیده عرفان و وفا
اكنون
بسوی وطن چه شاد آمده اند - گشتند كنون بری زهرظلم وجفا
خاتمه درآداب سفروزیارت
د ر آ د ا ب سفر
چون اراده سفر كنى سزاوار آن است كه روزه بدارى روز
چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را و اختیار نمایى روز شنبه را یا
روز سهشنبه را یا روز پنجشنبه را و اجتناب كن از سفر كردن در روز دوشنبه و
چهارشنبه و پیش از ظهر روز جمعه و از سفر كردن در این ایام كه
در این نظم واقع شده (هفت روزى نحس باشد در مهى - زان حذر كن تا نیابى
هیچ رنج - سه و پنج و سیزده با شانزده - بیست و یك با بیست
و چار و بیست و پنج) از بعضى روایات نقل شده كه بیست و یكم
سفر كردن خوب است و در روز هشتم و بیست و سوم خوب نیست و سفر مكن در
محاق شهر و در حالى كه قمر در برج عقرب باشد و اگر ضرورتى حاصل شود براى سفر كردن
در این اوقات دعاهاى سفر را بخوان و تصدق كن و هر وقت كه خواهى به سفر رو . و
روایت شده كه: مردى از اصحاب حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام اراده
سفرى كرد خدمت آن حضرت رسید تا وداع كند با آن جناب حضرت به او فرمود كه
پدرم على بن الحسین علیه السّلام هرگاه اراده مىنمود كه بیرون
رود بسوى بعض املاك خود مىخرید سلامتى خود را از خدا به آنچه آسان بود براى
او یعنى به دادن صدقه به هر چه كه ممكن بود و این در وقتى بود كه پاى خود
را در ركاب مىگذاشت و چون بسلامت از سفر مراجعت مىكرد شكر مىكرد خدا را و تصدّق
مىداد به آنچه كه ممكن بود. آن مرد وداع كرد و رفت و بجا نیاورد آنچه را كه
آن حضرت فرموده بود پس هلاك شد در راه. این خبر به امام محمّد باقر علیه
السّلام رسید فرمود این مرد پند داده شد اگر مىپذیرفت.
و سزاوار است كه پیش از متوجّه شدن به سفرغسل بكنى پس
جمع مىكنى اهل خود را نزد خود و دو ركعت نماز مىگزارى و از خدا خیر خود را
سؤال مىنمایى و آیة الكرسى مىخوانى و حمد و ثناى الهى بجا مىآورى و
صلوات بر حضرت رسول و آل او صلوات اللّه علیهم مىفرستى و مىگویى: اَللَّهُمَّ
إِنِّى أَسْتَوْدِعُكَ الْیوْمَ نَفْسِى وَ أَهْلِى وَ مَالِى وَ وُلْدِى وَ
مَنْ كَانَ مِنِّى بِسَبِیلٍ الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَ الْغَائِبَ اَللَّهُمَّ
احْفَظْنَا بِحِفْظِ الْإِیمَانِ وَ احْفَظْ عَلَینَا اَللَّهُمَّ اجْعَلْنَا
فِى رَحْمَتِكَ وَ لا تَسْلُبْنَا فَضْلَكَ إِنَّا إِلَیكَ رَاغِبُونَ اَللَّهُمَّ
إِنَّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ وَ كَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَ سُوءِ
الْمَنْظَرِ فِى الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَتَوَجَّهُ إِلَیكَ هَذَا التَّوَجُّهَ طَلَبًا
لِمَرْضَاتِكَ وَ تَقَرُّبًا إِلَیكَ فَبَلِّغْنِى مَا أُؤَمِّلُهُ وَ
أَرْجُوهُ فِیكَ وَ فِى أَوْلِیائِكَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
پس وداع كن اهل خود را و برخیز و بر در خانه بایست و تسبیح حضرت
فاطمه صلوات اللّه علیها را بخوان و سوره حمد را از پیش رو و از جانب
راست و از جانب چپ بخوان و همچنین آیة الكرسى را از سه جانب بخوان و
بگو: اَللَّهُمَّ إِلَیكَ وَجَّهْتُ وَجْهِى وَ عَلَیكَ خَلَّفْتُ
أَهْلِى وَ مَالِى وَ مَا خَوَّلْتَنِى وَ قَدْ وَثِقْتُ بِكَ فَلا تُخَیبْنِى
یا مَنْ لا یخَیبُ مَنْ أَرَادَهُ وَ لا یضَیعُ
مَنْ حَفِظَهُ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ احْفَظْنِى فِیمَا
غِبْتُ عَنْهُ وَ لا تَكِلْنِى إِلَى نَفْسِى یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
«الدعاء» پس بخوان سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را یازده مرتبه و سوره
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ و آیة الكرسى و سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ و
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ پس دست بر جمیع بدن خود بمال و تصدّق كن به
هر چه میسّر باشد و بگو: اَللَّهُمَّ إِنِّى اشْتَرَیتُ بِهَذِهِ
الصَّدَقَةِ سَلامَتِى وَ سَلامَةَ سَفَرِى وَ مَا مَعِى اَللَّهُمَّ احْفَظْنِى
وَ احْفَظْ مَا مَعِىَ وَ سَلِّمْنِى وَ سَلِّمْ مَا مَعِىَ وَ بَلِّغْنِى وَ
بَلِّغْ مَا مَعِىَ بِبَلاغِكَ الْحَسَنِ الْجَمِیلِ. و با خود بردار عصایى
از چوب درخت بادام تلخ كه (روایت شده كه: هر كه به سفرى رود و با خود بردارد
عصاى بادام تلخ و بخواند وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْینَ تا وَ
اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِیلٌ.در سوره قصص«آیه22تا28»«وَلَمَّا
تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء
السَّبِيلِ وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ
يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا
قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقَى
لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ
إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء
قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا
جَاءهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ
الْقَوِيُّ الْأَمِينُ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ
هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا
فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ
مِنَ الصَّالِحِينَ قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ
قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ» حق تعالى
او را ایمن گرداند از هر سبع درنده و از هر دزد ظلم كننده و از هر حیوان
صاحب زهرى تا به خانه خود بر گردد و با او باشد هفتاد و هفت ملك كه طلب آمرزش كند
براى او تا برگردد و عصا را بگذارد) و سنّت است كه با عمامه بیرون روى و سر
عمامه در زیر حنك بگردانى تا اینكه به تو آسیبى نرسد از دزد و
غرق شدن و سوختن و قدرى از تربت امام حسین علیه السّلام با خود بردار
و در وقت برداشتن بگو: اَللَّهُمَّ هَذِهِ طِینَةُ قَبْرِ الْحُسَینِ
علیه السّلام وَلِیِّكَ وَ ابْنِ وَلِیِّكَ اِتَّخَذْتُهَا
حِرْزًا لِمَا أَخَافُ وَ مَا لا أَخَافُ. و با خود بردار انگشتر عقیق و فیروزج
و خصوص انگشترى كه عقیق آن زرد باشد و بر یك طرفش نقش باشد مَا شَاءَ
اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ و بر طرف دیگرش محمّد
و على (سید بن طاوس در أمان الاخطار روایت كرده از أبو محمّد قاسم بن
علا: از صافى خادم امام على النّقى علیه السّلام كه گفت رخصت طلبیدم
از آن حضرت كه به زیارت جدش امام رضا علیه السّلام بروم فرمود كه با
خود انگشترى داشته باش كه نگینش عقیق زرد باشد و نقش نگین مَا
شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ باشد و بر روى دیگر
نگین محمّد و على نقش كرده باشند چون این انگشتر را با خود دارى امان یابى
از شر دزدان و راهزنان و براى سلامتى تو تمامتر است و دین ترا حفظ كنندهتر
است خادم گوید بیرون آمدم و انگشترى كه حضرت فرمود بهم رسانیدم
و برگشتم كه وداع كنم چون وداع آن حضرت كرده برگشتم و دور شدم فرمود كه مرا برگردانند
چون برگشتم فرمود اى صافى گفتم لبّیك یا سیّدى فرمود كه انگشتر
فیروزه هم باید با خود داشته باشى به درستى كه میان طوس و نیشابور
شیرى برخواهد خورد به تو و قافله را منع خواهد كرد از رفتن تو پیش برو
و این انگشتر را به شیر بنما و بگو مولاى من مىگوید كه دور شو
از راه و باید كه بر یك طرف نگین فیروزه اَللَّهُ
الْمَلِكُ نقش كنى و بر طرف دیگر الْمُلْكُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
زیرا كه نقش انگشتر أمیر المؤمنین علیه السّلام اَللَّهُ
الْمَلِكُ بود چون خلافت بر آن جناب برگشت الْمُلْكُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
نقش كرد و نگینش فیروزه بود و چنین نگین امان مىبخشد از
حیوانات درنده و باعث ظفر و غلبه مىشود در جنگها. صافى گوید كه رفتم
به سفر و به خدا سوگند در همان مكان كه حضرت فرموده بود شیر بر سر راه آمد و
آنچه فرموده بود به عمل آوردم و شیر برگشت. چون از زیارت برگشتم آنچه
گذشته بود به خدمت آن جناب عرض كردم فرمود كه یك چیز ماند نگفتى اگر
خواهى من نقل كنم گفتم اى آقاى من شاید فراموش كرده باشم. فرمود كه شبى در
طوس نزدیك قبر شریف شب را به سر مىبردى گروهى از جنیان بزیارت
قبر آن حضرت آمده بودند آن نگین را در دست تو دیدند و نقش آن را
خواندند پس آن را از دست تو بدر آورده بردند به نزد بیمارى كه داشتند و آن
انگشتر را در آبى شسته آن آب را به بیمار خود خورانیدند و بیمارشان
صحت یافت پس انگشتر را برگردانیدند و تو در دست راست كرده بودى ایشان
در دست چپ تو كردند تو از این مطلب تعجب بسیار كردى و سبب آن را
ندانستى و نزدیك سر خود یاقوتى یافته برداشتى و الحال همراه تو
است ببر به بازار و آن را به هشتاد اشرفى خواهى فروخت و این یاقوت هدیه
آن جنّیان است كه براى تو آورده بودند خادم گفت یاقوت را به بازار
بردم و به هشتاد اشرفى فروختم همچنان كه سیدم فرموده بود) (و از حضرت صادق
علیه السّلام منقول است كه: كسى كه بخواند آیة الكرسى را در سفر در
هر شب سالم بماند و سالم بماند آنچه با او است و بگوید:
اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَسِیرِى عِبَرًا وَ صَمْتِى تَفَكُّرًا وَ كَلامِى
ذِكْرًا) و از حضرت امام زین العابدین علیه السّلام مروى است كه
فرمود: من پروا نمىكنم هر گاه بگویم این كلمات را اگر جمع شوند براى
ضرر من جن و انس بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ
فِى سَبِیلِ اللَّهِ اَللَّهُمَّ إِلَیكَ أَسْلَمْتُ نَفْسِى وَ إِلَیكَ
وَجَّهْتُ وَجْهِى وَ إِلَیكَ فَوَّضْتُ أَمْرِى فَاحْفَظْنِى بِحِفْظِ
الْإِیمَانِ مِنْ بَینِ یدَىَّ وَ مِنْ خَلْفِى وَ عَنْ یمِینِى
وَ عَنْ شِمَالِى وَ مِنْ فَوْقِى وَ مِنْ تَحْتِى وَ ادْفَعْ عَنِّى بِحَوْلِكَ
وَ قُوَّتِكَ فَإِنَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ
الْعَظِیمِ.
ذكر چند ادب برای مسافر
اول : آنكه سزاوار است براى شخص هرگاه سوار مىشود بِسْمِ
اللَّهِ را ترك نكند
دوّم : آنكه نفقه خود را حفظ كند و در جاى محكم بگذارد زیرا
كه (روایت شده كه: از فقه مسافر است حفظ كردن نفقه خود)
سوّم : آنكه در سفر اعانت رفقا كند و از خدمت و كار كردن در
حوائج ایشان مضایقه نكند تا حق تعالى برطرف كند از او هفتاد و سه
اندوه و پناه دهد او را در دنیا از هم و غم و برطرف كند از او اندوه بزرگ
روز قیامت را (و روایت است كه: حضرت امام زین العابدین علیه
السّلام سفر نمىكرد مگر با اشخاصى كه نشناسند آن حضرت را براى آنكه در راه اعانت
آنها نماید زیرا كه هر گاه مىشناختند آن جناب را نمىگذاشتند كه آن
حضرت كارى بكند) و از اخلاق شریفه حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله
نقل شده كه وقتى با اصحاب در سفر بود خواستند گوسفندى بكشند یكى گفت كشتن
گوسفند با من دیگرى گفت كندن پوست او با من و دیگرى گفت پختن او با من
حضرت فرمود جمع كردن هیزمش با من گفتند یا رسول اللّه این كار
را ما خواهیم كرد شما زحمت نكشید فرمود مىدانم شما این كار را
خواهید كرد لكن من خوشم نمىآید كه از شما امتیازى پیدا
كنم زیرا كه حق تعالى كراهت دارد كه ببیند بنده خود را كه فضیلت
داده خودش را به رفقایش. و بدان كه ثقیلترین مردم در سفر نزد
رفقا آن كسى است كه با آنكه اعضایش صحیح و سالم است تنبلى مىكند و
مشغول كارى نمىشود و منتظر است كه رفقاى او كارهاى او را بكنند
چهارم : آنكه مسافر مصاحبت كند با كسى كه نظیر او
باشد در انفاق كردن
پنجم : آنكه نیاشامد از آب هر منزلى مگر بعد از آنكه
ممزوج كند او را به آب منزل قبل و شایسته و لازم است براى مسافر كه با خود
بردارد از خاك بلد خویش و از طینتى كه تربیت بر آن شده است و هر
منزلى كه وارد مىشود مقدارى از آن خاك بریزد در ظرف آب خود و آن را حركت
دهد پس
بگذارد تا آب صاف شود آن وقت بنوشد
ششم : آنكه اخلاق خود را نیكو كند و حلم را زینت
خود كند و بیاید در آداب زیارت حضرت امام حسین علیه
السّلام آنچه مناسب اینجا است
هفتم : آنكه توشه از براى سفر خود بردارد و از شرف آدمى است
كه توشه خود را نیكو گرداند بخصوص در سفر مكّه. بلى در سفر زیارت امام
حسین علیه السّلام توشه را از چیزهاى لذیذ قرار دادن
مانند بریانى و حلواها و غیره محبوب نیست. چنانكه این
مطلب در باب زیارت آن حضرت است و ابن اعسم گفته (مِنْ شَرَفِ الْإِنْسَانِ
فِى الْأَسْفَارِ تَطْییبُهُ الزَّادَ مَعَ الْإِكْثَارِ وَ لْیحْسِنِ
الْإِنْسَانُ فِى حَالِ السَّفَرِ أَخْلاقَهُ زِیادَةً عَلَى الْحَضَرِ وَ
لْیَدْعُ عِنْدَ الْوَضْعِ لِلْخِوَانِ مَنْ كَانَ حَاضِرًا مِنَ
الْإِخْوَانِ وَ لْیكْثِرِ الْمَزْحَ مَعَ الصَّحْبِ إِذَا لَمْ یسْخِطِ
اللَّهَ وَ لَمْ یجْلِبْ أَذَى مَنْ جَاءَ بَلْدَةً فَذَا ضَیفٌ عَلَى
إِخْوَانِهِ فِیهَا إِلَى أَنْ یرْحَلا یبَرُّ لَیلَتَینِ
ثُمَّ لْیأْكُلِ مِنْ أَكْلِ أَهْلِ الْبَیتِ فِى الْمُسْتَقْبِلِ)
هشتم : آنچه خیلى مهم است در سفر مراعات آن محافظت بر
نمازهاى فریضه است كه بجا آورده شود با شرایط و حدود در اوایل
اوقات چه آنكه بسیار مشاهده شده از حجاج و زوار كه در طریق مسافرت ضایع
كردند نمازهاى فریضه خود را بجهت آنكه در وقت بجا نیاوردند یا
بجا آوردند سواره و در محمل یا با تیمّم یا با نجاست بدن یا
جامه و امثال اینها كه تمام از بى مبالاتى و استخفافشان به شأن نماز بوده و
حال آنكه (در روایت است از حضرت صادق علیه السّلام كه فرمود: نماز فریضه
بهتر است از بیست حج و یك حج بهتر است از خانه اى كه پر از طلا باشد
و آن طلاها را تصدّق دهند تا تمام شود) و ترك مكن بعد از نمازهاى مقصوره گفتن سى
مرتبه سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ
اللَّهُ أَكْبَرُ را كه تاكید در آن وارد شده است
آ د ا ب ز یا ر ت
و آن بسیار است و در اینجا به چند چیز
اكتفا مىشود
اوّل : غسل پیش
از بیرون رفتن براى سفر زیارت
دوم : ترك كلام بیهوده و لغو و مخاصمه و مجادله در
راه
سوّم : غسل براى زیارت هر امامى و آنكه بخواند دعاى
وارده آن را و بیاید آن در اول زیارت وارث
چهارم : طهارت از حدث كبرى و صغرى
پنجم : پوشیدن جامههاى پاك و پاكیزه و نو و نیكو
است سفید بودن رنگ آن
ششم : در وقت رفتن به روضه مقدّسه گامها را كوتاه برداشتن و
به آرامى و وقار سیر نمودن و خاضع و خاشع بودن و سر به زیر انداختن و
به بالا و اطراف خود التفات ننمودن
هفتم : خوشبو نمودن خود را در غیر زیارت امام
حسین علیه السّلام
هشتم : در وقت رفتن به حرم مطهّر زبان را به ذكر تكبیر
و تحمید و تسبیح و تهلیل و تمجید مشغول كردن و به صلوات
فرستادن بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام دهان را معطر نمودن
نهم : بر در حرم شریف ایستادن و اذن دخول طلبیدن
و سعى در تحصیل رقت قلب و خضوع و شكستگى خاطر نمودن به تصور و فكر در عظمت و
جلالت قدر صاحب آن مرقد منور و اینكه مى بیند ایستادن او را و
مىشنود كلام او را و جواب مىدهد سلام او را چنانچه به همه اینها شهادت
مىدهد در وقت خواندن اذن دخول و تدبر در محبت و لطفى كه به شیعیان و
زائران خود دارند و تأمل در خرابیهاى حال خود و خلافها كه به آن بزرگواران
كرده و فرموده هاى بى حد كه از ایشان نشنیده و آزارها و اذیتها
كه از او به ایشان یا به خاصان و دوستان ایشان رسیده كه
برگشت آن به آزردن ایشان است و اگر براستى در خود نگرد قدمهایش از
رفتن باز ایستد و قلبش هراسان و چشمش گریان شود و این روح تمام
آداب است و شایسته است در اینجا ذكر كنیم اشعار سخاوى و روایتى
را كه علامه مجلسى رحمة الله علیه در بحار از كتاب عیون المعجزات نقل
فرموده اما اشعار سخاوى كه شایسته است در آن حال تمثل به آنها این است
(قَالُوا غَدًا نَأْتِى دِیارَ الْحِمَى وَ ینْزِلُ الرَّكْبُ
بِمَغْنَاهُمُ فَكُلُّ مَنْ كَانَ مُطِیعًا لَهُمْ أَصْبَحَ مَسْرُورًا
بِلُقْیاهُمُ قُلْتُ فَلِى ذَنْبٌ فَمَا حِیلَتِى بِأَىِّ وَجْهٍ
أَتَلَقَّاهُمُ قَالُوا أَ لَیسَ الْعَفْوُ مِنْ شَأْنِهِمْ لا سِیَّمَا
عَمَّنْ تَرَجَّاهُمُ فَجِئْتُهُمْ أَسْعَى إِلَى بَابِهِمْ أَرْجُوهُمُ طَوْرًا
وَ أَخْشَاهُمُ) و نیز شایسته است متمثل شود به این اشعار (هَا
عَبْدُكَ وَاقِفٌ ذَلِیلٌ بِالْبَابِ یمُدُّ كَفَّ سَائِلٍ قَدْ عَزَّ
عَلَىَّ سُوءُ حَالِى مَا یفْعَلُ مَا فَعَلْتُ عَاقِلٌ یا أَكْرَمَ
مَنْ رَجَاهُ رَاجٍ عَنْ بَابِكَ لا یرَدُّ سَائِلٌ) و هم بگوید (شاها
چه تو را سگى بباید -گر من بوم آن سگ تو شاید - هستم سگكى ز حبس جسته
- بر شاخ گل هوات بسته - خود را به خودى كشیده از جُل - پیش تو كشیده
از سر ذُل - افكن نظرى بر این سگ خویش - سنگم مزن و مرانم از پیش)
و امّا آن روایت شریف چنین است كه وقتى إبراهیم جمّال كه یكى
از شیعیان بوده خواست خدمت على بن یقطین رضى اللّه عنه
برسد چون ابراهیم ساربان بود و على بن یقطین وزیر هارون
رشید بود و به حسب ظاهر شأن ابراهیم نبود كه در مجلس على وارد شود
لهذا او را راه نداد اتفاقًا در همان سال على بن یقطین به حج مشرف شد
در مدینه خواست خدمت حضرت موسى بن جعفر علیهما السّلام مشرف شود حضرت
او را راه نداد روز دوّم در بیرون خانه على آن حضرت را ملاقات نمود عرضه
داشت كه اى سیّد من تقصیر من چه بوده كه مرا راه ندادید فرمود
به جهت آنكه راه ندادى برادرت إبراهیم جمّال را و حق تعالى ابا فرموده از
آنكه سعى تو را قبول فرماید مگر بعد از آنكه ابراهیم تو را عفو نماید
على گفت گفتم اى سیّد و مولاى من ابراهیم را من در این وقت كجا
ملاقات كنم من در مدینه ام و او در كوفه است فرمود هر گاه شب داخل شود تنها
برو به بقیع بدون آنكه كسى از اصحاب و غلامان تو بفهمد در آنجا شترى زین
كرده خواهى دید آن شتر را سوار مىشوى و به كوفه مىروى على بن یقطین
شب به بقیع رفت و همان شتر را سوار شد به اندك زمانى در خانه ابراهیم
جمّال رسید شتر را خوابانید و در را كوبید ابراهیم گفت كیست
گفت على بن یقطینم ابراهیم گفت على بن یقطین بر در
خانه من چه مىكند فرمود بیرون بیا كه امر من عظیم است و قسم
داد كه او را اذن دخول دهد چون داخل شد گفت اى ابراهیم آقا و مولى ابا فرمود
كه عمل مرا قبول نماید مگر آنكه تو از من بگذرى گفت غفر اللّه لك پس على بن یقطین صورت خود را بر خاك
گذاشت و ابراهیم را قسم داد كه پا روى صورت من گذار و صورت مرا زیر
پاى خود بمال ابراهیم امتناع نمود على او را قسم داد كه چنین كند پس
ابراهیم پا به صورت على بن یقطین گذاشت و رخ او را زیر
پاى خود بمالید و على مىگفت اَللَّهُمَّ اشْهَدْ بار الها تو شاهد باش پس بیرون
آمد و سوار شد و همان شب به مدینه برگشت و شتر را بر در خانه حضرت موسى بن
جعفر علیهما السّلام خوابانید آن وقت حضرت او را اذن داد بر آن جناب
وارد شد و حضرت از او قبول فرمود) از ملاحظه این خبر معلوم مىشود كه حقوق
اخوان به چه اندازه است
دهم : بوسیدن عتبه عالیه و آستانه مباركه است و
شیخ شهید رحمة اللّه علیه فرموده كه اگر زیارت كننده سجده
كند و نیّت كند كه از براى خدا سجده مىكنم به شكر اینكه مرا به این
مكان رسانیده بهتر خواهد بود
یازدهم : مقدّم داشتن پاى راست در وقت داخل شدن و مقدّم
داشتن پاى چپ در وقت بیرون آمدن مانند مساجد
دوازدهم : رفتن به نزد ضریح مطهّر به نحوى كه خود را
بتواند به آن بچسباند و توهّم آنكه دور ایستادن ادب است وهم است زیرا
كه وارد شده تكیه كردن بر ضریح و بوسیدن آن
سیزدهم : در وقت زیارت پشت به قبله و رو به قبر
منوّر ایستادن و ظاهرًا این ادب مختص به معصوم است و چون از خواندن زیارت
فارغ شد گونه راست را به ضریح بگذارد و به حال تضرع دعا كند پس گونه چپ را
بگذارد و بخواند خدا را به حق صاحب قبر كه او را از اهل شفاعت آن بزرگوار قرار دهد
و مبالغه كند در دعا و الحاح پس برود به سمت سر مطهر و رو به قبله بایستد و
دعا كند
چهاردهم : ایستادن در وقت خواندن زیارت اگر
عذرى ندارد از ضعف و درد كمر و درد پا و غیرها
پانزدهم : گفتن تكبیر در نزد دیدن قبر مطهّر پیش
از شروع در خواندن زیارت (و در خبرى است كه: هر كه تكبیر بگو ید
پیش روى امام علیه السّلام و بگو ید لا إِ لَهَ إِ لَّا ا
للَّهُ وَ حْدَ هُ لا شَرِیكَ لَهُ نو شته شو د براى ا و رضو ا ن اللّه
الاكبر)
شانزدهم : خواندن زیارات مأثوره وارده از سادات أنام
علیهم السّلام و ترك خواندن زیارتهاى مخترعه كه بعض بیخردان از
عوام آنها را با بعضى از زیارات تلفیق كرده و نادانان را به آن مشغول
ساخته (شیخ كلینى رحمة اللّه علیه روایت كرده از عبد الرّحیم
قصیر كه گفت: وارد شدم بر حضرت صادق علیه السّلام و گفتم فدایت
شوم از پیش خود دعایى اختراع كردم فرمود واگذار مرا از اختراع خود هر
گاه ترا حاجتى روى دهد پناه بر به حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و دو
ركعت نماز كن و هدیه كن آن را بسوى آن حضرت) إلخ
هفدهم : بجا آوردن نماز زیارت و اقل آن دو ركعت است شیخ
شهید فرموده كه اگر زیارت براى پیغمبر است نماز را در روضه مطهّره
بجا آورد و اگر در حرم یكى از ائمّه است در بالاى سر بجا آورد و اگر بجا
آورد آن دو ركعت را در مسجد مكان یعنى مسجد حرم جایز است و علامه
مجلسى رحمة اللّه علیه فرموده كه نماز زیارت و غیر آن را به
گمان فقیر در پشت سر و بالاى سر كردن بهتر است و علّامه بحر العلوم نیز
در دره فرموده (وَ مِنْ حَدِیثِ كَرْبَلا وَ الْكَعْبَةِ لِكَرْبَلا بَانَ
عُلُوُّ الرُّتْبَةِ وَ غَیرُهَا مِنْ سَائِرِ الْمَشَاهِدِ أَمْثَالُهَا
بِالنَّقْلِ ذِى الشَّوَاهِدِ وَ رَاعِ فِیهِنَّ اقْتِرَابَ الرَّمْسِ وَ
آثِرِ الصَّلاةَ عِنْدَ الرَّأْسِ وَ صَلِّ خَلْفَ الْقَبْرِ فَالصَّحِیحُ
كَغَیرِهِ فِى نَدْبِهَا صَرِیحٌ وَ الْفَرْقُ بَینَ هَذِهِ
الْقُبُورِ وَ غَیرِهَا كَالنُّورِ فَوْقَ الطُّورِ فَالسَّعْىُ لِلصَّلاةِ
عِنْدَهَا نُدِبَ وَ قُرْبُهَا بَلِ اللُّصُوقُ قَدْ طُلِبَ)
هیجدهم : خواندن سوره یس در ركعت اوّل و سوره
الرّحمن در ركعت دوّم اگر براى آن زیارتى كه نماز آن مىخواند كیفیت
مخصوصى ذكر نفرموده باشند و آنكه دعا كند بعد از نماز به آنچه وارد شده یا
به آنچه در خاطر او مىرسد براى دین و دنیاى خود و تعمیم دهد در
دعا زیرا كه آن به اجابت نزدیكتر است
نوزدهم : شیخ شهید رحمة اللّه علیه
فرموده كه كسى كه داخل حرم مطهّر شود و ببیند كه نماز جماعت منعقد شده است
ابتدا به نماز كند پیش از آنكه زیارت كند و همچنین ترك كند زیارت
را و داخل نماز شود اگر وقت نماز شده و اگر نه ابتدا كردن به زیارت اولى است
چه آن غایت مقصد او است و اگر در بین زیارت نماز بپا شد مستحب
است از براى زائران كه زیارت را قطع كنند و روى آورند به نماز و كراهت دارد
ترك آن و بر ناظر حرم است كه مردم را امر كند به نماز
بیستم : شیخ شهید رحمة الله علیه
از جمله آداب زیارت شمرده تلاوت كردن قرآن نزد ضرایح مطهّره و هدیه
كردن آن را به روح مقدس مزور و نفع آن به زیارت كننده عاید مىشود و
متضمن تعظیم مزور است
بیست و یكم : ترك نمودن سخنان ناشایسته و
كلمات لغو و بیهوده و اشتغال به صحبتهاى دنیویّه كه همیشه
در هر جا مذموم و قبیح و مانع رزق و جالب قساوت قلب است خصوص در این
بقاع مطهّره و قباب سامیه كه خداى تعالى خبر مىدهد از بزرگى و جلالت آنها
در سوره نور فِى بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ الایة
بیست و دوّم : بلند نكردن صداى خود در وقت زیارت
چنانچه در هدیة الزائرین ذكر كردم
بیست و سوّم : وداع كردن امام علیه السّلام را
در وقت بیرون رفتن از بلد آن حضرت به مأثور یا به غیر آن
بیست و چهارم : تو به و ا ستغفا ر نمو د ن به جهت
گناهان و بهتر كردن حال و كردار و گفتار خو د ر ا بعد ا ز فراغ از زیارت از
آ نچه دارا بود پیش ا ز زیارت
بیست و پنجم : انفاق كردن به قدر میسور بر
خادمان آستانه شریفه و سزاوار است
كه خدّام آن محل شریف از اهل خیر و صلاح و صاحب دین و مروت
باشند و تحمل نمایند آنچه از زائرین مىبینند و خشم خود را بر
آنها فرو نشانند و غلظت و درشتى بر آنها ننمایند و بر قضاء حوائج محتاجین
اقدام كنند و غربا را راهنمایى و دلالت كنند اگر راه مقصد را گم نمایند
و بالجملة بایست خدام را كه به حقیقت و راستى مشغول شوند در خدمات
لازمه از تنظیف و حراست و محافظت زائران و غیره
بیست و ششم : انفاق و احسان بر فقراء مجاورین و
مساكین متعففین بلد امام علیه السّلام خصوصًا سادات و اهل علم و
منقطعین كه به مرارت غربت و تنگدستى مبتلا و همواره علم تعظیم شعائر
اللّه را برپا نموده و دارا هستند جهاتى را كه ملاحظه هر یك از آنها كافى
است در لزوم اعانت و رعایت
بیست و هفتم : شیخ شهید فرموده كه از
جمله آداب تعجیل كردن در بیرون رفتن است در وقتى كه درك كرد حظ خود را
از زیارت براى مزید تعظیم
و احترام و شدّت شوق به رجوع و نیز فرموده كه در وقتى كه زنها مىخواهند زیارت
كنند بایست كه خود را جدا كنند از مردان و تنها زیارت كنند و اگر در
شب زیارت كنند اولى است و باید كه تغییر وضع كنند یعنى
لباس خوب و عالى را به لباس پست بدل كنند كه شناخته نشوند و مخفى و پنهان بیرون
آیند كه كسى كمتر ایشان را بیند و شناسد و اگر با مردان زیارت
كنند نیز جایز است اگر چه مكروه است مؤلف گوید از این
كلمات معلوم شد كثرت قبح و شناعت آنچه متعارف شده فعلا كه زنها به اسم تشرف به زیارت
خود را آرایش نموده با لباسهاى نفیس از خانهها بیرون مىآیند
و در حرمهاى مطهّره مزاحمت با نامحرمان نموده و فشار به بدنهاى ایشان داده یا
خود را متصل به ضریح مطهره نموده یا در قبله مردمان نشسته مشغول به زیارت
خواندن شده و حواس مردم را پریشان نموده عباد آن محل را از زائرین و
نماز گزارندگان و متضرّعین و گریه كنندگان از كار خود باز داشته و
داخل در زمره صادّین عن سبیل اللّه شده إلى غیر ذلك و فى الحقیقة
بایست این زیارت از آن زنها از منكرات شرع شمرده شود نه عبادات
و داخل در موبقات شود نه قربات (از حضرت صادق علیه السّلام منقول است كه:
حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام به اهل عراق فرمود یا
أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ یوَافِینَ الرِّجَالَ
فِى الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیوُ نَ ای اهل عراق بمن خبررسیده
كه زنهای شما میرسند بمردها درراه یعنی برمیخورند
بنامحرمان دركوچه وبازارآیاحیا نمی كنید شماها وَقالَ
لَعَنَ اللهُ مَنْ لایغارُ وفی الفقیه روی الاصبغ بن
نباته عن امیرالمؤمنین علیه السّلام قال سمعته یقول یظهرفی
آخرالزّمان واقتراب السّا عة و هو شرّالازمنة نسوة كاشفات عاریات متبرّجات
من الدّین داخلات فی الفتن مائلات الی الشّهوات مسرعات الی
اللّذّات مستحلّات المحرّمات فی جهنّم خالدات.
بیست وهشتم : سزاواراست وقتیكه زوّاربسیاراست
كسانیكه سبقت بضریح گرفته اندتخفیف دهندزیارت راوبیرون
روندتادیگران نیزمثل آنهابقرب ضریح فائزگردند
قصد نیابت درزیارت
مناسب است که قبل از شروع به خواندن زیارتنامه
این فقرات که نیابت ازپدر، مادر، زوج، زوجه، ابناء،بنات،اخوال،خالات،اعمام،عمات،اجداد،جدات،دوستان،همسایگان
و کسانی که التماس دعا گفته اند است خوانده شود.
اَزورُ سَیِّدی وَمَولایَ «نام
امامی که زیارت میشود» عَنِّی وَ عَن والِدَیَّ وَ
زَوجَتی وَ اَطفالِی وَ اِخوَتِی وَ اَخَواتِی وَ
اَعمامِی وَ عَمّاتِی وَ اَخوالِی وَ خالاتِی وَ
اَجدادِی وَ جَدّاتِی وَ اَصدِقائِی وَ جِیرانِی وَ
مُتَعَلِّقِیهِم وَ ذَرارِیهِم وَ مَن اَوصانِی بِالدُّعاءِ وَ
قَلَّدَنِیَ الزِّیارَةَ وَ جَمِیعِ المُؤمِنِینَ وَ
المُؤمِناتِ اَلاَحیاءِ مِنهُم وَ الاَمواتِ سِیَما ذَوِی
الحُقُوقِ قُربَةً اِلَی اللّهِ تَعالی.
وآخردعوانا ان الحمدلله ربّ العا لمین
سپاس خدای را كه بربنده خودمنت گذاشت واوراباعلم وعقل
ومنطق وبیان بیاراست ووسیله ای رابنام قلم دراختیار
ا و قرار داد وامروزه با استفاده ازعلوم وفنون جدید قلم وحا فظه رایا
نه را نیز، تا بتواندحاصل فكرواند یشه خودرا برصفحات كاغذ آورد وتوسّط
رایا نه به آنها نظم وترتیب بخشد وبصورت كتاب دراختیار دیگران
قراردهد وزكوة علم رابا چاپ ونشرحاصل فكر و اندیشه بپردازد تا هم دیگران
ازآن بهره ببرند وهم ثوابی باشدبرای نگارنده ومؤلّف آن و هم تشویقی
باشد برای طالبان علم و اندیشه كه انشاءاللّه پس ازمطا لعه این
كتاب چنانچه نقصا نی مشاهده فرمودند اوّلًا با دیده اغماض بنگرند وثانیًا
باتذكّرات خود برای رفع نقائص درچاپهای بعدی یارما باشند
وخا صّه مدّاحان وذاكرین اهلبیت عصمت علیهم السّلام چناچه مطا
لبی رابرای اضافه كردن درچاپهای بعدی مفید د ید
ند ویا پیشنها دی درجهت بهره برداری بیشترازكتاب
داشتندبرای ما ارسا ل بفرما یند وا یضًا چنا نچه درعتبا ت عا لیا
ت درحا ل مطالعه كتاب مخصوصا دعا ها وزیا رات بودند ما را ازدعای خیرفراموش
نفرما یند انشاءاللّه .
ثواب این كتاب راهد یه میكنم اوّ لًا به
پیشگا ه ولینعمت ما ن ا ما م زما ن ارواحنا لتراب مقد مه الفداه كه بیُمنه
رُزق الوری وثا نیًا به ارواح طیّبه چها رده معصوم پا ك علیهم
صلوات ا للّه وثا لثًا به روح پد رشهید م حاج سید رضا با قری
پور كه بعدازچها رسا ل ونیم حضوردر جبهه های حق علیه باطل درمنطقه عملیّا تی فا ودرمهرماه
سال 65 مجروح گردید و درتاریخ 18/10/83 به جمع شهدا پیوست.
درخا تمه ا ز راهنما یی وزحما ت دوست عزیزم
محمّد آ قا ی مروّجا ن مد یرمحترم چا پخا نه مروّجان درجهت
اخذمجوزازاداره ارشا داسلامی وچا پ وصحا فی كتا ب درچاپ اوّل كما ل
تقدیروتشكّررادارم.
منابع کتاب
كتابهائی كه ازآنها استفاده زیادی درتنظیم
مطالب این كتاب شده است ا نشا ء ا لله ثوا بی هم ازا ین كتا ب
نصیب نویسند گا ن آنها با شد
مفاتیح الجنان - حاج شیخ عباس قمی
منتهی الآمال - حاج شیخ عباس قمی
منتخب التّواریخ - حاج محمد هاشم خراسانی
چهارده معصوم - حسین عمادزاده
عتبات عالیات عراق - دكتر اصغر قائدان
راهنمای مصوّرسفرزیارتی عراق - سیداحمدعلوی
مشاهیرالمدفونین فی الصحن العلوی
الشّریف – كاظم الفتلاوی
العراق قدیماً و حدیثاً، عبدالرّزّاق
الحسینى
راهیان کربلا - سیدهاشم رضوی
در حریم یار - سید عبّاس فیض
چراغ هدایت - سید علی رضا مجد
خاک پاکان - محمدحسین حسینی جلالی
ترجمه قربانعلی اسماعیلی
راهنمای عتبات مقدّسه - حیدر شجاعی
راهنمای زا ئرین - احمد سامعی
عتبات عالیات - علی سپهری اردکانی
وقایع عاشورا - سید محمّد تقی مقدّم
بانوی نمونه اسلام - ابراهیم امینی
اشعار برگزیده - علی فلسفی
مسافر کربلا - حاج عبدالرضا هلالی
نغمه های ولایت - محمدعلی شهاب
اشک شفق - رضا معصومی
نغمه های عاشورا – محمدعلی شهاب
مسافركربلا – حاج عبدالرضاهلالی
منتخب المصا ئب-محمدغلا می
گلزا ر شهد ا -
غمها و شادیها -
حسین جان -
دیوان آ ذ ر -
اصول مداحی – اعظم السّا دا ت ناصری نژاد
وصال یار – سیدامیرحسین طالقانی
اصول کافی – مرحوم كلینی
سیری درزندگانی امام هفتم علیه
السلام - سید عبدالرسول حجازی
تاریخ ایران باستان - حسین پیرنیا
مشیرالدوله
تفسیرابوالفتوح رازی
مدائن الفضائل والمعاجز- شمس المحدّثین حسینی
قیام الحسین - آقافاضل بخششی
ناسخ التواریخ - سپهر
ثمرات الحیوه - سید محمود امامی اصفهانی
معجم البلدان - یاقوت حموی
لهوف - سیّد ا بن طاووس
کتاب الغیبه - شیخ طوسی
زندگانی امام جواد ع - مدرسی چهاردهی
احسن الودیعه فی مزارا ت بغداد
ستارگان درخشان - محمد جواد نجفی
ارشاد - شیخ مفید
درپیشگاه امام صادق ع - سید محمّد صحفی
امام علی مشعلی ودژی - سلیمان کتانی
- ترجمه جلال الدّین فارسی
زندگانی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه
السّلام - ترجمه لهوف
مهدی رهبر بزرگترین انقلاب جهان - حسن شجاعیان
شیعه و زمامداران خودسر - محمّد جواد مغنیه
کمیل - ع- اللهیاری....تحفه المجالس -
تاج الدّین سلطان محمد
بیدارگران اقالیم قبله - محمدرضا حکیمی
تاریخ تمدن اسلام - جرجی زیدان و...
دراین كتاب ازكتابهای موبایلی ذیل
نوشته اینجانب سیدمحمدباقری پوركه درارتباط با این كتاب
است نیزگاهی استفاده شده است ودرسایت ما www.hodanet.net
موجوداست
كتاب موبایل همراه زائرین مكّه ومدینه
كتاب موبایل همراه زائرین سوریّه
كتاب موبایل همراه زائرین مشهدالرّضا
كتاب موبایل ذكرخدا
كتاب موبایل چهل حدیث وحكایات امام علی
علیه السلام
كتاب موبایل چهل حدیث وحكایات امام حسین
علیه السلام
كتاب موبایل چهل حدیث وحكایات امام كاظم
علیه السلام
كتاب موبایل چهل حدیث وحكایات امام جواد
علیه السلام
كتاب موبایل چهل حدیث وحكایات امام هادی
علیه السلام
كتاب موبایل چهل حدیث وحكایات امام عسكری
علیه السلام
كتاب موبایل چهل حدیث وحكایات امام مهدی
عجّل اللّه تعالی فرجه
كتاب موبایل معصوم دوّم امام علی علیه
السلام
كتاب موبایل معصوم پنجم امام حسین علیه
السلام
كتاب موبایل معصوم نهم امام كاظم علیه السلام
كتاب موبایل معصوم یازدهم امام جواد علیه
السلام
كتاب موبایل معصوم دوازدهم امام هادی علیه
السلام
كتاب موبایل معصوم سیزدهم امام عسكری علیه
السلام
كتاب موبایل معصوم چهاردهم امام مهدی عجّل اللّه
تعالی فرجه
كتاب موبایل چهارده چهل حكایت
كتاب موبایل مدایح ومراثی
كتاب موبایل محرّم وصفر
كتاب موبایل مجالس ومنابر
كتاب موبایل ماه محرم
كتاب موبایل عاشورا
كتاب موبایل روضه خوانی
كتاب موبایل حضرت عبّاس علیه السلام
كتاب موبایل حضرت زینب علیها السلام
فهرست کتاب
صفحه عناوین
مطالب
1 كتاب همراه با زائرین عتبات
عالیات
2 مقدّمه چاپ اول
3 مقدمه چاپ دوم
3 تذكرنافع
4 سلام برامامان مدفون درعتبات
عالیات
5 كشوراسلامی عراق
6 حاکمان عراق
7 پیشینه
تاریخى عراق
8 عراق در دوره اسلامى
10 دولت ملّى عراق
10 دولت جمهورى عراق
ازعبدالکریم قاسم تاصدّام
13 شهربغداد
14 کاظمین
علیهماالسّلام
15 قبورعلماء وبزرگان دین
دركاظمین (ع) وبغداد
17 زیارت قبور علماء
18 مسجد بُراثا
19 طاق کسری درمدائن
22 سلمان کیست؟
24 حضرت امام موسی بن
جعفر(علیه السلام) درکاظمین
28 حضرت امام جواد (علیه
السّلام) درکاظمین
33 زیارت مشترك حضرت
موسی بن جعفروامام جواد(ع)
34 زیارت حضرت موسی
بن جعفر علیه السّلام
35 صلوات بر موسی بن
جعفرعلیه السلام
37 زیارت امام جواد
علیه السّلام
37 صلوات برامام جواد علیه
السّلام
38 نماز زیارت امام
موسی کاظم و امام جواد علیهماالسلام
38 مدفن حضرت ابراهیم
مرتضی و فرزندش موسی ابوالسّبحه در مقابر قریش
39 اشعارمدح ومرثیه امام
موسی بن جعفرعلیه السّلام
43 اشعار مدح ومرثیه امام
جوادعلیه السّلام
48 نجف اشرف
49 فضیلت نجف اشرف
50 قبورعلماء وبزرگان دین
وسلاطین درنجف اشرف
53 زیارت قبور علماء
54 اما كن نجف اشرف
57 وادی السّلام بقعه ا
ی ا ز جنة عدن
59 زیارت اهل قبور
فهرست کتاب
صفحه عناوین
مطالب
60 زیارت هود وصالح
علیهما السّلام دروادی السّلام
60 زیارت مقام صاحب الزمان
«عج» دروادی السّلام
61 زیارت مقام امام صادق
علیه السّلام دروادی السّلام
63 مرقداستادالعارفین
سیدمیرزاعلی قاضی دروادی السّلام
64 زیارت قبور مؤمنان
65 حضرت امام علی بن
ابی طا لب (علیه السّلام) در نجف اشرف
69 زیارت حضرت امام
علی علیه السّلام
74 زیارت حضرت آدم و نوح
علیهما السّلام
76 زیارت سرمقدس امام
حسین علیه السلام
77 اشعارنجف
87 شهر ومسجد كوفه
88 فضیلت بلدکوفه
89 مسجد جامع کوفه واماکن کوفه
93 فضیلت مسجد كوفه
94 اعمال مسجد كوفه
94 وجه تسمیه باب الثّعبان
وباب الفیل
96 مقامهای مسجدکوفه
107 زیارت
مسلم،مختاروهانی
110 مسجد سهله
110 فضیلت مسجدسهله
112 اعمال مسجد سهله
113 مقامهای مسجدسهله
117 مسجدزیدبن و صعصعة بن
صوحان
120 مزار كمیل بن زیاد
علیه الرحمه
122 مزار میثم
تمّارعلیه الرحمه
124 اشعاركوفه
130 کربلای معلّی
131 فضیلت كربلا
135 كربلا نامی آشنا
140 قبورامام زادگان وعلماء مدفون
دركربلا
141 زیارت قبورعلماء
142 اما كن د یگركربلا
144 حضرت امام حسین
علیه السّلام در کربلا
149 فضیلت زیارت حضرت
اباعبداللّه الحسین(ع)
152 آداب زیارت حضرت
سیّد الشّهداء علیه السّلام
157 زیارت امام حسین
علیه السّلام
فهرست کتاب
صفحه عناوین
مطالب
159 زیارت
حضرت علی اكبر علیه السلام
159 زیا
رت حبیب بن مظاهررحمه الله
160 زیارت
وداع امام حسین علیه السلام
160 قتلگاه
امام حسین علیه السّلام
161 حضرت سیدابراهیم
مجاب علیه السّلام
162 زیارت شهدای كربلا
162 مدفن واسامی شهدا و
یاران امام حسین علیه السّلام
165 اسامی هفتادودوتن
ازشهدای کربلا طبق حروف الفبا
177 بین الحرمین
الشّریفین
178 حضرت اباالفضل علیه
السّلام دركربلا
179 زیارت حضرت ابالفضل
العبّاس علیه السّلام
182 حرّبن
یزیدریاحی علیه الرّحمه
182 تلّ زینبیّه
183 خیمه گاه امام
حسین علیه السّلام
184 مقام صاحب الزّمان عج
كنارنهرحسینیّه
185 مقام امام صادق علیه
السّلام نزدیك نهرحسینیّه
186 زیارت طفلان مسلم
علیهماالسّلام
187 فضیلت و آداب تربت
مقدّسه امام حسین علیه السّلام
191 زیارات
191 زیارت عاشورا
193 زیارت امین اللّه
194 زیارت جامعه صغیره
195 زیارت جامعه كبیره
199 زیارت به نیابت
200 زیارت جامعه أئمة
المؤمنین
204 دعای عالیة
المضامین
206 زیارت امام زادگان
208 اشعاركربلا
233 سامرّا یا سرّ من
رای
233 اسامی شهر
234 اماکنی که درشهرسامرّا
است
235 حضرت امام علی
النقی علیه السّلام درسامرا
239 حضرت امام حسن عسکری
علیه السّلام در سامرّاء
244 زیارت امام هادی
وعسکری(ع) درسامرّاء
244 زیارت مشترك هردوامام
245 زیارت حضرت امام
هادی علیه السلام
فهرست کتاب
صفحه عناوین
مطالب
247 زیارت حضرت امام حسن
عسكرى علیه السلام
249 زیارت والده ماجده امام
قائم عجل الله فرجه
250 زیارت حضرت حكیمه
خاتون علیهاالسلام
252 زیارت امام زاده
حسین علیه السّلام
253 زیارت ودعای امام
زمان عج درسامرّا
256 زیارت آل
یاسین
258 دعاى ندبه
262 دعاى عهد
263 زیارت مرخصی
ازحضورآقا
265 زیا رت سیدمحمّد
درقریه بلد
267 اشعارسامرّا
273 اشعار مدح و منقبت و شِکوه از
فرا ق امام زمان عج
277 شهربابِل
278 شهرحلّه
279 شهربـصره
280 شهرموصل
281 چا ووشی رفتن وبازگشتن
285 خاتمه درآداب سفروزیارت
285 د ر آ د ا ب سفر
287 ذكر چند ادب برای مسافر
289 آ د ا ب ز یا ر ت
کتابهای الکترونیکی ما :
در اینترنت ، وب سایت ما «بنام
هُدانت hodanet.net» درفهرست عناوین مطالب- درعنوانِ اشعار
باقری اشعار وسروده های ما موجود است ، و در عنوانِ کتاب موبایل
باقری ، کتابهای الکترونیکی ، موبایلی ما با
عناوین زیر موجوداست:
همراه زائرین عتبات عالیات «چاپ
اول آن به اتمام رسیده» ، قرآن مجید 114 سوره ای ، قرآن
مجید سی جزئی برای ماه مبارک رمضان ، نهج الفصاحه ، نهج
البلاغه ، حلیة المتقین ، خصال شیخ صدوق، ریاحین
الشریعه ، ثواب الاعمال ، امالی شیخ صدوق و شیخ
مفید ، تحریرالوسیله ، کلیات مفاتیح الجنان «با
انضمام باقیات الصالحات» ، مقتل خوانی «حاوی کتب مقاتل
ابی مخنف - سیدبن طاووس- مقرم- روضة الشهدا-مقتل امام حسین» ،
منازل الآخره ، نزهة النواظر ، چهارده معصوم علیهم السلام به تر تیب
نام از معصوم اول تا معصوم جهاردهم ، حضرت زینب «س» ، حضرت عباس «ع» ، فاطمه
ام البنین«س» ، فاطمه معصومه «س» ، رساله توضیح المسائل بیست و
پنج مرجع هم جدا جدا و هم 25 رساله بصورت یکجا ، ذکر خدا ، روضه خوانی
، محرم وصفر ، پنجاه روز عزداری از اول محرم تا اربعین ، پیام
رهبری «پیامهای نوروزی وسخنرانیهای اول هر
سال ازسال 69 تا 94» ، کشکول باقری حاوی 5000 صفحه مطالب گوناگون ،
امام روح الله «زندگینامه ومقالات دررابطه با حضرت امام خمینی
ره» ، منتخب قوانین «قوانین کاربردی دادگاهها» ، منتخب
دادخواستها «نمونه دادخواستها و شکوائیه ها» ، آداب معنوی ،
گنجینه معنوی ، سیاحت غرب ، احادیث فارسی ، معجم
احادیث ، صدچهل حدیث ، احکام نماز ، احکام روزه ، بهجت عارفان
«زندگینامه آیة الله بهجت ره» ، فضائل و رذائل «درباب اخلاق» ،
هزارعنوان «برای منبر و سخنرانی» ، جهاد و شهادت ، راهیان نور ،
شهدا و جبهه ها ، زنان نمونه ، ختومات هُدا ، ماه رجب «اعمال ماه رجب» ، ماه شعبان
«اعمال ماه شعبان» ، ماه رمضان «اعمال ماه رمضان» ، همراه زائرین مکه
ومدینه ، همراه زائرین سوریه ، همراه زائرین مشهد
الرضا«ع» ، سه هزارداستان ، و چندین کتاب موبایل دیگر...
به علاوه ده ها عنوان مقاله که در سایت
ما موجوداست
تهیّه ، تنظیم ، ویرایش ، تنظیم صفحات
، فهرستنگاری ، طرح جلد و چاپ کتاب ، توسّط مؤلّف حجّة الاسلام سید
محمّد باقری پور در مؤسّسه فرهنگی هدایت مشهد
مقدّس انجام شده است.
سیدمحمّد باقری پور : مدیر سایت هُدانت
سایت هُدانت : «www.hodanet.net»
ایمیل : «hodarayaneh@gmail.com»
تلفن همراه : «09155819230»
پروفایل مؤلّف کتاب : در سایت
هُدانت موجوداست