روز پدر بر همه پدرهای مهربان مبارک

پدر یعنی تمثال فداکاری و عشق! پدر یعنی اسطوره ی مهر و محبت! پدر یعنی اوج صفا و صمیمیت! پدر یعنی بهترین مخلوق خداوند! پدر یعنی نبض زندگی! پدر یعنی همه ی چیزهای خوب یکجا! پدر یعنی تمام هست و نیست زندگی! پدر یعنی همیشه یکی رو داری که مثل کوه پشتته! پدر یعنی مُعلِّم! پدر یعنی اُستاد! پدر یعنی مُرشد! پدر یعنی راهنما! پدر یعنی مُرُبّی! پدر یعنی مُحَمَّد صلّی الله علیه و آله! پدر یعنی علی صلوات الله علیه! و خلاصه پدر یعنی همه چی همه چی همه چی

وفي الحديث الآباء ثلاثة : أب ولدك. وأب زوجك. وأب علمك. [الغديرعلامه اميني جلد1  صفحه369] . قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: الآباءُ ثَلاثَةٌ: أبٌ وَلَّدَکَ، و أبٌ زَوَّجَکَ، و أبٌ عَلَّمَکَ .  پیامبر اعظم(ص) فرمود: پدران سه قسم هستند: ۱- پدری که تو را به دنیا آورد ۲- پدری که دخترش را به همسری تو درآورد. ۳- و پدری که علم به تو آموخت [تحریر المواعظ العددیّه ص247] . «انسان سه تا پدر دارد: ۱. پدری که باعث به وجود آمدن او شده؛ ۲. پدری که دخترش را به عقد او در می‌آورد؛ ۳. پدری که به او علم می‌آموزد» . در معنای «أب» گفته شده، هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزى شود آن‌را «أَب» می‌گویند.[المفردات، ص 57] . با توجه به معنای لغوی «أب» رابطه این واژه با معلم و پدر همسر نیز روشن می‌شود؛ زیرا همان‌طور که پدر (نسبی) در رشد جسمی و روحی فرزندان دخیل است، معلم و پدر همسر نیز در رشد روحی و شخصیتی افراد نقش به سزایی دارند. کسانی که سرپرستی و تربیت انسان را بر عهده گرفته باشند نیز در حکم «أب» میباشند. در قرآن از «آذر» عموی حضرت ابراهیم علیه‏السلام به عنوان اب؛ یعنی پدری که سرپرستی او را به عهده داشته است، یاد میشود. ملا محمد مهدی نراقی ذیل سخن مطرح در پرسش می‌گوید: برترینشان معلم است، از ذوالقرنین پرسیده شد پدرت را بیشتر دوست داری یا معلمت را؟ گفت: معلم؛ زیرا معلم سبب زندگی معنوی و اخروی است،[روشن است که بسیاری از پدرها علاوه بر مقام پدری برای فرزندان جایگاه معلمی را دارا هستند] اما پدر تنها سبب زندگی مادی و دنیوی است [جامع السعادات، ج‏3، ص 140- 141] . در منابع اسلامی از این شخصیتهای اثرگذار با واژه «أب» یاد شده است و همچون پدر حقیقی به اکرام و پاسداشت آنها سفارش گریده است.

با نگاهی به روایات در مییابیم که برای «أب» سه معنا بیان شده است:

1. مراد از «أب»، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه‏السلام است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «أنا وَ عَلِیٌ أبَوَا هذِهِ الاُمَّة؛ [معانی الأخبار، ابن بابویه، ص‏52] . من و علی پدران این امّت هستیم» . در روایتی از امام رضا علیه‏السلام ، وجود پاک و منوّر ائمه علیهم‏السلام به عنوان پدران دلسوز و مهربان معرفی شده است: «الْإِمَامُ الْأَمِینُ الرَّفِیقُ وَ الوَالِدُ الشَّفِیق؛ [کمال الدین و تمام النعمة، ابن بابویه، ج‏1، ص‏678] . امام، امینی همراه، و پدری مهربان است» [بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏53، ص‏175] . از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «وَ لَحَقُّنَا عَلَیْهِمْ أعْظَمُ مِنْ حَقِّ وَالِدَیُهِمْ؛ [بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏36، ص‏9] . همانا حق ما بزرگ تر از حق پدران و مادران آنها است» . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره حقّ امیرمؤمنان علیه‏السلام فرمودند: «حَقُّ عَلِیٍّ عَلَی النّاسِ کَحَقِّ الْوَالدِ عَلی وَلَدِه؛ [روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ج‏1، ص‏128] . حقّ علی علیه‏السلام بر مردم، مانند حقّ پدر بر فرزندش است»

2. مراد از «أب»، معلّمیاست که سبب هدایت انسان است، و او را به واسطه تعلیم و تربیت از ضلالت و گمراهی نجات میدهد . «در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام : و امّا حقُّ سائسکَ بالعِلمِ، التّعظیمُ له و التَّوقیر لمجلسهِ و حسنُ الاستماع الیه و الاقبالُ علیه و انْ لا ترفعَ صوتَک و ان لا یُجیب احداً یسالهُ عن شیءٍ حتّی یکون هو الذی یُجیب و لا تُحدِّثَ فی مجلسهِ احداً و لا تغتابَ عندَهُ احداً و ان ترفَعَ عنه اذا ذُکرَ عندکَ بسوءٍ و ان تستُر عیوبَهُ و تُظهِرَ مناقِبَه و لا تجالِسَ لَهُ عدوّا ًو لا تعادی لَه ولیّاً فاذا فَعلتَ ذلک شَهِدَ لک ملائکه الله بانّکَ قصدتَهُ و تَعلَّمتَ علمَهُ للهِ جلَّ اسمُهُ لا للنّاس»؛ [تحف العقول، ص۲۶۰] مراد از «سائس بالعلم» در بیان حضرت همان معلّم است، چنان‌چه در کتب لغت، «سائس» مترادف کلمه «قیّم» به معنای برپا دارنده، وادار کننده چیزی است. [لسان العرب، ج۶، ص۱۰] . حضرت در این بیان گهربار برخی از حقوق معلم را متذکر می‌گردند که عبارتند از: بزرگ شمردن او، محترم شمردن مجلس درسش، خوب گوش دادن به درسش و توجه کامل داشتن به او، جواب ندادن به پاسخ سؤال کنندگان تا خود او خود پاسخ بگوید، صحبت نکردن با کسی در مجلس درس استاد، غیبت نکردن در نزد او، و به عبارتی حفظ حریم معنوی استاد تا جائی که نکند شاگرد به طور ناخواسته موجب شود استادش غیبتی را بشنود و درجه‌ای از درجات معنوی او کاسته شود و یا مجبور به تندی با شاگرد در نهی او شود. هرگاه در حضور شاگرد از استاد به بدی یاد شود از او دفاع نماید، پنهان کردن عیوب استاد و آشکار نمودن فضائلش، نشست و برخاست نکردن با دشمنانش و دشمنی نکردن با دوستانش».

3. مراد از «أب»، پدر حقیقی و نَسَبی است که احترام و نکوداشت او بر همگان لازم است و آزار او از محرّمات شمرده شده است . افزون بر موارد یاد شده، از «پدر همسر» که تربیت و حفاظت دخترش را بر عهده داشته و کمالات انسانی، سجایای اخلاقی و راه و رسم شوهرداری را به او آموخته است، با عنوان «أب» یاد شده است که بدون تردید در زندگی مرد نیز نقش آفرین میباشد . « امام زین العابدین علیه السلام فرمود:  أَمَّا حَقُّ أَبِيكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَصْلُكَ فَإِنَّكَ لَوْلاهُ لَمْ تَكُنْ فَمَهْمَا رَأَيْتَ مِنْ نَفْسِكَ مَا يُعْجِبُكَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَبَاكَ أَصْلُ النِّعْمَةِ عَلَيْكَ فِيهِ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ اشْكُرْهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّه.(من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 621. امالى صدوق، ص 371) حق پدرت این است که بدانی او ریشه تو است و اگر او نبود تو هم نبودی و آن نعمت هایی که در خود می بینی و می پسندی بدان که پدرت سرچشمه این نعمت ها برای توست. پس خدا را ستایش کرده و در مقابل این نعمت شکر نما و بدان که هیچ نیروئی نیست مگر از طرف خدا» . « امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: قُمْ عَنْ مَجْلِسِكَ لأَبِيكَ وَ مُعَلِّمِكَ وَ لَوْ كُنْتَ أَمِيراً؛(مستدرك الوسائل، ج 15، ص 203) در هر مجلسی باشی به احترام پدر و معلمت به پا خیز، گر چه در تخت شاهی نشسته باشی!»

اگرپدر زنده است رحمت و مهربانی و... نسبت به او «وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛ [اسراء آیه 24] و بگو: پروردگارا! بر آنها [والدین] رحم کن، همان طور که مرا در خردسالی ام تربیت کردند» . «فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِیمًا؛ [اسراءآیه 23] هیچ گاه کم ترین اهانتی به والدین روا مدار و بر آنان فریاد مزن و گفتار [لطیف و سنجیده و] بزرگوارانه به آنها بگو!» . «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ؛ [اسراء آیه 24] و بالهای تواضع خویش را از روی رحمت و مهربانی در برابر والدین فرود آر!» . از پیامبر صلی الله علیه و آله درباره حق پدر بر فرزند سؤال کردند، ایشان جواب داد: «لّا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا یَسْتَسِبُّ لَه؛ [کافی، شیخ کلینی، ج‏2، ص‏159] فرزند نباید پدر خود را به نام صدا بزند و در راه رفتن و نشستن بر او سبقت بگیرد و موجب توهین دیگران به او شود»

و اگر پدر به رحمت خدا رفته است دعا و طلب آمرزش برای او «رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ؛ [ابراهیم آیه 41] پروردگارا! مرا و پدر ومادرم و تمام مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود، ببخش و بیامرز!» . «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا؛ [نوح آیه 28] پروردگارا! مرا بیامرز و همچنین پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند» . «وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛ [اسراء آیه 24] و بگو: پروردگارا! بر آنها [والدین] رحم کن، همان طور که مرا در خردسالی ام تربیت کردند» انس بن مالک می گوید: در یک ماه رمضان نزد امیرالمؤمنین علیه‏السلام نشسته بودم. حضرت علیه‏السلام ، فرزندش امام حسن علیه‏السلام را صدا زد و فرمود: یا ابا محمد! بالای منبر برو و خدای را زیاد ستایش کن و از جدّت رسول خدا صلی الله علیه و آله به بهترین وجه یاد کن و آن گاه بگو: «لَعَنَ اللهُ وَلداً عَقَّ أبَوَیْهِ لَعَنَ اللهُ وَلَداً عَقَّ أبَوَیْهِ لَعَنَ اللهُ وَلَداً عَقَّ أبَوَیْهِ، لَعَنَ اللهُ عَبْداً أبَقَ عَنْ مَوَالِیهِ لَعَنَ اللهُ غَنَماً ضَلَّتْ عَنِ الرَّاعِی؛ از رحمت خدا دور باد فرزندی که عاقّ پدر و مادر خود شود. از رحمت خدا دور باد فرزندی که عاق پدر و مادر خود شود. از رحمت خدا دور باد فرزندی که عاق پدر و مادر خود شود. از رحمت خدا دور باد بنده ای که از مولا و سروران خود فرار کند. از رحمت خدا دور باد گوسفندی که از چوپان خود [دور و] گمراه شود.» امام حسن علیه‏السلام بالای منبر رفت و دستور پدر را اطاعت کرد. مؤمنان گرد او جمع شدند و عرض کردند: یابن امیرالمؤمنین! و یابن بنت رسول الله! کلامت را توضیح بده! حضرت علیه‏السلام فرمود: جواب را از پدرم امیرمؤمنان علیه‏السلام بگیرید! مردم نزد حضرت علیه‏السلام آمدند و پرسیدند: منظور از کلماتی که فرزندت حسن علیه‏السلام گفت، چیست؟ حضرت علیه‏السلام فرمود: روزی با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز خواندم، آن گاه حضرت دست راست خود را بر شانه ام زد و مرا به سینه چسبانید و فرمود: «یَا عَلِیُّ! فَقُلْتُ: لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ الله! قالَ: اَنَا وَ اَنْتَ اَبَوا هَذِهِ الْاُمَّة، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ عَقَّنَا، قُل: آمِینَ! قُلْتُ: آمِینَ. قالَ: اَنَا وَ اَنْتَ مَوْلَیَا هَذِهِ الْاُمَّةِ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ اَبَقَ عَنَّا، قُلْ: آمِینَ! قُلْت: آمِینَ. ثُمَّ قَالَ: اَنَا وَ اَنْتَ رَاعِیا هَذِهِ الْاُمَّةِ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ ضَلَّ عَنَّا، قُلْ: آمِینَ! قُلْتُ: آمِینَ؛ ای علی! گفتم: لبیک ای رسول خدا! فرمود: من و تو پدران این امت هستیم، پس خدا لعنت کند کسی که عاقّ ما شود! بگو: آمین! گفتم: آمین. سپس فرمود: من و تو مولا و سرور این امت هستیم، پس خدا لعنت کند کسی که از ما بگریزد! بگو: آمین! گفتم: آمین. آن گاه فرمود: من و تو [سرپرست و] راهنمای این امّت هستیم، پس خدا لعنت کند کسی که از ما گمراه شود! بگو: آمین! گفتم: آمین» . امیرمؤمنان علیه‏السلام در ادامه فرمود: شنیدم کس دیگری نیز با ما آمین می گوید. از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم: صدای کیست؟ فرمود: جبرئیل» [معانی الأخبار، ابن بابویه، ص‏118]

ای پدر، ای با دلِ من همنشین - ای صمیمی، ای برانگشترنگین

ای پدر، ای همدمِ تنهاییم - روشنایی یِ شبِ تنهاییم

ای پدر بویِ شقایق می دهی - عشق را تو یادِ عاشق می دهی

ای پدر بویِ محبّت میدهی - تو به روحِ من طراوت میدهی

ای پدر روح و روانِ من تویی - زندگی و جسم و جانِ من تویی

ای پدرهستی مرا تاجِی بِسَر - هر چه دارم از تو دارم ای پدر

ای پدرهستی یِ من ازهستِ تواست - زندگی ومرگِ من دردستِ تواست

ای پدر بود و نبودِ من تویی - زندگانی و وجودِ من تویی

مال من هستی یِ من ازآنِ تواست - جسم وجانِ من زِجسم وجانِ تواست

ای پدر هستی چو ابرِ نو بهار - همچو باران بر سرایِ من ببار

ای طنینِ نامِ تو بر گوشِ من - ای پناهِ گریه یِ خاموشِ من

ای سپیدارِ بلند و پایدار - نامِ تو باشد برایم افتخار

تکیه گاه محکم من، ای پدر - تومرا باشی چنان تاجی به سر

باقری ممنونِ زحمتهایِ تو است - زندگانیش زِ رحمتهایِ تو است

تنظیم شده به مناسبت روز پدر سال 1399توسط حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور

مؤسسه فرهنگی هدایت

www.hedayat.org